Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

22-12-2024

 

کائنات هوشمند يا ملائكه

ملاخین یا امالک (فرائیشته)

 

امروزه بعضی از کیهان‌شناسان بر این باورند که کائنات جزو موجودات بی‌جان و مرده محسوب نمی‌شوند، بلکه زنده‌اند و به‌نوعی حیات و هوش غیر بیولوژیک دارند. به طور مثال پیدایش منظومه شمسی، فاصله زمین از خورشید، اندازه و مقدار تابش نور خورشید، فصول سال، حرارت و جوّ سیاره زمین، وضعیت آب‌وهوا و اکوسیستم آن، پیدایش حیات جانوری و گیاهی روی سیاره زمین، واکنش‌های دفاعی طبیعت در مقابل نابودی و انقراض حیات بر روی آن و ... نمی‌تواند تصادفی باشد. بلکه پدیدارشدن و تداوم وجود آن، نیاز به یک هوش و توان محاسباتی فوق‌العاده زیاد و غیر قابل‌تصوری دارد. ازاین‌رو کائنات را موجودات فوق هوشمندی تصور می‌کنند که قادر به پدیدآوردن و اداره موجودات هوشمند دیگری، مثل انسان هستند. با مطالعه بسیار در علم کیهان‌شناسی چنین معلوم می‌شود که کل کیهان نیز از همین ویژگی برخوردار است، برای اینکه میلیاردها سال از حیات و موجودیت آن می‌گذرد و هیچ اختلال و ناهنجاری محسوسی در آن پدیدار نشده است که این ممکن نخواهد بود مگر با وجود هوش و استعدادی سرشار که بتواند حجم بسیار زیادی از اطلاعات را پردازش و بعد از حل معادلات بسیار پیچیده‌ای، تصمیمات مهم و ضروری را اتخاذ کند و موجوداتی همچون کائنات هوشمند را در خود پدیدار نماید.  یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های مشاهده شده، تصادم کهکشان‌ها با یکدیگر است، آنها یا با هم ادغام می‌شوند و کهکشانی بزرگ‌تر را ایجاد می‌کنند و یا بدون اینکه صدمه‌ای به یکدیگر وارد کنند از درون هم  عبور می‌کنند.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده)  مهربان (با شفقت، باعاطفه)

حمد (ستایش، تمجید) برای خداوند خالق (به پا دارنده) آسمان‌ها و زمین، قرار دهنده ملائکه رسولانی (فرستادگانی) [که] دارندگان بال‌هایی دو تا و سه تا و چهارتا [هستند] ، می‌افزاید در خلقت (مخلوقات)  آنچه را که می‌خواهد، به‌درستی خداوند برای هر (تمام) چیزی قادری (توانایی) [است]

... سوره فاطر

 

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. سوگند آسمان را ، دارای برجها ( بناهای مرتفع ، كاخهای سر به فلك كشيده ، سازه های با عظمت و شكوه )

  2. و روز موعود ( وعده داده شده ، قول و قرار گذاشته شده ، خبر داده شده ، عهد داده شده )

  3. و شاهدی ( نظاره كننده ای ، بيننده ای ، مشاهده كننده ای ، خداوند ) و مشهودی ( بارزی ، قابل مشاهده و نظاره ای ، قابل رويتی ، ديده شده ای ، كليه مخلوقات )

  4. ... بروج

پاك است كسی كه قرار داد در آسمان برجهايی ( بناهای مرتفع ، بروج الافلاك ) را و قرار داد در آن چراغی ( منظور آفتاب و خورشيدی ) و ماهی ( قمری ) نورانی ( منوری ، درخشانی ) را 61 فرقان

 

 

با برسی ساختار فیزیکی بازوهای کهکشان‌های مارپیچی میله‌ای و مارپیچی  بدون میله، این بال‌ها کاملاً مشخص و معلوم می‌شوند که با شگفتی تمام باید گفت که تعداد آنها دو یا سه و یا چهار عدد است. جالب اینکه اینها نیز در خلقت خود از ریاضیات دوجینی تبعیت و پیروی می‌کنند، همچنین از ستاره داوود توسعه‌یافته و صدالبته سایر مخلوقات خداوند نیز این‌چنین هستند.

 

 

همچنین این ساختارها در گردبادهای مهیب تشکیل شده در جوّ سیاره زمین مشاهده می‌شوند که مربوط به دنباله فیبوناچی و یا اسپیرال لگاریتمی می‌شود که این ساختار هندسی سرتاسر کیهان را فراگرفته است، دراین‌رابطه مراجعه فرمایید به مبحث ریاضیات مختص فیزیک چیست؟  و  ترکیب تناسب طلایی یا توالی فیبوناچی در ستاره داوود توسعه‌یافته. این ساختارها در دنیای نانو نیز یافت می‌شوند حتی ساختار خود اتم‌ها!

 

 

ملائکه جمع اسم مَلَك است. همان‌طور که می‌دانیم مَلِك در زبان عربی به معنی پادشاه و فرمانروا است. در واقع اسم مَلَك به معنی فرمان‌بردار، فرمان‌پذیر، سرباز یا زیردست پادشاه است که فرامین او را بدون چون‌وچرا اجرا می‌کند.

 

و شقه (شکافته) شود آسمان، پس آن در چنین روزگاری واهی (تهی، توخالی، ترسان و لرزانی، سستی) [باشد] ۱۶

و مَلَك (فرمان‌بردار) بر اطرافش (پیرامون آسمان) [باشد] و حمل می‌کند عرش (تخت سلطنت) سرورت را بالایشان (روی سرشان) در چنین روزگاری هشت‌تایی (هشت‌گانه، هشت گروهی) ۱۷ حاقه

 

در روز قیامت کائنات (ملائکه) به هشت گروه کلی تقسیم و عرش پروردگار را به صحن قیامت حمل می‌کنند. صحنه بسیار باشکوهی است که در آن هر کهکشان به‌اندازه یک ستاره دیده خواهد شد.

 

کسانی که حمل می‌کنند عرش را و کسی که پیرامون آن [عرش] است، تسبیح می‌کنند به ستایش سرورشان و ایمان دارند به او و آمرزش می‌خواهند برای کسانی که ایمان آوردند، [می‌گویند] سرور ما، فرا گرفتی هر (تمام) چیزی را رحمتی و علمی، پس بیامرز برای کسانی که توبه کردند و تبعیت کردند راه تو را و نگهدار (محافظت کن) ایشان را [از] عذاب جحیم (جهنم) ۷ غافر

 

ملائکه تنها در این کالبد کهکشانی قادر خواهند بود تا در روز قیامت عرش پروردگار را با آن عظمت و بزرگی، حمل و جابه‌جا کنند که ملائکه در کالبد و موجودیت غیر از این، هرگز توانایی و قدرت انجام این امر خطیر را نخواهند داشت.

 

آیا برای شماست مذکر (نر، فرزند پسر) و برای اوست مؤنث (برای خداوند ماده، مادینه، فرزند دختر) ۲۱

این [بدین دستینه باشد] ، آنگاه (که در آن صورت) قسمتی (تقسیمی، سهم کردنی) غیرعادلانه (نادرست، ناقص، ظالمانه، کج و با اعوجاج، غیرمنصفانه‌ای) [باشد] ۲۲

که آن [نیست] مگر نام‌هایی که اسم بردید (نامیدید، نام‌گذاری کردید) آن را شما (خودتان) و  پدرانتان (اجدادتان) ، نازل نکرد خداوند به آن از دلیلی (ادله و برهانی)  که تبعیت [نه] می‌کنند مگر ظن (گمان، تصور، تخمین و حدس) را و آنچه را که هوس می‌کند نفس‌ها (جان‌ها و اشخاص) و حتماً آمده است ایشان را از [جانب] سرورشان هدایت ۲۳

آیا برای انسان [مهیا و آماده و شدنی است] آنچه را که تمنا می‌کند (می‌خواهد، درخواست، خواهش و التماس می‌کند، آرزو می‌کند) ۲۴

پس برای خداوند است آخرت (بعد قیامت، آینده) و اولیه (حال و گذشته، قبل قیامت) ۲۵

و چه بسیار [است] از مَلَكی (فرمان‌برداری، فرمان‌پذیری، مطیعی) در آسمان‌ها [که] کفایت (بسنده، بی‌نیاز) نمی‌کند شفاعت (میانجیگری، پادرمیانی، حمایت) ایشان چیزی را، مگر از بعد اینکه اجازه  دهد خداوند برای کسی که می‌خواهد و راضی (خشنود) باشد ۲۶

به‌درستی کسانی که ایمان نمی‌آورند به آخرت حتماً می‌نامند (اسم‌گذاری می‌کنند) ملائکه را نام‌گذاری مؤنث (مادینه) ۲۷

و نیست برای ایشان به آن [موضوع و مسئله] از علمی (دانشی)  که تبعیت [نه] می‌کنند مگر  ظن (گمان، تصور) را و به‌درستی گمان (تصور، خیال) بی‌نیاز  نمی‌کند از حقیقت چیزی را ۲۸

پس اعراض (خودداری، دوری) کن از کسی که روی برمی‌تابد (سرپیچی می‌کند) از ذکر (یاد) ما، و نخواسته است مگر  حیات (زندگانی‌ها و زیست) دنیا (قبل قیامت) را ۲۹

آن نهایت (میزان و مقدار نهایی) ایشان است از علم (فهم و شعور، دانایی) ، به‌درستی سرورت، اوست داناتر به کسی که گمراه (حیران) شد از راهش (مسیر، سیر و سلوکش) و اوست داناتر به کسی که هدایت یافت ۳۰

و برای خداوند است آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین است، برای اینکه جزا دهد (کیفر، مجازات کند) کسانی را که بدی کردند به [سبب] آنچه که عمل کردند و جزا (پاداش) دهد کسانی را که نیکی کردند به بهترین [صورت] ۳۱ نجم

 

قبل از اسلام انسان‌ها بر این عقیده و باور بودند که ملائکه مؤنث و دختران خداوند هستند که علت آن را خداوند ظن و گمان و حدسیات انسان‌ها می‌داند و همچنین هوس و میل درونی انسان‌ها. امروزه هم این‌چنین است، ملائکه را فرشته (فرائیشته، فرا یا ابرانسان) می‌نامند که نامی مؤنث است. زیرا برای نام‌گذاری دختران استفاده می‌شود و در مورد موجودیت و ذات ملائکه فقط به حدس و گمان (خیال‌پردازی، رؤیا یا فلسفه‌بافی، هذیان‌گویی) روی می‌آورند و چون غیرقابل‌رؤیت و شناسایی (درک و فهم) بوده‌اند، موجودات غیرمادی اطلاق شده‌اند. این در حالی است که تا به امروز هیچ تعریف مشخص و دقیقی از خود ماده (متریال)، توسط بشر ارائه نشده است چه برسد به غیر ماده. خداوند به تعداد بسیار زیادی از ملائکه در آسمان اشاره می‌کند. امروزه حدس زده می‌شود که تعداد قابل رویت آنها چیزی بیشتر از ۱۰۰ میلیارد عدد باشد. خداوند علم کسانی را که ملائکه را مؤنث می‌پندارند و... در حد هیچ و به‌نوعی توهم می‌داند. این بسیار شرم‌آور است که بگوییم اعراب و بنی‌اسرائیل و حتی نصرانی‌ها و حتی بعضی از مسلمانان بر این باور بوده و هستند که ملائکه مادینه یا دختران خداوند محسوب می‌شوند و در بهشت جهت روابط جنسی و... در اختیار آنها قرار خواهد گرفت که منظور خداوند از بکار بردن عبارت "هوس می‌کند نفس‌ها" این موضوع بسیار تلخ و ناهنجار است که مسلماً توهین و افترایی بس بزرگ هم به خداوند و هم به ملائکه است.

 

 

خیلی‌ها با خودشان فکر می‌کنند که ملک لابد همانند یک انسان پر و بال‌دار است و آنها نیز نر و ماده آفریده شدند که همه آنها بدون استثنا مذکر و ما ملک مؤنث نداریم. چون افعال و ضمایر و اسامی و... در کل مذکر هستند. میکائیل، جبرائیل، هاروت و ماروت و...

