Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

06-12-2024

 

زقوم و ضریع، حمیم و غسلین - شهود و عرفان درونی چیست؟

 

آیا آن بهترین نزولی (هدیه‌ای) [است] یا درخت زقوم ۶۲

ما قرار دادیم آن را فتنه‌ای (مایه امتحانی) برای ظالمان ۶۳

به‌درستی آن درختی [است] که خارج می‌شود در اصل (بیخ، بنیه و ته) جحیم (جهنم) ۶۴

خوشه‌اش (میوه و ثمره‌اش) گویا آن همانند سرهای شیاطین [است] ۶۵

پس به‌درستی ایشان حتماً خورندگان از آن [هستند] ، پس مملو (آکنده و پر) می‌کنند از آن شکم‌ها را ۶۶

سپس به‌درستی برای ایشان، برایش (بعد از خوردنش) حتماً آمیخته‌ای (معجونی) از حمیمی (آب داغی) [است] ۶۷

سپس به‌درستی مرجع (بازگشت) ایشان حتماً به‌سوی جحیم (جهنم) [است]  ۶۸  صافات

 

 

 

همان‌طور که در مبحث منشأ پیدایش میکروارگانیسم‌ها گفته شد، چه حیات نباتی (گیاهی) و چه حیات جانوری (حیوانی) هر دو منشأ آبی داشته ولی دو علت و دلیل متمایز دارند. یکی نور است که نباتات داری سبزینه (کلروفیل) را پدیدار می‌کند، همچنین سلول حیوانی انس را، اینها در ادامه حیات به نور مستقیم خورشید نیاز دارند. ولی دیگری مارج است که نباتات دریایی همچون مرجان‌ها و در خشکی قارچ‌ها را پدیدار می‌کند همچنین سلول حیوانی جن را که برای ادامه حیات نیازی به تابش مستقیم نور خورشید ندارند. جهت اینکه بیولوژی آنها با سبزینه‌داران و ریشه‌داران متفاوت است. قارچ‌ها برای رشد و حیات نیاز به محیطی گرم و مرطوب دارند که این شرایط در جهنم به‌صورت ایدئالی برقرار است. حیات و تغذیه آنها و مرجان‌ها نسبت به گیاهان خشکی به قدری متفاوت است که آنها را بیشتر شبیه حیوانات و جانوران می‌کند.

فقط با ترکیب یک قارچ یا سلول حیوانی جن با یک نبات، همچون مرجان یا گل‌سنگ، وابستگی به تابش نور خورشید را سبب می‌شود؛ چون آنها در حال هم‌زیستی شده‌اند. خود انسان با یک جن در حال هم‌زیستی مشترک شده است.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)

آیا داده شد تو را حدیث پوشاننده (قیامت)

صورت‌هایی در چنین روزگاری سرافکنده‌ای [باشد]

عمل‌کننده‌ای رنج کشنده‌ای (مصیبت زده‌ای) [است]

کشیده می‌شود آتشی سوزاننده‌ای را

نوشانده می‌شود از چشمه‌ای داغی (جوشانی)

نیست برایشان طعامی مگر ضریعی (زقومی)

نه چاق می‌کند و نه بی‌نیاز (برطرف، سیر) می‌کند از گرسنگی

... غاشیه

 

سپس به‌درستی شما ای گمراهان [و] تکذیب‌کنندگان ۵۱

حتماً خورندگان [هستید] از درختی از [نوع] زقومی ۵۲

پس پر کنندگان [هستید] از آن شکم‌ها را ۵۳ 

پس نوشندگان [هستيد] برای آن از حميم ( آب جوش معدنی و آتشفشانی ) 54

پس نوشندگان [باشيد همانند] نوشيدن شتران تشنه 55 واقعه

 

قارچ‌های خوراکی هرچند مقوی هستند و ارزش غذایی خوبی دارند، ولی موادی حجیم و کم‌انرژی و زودهضمی هستند. برای اینکه ۹۰ درصد آنها را آب تشکیل می‌دهد که در صورت تغذیه جهت سیرشدن، می‌بایست مقدار زیادی از آن خورده شود. در حقیقت زقوم به‌نوعی قارچ و جزو خانواده بزرگ آنها محسوب می‌شود. تشابه بسیار زیادی مابین بالاتنه اکثر قارچ‌ها و سر طایفه جنیان (سرنشینان یوفو) وجود دارد.

  

و اصحاب (اهل) شمال (بد شگون) ، چیست اصحاب شمال ۴۱

در باد گرمی و آب داغی ۴۲

و سایه‌ای از دودی (سیاهی) ۴۳

نه خنکی و نه کرامتی (پذیرایی) ۴۴

به‌درستی ایشان بودند قبل از آن خوشگذرانان (عیش‌ونوش کنندگان) ۴۵

و اصرار می‌کردند برای پیمان‌شکنی (گناه، تمرد) بزرگ ۴۶ واقعه

 

جهنم در قرآن، تاریک، گرم، سیاه و بسیار مرطوب توصیف شده است و این برای رشد قارچ‌ها بسیار ایدئال است.

 

آیا ندیده‌ای که چگونه زد خداوند مثالی را، کلمه‌ای پاکی همچون درختی پاکی [است که] اصل آن (تنه و ریشه آن) ثابتی (پابرجایی) و فرع آن (شاخه و برگ آن) در آسمان [باشد] ۲۴

می‌دهد (می‌آورد) خوردنی‌اش (میوه‌اش) را هر (تمام) زمان به اذن سرورش و می‌زند خداوند مثال‌ها را برای انسیان (مردم) ، باشد برای ایشان که متذکر شوند ۲۵

و مثال کلمه‌ای خبیثی (کثیفی) همچون درختی خبیثی (کثیفی) [است که] کنده شده (برجهیده، پریده) از بالای زمین، نیست برایش از قراری (پایداری و دوامی)۲۶

تثبیت می‌کند خداوند کسانی را که ایمان آوردند به سخن ثابت در زندگانی دنیا و [همچنین] در آخرت، و گمراه می‌کند خداوند ظالمان را و عمل می‌کند خداوند آنچه را که می‌خواهد ۲۷ ابراهیم 

 

