Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

13-04-2024

 

منشأ پيدايش میکروارگانیسم‌ها (ریز اندامگان‌ها) انس، جن، جان، انسان

 

 

تمامی میکرو ارگانیسم‌ها (جانوران کوچک و میکروسکوپی، ریز جانداران) منشأ آبی دارند و از نور و مارج پدیدار می‌شوند. منظور از نور همان نور خورشید است که تمامی ۷ طیف مرئی را شامل می‌شود، حتی طیف ماورای بنفش و مادون‌قرمز و سلول انس را به وجود می‌آورد. سلول‌های گیاهی (نباتی) که دارای سبزینه (کلروفیل) هستند از این جمله‌اند، همچنین خیلی از سلول‌های حیوانی دیگر. اما منظور از مارج همان نور قرمزرنگ مایل به نارنجی یعنی محدوده طیف‌های زیر نور مرئی است که ناشی از گدازه آتشفشان‌های زیرآبی بوده که همراه آن طیف مادون‌قرمز نیز منتشر شده و باعث پدیدارشدن مرجان‌ها (حیوان + جلبک) و نباتاتی همچون قارچ‌ها می‌شود که در ادامه حیات خود نیاز به نور مستقیم خورشید ندارند. طایفه جنیان (سلول جن) نیز از این خانواده است که امروزه به نام یوفوها Ufo's شناخته و شناسایی می‌شوند كه منبع کاملاً زمینی دارند ولی ندانسته موجودات فرازمینی طبقه‌بندی شده‌اند. در حقیقت نور و مارج در زمان تابش به محلول آب و املاح معدنی آن، ترکیبات شیمیایی آلی را به وجود می‌آورند که می‌توانند آغاز تکامل و حیات در روی سیاره زمین را شکل دهند. منشأ این نظریه ارائه شده در این مبحث مفاهیم و آیات کتاب قرآن و دست آورده‌های علمی روز است که به مارج و گل چسبنده (لجن کف دریا) و ... اشاره شده است  و یک‌قدم فراتر، سلول انسانی ترکیبی از سلول انس و جن است که این ترکیب در ابتدا درون دریا صورت‌گرفته و بعد از تکامل، انسان‌های نخستین (ماقبل تاریخ، بدوی) را بر روی سیاره زمین ساکن و پدیدار کرده است که خلقت آدم توسط خداوند به‌نوعی اصلاح نژاد انسان و جایگزینی برای این موجودات وحشی و عقب‌مانده ذهنی ناشی از تکامل بوده است که ارائه توضیحات بیشتر در همین مبحث با اشاره و استناد به آیات قرآن و دست آورده‌های علمی روز ارائه می‌شود.



 

مارج ← مرجان ← جن

 

آیا موجودات هوشمندتر از ما  وجود دارند؟

حیات این پیچیده‌ترین راز، به‌هرحال در روی زمین به صورتی که می‌شناسیم، به وجود آمد و رشد کرد. اما آیا حیات حتماً باید به شکل و ساختار شناخته شده در سطح سیاره زمین به وجود آید؟ کدام استدلال می‌تواند حیات را فقط بر اساس فتوسنتز (عمل ساخت‌وسازی که در برگ‌های گیاهان با ترکیب نور و مواد آلی کسب شده توسط ریشه گیاهان صورت می‌گیرد) تعریف کند؟

در اواخر دهه ۷۰ میلادی، دانشمندان در نزدیکی جزایر ‘‘ گلاپاگوس‘‘ ، گرم‌های لوله‌ای، صدف‌ها و باکتری‌هایی را یافتند که در اعماق زیاد و در حاشیه آتشفشان‌های زیرآبی زندگی می‌کنند. انرژی اولیه آنها نه از خورشید، بلکه از گوگرد موجود در آن محیط  تأمین می‌شود. یا در مورد دیگر، دانشمندان باکتری‌هایی را یافتند که در سیالات موجود در واکنشگاه‌های هسته‌ای زندگی می‌کنند؛ جایی که حتی به ذهن بشر برای حیات امکانی در حد صفر دارد. حال باتوجه‌به این نمونه‌ها می‌بینیم که حتی در زمین خودمان هم دلایلی برای این نظر که حیات امکان توسعه در شاخه‌ها و به صورت‌های غیر از ساختارهای شناخته شده دارد، موجود است؛ بنابراین چه‌بسا در سیارات دیگر موجوداتی وجود داشته باشند که اساس حیاتشان مبتنی بر چرخه گوگرد و کربن‌دی‌اکسید باشد. اما وجود حیات هوشمند که مقوله‌ای پیچیده و بس شگفت‌آوری نسبت به حیات است تاکنون در منظومه شمسی نشانه‌ای از خود بروز نداده است. ولی تردد موجودات فوق هوشمندی به نام UFO به‌دفعات مشاهده و ثبت شده است. منشأ پیدایش و تکامل این موجودات، حتی محل سکونت آنها کجاست؟ در این قسمت سعی  می‌کنیم پاسخی برای این سؤالات بیابیم!

در سال ۱۳۵۵ دانشمندان در قسمتی از آب‌های عمیق اقیانوس آرام به انواعی از کرم‌ها برخورد کردند که در نزدیکی چشمه‌های آب داغی که در کف اقیانوس وجود داشت، در تاریکی کامل زندگی می‌کردند. دانشمندان،  نظیر آن کرم‌ها را در هیچ جای دیگر زمین نیافته‌اند. پیدا شدن آن کرم‌ها، این سؤال را پیش آورد که آن‌همه کرم در چنان جای عمیق، تاریک و داغی چگونه زنده می‌مانند و چه می‌خورند؟ دانشمندان با مشاهده دقیق آب اطراف چشمه‌های داغ موجود در کف اقیانوس، متوجه وجود باکتری‌هایی شدند که می‌توانند انرژی لازم برای سلول خود را از مواد موجود در آب داغ بگیرند. کرم‌ها هم با شکار کردن آن باکتری‌ها به زندگی ادامه می‌دهند.

 

 

دانشمندان معتقدند که حیات ابتدا در دریا آغاز شد و از آنجا به خشکی نیز انتقال یافت. امروزه هم بیش از ۹۰ درصد جانوران ساکن دریا هستند. همان‌طور که می‌دانیم موجودات زنده بدون آب قادر به ادامه حیات و فعالیت‌های بیولوژیکی نیستند که بارزترین آن ویروس ایدز یا اچ ای وی است که بعد از ۲۰ دقیقه خروج از رطوبت، حیات خود را از دست می‌دهد. خود انسان ۶۵ الی ۹۵ درصد وزنش را آب تشکیل داده و نمی‌تواند مدت زیادی را بدون آب سپری کند.

و خداوند خلق کرد هر جانوری (تمام حیوانات) را از آبی (آب مخصوصی، یا آب مخصوص به خود) ، پس از ایشان [است] کسی که راه می‌رود بر شکمش (خزندگان) و از ایشان [است] کسی که راه می‌رود بر دو پا و از ایشان کسی است که راه می‌رود بر چهاری (دو پا و دودست، پستانداران) ، خلق می‌کند خداوند آنچه را که می‌خواهد، به‌درستی خداوند برای هر (تمام) چیزی قادری (توانایی) [است] ۴۵ نور

بیشتر بدن انسان را آب تشکیل می‌دهد که مقدار آب در بدن با افزایش سن، جنس و سطح هیدراسیون کمی تغییر می‌کند. درحالی‌که میانگین درصد آب در بدن یک فرد حدود ۶۰ درصد است، اما این درصد می‌تواند بین ۴۵ تا ۷۵ درصد متغیر باشد. به‌عنوان‌مثال، نوزادان بیشترین درصد آب را در بدن خود دارند که با افزایش سن، میزان آن کاهش می‌یابد. همچنین، ازآنجایی‌که بافت چربی حاوی آب کمتری نسبت به ماهیچه است، بنابراین درصد آب می‌تواند بسته به نوع ساختار بدن افراد متفاوت باشد.

شواهد به‌دست‌آمده در نهایت پیشنهاد می‌کند که زندگی نخستین‌بار در اقیانوس‌ها آغاز شده و تکامل‌یافته است. شواهد دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد رسوبات رسی، بستری مناسب برای وقوع واکنش‌های منجر به تولید مولکول‌های آلی لازم برای ایجاد حیات بوده است. در اقیانوس شکاف‌ها و گودال‌هایی به عمق ۱۲ کیلومتر وجود دارد که کوه اورست در آن دفن و گم می‌شود. فشار در پایین به ۱۲۰۰ بار و دما تا ۳۰۰۰ درجه قابل‌افزایش است. این محیط یک واکنشگاه دما فشار بالای طبیعی است که می‌تواند تمامی ترکیبات شیمیایی ممکنه را تولید یا تجزیه کند چه معدنی باشد چه آلی. تا به امروز هیچ آزمایشگاه و واحد صنعتی موفق به طراحی و ساخت این‌چنین واکنشگاه شیمیایی نشده تا بتواند ترکیبات مدنظر را سنتز یا تجزیه کند.

زمین‌شناسان با مطالعه فسیل‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که زندگی در دریا شروع شده است و ابتدا موجوداتی که بدن آنها فقط یک سلول داشت به وجود آمدند و سپس نوبت به جانوران بی‌مهره رسید. پس از میلیون‌ها سال اولین مهره‌داران یعنی ماهی‌ها در دریا فراوان شدند. با پیدا شدن گیاهان زندگی بر روی خشکیها آغاز شد و کم‌کم جانوران هم در روی خشکی‌ها ظاهر شدند.


به‌درستی ما زینت دادیم آسمان دنیا را به زینتی [از] کواکب (ستارگان) ۶

و حفاظتی از هر (تمام) شیطانی سرکشی ۷

نمی‌توانند گوش فرادهند به‌سوی بزرگان (سران، گروه) بالا (والامقام) و پرتاب (دفع) می‌شوند از هر (تمام) سویی (سمتی) ۸

رانده شده‌ای و برایشان عذابی دایمی (همیشگی) [است] ۹

مگر کسی که برباید دزدیده شده‌ای (مسروقه‌ای) را، پس دنبال (تعقیب) کند او را شهابی روشنی (تند و تیزی، شعله‌ای افروخته‌ای، پر شتابی) ۱۰

پس رأی‌گیری (پرس‌وجو، نظرسنجی) کن ایشان [را که] آیا ایشان‌اند شدیدتر (سخت‌تر) خلقتی یا کسی که خلق کردیم ما، به‌درستی ما خلق کردیم ایشان را از گلی چسبنده (برجایی چسبیده، آبکی) ۱۱

بلکه [تو] تعجب کردی و [ایشان] مسخره می‌کنند ۱۲

و زمانی که متذکر شوند ذکر نمی‌کنند ۱۳

و زمانی که به بینند نشانه‌ای را، به مسخره می‌گیرند. ۱۴  صافات

 

در واقع خداوند در این آیات به موجوداتی اشاره می‌کند که نافرمان و سرکش بوده و سعی در دست‌یابی به اطلاعات محرمانه‌ای دارند که در خلقت آنها به گل چسبنده که اغلب در بستر رودخانه‌ها، دریاها و اقیانوس‌ها به مقدار خیلی زیاد یافت می‌شود اشاره نموده‌اند. (رسوبات رسی)

 

و حتماً خلق کرده‌ایم انسان را از گلی از لجنی بدبویی (گندیده‌ای) ۲۷

و جن را، خلق کردیم آن را از قبل، از آتش سوزاننده (بی دود، مسموم‌کننده، گدازه آتشفشان گوگردی) ۲۸ حجر

 

از مفهوم آیات فوق چنین بر می‌آید که پیدایش و تکامل طایفه جنیان قبل از انسان بوده است.

 

یا همانند تاریکی‌هایی در دریایی ژرفی (متلاطمی) [است که] می‌پوشاندش موجی [که] از بالایش [است] موجی [و] از بالای آن ابری [است]  ، تاریکی‌ها بعض آن بالای بعضی [باشد] ، زمانی که خارج کند دستش را، نزدیک (ممکن) نیست [که] به بیندش و کسی را که قرار نداده است خداوند برایش نوری را، پس نیست برایش از نوری (روشنایی)۴۰ نور

 

مطالعات زمین‌شناسی اشاره به این موضوع مهم دارد که جوّ سیاره زمین در گذشته بسیار دور پر ابر بوده و نور بسیار کمی به سطح سیاره زمین می‌تابیده است که در نتیجه، بارش همیشگی باران در استوا و یخ‌بندان گسترده‌ای در قسمت اعظم سیاره زمین پیش‌بینی می‌شود و در این وضعیت پیش‌آمده، پیدایش و ادامه حیات فقط در کف اقیانوس‌ها و در جوار چشمه‌های آب گرم ممکن بوده است. یعنی جایی که فعالیت آتشفشانی وجود داشته است.

"سال‌هاست که زمین‌شناسان به دنبال شواهدی‌اند که نشان می‌دهد زمین بارها در طول عمرش به‌شدت یخ‌زده است. تا جایی که حتی مناطق استوایی هم از یخ پوشیده شده است. این نظریه که " زمین گلوله برفی " نام دارد فاقد توضیح مناسبی برای علت آغاز این یخ‌زدگی جهانی است. گروه تحقیقاتی  مؤسسه فناوری کالیفرنیا (کالتک) به این نتیجه رسیده‌اند که منشأ نخستین و شدیدترین اتفاق، احتمالاً باکتری‌های ابتدایی بوده‌اند که با آزادکردن اکسیژن، گاز اصلی گرم نگهدارنده زمین را از بین بردند. اکسیژن تولید شده گاز متان را که به مقدار زیادی در جو وجود داشت و گاز گلخانه‌ای محسوب می‌شد، از بین برد و آب هوای زمین را به‌سرعت از تعادل خارج کرد. با اینکه خورشید جوان در آن زمان ۸۵ درصد درخشندگی امروزی‌اش را داشت، دمای میانگین آن روزگاران با امروز قابل قیاس بود. بسیاری از محققان بر این باورند که علت این شرایط ثابت، وجود گاز متان بوده است. ترکیب اکسیژن و متان شرایط بسیار ناپایداری ایجاد می‌کند. البته به‌مرورزمان طی سال‌ها دی‌اکسیدکربن و آب می‌سازند. هرچند دی‌اکسیدکربن گاز گلخانه‌ای است اما متان اثر بیشتری دارد.

پیدایش یخچال‌ها موجب پودر شدن مواد مغذی زمین و ورود آنها به اقیانوس‌ها شدند و به‌این‌ترتیب اقیانوس‌ها پر از مواد مغذی همچون فسفر و آهن شدند که برای آغاز دوران زمین گلوله برفی بسیار موردنیاز سیانوباکترها بود. به‌این‌ترتیب دوران ازبین‌رفتن متان و ناپایداری آب‌وهوای زمین آغاز شد. بدون گاز گلخانه‌ای متان، دمای متوسط زمین به ۵۰-  درجه سانتیگراد رسید. سیاره زمین به‌قدری سریع وارد دوره یخ‌بندان شد که حتی اقیانوس‌های استوایی هم با لایه‌ای از یخ به قطر ۱٫۵ کیلومتر پوشیده شدند. بسیاری از انواع حیات ابتدایی از بین رفتند و آنهایی که نجات یافتند چه زیرزمین، یا در حفره‌ها و چشمه‌های آب گرم ناچار به ادامه حیات شدند. پس از ده‌ها میلیون سال دی‌اکسیدکربن آن‌قدر شکل گرفت که دوباره اثر گلخانه بر زمین حاکم شد. در حقیقت دوباره دمای متوسط زمین به ۵۰+ درجه سانتیگراد رسید. نتایجی را که دانشمندان با بررسی گذشته زمین به دست آورده‌اند، فقط به همین موارد ختم نمی‌شود. باید بدانیم که تازه ماجرا آغاز شده و می‌توان گفت که اگر متوجه پیامدهای دخالت انسان در طبیعت نشویم، آینده‌ای تلخ انتظار ما را می‌کشد. درست است که ۲٫۳ میلیارد سال پیش بسیار دور است اما هشداری است برای بشر. اگر رفتارمان را با همین بی‌دقتی ادامه دهیم تمام حیات روی زمین از بین می‌رود و تنها راه نجات در آن زمان تبدیل زمین به گلخانه‌ای بزرگ همچون زهره است ." 

منبع: پارس اسکای

 

خلق کرد انسان [را] از گلی (سلاله‌ای) همچون سفال (گل سفت شده سفالگری و مجسمه‌سازی) ۱۴

و خلق کرد جن را از مارجی (درخشندگی، تشعشعی، شعله و شراره‌ای به‌خصوصی) از آتشی ۱۵ رحمن

 

در فرایند اکسیداسیون (سوزش) سریع اکسیژن با کربن یا هیدروژن، نور قرمز رنگی مایل به نارنجی بسته به حرارت، تولید می‌شود (به طور مثال سوختن چوب در جوّ سیاره زمین) که مشابه نور حاصل از گدازه آتشفشان است که بالا و زیر آب جریان پیدا می‌کند. این نور می‌تواند با برخورد با املاح معدنی محلول در آب مخصوصاً در لجن کف اقیانوس، ترکیبات آلی را به وجود آورد که منشأ پیدایش و تکامل سلول جن باشد. مرجان‌های آبی نیز همین منشأ را دارند، چون از ترکیب حیوان و جلبک خلق شده اند.

 

 

دودکش‌های سیاه چشمه‌های آب گرمی در کف اقیانوس‌ها هستند. این دودکش‌ها در اثر رخنه آب بسیار داغی که از پوستهٔ کرهٔ زمین به کف اقیانوس نشت می‌کند پدید می‌آیند. این چشمه‌ها معمولاً به صورت گروهی و در مجموعه‌هایی چند صد متری وجود دارند. یک دودگش سیاه در اقیانوس اطلس.

 

 

البته این مطالب را نباید با نظریه خلق‌الساعه اشتباه گرفت که به طور مثال بیان می‌کند که ماهی از گل‌ولای جوی‌ها و آبگیرها تولید می‌شود. بلکه موضوع مهم که تأکید به آن می‌شود، پیدایش ترکیبات آلی و سلول‌های اولیه حیات و همچنین تکامل آنها است. شاید ارائه نظریه خلق‌الساعه ناشی از استنباط نادرست فلاسفه از مطالب تحریف شده کتب آسمانی قبل از قرآن بوده است.

 

جن

 

"همه ما می‌دانیم که حیات تا چه حد می‌تواند دشوار باشد، اما برای میکروب‌هایی که اخیراً در عمق ۱٫۶ کیلومتری (۱ مایلی) زیر بستر اقیانوس و دور از ساحل کانادا یافت شده‌اند این‌گونه تصور نمی‌شود. شرایط زندگی محدود شده است،  محیط‌زیست آنها در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد (۲۱۲ درجه فارنهایت) قرار دارد و هنوز این سلول‌های بادوام در حال پیشرفت هستند. در قسمت میانی محل فرود تاریخی ققنوس در قطب شمال مریخ نیز تاکنون هیجان یافتن حیات  در سیاره سرخ به اوج خود رسیده است.

 

 

هرچند که ققنوس برای یافتن حیات طراحی نشده است، اما میزان آب سطح مریخ را برای ارزیابی نشانه‌هایی که می‌توانند احتمال وجود حیات را در مریخ تقویت کنند مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

این کشف جدید در یک چنین عمقی در زیرسطح زمین می‌تواند محدودیت‌های تازه‌ای را در کیفیت آخرین حد وجود حیات در کرات  دیگر ایجاد کند. دورتر از خط ساحلی نیوفاوندلند، دانشمندان در قسمت زیرین بستر اقیانوس مستقر شده‌اند که رکورد پیشین زندگی در زیرزمین را می‌شکند. این کشف جدید یکی از بنیادین‌ترین ساختارهای  حیات زمینی  را در عمق یک مایلی به دست می‌دهد . (رکورد پیشین در عمق ۸۴۲ متر یا ۰٫۵ مایلی قرار داشت). ازآنجایی‌که من زیست‌شناس نیستم، این خبر را همان گونه که از خبرگزاری رویترز منتشر شده نقل می‌کنم.

رویترز: پروکاریوت‌ها میکروب‌هایی فاقد نوکلئید هستند که شامل آرچی و برخی انواع باکتری‌ها هستند. فقدان سلول‌های نوکلئیدی، آنها را از ایوکاریوتها و یا زندگی تمامی حیوانات و گیاهان متمایز می‌کند.

پروکاریوت‌ها نمونه‌هایی از رسوبات حفاری شده هستند که در ۱۱۱ میلیون سال پیش ته‌نشین شده‌اند. در این عمق رسوبات در معرض دمایی در حدود ۶۰ تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد (۱۴۰ درجه فارنهایت) قرار می‌گیرند. جان پارکس – پروفسور دانشگاه والس – معتقد است این نوع میکروب حتی می‌تواند در اعماق ژرف‌تر نیز زندگی کند. او معتقد است که اکثر پروکاریوت‌ها را می‌توان در عمق ۴ کیلومتری در زیر بستر اقیانوس یافت. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که آیا زندگی در دیگر سیارات تنها در اعماق پوسته ممکن است  و در سطح خیر؟

پروفسور جان پارکس می‌گوید " اگر زیست‌کره ذاتی در زیر اقیانوس بر روی زمین وجود دارد، پس می‌تواند در کرات دیگر نیز وجود داشته باشد. تنها با گرفتن یک بیل خاک از سطح مریخ نمی‌توان گفت که آیا حیات در مریخ وجود دارد یا خیر ."

تلاش‌هایی که توسط فضاپیمای پیشین به‌منظور  تحلیل سطح مریخ برای میکروب‌های فرازمینی صورت‌گرفته نیز گویای همین مطلب است.  بااین‌حال با بررسی و تحلیل ترکیب سطحی برای مواد موردنیاز لازم برای ادامه بقا (که آنها را می‌شناسیم) ، می‌توان اطلاعات مفیدی را به دست آورد. به‌عنوان‌مثال تصور می‌شود که فضاپیمای فونیکس برای یافتن حیات در مریخ طراحی شده است، درصورتی‌که این فضاپیما به‌منظور تحلیل لایه سنگی بالای مریخ برای بررسی میزان آب و همچنین اثبات اینکه آب مایع ممکن است در گذشته نزدیک یکبار در مریخ جریان داشته است، ساخته شده است. حال ما محدوده‌ای را که در آن احتمال یافتن حیات است گسترش داده‌ایم، مأموریت در مریخ به یک پناهگاه زیرزمینی در زیرسطح آن نیاز خواهد داشت و مجبور هستیم تا آن زمان که خودمان این کار را انجام دهیم منتظر بمانیم.