 

چنین نیست، هنگامی که کوبیده (ویران، هموار) شود زمین، کوبیدنی، کوبیدنی را (ویرانی، همواری) ۲۱

و آید سرورت و مَلَك (فرمان‌بردار، فرمان‌پذیر، مطیع، سرباز) صفی، صف شده‌ای ۲۲ فجر

 

در روز قیامت، ملائکه در نزد و کنار خداوند مشاهده می‌شوند، این ملائکه می‌بایست پیکر و کالبد بسیار بزرگی داشته باشند.

 

آیا چشم به راه‌اند مگر اینکه بیاید ایشان را خداوند در سایه بانهایی از ابرها و [همچنین] ملائکه و مقتضی (سپری) شود کار و به‌سوی خداوند برگردانده می‌شود کارها ۲۱۰ بقره

 

و برای خداوند [است] لشکریان آسمان‌ها و زمین و باشد خداوند عزیزی (قدرتمندی) حکیمی ۸  فتح

 

کائنات هوشمند یا ملائکه در حکم سپاهیان و ارتش خداوند هستند.

 

و برای اوست روندگان (کشتی‌ها، جاری‌شده‌ها) بر افراشته‌ها (بادبان‌داران) در دریا، همچون کوه‌ها ۲۴ رحمن

 

همان‌طور که می‌دانیم کهکشان‌ها ساکن نیستند و با سرعت شتاب‌دار در حال دور شدن از همدیگر بوده و منظور از کشتی‌ها و جاری‌شده‌ها، افراشته‌ها و بادبان‌داران همان ملائکه، و منظور از دریا همان فضا است.

 

اوست کسی که نشان می‌دهد [به] شما برق را ترسی و طمعی (امیدی، چشم داشتی) و نشر می‌دهد (پدیدار می‌کند) ابرهای سنگین را ۱۲

و تسبیح می‌کند رعد به ستایش او، و ملائکه از هراساندنش و می‌فرستد صاعقه‌ها را، پس مورد اصابت قرار می‌دهد به آن کسی را که می‌خواهد و ایشان مجادله می‌کنند در [مورد] خداوند و [درحالی‌که] اوست محکم ترفندی. آیه ۱۳ سوره رعد

 

تمامی پدیده‌های جوی و تغییرات آب‌وهوایی، به فرمان خداوند و به دست ملائکه اداره می‌شوند.

 

 

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

سوگند فرستاده‌شدگان را (رسولان، ملائکه) ، پی‌درپی (پشت سرهمی، موج دریا که پیاپی به ساحل می‌رسد، به روال و طبق نظم و قانونی، تسلسلی، سلسله‌مراتبی)

پس وزندگان (توفندگان) ، وزشی (طوفانی، وزیدنی) را

و نشر دهندگان (انتشار دهندگان، پخش و توزیع‌کنندگان، پراکنده‌کنندگان، باز و گشوده کنندگان، آگهی و تبلیغ و فاش و ترویج‌کنندگان) ، نشری (انتشاری، پخش و توزیعی و پدید آوردنی . ...) را

پس شکافندگان (جدا کنندگان، سوا کنندگان حق از باطل و درست از نادرست، فرق قائل شوندگان) ، شکافتنی (جداکردنی، تمیز دادنی) را

پس القا کنندگان (افکنندگان، وحی کنندگان) ، ذکری (یادآوری) را

[چه] عذری (بهانه‌ای، مدافعه و پوزشی، پیروزی و چیرگی) [باشد] یا هشداری

... سوره مرسلات

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

سوگند کشمکش (ستیزه، منازعه، مرافعه، جهاد، جنگ، اشتیاق و...) کنندگان را، پیشبردی (غرق‌کردنی)

و کشندگان، کشیدنی (کششی) را [یا نشاط کنندگان، نشاطی را]

و شنا کنندگان، شنایی (شناوری) را

پس سبقت گیرندگان، سبقتی (سبقت گرفتنی) را

پس تدبیر کنندگان کاری (فرمانی) را

... سوره نازعات

 

همان‌طور که می‌دانیم یکی از خصوصیات سربازان، جنگجویی و دلاوری آنهاست. این ملائکه جرم بسیار زیادی را در پیکر خود دارند و حمل می‌کنند، یعنی چیزی نزدیک به ۱۰۰ میلیارد ستاره در هر کهکشان. آنها بدون هیچ مشکلی این اجرام را در فضا شناور و نقل‌مکان می‌کنند. همان‌طور که می‌دانیم با نزدیک شدن به پیرامون عالم بر سرعت این کهکشان‌ها افزوده می‌شود، یعنی همان انبساط شتاب‌دار کیهان. کائنات یا ملائکه، هوشمند هستند و امورات مربوط به خلقت خداوند و فرامینش را تجزیه‌وتحلیل و پردازش (تدبیر) می‌کنند و باعث نظم و پایداری در کیهان می‌شوند.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

آیا ندیده‌ای که چگونه عملکرد (رفتار کرد، برخورد کرد) سرورت به اصحاب (گروهان، ارتشیان، سپاهیان، متحدان، هم‌قطاران) فیل

آیا قرار نداد حیله (مکر و تزویر، اندیشه و حقه‌بازی) ایشان را در ضلالتی (گمراهی و سرگردانی، انحرافی، به خطا و خلاص رفتنی)

و ارسال کرد (فرستاد) برای ایشان، پرندگانی (پرواز کنندگانی) دسته‌دسته (گروه‌گروه، به‌صورت دسته‌جمعی و منتشر شده)

تیرباران می‌کرد (سنگ‌باران و سنگسار و فرو می‌انداخت) ایشان را، به سنگ‌هایی از گلی [سفتی] (سنگ‌های رسوبی، سنگ‌هایی با شناسنامه‌ای، نشان‌دار و با مدرکی، ثبت شده‌ای، علامت داری)

پس گردانید ایشان را، همانند کاهی (پوشال، ساقه علفی) خورده شده (جویده و در معده در حال هضم، له‌ولورده شده، همانند آنچه که بعد از ذبح چهارپایان از شکمشان خارج می‌شود یا فضولات گاو) سوره فیل

 

همان‌طور که می‌دانیم پرندگان زیر مجموعه‌ای از کهکشان راه شیری هستند که در عرض چندین میلیون سال به تکامل خود رسیده و به شکل و شمایل امروزی درآمده‌اند. در واقع ملائکه به فرمان خداوند می‌توانند در کسری از ثانیه به همین شکل و شمایل در آیند و مأموریت خود را انجام دهند. ولی آنها حیوان پرنده نیستند.

 

و اوست کسی که می می‌راند شما را به شب و می‌داند آنچه را که آشکار کردید به‌روز، سپس برمی‌انگیزد (بیدار می‌کند) شما را در آن برای اینکه مقتضی شود اجلی (موعدی) معینی را، سپس به‌جانب او مراجعت شماست، سپس آگاه می‌کند شما را به آنچه که عمل می‌کردید ۶۰

و اوست چیره فوق بندگانش و می‌فرستد برای شما محافظی را تا زمانی که آید یکی از شما را مرگ، به می‌راند او را فرستادگان ما و ایشان تفریط (زیاده‌روی) نمی‌کنند. آیه ۶۱ سوره انعام

 

 در واقع کلیه فعالیت‌های بیولوژیکی گیاهان و جانوران در کنترل ملائکه است، برای اینکه ملائکه قادرند بعد از فوت و قبض روح انسان در خواب، این فعالیت‌ها را ادامه دهند.

در حقیقت خداوند، خلقت را به‌گونه‌ای پایه‌ریزی و سازماندهی نموده است که بعد از انجام آن، صرفاً فرمانده و دستوردهنده آن است البته تا روز قیامت، و ملائکه همه کار را برای او به انجام می‌رسانند. یعنی هیچ نیازی برای مداخله مستقیم خدا نیست؛ بلکه به ملائکه فرمان داده و آنها سریعاً انجامش می‌دهند و کارهای تکراری و برنامه‌ریزی شده توسط خودشان انجام می‌شود.

 

و تبعیت کردند آنچه را که تلاوت می‌کردند شیاطین در فرمانروایی (حوزه اقتدار) سلیمان و کافر نشد (کفران نکرد) سلیمان و لیکن شیاطین ناسپاسی کردند (کافر شدند) ، یاد می‌دادند انسیان (مردم) را جادو و آنچه را که نازل شد برای دو مَلَك به بابل، هاروت و ماروت و یاد نمی‌دادند آن دو از شخصی را تا اینکه می‌گفتند آن دو [که] جز این نیست [که] ماییم فتنه‌ای (مایه امتحانی) ، پس کافر نشو (کفران نکن) ، پس یاد می‌گرفتند از آن دو آنچه را که تفرقه (جدایی، ناسازگاری) می‌انداخت به‌وسیله آن مابین مرد و زوجش و نبود ایشان به ضرر دهندگان به آن از شخصی مگر به اذن خداوند و یاد می‌گرفتند آنچه را که ضرر می‌داد ایشان را و نفع نمی‌کرد ایشان را و حتماً دانسته‌اند [که] حتماً کسی که خرید آن را، نیست برایش در آخرت از نصیبی (بهره‌ای) از خیر و حتماً بد است آنچه را که خریدند به آن خویشتن (خودهایشان) را، اگر می‌دانستند ۱۰۲  بقره

 

باتوجه‌به اینکه انسان نیز زیر مجموعه‌ای از کهکشان راه شیری محسوب می‌شود. تمامی ملائکه می‌توانند به اذن خداوند به شکل و شمایل (پیکر) انسان در آیند و مأموریت خود را انجام دهند. ملائکه در داشتن پیکری از زیرمجموعه پیکر خود، هیچ محدودیتی ندارند.

 

زمانی که استغاثه (امداد) می‌خواستید سرورتان را، پس اجابت (قبول) کرد برایتان، به‌درستی من مدد (یاری) کننده شمایم به هزاری از ملائکه، پس آیندگان (عقب نشستگان، پشت سران، دوش به دوشان) ۹

و قرار نداد آن را خداوند مگر بشارتی و برای اینکه اطمینان یابد به آن قلب‌هایتان و نیست یاری مگر از نزد خداوند، به‌درستی خداوند قدرتمندی حکیمی [است] ۱۰

زمانی که پوشانده می‌شد شما را خواب (چرت) ، امنیتی از [جانب] او و نازل می‌شد برایتان از آسمان آبی برای اینکه پاک کند شما را به آن و به برد از شما پلیدی (کثافت) شیطان را و برای اینکه ربط دهد برای قلب‌هایتان و ثابت کند به آن قدم‌ها را ۱۱

زمانی که وحی می‌کرد سرورت به‌جانب ملائکه، به‌درستی من همراه شمایم، پس ثابت بدارید کسانی را که ایمان آوردند، به‌زودی می‌افکنم در قلب‌های کسانی که کفران کردند رعبی را، پس بزنید بالای گردن‌ها را و بزنید از ایشان هر (تمام) انگشتانی را . ۱۲ سوره انفال

 

بوده است برايتان نشانه ای در دو گروه [كه] ملاقات كردند آن دو [همديگر را] ، گروهی [كه] قتال ( پيكار ) ميكرد در راه خداوند و ديگری كافری [بود كه] ميديدند ايشان را دو همانندشان ( دو برابرشان ) ديدن چشم و خداوند تاييد ( ياری ) ميكند به ياريش كسی را كه ميخواهد ، بدرستی در آن حتما عبرتی برای دارندگان ديدگان [است] 13 آل عمران

یعنی محمد و اصحابش نمی‌توانستند ملائکه را رویت کنند؛ ولی طرف مقابل یعنی مشرکین و کفار اختلال بینایی گرفته و یکی را دو تا می‌دیدند. پس در دلشان ترس رخنه می‌کرد.

 

و حتما ياری كرد شما را خداوند به بدر و بوديد ذليل شده ای ( شكست خورده ای ) ، پس تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد خداوند را ، باشد برای شما كه شكر گزاريد 123

زمانی كه ميگفتی برای مومنان ، آيا كافی نيست شما را كه مدد ( ياری ) كند شما را سرورتان به سه هزار از ملائكه نازل شدگان ( فرود آمدگان ) 124

بله اگر صبر كنيد و تقوی كنيد ( بترسيد ) و می آيند شما را از جوشش ( فوران ) ايشان ، اين [بار] ياری ميكند شما را سرورتان به پنج هزار از ملائكه نشان گزاری شدگان 125 آل عمران

 

محمد و اصحاب او بدون یاری خدا و ملائکه شکست‌خورده میدان نبرد بودند. یعنی روی داد و اتفاقات انبیا قبلی برای محمد هم تکرار می‌شد.

