-
المــص
-
كتابی [است كه] نازل شد به سوی تو ، پس نباشد در سينه ات تنگ شدگی ( سختی ، مضيقه ای ، احساس گناه و
تقصيری ) از آن ، برای اينكه هشدار دهی به [وسيله] آن و ذكری (
يادآوری ) [باشد] برای مومنان
-
تبعيت كنيد آنچه را كه نازل شد به
جانب شما از [جانب] سرورتان و تبعيت نكنيد از غير او اولياء (
سرپرستان ،
دوستان ، مهربانان ، يار و مددكاران
) ، [جز] اندكی متذكر (
يادآور ) نميشويد
-
و چه بسيار از قريه ای [كه]
نابود كرديم آن را ، پس آمد آن را عذاب ما شامگاهی يا [در
حاليكه] ايشان [بودند] چرت
زنندگان ( در روز خوابيدگان و استراحت كنندگان
)
-
پس نبود دعوی (
سخن ) ايشان زمانی كه آمد
ايشان را عذاب ما بجز
اينكه گفتند ما بوده ايم ظالمان
-
پس حتما سوال كنيم [از]
كسانی كه ارسال شد به سويشان [رسولان] و حتما سوال كنيم فرستاده شدگان را
-
پس حتما تعريف كنيم
برای ايشان به علمی و نبوده ايم غيبت
كنندگان
-
و وزن ( سنجيدن و توزين ) [در]
چنين روزگاری حق ( واقعيت و درست ) [است]
، پس كسی كه سنگين شود وزن شده هايش (
بارهايش ، منظور اعمال مورد پسند خداوند ) ، پس آنها ،
ايشانند رستگاران
-
و كسی كه سبك شود (
خفيف شود ) وزن شدهايش ، پس آنهايند كسانی كه زيان
كردند بر خودشان به [سبب] آنچه
كه به آيات ما ظلم ميكردند
-
و بدرستی مكان ( تمكين
) داده ايم شما را در زمين و قرار داديم برای
شما در آن معيشتها ( گذران زندگی و حياتها )
، [جز] اندكی شكر نميكنيد
-
و خلق كرده ايم شما را ، سپس صورتگری
كرديم شما را ، سپس
گفتيم به ملائكه [كه] سجده كنيد برای آدم ، پس سجده كردند بجز ابليس
[كه] نبوده است از سجده
كنندگان
-
[خداوند] گفت چه [دليلی] منع كرد تو را كه سجده نكنی زمانی كه فرمان دادم
تو را ، [ابليس] گفت من بهتری از او [هستم
چرا كه] خلق كردی مرا از آتشی و خلق كردی او را از گلی
-
[خداوند] گفت پس فرودآی (
كم رتبه شو ، پايين رو ) از آن ( مقام يا
بهشت ) ، پس شايسته نمی باشد برای تو كه تكبر ( خود
بزرگی ) كنی در آن ، پس خارج شو [كه] بدرستی تو از خوار (
كوچك و پست ) شدگان [هستی]
-
[ابليس] گفت فرصت ( انتظار ) بده مرا تا روزی كه مبعوث ميشوند
-
[خداوند] گفت بدرستی تو از چشم به راهان (
منتظران ، فرصت داده شدگان ) [هستی]
-
[ابليس] گفت پس به [سبب] آنچه كه فريب دادی (
گمراه و مغرور كردی
) مرا ، حتما می نشينم برای ايشان ، راه تو آن مستقيم (
درست ، راست
، پايدار
) را
-
سپس حتما می آيم ايشان را از پيش
رويشان و از پشت سر ايشان و از راستهايشان و از چپهايشان و نمی يابی
اكثرشان را شكر گزاران
-
[خداوند]
گفت خارج شو از آن ملامت ( نكوهش ) شده ای دور از رحمتی (
رانده شده
ای ) ، حتما كسی را كه تبعيت كند تو را از ايشان ، حتما لبريز (
لبالب ، آكنده ) می كنم جهنم را از شماها جملگی (
دسته جمعی )
-
و ای آدم ساكن شو (
مقيم شو ) تو و زوجت باغ را (
بهشت را
) ، پس بخوريد شما دو نفر از جايی
( هر طرفی كه ) خواستيد شما دو نفر
و نزديك نشويد شما دو نفر به اين درخت [كه در صورت نزديكی] پس ميشويد شما
دو نفر از ظالمان
-
پس وسوسه ( تحريك ) كرد برای آن دو شيطان ، برای اينكه آغاز (
شروع ) كند برای آن دو
آنچه را كه پوشيده شده ( مخفی ، در نهان شده
)
بود از آن دو از بديها ( خوی زشت ، سيرت بد ، بدی و
زشتی و ناپسندی ) آن دو و [ابليس]
گفت نهی نكرد شما دو نفر را سرور شما دو نفر از اين درخت ، مگر
آنكه شما دو نفر شويد دو