مشخص نیست که این میکروب‌های زیرزمینی از کجا انرژی خود را دریافت می‌کنند. احتمالاً تابش خورشید عامل این انرژی نیست. متان و گرمایی که از دهانه آتشفشان به بیرون پرتاب می‌شود کاندیداهای بهتری برای انرژی هستند. در اینجا یک مسئله وجود دارد که مربوط به یافت حیات در اعماق است که برنامه احتمالی برای دفع دی‌اکسیدکربن اعماق زمین را پیچیده می‌کند. این یک اکوسیستم دست‌نخورده است که رونمایی از آن منجر به ازدست‌رفتن بخشی از نتایج برای این کلونی‌های میکروبی خواهد شد. بااین‌حال ممکن است عده‌ای را بتوان با  پنل آب‌وهوایی u.N كه حاکی از آن است که دفن دی‌اکسیدکربن در آینده می‌تواند یک ابزار کلیدی برای جلوگیری از گریز گازهای گلخانه‌ای به درون جوّ شود، متقاعد کرد . "

ترجمه و ارسال: فاطمه شنبه زاده

https://www.hupaa.com/page.php?id=3586

 

در حقیقت آغاز تکامل طایفه جنیان بر روی سیاره زمین قدمتی بیش از ۱۱۱ میلیون سال دارد.

 

 

این ابزار به‌احتمال خیلی زیاد ساخته‌ی دست طایفه جنیان ابتدایی است که در اوایل مسیر تکامل نهایی خود قرار گرفته‌اند.

 

 

عکس فوق مربوط به یک بلوک هشت متری است که گویی از بتون ریخته شده و وزن تقریبی آن حدوداً ۲٫۴ میلیون پوند تخمین زده می‌شود که گویی چندین روز قبل ساخته شده و به‌صورت کاملاً یکپارچه از گرانیت است.

واقعیت این است که ما امروزه در مصر ساکنینی داریم، ولی آیا آنها اهرام را ساخته‌اند؟ که جواب منفی است. این بناها و مصالح قبل از اینکاها ساخته شده و آنها این بناها را یافته و در آن ساکن شده‌اند و شگفتی این بناها آنها را شیفته و حیران خود نموده است. به نظر من کار، کار طایفه جنیان است. زیرا در کتاب قرآن اشاره شده که آنها معماران بسیار ماهری هستند و برای داوود و سلیمان رسول‌الله قصر و مسجد (معبد) یا حتی مجسمه می‌ساختند. آنها در معماری به حشرات شباهت دارند و حشرات ماهرترین معماران زمین هستند.

 

افسانه سیمرغ و هما، از رؤیا تا واقعیت!

سیمُرغ نام یک پرندهٔ اسطوره‌ای - افسانه‌ای ایرانی است. شاید بتوان سیمرغ را از مهم‌ترین موجودات در ادبیات پارسی برشمرد. دانشمندان زیادی از دیرباز به این پرنده در اساطیر ایرانی و شباهت‌های آن با مرغان دیگری همچون çyena (شاهین)، گرودای هندی، وارغن، کرشیفت، امرو و کمروی اوستایی، چمروش و کَمَک در ادبیات پهلوی، عنقای عربی، هما و ققنوس در ادب پارسی، فونیکس یونانی، انزوی اکدی، و سیرنگ در ادبیات عامیانه پرداخته‌اند. او نقش مهمی در داستان‌های شاهنامه دارد. کُنام (آشیانه) او کوه اسطوره‌ای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را می‌پرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی می‌کند. به رستم در نبرد با اسفندیار رویین‌تن یاری می‌رساند. جز در شاهنامه دیگر شاعران پارسی‌گوی نیز سیمرغ را چهرهٔ داستان خود قرار داده‌اند. از جمله منطق‌الطیر، عطار نیشابوری نیز از آن دسته‌اند.

هما، مرغ استخوان‌خوار یا کرکس ریش‌دار (نام علمی: Gypaetus barbatus) گونه‌ای پرنده شکاری بزرگ‌جثه از تیره بازان و راسته بازسانان است که در کوه‌های مرتفع آفریقا، جنوب اروپا و آسیا از جمله مناطقی از ایران همچون منطقه حفاظت‌شده گنو زندگی می‌کند.

هما در تمام طول سال یکجا می‌ماند و هر فصل فقط یک یا دو تخم می‌گذارد. این پرنده مانند دیگر کرکس‌ها عمدتاً لاشه خوار است اما عمدهٔ غذای آن را مغز استخوان تشکیل می‌دهد. هما استخوان‌های بزرگ را از ارتفاع زیاد به روی سنگ‌ها پرتاب می‌کند تا به قطعات کوچک‌تر شکسته شود. گاهی هم از لاک‌پشت‌های کوچک زنده به همین روش تغذیه می‌کند. این پرنده تنها گونه کرکس است که رژیم غذایی آن تقریباً منحصراً (۷۰ تا ۹۰ درصد) استخوان است. هما در کوه‌های بلند جنوب اروپا، قفقاز، افریقا، شبه‌قاره هند و تبت، زندگی و تولیدمثل می‌کند. تخم‌گذاری این پرنده در میانه زمستان با یک یا دو تخم صورت می‌گیرد که در آغاز بهار جوجه دار می‌شوند.

هما را می‌توان در ارتفاعات و مناطق کوهستانی یافت. این جانور در ارتفاعی بین ۳۰۰ تا ۴۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا زیست می‌کند و بیشتر اعضای این‌گونه در ارتفاعی بیش از ۲۰۰۰ متر سکونت می‌کنند. هما اغلب مناطق متروک و صخره‌ای یا دره‌های مشرف به مراتع جایی که چرندگان و شکارگران آن‌ها زیست می‌کنند را کنام خود می‌کند. زیست در چنین مناطقی امکان دسترسی بالقوه جانور به اجساد جانوران شکار شده و مردار را فراهم می‌کند.

جمعیت این‌گونه همچنان در حال کاهش است. تا ژوئیهٔ ۲۰۱۴، در فهرست سرخ آی‌یوسی‌ان (IUCN) گونه‌های تهدید شده طبقه‌بندی شد؛ بااین‌حال، طبقه‌بندی بعدی نشان داد که این‌گونه در خطر انقراض قرار ندارد، در ارزیابی دوباره هما به‌عنوان یک‌گونهٔ «نزدیک تهدید» تعریف شده است.

 

 

مسلماً در گذشته دور چوپان‌ها و تجار جاده ابریشم این پرنده و رفتار عجیب آن را دیده و به دیگران تعریف و بازگو کرده‌اند. ولی این خاطرات و مطالب به‌مرورزمان تحریف و تغییر پیدا کرده و هر انسانی استنباط و تصورات شخصی خود را در اصل موضوع دخیل کرده و افسانه هما و سیمرغ در ایران شکل‌گرفته و به تکامل رسیده است. ولی سیمرغ و هما با تعاریف بیولوژیک در علم جانورشناسی وجود دارد و آن چیزی نیست جز یک‌گونه و یا چند نژاد خاص از کرکس‌های لاشه خوار. مشکل اینجاست که وجود این افسانه‌های کهن (اساطیرالاولین) مانع درک واقعیت توسط ما می‌شود. یعنی چگونه ممکن است که پرنده‌ای استخوان‌های بزرگ، تیز و برنده‌ای را بلعیده و هضم کند که حیواناتی همچون شیر، ببر، کفتار و گرگ رها کرده و توان آن را نداشته‌اند؟

نشان سیمرغ نگاره ایست با ساختاری پیچیده؛ مرغی افسانه‌ای با دُم طاووس، بدن عقاب و سر سگ و پنجه‌های شیر در نماره ها و در کتب و نقوش به شکل پرنده‌های شکاری. نشان سیمرغ در دوره ایران ساسانی، بر بسیاری از جام‌ها و ظرف‌ها نقش بسته و شاید نشان رسمی شاهنشاهی ایران بوده باشد.

 

 

واضح است که پارسیان قدیم سعی کرده‌اند که این پرنده شگفت‌انگیز را مهندسی معکوس و سپس درک کنند. به آن دم طاووس داده‌اند تا زیبا و باشکوه جلو کند.  بدن و بال عقاب، تا قابلیت پرواز و مانور پیدا کند. سر و دندان سگ، تا بتواند استخوان‌ها را شکسته و خرد کند تا قابل بلعیدن شود. پنجه‌های شیر تا بتواند روی درخت و سخره استوار و پایدار شود و صدالبته بزرگ‌جثه تا بتواند گاومیش را به‌تنهایی شکار کرده و بلند کند و هجوم شیر و ... را برای تصاحب لاشه دفع کند. این یک واقعیت است که انسان‌ها شاید در فرایند مهندسی معکوس بتوانند ساخته‌های یکدیگر را به سرقت ببرند ولی هیچگاه موفق به مهندسی معکوس مفید مخلوقات خداوند نمی‌شوند. حتی درک و باور درستی از آن ندارند. حال می‌توان چنین استنباط کرد که چون سیمرغ و هما افسانه و خرافاتی بیش نیستند، پس ما پرنده استخوان خوار نداریم. ولی با عرض پوزش این‌چنین مرغی هم اینک وجود دارد و در حال استخوان خواری و لذت بردن از آن است.

جن و پری هم این‌چنین وضعیت مشابهی در باور مردم دارد. مسلماً در حال و گذشته دور بعضی از انسان‌ها این موجودات عجیب را دیده و به دیگران تعریف و بازگو کرده‌اند. ولی این خاطرات و مطالب به‌مرورزمان تحریف و تغییر پیدا کرده و هر انسانی استنباط و تصورات شخصی خود را در اصل موضوع دخیل کرده و افسانه جن و پری در جوامع بشری شکل‌گرفته و به تکامل رسیده است. حال می‌توان چنین استنباط کرد که چون جن و پری افسانه و خرافاتی بیش نیستند، پس ما موجودات فوق هوشمند و تواناتر از انسان نداریم. ولی با عرض پوزش این‌چنین مخلوقاتی هم اینک وجود دارند و در حال رقابت بر سر تسخیر کیهان هستند و به‌نوعی با یکدیگر وارد جنگ ستارگان شده‌اند که انسان را در گروه موجودات هوشمند طبقه‌بندی نمی‌کنند و آن را گونه‌ای جدید از خانواده بزرگ میمون‌های وحشی و عقب‌مانده می‌دانند و هرچند که خود آن انسان‌ها اعتراف می‌کنند که فرزندان لوسی هستند. یعنی میمون زاده هستند و اعتراف هم هیچ نیازی به ارائه شاهد و مدرک ندارد و برای اثبات دعوی اتهام متهم کافی است. اینک متن حکم و نتیجه صدور و اجرای حکم چه باشد الله اعلم. با کمال تأسف سیمرغ کنایه از یک کفتار پرنده و بال‌دار است که نماد و مظهر قوم پارس شده است و بسیاری از ایرانیان نیز لاشه خواری و مردار خواری را پیشه خودکرده‌اند و چون خودشان را نتیجه تکامل و فرزندان لوسی می‌دانند از تمامی حقوق انسانی و بشری محروم شده‌اند و قانون جنگل بر آنها حاکم شده است. خودکرده را تدبیر نیست. چون در باور آنها خالقی به نام الله و واقعه‌ای به نام قیامت و محاکمه هم در کار نیست.

 

 


 

نور ← انس

 

همان‌طور که قبلاً گفته شد مطالعات زمین‌شناسی اشاره به این موضوع مهم دارد که جوّ سیاره زمین در گذشته بسیار دور پر ابر بوده و نور بسیار کمی به سطح سیاره زمین می‌تابیده است که در نتیجه، بارش همیشگی باران در استوا و یخ‌بندان گسترده‌ای در قسمت اعظم سیاره زمین پیش‌بینی می‌شود و در این وضعیت پیش‌آمده، پیدایش و ادامه حیات فقط در کف اقیانوس‌ها و در جوار چشمه‌های آب گرم ممکن بوده است. یعنی جایی که فعالیت آتشفشانی وجود داشته است. پیدایش حیات به علت یخ‌بندان و برودت هوا در سطح سیاره زمین غیرممکن بوده است. ولی با مرور زمان از تراکم ابرها در جوّ سیاره زمین کاسته شده و نور خورشید توانسته است بر سطح سیاره زمین بتابد و شرایط مناسبی را برای پیدایش حیات آن‌هم از نوع جدید فراهم نماید. همان‌طور که قبلاً گفته شد تابش مارج بر گل کف اقیانوس یا دریا باعث به‌وجودآمدن ترکیبات آلی شده است که در نهایت سلول جنیان را به وجود آورده، من‌جمله قارچ ها، این بار تابش نور خورشید باعث پدیدارشدن ترکیبات آلی در آب‌های سطحی سیاره زمین می‌شود که در نهایت سلول انسیان را به وجود می‌آورد، من‌جمله خزه‌ها و جلبرگ‌ها که دارای سبزینه (کلروفیل) هستند و برای ادامه حیات و رشد نیاز به نور مستقیم خورشید دارند. ولی چون سلول جن زودتر از سلول انس تکامل را شروع کرده است، جنیان خیلی زودتر از انسیان به تکامل و شعور رسیده و ساکنین اصلی و قبلی سیاره زمین شده‌اند.

حدود ۳ میلیارد سال پیش، وضعیت زمین، جو و موجودات زنده، مثل امروز نبود. در آن هنگام فقط ۰٫۰۴ درصد جو اکسیژن بود. جو آن زمان بیشتر از نیتروژن، بخار آب و دی‌اکسیدکربن تشکیل شده بود. موجودات زنده‌ای که در آن هنگام زندگی می‌کردند، فقط باکتری‌های بی‌هوازی بودند، یعنی باکتری‌هایی که بدون نیاز به اکسیژن، مواد آلی را به الکل یا به اسید تبدیل می‌کنند و از این راه انرژی به دست می‌آورند. چنین باکتری‌هایی که در آب‌ها زندگی می‌کردند هنوز هم روی کره زمین فراوان هستند.

در حدود ۲٫۵ میلیارد سال پیش، موجودات زنده فتوسنتزکننده بر روی زمین پدیدار شدند و شروع به آزادکردن اکسیژن از آب کردند. تقریباً همه اکسیژن موجود در جو کنونی محصول فتوسنتز است.

با افزایش اکسیژن موجود در هوا و همچنین محلول در آب، هر دو سلول انس و جن گرایش به مصرف اکسیژن در فعالیت‌های بیولوژیکی خود پیدا کرده‌اند. برای اینکه فرایند اکسیداسیون سریع‌تر، راحتتر و پرانرژی‌تر است و همین مسئله باعث خروج تدریجی آنها از آب شده است. به عکس‌های زیر توجه نمایید.

 

 

دوزیستان (قورباغه و ...) نیز بارزترین این نمونه‌ها است. در ابتدا آبزی و از اکسیژن محلول در آب استفاده می‌کنند ولی در نهایت از اکسیژن موجود در هوا بهره می‌جوید، برای اینکه رفته‌رفته به میزان بیشتری از اکسیژن نیاز پیدا می‌کنند و این مقدار اکسیژن فقط در هوا یافت می‌شود.

 

جزرومد می‌تواند باعث هوازی شدن موجودات آبزی شده باشد!

همان‌طور که می‌دانیم جاذبه ماه بر سطح آب‌های سیاره زمین تأثیرگذار است و می‌تواند اختلاف زیادی در ارتفاع آن ایجاد کند. این به این معنی است که موجودات آبزی کنار ساحل یا دریا مجبور بوده‌اند مدتی از شبانه‌روز را خارج از آب طی کنند و چون حیات آنها وابسته به اکسیژن محلول در آب بوده، این بار مجبور شدند این اکسیژن را از هوا تأمین کنند که به‌مرورزمان ساختار جسمی آنها عوض شده و به موجودات هوازی تغییر ماهیت داده‌اند.

 

اما خداوند در کتاب قرآن به تکامل نیز اشاره نموده است:

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده)  مهربان (با شفقت، باعاطفه)

تسبیح‌گوی (ذکر کن، ستایش کن، به پاکی یاد کن) نام سرورت بالاترین (والاترین، حداکثر، اعلاترین، مرغوب‌ترین، بزرگ‌ترین درجه و مقام و جایگاه) را ۱

کسی که آفرید، سپس متناسب کرد (سامان داد، هماهنگ کرد، راست و ریست کرد، منظم کرد، مساوی و درست کرد) ۲

و کسی که اندازه کرد (تقدیر کرد، سنجید، برآورد کرد، محاسبه کرد، وزن کرد، کارشناسی کرد، پیمانه زد) ، سپس هدایت نمود. ۳ اعلی

 


 

انس + جن = انسان

انس + جان = انسجان = انسان

 

تنها انگیزه از ارائه این قسمت از مبحث، مفهوم آیات  زیر است:

و زمانی که گفتیم (فرمان دادیم) برای ملائکه [که] سجده کنید برای آدم، پس سجده کردند مگر ابلیس [که] بود از [نوع و جنس، نژاد] جن، پس فسق (تمرد و نافرمانی) کرد از فرمان سرورش، آیا پس اتخاذ (انتخاب) می‌کنید او را و ذریه (زاد و رودش، نسلش) را سرپرستانی (دوستانی) از غیر من و [درحالی‌که] ایشان برای شما دشمن [هستند] ، بد است برای ظالمان بدلی (جایگزینی)۵۰ کهف

 

و زمانی که گفتیم برای ملائکه [که] سجده کنید برای آدم، پس سجده کردند مگر ابلیس، گفت آیا سجده کنم برای کسی که آفریدی [از] گلی ۶۱

گفت آیا دیده باشی تو این کسی را که کرامت (بزرگی) دادی برای من، اگر به آخر رسانی (مهلت دهی، به تأخیراندازی) مرا تا روز قیامت، حتماً مهار می‌کنم (لگام و افسار به دهان می‌زنم) ذریه (زادورود، فرزندان و نسل) او را مگر اندکی ۶۲

[خداوند] گفت برو، پس کسی که تبعیت کرد تو را از ایشان، پس به‌درستی جهنم جزایتان [باشد] ، جزایی پس‌انداز شده‌ای (اندوخته و ذخیره شده‌ای، به‌وفور) ۶۳

و رم ده (به هراس و دلهره بینداز، به لغزان) کسی را که توانستی از ایشان به صدایت و جلب کن (تاخت‌وتاز کن، فراهم کن، حمله کن) برای ایشان به سواره نظامت و پیاده نظامت و شراکت کن ایشان را در اموال و اولاد و وعده بده ایشان را، و وعده نمی‌دهد ایشان را شیطان مگر غروری (فریب و اغوایی)

بدرستی بندگانم را نيست برای تو برای ايشان تسلطی و كافی است به سرورت وكيلی ( مدافعی ) ۶۴ اسراء

 

از مفهوم آیات فوق چنین برمی‌آید که ابلیس مخلوقی از نوع و نژاد جن بوده و در اولاد (فرزندان) و اموال (جسم و پیکره، دارایی) با آدم و زوجش شریک شده است. به این معنی که اولاد آدم به همراه اولاد ابلیس به دنیا آمده، رشد کرده و با یکدیگر هم فوت می‌کنند. همراهی که به آن همزاد انسان نیز گفته می‌شود و موضوعی است که می‌بایست در محدوده علم ژنتیک (وراثت) آن را برسی نمود. تقریباً تمام مسلمان‌زاده‌های یکبار قرآن‌خوان، با خواندن این آیات، طفره رفته و دست به تفسیر، تعبیر، توجه، پاک نشان‌دادن خود و یا مبرا کردن خود از ابلیس می‌شوند. ولی ما به آنها و دیگران ثابت خواهیم کرد که اجداد مشترکی همچون آدم و ابلیس دارند. هرچند که برای آنها ناگوار و ناخوش آیند بوده باشد. حقیقتی است که باید پذیرفت وگرنه ... /  ابلیس جن در ژنوم یا DNA شما جای گرفته و نهفته است. ما به خودش نیز ثابت می‌کنیم که این‌چنین است.

 

با فرض اینکه طول DNA انسان ۳۰ متر باشد، ۱۵ متر آن متعلق به انس و ۱۵ متر آن متعلق به جن است و چند متر آن قسمت دوم، متعلق به خود ابلیس است. ابلیس جن از روز اول تولد تا آخرین لحظات زندگی، آویزان اولاد آدم است. ما سعی می‌کنیم این واقعیت اجتناب‌ناپذیر و ناخوشایند را افشا و ثابت کنیم.

 یکی از شگفتی‌های خلقت خداوند، تنوع و گوناگونی جانوران است. همان‌طور که قبلاً اشاره شد، منشأ پیدایش و تکامل هر دو سلول جن و انس، آب دریا و یا اقیانوس بوده است. می‌توان تصور نمود که گونه‌هایی از این دو سلول، مدت‌زمان نسبتاً زیادی در آب و کنار یکدیگر همزیستی داشته‌اند و این همزیستی می‌تواند به علت‌های بسیار زیادی، به ادغام و ترکیب با هم منجر شود که در نهایت انسان‌های بدوی و نئاندرتال را پدیدار کند. محققین دریافته‌اند اگر دو تک‌سلولی مدتی با کمبود مواد غذایی مواجه شوند در هم ادغام می‌شوند، یعنی برگشت عمل میتوز را انجام می‌دهند. شاید آنها با این کار قصد دارند همدیگر را خورده و مورد تغذیه قرار دهند یا اینکه از مواد غذایی یکدیگر استفاده کرده و در مصرف آن صرفه‌جویی کنند و نسل و بقای خود را تضمین کنند. ولی به‌هرحال شاید در این حالت تعداد کروموزوم‌ها دوبرابر شده و با فراهم شدن مواد غذایی کافی، عمل میتوز ادامه یابد و در این شرایط دو جنس مذکر و مؤنث از گونه‌ای کاملاً جدید و متفاوت پدیدار شود. ترکیب سلول حیوانی و گیاهی جلبک و پدیدارشدن مرجان این حقیقت را ثابت می‌کند. تحقیقات بر روی جمجمه این انسان بدوی نشان می‌دهد که او قادر به سخن‌گفتن نبوده است و موجودی وحشی و با خوی درنده بوده است و علت آن می‌تواند انحراف جزئی از مسیر درست تکامل باشد که خداوند با خلقت آدم، این انحراف در تکامل انسان را جبران نموده است.

در مورد تکامل درست است که باگذشت زمان، اندام‌ها تغییر پیدا می‌کنند و متکامل‌تر می‌شوند، ولی موجود همواره وحشی تر می‌شود و شاید علت آن سخت‌تر شدن شرایط زندگی و رقابت با دیگران بر سر غذا، جفت‌گیری یا شکار کردن یا شکار نشدن باشد. چون حیوانات بهتر از قبل می‌توانند شکار کنند و غذا تهیه کنند یا از شکار شدن فرار کنند. زیرا سریع‌تر، باهوش‌تر و چابک‌تر هم می‌شوند.  آن انسان‌ها اگر قادر به رقابت و کشتن یک یا چند همنوع خود بوده‌اند، انسان‌های امروزی با تسلیحات کشتارجمعی می‌توانند میلیون‌ها همنوع خود را بکشند. پس انسان‌ها وحشی تر شده‌اند.