عمر بعضی از درختان، بیش از هزاران سال تشخیص‌داده‌شده، ولی عمر قارچ‌ها بسیار کوتاه و زودگذر (فصلی) است. این درختان با ریشه‌های گلفت و طولانی که در زمین دارند در مقابل توفان، سیل و حتی زلزله و رانش زمین بسیار مقاوم هستند، تاحدی‌که می‌توانند جلوی فرسایش خاک و رانش زمین را بگیرند. ولی قارچ‌ها بسیار سست و ناپایدارند و به‌راحتی از خاک یا چوب کنده و جدا می‌شوند. درختان و گیاهان برای رشد از املاح و ترکیبات شیمیایی محلول در آب خاک و همچنین عناصر و ترکیبات موجود در هوا استفاده می‌کنند و قادر به تولید ترکیبات آلی هستند، ولی قارچ‌ها از ترکیبات آلی همچون سلولز و بقایای حیوانی و گیاهی تغذیه می‌کنند. بعضی از آنها از بافت‌های زنده حیوانی و گیاهی نیز تغذیه می‌کنند. همان‌طور که می‌دانیم قارچ‌ها فاقد هرگونه ریشه همانند ریشه درختان و گیاهان هستند همچنین آوند نیز ندارند. این‌گونه قارچ‌ها در جهنم از مدفوع، ادرار، موهای زاید و حتی پوست و اعضا بدن ریخته شده، تغذیه می‌کنند که به‌نوعی یک چرخه از ترکیبات آلی در اکوسیستم جهنم است.

 

قارچ‌ها موجوداتی هتروتروف بوده، فاقد ریشه، ساقه و برگ هستند و در یکی از پنج سلسله موجودات زنده قرار داده شده‌اند. این موجودات به علت فقدان کلروفیل (سبزینه) قادر به سنتز مواد آلی نیستند و در نتیجه ناگزیرند به‌صورت ساپروفیت بر روی مواد آلی مرده گیاهی و جانوری و یا به‌صورت انگل بر روی یاخته‌های زنده و یا داخل آنها زیست کنند. نوع دیگر زندگی، همزیستی قارچ‌ها با دیگر موجودات است که در میکوریزا و گل‌سنگ‌ها دیده می‌شود.

  

 

ساختار قارچ:

ساختار اغلب قارچ‌ها از رشته‌ها و یا ریسه‌های نخی شکل به نام هیف تشکیل شده است. در قارچ‌های پست، ریسه‌ها یا هیف ها فاقد دیواره عرضی هستند. انشعابات هیف ها یا ریسه‌ها شبکه‌ای به نام میسیلیوم را به وجود می‌آورند. شبکه میسیلیوم را می‌توان به‌صورت کپک بر روی مواد آلی مختلف مشاهده کرد. آنزیم‌هایی که توسط قارچ‌های مختلف به وجود می‌آیند می‌توانند انواع مواد آلی را تجزیه کرده و به مواد ساده‌تری مبدل کنند. قارچ‌ها از لحاظ ساختار یاخته‌ای جزء یوکاریوت‌ها هستند که در اطراف هسته و دیگر اجزای یاخته غشای دولایه وجود دارد. در اطراف یاخته، دیواره یاخته‌ای حاوی کیتین قرار می‌گیرند. 

 

بعضی از قارچ‌ها برای خوردن بسیار خوشمزه و مقوی هستند. در کشورهای مختلف، در تهیه انواع غذاها از قارچ استفاده می‌کنند. در تهیه سوپ‌ها، سالادها و سس‌ها، از قارچ به‌عنوان نوعی پروتئین گیاهی استفاده می‌کنند. اما به‌خاطر داشته باشید که برخی انواع قارچ‌ها سمی هستند و ارزش غذایی ندارند، اگرچه ممکن است که ظاهرشان به قارچ‌های خوراکی شبیه باشد. سم در قارچ‌ها مثل نیکوتین در توتون و تنباکو برای جلوگیری از تغذیه توسط دیگران و تداوم نسل و بقا عمل می‌کند و به‌نوعی سیستم دفاعی در مقابل آفات من‌جمله حشرات محسوب می‌شود، ازاین‌رو مورچه‌ها در زیرزمین برای تغذیه خود، قارچ خوراکی پرورش می‌دهند تا با خوردن قارچ‌های سمی دچار مسمومیت و مرگ نشوند. یکی از سمی‌ترین قارچ‌ها کلاه مرگ است که می‌تواند در عرض ۱۲ ساعت باعث مرگ انسان شود. گونه‌های سمی دیگر تولید بیماری شدید می‌کنند اما به‌ندرت باعث مرگ انسان بالغ می‌شوند.

بنابراین کندن قارچ‌هایی که در جنگل می‌رویند خطرناک است؛ چون تشخیص سمی یا خوراکی بودن قارچ کار ساده‌ای نیست و تنها افراد باتجربه و متخصص قادرند که قارچ سمی را از خوراکی تشخیص دهند. چنین افرادی را شکارچیان قارچ می‌نامند. شغل این افراد بسیار سخت و حساس بوده و گاهی یک بی‌دقتی در تشخیص نوع قارچ، منجر به مرگ آنها می‌شود. شمن ها (کاهنان، غیب‌گوها) برای رفتن به حالت خلسه، ملاقات با ارواح و آگاهی از امورات غیبی، از آبجو قارچ استفاده می‌کردند که ترکیبی دوآتشه از الکل و قارچ است. یک نمونه آن سیلوسایبین یا ماده فعال psilocybin از قارچ Psilocybe mexicana  است. اینها محرک قوی برای عرفان و شهود درونی شیاطین هستند.

 

قارچ جادویی یا مجیک ماشروم:



 

 

 

خواص شیمیایی قارچ:

بسیاری از گونه‌های قارچ، برای سالیان متمادی به‌عنوان داروهای خانگی مورداستفاده قرار می‌گرفته است. این‌گونه قارچ‌ها خواص ضدسرطان و یا ضدویروسی داشته و برخی از آنها عملکرد سیستم ایمنی بدن را بهبود می‌بخشند. پنی‌سیلین نوعی آنتی‌بیوتیک است که از قارچ (نوعی کپک) به دست می‌آید. بعضی انواع قارچ‌ها، اثرات مثبت ذهنی و روانی دارند. گفته می‌شود که این قارچ‌ها را مردمان قبایل شمال سیبری و همچنین دزدان دریایی، قبل از نبرد استفاده می‌نمودند. این قارچ‌ها وضعیت روانی افراد را قبل از شروع جنگ، بهبود می‌بخشید. به دلیل همین اثرات مثبت قارچ‌ها، در برخی جشن‌های مذهبی از آنها استفاده می‌کردند. در گذشته از برخی انواع قارچ‌ها برای روشن نمودن آتش استفاده می‌نمودند و به آنها لقب فندک می‌دادند.