 

و گفتند چرا نازل نشد برای او مَلَكی  و اگر نازل كنيم مَلَكی  را ، حتما مقتضی ( سپري و تمام ) شود كار ، سپس مهلت داده نميشوند

و اگر قرار ميداديم او را مَلَكی ، حتما قرار ميداديم او را مردی و حتما ميپوشانيديم برای ايشان آنچه را كه ميپوشند 

و حتما تمسخر شده [است] به فرستادگانی از قبل تو ، پس روی داد ( فرود آمد ) به كسانی كه تمسخر كردند از ايشان آنچه را كه به آن تمسخر ميكردند 10 انعام

 

در واقع خداوند برای یاری بندگانش در جنگ‌ها و درگیری‌های فیزیکی، ملائکه را ارسال می‌کند که ممکن است جسم هم داشته باشند و یا اینکه فقط به حالت روح باشند و شناسایی آنها در آن شلوغی جنگ کار آسانی نیست، برای اینکه ظاهر آنها خیلی طبیعی و شبیه مردمان زمان خود است. مسلمانان نه‌تنها اعراب را شکست داده و کل شبه‌جزیره عربستان را به تصرف خود در آورند، بلکه موفق شدند دو امپراتوری بزرگ ایران و روم را مقلوب خود کنند و این غیرممکن بود مگر به اذن خدا و یاری ملائکه. زمانی که مسلمانان با سپاه فیل سوار ایرانیان باستان مواجه می‌شدند، طوفان شن و گردباد شدید، فیل‌ها را رم داده و متواری می‌کرد. آن‌گونه که در تاریخ قید شده است، در آن زمان مسلمانان غلاف برای شمشیر خود نداشته و پابرهنه بوده‌اند، ولی سپاه ایران و روم بیش از اندازه مجهز و با امکانات بوده است و بااین‌حال خیلی زود شکست‌خورده‌اند.

 


 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

آید فرمان خداوند، پس عجله نکنید آن را، پاک است او و متعالی است از آنچه شریک می‌گردانند (شرک می‌ورزند)

نازل می‌کند ملائکه را به [با یا به‌وسیله] روح از فرمانش برای کسی که می‌خواهد از بندگانش که هشدار دهید [که] به‌درستی نیست خدایی جز من، پس تقوی (پرهیزگاری، واهمه) کنید مرا

خلق کرد آسمان‌ها و زمین را به حقیقت، متعالی است از آنچه که شریک می‌گردانند (شرک می‌ورزند)

... سوره نحل

 

در واقع خداوند در اکثر موارد روح ملائکه را ارسال می‌کند که این روح نیز می‌تواند در کالبدی از زیرمجموعه کالبد اصلی ملائکه قرار گیرد. در ساختار کائنات هوشمند یا ملائکه (کهکشان‌ها) ، آثار بسیار قوی از گرانش و میدان الکترومغناطیسی دیده می‌شود که از نشانه‌ها و تبعات روح ملائکه است که می‌تواند به هر کجای عالم منتقل شود و لازم هم نیست که همه آن منتقل شود، بلکه بسته به نیاز، مقداری از آن هم قابل نقل و مکان خواهد بود.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

سوگند پاشندگان را (پراکنده‌کنندگان را) ، پاشیدنی (پراکندنی)

پس حمل (نقل) کنندگان، سنگینی (بار سنگینی) را

پس روان شدگان (روندگان، جاری‌شدگان) [به] آسانی (سهل و راحتی)

پس تقسیم (توزیع) کنندگان کاری (امری)

به‌درستی آنچه را که وعده داده می‌شوید حتماً راستی (درستی) [است]

و به‌درستی دین حتماً واقع شدنی (روی دادنی) [است]

... سوره ذاریات

 

همان‌طور که می‌دانیم جرم حجمی آب خالص تقریباً ۱۰۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب است که در کل می‌تواند وزن بسیار سنگینی را برای یک ابر به ارمغان بیاورد. توده ابرهایی را که ما در آسمان مشاهده می‌کنیم می‌توانند آب یک دریاچه را با خود حمل کنند. ولی ملائکه به فرمان خداوند این کار را به‌راحتی انجام می‌دهند. مراجعه فرمایید به ساختار فیزیکی و فنّاوری پرواز بشقاب‌پرنده‌ها.

 

 

برای اوست آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین است و اوست والای بزرگ ۴

نزدیک است [که] آسمان‌ها چاک خورند از بالاهایشان و ملائکه تسبیح کنند به ستایش سرورشان و آمرزش بخواهند برای کسی که در زمین است، آگاه باشید به‌درستی خداوند اوست آمرزنده مهربان ۵

و کسانی که اتخاذ کردند از غیر او سرپرستانی (دوستانی) را، خداوند مراقبی است برای ایشان و نیستی تو برایشان به وکیلی (مدافعی)۶ شوری

 

و روزی را که جمع‌آوری می‌کند ایشان را جملگی، سپس می‌گوید برای ملائکه، آیا اینان به‌درستی شما را عبادت (بندگی) می‌کردند ۴۰

[ملائکه] گویند پاکی تو، تو هستی سرپرست (دوست) ما از غیر ایشان، بلکه بندگی می‌کردند جن را، اکثرشان به ایشان ایمان (باور و پناه) آورندگان [بودند] ۴۱

پس امروز مالک نمی‌باشد بعضی [از] شما برای بعضی نفعی و نه ضرری را و می‌گوییم برای کسانی که ظلم کردند بچشید عذاب آتش را، آنکه به آن تکذیب (انکار) می‌کردید ۴۲ سبا

 

منظور خداوند از این آیات در درجه اول صائبی‌ها (ستاره‌پرستان) ، و دوم فراعنه مصر و پیروانشان است که با طایفه جنیان رابطه و رفت‌وآمد داشته‌اند و عقیده داشتند که کائنات خدایان هستند، و سوم نصرانی‌ها که عقیده دارند روح‌القدس (جبرئیل) خدای سوم است، یعنی به سه خداباور دارند.

 

 

و به‌درستی بود مردانی از انس (انسان) ، پناه می‌بردند (پناهنده می‌شدند) به مردانی از جن، پس افزودند ایشان را نادانی (احمقی، بدی، ظلم، گناه، طغیان، گمراهی) ۶

و به‌درستی ایشان گمان کردند همچنان که گمان کردید شما که هرگز مبعوث (برانگیخته، زنده) نمی‌کند خداوند احدی (شخصی و موجودی، کسی) را ۷  جن

 

یعنی مصریان باستان دوست داشتند که خودشان و اولادشان شبیه طایفه جنیان شود.

 


 

نکته بسیار جالب اینجاست که خداوند در مورد ملائکه از اسامی، افعال و ضمایر مذکر استفاده می‌کند که دال بر این واقعیت است که جنسیت آنها مذکر است. مطلب بسیار مهمی است که در مبحث جنسیت در منظومه شمسی به آن خواهیم پرداخت. به طور مثال شمس و ارض مؤنث ولی قمر مذکر است.

 

و قرار دادند برایش از بندگانش جزئی (پاره‌ای، قسمتی، بخشی، تکه‌ای) را، به‌درستی انسان حتماً کفران کننده‌ای آشکاری [است] ۱۵

آیا اتخاذ کرد از آنچه که خلق می‌کند دخترانی را و برگزید شما را به پسران ۱۶

و زمانی که بشارت (مژده) شود یکی‌شان را به آنچه که زد (نسبت داد) برای رحمان (خداوند مهربان) همانندی را، تیره شود سیمایش سوخته‌ای و اوست اندوهگینی (فرو بلعنده خشمی) ۱۷

آیا کسی که پرورش داده می‌شود در آرایش (ناز و نعمت، زیور و آراستگی) و اوست در خصومت (مجادله، جروبحث، بگومگو، دعوی) غیر آشکاری (غیر واضح و روشنی، مبهمی) ۱۸

و قرار دادند ملائکه را، کسانی که ایشان‌اند بندگان رحمان، مؤنث‌هایی (مادینه گانی) ، آیا شاهد بودند خلقت ایشان را، به‌زودی نوشته می‌شود شهادت ایشان و پرسیده می‌شوند ۱۹

و گفتند اگر می‌خواست رحمان نمی‌پرستیدیم ایشان را [ملائکه را] ، نیست برایشان به آن از علمی، به‌درستی ایشان [نیستند] مگر اینکه تخمین (گمان) می‌زنند ۲۰

آیا دادیم ایشان را کتابی از قبلش، پس ایشان‌اند به آن تمسک (استدلال) کنندگان ۲۱

بلکه گفتند ما یافتیم پدرانمان (اجدادمان) را بر آئینی (فرقه‌ای) و ماییم بر آثار (رد پای، دنباله‌روی) ایشان هدایت‌شدگان ۲۲  زخرف

 

پس رأی بگیر ایشان را آیا برای سرورت دختران و برای ایشان پسران [است] ۱۴۹

یا خلق کردیم ملائکه را مادینه گانی و ایشان شاهدان بودند ۱۵۰

هشیار باشید به‌درستی ایشان از خلاف (دروغ) گفتنشان حتماً می‌گویند (اعتراف خواهند کرد) ۱۵۱

[نقل‌قول از مشرکین] " فرزند آورد (زایید) خداوند " و به‌درستی ایشان حتماً دروغگویان [هستند] ۱۵۲

" برگزید دختران را بر پسران " ۱۵۳

چیست شما را، چگونه حکم (داوری و قضاوت) می‌کنید ۱۵۴

آیا پس متذکر نمی‌شوید ۱۵۵

یا برای شماست دلیلی آشکاری ۱۵۶

پس بیاورید به کتابتان اگر شمایید راست‌گویان ۱۵۷

و قرار دادند بین او و بین جنیان نسبتی (فامیلی) و حتماً دانسته است جنیان [که] به‌درستی ایشان‌اند حتماً احضار (حاضر) شوندگان ۱۵۸

پاک است خداوند از آنچه که وصف می‌کنند ۱۵۹

جز [آنچه که] بندگان خداوند [وصف می‌کنند آن]  مخلص (خالص شده) ها ۱۶۰  صافات

 

این یک حقیقت تلخ و خنده‌دار است که شیطان‌پرستان و ملائکه پرستان اصلاً نمی‌دانند که یک ملک یا جن چیست و کیست؟ به استناد آیات فوق، در مورد ملائکه نمی‌توان از اسامی و افعال و ضمایر مؤنث استفاده نمود. به طور مثال " امراة المسلسلة " یعنی زن به زنجیر کشیده شده نام مناسبی برای یک مَلَك نیست.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

سوگند صف بستگان را، صفی (صف بستنی) پس رانندگان (صدا زنندگان) ، راندنی (صدا زدنی) پس دفع‌کنندگان، دفع‌کردنی

پس تلاوت کنندگان ذکری (یادآوری)

به‌درستی که خدای شما حتماً یکتایی (یکی) [است]

سرور آسمان‌ها و زمین و آنچه که مابین آن دو است و سرور مشرق‌هاست

به‌درستی ما زینت دادیم آسمان دنیا را به زینتی [از] کواکب (ستارگان)

و حفاظتی از هر (تمام) شیطانی سرکشی

نمی‌توانند گوش فرادهند به‌سوی بزرگان (سران، گروه) بالا (والامقام) و پرتاب (دفع) می‌شوند از هر (تمام) سویی (سمتی)

رانده شده‌ای و برایشان عذابی دایمی (همیشگی) [است]

مگر کسی که برباید دزدیده شده‌ای (مسروقه‌ای) را، پس دنبال (تعقیب) کند او را شهابی روشنی (تند و تیزی، شعله‌ای افروخته‌ای، پر شتابی)