 

 

آثار شکستگی با ابزارهای تیز مثل تبر، در این جمجمه یافت شده، شناسایی و توسط محققین بازسازی شده است.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده)  مهربان (با شفقت، باعاطفه)

رحمان (خداوند رحم کننده، بخشنده، گذشت کننده)

یاد داد قرآن را

خلق کرد انسان را

یاد داد او را بیان (نطق، سخن‌گفتن)

...  سوره رحمن

 

انسان‌های بدوی از گونه‌ای خط به نام خط تصویری استفاده می‌کرده‌اند که فاقد حروف الفبا نیز بوده است و شاید این خط در نهایت به پیدایش خط میخی منجر شده است، ولی خط متداول که دارای حروف الفباست و در میان فرزندان آدم رواج پیدا کرده است، آموخته خداوند است. خط تصویری دال بر عدم توان گویشی است یعنی آنها با حرکات اعضا بدن و نقاشی منظور خود را به یکدیگر می‌رسانده‌اند. ولی خط الفبایی بیانگر توان گویشی و زبانی است. امروزه تمامی سیستم‌های عامل تلفن‌های همراه، تبلت، لب تاپ، و رایانه‌های رومیزی و ... از خط تصویری استفاده می‌کنند چون کار با آن راحت‌تر از خط الفبایی است. انسان‌های غارنشین هم از این فناوری ابتدایی بهره می‌جسته‌اند. یعنی منظور، تصورات، اهداف و برنامه‌های روزانه خود را به‌وسیله اشاره به ترسیمات و نقاشی‌ها نشان می‌دادند. به طور مثال اگر بزرگ آنها به تصاویر بوفالو اشاره می‌کرد، آن روز برنامه شکار گاو وحشی داشت و همه مجبور به قبول و پذیرش آن بوده‌اند. به همین دلیل امروزه استفاده از سیستم‌های عامل برای عامه مردم آسان و راحت شده است.

 

 

[همان] کسی که یاد (آموزش) داد  به [وسیله] قلم ۴

آموزش (یاد) داد انسان را [به]  آنچه که ندانسته بود (بلد نبود) ۵ علق

 

پس منحرف (جابه‌جا) کرد آن دو را شیطان از آن [بهشت] ، پس خارج کرد آن دو را از آنچه که بودند آن دو در آن [حالت و فرم] و گفتیم پایین روید [هر سه نفر آدم و زوجش و ابلیس که] بعض شما برای بعضی دشمنی [باشید] و برایتان در زمین استقراری (قرارگاهی) و متاعی (بهره‌ای) تا زمانی [باشد] ۳۶

پس افکنده شد (گرفت) آدم از سرورش کلماتی را، پس بخشید (توبه قبول کرد) برایش، به‌درستی اوست توبه قبول کننده  مهربان ۳۷

گفتیم فرود آیید از آن جملگی (همگی، هر سه نفر) ، پس اما حتماً می‌آید شما را از من هدایتی (راهنمایی) ، پس کسی که تبعیت کند هدایتم را، پس نیست ترسی برای ایشان و نه ایشان اندوهگین می‌شوند ۳۸ بقره

 

در حقیقت خلقت آدم توسط خداوند در بهشت و انتقال آن و زوجش به سیاره زمین به‌نوعی اصلاح نژاد انسان نخستین (تکاملی) بوده است. در روی داد هبوط سه کالبد آدم، حوا و ابلیس در هم ترکیب و ادغام، سپس در دو کالبد آدم و حوا به‌طرف سیاره زمین اخراج و سقوط کرده‌اند. طبق آیه زیر، انسان در ردیف حیوانات (جانوران) طبقه‌بندی می‌شود.

 

و نیست از حیوانی در زمین و نه پرنده‌ای [که] پرواز می‌کند به بال‌هایش، مگر اینکه امت‌هایی (طوایفی) همانند شمایند، تفریط (فروگذار)  نکردیم در کتاب از چیزی، سپس به‌سوی سرورشان جمع‌آوری می‌شوند. ۳۸ انعام

 

شباهت ظاهری انسان به میمون، گوریل و شامپانزه یا بوزینه خیلی زیاد است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و دلیل ژنتیکی دارد.

 ما خلق كرديم ايشان را و محكم كرديم آفرينش ( پديد آوردن ) ايشان را و زمانی كه بخواهيم ، تبديل كنيم همانند ايشان را تبديلی 28 انسان

پس آنگاه که تجاوز (تعدی، عصیان) کردند از آنچه که نهی شدند از آن، گفتیم برای ایشان [که] شوید بوزینه‌ای رانده‌شدگان (از انسانیت طرد شدگان) ۱۶۶ اعراف

و حتماً دانسته‌اید (شناخته‌اید) کسانی را [که] تعدی (تجاوز) کردند از شما در [روز] شنبه، پس گفتیم برایشان [که] باشید میمونی (بوزینه‌ای) دور شدگان (رانده‌شدگان از رحمت خداوند) ۶۵ بقره

 ای كسانی كه داده شديد كتاب را ( يهود و نصاری ) ، ايمان آوريد به آنچه كه نازل كرديم ، تصديق كننده ای برای آنچه كه همراه شماست ، از قبل اينكه محو كنيم ( فرونشانيم ) صورتهايی را ، پس برگردانيم آن را بر پشتهايشان يا لعنت كنيم ايشان را همچنان كه لعنت كرديم اصحاب سبت ( روز شنبه ) را و باشد فرمان خداوند انجام شدنی.  47 نسا

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ ﴿۵۹﴾

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۶۰﴾ مائده

این دسته از حیوانات نزدیک‌ترین ساختار ژنتیکی نسبت به انسان را دارند.

ولی موضوع بسیار جالب اینجاست که خلقت آدم از همان قاعده کلی ترکیب انس و جن پیروی کرده است:

 

کسی که خلق کرد تو را، پس درست کرد تو را، سپس معتدل کرد تو را (برابر، مساوی کرد) ۷

در هر صورتی (سیمایی، حالت و پیکری) آنچه را که خواست ترکیب (کنار هم) کرد تو را ۸  انفطار

 

و [سوگند] نفسی (کسی، شخصی) را و آنچه را که درستش (مرتبش، منظمش، متناسبش، هماهنگش، پرداخته‌اش، درستش) کرد 7

پس الهام (تلقین، جاگذاری، القا، وحی) کردش، هرزگی (فسق و فجور و گناهکاری) اش و تقوی (پرهیزگاری، ترس از خدا یا ترس از گناه) اش را ۸

رستگار ( نجات يافته ) شده است ، كسی كه پاكش ( تزكيه اش ) كرد 9

و ناكام (  نامراد ، به خطا رفته ) شده است ، كسی كه ناپاكش ( پست و فرومايه اش ، آلوده اش ) كرد 10 سوره  شمس

 

و آید هر (تمام) نفسی (کسی، شخصی) همراه او سوق‌دهنده‌ای (راننده و هول‌دهنده‌ای) و شاهدی ۲۱

همانا بوده‌ای در غفلتی  از این [روز یا واقعه] ، پس برداشتیم (گشودیم) از تو پوشش (پرده، پوشاننده، مانع دید و فهم و دانستن) تو را، پس بصیرت (دیده) تو امروز تیزی (ریزبینی) [است] ۲۲

و گوید قرین (هم‌نشین، هم سال، یار، رفیق، متصل، پیوسته، همدم، قرینه) او، این [است] آنچه که در نزد من [است] آماده‌ای (حاضری، نگهداری شده‌ای، ضبط شده‌ای) ۲۳

بیفکنید در جهنم هر (تمام) کفران کننده‌ای  عنودی (لجبازی، یک دنده‌ای) را ۲۴

منع کننده‌ای برای خیر (خوبی) متجاوزی (متعدی)  شکاکی را ۲۵

کسی که قرارداد همراه خداوند، خدایی دیگر را، پس بیفکنید  او را در عذاب  شدید ۲۶

گوید قرین (همنشین، هم سال، یار، رفیق، متصل، پیوسته، همدم، قرینه، همزاد) او، سرور ما، به طغیان  نکشیدم او را و لیکن بود در گمراهی دوری ۲۷

گوید [خداوند که] خصومت نکنید در نزد من و [درحالی‌که] جلو فرستاده‌ام (از قبل گفته‌ام)  به‌جانب شما به [وسیله] وعده ۲۸

بدل (تبدیل) نمی‌شود سخن در نزد من و نیستم من به ظالمی برای بندگان ۲۹ ق

و فراهم کردیم (مقتضی و گذراندیم) برایشان قرین‌ها (همنشینان) ، پس زینت دادند برایشان آنچه را که پیش رویشان بود و آنچه را که پشت سرشان بود و حقیقت یافت برایشان گفتار در امت‌هایی [که] گذشته است (جایگزین شده است) از قبل ایشان از جن و انس، به‌درستی ایشان بودند خسران کنندگان

و گفت کسانی که کفران کردند، گوش فرا ندهید برای این قرآن و لغو (باطل) [وارد] کنید در آن، باشد برای شما که غالب شوید  ۲۶ فصلت

 

و هدایت (راهنمایی) کردیم او را [به] دو طریقت (راه، سلوک، شیوه زندگی) ۱۰ بلد

 

و اما اگر وسوسه می‌کند تو را از [طرف] شیطان وسوسه‌ای، پس پناه بر (پناه خواه) به خداوند، به‌درستی اوست شنوایی دانایی ۲۰۰

به‌درستی کسانی که تقوی کردند (پرهیزگاری کردند) زمانی که رسید (لمس کند) ایشان را طایفه‌ای از شیطان، متذکر (یادآور) می‌شوند [خداوند را] ، پس آنگاه ایشان بینایان (آگاهان) می‌شوند  ۲۰۱

و برادرانشان فرو می‌برند (توسعه می‌دهند) ایشان را در  فریب (غرور) سپس کوتاهی (کم‌کاری، بی‌کفایتی) نمی‌کنند ۲۰۲ اعراف

وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ﴿۳۸﴾ نسا

وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۵﴾ فصلت

ژنوم جن در کالبد انسان، برادر ژنوم انس محسوب می‌شود.

 

حتماً آفریده‌ایم انسان را در نیکوترین (بهترین) تقویمی (ارزیابی، تصحیحی، اصلاحی، ثبت به روزی، برآورد و محاسبه‌ای)  ۴

سپس برگردانیم (رد کنیم، گذر و عبور دهیم) او را [به] پایین‌ترین (پست‌ترین، نازل‌ترین، کم‌کیفیت‌ترین، کم بها و کم‌ارزش‌ترین، فرومایه‌ترین، کم رتبه ‌ترین) پایینیان (پست‌ترین، نازل‌ترین، کم‌کیفیت‌ترین، کم بها و کم‌ارزش‌ترین، فرومایگان) ۵

به‌جز کسانی که ایمان آوردند و عمل کردند  صالحات را (خیرات و نیکی‌ها را) ، پس برای ایشان [است] اجری (پاداشی، مزدی) ، بدون منتی ۶ تین

 

در حقیقت خداوند در آیات فوق به صفت، حالت و ماهیت دوگانه انسان اشاره نموده است.

 

ای پسران آدم به فتنه (بلا و مصیبت) نیندازد (مفتون و فریفته نکند) شما را شیطان، همچنان که خارج کرد والدینتان را از باغ (بهشت) ، می‌کند (پاره و از تن درمی‌آورد) از آن دو نفر لباس‌هایشان را، برای اینکه آشکار کند (نشان دهد) آن دو را بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو را، به‌درستی او می‌بیند شما را، او و قبیله‌اش (ایل، تبار، قوم، طایفه) از جایی (مکان و طرف و سویی) [که] نمی‌بینید ایشان را، ما قرار دادیم شیاطین را، سرپرستان (اولیا، حاکمان، زمامداران، دوستان) برای کسانی که ایمان نمی‌آورند ۲۷ اعراف

 

امروزه تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که اشخاصی که مبادرت به سرقت، تجاوز، قتل، کلاهبرداری و ... نموده‌اند بسته به جرمشان از مشابهت ژنتیکی خاصی برخوردارند، حتی مسائلی همچون اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی و ... از این قاعده کلی پیروی می‌کنند. این تحقیقات علمی در بعضی از زندان‌های ممالک غربی انجام شده است.

يا كيست كه اجابت ميكند بيچاره ( گرسنه ) را زمانی كه صدا ميكند او را و برطرف ميكند بدی را و قرار ميدهد شما را جانشينان  زمين ، آيا خدايی همراه با خداوند است ، [جز] اندكی متذكر نميشويد

و زمانی که گفت سرورت برای ملائکه، به‌درستی من قرار دهنده‌ای [هستم] در زمین جانشینی را، [ملائکه] گفتند آیا قرار می‌دهی در آن، کسی را [که] فساد (تبهکاری) می‌کند در آن و می‌ریزد خون‌ها و [درحالی‌که] ما تسبیح می‌کنیم به ستایش تو و تقدیس می‌کنیم برایت، [خداوند] گفت به‌درستی من می‌دانم آنچه را که نمی‌دانید ۳۰ بقره

 

در ابتدا باید به این موضوع بسیار مهم اشاره نمود که خداوند در آیه فوق ذکر نموده است که " به‌درستی من قرار دهنده‌ای [هستم] در زمین جانشینی را " و هرگز نگفته است که " به‌درستی من قرار دهنده‌ای [هستم] در زمین جانشینی را برای خودم " پس نمی‌توان نتیجه گرفت که انسان خلیفه خداوند بر روی سیاره زمین است و به‌احتمال خیلی زیاد، خداوند آدم و نسلش را جایگزین و جانشین طایفه جنیان و انسان‌های بدوی در سیاره زمین نموده است. یعنی ساکنین اول سیاره زمین، جنیان و ... بوده‌اند و ساکنین دوم آن، آدم و فرزندانش است  و از همه مهم‌تر اینکه ملائکه شاهد جنگ و خون‌ریزی و فساد انسان‌های بدوی بوده‌اند و به این دلیل مهم با خداوند دررابطه‌با خلقت آدم گفتگو نموده‌اند، شواهدی در دست است که آنها از همنوع خود نیز تغذیه می‌کرده‌اند.

آيا راهنمايی ( دانسته )  نشده است برای كسانی كه ارث ميبرند ( وارث ميشوند ) زمين را از بعد اهلش كه اگر بخواهيم ميرسانيم ( نصيب ميكنيم ) ايشان را [مكافات و مجازاتی] به [سبب] گناهانشان و مُهر ميزنيم بر قلبهايشان پس ايشان نمی شنوند 100 اعراف

گفت موسی برای قومش [كه] ياری خواهيد ( بطلبيد ) به [از] خداوند و صبر ( حوصله ) كنيد ، بدرستی زمين برای ( از آن ) خداوند است ، ارث ميدهد آن را [به] كسی  كه ميخواهد از بندگانش و عاقبت ( سرانجام ) برای متقيان ( خدا ترسان ) است 128

گفتند اذيت  شديم از قبل اينكه بيايی ما را و از بعد آنچه كه آوردی ما را ، [موسی] گفت اميد است سرور شما را كه نابود كند دشمن شما را و جانشين ( جايگزين ) كند شما را در زمين ، پس بنگرد كه چگونه عمل ميكنيد 129 اعراف

اوست كسی كه قرار داد شما را جانشينان در زمين ، پس كسی كه كفران كرد پس برای اوست  كفرش و نمی افزايد كافران را كفرشان [در] نزد سرورشان مگر  بيزاری ( نفرت و تنفر و خشمی ) و نمی افزايد كافران را كفرشان مگر  خسرانی ( خسارت و ضرر و زيانی ) 39 فاطر

در حقیقت انسان دگرگون شده نسل میمون‌ها و ... نیست، برای اینکه اگر این‌گونه می‌بود تا به امروز می‌بایست تمام میمون‌ها و ...  دگرگون و به انسان تبدیل می‌شدند، ولی ما امروزه نسل کاملی از میمون‌ها و ... داریم. انسان و میمون جد و نیای مشترکی هم نداشته‌اند، در واقع مبدأ و منشأ اولیه تکامل انسان و میمون خیلی نزدیک به هم ولی با هم متفاوت بوده است، همان‌طور که گفته شد اینها در کل مربوط به طیف‌های گسترده و متنوع نور و مارج و همچنین ترکیبات آنها می‌شوند. چنین به نظر می‌رسد که تک‌سلولی‌هایی که باعث پدیدارشدن انسان‌نماها و میمون‌ها شده است با هم تفاوت داشته‌اند ولی به هم خیلی نزدیک و شبیه بوده‌اند. اگر دگرگونی و جهشی باعث پدیدارشدن نسل‌های متنوع شده است، این دگرگونی و یا جهش قبل از تفکیک دو جنس نر و ماده از یک سلول اولیه بوده است برای اینکه تغییرات قابل‌توجه می‌بایست در هر دو جنس نر و ماده اتفاق بیفتد تا مسئله جفت‌گیری و زایش با مشکل ایجاد نشود. یعنی انسان‌نماها مبدأ نزدیک ولی متفاوتی با میمون‌ها داشته‌اند و آن‌هم قبل از پدیدارشدن نوع جنس نر یا ماده.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

... نسا

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

ای انسيان ( مردم ) ، تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد سرورتان را ، كسی كه خلق كرد شما را از شخصی واحدی (آدم) و خلق كرد از آن زوجش را (حوا) و برانگيخت از آن دو مردانی بسياری و [همچنين] زنانی را و تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد خداوند كسی را كه جويا ميشويد به او و [همچنين پرهيز كنيد بريدن] خويشاوندان را ، بدرستی خداوند باشد برايتان مراقبی ( مواظبی ) 1

در حقیقت الله، حوای مؤنث را از کالبد مذکر آدم بیرون کشیده است. علت بر اینکه آدم از ترکیب یک زن و یک مرد است. ولی حوا از ترکیب دو زن. ابلیس هم مذکر بود و از ترکیب یک مرد و یک زن بود. در واقعه هبوط بخشی از نیمه مؤنث ابلیس با حوا و نیمه مذکر ابلیس با آدم شریک شده است.

 

هبوط

 

انس + جن = انسان

 

لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا ﴿۱۱۹﴾

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾ نسا

هدف نهایی ابلیس دست‌کاری در سلول‌های بنیادی و رویانی نوع بشر است تا موازنه ژنوم جن و انس را به نفع خود تغییر داده و در خلقت خدا تغییر ایجاد کند و بهانه او دستیابی به ژن برتر یا اصلاح ژنتیکی انسان است.

مغز انسان دوقطبی عمل می‌کند و برای موجود و ذات واحد همیشه دو تعریف دارد. ماده - غیر ماده. جرم - انرژی. الکتریسیته - مغناطیس. ملائکه - کهکشان. دین - علم. فیزیک - متافیزیک. تومان - هزارتومان - میلیون تومان - میلیارد تومان. آخوند سیاه - سفید

به جن درون آدم و حوا شیطان خطاب می‌شود؛ ولی جن بیرونی همان ابلیس بوده است. در عربی به موجود مخفی شده جن خطاب می‌شود و منظور همان جن درونی یا شیطان است. ولی ابلیس یا طایفه جنیان مخفی نبوده و نیستند. ابلیس جایگزین جن درون آدم و اولادش شده و طایفه جنیان هم در کیهان هستند. به موجود نافرمان و یاغی یا عصیانگر شیطان خطاب می‌شود. چه مخفی باشد یا آشکار.

 

و كسی كه رو برمی تابد از ذكر رحمان ، آماده ميكنيم برايش شيطانی را ، پس اوست برايش همنشينی ( همدمی )

و بدرستی ايشان حتما سد ( منع ) ميكنند ايشان را از راه و حساب ( گمان ) ميكنند [كه] بدرستی ايشانند هدايت شدگان

تا زمانی كه آيد ما را ، گويد ای  كاش ، بين من و بين تو فاصله ای ( دوری ) دو مشرق [بود] ، پس بد همنشينی [است]

و هرگز نفع نمی كند شما را امروز زمانی كه ظلم كرديد ، بدرستی شما در عذاب مشتركانيد 39 زخرف

 

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. بگو پناه ميبرم ( پناهنده ميشوم ) به سرور انسيان ( جامعه ، جماعت ، بشر و نفوس انسانی و از نوع انس ، انسی ها )

  2. پادشاه ( سلطان ، حكمفرما ، مالك ، فرمانروای ) انسيان

  3. خدای انسيان

  4. از شر ( شرارت ) وسوسه ( طمع ، انديشه بد ، پندار بد ، بيماری روحی و روانی ، هوس )  پنهان شده ( پنهانی و مخفی ، در اختفا ، فرو رفته ، مخفی شده ، نهانی ، نهان شونده )

  5. كسی كه وسوسه ميكند در دلهای ( سينه های ، قلب های ، پيش روی ، درون ) انسيان

  6. [چه] از [نوع] اجنه ( جنی ، به نوع و نژاد جن ، جنيان ) [باشد] و [چه] انسيان  

ناس برگرفته از انس است.

آيا پس درمانده شديم به آفرينش اول ( اين دنيا كه فعلا در آن هستيم ) ، بلكه ايشان [هستند] در ابهامی از  آفرينشی  جديدی  ( دنيا و عالم بعد از قيامت )

و حتما آفريده ايم انسان را و ميدانيم آنچه را كه وسوسه ميكند به او  نفسش ( خودش ) و ماييم  نزديكتر به جانبش از سياهرگ شاه رگ گردن 16 ق

 

ای انسيان ( مردم ) بدرستی وعده خداوند حقی ( واقعيتی ) [است] ، پس فريبتان ( مغرورتان ) نكند حيات ( زندگانی ) دنيا و فريبتان ندهد به خداوند فريبنده ( شيطان ) 5

بدرستی شيطان برای شما دشمنی [است] ، پس اتخاذ كنيد او را دشمنی ، جز اين نيست كه ميخواند حزبش ( گروهش ) را برای اينكه شوند از اصحاب آتش فروزان 6 فاطر

 

و چرا نوح رسول‌الله ۹۵۰ سال قمری عمر کرد؟

به باور ما با تولد نوح اولین نوع از این‌گونه جانداران به نهایت تکامل خود رسیده‌اند و با مرگ او آخرین نوع از این‌گونه جانداران به‌غایت تکامل خود رسیده‌اند و مأموریت یا وظیفه نوح جای‌دادن و حمل آنها در کشتی بوده است و آن طوفان و قتل‌عام بزرگ جانداران به‌گونه‌ای تصفیه یا تسویه‌حساب ژنتیکی با سیاره زمین بوده است. یعنی پیدایش حیات اولیه و آغاز روند تکامل تمامی موجودات زنده مربوط به انس در یک مرحله زمانی ۹۵۰ساله بوده است.

 

و این سوءتفاهم بزرگ که بعضی از انسان‌ها، یوفوها یا طایفه جنیان را بیگانگان فضایی می‌نامند! که بسیار غلط و توهین‌آمیز است! برای اینکه آنها با سیاره زمین بیگانه نبوده و فرازمینی هم نیز نیستند. چرا که مبدأ و منشأ پیدایش و تکامل آنها، خود سیاره زمین است و این انسان امروزی است که کاملاً با سیاره زمین بیگانه بوده و فرازمینی است. چون آدم و زوجش و همچنین فرزندانش، در واقعه هبوط از بهشت به سیاره زمین رانده و منتقل شده‌اند و جانشین و جایگزین آنها شده‌اند. پس وطن و سرزمین اصلی و مادری آنها همین سیاره زمین است و شاید روزی بخواهند به وطن اصلی خود کوچ کنند و در آغوش گرم مادر خود آرام گیرند و پایان عمر و خاتمه تمدن باشکوه خود را در زادگاهشان سپری کنند.