 

و رویانیدیم برایش درختی از صیفی (کدو) ۱۴۶ صافات

 

در واقع در ادبیات قرآنی همه نباتات، شجر معرفی شده‌اند و شجر را ما در فارسی درخت ترجمه می‌کنیم. ولی در عربی به معنی روییدنی، رستنی و نسل و ایل‌وتبار نیز است.

 

و زمانی که گفتیم برای تو که به‌درستی سرورت احاطه کرد به انسیان (مردم) و قرار ندادیم رؤیا (خواب) ، آن را که نشانت دادیم، مگر فتنه‌ای برای انسیان و [همچنین آن] درخت ملعون (مورد لعن و نفرین) در قرآن، و می‌ترسانیم ایشان را پس نمی‌افزاید ایشان را مگر طغیانی بزرگی ۶۰ اسراء

 

این شجر به طور حتم و یقین یک نوع قارچ است که می‌تواند در سطح زمین بروید و یا اینکه برای خود میزبان داشته و زندگی انگلی روی درخت داشته باشد.

 

 

آنها می‌توانند با تجزیه سلولز (چوب تنه و پوست) درختان تغذیه و رشد کنند، برای اینکه این درختان سیستم دفاعی در برابر رشد و نمو قارچ‌ها ندارند و هرچند که آنها فصلی بوده و حیات درختان را به مخاطره نمی‌اندازند. ظاهر و رنگ اینها می‌تواند برای انسان‌های ساده‌لوح و کم‌عقل خیلی فریبنده باشد و آنها را تحریک به خوردن و یا مزه‌کردن کند. هرچند که گونه‌هایی از قارچ‌های صدفی سمی نبوده و در روی تفاله گیاهی من‌جمله کاه و ساقه برنج پرورش داده می‌شوند. بعضی از قارچ‌ها روی پوست سر رشد کرده و باعث ریزش دائمی مو در محل می‌شوند (کچلی). همچنین خارش شدید.

 

و به‌درستی مکان (تمکین) داده‌ایم شما را در زمین و قرار دادیم برای شما در آن معیشت‌ها (گذران زندگی و حیات‌ها) ، [جز] اندکی شکر نمی‌کنید ۱۰

و خلق کرده‌ایم شما را، سپس صورتگری کردیم شما را، سپس گفتیم به ملائکه [که] سجده کنید برای آدم، پس سجده کردند به‌جز ابلیس [که] نبوده است از سجده کنندگان ۱۱

[خداوند] گفت چه [دلیلی] منع کرد تو را که سجده نکنی زمانی که فرمان دادم تو را، [ابلیس] گفت من بهتری از او [هستم چرا که] خلق کردی مرا از آتشی و خلق کردی او را از گلی ۱۲

[خداوند] گفت پس فرود آی (کم رتبه شو، پایین‌رو) از آن (مقام یا بهشت) ، پس شایسته نمی‌باشد برای تو که تکبر (خود بزرگی) کنی در آن، پس خارج شو [که] به‌درستی تو از خوار (کوچک و پست) شدگان [هستی] ۱۳

[ابلیس] گفت فرصت (انتظار) بده مرا تا روزی که مبعوث می‌شوند ۱۴

[خداوند] گفت به‌درستی تو از چشم به راهان (منتظران، فرصت داده شدگان) [هستی] ۱۵

[ابلیس] گفت پس به [سبب] آنچه که فریب دادی (گمراه و مغرور کردی) مرا، حتماً می‌نشینم برای ایشان، راه تو آن مستقیم (درست، راست، پایدار) را ۱۶

سپس حتماً می‌آیم ایشان را از پیش رویشان و از پشت سر ایشان و از راست‌هایشان و از چپ‌هایشان و نمی‌یابی اکثرشان را شکرگزاران ۱۷

[خداوند] گفت خارج شو از آن ملامت (نکوهش) شده‌ای دور از رحمتی (رانده شده‌ای) ، حتماً کسی را که تبعیت کند تو را از ایشان، حتماً لبریز (لبالب، آکنده) می‌کنم جهنم را از شماها جملگی (دسته‌جمعی) ۱۸

و ای آدم ساکن شو (مقیم شو) تو و زوجت باغ را (بهشت را) ، پس بخورید شما دو نفر از جایی (هر طرفی که) خواستید شما دو نفر و نزدیک نشوید شما دو نفر به این درخت [که در صورت نزدیکی] پس می‌شوید شما دو نفر از ظالمان ۱۹

پس وسوسه (تحریک) کرد برای آن دو شیطان، برای اینکه آغاز (شروع) کند برای آن دو آنچه را که پوشیده شده (مخفی، در نهان شده) بود از آن دو از بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو و [ابلیس] گفت نهی نکرد شما دو نفر را سرور شما دو نفر از این درخت، مگر آنکه شما دو نفر شوید دو مَلَك یا شما دو نفر شوید از جاودانان ۲۰

و قسم (سوگند) خورد برای آن دو [که] به‌درستی من برای شما دو نفر حتماً از خیر خواهان (نصیحت کنندگان، مشاورین، دلسوزان، راست‌گویان) [هستم] ۲۱

پس بالاند (سرخوش و مغرور کرد) آن دو را به غروری (خودخواهی، فریبی) ، پس آنگاه که چشیدند (مزه کردند) آن دو درخت را، بدعت (آغاز و شروع) شد برای آن دو بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد) آن دو و بر آمدند آن دو که بچسبانند (گردآوری کنند) آن دو برای خودشان از برگ باغ (بهشت) و ندا (صدا) داد آن دو را سرور آن دو نفر، آیا نهی نکردم شما دو نفر را از جوار (مجاورت، نزدیکی) شما دو نفر درخت را و [نه] گفتم برای شما دو نفر [که] به‌درستی شیطان برای شما دو نفر دشمنی آشکاری [است] ۲۲

گفتند آن دو نفر (آدم و زوجش) ، سرور ما ظلم کردیم خودمان را و اگر نیامرزی برای ما و رحم [نه] کنی ما را، حتماً می‌شویم از زیان‌کاران ۲۳

[خداوند] گفت فرود آیید (سقوط کنید، پایین روید، منظور هر سه نفر ۱ - آدم ۲- زوجش ۳- ابلیس) ، بعضی از شما برای بعضی [دیگر] دشمنی [باشید] ، و برای شماست در زمین استقراری (قرارگاهی، مستقری) و متاعی (رزق‌وروزی، بهره‌مندی) تا (الی) زمانی (موعدی، وقتی مشخص) ۲۴