پس رأی‌گیری (پرس‌وجو) کن ایشان [را که] آیا ایشان‌اند شدیدتر (سخت‌تر) خلقتی یا کسی که خلق کردیم ما، به‌درستی ما خلق کردیم ایشان را از گلی چسبنده (برجایی چسبیده، آبکی)

بلکه [تو] تعجب کردی و [ایشان] مسخره می‌کنند

و زمانی که متذکر شوند ذکر نمی‌کنند

و زمانی که به بینند نشانه‌ای را، به مسخره می‌گیرند

... سوره صافات 

 

این آیات دال بر این موضوع است که ملائکه (کهکشان‌ها) با طایفه جنیان (UFO's ) درگیری فیزیکی دارند. اما این سؤال مطرح می‌شود که پرتاب بشقاب‌پرنده‌ها توسط ملائکه به چه صورت انجام می‌شود؟

همان‌طور که در مبحث ساختار فیزیکی و فنّاوری پرواز بشقاب‌پرنده‌ها گفته شد، بشقاب‌پرنده‌ها برای نقل‌مکان از شتاب گرانشی منفی و یا میدان جاذبه متضاد استفاده می‌کنند، نظریه‌های دیگری هم در این زمینه مطرح است، من‌جمله الکتروگراویتی که توسط دوست عزیزم آرمین خان یادآوری شده است (مبحث فضای مشبک، الکتروگراویتی و نیروهای پیشران و اسپین در فضا) . ولی ما می‌توانیم چنین تصور کنیم که ملائکه با تغییر آنی در نوع میدان گرانشی و همچنین جهت میدان الکترومغناطیسی در محدوده‌ای از پیرامون بشقاب‌پرنده‌ها، خیلی سریع و راحت می‌توانند در مسیر آنها تغییرات تا زاویه ۱۸۰ درجه ایجاد کنند که باعث پرتاب شدن آنها می‌شود. ملائکه می‌توانند اجرام سماوی همچون پاره‌سنگ‌ها یا توده گازهای بسیار داغ (پلاسما) را به‌سوی آنها پرتاب کنند.

 

 

[نقل‌قول از ملائکه] " و نیست از ما [ملائکه] مگر اینکه برایش مقامی معلومی [باشد] " ۱۶۴

" و ما حتماً ماییم صف کشندگان (صف‌کشیدگان، صف بستگان) " ۱۶۵

" و ما، حتماً ماییم تسبیح کنندگان " ۱۶۶  صافات

 

در عکس فوق، کهکشان‌های دوردست (ملائکه یا کائنات هوشمند) به‌اندازه ستارگان نزدیک، دیده می‌شوند منتها با شکلی پهن‌تر.

 

ما هر ( تمام ) چيزی را آفريديمش به قدری ( اندازه و مقدار و تقدير و سنجشی )

و نيست فرمان  ما  مگر يكی ، همچون تابيدنی ( چشمكی ، اشاره و ايمايی ، نگاه آنی و تندی ، درخشيدنی ، برقی ، يك چهلم ثانيه ) به چشم 50 قمر

 

و ما [طایفه جنیان] حتماً لمس (احساس، درک) کردیم آسمان را، پس دریافتیم آن را پر شده (مملو) [از] حراست کننده‌ای (نگهبانی) شدیدی (محکم و با قدرتی) و شهاب‌هایی ۸

و ما می‌نشستیم در آن (آسمان) ، نشیمنگاه‌هایی را برای گوش‌کردن (استراق سمع، جاسوسی) ، پس کسی که می‌شنود، الان (اینک، بدون درنگ) درمیابد (می‌آید) برای او شهابی منتظری (آماده و در دام و کمینی) ۹

و ما خبر (آگاهی) نداریم که آیا شری (بدی) خواسته شده به کسی که در زمین است یا خواست (اراده) کرد به ایشان سرورشان رشدی (لغایت و کمالی، هشیاری و آگاهی، هدایتی) را ۱۰

و ما، از ما صالحان (اصلاح گران) [است] و از ما غیر آن، هستیم طریقت (راه‌های) پاره پاره‌ای (گوناگون، جداجدا، فرقه فرقه‌ای) ۱۱

و ما گمان کردیم که هرگز عاجز نمی‌توانیم کرد خداوند را در زمین و هرگز نمی‌توانیم عاجز کنیم او را [به] فراری ۱۲  جن

 


 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

سوگند ستاره را، زمانی که فرود آمد (پایین آمد، تمایل کرد، مایل شد، رفت، افتاد، افکنده شد)

گمراه نشد صاحب (دوست، همنشین، یار و رفیق) شما و فریب نخورد (حقه نخورد، رنگ نشد)

و سخن نمی‌گوید از روی هواوهوس

که آن [نیست] مگر وحی [که] وحی می‌شود

یاد داد او را، شدیدالقوی (روح‌القدس یا جبرئیل، بسیار و شدید در نیرو و توان و قدرت)

دارنده نیرویی (توان و قدرتی) ، سپس ایستاد (درست و راست اندام و قامت شد، مستولی شد)

و او بود به افق بالا (بلند مقام و جایگاه، بالاترین و دورترین نقطه دید)

سپس نزدیک شد، پس فرود آمد (نزدیک شد، فروتنی نمود، خرامید، آویزان شد)

پس شد [به] اندازه و مقدار دو قوس (دو منحنی، دونیم دایره، دو کمان یا دو وتر کمان) یا نزدیک‌تر

پس وحی کرد به‌جانب عبدش (بنده و عابدش، عبادت‌کننده خداوند) ، آنچه را که [خداوند] وحی کرد

تکذیب (انکار و رد) نکرد دل (قلب، سینه، درون، وجدان) ، آنچه را که دید

آیا پس مجادله (جروبحث، بگوومگو) می‌کنید با او، بر سر آنچه که می‌بیند

... سوره نجم

 

خداوند در این آیه در زمان ارسال شدیدالقوی (جبرئیل) به‌جانب محمد رسول‌الله به ستاره اشاره می‌کند، چرا که ملائکه کالبد و جسمی متشکله از ستارگان بی‌شمار دارند و این موجودات می‌توانند به‌راحتی کنترل تمامی فعالیت‌های بیولوژیکی انسان من‌جمله مغز و دستگاه عصبی را به دست آورده و هر مطلب و سخنی را در حافظه انسان ثبت و ضبط کنند. آنها حتی می‌توانند در عصب شنوایی گوش یا خود مغز پیام‌های عصبی ایجاد کنند که انسان چنین تصور کند که در حال شنیدن صدا و کلامی است، ولی اطرافیان او هیچ صدایی نخواهند شنید، برای اینکه تلاطمی در هوا ایجاد نشده است، بلکه همه چیز مربوط به دستگاه عصبی و مغز انسان می‌شود . ولی بااین‌حال ملائکه می‌توانند در هوا نیز ارتعاشات صوتی ایجاد کنند و لازم نیست که حتماً زبان و حنجره داشته باشند و می‌توانند به کالبدی شبیه انسان وارد شوند و با زبان و حنجره نیز سخن بگویند.

 

و اگر قرار می‌دادیم او را مَلَكي، حتماً قرار می‌دادیم او را مردی و حتماً می‌پوشاندیم برای ایشان آنچه را که می‌پوشند. آیه ۹ سوره انعام

 

ملائکه اگر به جسم و کالبد انسانی درآیند هیچ فرق و تفاوت ظاهری با انسان‌های زمان خود نخواهند داشت و اصلاً و ابداً قابل تشخیص و شناسایی نخواهند بود، حتی با معاینه پزشکان و متخصصین علم ژنتیک. برای اینکه انسان سیر تکاملی خودش را از نور و مارج، آب‌وخاک (ترکیبات شیمیایی) شروع نموده که مربوط به جسم و پیکره (کالبد) ملائکه می‌شود، در واقع خود انسان یکی از نزولات سماوی بر روی سیاره زمین محسوب می‌شود و همچنین هر گیاه و جانور دیگری که خیلی از اخترشناسان قدیم و جدید و ... ماهیت انسان را نه در جسمش و خودش و به دنبال آن بر روی سیاره زمین، بلکه آن را در کائنات جستجو می‌کنند. همین دلیل مهم باعث نام‌گذاری صور فلکی در قدیم شده است. در گذشته ترتیب و ترکیب این ستارگان در کره آسمان را به انسان و حیوان و . ... شبیه می‌دانستند. امروزه نیز همین باور در میان بعضی از محققین رواج دارد و منشأ حیات را فرازمینی می‌پندارند.

 

 

 

 

 

و کیست ظالم‌تر از کسی که افترا بست بر خداوند کذبی را یا گفت [که] وحی شود به سویم و [درصورتی‌که] وحی نشده است به سویش چیزی و آن کس که گفت به‌زودی نازل می‌کنم همانند آنچه را که نازل کرد خداوند و اگر به بینی زمانی را که ظالمان در گرد آب (تلاطم، آشوب و تنش) مرگ [هستند] و ملائکه گسترده‌اند دستانشان را، [می‌گویند] خارج کنید جان‌هایتان را، امروز جزا می‌یابید عذاب رسوایی را به [سبب] آنچه که می‌گفتید بر خداوند غیرواقع (کذب) را و شما از آیات او خود بزرگی می‌کردید ۹۳  انعام

 

بحث در مورد ملائکه بسیار گسترده و متنوع است . ولی از مفهوم این آیه چنین برمی‌آید که انسان بعد از مرگ وارد یک اسپیرال لگاریتمی و سپس به برزخ منتقل می‌شود و این اسپیرال لگاریتمی همان میادین الکترومغناطیسی پیچ و تاب‌خورده درون کهکشان‌ها و ... (بال‌های ملائکه) است. در واقع تمامی ملائکه توانایی نقل و مکان و بده‌بستان روح را دارند، البته به فرمان خداوند.

 

آمیخت (مخلوط، آشفته و روان کرد) دو دریا [را تا] ملاقات کنند (به هم برسند) آن دو [با یکدیگر] ۱۹

مابین آن دو برزخی (حایل و حد فاصلی) [است که] تجاوز (تعدی به حریم) نمی‌کنند آن دو [همدیگر را] ۲۰

پس به کدامین [از] نعمت‌های (لطف‌های) سرور شما دو [گروه] ، تکذیب (انکار) می‌کنید شما دو [گروه] ۲۱

خارج می‌کند از آن دو، لولو (مروارید) و مرجان ۲۲

پس به کدامین [از] نعمت‌های (لطف‌های) سرور شما دو [گروه] ، تکذیب (انکار) می‌کنید شما دو [گروه] ۲۳

و برای اوست روندگان (کشتی‌ها، جاری‌شده‌ها) برافراشته‌ها (بادبان‌داران) در دریا، همچون کوه‌ها ۲۴  رحمن

 

همان‌طور که قبلاً گفته شد منظور از دو دریا مقداری از روح خدا و مقداری از دخان، مِلک و دارای خداوند است که نتیجه کلی آمیزش خلقت هیدروژن و هلیم از دو نوع ماده و پادماده و در نهایت کل کیهان و هرآنچه که درون آن است. لولو یا مروارید اشاره به ستارگان دارد و مرجان اشاره به سیارات و حیات دریایی دارد و مراد از روندگان و برافراشتگان همچون کوه‌ها همان کائنات هوشمند یا ملائکه است یعنی کهکشان‌ها دو، سه و چهار بال که مجموعه ستارگان و سیارات به همراه اقمار و ... را تشکیل می‌دهند. اینک می‌توانیم به الگوریتم شگفت‌انگیز زیر برای خلقت خداوند یکتا برسیم:

 

 

و همان‌طور که قبلاً گفته شد سلول انس از نور خورشید و سلول جن از مارج سیاره زمین یا همان طاغوت پدیدار و به تکامل رسیده است که حاصل ادغام این دو سلول در آب دریا، سلول انسانی است.