 

فیستول چیست؟
فیستول به هر گونه ارتباط و اتصال غیرطبیعی بین دو بافت یا دو ارگان بدن می‌گویند. فیستول (Fistula) چیزی جز یک ارتباط غیرطبیعی بین اندام‌های مختلف بدن نیست. در واقع این بیماری باعث می‌شود تا اعضای بدن به حریم یکدیگر تجاوز کنند. آنها را می‌توانید در هر قسمتی از بدن ببینید.

 

 

سلول‌ها و بافت‌های گیاهی و حیوانی هم این‌گونه هستند. اگر به مدت‌زمان زیادی در کنار و جوار یکدیگر بوده باشند و شرایط فراهم شود، در هم ادغام و با هم ارتباط و اتصال برقرار می‌کنند.

نمونه بارز این پدیده زیست‌شناسی مرجان‌ها که تقریباً ۵۴۰ میلیون سال پیش در نتیجه همزیستی یک حیوان (یک آنتوزوآی اجدادی) و یک جلبک تک‌سلولی در بدن بعضی موجودات مرکب، بر روی زمین ظاهر شدند. در آرایه‌شناسی‌های قدیمی‌تر مرجان‌ها را در سلسله بی‌مهرگان، شاخه کیسه‌تنان (مرجان‌ها، ژله‌ماهیان، شقایق‌های دریایی و هیدرها) و رده آنتوزوا (شامل مرجان‌ها و شقایق‌های دریایی) قرار می‌دادند. مرجان‌ها معمولاً در کلنی‌های به هم فشرده‌ای شامل هزاران پولیپ منفرد و همانند زندگی می‌کنند. این گروه از جانداران، صخره سازان مهمی را در بر می‌گیرد که ساکن اقیانوس‌های مناطق گرمسیری هستند و برای تشکیل یک پوسته اسکلتی سخت، کربنات کلسیم ترشح می‌کنند. پولیپ مرجانی اسکلتی آهکی ترشح می‌نماید که باگذشت زمان تبدیل به صخره مرجانی می‌شود.

 

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿۱۴۱﴾
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۱۴۲﴾
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾  صافات

 

که اشاره به این موضوع مهم دارد که سلول انسانی از ادغام و اتصال دو سلول جان و انس درون موجود سومی به‌عنوان میزبان ترکیب، حاصل یا به وجود آمده است. سلول‌ها و بافت‌های حیوانی جان یا جن توان اتصال و ادغام به سلول‌ها و بافت‌های انسیان را دارند که از انس به‌عنوان میزبان استفاده می‌کنند؛ یعنی به‌نوعی زندگی انگلی را برای خودشان ترجیح می‌دهند. در مراحل نهایی سعی می‌کنند که خودشان کنترل کامل موجود تشکیل‌یافته را به دست بگیرند و همه‌کاره و تصمیم‌گیرنده شوند. در این مراحل پایانی، سیمای کامل جنیان بارز و مشخص می‌شود.

 

 

و این برای خیلی‌ها سؤال است که یونس بدون داشتن آب شیرین و غذا یا هوا چگونه توانسته است که درون شکم ماهی به حیات و زندگی خود ادامه دهد؟ که جواب خیلی ساده است؛ یعنی یونس با یک ماهی دریایی ادغام سلولی شده و هر دو با هم، همزیستی داشته‌اند. یعنی موجودی نیمه ماهی و نیمه‌انسان با متابولیسم مشترک که برای خدا کاری بسیار ساده و راحت است.

 

مغز پستانداران بوی ماهی می‌دهد که مربوط به ترکیبات فسفر و... است. این برای خدا خیلی راحت و ساده است که متابولیسم یک ماهی و انسان را با هم مشترک کند؛ چون انسان خودش از آب دریا به تکامل رسیده است. راه‌های بسیار زیادی برای همزیستی ارگانیک یونس با یک ماهی وجود دارد، منجله تشکیل جفت که باعث گردش و تبادل دو سیستم گردش خونی شود؛ یعنی یونس مثل یک جنین داخل بدن ماهی زندگی می‌کرده یا... یعنی آب و اکسیژن و غذای خود را از خون ماهی می‌گرفته است.

انواع و اقسام ایده‌های بیولوژیک هم می‌تواند منجر به خلق آثار هنری شود؛ ولی واقعاً این‌چنین موجودات طبیعی توسط دریانوردان و ماهی گیران رویت شده؛ ولی بعد از مدتی سریعاً فاسد و گندیده می‌شوند و راه مؤثری برای نگه‌داری سالم آنها وجود ندارد؛ چون خیلی‌ها سعی می‌کنند که آنها را نابود و به بی‌نظمی و آشفتگی جوامع انسانی دامن نزنند. ولی هنرمندان از روی شنیده‌های خودشان دست به بازسازی یا شبیه‌سازی آنها می‌زنند. از دیدگاه مهندسی ژنتیک هم، کاری ممکن و مقدور است؛ چون نمونه‌های بارز آن بسیار طبیعی و موجود است؛ یعنی همان مرجان‌ها که در کتاب قرآن بارها به آن اشاره شده؛ یعنی مخلوقات توان و امکان ترکیب و ادغام را دارند.

 

کسی که خلق کرد تو را، پس درست کرد تو را، سپس معتدل کرد تو را (برابر، مساوی کرد) ۷

در هر صورتی (سیمایی، حالت و پیکری) آنچه را که خواست ترکیب (کنار هم) کرد تو را ۸  انفطار

 

 

کیمارا یا آمیژه (به انگلیسی: Chimera) و موزائیک دو اصطلاح معمول برای موجودات مخلوط است. در علم کیمیاگری باستان و امروزه در ژنتیک مخلوطی از جانور و انسان را «کیمارا» می‌نامند. این نام فارسی از ترکیب دو واژه فارسی «کیمیا» و «آرا» به معنی آراستن ایجاد شده است. کیمارا حالتی مشابه موزائیک است، با این تفاوت که در موزاییک سلول‌های متفاوت از نظر ژنتیکی همگی از یک یاخته تخم منشعب شده‌اند؛ اما در کیمیارا همین سلول‌ها از چند زیگوت منشعب شده‌اند.

 آمیژه انواع مختلفی دارد:

موجودی مخلوط از دو جانور،
موجودی مخلوط از یک جانور و یک انسان،
موجودی مخلوط از چندین جانور

 

علم پزشکی امروز چنین توضیح می‌دهد که کیمارا تحت‌تأثیر هورمون‌ها ساخته می‌شود؛ مثلاً زمانی که جنین دختر تحت‌تأثیر هورمون‌های مردانه قرار می‌گیرد آن جنین تبدیل به کمه را خواهد شد. اما همهٔ موارد کمه را به این راحتی و به طور طبیعی ساخته نمی‌شوند. بلکه به دلیل دست‌کاری ژنتیکی و برای تولید جانوران جدید ساخته می‌شوند؛ مثلاً مهندسان ژنتیک به دنبال ساخت جانوری هستند که هم شاخ داشته باشد و هم بال و هم اینکه شیر خوراکی به میزان زیاد تولید کند و هم اینکه گوشت خوشمزه‌ای داشته باشد و خلاصه همه چیز در یک جانور جمع شده باشد.

سال‌ها پیش پژوهشگرانی همچون اریش فون دنیکن یا والتر ارنستینگ ادعا کردند که تندیس‌های موجود در مصر و بابل و ایران که انسان‌هایی را با سر جانوران نشان می‌دهد یا جانورانی آمیخته از چند جانور (مانند ابوالهول که سر انسان و بدن شیر دارد)، همگی روزگاری وجود داشته‌اند و تنها برای تزیین ساخته نشده بودند. یعنی دست‌کاری و مهندسی ژنتیک طایفه جنیان برای فریب‌دادن انسان‌ها بوده‌اند. چون ضریب هوشی انسان خیلی‌خیلی کمتر از جن است.

جابربن‌حیان و کیمارا جابربن‌حیان کیمیاگر مشهور ایرانی در بیش از ۱۲۰ کتابی که نوشته است یافته‌های کیمیاگری خود را شرح داده و در یکی از کتاب‌های بسیار معروفش به نام کتاب سنگ‌ها (کتاب الحجار)، شیوۀ ساخت چنین جانورانی را آموزش داده و حتی فراتر از آن هم رفته است.

کیمارا در افسانه‌ها
مرکز اصلی آغاز چنین دست‌کاری‌های ژنتیکی بر اساس متون باستان مصری و مخصوصاً الواح زمرد از سرزمینی به نام آتلانتیس بود. بر اساس ابرس پاپیروس (Ebres Papyrus) در ۱۲۰۰۰ سال پیش گروهی متشکل از ۹ موجود درخشان به زمین آمدند (Zep Tepi). یکی از آن‌ها به نام تت یا ثث (یا Thoth) کسی بود که دانش کیمیاگری و دخالت در طبیعت را به بشر آموخت. این دانش ممنوعه بر روی دو ستون زمرد حک و نگهداری شد. این دانش تا پیش‌ازاین تنها در دست خدایان بوده است؛ اما پس از آن به انسان آموزش‌داده‌شده است.

 به این دانش بعدها دانش هرمس هم گفته شد، زیرا یکی از فرعون‌های مصر به نام هرمس کیمیاگری بسیار ماهر بود و در دوران او شهرهای عظیم دنیا ازمَنف و هلیوپلیس تا بابل و اور و ایران شهر مدارس بزرگ کیمیاگری داشتند و الواح زمرد را تدریس می‌نمودند.

 بر اساس کتاب آلبرتوس ماگنوس، اسکندر کبیر هر دو ستون زمرد را در مقبرهٔ هرمس یافت و با خود به هلیوپلیس برد و در جای امنی قرارداد و سپس شهر اسکندریه را بنا نهاد.

 به گفتهٔ متون عتیق، تعداد بی‌شماری از این جانداران عجیب و گاه ترسناک ساخته شدند تا جایی که زمین پر از فساد و تباهی گردید و خدایان برای پاک‌سازی زمین توفانی را فرستادند. این مسئله در کتب دینی نیز منعکس شده به‌استثنای کلمهٔ خدایان.

 

انسان کیمارا

انسان‌های کیمارا به دلیل مخلوط شدن ژن‌ها بین یک انسان و یک جانور کیمارا به وجود آمده‌اند. این جانداران به گونه‌ای طراحی شده بودند که دارای هوش و ذکاوتی بیش از انسان بودند و در شهرهایی که کارهای پنهانی انجام می‌شد، مانند مَنف این کیماراها در جلوی دروازهٔ شهر جلوی مسافران را می‌گرفتند و از آن‌ها معماهایی می‌پرسیدند. چنانچه مسافر توانایی پاسخ دادن را داشت، به او اجازهٔ ورود می‌دادند و چنانچه نبود او را می‌بلعیدند. این موجودات منحصر به یک کشور و تنها مصر و بابل نبودند.

منبع

 

ترکیب ژن های انسان و حیوان چه خطراتی به همراه دارد؟

دانشمندان برخی از کشورهای جهان اقدام به ترکیب ژن های انسان ها و حیوانات با یکدیکر نموده اند. این موضوع بسیاری از مردم دنیا را به شدت نگران کرده است. در10 ساله اخیر، پروسه های ژنیتیکی تا حدی پیشرفت کرده اند که همگان را انگشت به دهان گذاشته است. امروزه دیگر حتی یک دانشجو در اتاق خانه اش هم می تواند حیات ایجاد کند. متاسفانه قانون فرصت نمی کند بازی دانشمندان را کنترل کند. لازم به ذکر است که ایجاد اشکال مختلف حیات غیر قانونی نشده است ولی می تواند تهدیدی برای انسان ها تلقی شود. یکی از مشکلات اصلی این است که نمی توان پیش بینی کرد که پس از تولید مثل این موجودات جدید، چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. در عین حال، دانشمندان سراسر دنیا برای نشان دادن اکتشافات جدید خود به جهان که تا مدتی پیش تنها در دنیای خیالی امکان پذیر بود، ثانیه شماری می کنند.

به عنوان مثال: دانشمندان موفق شدند موش هایی با کروموزوم مصنوعی مغز انسان خلق کنند. اهمیت و شهرت این مسئله بدان خاطر است که این موضوع می تواند قدمی برای یافتن درمان برای بسیاری از بیماری ها باشد. نشریه اینترنتی سلامت زندگی ˈLifenews.com ˈ در این زمینه نوشت: دانشمندان دانشگاه ویسکانسین آمریکا به موفقیت هایی چشمگیری در رابطه با پیوند سلول های رویان جنین انسان در مغز موش ها دست یافته اند. این سلول ها به تدریج رشد کرده و بهره هوشی موش ها افزایش داده اند. این موش ها می توانند از ˈهزارتوˈ یا همان لابیرینت عبور کرده و علامت های شنیداری را سریعتر به خاطر بسپارند. در اینجا یک سوال پیش می آید: پیوند سلول های انسانی به حیوانات بیشتر موثر و سودمند است یا خطرناک؟

 

رشد اعضای انسان در بدن حیوانات

در حال حاضر دیگر همگان آگاه هستند که رشد اعضای انسان در بدن حیوانات دیگر از محالات نیست و یک واقعیت ثابت شده است. اکنون دانشمندان ژاپنی در حال پرورش و رشد اندام های انسان در بدن خوک ها هستند که این پروسه به یک سال زمان نیازمند است. به نوشته ی وب سایت ˈInfowars.com ˈ، مهمترین هدفی که این آزمایشات آن را دنبال می کنند، تامین اعضای بدن مورد نیاز در علم پزشکی است . ولی دولت ژاپن اهداف دیگری را نیز بر پیش روی خود قرار داده است. بدین ترتیب اکنون پروسه های مربوط به مطالعه بر روی جنین-رویان در حال پژوهش و بررسی است . به گزارش پایگاه خبری ˈThetruthwins.com ˈ اگر اعضای انسان در بدن خوک رشد کنند دیگر نه این خوک 100 درصد خوک است و نه این عضو پرورش یافته 100 درصد عضو بدن انسان است. پذیرندگان چنین عضوهایی باید برای پیوند عضو هایی که در بدن دیگر موجودات پرورش یافته اند، رضایت دهند. ایجاد موجودات ترکیبی از انسان و حیوانات می تواند تهدیدی برای بشر محسوب شود. مهمترین موضوع این است که به هیچ وجه نمی توان عواقب ناشی از چنین پیوند هایی را از قبل پیش بینی نمود. گذشته از این، معضل دیگر که اکنون بر اهمیت این موضوع می افزاید این است که در اکثر کشورها، قانونی برای محدودیت خلق این موجودات وجود ندارد. این مسئله باعث می شود که هیچ کنترلی بر روی این پروسه صورت نگیرد. همچنین تا به امروز در رابطه با این که اگر این موجودات آسیبی به محیط اطراف و انسانها برسانند چه کسی پاسخگو خواهد بود، هیچ قانون و مجازاتی وضع نشده است. به اعتقاد بسیاری، استفاده از حیوانات برای پرورش اعضای بدن انسان ، یکی از عواملی خواهد بود که آنچه را که طبیعت خلق کرده است را از بین ببرند.

 

 

روزنامه ی اینترنتی ˈDaily Mail ˈ در سال 2011 میلادی می نویسد:

دانشمندان بریتانیایی اقدام به خلق بیش از 150 نوع موجود مشترک میان انسان و حیوان نموده اند ولی انگار این مسئله به کسی مربوط نمی شود و کسی خودش را برای پیگیری این موضوع خسته نمی کند.

بزهایی که شیر انسان تولید می کنند

مثال های دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که نشریه ˈSlate ˈ در این باره می نویسد:ˈبزهایی که شیر انسان تولید می کنند. دانشمندان موفق به ایجاد سیستم ایمنی بدن انسان برای حیوانات شده اند.ˈ

این اخبار تنها، موضوعاتی هستند که ما از آنها خبر داریم. ممکن است که هم اکنون فعالیت هایی در حال رخ دادن باشد که ما حتی فکرش را هم نمی کنیم. ترکیب انسان و حیوان امکان پذیر است. ولی باید این نکته را نیز در نظر داشت که آیا ادامه ی این موضوع ارزش ریسک را دارد یا خیر؟

منبع:

 

 

موسسه ملی سلامت در آمریکا شروع به جمع آوری منبع مالی برای انجام آزمایش‌هایی کرده است که در آن سلول‌های بنیادی انسان به جنین حیوانات تزریق شده و یک موجود هیبریدی به نام شیمر که تلفیقی از انسان و حیوان است، ایجاد می‌شود.

به گزارش ایسنا به نقل از انگجت، سال گذشته کارشناسان در ابتدا با انجام این آزمایشات مخالفت کردند اما پس از بررسی‌های بیشتر نظر آنها تغییر کرد و به این امر رضایت دادند.

محققان این پژوهش بر این باورند که شکل گیری این نوع ارگانیسم که متشکل از انسان-حیوان است و شمیر(chimera) نام دارد، دارای پتانسیل فوق العاده ای برای مدل سازی بیماری، تست داروها و در نهایت پیوند اعضا است.

در افسانه‌های یونانی chimera یک موجود با سر شیر، بدن بز و دم مار بوده است.

این پژوهش از طریق تزریق سلول‌های بنیادی انسان به جنین چند روز حیوانات و سپس انتقال این جنین در شکم حیوان ماده صورت می‌پذیرد.

به رغم ممنوعیت پشتیبانی مالی از تحقیقات در این حوزه که بالاترین نهاد پزشکی و بهداشتی در آمریکا آن را وضع کرده است، بعضی از مراکز پژوهشی در آمریکا همچنان به تلاش خود برای پرورش اعضای بدن انسان در بدن خوک‌ها و گوسفندان ادامه می‌دهند. آنان می‌خواهند از این طریق به هدف خود که ایجاد قلب، کبد یا سایر اندام‌ها برای پیوند زدن به انسان است دست یابند.

این آزمایشات تلفیقی از روش‌های پیشرفته و نوین، از جمله اکتشافات جدید در حوزه زیست‌شناسی سلول‌های بنیادی و فناوری‌های ویرایش ژن است.

امروزه دانشمندان می‌توانند به ‌راحتی از طریق ویرایش ژن‌ها، دی.‌ان‌.ای خوک یا گوسفند را به ‌گونه‌ای تغییر دهند که حیوان به لحاظ ژنتیکی دیگر قادر به ساخت اندام خاصی از بدن خود نباشد.

آنها سپس، با افزودن سلول‌های بنیادی بدن انسان، کاری می‌کنند تا سلول انسانی، شروع به ساخت آن عضو خاص از بدن حیوان کرده و در نهایت این عضو جدید می‌تواند برای عمل پیوند عضو در انسان استفاده شود.

البته این عمل موسسه ملی سلامت به منظور ایجاد یک موجود هیبریدی به معنای تحقق صد درصد آن نیست بلکه این دانشمندان هنوز اول راه بوده و مسیر دشواری را پیش رو دارند. همچنین تلاش برای پرورش اندام‌های انسانی در حیوانات یک مسئله اخلاقی به شمار می رود چرا که مستلزم افزودن سلول‌های انسانی به جنین حیوانات بوده که این می‌تواند مرز میان گونه‌های انسانی و حیوانی را مبهم و نامشخص سازد

منبع:

ترانس ژنیک

نخستین بار در سال 1981، دانشمندی به نام Gordon و همکاران با استفاده از روش خرد تزریق (DNA (DNA Microinjection ژنی بیگانه را به درون ژنوم موش وارد کردند. بدین ترتیب، اولین پستاندار تراریخت شده (Transgenic) شکل گرفت. امروزه روش‌های متعددی برای ایجاد حیوانات ترانس ژنیک ابداع شده است که روش‌های خرد تزریق پیش هسته ای، ناقل رتروویروسی، سلول‌های پایه ای جنینی مهندسی شده، کروموزوم‌های صناعی و ادغام اسپرم از مهم‌ترین این روش‌ها محسوب می‌شوند. فن ترانس ژنزیس به طور بالقوه کاربردهای متعددی دارد که می‌توان به اصلاح خصوصیات وراثتی، استفاده از حیوانات ترانس ژنیک به عنوان کارخانه‌های دارو و همچنین الگوهایی برای مطالعه بیماری‌های انسانی و ایجاد اندام‌های اهدایی برای پیوند به انسان اشاره کرد. از سال 1997 با تولد Dolly (اولین پستاندار کلون شده)، امکان تلفیق فنون ترانس ژنزیس و کلون سازی، تحول عظیمی را در حوزه زیست شناسی پدید آورده است، به نحوی که با ترکیب این دو فن می‌توان تغییرات ژنتیکی دلخواه را روی هر نوع سلول در محیط کشت انجام داد و موجود بالغی از آن سلول ایجاد کرد. بنابراین علاوه تمام کاربردهای ذکر شده در مورد فن ترانس ژنزیس، کلون سازی به طور بالقوه می‌تواند در مطالعات مربوط به مراحل رشد و نمو و یا حفظ گونه‌های در حال انقراض به کار رود. در این مطالعه مروری، به جزئیات نسبی روش‌های متعدد ترانس ژنزیس، کاربردهای آنها و مقایسه روش‌های ذکر شده و نیز فن کلون سازی پرداخته شده است.