[خداوند] گفت در آن (زمین) زنده می‌شوید (زندگی می‌کنید، خلق می‌شوید، متولد می‌شوید، حیات پیدا می‌کنید) و در آن (زمین) می‌میرید و از آن (زمین) خارج کرده می‌شوید (مجدداً زنده می‌شوید در روز قیامت) ۲۵

ای پسران آدم فرو فرستاده‌ایم برای شما لباسی را [که] می‌پوشاند (پنهان می‌کند) بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) شما را و زینتی (آراستگی) [است] ، و لباس پرهیزگاری (جامه تقوی و ترس از خداوند) آن بهتری است، آن از آیات (نشانه‌های) خداوند [است] باشد برای ایشان که متذکر شوند (یادآور شوند) ۲۶

ای پسران آدم به فتنه (بلا و مصیبت) نیندازد (مفتون و فریفته نکند) شما را شیطان، همچنان که خارج کرد والدینتان را از باغ (بهشت) ، می‌کند (پاره و از تن درمی‌آورد) از آن دو نفر لباس‌هایشان را، برای اینکه آشکار کند (نشان دهد) آن دو را بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو را، به‌درستی او می‌بیند شما را، او و قبیله‌اش (ایل، تبار، قوم، طایفه) از جایی (مکان و طرف و سویی) [که] نمی‌بینید ایشان را، ما قرار دادیم شیاطین را، سرپرستان (اولیا، حاکمان، زمامداران، دوستان) برای کسانی که ایمان نمی‌آورند  ۲۷ اعراف

 

دقت کنید که در این سوره خداوند، آدم و زوجه اش را از نزدیک شدن به این شجر منع کرده است چه برسد به خوردن آن و بیانگر این موضوع است که نوعی رایحه یا ترکیب شیمیایی زیان‌بخش برای آدم و زوجه اش درون و یا پیرامون این درخت انتشاریافته بود. به طور مثال LSD يک نوع ماده توهم‌زای فوق‌العاده قوی است که از یک نوع قارچ به دست میاید و توان جذب از پوست را دارد. خود الکل حاصل فعالیت یک نوع قارچ (مخمر آبجو) است که از کربوهیدرات‌ها (نشاسته و قند حتی سلولز) تغذیه می‌کند. از تخمیر نشاسته و قند اتانول مست‌کننده ولی از سلولز (چوب) متانول سمی و کشنده (کورکننده) به دست می‌آید. الکل در اصل یک نوع داروی بیهوش‌کننده است؛ ولی دوز لازم برای بی‌هوشی کامل، سمی و بسیار کشنده است که تبدیل به یک ماده سمی می‌شود.

 

آدم و زوجه اش در بهشت در بهترین شرایط ایدئال ژنتیکی برای اصلاح نژاد نوع انسان آفریده شده بودند که غدد جنسی آنها غیرفعال و توان زایشی و تکثیر نداشته‌اند. مسلماً بعد از اینکه آدم و زوجه اش از آن درخت چشیده و یا خورده‌اند، ابتدا نشانه‌هایی همچون مسمومیت و یا حساسیت از آنها بروز کرده و شاید آنها برای جلوگیری از تاول و یا خارش‌های جلدی اقدام به چسباندن برگ درختان بهشت به خود کرده‌اند. برای اینکه انسان با مشاهده علائم بیماری فوراً به دنبال دارو و درمان آن است و چیزی جز برگ درختان در نزدیکی آنها نبوده است. در مراحل بعدی غدد جنسی آنها تحریک و فعال شده و آماده زایش شده‌اند. شاید این شجر ترکیباتی مشابه تستوسترون (هورمون مردانه) و یا پروژسترون (هورمون زنانه) داشته است و یا اینکه تحریک‌کننده ترشح آنها بوده است، برای اینکه قارچ‌ها خاصیت دارویی هم دارند. در حقیقت چون ابلیس قصد فریب آدم و زوجه و فرزندانشان را داشته، مبادرت به این کار کرده است. به‌احتمال زیاد خوردن از این درخت برای او ممنوع نبوده و شاید جز پرهیزانه غذایی او بوده است و او از خواص آن کاملاً باخبر بوده و می‌دانسته که آنها با خوردن از این درخت توان زایشی و زادوولد پیدا کرده و به این طریق می‌تواند نسل زیادی از آنها را پدیدار و به گمراهی بکشاند و لذا کندن لباس آن دو و تشویق به ... به همین دلیل مهم بوده است. به‌هرحال آدم و زوجه اش به همراه ابلیس دیگر مجاز به ماندن، اقامت و زادوولد در بهشت نبودند و هر سه مخلوق در قالب دو جسم آدم و زوجه اش به شراکت ابلیس به طرف سیاره زمین اخراج شده‌اند (سقوط کرده‌اند، هبوط). اینکه آدم و زوجه اش سیب یا گندم و از این محصولات مجاز مصرف کرده‌اند، توهم و افسانه‌ای بیش نیست و صرفاً تخیل فلاسفه و عرفاً است. زقوم هر چه هست طعام اهل جهنم است و می‌بایست خواص شگفت‌انگیزی داشته باشد، برای اینکه شرایط حیات در جهنم بسیار سخت و غیرقابل‌تصور است. اگر آن خاصیت سیر کردن و یا چاق کردن ندارد، ولی خواصی من‌جمله تقویت بنیه جنسی، استحکام به استخوان‌بندی و بافت عضلانی را دارد. یعنی کاری که بدنسازها قصد دارند با مصرف هورمون و یا ترکیبات شیمیایی انجام دهند. خوردن زقوم باعث افزایش تحمل اهل جهنم در برابر عذاب خواهد شد و چیزی همانند دوپینگ (زورافزایی) است و صدالبته اهل جهنم تحت‌تأثیر خواص دارویی یا روان‌گردان و ... بر روح و روان خود خواهند بود.

در واقع فرمان نزدیک نشدن به شجره زقوم توسط خداوند یک امتحان ساده برای آزمون آدم و زوجه اش بوده ولی به‌هرحال برای خروج هر سه آنها و استقرارشان در زمین بهانه و دلیلی شده است. انسان از هر چیزی منع شود، بسیار راغب به انجام‌دادنش می‌شود.