 

و برای هر ( تمامی ) درجاتی ( رتبه ای ) از آنچه كه عمل كردند و نيست سرور تو به غافلی از آنچه كه عمل ميكنند

و سرور تو بی نياز ( ثروتمند ) [است] دارای رحمت ، اگر بخواهد ميبرد شما را و جانشين ميكند از بعد شما آنچه را كه ميخواهد ، چنانكه نشر داد ( پديد آورد ) شما را از ذريه ( نسل ، نژاد ) قومی ديگران

بدرستی آنچه را كه وعده می يابيد حتما آمدنی است و نيستيد شما به عاجز كنندگان 134 انعام

 

و اگر بخواهيم حتما قرار ميدهيم از [همانند و مشابه] شمايان ملائكه‌اي را در زمين [تا] جايگزين شوند ﴿۶۰﴾ زخرف

 

در حقیقت انس و جان و انسجان یا انسان بیولوژیک از نسل یا ذریه ملائکه غیر بیولوژیک هستند. یعنی مابین ملائکه و آنها قرابت (خویشاوندی) وجود دارد. اما نه به‌صورت ژنتیک بلکه به‌صورت ارگانیک (مربوط به یا مشتق از مادهٔ زنده).

 

و یاد داد آدم را اسامی (نام‌ها) همگی، سپس عرضه کرد آنها را برای ملائکه، پس گفت خبر دهید مرا به نام‌های اینان، اگر شمایید راست‌گویان

گفتند پاکی تو، نیست دانشی (علمی) برایمان مگر آنچه را که یاد دادی ما را، به‌درستی تو، تو هستی دانای حکیم

گفت ای آدم خبرده ایشان را [به] نام‌هایشان، پس زمانی که خبر داد ایشان را به نام‌هایشان، گفت آیا نگفتم برایتان [که] به‌درستی من می‌دانم غیب (نادانسته) آسمان‌ها و زمین را و می‌دانم آنچه را که آشکار (هویدا) می‌کنید و آنچه را که کتمان (مخفی) می‌کنید ۳۳ بقره

 

و گفتند اتخاذ کرد خداوند ولدی (مولود و فرزندی) را، پاک است او، بلکه برایش آنچه که در آسمان‌ها و زمین [است] ، همگی برایش فروتنان [هستند]

آغازکننده (پدیدآورنده) آسمان‌ها و زمین و زمانی که مقتضی کند (بگذراند) فرمانی (کاری) را، پس جز این نیست که می‌گوید برایش باش، پس می‌شود ۱۱۷ بقره

 

در حقیقت خلقت اصلی و پایه‌ای خداوند، کائنات یا ملائکه است و بعد از آفرینش آنها، اصطلاحاً دست به سیاه‌وسفید نمی‌زند. بلکه همه چیز و همه کار با فرمان او انجام می‌شود. یعنی الله به ملائکه فرمان می‌دهد و آنها خیلی سریع برایش انجام می‌دهند. حتی زنده کردن و بیرون آوردن مردگان از زیر قبر و ... یعنی خداوند صرفاً ملائکه را لمس می‌کند و کلیه امورات فرعی مربوط به دو طایفه انس و جن (حیوانات) به ملائکه سپرده شده است. یعنی ملائکه از لحاظ فیزیکی و ارگانیک مابین الله و انس و جن حایل ایجاد می‌کنند. به‌جز موارد خیلی خاص، نادر و منحصربه‌فرد همانند خلقت آدم یا قبض روح مسیح در آینده.

 

تدبیر می‌کند کار را از آسمان به‌سوی زمین، سپس بالا می‌رود به سویش در روزی که باشد مقدار آن هزار سالیانی از آنچه که می‌شمارید ۵ سجده

 

در واقع کلیه ملائکه در یک بازه زمانی ۱۰۰۰ساله قمری توسط خود خداوند قبض روح و به‌غیراز الله دیگر هیچ موجودی در کیهان موجودیت یا حیات بیولوژیک و غیر بیولوژیک و ... نخواهد داشت. بعد از اتمام دوره ۵۰ هزار‌ساله قمری آفرینش از نوع آغاز خواهد گشت.

 

خلقُ الملائكة:

ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ‏ لا يَسْأَمُونَ‏ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ. نحج البلاغه

 

سپس، میان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه گون فرشتگان پر نمود. برخى از آن فرشتگان، پیوسته در سجودند، بى آنكه ركوعى كرده باشند، برخى همواره در ركوعند و هرگز قد نمى افرازند. صف در صف، در جاى خود قرار گرفته اند و هیچ یك را یاراى آن نیست كه از جاى خود به دیگر جاى رود. خدا را مى ستایند و از ستودن ملول نمى گردند. هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهایشان سستى نگیرد و غفلت فراموشى بر آنان چیره نگردد. گروهى از فرشتگان امینان وحى خداوندى هستند و سخن او را به رسولانش مى رسانند و آنچه مقدر كرده و مقرر داشته، به زمین مى آورند و باز مى گردند. گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند. شمارى از ایشان پایهایشان بر روى زمین فرودین است و گردنهایشان به آسمان فرازین كشیده شده و اعضاى پیكرشان از اقطار زمین بیرون رفته و دوشهایشان آن چنان نیرومند است كه توان آن دارند كه پایه هاى عرش را بر دوش كشند. از هیبت عظمت خداوندى یاراى آن ندارند كه چشم فرا كنند، بلكه، همواره، سر فروهشته دارند و بالها گرد كرده و خود را در آنها پیچیده اند. میان ایشان و دیگران، حجابهاى عزّت و عظمت فرو افتاده و پرده هاى قدرت كشیده شده است. هرگز پروردگارشان را در عالم خیال و توهم تصویر نمى كنند و به صفات مخلوقات متصفش نمى سازند و در مكانها محدودش نمى دانند و براى او همتایى نمى شناسند و به او اشارت نمى نمایند. آیتی

 

جناب داروین گفت ۴ میلیارد سال طول کشید تا حیواناتی مثل انسان از یکی از این سامانه‌ها به تکامل برسد. خوب آنها به فرمان خدا زیر یک ثانیه این زمان را طی کرده و درست مثل خودتان روبرویتان قرار می‌گیرند منتها با نیرو یا انرژی تورس.

 

 

ملائکه یا کائنات هوشمند قدرت مانور و سرعت بسیار زیادی دارند و می‌توانند با تغییر جهت و زاویه بال‌های خود به هر منطقه‌ای از کیهان تغییر مکان دهند. امروزه تعداد ملائکه رقمی نزدیک به دو هزار میلیارد تخمین و حدس زده می‌شود؛ یعنی به‌ازای ۸ میلیارد انسان کنونی برای هر نفر ۲۵۰ ملک. اگر دفعه قبل به فرمان الله برای سجده به آدم نازل شدند این بار برای کشتار و قتل‌عام و قلع و قم اولادش نازل خواهند شد.

 

و برای خداوند [است] فرمانروايی آسمانها و زمين و خداوند برای هر چيزی توانايی [است]

بدرستی در خلقت آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز ، حتما نشانه هايی برای دارندگان انديشه ها ( خردها ) [است]

كسانی كه ذكر ( ياد ) ميكنند خداوند را ايستاده ای و نشسته ای و برای پهلوهايشان و تفكر ميكنند در خلقت آسمانها و زمين ، سرور ما خلق نكردی اين را باطلی ( بيهوده ای ) ، پاكی تو پس نگهدار ما را [از] عذاب آتش 191 آل عمران

 

 

طبق باور یونانیان و رومیان باستان، خدای اطلس کیهان را بر پشت خود حمل می‌کند؛ ولی طبق گفته الله در قرآن این ملائکه و کل کیهان است که عرش او را حمل می‌کنند. چون الله پادشاه (master) است و ملائکه فرمان‌بردار و فرمان‌پذیر (slave).

 

و مَلَك ( فرمانبردار ) بر اطرافش ( پيرامون آسمان ) [باشد] و حمل ميكند عرش ( تخت سلطنت ) سرورت را بالای‌شان ( روي سرشان ) در چنين روزگاری هشت تايی ( هشت گانه ، هشت گروهی )  ﴿۱۷﴾ حاقه

 

و می بينی ملائكه را [كه] دور زنندگانند از حول ( پيرامون ) عرش ، تسبيح ميكنند به ستايش سرورشان و قضاوت شود بين ايشان به حق و گفته شود ستايش برای خداوند سرور عالميان [است]  ﴿۷۵﴾ زمر

 

بدرستي آنست حتما سخن ( گفتار ، نقل قول ) فرستاده‌اي ( ارسال شده‌اي ، مَلَكي ) كريمي ( بزرگواري ، نيكوكاري ، خير خواهي ، با كرامتي ، گرامي )

داراي نيرويي ( قوت و قدرتي ، توانايي ) ، در نزد ( جوار ) داراي ( صاحب و مالك ) عرش ( تخت سلطنت ، جايگاه حكومت ) با ثباتي ( استوار و پايدار و با مقام و منزلتي )

مطيعي ( فرمانبرداري ، پيرو و تسليمي ) در آنجا ( نزد و جوار عرش ) ، اميني ( امانت داري ، درست كرداري ، قابل اطميناني ) 21 تکویر

 

 كسی كه خلق كرد آسمانها و زمين [را] و آنچه كه مابين آن دو [است] در شش ايامي ، سپس استيلا يافت ( استوار و حاكم و سوار ) شد بر روی عرش ، رحمان ( خدای مهربان ) ، پس سوال كن به او ( در مورد او ) آگاهی ( دانا و مطلعی ) را ﴿۵۹﴾ فرقان

 

بالا رتبه ( والا مقام ، بلند درجه ها ) دارای عرش ، ميافكند روح را از فرمانش برای  كسی كه ميخواهد از بندگانش برای اينكه هشدار دهد روز تلاقی را ( روز مواجهه و برخورد را ) ﴿۱۵﴾ غافر

 

كسانی كه حمل ميكنند عرش را و كسی كه پيرامون آن [عرش] است ، تسبيح ميكنند به ستايش سرورشان و ايمان دارند به او و آمرزش ميخواهند برای كسانی كه ايمان آوردند ، [می گويند] سرور ما ، فرا گرفتی هر ( تمام ) چيزی را رحمتی و علمی ، پس بيامرز برای كسانی كه توبه كردند و تبعيت كردند راه تو را و نگهدار ( محافظت كن ) ايشان را [از] عذاب جحيم ( جهنم ) ﴿۷﴾ غافر

 

 

فرائیشته یا فرا انسان به عربی ملک و جمع آن ملائکة و در عبری ملیخ מלך و جمع آن ملاخین מלאכים است. در عبری به‌جای ک، خ تلفظ می‌شود و برای جمع از ین استفاده می‌شود. به طور مثال میکائیل، میخائل تلفظ می‌شود. منتها اعراب و اسرائیل و پارس از روی خریت و نفهمی فکر کردند که ملائکه همان حشرات بال‌دار و پرندگان از نسل دایناسورها هستند که چنین نیست؛ چون خداوند در تورات و انجیل و قرآن گفته که آنها بال دارند چنین فکر و تصور کردند که هر موجود بال‌دار و پرنده ملک یا ملخ است. الْجَرَادَ در عربی و חָגָב خداوو در عبری به معنی ملخ پارسی است. شاید واژه ملخ خطای پارسیان بوده باشد. از همه بدتر عبارت خدا که از خداوو گرفته شده و ما اجباراً از این واژه خدا یا خداوند استفاده می‌کنیم که الله به بزرگی خودش ببخشد؛ چون مخاطب ما پارسیان هستند و مجبور شده‌ایم.