 

سؤال هزار مرتبه پرسیده شده:

 

آیا واقعاً جن پستاندار است؟

و همخوابگانی بلند و بالا شده ای

ما پديدار كرديم ايشان را ، پديد آوردنی ( خلقتی )

پس قرار داديم ايشان را باكره هايی ( دوشيزگانی )

همسر دوستی ( خانه داری ) همسن و سالی ( جوانی ) 37 واقعه

 

در آنها چشم نگهداران ( وفاداران ، نه چشم چراننان ) [است كه] بكارت برنداشته است ايشان را انسی ( انسانی ) قبل ايشان و نه جنی 56 رحمن

 

یعنی جن ماده، رحم، واژن و پرده بکارت دارد. همچنین جن نر، آلت تناسلی برای بکارت برداری دارد. یعنی جن مثل انس و انسان پستاندار است. یعنی رهبر چلاق معمم و جامعه روحانیت (طلاب جلقی‌ها، فلاسفه بی‌سواد)، بسیج و سپاه مفعول هزار بار داده پشت منبر و سنگر، مداح، نوحه‌خوان الواط و لواط گر و دستمال کش چاپلوس پاچه‌خوار، قاضی و وکیل رشوه‌خور، پزشک کلاه بردار شیاد، دانشگاهی بی‌ناموس با مکتب کس و کون بده نمره قبولی بگیر (انتر درختی قواد و قرمساق)، کارمند مزدور و اختلاس‌گر، حافظ قرآن عرق‌خور و دائم‌الخمر قمارباز، مفسر نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه بچه‌باز معتاد تریاکی، روشنفکر یا دگراندیش اپوزوسین LGBTQ ، انقلابی و ضد انقلابی، ولگرد خیابانی علاف فرصت‌طلب، صاحب رسانه و مدیا و کانال ماهواره‌ای یا صداوسیما، تمامی مکتبی‌ها و فیلسوف‌ها و ایدئولوژیست ها، صاحب قدرت و سرمایه، طاغوتی، کارآفرین، نخبه، استارتر، اسپانسر، کارخانه دار، خواننده، رپ، مطرب، مقاله و خبرنویس، خبرنگار، گوینده و شنونده، شاعر، مهاجر، زمین‌خوار، مفسد اقتصادی، مهدوی مادر خراب، سگ سنی خانواده خراب، آخوند، ملا، مولوی اموی، ماموستا آل حقی ایزدی، کشیش، خاخام، راهبه فاحشه، کلیمی، ارمنی، یهود، نصارا، کافر، مشرک، بهائی، منافق، زن و دختر بدحجاب یا باحجاب فاحشه و بی‌حجاب روسپی جنده، سفید، سیاه، سرخ و زرد پوست، عرب، اسرائیلی، پارسی مجوس، ترک، لر، بلوچ، کرد و در کل تمامی ۸ میلیارد انسان ساکن روی زمین، یعنی توله های آدم همگی و بدون استثنا اولاد و ذریه ابلیس جن محسوب می‌شوند. یعنی فرزندان و نوادگان او. باز هم اگر سؤال فنی داشتید پاسخگو هستیم. مادر شما یا یک جن مؤنث و پدر شما یا یک جن مذکر، هیچ فرقی با هم ندارند و شما خودتان جن زاده محسوب می‌شوید. این خلقت خداست و باید آن را درک و سپس قبولش کنید. وگرنه برای شما خیلی گران تمام می‌شود که شده است و خواهد شد.

 

 

سؤال صدبار پرسیده شده:


آیا انبیا نیز با ابلیس در اولاد و اموال شریک بوده‌اند. بله!



آدم و حوا را منحرف کرده است:


پس منحرف (جابه‌جا) کرد آن دو را شیطان از آن [بهشت] ، پس خارج کرد آن دو را از آنچه که بودند آن دو در آن [حالت و فرم] و گفتیم پایین روید [هر سه نفر آدم و زوجش و ابلیس که] بعض شما برای بعضی دشمنی [باشید] و برایتان در زمین استقراری (قرارگاهی) و متاعی (بهره‌ای) تا زمانی [باشد] ۳۶ بقره

 

به ابراهیم تلقین می‌کرد که خدا قدرت زنده گردن مردگان را ندارد و این کار محال است.

و زمانی که گفت ابراهیم، سرورم نشانم ده [که] چگونه زنده می‌کنی مردگان را، گفت آیا ایمان نداری، گفت بله و لیکن برای اینکه اطمینان یابد قلبم، گفت پس بگیر چهارتایی از پرنده، پس ریزه‌ریزه کن ایشان را به نزدت، سپس قرار ده بر هر کوهی از ایشان جزئی (قسمتی) را، سپس بخوان ایشان را، می‌آید تو را شتابانی و بدان که به‌درستی خداوند دانایی حکیمی [است] ۲۶۰ بقره

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾ مریم

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿۴۵﴾

 

محمد را فریب می‌داد تا اینکه به خدا تهمت و بهتان یا افترا بزند:


و اینکه نزدیک بودند که حتماً فریبت دهند از آن که وحی کردیم به سویت برای اینکه افترا بندی برایمان غیر آن را و آن زمان حتماً می‌گرفتند تو را دوستی ۷۳ اسرا

و اما اگر وسوسه ميكند تو را از [طرف] شيطان وسوسه‌ای ، پس پناه بر ( پناه خواه ) به خداوند ، بدرستی اوست شنوايی دانايی اعراف 200 اعراف

فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۹۸﴾ نحل

وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۳۶﴾ فصلت

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۶۸﴾ انعام

 

یونس را چنان ترساند که از زیر بار نبوت و رسالتش در رفت و گریخت:


و به‌درستی یونس، حتماً از فرستاده‌شدگان [بود] ۱۳۹
زمانی که گریخت به‌جانب کشتی پرباری ۱۴۰
پس قرعه کشید و سپس شد از فرو افکندگان (بیرون شدگان) ۱۴ صافات

 

به ایوب سرکوفت می‌زد و او را سرزنش می‌کرد.

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾ ص

 

موسی را از کشته‌شدن و مرگ می‌ترسانید:


گفت سرورم، به‌درستی من به قتل رساندم از ایشان نفسی (کسی) را، پس می‌ترسم که به قتل رسانند مرا ۳۳ قصص

قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿۶۳﴾ کهف

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾ قصص

 

عده‌ای جاهل و نادان برای محافظت از مسیح عنوان می‌کردند که او فرزند خداست تا یهود و جهود به او آسیبی نرساند و شیطان هم مسیح را وسوسه می‌کرد که سخن آنها را تأیید کند تا خطر مرگ از او برطرف شود؛ چون شیطان واقعاً خودش از مرگ ترسیده بود. ولی مسیح هرگز نترسید و قبول هم نکرد و این‌چنین دروغی را به زبان نیاورد:


و زمانی که گفت خداوند، ای عیسی پسر مریم، آیا تو گفتی برای انسیان (مردم) [که] بگیرید من و مادرم را دو خدا از غیر خداوند، [مسیح رسول الله] گفت پاکی تو [شایسته] نمی‌باشد برایم که بگویم آنچه را که نیست [شایسته] برایم به حقیقت، اگر من گفته بودم آن را، پس دانسته بودی آن را، می‌دانی آنچه را که در خودم [است] و نمی‌دانم آنچه را که در خودت [است] ، به‌درستی تو، تو هستی دانای ناپیداها ۱۱۶ مائده


یعنی مخاطب اصلی خدا در این آیه مسیح نیست؛ بلکه خود شیطان است و چون شیطان ساکت شده و حرفی برای گفتن نداشته است، مسیح جواب خدا را داده تا به خدا بی‌احترامی نشده باشد و شیطان نیز کلام حقیقت را بشنود. یعنی منظور کلی خدا این است که من شنیدم توی شیطان چه چیزی به مسیح وسوسه می‌کردی. مسیح هم در عوض شیطان پاسخ داده است تا سؤال خدا بی‌جواب نماند. ضرب‌المثل "به در میگم دیوار بشنوه" یا "دخترم به تو می‌گویم تا عروسم بشنود"

 

ای كسانی كه ايمان آورديد باشيد ياوران خداوند ، همچنان كه گفت عيسی پسر مريم برای حواريون [كه] كيست يارانم به سوی خداوند ، گفت حواريون ماييم ياوران خداوند ، پس ايمان آورد طايفه ای از پسران اسرائيل و كفران كرد طايفه ای ، پس تاييد كرديم كسانی را كه ايمان آوردند برای دشمن ايشان ، پس صبح كردند پيروز شدگان ( متحد و چيره شدگان ) 14 صف

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾ آل عمران

مسیح در کل عمرش یک‌بار هم از مرگ نترسید تا برای نجات جان خودش از این‌گونه ادعاها داشته باشد.

 

شیطان یوسف را از یاد و ذکر خدا فراموش کار کرد

و [يوسف رسول الله] گفت برای كسی كه گمان كرد كه بدرستی اوست نجات يافته ای از آن دو تن [كه]  يادم ( ذكرم ) كن در نزد سرورت ( شاه مصر )  ، پس از ياد برد او را شيطان ياد سرورش را ، پس درنگ كرد در زندان چند ساليان 42 یوسف

قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۵﴾ یوسف

وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۱۰۰﴾ یوسف

 

جالب اینجاست که فلاسفه بی‌سواد از این خلقت خدا بر علیه خودش و انبیا سوءاستفاده و بهره‌برداری می‌کردند؛ یعنی به مسیح می‌گفتند که تو به ادعای خودت و خدایت، فرزند و ذریه ابلیس هستی و به محمد هم می‌گفتند که کلام جدت ابلیس را برای ما می‌خوانی. شما وقتی در اولاد و اموال با ابلیس شریک هستید پس چرا باید از شما تبعیت و پیروی کنیم. درحالی‌که ما از ابلیس و شیاطین پاک و منزه هستیم. فلاسفه در ظاهر مسلمان ولی منافق نیز موضوع به این مهمی را از همه مخفی می‌کنند؛ ولی ما آن را افشا و آشکار می‌کنیم تا همه بدانند که جریان از چه قراری است.

و نازل نكرد به آن شياطين 210

و شايسته نيست برای ايشان و استطاعت ندارند 211

بدرستی ايشان از استماع ( شنيدن ) حتما معزولند ( دور شدگان و بركنار شدگانند ) 212

پس نخوان همراه با خداوند خدای ديگر را ، پس ميشوی از عذاب شدگان  213 شعرا

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾ اعراف

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۲۵﴾ تکویر

الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۸﴾ بقره

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾ اعراف

إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۵﴾ آل عمران

إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾ مجادله

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۲۰۸﴾ بقره

وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾ زخرف

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۰﴾ یس

إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾ مجادله

إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۶﴾ فاطر

إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ ﴿۱۱﴾ انفال

 

مسیح عیسی ابن مریم از روز تولد تا روز فوتش (۳۳ سال) به اذن، اجازه، فرمان و خواست خداوند ده‌ها، صدها بلکه هزاران بیمار را معالجه و مرده را زنده کرد. پس ترس از نقص‌عضو و یا هراس از مرگ برایش کلاً بی‌مفهوم و بی‌معنی بود؛ یعنی چیزی به نام ترس برای او تعریف نشده بود. حالا فرزند آدم بوده باشد یا ابلیس، فقط و صرفاً از یک نفر می‌ترسید و آن یک نفر هم کسی نبود جز خود شخص شخیص الله. پس فلاسفه مذهبی به دنبال مبرا و پاک کردن خودشان از شیطان و ابلیس و فلاسفه ضد دینی به دنبال توهین و تهمت و افترا به خدا و انبیا بوده باشند، هیچ تفاوتی ندارد؛ بلکه حقیقت و خلقت خدا را هیچ تغییری نیست.

 

لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۴﴾ یونس

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ روم

نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا ﴿۲۸﴾ انسان

سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ﴿۶۲﴾ احزاب

سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾ فتح

 


 

" شکر در اعماق فضای میان ستاره‌ای

 

به‌تازگی مقداری مولکول آلی شکر در ناحیه‌ای از کهکشان ما، جایی که  امکان وجود سیاره‌های قابل سکنی در آن است کشف شده است. تیمی بین‌المللی از دانشمندان با استفاده از رادیوتلسکوپ IRAM در فرانسه در ناحیه‌ای از فضا که ستاره‌های پرجرم در حال شکل‌گیری هستند و در فاصله حدود ۲۶۰۰۰ سال نوری از زمین موفق به کشف یک مولکول  آلی شکر شدند که می‌تواند به طور مستقیم ما را به منشأ حیات هدایت کند.

دکتر سرنا ویتی Serena Viti يکی از مقاله‌نویسان در این زمینه می‌گوید: " کشف گلیکولالدهید  glycolaldehyde ، مولکول پایه شکر ، دستاوردی مهم برای ماست چرا که این نخستین باری است که این مولکول نزدیک به یک ناحیه تشکیل ستاره و جایی که سیارات احتمالی دارای امکان بالقوه حیات هستند  کشف شده است.

وجود Glycolaldehyde و واکنش‌های آن می‌تواند سبب شکل‌گیری ریبوزها (ribose ) كه يکی از ذرات اصلی و کلیدی سازنده نوکلئیک‌اسیدها است شوند و به نظر می‌رسد این مولکول، مولکول مرکزی و اصلی منشأ حیات است.

Glycolaldehyde قبلاً در نواحی مرکزی كهکشان ما، جایی که کاملاً با بقیه نواحی کهکشان متفاوت است، کشف شده بود، ولی کشف جدید که در ناحیه‌ای به نام ‘G31.41+0.31’ و دور از مرکز کهکشان صورت‌گرفته  نشان‌دهنده آن است که تولید این ذره کلیدی حیات در تمام نواحی کهکشان صورت می‌گیرد. این خبر بسیار خوبی  برای جستجوهای ما در یافتن حیات خارجی است، زیرا وجود گسترده این مولکول، شانس وجود مولکول‌های حیاتی دیگر، در کنار آن و در ناحیه‌ای که سیارات زمین - مانندِ احتمالی وجود دارند، را بهبود می‌بخشد.

پروفسور Keith Mason مدیر اجرایی تیم STFC می‌گوید : " كشف این مولکول آلی شکر در یک ناحیه تشکیل ستاره در فضا بسیار هیجان‌انگیز است و اطلاعات سودمند و باورنکردنی را در جستجوی حیات‌های بیگانه در اختیار ما قرار خواهد داد. این‌گونه تحقیقات و تحقیقات گسترده دیگری که توسط محققان اروپایی و طی پروژه‌ای اختر شناختی صورت می‌گیرد  به طور مستمر دانش ما را در مورد جهان افزایش و اروپا را همچنان پیش‌گام در علم اخترشناسی نگاه خواهد داشت . "

http://www.tebyan.net/Science_Technology/Astronomy/Astro_Physics/2008/12/10/80593.html

 

"کشف آمینواسید در مواد به‌جامانده از ستاره‌های دنباله‌دار برای اولین‌بار می‌تواند نشانه حضور گسترده عوامل تشکیل‌دهنده حیات در فضا باشند.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، محققان موفق به یافتن نشانه‌هایی از عوامل اصلی سازنده حیات در غبارهایی شده‌اند که از دنباله ستاره‌های دنباله‌دار به‌جامانده‌اند کشفی که می‌تواند پراکندگی عوامل بنیادین حیات در کهکشان‌ها را به اثبات برساند.

دانشمندان مرکز فضایی گدارد ماده‌ای به نام گلیسین یکی از آمینو اسیدهای ساده و از عوامل مؤثر در تشکیل حیات را در نمونه‌های به‌دست‌آمده از ستاره دنباله‌دار wild 2 به دست آوردند. این نمونه توسط فضاپیمای استرادوس ناسا که در سال ۲۰۰۶ در صحرای یوتا سقوط کرد به‌دست‌آمده است.

به گفته محققان با کشف این ماده اکنون می‌توان مطمئن بود که ستاره‌های دنباله‌دار عامل انتقال آمینو اسیدها به زمین بوده‌اند. آمینو اسیدها در گذشته در شهاب‌سنگ‌ها نیز مشاهده شده بودند اما این اولین باری است که این ذرات حیاتی در ستاره‌های دنباله‌دار کشف می‌شوند.

فضاپیمای استرادوس در سال ۱۹۹۹ مسافرت ۲٫۹ بیلیون مایلی خود را در فضا آغاز کرد و پنج سال پس از آغاز مأموریت موفق به مشاهده ستاره دنباله‌دار wild 2 شد. استرادوس با پرواز در ارتفاع ۲۳۶ کیلومتری از ستاره دنباله‌دار از میان دنباله ستاره عبور کرده از غبارها و گازهای آن نمونه‌برداری کرد.

به گفته محققان ماده گلیسین در ابتدا چند ماه پس از فرود فضاپیما شناسایی شد و سال‌های پس از آن به‌منظور تعیین هویت ماده کشف شده سپری شده است.

بر اساس گزارش لس‌آنجلس تایمز، محققان باوجوداینکه کشف گلیسین در دنباله ستاره wild 2 را كشفی بزرگ و ارزشمند می‌دانند اما درعین‌حال معتقدند کنار هم قرارگرفتن مواد موردنیاز تشکیل حیات در زمین، نمی‌تواند مدرکی محکم برای اثبات چگونگی آغاز حیات باشد و برای یافتن پاسخ این سؤال همیشگی تحقیقات همچنان باید ادامه داشته باشد. "

 

 

" کشف 'ماده شیمیایی حیات' در یک دنباله‌دار

این ماده در ذراتی که از دنباله‌دار وایلد -۲ منتشر شد کشف شد. سازمان فضایی آمریکا، ناسا، می‌گوید دانشمندان یکی از مواد بنیادی شیمیایی که از مصالح ساختمانی حیات است را برای اولین‌بار در یک دنباله‌دار یافته‌اند. گلیسین یک آمینواسید است که در پروتئین‌ها - مولکول‌های پیچیده‌ای که ارگانیسم‌های زنده برای ساختن و حفظ سیستم‌های خود از آنها استفاده می‌کنند - یافت می‌شود. این ماده در ذراتی که از دنباله‌دار وایلد -۲ در فضا پراکنده می‌شد ردیابی شده است. این ذرات در سال ۲۰۰۴ توسط کاوشگر "استارداست" ناسا جمع‌آوری‌شده بود. این نظریه که "بذر" حیات در زمین ابتدا توسط یک دنباله‌دار کاشته شد خیلی پرطرف‌دار است. بسیاری از دانشمندان به این نظریه اعتقاد دارند که میلیاردها سال قبل برخورد تعداد زیادی از همین دنباله‌دارها - توده‌های کوه آسای یخ و سنگ - مواد شیمیایی مهمی که پیش‌درآمد حیات بودند را به زمین آورد. دکتر کارل پیلچر سرپرست مؤسسه اختر زیست (استروبیولوژی) ناسا گفت: "کشف گلیسین در یک دنباله‌دار تقویت‌کننده این نظر است که مصالح اولیه ساختمانی حیات در فضا به‌وفور یافت می‌شود، و این استدلال را تقویت می‌کند که آثار حیات در کیهان ممکن است زیاد باشد نه نادر." گلیسین قبلاً در شهاب‌سنگ‌ها دیده شده بود اما این اولین‌بار است که در مواد منتشر شده از دنباله‌دارها کشف می‌شود. این کاوشگر ناسا در ژانویه ۲۰۰۴ از کنار دنباله‌دار "81 پی/وایلد -2" به قطر پنج کیلومتر گذشت. این کاوشگر از حدود ۲۴۰ کیلومتری هسته دنباله‌دار گذشت و ذراتی که از سطح آن متصاعد می‌شد را جمع‌آوری کرد. این ذرات بسیار ریز (که ابعاد آنها چند هزارم میلیمتر است) در سال ۲۰۰۶ در یک پوشینه مهروموم شده به زمین بازگردانده شد. مواد بازگردانده شده به زمین در میان آزمایشگاه‌های نجومی برتر جهان توزیع شد که دریچه خارق‌العاده‌ی به روی شرایطی که در نخستین مراحل تشکیل منظومه شمسی یعنی تشکیل سیارات و دنباله‌دارها حکم بود گشوده است. "

منبع :

http://www.bbc.co.uk/persian/science/2009/08/090818_si_life_earth_comet.shtml

  

 

این‌گونه مشاهدات یا اکتشافات و در کل این‌گونه مطالب که منشأ حیات را برون سیاره‌ای معرفی می‌کند، پاسخ نهایی برای پیدایش منشأ و مبدأ حیات نیست! برای اینکه این سؤال مطرح می‌شود که این‌گونه ترکیبات در فضای میان ستاره‌ای یا میان کهکشانی چگونه پدیدار شده‌اند؟

 

همان‌طور که توضیح داده شد حیات جانوری و گیاهی چهار عنصر دارد:

 

۱- آب

۲- خاک (عناصر و ترکیباتشان)

۳- نور که سلول انس را خلق می‌کند

۴- مارج (طیف پایین نور مرئی و غیر مرئی) که سلول جن را خلق می‌کند

 

این دو سلول در نهایت با هم ادغام شده و سلول انسانی را به وجود می‌آورد. تابش‌های الکترومغناطیسی و عناصر موجود در هر مکان از عالم می‌تواند باعث به‌وجودآمدن ترکیبات آلی شود.

 

خداوند در کتاب قرآن اشاره نموده است که انسان به چند طریق خلق شده و می‌شود.

 

۱- تکامل از آب‌وخاک (املاح) ، نور و مارج

۲- خلقت آدم از گل

۳- خلقت زوج آدم از خودش

۴- خلقت از گامت‌ها (سلول‌های جنسی، منی و تخمک)

۵- خلقت مسیح رسول‌الله

۶- خلقت انتقالی و ترکیبی آدم و زوجش و ابلیس از بهشت به زمین (هبوط) - زنده شدن مردگان در دنیا (معجزه) و در آخرت (قیامت)

۷- و همچنین رشد جنین در کبد نیز مشاهده شده است.

 

روح اول خود خداست.
روح دوم در خلقت ماده است.
روح سوم در خلقت ملائکه (گالاکسی یا کهکشان) است.
روح چهارم در حیات بیولوژیک است.

لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ ﴿۱۹﴾ انشقاق

الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿۳﴾ ملک

أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿۱۵
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿۱۶
وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿۱۷
ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا ﴿۱۸﴾ نوح

انسان خودش مثل نباتات از زمین روئیده است.

 

 

شروع حیات در زمین

در حدود چهار میلیارد سال پیش سطح زمین پوشیده از مواد مذاب بود و امکان تشکیل حیات بر روی کره زمین وجود نداشت. پس از مدتی سطح سیاره زمین سرد شد و پوست‌های سنگی آن را فراگرفت. بخار آب موجود در جوّ متراکم شد و با بارش باران اقیانوس‌های وسیعی بر روی کره زمین به وجود آمد؟ بسیاری از زیست‌شناسان اعتقاد دارند که حیات اولین‌بار در این اقیانوس‌های حاصل از باران به وجود آمده است و به عقیده آنان تکامل جانداران صدها میلیون سال طول کشیده است و شواهد حاکی از این است که زمین مدت‌ها قبل از پیدایش حیات وجود داشته است که این شواهد را اندازه‌گیری سن زمین نشان می‌دهد.

مواد شیمیایی و پایه‌ای حیات چگونه تشکیل شدند؟

نظریه‌های علمی بیانگر این مطلب است که در نخستین مراحل پیدایش حیات مولکول‌های غیرزنده در طی واکنش‌هایی شیمیایی با هم تعداد زیادی مولکول‌های آلی ساده را تشکیل دادند و این مولکول‌های ساده با استفاده از انرژی‌های محرک (از قبیل انرژی خورشید، گرمای حاصل از فعالیت‌های آتشفشانی و رعدوبرق) مولکول‌های پیچیده‌تری را به وجود آوردند. این مولکول‌های پیچیده واحدهای سازنده اولین سلول‌ها را تشکیل دادند و این فرضیه که بسیاری از واحدهای آلی سازنده حیات نخستین‌بار از مولکول‌های غیرزنده تشکیل شده‌اند بارها مورد آزمایش قرار گرفت و از لحاظ علمی تأیید شد.

 درباره چگونگی تشکیل حیات چندین نظریه وجود دارد که تعدادی از آنان را برای شما معرفی می‌کنیم.

