Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

 

 

03-02-2024

 

فضای مشبک، الکتروگراویتی و نیروهای پیشران و اسپین در فضا

 

مقدمه: قبل از هر چیز از دوست عزیزم جناب آرمین خان متشکرم که این پدیده فیزیکی را به من معرفی و نکات مهمی را به من یادآوری نمودند.


چکیده: هنگامی که خازنی با الکترودهای نامتقارن با ولتاژ بسیار بالا شارژ شود، یک نیروی پیشران غیرعادی به سمت الکترود کوچک‌تر ظاهر می‌شود. این پدیده که به اثر بیفلد - براون مشهور است اساس کار بسیاری از پرنده‌های امروزی را تشکیل می‌دهد. بهترین رکورد منتشر شده برای پرواز این نوع پرنده‌ها ۲.۴ متر از [سطح زمین] اعلام شده است. بااین‌حال هنوز توجیه فیزیکی قابل‌قبولی برای این اثر شناخته نشده است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر فایل PDF زیر را به‌دقت مطالعه فرمایید.

www.ki2100.com/pdf/electro_gravity/electrogravity1.pdf

 

اینک در این قسمت سعی می‌کنیم که این پدیده شگفت‌انگیز و همچنین اسپین ذرات باردار در فضا را توجیه کنیم:

همان‌طور که می‌دانیم اولین نیرو و یا انرژی مهار شده توسط بشر، انرژی و نیروی باد بود که به‌وسیله بادبان‌ها جهت پیش راندن کشتی‌ها استفاده شد. نکته جالب‌توجه اینکه لازم نبود که حتماً مسیر حرکت کشتی در امتداد مسیر وزش باد قرار می‌گرفت، بلکه این دو می‌توانستند زاویه‌ای مابین ۰ الی ۹۰ درجه داشته باشند. ملوانان با مشاهده تغییر جهت وزش باد، زاویه بادبان‌ها را تغییر داده و به مسیر خود ادامه می‌دادند و اگر این زاویه بیشتر از ۹۰ درجه و یا مخالف جهت حرکت کشتی می‌شد، آنها مجبور بودند بادبان‌ها را پایین کشیده و منتظر تغییر جهت وزش باد بمانند، حتی اگر این وضعیت روزها و ماه‌ها به طول می‌کشید، به‌هرحال چاره‌ای نداشتند جز صبر و انتظار.

 

 

 

در رسم فوق خطوط و فلش سبزرنگ مسیر وزش باد، پاره‌خط قرمزرنگ زاویه بادبان و همچنین خطوط و فلش آبی‌رنگ مسیر و جهت حرکت کشتی را نشان می‌دهد. به این نیرو، نیروی پیشران کشتی در آب گفته می‌شود. باتوجه‌به این مسئله می‌توانیم پدیده الکتروگراویتی و اسپین ذرات باردار را توجیه کنیم.

سوگند آسمان دارای چين ( موج ، بافت ، مشبك ، تو در تو ) را 7 ذاریات

ما می‌توانیم چنین تصور کنیم که فضا ساختار مشبکی دارد که از مکعب‌های بسیار کوچکی تشکیل شده است که هندسه آن کاملاً اقلیدسی می‌باشد، به اشکال زیر توجه نمایید:

 

 

همان‌طور که مشخص است خطوط به‌موازات محورهای x , y , z در فضا امتدادیافته و فضای مشبکی را تشکیل می‌دهند. اینک اگر در فضا یک میدان الکتریکی یکنواخت برقرار شود همانند شکل زیر:

 

 

هیچ برهم‌کنشی مابین این میدان الکتریکی و فضای مشبک به وجود نمی‌آید. اما اگر در فضا یک میدان الکتریکی غیریکنواخت با چگالی متفاوت پدیدار شود همانند اشکال زیر:

 

 

این میدان با فضای مشبک (بعدا خواهیم گفت میدان کوانتومی) بر همکنش داشته و یک نیروی پیشران به‌طرف تراکم میدان الکتریکی با چگالی بالا پدیدار می‌شود، یعنی شکل زیر:

 

 

خطوط سیاه‌رنگ بیانگر خطوط فضای مشبک (میدان کوانتومی) و خطوط آبی‌رنگ بیانگر خطوط میدان الکتریکی است. اینک وضعیت یک‌ذره یا گوی باردار در فضای مشبک را برسی می‌کنیم:

 

 

 

همان‌طور که مشخص است با نزدیک‌شدن به مرکز گوی یا ذره باردار به میزان تراکم (چگالی) میدان الکتریکی افزوده می‌شود،

 

 

چون محیط کره کوچک‌تر می‌شود به طور مثال دایره فرضی قرمزرنگ نقش الکترود کوچک‌تر را دارد و همچنین دایره آبی‌رنگ نقش الکترود بزرگ‌تر را بازی می‌کند. پس نیروی پیشرانی از محیط پیرامون به‌طرف مرکز جرم (گرانیگاه، مرکز ثقل) وارد می‌شود که برآیند این نیروها در کل صفر می‌شود و ذره یا گوی در فضا بدون حرکت می‌ماند، ولی تراکم یا چگالی میدان الکتریکی در مرکز این ذره یا گوی به‌شدت افزایش می‌یابد و می‌بایست خنثی شود تا ذره یا گوی به پایداری الکتریکی برسد. برای این منظور ذره و یا گوی چاره‌ای ندارد جز دوران یا چرخش حول مرکز خود تا میدان الکتریکی آن از حالت خطی به اسپیرال لگاریتمی و یا دایره‌ای و بسته تغییر شکل دهد، یعنی اشکال زیر:

 

 

مشاهدات ما این پدیده را ثابت می‌کند. به طور مثال زمانی که آب درون ظرف‌شویی به علت نیروی جاذبه برای خروج و دفع پس آب به‌طرف سیفون حرکت می‌کند، با چرخش به‌صورت گردابی کوچک در می‌آید که همان شکل مارپیچ فیبوناچی را دارد. میدان الکتریکی به خود ذره حامل آن نیز نیرو وارد می‌کند که اصطلاحاً به این حالت (دوران، چرخش یا سرعت زاویه‌ای) ذره باردار، اسپین گفته می‌شود. این سرعت زاویه‌ای می‌بایست نیروی پیشران در فضا را نیز خنثی کند.