 

۵ سرپوش صندوق عهد، «تخت رحمت» نامیده می‌شد. بالای تخت رحمت، مجسمه دو فرشته قرار داشت که بالهایشان را بر فراز تخت گسترده بودند. این دو فرشته که «کروبی» نام داشتند، نماینده جلال خدا بودند. تمام اینها، معانی خاصی دارند که الان فرصت نیست به شرح آنها بپردازم.  عبرانیان فصل نه آیه پنج

۲۳-۲۸ سلیمان دو مجسمه بشکل فرشته از چوب زیتون ساخت که بلندی هر کدام از آنها پنج متر بود و آنها را در داخل قدس الاقداس قرار داد. این مجسمه‌ها طوری کنار هم قرار گرفته بودند که دو بال آنها بهم می‌رسید و بالهای دیگرشان تا دیوارهای دو طرف قدس الاقداس کشیده می‌شد. طول هر یک از بالهای فرشتگان دو و نیم متر بود و به این ترتیب از سر یک بال تا سر بال دیگر پنج متر می‌شد. هر دو فرشته را به یک اندازه و به یک شکل ساخته بودند و هر دو را با روکش طلا پوشانیده بودند. اول پادشاهان فصل شش آیه بیست و سه

۱۱و۱۲ آنها با بالهای گسترده ایستاده بودند و صورتشان بطرف بیرون بود و نوک دو بال آنها بهم می‌رسید و نوک بالهای دیگرشان تا دیوارهای دو طرف قدس الاقداس کشیده می‌شد. طول هر یک از بالهای فرشتگان پنج ذراع و مجموع طول بالهای آنها بیست ذراع بود. دوم تواریخ فصل سه آیه یازده

۲ اطراف تخت را فرشتگان احاطه کرده بودند. هر فرشته شش بال داشت که با دو بال صورت خود را می‌پوشاند، و با دو بال پاهای خود را، و با دو بال دیگر پرواز می‌کرد. اشعیا فصل شش آیه دو

۶ سومین جانور شبیه پلنگ بود. او بر پشتش چهار بال مثل بالهای پرندگان داشت و دارای چهار سر بود! به این جانور اقتدار و تسلط بر مردم داده شد. دانیال فصل هفت آیه شش

 

 

پس گردش كرد ( چرخيد ) براي آن [باغ] گردشگري ( گردبادي ، چرخنده‌اي ) از [جانب] سرورت و [در حاليكه] ايشان  خوابيدگان [بودند]

پس  صبح كرد [باغ] همانند صريم ( مزرعه‌اي كه زراعتش را درو كرده‌اند ، زمين لخت و خالي از كشت و زرع ، باغ چيده شده ) 20 قلم

 

بدرستي آنست حتما سخن ( گفتار ، نقل قول ) فرستاده‌اي ( ارسال شده‌اي ، مَلَكي ) كريمي ( بزرگواري ، نيكوكاري ، خير خواهي ، با كرامتي ، گرامي )

داراي نيرويي ( قوت و قدرتي ، توانايي ) ، در نزد ( جوار ) داراي ( صاحب و مالك ) عرش ( تخت سلطنت ، جايگاه حكومت ) با ثباتي ( استوار و پايدار و با مقام و منزلتي )

مطيعي ( فرمانبرداري ، پيرو و تسليمي ) در آنجا ( نزد و جوار عرش ) ، اميني ( امانت داري ، درست كرداري ، قابل اطميناني )

و نيست  يار ( دوست ، معاشر ، همدم و هم مجلس و رفيق ) شما به ديوانگي ( جنوني )

و حتما ديده است  او را ، به افق آشكار ( هويدا )

و نيست او براي [جهت بازگويي و حكايت و تعريف كردن] غيب ( ناپيدا ، نادانسته و نديده و نشنيده  ) به بخيلي (  خسيسي )

و نيست آن به كلام ( گفتار ، سخن ، نقل قول و تعريف ) شيطاني رانده شده‌اي ( سنگسار شده‌اي ) 25 تکویر

 

 

سوره قدر

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. ما نازل كرديم آن را در شب قدر ( قدر به معنی  اندازه چيزی ، مقدار ، مرتبه ، پايه ، ارزش ، طبقه ، مرحله ، پيمانه ، سنجش و ....  )

  2. و چه چيز آگاه ( باخبر ، معلوم ، مشخص ) كرد ( فهماند )  تو را ، [كه] چيست شب قدر

  3. شب قدر ، بهتری است ( خير ، نيكو، نيكی است ) از يكهزار ماه

  4. نازل ميشود ( فرود و پايين می آيد )  ملائكه و روح  در آن به اجازه ( اراده ، اعلام ، اطاعت ، اذن ، دستور ، خواست ) سرورشان ، از برای  هر [تمام] امری ( فرمانی ، دستوری ، كاری ، منظوری )

  5. سلامی ( سلامتی ، درودی ، زنده باشی ، تن درستی ) [است] آن  تا هنگام طلوع ( طلوع گاه ) سپيده دم ( صبحگاه ، سحر )

 

 

دارای عرش ( تخت سلطنت ، جايگاه پادشاهی ) مجيد ( شريف ، بزرگوار ، گرامی قدر ، عالی مرتبه ، بلند پايه )

فعالی ( در حال عملی ، انجام دهنده ای ، كننده ای ) برای آنچه كه ميخواهد 16 بروج

 

و خداوند از ماورای ايشان ( از هر طرف و هر سوی و بالای ايشان ) ، محيط ( محاصره كننده ، حصارشده ، احاطه كننده ) [است] 20 بروج

 

 

سوره تين

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. سوگند انجير و زيتون را

  2. و كوه سينين ( سينا ) را

  3. و اين ديار امانت دار ( با امنيت ، با ايمنی و بی خطر ، امين ، آرام و آسوده ) را

  4. حتما آفريده‌ايم انسان را در نيكوترين ( بهترين ) تقويمی ( ارزيابی ، تصحيحی ، اصلاحی ، ثبت به روزی ، برآورد و محاسبه‌ای )

  5. سپس برگردانيم ( رد كنيم ، گذر و عبور دهيم ) او را [به] پايين‌ترين ( پستترين ، نازلترين ، كم كيفيت‌ترين ، كم بها و كم ارزش‌ترين ، فرومايه‌ترين ، كم رتبه‌ترين ) پايين‌يان ( پستتران ، نازلتران ، كم كيفيت‌تران ، كم بها و كم ارزشتران ، فرومايگان )

  6. بجز كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند  صالحات را ( خيرات و نيكی‌ها را ) ، پس برای ايشان [است] اجری ( پاداشی ، مزدی ) ، بدون منتی

  7. پس چه چيزی ( چه عامل و سببی ) تكذيب ميكند تو را ، بعد ( پس از اين ، بعد از اين زمان ) به دين

  8. آيا نيست خداوند به حَكمترين ( بهترين حاكم ، حكومت كننده ، رای دهنده ، حكم دهند ، قضاوت كننده ، فتوی دهنده ، محكم و استوارترين ) حاكمان ( فرمانروايان ، يا قضات و داوران )

 

هم برای موسی و هم برای محمد برای اولین‌بار جبرئیل در ارتفاعات بالای کوه نازل و تجلی‌یافته است؛ چون افق دید کاملاً معلوم و مشخص یا باز است و نزول جبرئیل صحنه باشکوهی است که در قلعه کوه بهتر رویت یا مشاهده می‌شود.

 

آيا پس درمانده شديم به آفرينش اول ( اين دنيا كه فعلا در آن هستيم ) ، بلكه ايشان [هستند] در ابهامی از  آفرينشی  جديدی  ( دنيا و عالم بعد از قيامت )

و حتما آفريده ايم انسان را و ميدانيم آنچه را كه وسوسه ميكند به او  نفسش ( خودش ) و ماييم  نزديكتر به جانبش از سياهرگ شاه رگ گردن

زمانی كه تلاقی ( ملاقات ) ميكند  دو تلاقی كنندگان ( دو به هم رسندگان ) از راست و از چپ ، نشسته ای ( همدمی ، نديمی ، نگهبانی ، نشسته ای ، مراقبی ، ملازمی )

تلفظ نميكند از سخنی ، مگر اينكه در نزد اوست نگهبانی ( هشيار، در كمين نشسته ای ، منتظری ، پاسبانی  ، مواظبی ، نظارت كننده ای ، مراقبی ) آماده ای ( حاضر و آماده باشی ) 18 ق

 

اختیار و کنترل کامل دو نیم کره مغز انسان در دست ملائکه است.

 

كه هر ( تمام ) نفسی ( شخصی ) نيست مگر اينكه برايش حافظی ( مراقب و نگهبانی ) [است] 4 طارق

 

و هر ( تمام ) چيزی [را كه] انجام دادند آن را ، در كتابهاست

و هر ( تمام ) كوچكی  و بزرگی  سطر بندی شده ای ( نوشته و مكتوب شده ای ) [است] 53 قمر

 

پس كيست ظالمتر از كسی كه افترا بست برای خداوند كذبی ( دروغی ) را يا تكذيب كند به آيات او ، آنهايند كه ميرسد ايشان را نصيبشان از كتاب ، تا هنگامی كه آيد ايشان را رسولان ما ( ملائكه ) ، می ميرانند  ايشان را ، [ملائكه] گويند كجايند آنچه را كه می خوانديد از غير خداوند ، گويند گم شدند ( ناپديد شدند ) از ما و گواهی دهند برای [برعليه] خودشان [كه] بدرستی ايشان بوده اند كافران ( ناسپاسان و نا شكران ) 37 اعراف

 

و اوست كسی كه ارسال ميكند بادها را بشارتی ( مژده ای )  پيش روی رحمتش تا زمانی كه بردارد ( بار كند ، متراكم كند ) ابری سنگينی را ، سوق دهيم ( برانيم )  آن را برای بلدی ( شهر و دياری ) مرده ای ، پس نازل كنيم به آن آب را ، پس خارج كنيم به [وسيله] آن از هر ( تمام ) ثمرات ( محصولات ، ميوه ها ) ، بدان گونه خارج ميكنيم مردگان  را ، باشد برای شما كه متذكر ( يادآور ) شويد

و ديار پاك ، خارج می شود نباتش ( گياهش و روئيدنيش ) به اذن ( اجازه ) سرورش و آنكه ناپاك ( پليد ، خبيث ، آلوده ) باشد خارج نمی شود ( نمی رويد ) مگر اندكی ( ناچيزی ) ، بدان گونه صرف ( توضيح و مشخص ) ميكنيم آيات را برای قومی كه شكر ميكنند 58 اعراف

 

و كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما ، به زودی و به تدريج بگيريم ايشان را از جايی كه نمی دانند

و مهلت ميدهم برای ايشان [كه] بدرستی ترفند من محكمی ( كار آمدی ) است 183 اعراف

 

بدرستی كسانی كه در نزد سرورت هستند تكبر ( خود بزرگی ) نمی كنند از عبادت ( بندگی ) او و تسبيح ( خدا را به پاكی  ياد ) ميكنند او را و برای او سجده ( فروتنی ) ميكنند 206 اعراف

 

 

و گفت كسانی كه اميد ندارند برای لقاء ( الحاق ، ديدار ) ما ، چرا نازل نشد برای ما ملائكه يا نمی بينيم سرور مان را ، بدرستی تكبر ( خودخواهی ) كردند در نفسهايشان ( خودشان ، خويشتن ) و سرپيچی كردند ، سركشی بزرگی را

روزی كه ميبينند ملائكه را ، نيست بشارتی  در چنين روزگاری برای مجرمان و ميگويند دورباشی محروميتی ( ممنوعيتی )

و آمديم به سوی آنچه كه عمل ( انجام ) كردند از عملی ( كرداری ) ، پس قرار داديم آن را غباری ( خاكستری ) پراكنده ای ( پاشيده ای ) 23

اصحاب باغ ( بهشت ) در چنين روزگاری بهترين جايگاهی ( قرارگاه و آرامگاهی ) و نيكوتر استراحت گاهی ( تفريح گاه ) را [دارند]

و روزی كه شقه ميشود ( شقه شقه و شكافته ميشود )  آسمان به ابرها و نازل ميشود ملائكه نزولی ( تنزل و نازل شدنی )

فرمانروايی ( مالكيت ) در چنين روزگاری حق ( مستحق ، واقعيت و حتمی ) است برای رحمان ( خدای مهربان ) و باشد روزی برای كافران مشكلی ( در اسارت و مضيقه ای ، سختی ) 26 فرقان

 

  • و خداوند كسی است كه ارسال كند بادها را ، پس برمی انگيزد ابری را ، پس سوق دهيم آن را به سوی دياری مرده ای ، پس زنده گردانيديم به [وسيله] آن زمين را بعد از مرگش ، آنچنان است انتشار ( برانگيختن ، زنده كردن ) 9 فاطر

     

     

  • آخرین کاردستی ابلیس:

    همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم انسان از ترکیب انس و جان خلق شده است؛ یعنی شکل زیر:

     

    اما ابلیس جن آن فیلسوف بی‌سواد نتیجه این ترکیب و ادغام را این‌گونه انگاشته است؛ یعنی سعی کرده آن دو را با یک ملک هم ادغام کند.