آنچه مسلم است اینکه ابلیس با خوردن زقوم احساس می‌کرده که واقعاً بال درآورده و به پرواز درآمده است؛ یعنی خودش باور و یقین داشته که بعد از خوردن زقوم، خورنده تبدیل به یک ملک بال‌دار در حال پرواز روی ابرها می‌شود؛ چون واقعاً نمی‌دانسته که یک ملک چیست و اینکه ابلیس با گذشت زمان و مرور سالیان دراز اصلاً پیر نمی‌شده است و تصور داشته که رمز و راز و دلیل جوان ماندن و جاودانگی خودش تناول از درخت زقوم است؛ یعنی زقوم یک درخت جادوئی است و به‌احتمال زیاد واقعاً از روی دلسوزی و خیرخواهی آدم و زوجه‌اش را تشویق و ترغیب به خوردن آن کرده؛ چون فکر می‌کرده که خداوند می‌خواهد در حق آنها ظلم و ستم روا دارد و خودش را نیکوتر از خدا می‌انگاشته و می‌پنداشته است. این یک حقیقت است که ابلیس در ابتدا حسود و بدخواه آدم بوده است؛ ولی بعداً متوجه شده که آدم هم بی‌تقصیر و یابویی مثل خودش است؛ چون آدم از ابلیس نخواسته بود تا او را سجده کند؛ بلکه خدا خواسته بود؛ یعنی ابلیس در این ماجرای سجده، خدا را مقصر و آدم و زوجه اش را بی‌تقصیر یافته است. ابلیس چندین بار توسط زقوم اوردوز و روح از بدنش جدا شده بود و با بالارفتن به‌طرف ابر فکر می‌کرد که از جن به ملک تکامل‌یافته است و همین تجربیات را برای آدم و زوجه اش، خیر و صلاح می‌دانست. روشنفکران و دگراندیشان هم امروزه چنین هستند و واقعاً از صمیم قلب، آرزو و یا نیت فریب‌دادن و گمراه‌کردن انسان‌ها را ندارند؛ بلکه فکر می‌کنند که دستورات و احکام خدا ظالمانه یا جاهلانه است و می‌خواهند که مردم را از ظلم و ستم یا تعدی خدا و اسلام نجات دهند؛ چون جد بزرگوارشان ابلیس هم این‌گونه بود. در اکثر موارد فریب ابلیس و شیاطین و سایر انسان‌ها نه از روی بدخواهی و حسادت و کینه بلکه از روی نادانی و جهل یا گمراهی خودشان یعنی تصور خیرخواهی است. دوست نادان بدتر از دشمن است. چرا؟
خوب خود ابلیس در مرحله اول فریب‌خورده و گمراه بود و بعداً جهالتش باعث فریب آدم و زوجه‌اش شد. ابلیس نمی‌دانست و نمی‌داند که ملک چیست؟ فکر می‌کند که ملک یک جن و انسان بال‌دار و پرنده است. فرق فوت و قبض روح شدن را با پروازکردن نمی‌دانست. جوهر خودش را از آتش می‌انگاشت درحالی‌که نمی‌دانست آتش چیست و هرگز شعله، حرارت، روشنی و دود آتش را ندیده بود. فکر می‌کرد که خوردن از زقوم باعث جاودانگی است و... ابلیس چه خیرخواه و چه بدخواه یا چه دوست و چه دشمن و... بوده باشد به‌هرحال اولاً خودش گمراه و ثانیاً گمراه گر است؛ چون نادان و فیلسوف بی‌سواد است. یک معتاد به روان‌گردان هرچه بگوی
د غلط و هر چه انجام دهد اشتباه است. ابلیس جن خودش از گل آبکی خلق شده بود و نه از آتش. خلقت تکاملی طایفه جن از مارج است و نه خود شخص ابلیس. گمراهی ابلیس در این بود و به خدا تهمت می‌زد که تو مرا گمراه کردی، درحالی‌که ابلیس به سخنان خدا دقت نکرده بود و فقط به دنبال جوهری برتر برای خودش بود.

اینها در کل مطالب و مسائلی نیستند که تجزیه و تحلیلشان از عهده فلاسفه بی‌سواد و عرفا بر بیایید؛ چون آنها خودشان ضاله و گمراهی درست مثل خود ابلیس جن هستند. تحلیل و درک این مطالب کتاب قرآن فقط از عهده متخصصین و محققین علم بیولوژی بر می‌آید؛ یعنی ماتریالیسم‌ها و لاغیر. ولی متأسفانه ماتریالیسم‌ها نیز تحت‌تأثیر ژنوم ابلیس بوده و این مطالب را چرند و خرافات می‌دانند. یعنی دین‌گریز یا مذهب زده شده‌اند؛ چون دین و مذهب در دست فلاسفه بی‌سواد و عرفا است. یعنی همنوعی همانند خودشان. ازاین‌رو تأکید ما بر نیو ماتریالیسم دین و خدا باور است که تأکید آنها نیز بر کلام و خلقت خدا بوده باشد.

 

و برادرانشان فرو می‌برند (توسعه می‌دهند) ایشان را در  فریب (غرور) سپس کوتاهی (کم‌کاری، بی‌کفایتی) نمی‌کنند ۲۰۲ اعراف

 

یعنی فلاسفه بی‌سواد و عرفا برادران ماتریالیسم‌های قدیم (انترهای درختی دانشگاهی فرگشتی) هستند و بر گمراه‌کردن یکدیگر سعی و تلاش می‌کنند؛ چون ژنوم واحد و مشترکی با خود ابلیس گمراه دارند.

 

فرقه ای ( گروهی ) را هدايت  كرد و فرقه ای را حقيقت يافت برای ايشان ضلالت ( گمراهی ) [چرا كه] بدرستی ايشان اتخاذ ( انتخاب ) كردند شياطين را سرپرستانی ( اوليايی ، دوستی ) از غير خداوند و گمان ميكنند كه بدرستی ايشانند هدايت شدگان ( راه يافتگان ) ﴿۳۰﴾ اعراف

 

كسانی كه ايمان آوردند قتال ( پيكار ) می كنند در راه خداوند و كسانی كه كفران كردند قتال ( پيكار ) می كنند در راه طاغوت ، پس قتال ( پيكار ) كنيد دوستان ( سرپرستان ) شيطان را ، بدرستی مكر شيطان باشد ضعيفی ( سستی )  ﴿۷۶﴾ نسا

 

و كسی كه رو برمی تابد از ذكر رحمان ، آماده ميكنيم برايش شيطانی را ، پس اوست برايش همنشينی ( همدمی )  36

و بدرستی ايشان حتما سد ( منع ) ميكنند ايشان را از راه و حساب ( گمان ) ميكنند [كه] بدرستی ايشانند هدايت شدگان 37

تا زمانی كه آيد ما را ، گويد ای  كاش ، بين من و بين تو فاصله ای ( دوری ) دو مشرق [بود] ، پس بد همنشينی [است] 38

