-
بخوان (
قرائت كن ، از حفظ بخوان ، بسراي ) به اسم ( نام ) سرورت ،
[همان] كسي كه خلق كرد (
آفريد ، به وجود آورد )
-
آفريد انسان را از
علقي (
لخته خوني ، خوني ، چيز معلقي ، آويزاني ، همان نطفه انسان در رحم مادر كه رشد كرده و در آن خون
پديدار شده است و از رحم مادر آويزان و معلقي ميباشد ، به گونهاي كه سر
به طرف پايين است )
-
بخوان و سرورت بزرگوار [است] ( گرامي ، داراي كرامت و بخشش ، گران مايه و پر مقدار ، محترم
، عزيز ، سخاوتمند ، فوقالعاده و با شكوه و با عظمت است )
-
[همان]
كسي كه ياد ( آموزش ) داد به [وسيله] قلم
-
آموزش (
ياد ) داد انسان را [به] آنچه كه
ندانسته بود ( بلد نبود )
-
چنين نيست ! بدرستي انسان حتما طغيان ( سركشي ، تمرد ،
نافرماني ، عصيان ) ميكند
-
كه ( يا اگر
) به بيند او را بينياز (
مستغني ، دارا ، ثروتمند ، با امكانات ) [يعني زماني كه خداوند انسان را در توانگري مييابد او در
حال طغيان است]
-
بدرستي به سوي سرورت مراجعت
( رجعت ، بازگشت ) [است]
-
آيا ديدي كسي را كه نهي ميكند ؟ (
مانع ميشود ، منع ميكند ، باز ميدارد )
-
بندهاي (
عبادت كنندهاي ) را ، هنگامي كه نماز گزارد
( خداوند را درود فرستاد )
-
آيا ديدي كه [او] بود بر هدايت (
راهنمايي درست ) ؟ (
راهش درست بود ، كارش پسنديده بود ) [منظور نهي كننده است]
-
يا ( آيا
) وادار كرد (
مجبور كرد ، فرمان داد ) به تقوي (
پرهيزگاري ، خدا ترسي ) ؟ [كنايهاي به نهي كننده است]
-
آيا ديدي كه تكذيب كرد (
رد كرد ، انكار و دروغ شمرد ) و روي برگرداند ؟ (
برگشت و رفت ، پشت كرد ، سر دواند ، سرپيچي
كرد )
-
آيا ندانسته است (
نفهميده است ) [كه] بدرستي خداوند مشاهده ميكند (
مي بيند ) ؟
-
چنين نيست ! اگر نهي نشود ( بازداشته نشود ) ،
حتما مي گيريم و مي كشيم به موي پيشاني ( گيسو )
-
گيسوي دروغگويي (
كاذبي ) خطا پيشهاي (
تخلف گري ) [را]
-
پس ميبايست صدا زند (
كمك
خواهد ، بخواند ، ندا كند ، دعا كند ) مناديش را (
گروهش ، اهلش ، همنشينانش ، منجيانش ، انجمنش ، اطرافيانش ، طرف و مخاطب
ندايش را )
-
به زودي ندا ميدهيم (
صدا ميزنيم ، فرا ميخوانيم ) زبانه كشان را (
شكنجه چيها ، شعلهوران )
-
چنين نيست ! اطاعت (
پيروي ) نكن او را و سجده كن و نزديك شو