     

     

    الهه شاخ‌دار هاتور :

    هاتور معمولاً به‌عنوان الهه گاو با شاخ‌هایی بر سر به تصویر کشیده می‌شود که در آن دایرهٔ خورشیدی اورائوس نصب شده است. در دوره‌های بعدی یک گردن‌بند منات نیز به تزیینات اضافه می‌شود. هاتور ممکن است همان الهه گاو باشد که پیش‌تر در لوح نارمر و روی یک سنگ قبر از سلسله اول فراعنه قرار گرفته است که نشان‌دهنده نقشی به‌عنوان الهه آسمانی و رابطه او با هوروس است که به‌عنوان خدای خورشید در او سکنی گزیده است.

     هاتور رابطه‌ای پیچیده با رع داشت، در یک اسطوره چشم اوست و دختر او در نظر گرفته می‌شود، اما بعدها وقتی رع نقش هوروس را در پادشاهی به عهده گرفت، او را مادر رع می‌دانند. او این نقش را از الهه گاو دیگری با نام 'Mht wrt' ("سیل بزرگ") که مادر رع در اسطوره خلقت بود جذب کرد و او را بین شاخ‌های خود حمل کرد. به‌عنوان مادر هر روز صبح رع را در افق شرق به دنیا می‌آورد و به‌عنوان همسر هر روز او را در آمیختن با او در طول روز آبستن می‌شد.

     بت (Bat) الهه گاو دیگری در اساطیر مصر است که به‌صورت چهره‌ای انسانی با گوش و شاخ گاو به تصویر کشیده شده است. در زمان پادشاهی میانه، هویت و ویژگی‌های او در الهه هاتور قرار گرفت. پرستش بت به دوران پیشین می‌رسد که ممکن است منشأ آن ریشه در گله‌های گاو در اواخر دوران پارینه‌سنگی داشته باشد. بت الهه اصلی سشش (Seshesh) بود که با نام هو (Hu) یا دیوپولیس پاروا (Diospolis Parva)، نام خانواده هفتمین نوم (nome) مصر علیا شناخته می‌شد. تصویرسازی بت به‌عنوان یک گاو الهی به طرز چشمگیری شبیه به هاتور، الهه موازی از مصر سفلا بوده است. تفاوت قابل‌توجه در تصویر آن‌ها این است که شاخ‌های بت به سمت داخل و منحنی شاخ‌های هاتور کمی به سمت بیرون متمایل است. این امکان وجود دارد که این تفاوت بر اساس تفاوت در نژادهای مختلف گله‌های گاو در زمان‌های متفاوت باشد.

     

    نهایت فهم و شعور ابلیس و پیروانش این‌گونه است. ولی اگر انسان‌ها واقعیت‌گرا و نیو ماتریالیسم باشند و البته خداباور و رئال، می‌توانند با کپی‌برداری از خلقت خداوند آثار هنری بسیار جالبی خلق کنند که توهم گرایی و خیال‌بافی یا فلسفه کار دست انسان‌ها می‌دهد؛ چون دیگر کنترل و اختیارشان در دست ابلیس است.

     

    منتها شیاطین از طریق کلیسا سعی می‌کردند که شاخ و بال را به آثار هنری‌شان بی افزایند که نتیجه شد گمراهی نوع بشر یا همان شیطان پرستی رومی.

     

     

    فرهنگ، آیین، دین و مذهب رومیان، مصریان، پارسیان، زرتشت، یهود و نصارا پر از شاخ و بال است که اشاره به نوعی شیطان پرستی دارد و کتبشان من‌جمله عهد قدیم و جدید و... شاهد و مدرکی بر این مدعاست.

     

    و فرود نمی آييم ( نزول نيابيم ) مگر  به فرمان سرورت ، برای اوست آنچه كه پيش رويمان است و آنچه كه پشت سرمان است و آنچه كه مابين آن و نباشد سرورت فراموش كاری

    سرور آسمانها و زمين و آنچه كه مابين آن دو است ، پس عبادت ( بندگی ) كن او را و صبر كن ( شكيبا و پايدار باش ) برای عبادت ( پرستش ) او ، آيا ميدانی ( ميشناسی ) برای او نامبرده ای ( هم نام و هم صفتی ) را 65 مریم

     

    شیاطین انسانی همواره سعی می‌کنند که با خال‌کوبی پر و بال بر روی بدن یا گرفتن عکس با دو بال دیواری خودشان را یک فرشته نیکو یا اولاد خدا معرفی کنند. یعنی آزاد هستند هر گناهی که خواستند انجام دهند و چون دختران و پسران خدا هستند بخشوده خواهند شد و ادامه این تفکر می‌شود شیطان پرستی. چون شیطان خیلی مهربان‌تر از خداست و دلیل آن آزاد گذاشتن انسان برای انجام هر نوع کثافت‌کاری و خباثتی است.

     

    فاحشه و مفعول‌های بال‌دار ولی غیر پرنده

     

    که این زنازادگان نه یک ملک یا دختر و پسر خدا بلکه حرام‌زاده یک جن خبیث به نام ابلیس هستند. چون خصوصیات ژنتیکی و تمایلات پدرشان ابلیس را از خود بروز داده و نشان می‌دهند. در حقیقت آنها شیطان‌پرست هستند که می‌خواهند خودشان را نیکو و متعالی نشان دهند و کثافت‌کاری خودشان را به دیگران توجیه کنند.

     

    پس وسوسه (تحریک) کرد برای آن دو شیطان، برای اینکه آغاز (شروع) کند برای آن دو آنچه را که پوشیده شده (مخفی، در نهان شده) بود از آن دو از بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو و [ابلیس] گفت نهی نکرد شما دو نفر را سرور شما دو نفر از این درخت، مگر آنکه شما دو نفر شوید دو مَلَك یا شما دو نفر شوید از جاودانان ۲۰ اعراف

     

    یعنی خصوصیات بارز ابلیس و اولادش تمایل به داشتن عمر جاودانه و در آوردن پر و پال و تبدیل‌شدن به یک ملک است که می‌شود نشانه بارز شیطان پرستی.

     

    فاحشه و مفعول‌های شاخدار

     

    حرام‌زادگان ابلیس به نماد شاخ هم علاقه نشان می‌دهند؛ چون نماد انس (گاو و گوسفند) یعنی انسیان (انعام) است. یعنی تصویر کله پدر و مادر گوسفندشان (آدم و حوا). مسلماً آن هم نماد شیطان پرستی است.

    کسی نیست که به این زنازادگان بگوید وقتی خدا نیست، پس ملک و پر و بالی هم نخواهد بود. همچنین گاو و گوسفند و شاخ و سم و پشمی. پس چرا به ابلیس و شیطان باور داشته و آنها را به پرستش گرفته‌اید. چرا مدعی هستید که یک ملک نیکو و اولاد خدا هستید؟ اصلاً می‌دانید که جن و ملک چیست؟ اصلاً اولاد مشترک آدم و ابلیس می‌دانند که خودشان چه هستند؟ چه برسد به شناخت و فهم جن و ملک.

     

    رحمان ( خداوند مهربان ) روی عرش استيلا يافت ( ايستاد ، برابر شد ، مستولی شد ، مسلط شد ، سوار شد )

    برای اوست آنچه كه در آسمانهاست و آنچه كه در زمين است و هر آنچه كه مابين آن دو است و آنچه كه زير خاك زمين است

    و اگر بلند ميكنی به سخن ، پس بدرستی او ميداند راز ( سر ) و خفا تر را ( مخفی شده تر را )

    خداوند [كه] نيست خدايی بجز او ، برای اوست اسامی نيكو 8 طه

    آيا پس برگزيد شما را ( برتری داد شما را ) سرورتان به پسران و برگرفت از ملائكه مونث هايی ( دخترانی ) را ، بدرستی شما حتما ميگوييد سخنی بزرگی را

    و حتما توضيح داده ايم در اين قرآن برای اينكه متذكر شوند و نمی افزايد ايشان را مگر تنفری ( رميدن و فراری )

    بگو اگر بود همراه با او خدايانی آنچنان كه ميگويند ، آنگاه حتما كسب ميكردند به سوی دارای عرش ( خداوند ) راهی ( مسيری جهت مبارزه و ستيز ، كودتا جهت كسب قدرت و حكومت )

    پاك است او و متعالی است از آنچه كه ميگويند بزرگی خواهی بزرگی را

    تسبيح مي‌كند برايش آسمانهای هفت ( هفتگانه ) و [همچنين] زمين و كسی كه در آنهاست و اينكه [نيست] از چيزی مگر اينكه تسبيح مي‌كند به ستايش او و ليكن درنمی‌يابيد ( نمي‌فهميد و درك نمي‌كنيد ) تسبيح‌شان ( ستايش ايشان ) را ، بدرستی او باشد بردباری آمرزنده‌ای 44 اسرا

    و حتما گرامی داشتيم پسران ( فرزندان ) آدم را و حمل ( بار و سوار ) كرديم ايشان را در خشكی و دريا و رزق داديم ايشان را از پاكی ها و فضيلت ( برتری ) داديم  ايشان را بر كثيری ( بسياری ) از آنچه كه آفريديم ، برتريتی 70 اسرا

    منظور از کثیری، انعام، وحوش و... هستند وگرنه ملائکه در نزد الله بسیار بسیار برتر و فاضل‌تر از آدم و اولادش هستند. برتری‌ات انسان نسبت به ملک چرند و مزخرف است. چون خدا گفت کثیری و نگفت تمام. یعنی بسیاری از گونه‌های خلقت. وگرنه ملائکه یک نوع و گونه هستند که انسان به گردشان نمی‌رسد.

     

    مشکل وقتی حاد می‌شود که حرام‌زادگان یهود و نصارای بی‌ناموس و زنازادگان سگ سنی و آشغال مهدوی خانواده خراب برای تمثیل ملائکه از پر و بال استفاده می‌کنند و از اسامی ملائکه همچون کروبی، جبرئیل، گاوریئل، میکائیل، میخائیل و مایکل و... برای نام‌گذاری توله‌های خودشان و ابلیس استفاده می‌کنند؛ یعنی اسامی نیکوی ملائکه را بر روی طایفه جنیان و شیاطین خبیث و پلید همچون خودشان می‌گذارند.

    مشکل اصلی این چهار گروه دیوس و پوفیوز این است که می‌خواهند ادعا کنند تفاوت انسان و ملک در حد و حدود دو عدد بال پرنده است. خوب در چنین شرایطی ملک بال‌دار پرنده باز هم از انسان برتر می‌شود که خیلی سریع شیاطین انس و جنی پای انبیا و سجده ملائکه به آدم را مطرح می‌کنند. خوب اگر انسان برتر از ملک است چرا آرزوی عمر جاودان و بال‌وپر و پرواز را دارید لابد کمتر از آنها هستید. عمر شما نهایت ۷۰ سال بدون بال‌وپر و توانایی پرواز ولی عمر آنها از اول تا آخر خلقت با توانایی پرواز. پس ثابت می‌شود که انسان پایین‌تر از ملک است. چون خودش آرزوی ملک شدن دارد و از هویت خودش خوشش نمی‌آید؛ چون ضعیف، پست و حقیر است.

    خدا توضیح داده است. در اول ابلیس ادعای برتری‌ات داشت. علت؟ من از آتش و آدم از گل است. ولی بعداً مشخص شد که خود او نیز از گل است. بعداً با آدم شراکت ژنتیکی پیدا کرد و گفت اینک انسان برتر است (اشرف مخلوقات). چرا؟ چون خدا به ملائکه فرمان سجده داد پس این بار در کالبد انسان به دنبال برتری‌ات و فضیلت است. در اول چون من اسرائیلی هستم ولی نگرفت. بعد چون من مسلمان و سنی یا مهدوی و مسیحی هستم و باز هم نگرفت. بعداً گفت من آریایی هستم و نگرفت؛ چون در جنگ جهانی دوم شکست خورد. اینک در کالبد ۸ میلیارد انسان به دنبال برتری‌جوی است چرا؟ من تحصیلات دانشگاهی دارم. من ثروت دارم. من از فلان نژاد و قومیت هستم. من زیبا و جوان هستم. من قدرت و پست و مقام دارم. من علم و دانش و فناوری دارم. من سواد دارم. من آگاه هستم. من از نسل میمون هستم. من متکامل و متمدن شدم. من باشعور شدم. اول و آخر حیوانات هوشمند کیهانی هستم. من سلاح هسته‌ای و ارتش یا اقتصاد دارم و این ادعای برتری‌ات ابلیس در جسم انسان پایانی ندارد. فقط بهانه‌ها و دلایل عوض می‌شود؛ چون او فیلسوف است و با فلسفه هر چیزی را می‌توان اثبات کرد الا حقیقت. اول با خود دین شروع می‌کند اگر نشد با مکتب و ایدئولوژی ساختگی. در اول خداباور است و در نهایت خداناباور و خداستیز هم می‌شود. هدف کلی کسب برتری‌ات است بقیه چیزها حتی خدا بهانه است. این خصوصیات ژنتیکی ابلیس است که با اعلام برتری‌ات شروع و با آغاز جنگ و منازعه و شکست خاتمه‌یافته و ابطال می‌شود. فقط قصه‌های آن برای آیندگان و بازماندگان جنگ باقی می‌ماند.