 ۱- مدل سوپ بنیادین:

در دهه ۱۹۲۰ دانشمندان اظهار داشتند که در اقیانوس‌های اولیه زمین یکباره مقدار زیادی مواد آلی پدید آمدند و این نظریه به مدل سوپ بنیادین مشهور است. تصور دانشمندان بر این است که در آن هنگام اقیانوس‌های زمین مملو از مولکول‌های آلی مختلف بودند. این دانشمندان فرض کرده بودند که این مولکول‌ها در اثر انرژی حاصل از تابش خورشید؟ انفجارهای آتشفشانی و رعدوبرق پدیدآمده بودند. پس از آن گروهی از دانشمندان اعلام کردند که در جو اولیه زمین اکسیژن وجود نداشته است و در عوض غنی از نیتروژن، هیدروژن و گازهای دارای هیدروژن مانند بخار آب و آمونیاک و متان بوده است. در آن زمان انرژی خورشید یا انرژی الکتریکی حاصل از رعدوبرق این مولکول‌ها را به سطوح انرژی بالاتر (مولکول‌های برانگیخته) انتقال داده‌اند.

استانلی میلر ( Stanley Miller ) در نیمه‌های قرن بیستم مدل سوپ بنیادین را آزمایش کرد. وی گازهای متان و بخار آب، آمونیاک و هیدروژن را درون دستگاهی قرارداد و منظور شبیه‌سازی رعدوبرق از یک جرقه الکتریکی استفاده کرد، بعد از چند روز وی در آن دستگاه ترکیبات متعددی پیدا کرد که این ترکیبات شامل برخی از عناصر تشکیل‌دهنده حیات از جمله آمینو اسیدها، اسیدهای چرب و کربوهیدرات‌ها بودند. این نتایج نشان می‌دهد که برخی از مواد شیمیایی پایه‌ای حیات در شرایطی مشابه شرایط آزمایشگاهی میلر پدید آمدند.

 

دلیل مردود بودن آزمایش‌های میلر را از نظر سایر دانشمندان:

 تحقیقاتی درباره مدل سوپ بنیادین:

اکتشافات جدیدی که بعد از نظریه سوپ بنیادین به دست آمد باعث ارزیابی مجدد مدل سوپ بنیادین شد. در زمان آزمایش میلر زیست‌شناسان تصور می‌کردند که پیدایش حیات در حدود یک میلیارد سال پیشروی داده است. اما اندازه‌گیری سن زمین و کشف سنگواره‌هایی که ۳/۵ میلیارد سال سن داشتند نشان داد که حیات در واقع بسیار پیش‌تر از آن تشکیل شده است. ما اکنون می‌دانیم که مخلوطی از گازهای مورداستفاده در آزمایش میلر هنگام پیدایش حیات وجود نداشته است.

در آن زمان زمین فاقد لایه حفاظتی اوزون بوده است و پرتوهای ماورای بنفش بدون اوزون همه آمونیاک‌ها و متان‌های موجود در جوّ را از بین می‌برند. از سوی دیگر درصورتی‌که گازهای آمونیاک و متان در آزمایش میلر وجود نداشته باشند. بعد از مردود شناختن نظریه میلر دانشمندان مدلی دیگر به نام مدل حباب را پیشنهاد کردند.

 

مدل حباب:

چندی بعد دانشمندان اعلام کردند که فرایندهای کلیدی که مواد شیمیایی موردنیاز برای حیات را به وجود آوردند درون حباب‌های سطح اقیانوس‌ها انجام شده است.

این مدل شامل پنج مرحله اصلی است:

۱- آمونیاک , متان و دیگر گازهای حاصل از انفجارهای آتشفشانی زیردریایی در حباب‌های زیر دریا محبوس می‌شدند.

۲- متان و آمونیاک‌های موردنیاز برای تشکیل آمینو اسیدها درون حباب‌ها در مقابل صدمات حاصل از اشعه ماورای بنفش محفوظ می‌ماندند.

۳- حباب‌ها به سطح اقیانوس‌ها می‌آمدند و پس از ترکیدن؟ مولکول‌های آلی ساده آزاد می‌کردند.

۴- مولکول‌های آلی ساده ضمن انتقال توسط باد و حرکت به سمت بالا در معرض اشعه ماورای بنفش نور خورشید و رعدوبرق قرار می‌گرفته‌اند و در نتیجه نیروی لازم برای واکنش‌های بعدی برایشان فراهم می‌شد.

۵- باران بسیاری از این مولکول‌های آلی را که به‌تازگی تشکیل شده بودند به درون اقیانوس می‌برد و چرخه دیگری را شروع می‌کردند.

 

محمدرضا طباطبایی ۲۷/۲/۸۷

http://www.ki2100.com

 

 

مدرکی برای اثبات وجود یوفوها و سرنشینان آن:

 

سه میلیون گردشگر برای بازدید جسد موجود فضایی به آمریکا سفر می‌کنند! 

رئیس انجمن هتل‌داران شهر روزول آمریکا از علاقه‌مندان به شرکت در شصتمین سالگرد واقعه سقوط بشقاب پرنده در این بخش، درخواست کرد تا اطلاع ثانوی از برنامه‌ریزی برای سفر به این قسمت صرف‌نظر کنند.

 




خبرگزاری میراث‌فرهنگی ـ گروه بین‌الملل ـ / دقیقاً ۶۰ سال پیش یک بشقاب پرنده با دو سرنشین فضایی در شهر روزول واقع در کنار نیومکزیکو سقوط کرد و اولین مدرک مستند برای بررسی اجسام ناشناخته فضایی به دست متخصصان ناسا افتاد. به گزارش میراث خبر، روزنامه تایمز چاپ لندن در این مورد نوشت: «به همین مناسبت حدود سه میلیون گردشگر به شهرها و ایالت روزول و نیومکزیکو واقع در آمریکا عزیمت کرده‌اند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضایی و بشقاب پرنده متعلق به او، در مراسم جشن و پایکوبی به همین مناسبت شرکت کنند.» رئیس انجمن هتلداران روزول در آمریکا در مصاحبه با روزنامه تایمز گفت: «ظرفیت هتل‌های دو شهر روزول و ایالت نیومکزیکو پرشده و حتی‌الامکان کمپینگی ما هم دیگر ظرفیت پذیرش علاقه‌مندان به شرکت در این مراسم مهیج را ندارد.» وی افزود: «برای پذیرایی از گروه‌های گردشگری تدابیر زیادی اندیشیده بودیم اما انتظار ورود این تعداد گردشگر را نداشتیم.» نکته حائز اهمیت اینکه موزه روزول که جسد دو موجود فضایی را درون خود جای‌داده سالانه میزبان بیش از هفت میلیون بازدیدکننده خارجی است. 

سید امید عرب

منبع: خبرگزاری میراث‌فرهنگی ۱۳۸۶/۴/۲۰

http://www.chn.ir/news/?Section=1&id=23526

 

در واقع این انکار وجود بشقاب‌پرنده‌ها و سرنشینان آنها بیشتر مربوط به کشورهای جهان سوم می‌شود، برای اینکه این موجودات هوشمند انگیزه‌ای برای سفر به این ممالک عقب‌افتاده ندارند. ولی آنها در کشورهای صنعتی که تحقیقات هسته‌ای فراوان و همچنین تحقیقات هوا - فضای گسترده‌ای دارند، بسیار تردد داشته و به‌دفعات مشاهده می‌شوند و ازاین‌رو پدیده‌ای عادی برای مردم این کشورها شده‌اند. خیلی‌ها عقیده بر این دارند که تکامل انسان باعث پدیدارشدن شعور و تمدن شده است . ولی حقیقت این است که قبل از پیدایش انسان، شعور و تمدن‌های بسیار پیشرفته‌تری وجود داشته است و تکامل و یا خلقت انسان این سطح آگاهی و شعور را پایین آورده است. شاید این غرور و خودخواهی انسان هرگز اجازه درک واقعیت‌ها را به او ندهد. انسان یکه‌تاز میدان علم و دانش نیست بلکه آخر از همه تازه اول راه است.

 

انسان به‌سوی کندذهنی پیش می‌رود؟ 

بر اساس یک تحقیق جدید در مورد تغییرات اسکلت و جمجمه انسان از عصر یخی تاکنون، مغز انسان که در بیشتر تاریخ بیولوژیکی ما در حال گسترش است، شروع به چروکیده و کوچک شدن کرده است.  به گزارش ایسنا، در گزارشی در مجله دیسکاور آمده است:

در طول ۲۰ هزار سال گذشته، حجم متوسط مغز یک مرد از میزان ۱۵۰۰ سانتی‌متر مکعب به ۱۳۵۰ کاهش پیدا کرده و تکه‌ای از خود را به‌اندازه یک توپ تنیس ازدست‌داده است. این موضوع در مورد زنان نیز تا حدی یکسان است. از سویی این کوچک‌شدن اندازه مغز به نظر می‌رسد سیری تکاملی را طی می‌کند. به عقیده محققان اگر این سیر کوچک شدن در ۲۰ هزار سال آینده با همین سرعت پیش برود، مغز انسان به‌اندازه مغز هوموارکتوسها، انسان‌های اولیه که ۵۰۰ هزار سال پیش زندگی می‌کرده و حجم مغزی آنها ۱۱۰۰ سانتی‌متر مکعب بود بازگردد. به نوشته این مجله،  هنوز علت این امر و درمان آن به‌درستی مشخص نشده است. به عقیده تعداد کمی از محققان انسان‌ها در مسیر کم‌شدن میزان هوش قرار دارند، اما به عقیده برخی دیگر، مغز در حال شناخت ساختار و تکوین آن است. بر اساس این تحقیقات دو امکان وجود دارد:  ممکن است مغز انسان کارایی بیشتری پیدا کرده یا انسان‌ها به سمت کندذهنی پیش بروند! 

منبع : http://www.not.ir/news/115444.aspx

 

و این دلیل خوبی برای اثبات این موضوع است که انسان در مسیر تکامل همواره با مشکلات جدی مواجه بوده است و نیاز به بازسازی یا اصلاح داشته و خلقت آدم و زوجش به همین دلیل بوده است و اولاد آنها نیز باگذشت زمان دچار همان مشکلات انسان‌های نخستین و بدوی تکاملی می‌شوند.

 

سرمنشأ حیات ممکن است به محیط اطراف سایر ستارگان برسد

این نظریه که پیدایش حیات در زمین ناشی از فرود آمدن موادی از سیارک‌ها و دنباله‌دارها بود قوت بیشتری گرفته است. تحقیقات قبلی نشان داده بود که آمینو اسیدها - مصالح اولیه پیدایش حیات - ممکن است در جای دیگری در کیهان آمده باشند. این مولکول‌ها می‌توانند به دو نوع باشند، اما در موجودات زنده زمین فقط یکی از این دو نوع به چشم می‌خورد. اکنون تحقیقی که در "نامه‌های ژورنال علوم اخترفیزیکی" چاپ شده نشان می‌دهد که شرایط در اطراف یک ستاره دورافتاده چگونه می‌تواند زمینه را برای تشکیل یکی از این دو نوع مولکول فراهم کند. آمینواسیدها مولکول‌هایی مارپیچی (مثل سیمی مارپیچی که برای باز کردن در چوب‌پنبه‌ای به کار می‌رود) هستند که می‌توانند به راست یا چپ پیچ بخورند و از لحاظ شیمیایی ترجیح خاصی برای پیچیدن به راست یا چپ وجود ندارد. اما در زمین، تقریباً بدون استثنا، این مولکول‌ها از نوع چپی هستند. یک آزمایش مشهور در سال ۱۹۵۲ نشان داد که چگونه جرقه‌ای در سطح مخلوطی از مواد ساده شیمیایی که نماینده زمین در شکل اولیه هستند می‌تواند به تشکیل آمینو اسیدها منجر شود - اما در آن مورد تعداد مولکول‌های راستی یا چپی تشکیل شده یکسان بود، چنانچه در آزمایش‌های بعدی هم چنین بود. این ایده که آمینو اسیدها ممکن است با شهاب‌سنگ‌ها به زمین آمده باشند، توضیح دیگر است و مطالعات به روی شهاب‌ها حتی نشان داده است که در این صورت مولکول‌های پیچیده به چپ غالب خواهند بود. هفته گذشته دانیل گلاوین اخترفیزیک‌دان ناسا و همکارانش که این یافته را بیشتر بررسی کرده‌اند اعلام کردند که تحقیقات آنها نشان می‌دهد که طیف گسترده‌ای از انواع شهاب‌ها ممکن است وسیله انتقال مقادیر زیادی از این نوع مولکول باشد. تنها مجهول باقی‌مانده این است که چه سازوکاری باعث می‌شود مولکول‌های پیچیده به چپ در کیهان تولید، جمع‌آوری و در نهایت به زمین منتقل شود.

قطبیدن مدور

اکنون اووی مایرهنریچ از دانشگاه نیس سوفیا آنتیپلیس و همکارانش راهی که این وضعیت "تقارن شکن" در آن عملی است را پیدا کرده‌اند. آنها آزمایش خود را با قطعاتی از مواد یخی که شامل چند مولکول ساده مثل آب، متانول و آمونیاک بود شروع کردند - موادی که می‌توان آمینواسید را با آنها تولید کرد. آنها سپس این یخ‌ها را در معرض نوع بسیار خاصی از نور فرابنفش قرار دادند. نور دارای پولاریزاسیون است، به این معنی که اشعه‌های نور در طول یک‌جهت مشخص - مثلاً بالا و پایین، یا چپ و راست - نوسان می‌کند. هرچند نمی‌توانیم این پدیده را مستقیماً ببینیم، اما در عینک‌های آفتابی پلاریزه قابل‌مشاهده است. این عینک‌ها نوری را که در جهت چپ و راست پلاریزه شده مسدود می‌کنند. در عوض، نوری که محققان از آن استفاده کردند، از نوع پلاریزه مدور بود. پولاریزاسیون این نور به‌جای آنکه در طول یک‌جهت مشخص باشد، یک مسیر مارپیچی را دنبال می‌کند. معلوم شده است که در اطراف یک ستاره در حال شکل‌گیری، نور با گذر از توده‌های وسیع ذرات غبار که در طول میدان‌های مغناطیسی شکل‌گرفته‌اند به طور مدور پلاریزه می‌شود. آزمایش‌ها نشان داد که نور پلاریزه مدور به تشکیل آمینو اسیدهای پیچیده به راست منجر شد - در حدود یک درصد بیش از نمونه‌های پیچیده به چپ. این همان میزان اضافه‌ای است که دکتر گلاوین و همکارانش در شهاب‌های یافت شده در زمین پیدا کرده‌اند - و این سازوکار یک کشف قانع‌کننده در مورد داشتن ریشه‌های فرازمینی برای اولین آمینو اسیدها است. دکتر گلاوین به بی‌بی‌سی گفت: "این میزان اضافه خیلی جالب است. باید به‌نوعی این تقارن را شکست، این خیلی مهم است. اما چطور آن را می‌شکنید؟ این یکی از مهم‌ترین سؤال‌هاست: آیا حیات به طور تصادفی یکی را بر دیگری ترجیح داد؟ به‌تدریج این‌طور به نظر می‌رسد که طبیعت کمی دخالت کرده است." بااین‌حال او اشاره کرد که این مولکول‌ها می‌توانند شکل خود را عوض کنند، و یک مخلوط نابرابر از دو نوعِ این مولکول به‌مرورزمان به مخلوطی برابر بدل می‌شود. او گفت: "این دقیقاً همان آزمایش‌هایی است که باید انجام دهیم، اما لازم است که تصویری بزرگ‌تر را جلوی چشم داشته باشیم." یعنی شواهد تقویت این ایده را بیابیم که حیات در زمین با انتقال مواد فرازمینی شروع شد، اما سازوکاری که باعث شد این مخلوط نابرابر در طول سفر دراز به زمین دست‌نخورده باقی بماند همچنان ناشناخته است.

منبع : http://www.bbc.co.uk/persian/science/2011/01/110126_u04_life_chemicals.shtml

اما چرا تمام اسید آمینه‌های حیوانی یا نباتی سیاره زمین چپ‌گرد هستند را می‌توان این‌گونه توجیه کرد که اسید آمینه‌های راست‌گرد قادر به شروع و حتی ادامه تکامل نیستند و اگر تکاملی را ناشی شده بودند نمی‌توانستند بقا و حیات و حتی تکامل خود را تضمین کرده و خیلی زود نابود و یا منقرض شده‌اند به‌هرحال موجود زنده‌ای با اسیدآمینه راست‌گرد تا به امروز مشاهده و شناسایی نشده و اگر این نظریه ثابت شود نظریه حیات با منشأ خارج سیاره زمین نیز دچار بحران می‌شود.

 

اگر با خودتان حرف می‌زنید نامتعادل نیستید.

گروهی از پژوهشگران کانادایی در تحقیقات خود نشان دادند که حرف‌زدن با خود به معنی عدم تعادل روحی نیست بلکه به فرد کمک می‌کند که خود را کنترل کند و رفتارهای تنشی را کاهش دهد. حتماً در مسیر رفتن به اداره، زنان و یا مردانی را دیده‌اید که مشغول حرف‌زدن با خود هستند. مشاهده این صحنه بی شک شما را به این فکر می‌اندازد که این افراد از یک مشکل روحی رنج می‌برند. این در حالی است که گروهی از محققان دانشگاه تورنتو در بررسی‌های خود نشان دادند که حرف‌زدن با خود برخلاف آنچه که تاکنون تصور می‌شد به معنی عدم تعادل روحی نیست بلکه می‌تواند به افزایش خود - کنترلی و کاهش رفتارهای تنشی فرد کمک کرده و فرایند تصمیم‌گیری را بهبود بخشد. این محققان با انجام یکسری آزمون بر روی گروهی از داوطلبان به این نتایج دست یافتند. در برخی از این تمرینات از داوطلبان خواسته شد که با خود حرف بزنند و به طور مرتب یک کلمه را با صدای بلند تکرار کنند. کسانی که می‌توانستند با خود حرف بزنند به طور مرتب نتایج بهتری در آزمون‌ها به دست می‌آوردند و شرایط کلی بهتری را نسبت به داوطلبانی که از حرف‌زدن با خود منع شده بودند نشان دادند. مایکل اینزلیخ سرپرست این گروه مجهز تحقیقاتی دراین‌خصوص توضیح داد: "ما شاهد بودیم مردم وقتی مشغول انجام کاری هستند و نمی‌توانند از ندای درونی استفاده کنند و با خود حرف بزنند اغلب به روش تنشی تری عمل می‌کنند. از دیرباز همه ما می‌دانستیم افرادی وجود دارند که یک نوع مکالمه درونی با خود دارند اما تاکنون اهمیت این عملکرد روشن نبود. اکنون ما دریافتیم که با این روش افراد به طور مرتب پیغام‌هایی را به درون خود ارسال کرده و درباره آنچه که انجام می‌دهند با درون خود مشورت می‌کنند." بر اساس گزارش ای. مکس هلث، این محقق افزود: "با حرف‌زدن با خود برای مثال به خودمان می‌گوییم که باید به دویدن ادامه دهیم حتی اگر خسته باشیم و یا وقتی از پرهیزانه غذایی استفاده می‌کنیم دست از خوردن برداریم حتی اگر هنوز یک‌تکه کیک دیگر باقی‌مانده باشد. تمام این پیغام‌ها تنها در سطح افکار ما وجود دارند و اغلب به‌صورت ساکت میان ما و درون ما از طریق یک ارتباط فکری مبادله می‌شوند اما کسانی هم هستند که این مکالمات را با صدای بلند با خودشان انجام می‌دهند. آزمایش‌های ما نشان داد که این گفتگوی درونی مفید بوده و بسیار رایج است.

" در حالت کلی هدف و نیت انسان از صحبت‌کردن، برقراری ارتباط و یا رساندن یک مطلب و منظور به دیگری یا سایرین است و گوش‌کردن و یا خواندن برعکس آن عمل می‌کند یعنی همین کاری که اینک ما انجام می‌دهیم. در حالت کلی حرف‌زدن یا نوشتن نیاز به مخاطب دارد و چون انسان یک موجود ترکیبی از دو موجود با منشأ متمایز است این کاملاً طبیعی خواهد بود که دو موجود در پیکر واحدی با هم ارتباط برقرار کنند."

 

راز پیدایش حیات روی زمین کشف شد؟

 استنلی میلر در دهه ۱۹۶۰ نشان داد ترکیب گازهای اولیه جو زمین با صاعقه منجر به شکل‌گیری اسیدهای آمینه می‌شود. تکرار این آزمایش با ابزارهای امروزی نقش مهم آتشفشان و صاعقه را در پیدایش حیات اثبات کرد.

محققان با استفاده از فن‌های مدرن توانستند نمونه‌های گازی "سوپ ماقبل تاریخ" را که در سال ۱۹۵۸ / ۱۳۳۷ توسط استنلی میلر، استاد زیست‌شیمی دانشگاه کلمبیا تهیه شده بود، دوباره بازبینی کنند. آن‌ها مقادیر زیادی از اسیدهای آمینه را کشف کردند که عنصر پایه‌ای حیات است و با ترکیب‌شدن با یکدیگر می‌توانند پروتئین‌ها را شکل دهند.

به گزارش دیلی‌میل، پروفسور میلر برای اولین‌بار در سال ۱۹۵۳ / ۱۳۳۲ این آزمایش مشهور را انجام داد و سعی کرد شرایط جوّ زمین را درست قبل از ظاهرشدن حیات روی کره زمین در ۴ میلیارد سال قبل بازسازی کند.

با عبور دادن یک جرقه الکتریکی از میان مخلوطی از متان، آمونیاک، بخار آب و هیدروژن و شبیه‌سازی صاعقه، او توانست چند اسیدآمینه ساده و دیگر ترکیبات آلی را تولید کند. اما سوپ ماقبل اولیه کمی رقیق بود. این ترکیب شامل مقادیر زیادی از ترکیبات آلی نبود که بتواند منجر به تولید ساختارهای پیچیده موردنیاز برای آغاز حیات روی کره زمین باشند.

به همین دلیل در آزمایش ۱۹۵۸، پروفسور میلر با اضافه‌کردن سولفید هیدروژن به ترکیب اولیه یک‌قدم مهم در این زمینه برداشت. سولفید هیدروژن یک گاز بسیار بدبو و سمی است که طی فوران آتشفشان‌ها آزاد می‌شود. 

اما نمونه‌های جدید سوپ ماقبل تاریخ که توسط پروفسور میلر در دانشگاه کلمبیا واقع در نیویورک ساخته بود، تحلیل و بررسی نشد. پروفسور میلر فقط به طور تصادفی در اواخر زندگی خود وجود آن‌ها را ذکر کرد و دانشمندان نیز اندکی قبل از مرگ او در سال ۲۰۰۷ به اهمیت آن‌ها پی بردند. 