و هرگز نفع نمی كند شما را امروز زمانی كه ظلم كرديد ، بدرستی شما در عذاب مشتركانيد 39

آيا پس تو ميشنوانی كران را يا هدايت ميكنی كوران را و كسی كه باشد در گمراهی آشكاری 40

پس اما اگر ببريم تو را ، پس حتما ما از ايشان انتقام گيرندگان [هستيم] 41 زخرف

به‌درستی درخت زقوم ۴۳

طعام گناهکار [است] ۴۴

همچون روغن (عناصر معدنی) می‌جوشد در شکم‌ها ۴۵

همچون جوشیدن حمیم (آب جوش) ۴۶ دخان

 

مصرف زیاد و بیش از حد و مداوم زقوم، باعث سوءهاضمه و زیادشدن اسید معده می‌شود. چون خودش خاصیت اسیدی دارد. (Lysergic acid diethylamide)

 

و گفتیم ای آدم ساکن شو تو و زوجه ات باغ (بهشت) را و بخورید شما دو نفر از آن به وفوری (ناز و نعمت و آسایشی) [هر] جایی [که] خواستید شما دو نفر، و نزدیک نشوید شما دو نفر این درخت را، پس می‌شوید شما دو نفر از ظالمان ۳۵

پس منحرف (جابه‌جا) کرد آن دو را شیطان از آن [بهشت] ، پس خارج کرد آن دو را از آنچه که بودند آن دو در آن [حالت و فرم] و گفتیم پایین روید [هر سه نفر آدم و زوجه اش و ابلیس که] بعض شما برای بعضی دشمنی [باشید] و برایتان در زمین استقراری (قرارگاهی) و متاعی (بهره‌ای) [است] تا زمانی ۳۶ بقره

 

به‌هرحال مصرف زقوم وضعیت جسمی و بیولوژی آدم و زوجه اش را تغییر داده است. فلاسفه بی‌سواد و عرفا (حوزوی‌ها) و ماتریالیسم‌های قدیم (انترهای درختی دانشگاهی و فرگشتی زاده) تا روز قیامت دشمن و متخاصم یکدیگر خواهند بود. چون از خلقت و کتاب خدا چیزی نمی‌دانند و برادران شیطان هستند.

 

و بشارت (مژده) به ده کسانی را که ایمان آوردند و عمل کردند صالحات را، به‌درستی برایشان باغ‌هایی (بهشت‌هایی) [است که] جاری می‌شود از زیرش چشمه‌ها، هر زمان [که] رزقمند (برخوردار) شوند از آن از میوه‌ای (محصولی) رزقی (برخورداری) ، گویند این [است] آنکه رزقمند (برخوردار) شدیم از قبل و داده شوند به آن متشابهی (همانندی) را و برایشان در آن زوج‌هایی پاک شده‌ای [است] و ایشان در آن جاودانان [هستند] ۲۵ بقره

 

میوه‌های زمینی و بهشتی کاملاً مشابه همدیگر هستند. پس ما در روی زمین مشابه زقوم، ضریع یا غسلین و حمیم را داریم و آن‌گونه‌های قارچ‌های خوراکی، سمی و یا با خاصیت دارویی و روان‌گردان همانند قارچ جادویی است. زقوم روی سیاره زمین قابل کشف و مطالعه است.

یک عوام‌فریبی بزرگ که صنایع داروسازی در جهت افزایش فروش محصولات خود اتخاذ کرده‌اند عبارت "صددرصد گیاهی" است که به مصرف‌کننده این اطمینان خاطر را می‌دهد که محصول موردنظر بی‌ضرر و ارگانیک است. ولی بعضی نباتات برای خود سیستم ایمنی بسیار قوی دارند تا در مقابل علف‌خواران و آفات گیاهی مصونیت ایجاد کنند. به طور مثال نیکوتین که یک سم قوی و مهلک است که می‌توان به‌عنوان آفت و حشره‌کش از آن بهره‌برداری نمود و مصرف زیاد و طولانی‌مدت آن سرطان‌زا بوده و به DNA انسان آسیب جدی وارد می‌کند. یا سموم موجود در قارچ‌ها و ... به‌هرحال مصرف محصولات و داروهای گیاهی نیاز به تجویز پزشک متخصص دارد و داروسازان نمی‌توانند آنها را به بیماران توصیه کنند. ابلیس هم از این ترفند استفاده نموده است. یعنی زقوم یا قارچ جادویی صددرصد گیاهی است و خوردن آن بی‌ضرر و مفید خواهد بود. اما توصیه الله (پزشک) نخوردن آن بوده است هرچند که الله خودش داروساز و خالق زقوم بوده است. امروزه داروسازان و روانپزشکان مصرف تحت‌نظر ماده فعال psilocybin از قارچ   Psilocybe Mexicana (قارچ جادویی) را برای درمان افسردگی حاد و مزمن مفید می‌دانند که جای خود را دارد و به نظر ما، نظر پزشکان قابل‌توجه و احترام است و هرچند که دیگر کار از کار گذشته، فتنه‌های بسیار بدتری جایگزین زقوم شده‌اند که قارچ جادوئی نزد آنها هیچ است و به‌یقین ابلیس در بهشت، دچار افسردگی حاد و مزمنی بوده است و تنها داروی در دسترس او، همین ماده روان‌گردان بوده است. هر چند که توصیه و نسخه خود خدا در آینده برای بشریت گیر افتاده و محکوم در جهنم، همین مجیک ماشروم است تا شاید افسردگی آنها کاهش یابد.

اگر الله در بهشت برای امتحان آدم و زوجه اش درخت فتنه کاشته بود، بعد از اخراج یا هبوط، درخت‌ها برای خود ابلیس و شیاطین کاشته می‌شوند. یعنی در اول خود آنها فریب‌خورده و گمراه می‌شوند و سپس آن گمراهی خود را به اولاد آدم انتقال و تلقین می‌کنند.  تا بدانند که معنی و طعم فریب‌دادن و فریب خوردن چیست؟

قدرمسلم حمیم یا غسلین آهکی و خاصیت بازی دارد و خاصیت اسیدی و روان‌گردانی زقوم را از بین می‌برد؛ یعنی مثل سیروسرکه درون معده می‌جوشند.