    و شايسته نباشد برای بشری ( موجود دو پايی ) كه تكلم كند او را خداوند [رو در رو] ، مگر وحی يا از ورای ( پشت ) پرده ای يا فرستاده شود رسولی (ملکی)، پس وحی شود به اذنش آنچه را كه ميخواهد ، بدرستی او والايی ( برتری ) حكيمی ( است )  51 شورا

     

    یعنی جایگاه و مقام ملائکه در نزد خدا بسیار بالاتر و برتر از نوع بشر است.

     

    و ذکر (یاد) کن در کتاب مریم را، زمانی که کناره گرفت (گوشه‌نشین شد، خلوت کرد) از اهلش (خانواده‌اش، خویشاوندانش) مکانی شرقی (دوری) را ۱۶

    پس برگرفت از غیر ایشان پوششی (پوشاننده‌ای، پرده و حجابی، چادری، لباس مبدل و ناشناس) را، پس ارسال کردیم به جانبش روحمان را (روح خودمان را، روح متعلق به خودمان، روحی که در مالکیت و فرمان خداست، روح‌القدس، همان جبرئیل یا شدیدالقوی) ، پس تمثیل شد (همانند و مشابه و شبیه شد، هیکل و جسم و اندام و کالبد گرفت) برای او (مریم) [همانند] بشری (موجود دوپایی، انسانی) درست شده‌ای (واقعی و درست و کامل اندامی) ۱۷

    [مریم] گفت، من پناه می‌برم به رحمان (خداوند مهربان) از تو که شوی متقی (خداترس و پرهیزگار) ۱۸مریم

    یعنی روح‌القدس یا جبرئیل در قالب یک جوان خوش‌هیکل و خوش‌تیپ و بسیار زیبا بر مریم نازل شده است آن هم بدون داشتن هیچ پر و بالی که اگر داشت، مریم سریعاً شناسایی می‌کرد. ولی مریم نتوانسته است او را به‌عنوان یک ملک شناسایی کند و به او نصیحت و هشدار داده است. یعنی خلقت و کار خدا چنین است تا جایی که دختر آدم به رسول خدا پند و اندرز می‌دهد. یعنی مریم اصلاً متوجه رودررو شدن با رسول‌الله نشده است و او را یک انسان دریافته است آن هم غریبه و ناآشنا و غیرخودی.

    پس زمانی كه آمد آل لوط را فرستاده شدگان

    [لوط] گفت بدرستی شماييد قومی ناشناختگان

    گفتند بلكه آمديم تو را به آنچه كه در آن ترديد ميكردند

    و آورديم تو را به حق و ماييم حتما راستگويان

    پس مخفيانه برو به خانواده ات به پاره ای از شب و دنبال كن دنباله ايشان را و منحرف نشود از شما احدی و رهسپار شويد جايی را كه امر ميشويد

    و مقتضی كرديم به سويش آن فرمان را كه دنباله ( نسل ) اينان بريده ای [است] صبحگاهان

    و آمد اهل شهر خوش خبر شدگان ( شادابی كنندگان )

    [لوط] گفت بدرستی اينان مهمانم [هستند] ، پس رسوايم ( افتضاحم ) نكنيد

    و بترسيد خداوند را و خوارم نكنيد

    گفتند آيا  نهی نكرديم تو را از عالميان

    گفت اينان دخترانم [هستند] اگر هستيد انجام دهندگان

    جدا به عمر ( جان و زندگی ) تو سوگند كه بدرستی ايشان حتما در مستی شان سرگشته بودند ( حيران ، غرق و فرو رفته بودند )

    پس گرفت ايشان را بانگ ، مشرف به صبحگاهان 

    پس قرار داديم بالايش را زيرش و بارانديم برايشان سنگهايی از گلی ( سنگهای رسوبی ، طرح و نشان و نقش دار )

    بدرستی در آن حتما نشانه هايی برای باهوش ها ( هوشمندان ) [است] 75 حجر

     

    نه خاندان لوط و نه خاندان ابراهیم اصلاً متوجه نشدند که میهمانان آنها ملک هستند. قوم لوط هم متوجه نشده است. اگر آنها بال‌وپر داشتند قوم لوط پا به فرار می‌گذاشتند و نه‌تنها فرار نکردند؛ بلکه به آنهایی که خارج از روستا بودند نیز خبر دادند که به محل برگردند. همانند چوپان‌ها و کشاورزان تا همگی کشتار شوند و کسی از آنها خارج از روستا زنده نماند. لوط حتی باور نمی‌کرد که آنها بتوانند از خودشان دفاع کنند چه برسد به هلاک‌کردن قومش.

     

     

    متاترون

     

     

    متاترون (عبری: מטטרון یا به عربی یا به ميتاترونبه یا به پارسی پرشیته) یک فرشته در دین یهودیت است که گاهی در نوشته‌های مسیحی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. بر اساس متون یهودی متاترون همان اخنوخ یا ادریس جد نوح است که تبدیل به یک فرشته شد. نام متاترون در عهد عتیق و عهد جدید نیامده است ولیکن کتاب پیدایش فصل ۵ در مورد اخنوخ صحبت می‌کند "و اخنوخ‌ با خداوند راه رفت و او دیگر نبود زیرا خداوند او را برای خود گرفت". با اینکه نام متاترون به طور مختصر در تلمود آمده است بیشتر نوشته‌ها در مورد متاترون از متون عرفانی یهودی مانند کتاب اخنوخ ۱ و ۲ و ۳ ناشی می‌شود. در نوشته‌های ربیها او بالاترین مقام را در بین فرشته‌ها دارد و مسئول نوشتن دستورهای خداست.

     تلمود ذکر می‌کند که الیشا بن ابویا که آشر نیز نامیده می‌شد وارد بهشت شد و دید متاترون نشسته است (کاری که برای فرشته‌ها در حضور خدا ممنوع است). آشر به متاترون نگاه کرد و گفت "حقیقتاً دو نیرو در بهشت وجود دارند". ربیها توضیح می‌دهند که متاترون اجازه نشستن پیدا کرد زیرا وظیفه او نوشتن کارهای قوم اسراییل بود. تلمود می‌گوید به الیشا ثابت شد که متاترون نمی‌تواند خدای دیگری باشد زیرا متاترون ۶۰ ضربه شلاق با شلاق آتشین دریافت کرد تا نشان داده شود که متاترون خدای دیگر نیست و بلکه یک فرشته است و می‌تواند مورد مجازات قرار گیرد. (تلمود، حگیگا 15a)

     تلمود بابلی در دو جای دیگر نیز نام متاترون را ذکر می‌کند (سنهدرین 38b، آوودا زارا 3b). در سنهدرین ربی ایدیث به یهودیان می‌گوید که مواظب باشند متاترون را به جای خدا نگیرند. در آوودا زارا در ربع چهارم خداوند می‌نشیند و به کودکان مدرسه‌ای درس می‌دهد. در سه ربع قبلی متاترون جای خدا را می‌گیرد تا خدا به کارهای دیگر برسد.

     دانشمند قرائی کیرکیسانی بر اساس نظر تلمود متاترون را "یهوه کوچک" می‌نامد. از نظر عددی در گماتریا لغت متاترون معادل شدای (خدا) است و از این رو گفته می‌شود که که نام او مانند نام اربابش است. ولیکن کیرکیسانی ممکن است عامدانه تلمود را بد ترجمه کرده باشد تا نشان دهد که ربیها به شرک رسیده‌اند. ولیکن نوشته‌های عرفانی غیر از تلمود از یک "یهوه کوچک" سخن می‌گویند.

     نام متاترون در متون عرفانی مانند مرکابا کتاب اخنوخ ذکر شده است. این کتاب رابطه‌ای بین اخنوخ و متاترون برقرار می‌کند و نام "یهوه کوچک" را ذکر می‌کند. نویسنده کتاب ربی اشماعیل می‌گوید که چگونه متاترون بهشت را به او نشان داد.

     زوهر متاترون را "آن جوان" می‌نامد. در زوهر متاترون فرشته‌ای است که قوم اسراییل را از بیابان رهبری کرد بعد از اینکه از مصر خارج شدند. در بعضی متون کابالایی متاترون حالت مسیحایی دارد.

     بعضی محققان عقیده دارند که نام متاترون ممکن است از نام میترا گرفته شده باشد. شباهتهایی نیز بین میترا و متاترون وجود دارد.

     بعضی دیگر به شباهت لغت متاترون و دو لغت یونانی متا و ترونوس (به معنی تخت یا عرش) اشاره می‌کنند و می‌گویند که این نام ممکن است به معنی کسی باشد که کنار تخت خداوند است.

    اولین گزارش متاترون در متون مقدس اسلامی احتمالا مستقیماً از خود قرآن گرفته شده است. عزیر، طبق سوره 9:30-31 که یهودیان به عنوان پسر خدا مورد احترام قرار می دهند، نام دیگر عزرا نبی است که در عرفان مرکابه نیز با متاترون شناخته شده است.

    https://fa.wikipedia.org

     

    ولی ما می‌دانیم که متاترون همان جبرئیل یا روح‌القدس بوده و جزو ملائکه مقرب و در نزد عرش خود خداست.

     

     

    متاترون کیست؟

     متاترون یکی از فرشتگان ارشد و مهم در سنت‌های مختلف یهودی، مسیحی و اسلامی است. او در افسانه‌ها و متون دینی به عنوان فرشته‌ای که زمانی انسان بوده و با نام حنوک شناخته می‌شد، معرفی می‌شود. به اعتقاد برخی، متاترون بالاترین مقام را در میان فرشتگان داراست و به عنوان فرشته‌ای با توانایی‌های فوق‌العاده، اغلب با علوم غریبه و امور اسرارآمیز مرتبط می‌شود.

    مقام متاترون در سنت‌های دینی

     متاترون، که گاهی با نام “جوان” نیز از او یاد می‌شود، موجودی آسمانی است که در برخی متون مقدس به او اشاره شده است. در کتاب سوم حنوک، او به عنوان خدمتکار خدا و همچنین راهنمای قوم بنی‌اسرائیل در طول بیابان پس از خروج از مصر شناخته می‌شود. این فرشته در آیه‌ای از خروج ۲۳:۲۱ معرفی شده است و نقش کلیدی در هدایت مردم ایفا می‌کند.

     متاترون به عنوان کشیش آسمانی نیز توصیف شده و نقش واسطه‌ای میان خداوند و مردم را بر عهده دارد. او با قدرت‌های ویژه‌ای که به او نسبت داده می‌شود، یکی از فرشتگان تاثیرگذار در جهان غیبی است.

    https://persianchristianway.com

     

    در گذشته اطلاعات جامع و زیادی در مورد خدا و خلقت و ملائکه به قوم بنی‌اسرائیل داده شده است،  درست همان‌طور که به اعراب داده شده است؛ ولی آن اطلاعات را با خرافات و ذهنیت خودشان مخلوط و در هم آمیخته‌اند که جنبه علمی ندارد. ما سعی می‌کنیم که این اطلاعات را درست و علمی تحلیل کنیم.

     

     

    محمدرضا طباطبایی ۱۴/۳/۸۷

    www.ki2100.com