نتایج به‌دست‌آمده از تحقیقی جدید روی این نمونه‌ها با استفاده از فن‌های جدید که بیش از ۱۰۰۰ بار نسبت به تجهیزات زمان پروفسور میلر حساس‌تر هستند، چندی پیش در نشریه فرهنگستان ملی علوم به چاپ رسید. 

در این مطالعات مقادیر زیادی از ترکیبات آلی شامل ۲۳ اسیدآمینه آشکار شده است. تقریباً ۲۰ اسیدآمینه در زنجیره‌هایی به یکدیگر متصل شده و پروتئین‌هایی را برای تولید سلول‌ها و تمام ماشین‌های آلی موجودات زنده می‌سازند. 

میزان اسیدهای آمینه بسیار بیش‌تر از مقادیری بود که در آزمایش سوپ ماقبل تاریخ پروفسور میلر و دو تحقیق بعدی تولید شده بود. دانشمندان همچنین توانستند با استفاده از فن‌های مدرن امروزی نتایج به‌دست‌آمده از بازبینی دوباره نمونه‌های اصلی که در سال ۲۰۰۸ /1387 انجام شده بود بهبود ببخشند.  

پروفسور جفری بادا از دانشگاه کالیفرنیا در سن‌دیه‌گو، از شاگردان پروفسور میلر که این مطالعات را رهبری کرده، در این باره گفت: «ما متوجه شدیم میزان اسیدهای آمینه تولیدشده در آزمایش‌های ما بسیار بیش‌تر از تمام آزمایش‌هایی است که توسط ملیر انجام شده بود.» 

این یافته نه‌تنها نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۰۸ را بهبود می‌بخشد، بلکه تنوع ترکیباتی را نشان می‌دهد که می‌تواند با یک مخلوط گازی خاص تولید شود. این یافته‌ها این نظریه را که آتشفشان‌ها نقش کلیدی در آغاز حیات داشته‌اند، تأیید می‌کند. فوران آتشفشان‌ها منبع اصلی سولفید هیدروژن و تخلیه صاعقه‌ها را فراهم می‌کند و در سال‌هایی که زمین جوان‌تر بود، وقوع آن‌ها بسیار معمول‌تر از زمان فعلی بود. 

پروفسور بادا همچنین متوجه شد اسیدهای آمینه موجود در نمونه‌های پروفسور میلر شبیه به اسیدهای آمینه‌ای بودند که در شهاب‌سنگ‌ها یافت می‌شود و نشان می‌دهد که ممکن است فرایندهای شامل سولفید هیدروژن در سراسر منظومه شمسی پراکنده شده باشد.

منبع: وبگاه خبری کنجکاو

http://hupaa.com/page.php?id=4543

 

 

آیا انسان‌های امروزی نتیجه مهندسی ژنتیک فرازمینی‌ها هستند؟

به طور خلاصه بعضی‌ها بر این باور هستند که انسان‌های امروزی نتیجه مهندسی و به‌نوعی دست‌کاری یا اصلاح ژنتیکی انسان‌های بدوی یا نئاندرتال‌ها توسط موجودات فوق هوشمند غیرانسانی هستند و تنها دلیلی که دارند اینکه سابقه حضور انسان در سیاره زمین چندین (ده‌ها یا صدها) میلیون سال است ولی سابقه تمدن یا متمدن شدن آن فقط چند هزار سال است و این ممکن نخواهد بود مگر دخالت موجودات دیگر و غیرانسانی. یعنی چه‌طور ممکن است انسان‌ها یک‌شبه راه صد‌ساله بپیمایند. یعنی زیست‌شناسان با قطعیت به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ‌گونه تغییر یا جهش ژنتیکی طبیعی و نرمال نمی‌توانسته است به نوع بشر این‌چنین شتاب و سرعتی جهت متمدن شدن در آن زمان بسیار کوتاه را بدهد که این خود خبر خوبی است و نظریه تکامل انسان‌های امروزی از نسل قدیم را مردود و به چالش می‌کشاند چون عامل خارجی غیر از دست طبیعت می‌بایست وارد عمل شود که دیگر واژه و جریان تکامل دچار مشکل یا اختلال می‌شود. موضوع ساده است عامل تمدن و دلیل پدیدارشدن آن خلقت آدم و زوجش و انتقال آنها به سیاره زمین است. چرا که تنها او و فرزندانش توانایی سخن‌گفتن و کتابت یعنی خواندن و نوشتن و از همه مهم‌تر توان تعلیم‌وتربیت داشته‌اند. توانایی‌هایی که انسان‌های بدوی یا نئاندرتال‌ها هرگز نداشته‌اند و اگر داشته‌اند تا آن حدی نبوده است تا اینکه متمدن شوند. ولی ارائه این نظریه دلیل محرمانه و فوق‌سری دیگری هم دارد. تحقیقات بسیار زیاد و گسترده‌ای بر روی لاشه یا کالبد سرنشینان یوفوهای سقوط کرده انجام شده است. اعضا بدن آنها هم اینک در ازت مایع نگهداری می‌شود. آنها با ما ژنوم مشترکی دارند. یعنی محققین متوجه تشابهات ژنتیکی بسیار زیادی مابین آنها و ما شده‌اند و عده‌ای از مهندسین ژنتیک بر این باورند که آنها مقداری از ذخایر ژنتیکی خود را به ما تزریق یا بخشیده‌اند و این باعث جهش برای متمدن شدن است. ولی قبلاً ما توضیح دادیم که علت آن خلقت و خواست خداوند مبنی بر شراکت ابلیس با آدم در اموال و اولادش بوده است. یعنی آیا ممکن است ما انسان‌ها مقداری از ژنوم خود را به حیوانات دیگر هدیه دهیم و برای خود رقیب و دردسر درست کرده و مشکل‌آفرینی کنیم. آیا از عاقبت و پیامد این کار برای آیندگانمان باخبریم؟ مسلماً هرگز موجودات فوق هوشمند این کار غیرهوشمندانه را انجام نمی‌دهند. مگر اینکه همانند انسان احمق و یا نادان غیرهوشمند باشند که می‌خواهد به دست خودش نابود شود. 

 

انقراض قطعی و مسلم انسان‌های بدوی و نئاندرتال‌ها به دلیل جفت‌گیری درون‌گروهی (ازدواج درون قبیله‌ای، ازدواج فامیلی)

امروزه به دلایل عدیده ثابت شده است که ازدواج فامیلی (پسردایی، خاله، عمو  یا عمه با  دختر ...) کار نادرست و خطرناکی است. در گذشته انسان‌های بدوی به‌صورت قبیله‌ای و در گروه‌های کم‌جمعیت زندگی می‌کرده‌اند که در صورت بروز اختلاف، با یکدیگر وارد جنگ و خونریزی طایفه‌ای می‌شده‌اند. آنها از یکدیگر نسل‌کشی می‌کردند. یعنی مردان و زنان حتی کودکان یکدیگر را  می‌کشتند و می‌خوردند و هیچ جایی برای ترحم و هیچ شانسی برای اسارت وجود نداشت. در این شرایط اعضا هر قبیله برای ازدواج و ... مجاز به خروج از قبیله و ترک آن نبوده است. در صورت خروج عضوی مردود و رانده شده حتی خائن و دشمن قبیله شناسایی و کشته و خورده می‌شده است. در نتیجه کل قبیله دچار ناهنجاری ژنتیک و بیماری‌های خاص شده و نه‌تنها دچار ناتوانی ذهنی و جسمی می‌شده‌اند بلکه در مقابل بیماری‌ها و امراض مقاوم نبوده و در نهایت همگی آنها منقرض شده‌اند. چون هیچ شانسی برای بقا نداشته‌اند. ولی فرزندان آدم از این کارها نهی شده‌اند. یعنی جنگ و خونریزی در شرایط به‌خصوصی مجاز است و نسل‌کشی هرگز مجاز نبوده و ممنوع است. یعنی زنان و کودکان قبیله طرف مقابل حق زندگی و تولیدمثل داشته‌اند و چه‌بسا از لحاظ ژنتیکی درهم‌آمیخته و مشکلات ژنتیکی قبلی برطرف شده و ژنومشان بهبودیافته و بهینه هم می‌شده است. یک جنبه تمدن ساختن شهرهای پرجمعیت بوده است که فرزندان آدم را از خطر جفت‌گیری درون‌گروهی نجات داده است و در نهایت مانع انقراض آنها شده است. یعنی فرزندان آدم شانس زیادی برای ادامه نسل داشته‌اند.

 

ناسا به دنبال کشف حیات در کل کیهان است!

نظر ما:

خدا به اینها هزار سال عمر مفید بدهد هرگز موفق نخواهند شد. چون به دنبال درک واقعیت نیستند. دنبال چیزی هستند وفق مراد که خودشان را ارضا کند. به طور مثال ازیک‌طرف پنتاگون ویدئو درگیری نیروی هوایی سنتکام با به قول خودشان فرا زمینی‌ها را تأیید و منتشر می‌کند از طرفی ناسا با تلسکوپ به دنبال سیارات سبز است. این‌ها مشکل دارند و خیلی هم جدی هست. دنبال آینه‌ای هستند که قوم و طایفه‌ای همچون یا پایین‌تر از خودشان را نشان دهد. باید برن آمازون دنبال حیات فرازمینی بگردند. اگر موجودی فوق خودشان را رویت کنند چشمانشان کور است یا فوتوشاپ است یا روسی و چینی.

 

پنتاگون گزارش مربوط به بشقاب‌پرنده‌ها را منتشر کرد

https://www.dw.com/fa-ir/%D9%BE%D9%86%D ... a-58057541

 

آمریکا 'هیچ توضیحی' برای مشاهده بشقاب‌پرنده‌ها ندارد

https://www.bbc.com/persian/science-57617927

 

پنتاگون سه ویدئو 'اشیا پرنده ناشناس' را از طبقه‌بندی خارج کرد

https://www.bbc.com/persian/science-52458390

 

آمریکا برای ۱۴۳ گزارش مربوط به مشاهده بشقاب پرنده هیچ توضیحی نیافته است

https://per.euronews.com/2021/06/26/us- ... nexplained

 

بودجه مخفیانه پنتاگون برای تحقیق در مورد بشقاب‌پرنده‌ها Access to the comments

https://per.euronews.com/2017/12/18/pen ... et-program

 

 

افشاگر بشقاب‌پرنده: پنتاگون می‌خواهد مرا بی‌آبرو کند

https://www.independentpersian.com/node ... 9%86%D8%AF

 

گزارش اشیا ناشناس پرنده؛ یافته‌های دولت آمریکا چه رازهایی را آشکار می‌کند؟

https://www.independentpersian.com/node ... 9%85%DB%8C

 

 

به طور خلاصه حیات فرازمینی می‌بایست چند شرط داشته باشد تا توسط ناسا و ... رویت و مورد قبول و تأیید قرار گیرد. اول اینکه اجداد و نیایشان انتر باشد چیزی همانند لوسی. ثانیاً از لحاظ فهم و شعور در ردیف خودشان و یا پایین‌تر باشد. در غیر این صورت مورد قبول واقع نخواهد شد هرگز و ابداً. کلیسا و پاپ هم مخالف است. حتی مسلمانان چون انسان خلیفه خداست و باشعورترین و برترین موجود هستی و  ... حوزه و دانشگاه هم مخالف هستند و هم فکر ناسا. یعنی ساده بگویم آنها به دنبال گونه‌های جدید و رنگی حتی راه‌راه از انترها هستند که اگر در آمازون فعالیت کنند احتمال موفقیتشان خیلی بیشتر است تا کیهان و البته مقبول‌تر و جامعه‌پسندتر. جوامع بشری هم آماده پذیرش آن  نیستند. چرا که ممکن است رقیب جدی و خطرناکی برای تملک و تصرف سیاره زمین باشند.

 

ویدئو:

https://www.bbc.com/persian/av-embeds/science-57617927

 

https://www.aparat.com/v/YbS3d/%D8%A7%D ... %87_-_2017


میکروارگانیسم‌های رآکتوری، ژنراتوری و ترکیبی:

 

قبل از هر چیز باید بدانیم که در شیمی کوانتومی معنی دقیق فرایند شیمیایی چیست؟

در شیمی کوانتومی فرایندهای شیمیایی به دو گروه کلی گرماگیر و گرمازا تقسیم‌بندی می‌شوند. به طور مثال ترکیب هیدروژن با اکسیژن واکنش گرمازا است و به نسبت جرم خودشان، بیشترین مقدار از دما و حرارت را ایجاد می‌کنند.

 

 

این نوع واکنش‌ها سرعت زیادی دارند و چون فرایند شیمیایی به‌صورت تصاعدی، به‌پیش می‌رود، در نتیجه نیاز به کنترل دقیق دارند. یعنی نسبت به تغییر زمان، مقدار مشخصی از مواد اولیه وارد محیط واکنش می‌شود و فشار محیط نیز می‌بایست کنترل شده و مانع انفجار مخرب شد. به این نوع سیستم‌ها اصطلاحاً ژنراتور (مولد) گفته می‌شود. چون برای ما حرارت یا انرژی در صورت‌های مختلفی تولید می‌کنند همچنین ترکیباتی جدید. ولی واکنش هیدروژن با نیتروژن برای تولید گاز آمونیا و یا ترکیب اکسیژن با نیتروژن برای تولید گاز مونوکسید و دی‌اکسید نیتروژن به این راحتی‌ها نیست!

چرا که این واکنش‌ها گرماگیر هستند و جهت انجام این واکنش‌ها، نیاز به رآکتور و کاتالیست داریم. در شیمی کوانتومی رآکتور به یک سیستم بسته ترمودینامیک گفته می‌شود که با دما و فشار بالا، موجب می‌شود که ترکیبات موردنظر ما حاصل شوند. ولی در دنیای امروزی، انرژی گران است و بعضی واحدهای تولیدی، سعی می‌کنند که از حرارت و فشار ایجاد شده در واکنش‌های گرمازا، واکنش‌های گرماگیر را سبب شوند و نه‌تنها در مصرف انرژی صرفه‌جویی کنند، بلکه هر دو گروه از ترکیبات را هم‌زمان تولید کنند. به طور مثال رآکتوری را در نظر بگیرید که ورودی آن اکسیژن، هیدروژن و نیتروژن است. مسلماً داخل سیستم بخار آب، گاز آمونیا، گاز مونوکسید و دی‌اکسید نیتروژن و ... پدیدار شده و خروجی سیستم به‌احتمال خیلی زیاد در نهایت نیترات آمونیوم و بخار آب و ... است، آن هم بدون نیاز به هیچ‌گونه انرژی خارجی و به‌صورت خودبه‌خودی که می‌توان از آن به‌عنوان نوعی کود شیمیایی و ... استفاده کرد.

 

در حالت کلی این نوع واکنش شیمیایی را می‌توان سری واکنش‌های پایا پایی نام‌گذاری کرد. ولی طراحی و ساخت این‌چنین رآکتور و سیستم ترمودینامیکی، بسیار مشکل و شاید غیرممکن باشد و یا اینکه کنترل آن برای جلوگیری از انفجار مخرب یا حصول نتیجه مطلوب در خروجی رآکتور، کار بسیار سخت و ناممکنی باشد و این موضوع مهم که نمی‌توان از کاتالیست مؤثری استفاده کرد یا اینکه کاتالیست مؤثر فعلاً شناسایی نشده است. ولی این‌چنین سیستم‌هایی در احیای آلومینوترمیک یا سیلیکوترمی برای ساخت و تولید انواع آلیاژهای فلزی، عملی و ممکن است. در این واکنش‌ها، فلزاتی همچون آلومینیوم، منیزیم و ... اکسید می‌شوند و حرارت بسیار زیادی ایجاد می‌شود که باعث ذوب و ته‌نشین شدن فلزات مذاب دیرگداز احیا شده همچون تنگستن، مولیبدن و ... می‌شود. ولی نکته جالب اینجاست که در علم شیمی، خروجی واکنش‌های گرمازا پایدار و PH آنها نزدیک 7 است. به طور مثال آب یا نمک سدیم که خنثی به نظر می‌رسند و برای تجزیه آنها، مجدداً به یک واکنش گرماگیر نیاز داریم. به طور مثال برق‌کافت یا تجزیه الکتریکی و بر عکس آن، خروجی واکنش‌های گرماگیر ناپایدار و PH آنها از 7 فاصله گرفته و خاصیت اسیدی یا بازی از خود نشان می‌دهند. به طور مثال آمونیاک یا اسید نیتریک که به‌شدت بازی یا اسیدی هستند و چون میل ترکیبی با عناصر یا ترکیبات دیگر را دارند و بسیار ناپایدار هستند، واکنش‌های بعدی آنها، گرمازا خواهد.

در فیزیک کوانتومی بحث کلی در مورد جرم و انرژی و همچنین ترازهای انرژی یک عنصر یا اتم است. همچنین تبادل انرژی و ... ولی در شیمی کوانتومی بحث کلی در مورد جرم و انرژی و همچنین ترازهای انرژی در یک مولکول یا ترکیب است و صدالبته تبادلات آن و ... و چون فیزیک کوانتوم تحت شرایطی تقریباً تمامی باورها و دانسته‌های بدیهی ما را به چالش می‌کشد، شیمی کوانتومی نیز گویش همانندی دارد. در حقیقت شیمی هسته‌ای کوانتومی به دانشی اطلاق می‌شود که سعی می‌کند رفتار مواد و ترکیبات غیررادیواکتیو را در جوار عناصر رادیواکتیو برسی کند و برعکس و همچنین در حالات متنوع، گوناگون و ترکیبی بیشتر دیگر و صدالبته به نتایج بسیار عجیب، شگفت‌انگیز و باورنکردنی نیز می‌رسد. چون ذات دانش کوانتوم این‌چنین است. یعنی ممکن است تحت شرایطی، نتایج برعکس انتظارات ما از علم شیمی یا سایر علوم باشد و همه چیز وارونه و برعکس شود. به طور مثال علم شیمی برای هر نوع ماده یا ترکیب خوراکی، نوشیدنی، شیمیایی و ...... یک فرمول ارائه می‌کند. ولی بازار مصرف به‌ازای هر واحد مورد دادوستد صدها، بلکه هزاران و ... واحد ارزی تعیین می‌کند که توجیه آن از شیمی کوانتومی برمی‌آید. یا عابر یا عابرین پیاده، سواره و ... فرض کنید که با هم تصادم یا تنشی دارند. آیا قانون برای آنها یکسان است؟ آیا قوانین تمامی ممالک با هم یکسان است؟ فیزیک مکانیک جز دستگاه مختصات مرجع و تکانه چیز دیگری برای بیان دارد؟ بدتر از همه نسبیت که می‌گوید تمامی حالات نسبی است. ولی فیزیک کوانتومی حرف جالبی دارد! اولاً شاید هرگز موفق نشویم تمامی حالات تصادم و تنش را به دست آوریم و ثانیاً هر حالت از تصادم یا تنش، یک پدیده و نتیجه مربوط به شرایط خود را ارائه می‌کند. واکنش دیگران می‌تواند در مورد این مطالب چه باشد؟ اصل قضیه برای خیلی‌ها بی‌معنی و بی‌اهمیت یا بی مفهوم است و ارزش اتلاف ... ندارد؛ یعنی به ما چه! بعضی‌ها شاید علاقه‌مند بوده باشند؛ ولی توان رسیدگی به موضوع را نداشته باشند و..... ولی متأسفانه بعضی‌ها شاید عناد کرده به خود صورت‌مسئله ایراد بگیرند و آن را نفی کنند! 

در مورد تکامل چنین متصور است که میکروارگانیسم‌های اولیه در کف اقیانوس، در فشار و دمای بالا، همانند یک رآکتور عمل کرده و عناصر و ترکیبات معدنی ساده را با هم ترکیب می‌کرده‌اند. اما میکروارگانیسم‌های بعدی که در ارتفاع بالا و نزدیک به سطح آب بوده‌اند به علت فشار و دمای پایین از طریق تجزیه آن ترکیبات تولید شده در اعماق اقیانوس به حیات خود ادامه می‌داده‌اند. اما با تابش نور خورشید به سطح آب، این بار میکروارگانیسم‌هایی شکل‌گرفته‌اند که در فشار و دمای متوسط، همانند یک رآکتور دما و فشار پایین عمل کرده و عناصر و ترکیبات معدنی ساده را با هم ترکیب می‌کرده‌اند. بعدها با ادغام میکروارگانیسم‌ها تک سلول‌های ابتدایی توانسته‌اند همانند یک زوج رآکتور و ژنراتور شیمیایی عمل کرده؛ یعنی هم با جذب انرژی بتوانند ترکیباتی را درست کرده و یا اینکه تجزیه کنند و حتی با ترکیب و یا تجزیه ترکیبات، خودشان انرژی تولید کرده و از فشار و انرژی اعماق اقیانوس مستقل و بی‌نیاز شوند. یعنی در نصف شبانه‌روز جاذب انرژی باشند و در نصف دیگر دافع انرژی شوند و ...

با تکامل این سلول‌های اولیه، موجودات نسبتاً پیچیده‌ای همانند انسان‌های بدوی پدیدار شده‌اند که شناسایی چهار هورمون انسولین، تستوسترون یا پروژسترون، سوماتوتروپین و کورتیزون دال بر این موضوع است که سلول‌های انسانی و حیوانی به‌طورکلی از ترکیب دو ژنراتور و دو رآکتور پیچیده و متکامل شده تشکیل یافته‌اند که با یکدیگر تبادل انرژی الکتروشیمیایی دارند. چرا که این هورمون‌ها همانند تحریک‌کننده و یا کاتالیست تشدید کننده واکنش‌های شیمیایی در بدن عمل می‌کنند. به طور مثال انسولین قند و نشاسته را تبدیل به چربی می‌کند و سوماتوتروپین برعکس آن عمل کرده و چربی را به قند تبدیل می‌کند و تستوسترون یا پروژسترون که چربی را به اسیدآمینه یا پروتئین تبدیل می‌کند و کورتیزون که برعکس آن عمل کرده و پروتئین را تبدیل به چربی می‌کند.

گرگ‌های خرافاتی و انسان:


به باور گرگ‌ها علت اصلی آتش، رعد و برق است و انسان‌ها از درون آتش به بیرون می‌جهند. منتها تا آتش روشن و سوزان است، توان دور شدن و ترک آن را ندارند. همیشه بوی دود و سوخته می‌دهند و آتش را درون خود حمل می‌کنند. در شب می‌توانند مقداری از آن را بیرون آورده و با خود حمل کنند (مشعل). آنها می‌توانند ستارگان آسمان را پایین آورده و در خانه، شهر و روستا نگهدارند (لامپ) و با روشن شدن هوا آنها را به جای خود فرستاده و ناپدید کنند. بعضی از انسان‌ها می‌توانند ستارگان آسمان را روی زمین به حرکت در آورند (چراغ خودرو). انسان‌ها چون از رعد و برق و آتش هستند می‌توانند حیوانات وحشی را رام کرده و اسیر و برده خود کنند. سگ‌ها خائن هستند و با انسان‌ها همدست شده‌اند. آنها سگ‌ها را جادو کرده‌اند. این شیادها روی دو پا راه می‌روند و خیلی مرموز هستند. گرگ‌ها از انسان نمی‌ترسند ولی قدرت تجزیه و تحلیل انسان را ندارند. از این رو ترجیح می‌دهند که به انسان حمله نکنند. چون از عاقبت این حمله مطمئن نیستند. گرگ‌ها ریسک و قمار نمی‌کنند. تا اطمینان پیروزی و موفقیت نداشته باشند هرگز حمله ور نمی‌شوند. از آتش سوزی جنگل وحشت دارند چون فکر می‌کنند که میلیاردها انسان بیرون خواهند جهید و جایی برای آنها نخواهد ماند.