و قسم ( سوگند ) خورد برای آن دو [كه] بدرستی من برای شما دو نفر حتما از خير خواهان ( نصيحت كنندگان ، مشاورين ، دلسوزان ، راستگويان ) [هستم] 20

پس بالاند ( سرخوش و مغرور كرد ) آن دو را به غروری ( خودخواهی ، فريبی ) ، پس آنگاه كه چشيدند ( مزه كردند ) آن دو درخت را ، بدعت ( آغاز و شروع ) شد برای آن دو بديها ( خوی زشت ، سيرت بد ) آن دو و بر آمدند آن دو كه بچسبانند ( گردآوری كنند ) آن دو برای خودشان از برگ باغ ( بهشت ) و ندا ( صدا ) داد آن دو را سرور آن دو نفر ، آيا نهی نكردم شما دو نفر را از جوار ( مجاورت ، نزديكی ) شما دو نفر درخت را و [نه] گفتم برای شما دو نفر [كه] بدرستی شيطان برای شما دو نفر دشمنی  آشكاری [است] 21 اعراف

 

و واقعاً ابلیس برای نوع بشر خیرخواه است. منتها نه با علم کتاب قرآن بلکه با عقل، فهم، شعور و فلسفه و باور خودش. به باور او الله بر انسان ظالم است؛ ولی ابلیس مهربان و عادل است. چون خودش با خوردن زقوم احساس می‌کرد که یک فرشته جاودان در حال پرواز شده است؛ یعنی بال درآورده است و بارهاوبارها این تجربه عجیب را داشته است و برای خودش ثابت و مسلم شده بود؛ چون عقل او این‌طور کار می‌کند و تغییری در آن نیست. او با خوردن زقوم حس شنوایی، چشایی و بینایش جابه‌جا می‌شد. یعنی صداها را می‌دید و رنگ‌ها را می‌شنید یا می‌چشید و... درست مثل موزیک ویدئو (Dua Lipa - last dance) عوارض مصرف L.S.D

 

 

شهود و عرفان درونی

به باور ما خود ابلیس بزرگ‌ترین فیلسوف و عارف نامدار سعی داشت با خوردن مجیک ماشروم به شهود و عرفان درونی و چیستی خدا و ملائکه برسد که موفق هم نشد؛ چون چیزی داخلش نبود. خودش تصور می‌کرد که از آتش است؛ ولی از گوشت و استخوان بود. آن فیلسوف و عارف بی‌سواد اصلاً نمی‌دانست که آتش چیست. از فرزندان او حافظ و مولانا که سعی‌داشتند با نوشیدن الکل به حقیقت دست یابند. یا فرقه‌های دیگر که با مصرف حشیش و گل سعی کردند؛ مثلاً اسماعیلی‌های الموت یا قرمطیان و... در حقیقت ابلیس یک شمن بود.

چرا این‌گونه می‌شود. خداوند ابلیس را همانند آدم از گل بیافرید. همانند ما کتاب داشت. فکر کنید یک‌دهم کتاب قرآن. خدا به او فرمان داد که این کتاب را بخوان و اگر سؤالی داشتی بپرس. ولی او یک خودباور بود و سعی داشت خودش با عقل و فهم و شعور نداشته‌اش هر چیزی را دریابد. به طور مثال خدا با او سخن می‌گفت؛ ولی ابلیس برای منبع صوت هیچ مرجع و مرکزی سراغ نداشت. صدای خدا را می‌شنید؛ ولی خودش را نمی‌دید. در نهایت به این نتیجه کلی رسید که یا دیوانه و مجنون شده یا خداوند درون کالبد و ذهن یا گوش اوست. ازاین‌رو برای شناخت چیستی خدا، کتابش را رها کرد و به درون خودش مراجعه نمود. یعنی گفت که من برای شناخت خدا باید خودم را بشناسم و خودش خدا یا پسر خدا یا مشابه خدا شد. یعنی اناالحق که شاید منظور حلاج چیز دیگری بوده باشد. ولی منظور ابلیس این بود که من خود خدا هستم. برای روشن‌شدن ذهن و شکوفایی به خوردن قارچ جادویی می‌پرداخت. آن‌قدر که اوردوز کرده و بعد فوت، روح از بدنش جدا شود و تا بالای ابر بالا رود؛ ولی ملائکه به دستور خدا مجدداً او را درمان و زنده می‌کردند. یعنی عرفان ابلیس، جاودانگی و تبدیل‌شدن به ملک بود و بعد از آن خود خدا شدن. یعنی ابلیس به دنبال راهی برای ارتقا در کیهان بود. یعنی به جایگاه خدا رسیدن و الوهیت.

خلقت آدم او را با خدا درگیر و متخاصم کرد. او در نهایت سعی کرد که عرفان و شهود درونی خود را به آدم و زوجه اش انتقال و آموزش دهد؛ چون باورداشت که آموزش خدا غلط است و نیاز به اصلاحات و ویرایش دارد که هر سه عریان و برهنه شدند. ازاین‌رو عارفان بیشتر لخت و عریان هستند. به طور مثال باباطاهر عریان و در نهایت کارشان به لواط و زنای انفرادی یا دسته‌جمعی می‌رسد. یعنی کثافت‌کاری. این عرفان و شهود درونی به طور ژنتیک از ابلیس به اولاد آدم به ارث می‌رسد. اولین نوع آن شمن باوری و آخرین آن شیطان پرستی است که عرفان‌های مذهبی نیز در میان آنها هستند و جای دارند و البته باطل و مردود هستند.

 

عرفان و ادیان

عرفان بودائی
عرفان
هندی
عرفان
یهودی - قبالا (کابالا - مرکاوا)
عرفان
مسیحی
عرفان
مانوی
عرفان
اسلامی

که نتیجه ادغام ژنوم ابلیس با آدم و تناول مجیک ماشروم است. درون ما هیچ‌چیز به‌دردبخوری نیست؛ بلکه چیز بدرد بخور اطلاعات داخل کتاب و داده‌های خلقت یا کیهان است. درون انسان تاریکی و گمراهی و بیرون انسان نور و هدایت است. خوراکی موردعلاقه جنیان قدیم مجیک ماشروم بوده است؛ یعنی همان زقوم. آدم و حوا و ابلیس هر سه قارچ ترکاندند و اخراج شدند. شنیدن بحث‌های شهودی و عرفان درونی با خود رپتایل‌های اصیل و خالص زمینی یا فرازمینی یا خود شخص ابلیس شنیدنی است.