اینک ما این وضعیت را برای ذره بارداری همچون الکترون برسی می‌کنیم:

ابتدا باید بدانیم که انرژی جنبشی دورانی چیست؟

جسم صلبی را در نظر بگیرید که با سرعت زاویه‌ای ω حول محوری که نسبت به یک چهارچوب لخت خاص ثابت است، می‌چرخد. هر ذره این جسم در حال دوران، مقدار معینی انرژی جنبشی دارد. چون تعداد این ذرات در جسم صلب زیاد است، لذا کمیتی به نام لختی دورانی تعریف می‌شود. لختی دورانی به‌صورت مجموع جملاتی تعریف می‌شود که هر جمله با حاصل‌ضرب جرم یک‌ذره از جسم صلب در مجذور فاصله عمودی ذره از محور دوران برابر است؛ بنابراین انرژی جنبشی دورانی جسم صلب که به‌خاطر دوران حاصل می‌شود، برابر است با نصف حاصل‌ضرب لختی دورانی جسم صلب در مجذور سرعت زاویه‌ای. در حقیقت انرژی جنبشی دورانی الکترون، حاصل نیروی پیشران وارد بر الکترون است، یعنی همان نیروی الکتروگراویتی وارد بر الکترون.

 

 

که k انرژی جنبشی دورانی، I ممان اینرسی جسم دوار و ω سرعت زاویه‌ای این دوران است. برای درک این انرژی یا نیرو فرض می‌کنیم که میدان الکتریکی پیرامون الکترون، تقارن خود را برای مدتی ازدست‌داده و تمام انرژی جنبشی دورانی آن تبدیل به انرژی جنبشی انتقالی شود که در این وضعیت الکترون شتاب گرفته و سرعت آن این‌چنین به دست می‌آید:

 

 

 

Kω انرژی جنبشی دورانی الکترون، I لختی دورانی یا ممان اینرسی الکترون، ω سرعت زاویه‌ای الکترون، Kv انرژی جنبشی انتقالی الکترون، m جرم الکترون معادل 9.109534X10-31 کیلوگرم و v سرعت خطی (انتقالی) الکترون است.

بشقاب‌پرنده‌ها توان تولید میدان الکتریکی بسیار قوی، پیرامون خود را دارند که با تغییر در چگالی آن می‌توانند به نیروی بسیار زیادی از نوع الکتروگراویتی دست یابند که این نیرو می‌تواند بی‌وزنی و شتاب بسیار زیادی به آنها بدهد.

 

اینک می‌توانیم توجیهی برای حرکت وضعی سیارات و.... ارائه کنیم:

همان‌طور که می‌دانیم شدت میدان گرانشی یا همان g با جرم سیاره رابطه مستقیم ولی با مجذور فاصله رابطه عکس دارد یعنی:

 

 

 

پس می‌توان نتیجه گرفت که میدان گرانشی هم می‌تواند مثل میدان الکتریکی رفتار کرده و به مرکز جرم سیاره نیرو وارد کند و این نیروی وارده با جرم سیاره رابطه مستقیم ولی با مجذور شعاع سیاره رابطه عکس خواهد داشت و ثابت تناسب یک ثابت جدید به نام ثابت حرکت وضعی سیاره (S) خواهد بود یعنی:

 

 

اینک سعی می‌کنیم که مقدار این ثابت جدید را اندازه‌گیری کنیم. جدول زیر رقم به‌دست‌آمده برای سیارات منظومه شمسی را نشان می‌دهد:

 

مقدار بدست آمده برای ثابت S

نام سیاره و یا قمر

پلوتو

زهره

ماه

عطارد
مریخ
زمین
اورانوس
نپتون
زحل
مشتری

 

همان‌طور که مشخص است مقادیر فوق متغیر است و نمی‌توان از آنها به‌عنوان یک ثابت در فرمول فوق استفاده کرد؛ ولی آنچه مسلم است اینکه متوسط چگالی و توزیع آن در سیارات و اقمار منظومه شمسی یکسان نبوده و بعضی از آنها در مجموعه سیارات خاکی و بعضی از آنها مشتری گون هستند و نکته جالب‌توجه اینکه، مقادیر به‌دست‌آمده در بعضی سیارات و ماه خیلی به هم نزدیک است که دلیل این پدیده می‌تواند نزدیکی ساختار فیزیکی سیارت و اقمار به یکدیگر باشد و حدس ما درست بوده و پارامترهای دیگری نیز برای محاسبه حرکت وضعی سیارات و اقمار وجود دارد من‌جمله چگالی که اگر در معادله فوق لحاظ شوند، ثابت S به‌دست‌آمده و می‌توانیم حرکت وضعی اجرام سماوی را به‌دقت محاسبه کنیم. اصل موضوع یک پروژه علمی است که علاقه‌مندان می‌توانند آن را دنبال و به نتیجه مطلوب برسند.

 

محمدرضا طباطبايي 21/4/87

http://www.ki2100.com