انسان‌ها آیین و مذهبی شیطانی دارند. چون حیوانات را درون آتش می‌سوزانند و سپس می‌خورند. استخوان برای آنها حرام و ممنوع است چون اگر استخوان بخورند به درون آتش بازگشت می‌کنند. از این رو استخوان حیوانات را رها می‌کنند. نمک برای آنها ماده‌ای جادویی است و در مراسم و سنن شیطانی خود روی حیوان سوخته می‌ریزند تا شور و بدمزه شود. اگر آنها را تنها یافتیم تکه پاره و نابود خواهیم کرد تا آتش و آتش پرستی نابود شود. آنها بوی میوه ترشیده (الکل) می‌دهند و از داخل در حال گندیدن و پوسیدن هستند. انسان از بوی چهارپایان خوشش می‌آید و یا می‌خواهد ما را فریب دهد و خودش را به آنها می‌مالد. انسان‌ها ما را تحریک به حمله می‌کنند. آنها داخل پوست حیوانات دیگر همچون خرس می‌روند و شاید توان ترکیب شدن با آنها را دارند. اینگونه به پیش رود انسان‌ها کالبد تمامی حیوانات را غصب و تصاحب می‌کنند.

 

انسان‌های خرافاتی و طایفه جنیان:


درست همانند خرافات گرگ‌ها در مورد انسان، خرافات مشابهی در انسان‌ها در مورد طایفه جنیان وجود دارد. انسان‌ها از خرافات گرگ‌ها بی‌خبرند، ولی جنیان از خرافات انسان‌ها کاملا با خبر و مطلع هستند. از این رو تمایلی برای همزیستی با انسان را ندارند. چون انسان موجودی سطح پایین در مقابل آنهاست. طایفه جنیان انسان را صرفا در مقام سگ اهلی شده قبول و پذیرش می‌کنند نه موجودی همانند و برابر خودشان.

 

 

درگیری مهدوی ها با طایفه جنیان

https://www.aparat.com/v/6KeOG

 

۱۸ حیوان ترکیبی قانونی که حتی تصور نمی کنید وجود داشته باشند.

 

شیببر ( شیر نر + ببر ماده )

 

هر چند شایعاتی در مورد تایگون وحشی وجود دارد، اما تا آنجا که می‌دانیم این حیوانات تنها در جایی که عمدا پرورش داده شده اند زندگی می‌کنند. آنها به سرعت بزرگ می شوند. به طوری که به عنوان بزرگترین گربه در جهان شناخته می‌شوند. هرکول، چاق ترین تایگون یا شیببر است که بیش از ۴۱۰ کیلوگرم وزن دارد.

 

ببشیر ( ببر نر + شیر ماده )

 

آیا می‌دانید ببشیر و شیببر و حال تکثیراند؟ ما شما را تنها می‌گذاریم تا اسم فرزند آنها را پیدا کنید!

 

گورالاغ ( گورخر + الاغ )

 

یک نوع تغییر یافته به نام گورالاغ.

 

جگلیون ( جگوار نر + شیر ماده  )

 

جگلیون ترکیبی بیساز نادر است. این عکس ها از  Jahzara و Tsunami هستند که در انتاریو کشور کانادا متولد شده اند.

 

بزفند ( بز نر + گوسفند ماده )

یکی دیگر از حیوانات نادر، فرزند بز و گوسفند است که معمولا جنین آنها مرده به دنیا می‌آید.

 

خرس گرولار ( خرس قطبی + خرس قهوه ای )

 

این نوع همچنین با نام خرس “pizzly” شناخته می‌شود که در باغ وحش گرولار زندگی می‌کند. اگر چه در طبیعت هم رویت شده است.

 

کایگرگ ( گرگ + کایوت )

 

کایگرگ ها بسیاری از ویژگی های رفتاری کایوت ها و گرگ ها را به ارث برده اند. اندازه  ی آن آنها چیزی بین گرگ و کایوت است.

 

زبرویید ( گور خر + حیوانی مثل اسب)

 

داروین یکی از اولین زبرویید های تولید شده است. این حیوان تهاجمی تر از اسب بود و سخت اهلی شده است.

 

گربه سوانا ( گربه خانگی + گربه وحشی )

 

این موجود زیبا مانند سگ برای بازی دم خود را تکان می‌دهند. آنها از آب نمی‌ترسند و بسیار گران قیمت هستند.

 

والفین ( نهنگ قاتل نر + دلفین پوزه بطری )

 

نهنگ قاتل در واقع از خانواده ی دلفین ها آمده. اما با این وجود، بسیار نادر است. در حال حاضر، تنها یک ولفین وجود دارد.

 

بیفالو ( بوفالو + گاو )

 

این موجودات همچنین “cattalo” نیز نام‌برده می‌شوند و از سال ۱۸۰۰ می‌زیستند.

 

هینی ( الاغ ماده + اسب نر ) - خر کوهی ارسباران  - قره داغ اشئی

 

این موجود از قاطر جثه ی کوچکتری دارد و همچنین در طبیعت بسیار رایح هستند مخصوصا مناطق ارسباران.

 

نارلوگا ( ماهی خاویار + نهنگ دریای قطب شمال )

 

این موجود نیز بسیار نادر است. اگر چه تعداد رویت آن در اقیانوس اطلس شمالی به تازگی افزایش پیدا کرده است.

 

کَما ( شتر + شتر بی کوهان آمریکای جنوبی )

 

این موجود اولین بار در مرکز تولید مثل شتر در دبی در سال ۱۹۹۸ از طریق تلقیح مصنوعی به وجود آمدند. آنها این موجود را برای استفاده از پوست آن ایجاد کردند. تا کنون تنها ۵ مورد از این موجود متولد شده است.

 

درو ( گاو و گاومیش وحشی )

 

این موجود در تبت و مغولستان برای گوشت و مقدار شیری که تولید می‌کند ارزشمند است. آنها از گاو و گاومیش بزرگتر و قوی تر هستند. همانطور که بیفالو ها هستند.

 

لیپون ( پلنگ نر + شیر ماده )

 

این حیوانات زیبا تنها در پناهگاه ها تولید می‌شوند.

 

مُلارد ( اردک وحشی + اردک مسکویی )

 

این موجود تنها برای مواد غذایی پرورش داده می‌شود. آنها قادر تولید مثل نیستند.

 

اِبران ( گاو + گاومیش کوهان دار اروپایی )

 

اِبران ها در مقابل بیماری ها قوی تر و مقاوم تر هستند. ابتدا تصور میشد آنها جایگزینی برای احشام ( گاو ) باشند. در حال حاضر، تنها یک گله ی کوچک از آنها در پارک ملی لهستان وجود دارند.

 

ترکیب سگ و گربه در طبیعت

چند خانواده از زیرراسته گربه‌سانیان: گربه‌زبادان ماداگاسکار، گربه‌ایان، کفتاران، خدنگان، زبادان

 

همهٔ خانواده‌های موجود در سگ‌سانیان (از چپ به راست): سگان، خرسان، خرسکیان، گندراسویان، سرخ‌پاندایان، راسویان، فکان گوش‌دار، گرازهای دریایی،

 

سوره تين

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. سوگند انجير و زيتون را

  2. و كوه سينين ( سينا ) را

  3. و اين ديار امانت دار ( با امنيت ، با ايمنی و بی خطر ، امين ، آرام و آسوده ) را

  4. حتما آفريده‌ايم انسان را در نيكوترين ( بهترين ) تقويمی ( ارزيابی ، تصحيحی ، اصلاحی ، ثبت به روزی ، برآورد و محاسبه‌ای )

  5. سپس برگردانيم ( رد كنيم ، گذر و عبور دهيم ) او را [به] پايين‌ترين ( پستترين ، نازلترين ، كم كيفيت‌ترين ، كم بها و كم ارزش‌ترين ، فرومايه‌ترين ، كم رتبه‌ترين ) پايين‌يان ( پستتران ، نازلتران ، كم كيفيت‌تران ، كم بها و كم ارزشتران ، فرومايگان )

  6. بجز كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند  صالحات را ( خيرات و نيكی‌ها را ) ، پس برای ايشان [است] اجری ( پاداشی ، مزدی ) ، بدون منتی

  7. پس چه چيزی ( چه عامل و سببی ) تكذيب ميكند تو را ، بعد ( پس از اين ، بعد از اين زمان ) به دين

  8. آيا نيست خداوند به حَكمترين ( بهترين حاكم ، حكومت كننده ، رای دهنده ، حكم دهند ، قضاوت كننده ، فتوی دهنده ، محكم و استوارترين ) حاكمان ( فرمانروايان ، يا قضات و داوران )

 

بگو آن خبری ( آگهی ، اطلاعيه ای ) عظيمی ( بزرگی ) [است]

[كه] شماييد از آن اعراض كنندگان ( امتناع و خودداری كنندگان )

نبوده [است] برای من از آگاهی به بزرگان ( مقربين ، سران ) بالا ( نزديك عرش ، بالا رتبه ) ، زمانی كه مجادله ( دعوا ، جر و بحث ، بگو مگو ) ميكردند

كه وحی می شود به [جانب] من [كه] جز اين نيست كه من هشدار ( بيم و هراس ) دهنده ای ، آشكاری [هستم]

زمانی كه گفت سرورت برای ملائكه ، همانا من آفريننده ( خالق ) بشری از گلی [هستم]

پس وقتی كه درست كردم ( راست و ريست ، متناسب و سامان دادم ) او را و دميدم ( باد كردم ، پر كردم ) در آن از روحم ، پس فروافتيد ( پايين آييد ، سقوط كنيد ، واقع شويد ، انجام دهيد ) برای او سجده كنندگان ( تعظيم كنندگان ، زانو به زمين زدگان )

پس سجده كرد ملائكه  همگی ( تمامی ) ايشان ، جمع شدگان ( دسته جمعی ، به جملگی )

مگر  ابليس [كه] خود بزرگی ( نخوت ، استكبار ، خودخواهی ) كرد و بود از كافران ( ناسپاسان ، نا شكران )

گفت [خداوند كه] ای ابليس چه چيز منع  كرد ( بازداشت ) تو را كه سجده كنی برای آنكه آفريدم  به دستم ، خود بزرگی  كردی يا بودی ( شدی ، ميباشی ) از عاليها ( بلند رتبه ها ، بالا و بالا نشينها ، مرغوبها ، والا مقامها )

گفت من بهتری ( خوب و نيك و نيكوتری ) از او [هستم] ، آفريدی مرا از آتشی و آفريدی  او را از گلی

گفت پس خارج شو از آن (بهشت) ، پس بدرستی تو [هستی] رانده شده ای ( سنگسار شده ای )

و همانا برای تو است ، لعنت ( نفرين ، لعن ) من تا روز دين [روز قيامت]

گفت سرورم ، پس مهلت ( انتظار ، چشم به راهی ) ده مرا تا روز[ی  كه] مبعوث ميشوند ( برانگيخته و زنده ميشوند )

گفت پس بدرستی تو هستی از چشم به راه هان ( منتظر شدگان ، مهلت داده شدگان ، در انتظاران )

تا روز وقت معلوم

گفت پس به عزت ( شكوه ، عظمت و قدرت ، ارجمندی ) تو [سوگند كه] حتما فريب ( از راه به در ، به دام ، سرگردان ) ميكنم ايشان را همگی

مگر عابدان ( بندگان ، عبادت كنندگان ) تو از ايشان [كه] خالص ( بی ريا ) شدگان ( مخصوص ها ، مخلص ها ) [هستند]

گفت پس حق ( حقيقت ، واقعيت و درست ) [است] و  حق ( حقيقت ، واقعيت و درست و راست ) ميگويم ←

[كه] حقيقتا پر ( آكنده ، لبالب ، لب ريز ) ميكنم جهنم را از تو و از كسی كه تبعيت كند تو را ، از ايشان  همگی 58 ص

 

و بدرستی مكان ( تمكين ) داده ايم  شما را در زمين و قرار داديم برای شما در آن معيشتها ( گذران زندگی و حياتها ) ، [جز] اندكی شكر نميكنيد

و خلق كرده ايم شما را ، سپس صورتگری كرديم شما را ، سپس گفتيم به ملائكه [كه] سجده كنيد برای آدم ، پس سجده كردند بجز ابليس [كه] نبوده است از سجده كنندگان

[خداوند] گفت چه [دليلی] منع كرد تو را كه سجده نكنی زمانی كه فرمان دادم تو را ، [ابليس] گفت من بهتری از او [هستم چرا كه] خلق كردی مرا از آتشی و خلق كردی او را از گلی

[خداوند] گفت پس فرودآی ( كم رتبه شو ، پايين رو ) از آن ( مقام يا بهشت ) ، پس شايسته نمی باشد برای تو كه تكبر ( خود بزرگی ) كنی در آن ، پس خارج شو [كه] بدرستی تو از خوار ( كوچك و پست ) شدگان [هستی]

[ابليس] گفت  فرصت ( انتظار ) بده مرا تا روزی كه مبعوث ميشوند

[خداوند] گفت بدرستی تو از چشم به راهان ( منتظران ، فرصت داده شدگان ) [هستی]

  • [ابليس] گفت پس به [سبب] آنچه كه فريب دادی ( گمراه و مغرور كردی ) مرا ، حتما می نشينم برای ايشان ، راه تو آن مستقيم ( درست ، راست ، پايدار ) را

  • سپس حتما می آيم ايشان را از پيش رويشان و از پشت سر ايشان و از راستهايشان و از چپهايشان و نمی يابی اكثرشان را شكر گزاران

    [خداوند] گفت خارج شو از آن ملامت ( نكوهش ) شده ای دور از رحمتی ( رانده شده ای ) ، حتما كسی را كه تبعيت كند تو را از ايشان ، حتما لبريز ( لبالب ، آكنده ) می كنم جهنم را از شماها جملگی ( دسته جمعی ) 18 اعراف

     

    فرقه ای ( گروهی ) را هدايت  كرد و فرقه ای را حقيقت يافت برای ايشان ضلالت ( گمراهی ) [چرا كه] بدرستی ايشان اتخاذ ( انتخاب ) كردند شياطين را سرپرستانی ( اوليايی ، دوستی ) از غير خداوند و گمان ميكنند كه بدرستی ايشانند هدايت شدگان ( راه يافتگان ) 30 اعراف

     

    و اما اگر وسوسه ميكند تو را از [طرف] شيطان وسوسه‌ای ، پس پناه بر ( پناه خواه ) به خداوند ، بدرستی اوست شنوايی دانايی

    بدرستی كسانی كه تقوی كردند ( پرهيزگاری كردند ) زمانی كه رسيد ( لمس كند ) ايشان را طايفه‌ای از شيطان ، متذكر ( يادآور ) ميشوند [خداوند را] ، پس آنگاه ايشان بينايان ( آگاهان ) ميشوند

    و برادرانشان فرو می برند ( توسعه می دهند ) ايشان را در  فريب ( غرور ) سپس كوتاهی ( كم كاری ، بی كفايتی ) نمی كنند 202 اعراف

     

     

    سوره جن ، مكی 28 آيه

    به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

    1. بگو وحی شد به سويم كه بدرستی گوش فرا داد نفری ( تنی ، گروهی ، عده ای ) از جن ، پس گفتند ما شنيديم قرآنی ( قرائت شده ای ) عجيبی ( شگفت آوری ) را

    2. هدايت ميكند به جانب رشد ( لغايت و كمال ، هشياری و آگاهی ، هدايت ) ، پس ايمان آورديم به آن و هرگز شريك نمی كنيم به سرورمان احدی ( فردی ، شخصی ، كسی ، چيزی ) را

    3. و بدرستی متعالی ( بلند پايه و مرتبه ) است  بزرگی ( عظمت ) سرور ما [كه] اتخاذ نكرد هم نشينی ( همدم و همسری ) و نه فرزندی  را

    4. و بدرستی ميگفت سفيه ما برای خداوند افترايی ( سخن دور از حق و مبالغه ای ، گزافه ای ، ياوه ای ) را

    5. و ما گمان كرديم كه هرگز نميگويد انس و جن برای خداوند دروغی را

    6. و بدرستی بود مردانی از انس ( انسان ) ، پناه ميبردند ( پناهنده ميشدند ) به مردانی از جن ، پس افزودند ايشان را نادانی ( احمقی ، بدی ، ظلم ، گناه ، طغيان ، گمراهی )

    7. و بدرستی ايشان گمان كردند همچنان كه گمان كرديد شما ، كه هرگز مبعوث ( برانگيخته ، زنده ) نمی كند خداوند احدی ( شخصی و موجودی ، كسی ) را

    8. و ما حتما لمس ( احساس ، درك ) كرديم آسمان را ، پس دريافتيم آن را پر شده ( مملو ) [از] حراست كننده ای ( نگهبانی )  شديدی ( محكم و با قدرتی ) و شهابهايی

    9. و ما می نشستيم در آن ( آسمان ) ، نشيمنگاه‌هايی را برای گوش كردن ( استراق سمع ، جاسوسي ) ، پس كسی كه ميشنود ، الان ( اينك ، بدون درنگ ) درميابد ( می آيد ) برای او شهابی منتظری ( آماده و در دام و كمينی )

    10. و ما خبر ( آگاهی ) نداريم  كه آيا شری ( بدی ) خواسته شده به كسی كه در زمين است يا خواست ( اراده ) كرد به ايشان سرورشان رشدی ( لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی ، هدايتی ) را  

    11. و ما ، از ما صالحان ( اصلاح گران ) [است] و از ما غير آن ، هستيم طريقت ( راههای ) پاره پاره ای ( گوناگون ، جدا جدا ، فرقه فرقه ای )

    12. و ما گمان كرديم كه هرگز عاجز نمی توانيم كرد خداوند را در زمين و هرگز نمی توانيم عاجز كنيم او را [به] فراری

    13. و ما آنگاه كه شنيديم هدايت را ، ايمان آورديم به او ، پس كسی كه ايمان می آورد به سرورش ، پس نمی ترسد تنزلی ( كاهش و كاستی ) و نه نادانی ( احمقی ، بدی ، ظلم ، گناه ، طغيان ) را

    14. و ما ، از ما مسلمانان ( تسليم شدگان ) و از ما ستمگران ( جابران ) [است] ، پس آن كس كه اسلام آورد ( تسليم و سلامت و مسلمان شد ) پس آنها سزاوار ( شايسته ) ميباشند رشدی ( لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی ) را

    15. و اما جابران ، پس باشند برای جهنم هيزمی ( آتش افروزی )

    16. و اگر استقامت ( پايداری ) می كردند بر طريقت ( راه و سيرت و سلوك خداوند ) ، حتما می نوشانيديم ايشان را آبی گوارايی ( بسياری ، فراوانی ، سعادت ) را

    17. برای اينكه بيازماييم ايشان را در آن و كسی كه اعراض ( خودداری ) ميكند از ذكر ( ياد ) سرورش ، در ميپويد او را عذابی دشواری ( سربالايی )

    18. و بدرستی مساجد ( سجده گاه ها ) برای خداوند است ، پس دعا ( صدا ) نكنيد همراه با خداوند احدی ( شخصی ، كسی ، موجودی ) را

    19. و بدرستی او آنگاه كه بلند شد بنده ( عبد ) خداوند  [تا] دعا كند ( بخواند ) او را ( نماز بخواند ) [منظور محمد رسول الله]، نزديك بودند كه باشند برای او روی هم ريخته ای ( طبقه طبقه فرو ريخته ای )

    20. بگو جز اين نيست كه دعا ( ندا ) ميكنم سرورم را و شريك نميگيرم به او احدی ( شخصی ، كسی ) را

    21. بگو همانا من مالك نيستم برای شما ضرری و نه  رشدی را ( سودی ، لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی را )

    22. بگو بدرستی من ،، هرگز پناه نميدهد مرا از خداوند احدی ( شخصی ، كسی ) و هرگز نيابم از غير او پناهگاهی را

    23. مگر ( بجز ) ابلاغی از [جانب] خداوند و رسالات ( پيام رسانی های ) او و كسی كه عصيان ميكند خداوند و رسولش را ، پس بدرستی برای او آتش جهنم [است] ، جاودانان در آن هميشگی [هستند]

    24. تا زمانی كه به بينند آنچه را كه وعده داده ميشوند ، پس به زودی ميدانند چه كسی ضعيفتر ياوری و اندك تر عددی ( تعدادی ، نفراتی ) [است]

    25. بگو  آگاه ( با خبر ) [نيستم] آيا نزديكی است آنچه را كه وعده ميشويد يا قرار ميدهد برای او سرورم تاخيری ( مدتی ، غايتی ، سر آمدی ) را

    26. دانای غيب ( نهان ، نديده و نشنيده ) [است] پس ظاهر ( مشخص ) نمی كند برای ناپيدايش احدی ( كسی ، شخصی ) را

    27. مگر  كسی را كه راضی شد از فرستاده ای ، پس بدرستی او درميپوياند ( روانه ميكند ) از پيش رويش و از پشت سرش منتظری ( كمين و مراقبی ، نگهبانی ) را

    28. برای اينكه بداند كه ابلاغ كرده اند رسالات ( پيامبری های ) سرورشان را و احاطه كرد به آنچه كه در نزد ايشان است و حساب كرد ( شمرد ) هر ( تمام ) چيزی را عددی ( به شماره و تعداد مشخصی )

     

     

    و سوا ( جدا ) شويد امروز ای مجرمان

    آيا عهد نكردم به شما ، ای فرزند ( نسل ) آدم كه عبادت ( بندگی ) نكنيد شيطان را ، بدرستی او برای شما دشمنی آشكاری [است]

    و اينكه عبادت ( بندگی ) كنيد مرا ، اين است راهی ( مسير و سلوكی ) مستقيمی ( راستی ، درستی )

    و بدرستی گمراه كرده است از شما گروهی كثيری را ، آيا پس  انديشه ( عقل و تفكر ) نكرده ايد 62 یس

     

    گفت سرور ما كسيست كه عطا كرد هر ( تمام ) چيزی را خلقتش ( وجودش ) را ، سپس راهنمايی ( هدايت كرد ) 50 طه

     

    و بگو برای بندگانم [كه] گويند آن را كه آن است نيكوتر ، بدرستی شيطان ميچيند [ميكند رفاقت و صميميت] مابينشان را ، بدرستی شيطان باشد  برای انسان دشمنی آشكاری 53 اسرا