عرفان، در لغت به معنی «شناختن» است و در اصطلاح به ادراک خاصی گفته می‌شود که از راه تمرکز بر باطن نفس (نه از راه تجربهٔ حسی و نه از راه تحلیل عقلی) به دست می‌آید و در جریان این سیروسلوک معمولاً مکاشفاتی حاصل می‌شود که شبیه به «رؤیا» است و گاهی عیناً از وقایع گذشته یا حال یا آینده حکایت می‌کند. در تعریفی دیگر، به مفهوم‌شناختی «رازگونه و نهانی» خمیرمایهٔ افکار بلند و آداب تأثیرگذاری است. برای یافتن و پیوستن به حقیقت، از طریق شهود، «تجربه درونی» و «حال» که نشانه‌های آن، در مکاتب مختلف جهان، اعم از عقاید برهمن‌ها، بودائی‌ها، رواقیان، نسطوریان، مهریان (میترائیسم)، عقاید مسلمانان، عقاید افلاطونیان جدید، فرامین زرتشت، در فرقه کابالا از آیین یهود و اعتقادات سرخ‌پوستان آمریکا به چشم می‌خورد.

 مصداق حقیقت در عرفان الهی، وجود خدا است. عرفان، شناختی حقیقت‌گرایانه و تلاشی عمل‌گرایانه فراتر از واقع‌گرایی حسی - عقلی و آرمان‌گرایی تصوری است؛ ازاین‌رو این مرام با رازگونگی و غیب باوری آمیخته از «عشق» و «ذوق» و «اشراق»، همراه است. عرفان، نوعی روش برای حصول و رسیدن به حقیقت است؛ و بر این فرض بنا شده است که عقل و حواس پنج‌گانه، به دلیل خطاهای ادراکی، قابل‌اتکا نیستند و به‌تنهایی، قادر به درک حقیقت نیستند و ازاین‌رو، به‌نوعی تلاش برای درک به‌واسطه سلوکی خاص در پی حقایق نیاز است که به آن عرفان می‌گویند. همچنین گفته می‌شود که عرفان، شناخت قلبی است که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال، حاصل می‌شود و آن را علم وجدانی هم می‌خوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است، عارف می‌گویند. عرفان در بسیاری از اقوام و ملل و مذاهب مختلف جهان و حتی مکاتب فلسفی رایج است.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

 

عرفان یعنی واگذاری شخص به خود ابلیس درون‌گرا که غایت آن برهنگی و سکس است و نه چیز دیگری. عرفان خود گمراهی و البته که ضاله است. مغز و هوش انسان نمی‌تواند حقیقت یا واقعیت سازی کند؛ بلکه با تحلیل داده و اطلاعات بیرونی (کتاب و خلقت) می‌تواند حقایق را کشف و شناسایی کند. مغز انسان در اصل پردازنده است و نه سازنده که چیزهای بسیار عجیب و قریبی هم می‌سازد که نتیجه پردازش غلط است. حرف خدا هم همین است. خدا گفت که من به ابلیس، آدم و حوا دین را دادم. آن را رها کرده و رفتند به دنبال خوردن قارچ، شهود و عرفان درونی که خودشان را لخت و عریان دریافتند؛ چون ابلیس کنجکاو بود که زیر آن لباس‌ها چیست؟

 

خداناباوری = خودباوری

اعتمادنکردن به خدا = اعتماد شخص به خودش و درونش (عقل و باورش)

اینک نیاز به یک تحلیل ژنتیک یا ژنومی (فیزیکال) داریم که در ژنوم انسان چیست؟ که آن را برتر و معتبرتر و با اعتماد تر می‌داند. سؤال روز دنیا این است. ژنوم انسان چه برتری نسبت به کل اطلاعات و داده کیهانی دارد. یا گذشته بشریت. آیا او به ژنوم تکامل‌یافته از جد مشترک جنگلی‌اش رجوع کرده یا ژنوم دیگری احتمالاً فرازمینی یا...

اینها چالش‌های دانشمندان یا فلاسفه غربی هستند ما به سایت منتقل می‌کنیم تا همگام با دنیای روز و بین‌المللی شوید. یعنی چرا انسان برای کشف حقیقت درون‌گرا شده و به برون‌گرایی اهمیتی نمی‌دهد.


منظور ما چرا خودش به‌تنهایی می‌خواهد کاشف حقیقت بوده باشد البته بدون کمک چیزی به نام خدا یا کتاب.

 

بدرستي در نزد ماست لگامي ( قيد و بند آهني ، زنجيري ، جلو براي چهارپايان ، افساري ) و جحيمي ( جهنمي )

و طعامي  ، داراي غصه‌اي ( اندوهگين و گلوگيري ، بغضي )  و عذابي دردناكي 13 مزمل

 

و بدرستی عهد كرده ايم به جانب آدم از قبل ، پس فراموش كرد و نيافتيم برای او عزمی ( اراده ای ، پابرجايی ) را

و زمانی كه گفتيم برای ملائكه [كه] سجده كنيد برای آدم ، پس سجده كردند مگر ابليس كه ابا ( خودداری ) كرد

پس گفتيم ای آدم ، بدرستی اين دشمنی برای تو است و [همچنين] برای زوجه ات ، پس خارج نكند شما دو نفر را از باغ ( بهشت ) ، سپس شقی ( بد بخت ، رو سياه ، معذب ) ميشويد

بدرستی برای تو است كه نه گرسنه شوی  در آن و نه عريان شوی در آن [بهشت]

و بدرستی  تو نه تشنه ميشوی در آن و نه آفتاب زده شوی

پس وسوسه كرد به جانبش شيطان ، گفت ای آدم آيا دلالت كنم تو را برای درخت جاودانگی و فرمانروايی كه زايل نميشود ( زوال نيابد )

پس خوردند آن دو از آن ، پس شروع شد برای آن دو زشتی ( بدی ، صفت بد ، سو رفتار ) های آن دو نفر و آغاز كردند آن دو [كه] می چسباندند آن دو برای خودشان آن دو از برگ باغ ( بهشت ) و عصيان كرد آدم سرورش را پس فريب خورد ( گمراه شد )

سپس برگزيد او را سرورش ، پس بخشيد ( توبه پذيرفت ) برای او و هدايت كرد

گفت فرود آييد شما دو نفر از آن به جملگی ، بعضی از شما برای بعضی دشمنی است ، پس اما حتما می آيد شما را از من هدايتی ، پس آن كس كه تبعيت كرد هدايتم را ، پس گمراه نمی شود و شقی ( بد بخت ) نميشود 123 طه

 

بدرستی مسرفان باشند برادران شياطين و بود شيطان برای سرورش ناسپاسی 27 اسرا

 

آن‌قدر قارچ می‌خورد تا اوردوز کند.

 

 

محمدرضا طباطبایی ۲۵/۱۰/۸۶

http://www.ki2100.com