مَلَك يا شما دو نفر شويد از
جاودانان
-
و قسم ( سوگند
) خورد برای آن دو [كه] بدرستی من برای شما دو نفر
حتما از خير
خواهان ( نصيحت كنندگان ، مشاورين ، دلسوزان ،
راستگويان ) [هستم]
-
پس بالاند ( سرخوش و مغرور كرد ) آن دو را به غروری (
خودخواهی ، فريبی ) ، پس آنگاه كه چشيدند (
مزه كردند ) آن دو درخت را ، بدعت (
آغاز و شروع ) شد برای آن دو بديها (
خوی زشت ، سيرت بد ) آن دو و بر
آمدند آن دو كه بچسبانند ( گردآوری كنند ) آن دو برای
خودشان از برگ باغ (
بهشت ) و ندا (
صدا ) داد آن دو را سرور آن دو نفر ، آيا
نهی نكردم شما دو نفر را از جوار ( مجاورت ،
نزديكی ) شما دو نفر درخت را و [نه] گفتم برای شما دو نفر
[كه] بدرستی شيطان برای شما دو نفر دشمنی آشكاری
[است]
-
گفتند آن دو نفر (
آدم و زوجش ) ، سرور ما ظلم
كرديم خودمان را و اگر نيامرزی برای ما و رحم [نه] كنی ما را ، حتما ميشويم از زيان
كاران
-
[خداوند] گفت فرود آييد (
سقوط كنيد ، پايين رويد ، منظور هر سه نفر 1 - آدم 2- زوجش
3- ابليس ) ، بعضی از شما برای بعضی [ديگر] دشمنی
[باشيد] ، و برای شماست در زمين
استقراری ( قرارگاهی ، مستقری
) و متاعی
( رزق و روزی ، بهره مندی ) تا (
الی ) زمانی (
موعدی ، وقتی مشخص )
-
[خداوند] گفت در آن (
زمين ) زنده ميشويد (
زندگی ميكنيد ، خلق
ميشويد ، متولد ميشويد ، حيات پيدا ميكنيد ) و در آن ( زمين
) می ميريد و از آن (
زمين ) خارج كرده ميشويد (
مجددا زنده ميشويد در روز قيامت )
-
ای پسران
آدم فرو فرستادهايم برای شما لباسی را [كه] ميپوشاند (
پنهان می كند ) بديها (
خوی زشت ، سيرت بد ، بدی و زشتی و ناپسندی
) شما را و زينتی
( آراستگی ) [است]
، و لباس پرهيزگاری ( جامه تقوی و ترس از خداوند
)
آن بهتری است ، آن از آيات ( نشانه های
)
خداوند [است] باشد برای ايشان كه متذكر شوند (
يادآور
شوند )
-
ای پسران
آدم به فتنه ( بلا و مصيبت ) نياندازد ( مفتون و فريفته نكند ) شما
را شيطان ، همچنان كه خارج كرد والدينتان را از باغ (
بهشت ) ، ميكند (
پاره و
از تن درمی آورد ) از آن دو نفر لباسهايشان را ، برای اينكه آشكار كند ( نشان دهد
) آن
دو را بديها ( خوی زشت ، سيرت بد ، بدی و
زشتی و ناپسندی ) آن دو را ، بدرستی او ميبيند شما
را ، او و قبيله اش ( ايل ، تبار ، قوم ، طايفه
) از جايی (
مكان و طرف و سويی ) [كه]
نمی بينيد ايشان را ، ما قرار داديم شياطين را ، سرپرستان (
اوليا ، حاكمان ، زمامداران ، دوستان ) برای كسانی كه ايمان نمی
آورند
-
و زمانی كه انجام دهند گناه آشكاری
را ، گويند دريافتيم بر آن (
گناه آشكار ) پدرانمان را و خداوند فرمان داد ما را به آن ، بگو بدرستی
خداوند فرمان نمی دهد به فحشا ( گناه
آشكار ) ، آيا ميگوييد برای خداوند آنچه را
كه نمی
دانيد ( علم و آگاهی نداريد )
-
بگو فرمان داد سرورم به قسط (
عدل ، دادگری ، انصاف ) ، و
به پا داريد صورتهايتان را در نزد هر ( تمام
) مسجدی ( سجده گاهی ) و بخوانيد (
دعا كنيد ) او را مخلص (
خالص ) شدگان برايش دين را ، آنچنانكه
شروع كرد ( خلق و درست كرد ) شما را
[همانگونه نيز] بازگشت ميكنيد
-
فرقه ای (
گروهی ) را هدايت كرد و فرقه
ای را حقيقت يافت برای ايشان ضلالت ( گمراهی )
[چرا كه] بدرستی ايشان اتخاذ (
انتخاب
) كردند شياطين را سرپرستانی ( اوليايی ،
دوستی )
از غير خداوند و گمان ميكنند كه بدرستی ايشانند هدايت شدگان (
راه يافتگان )
-
ای پسران آدم بگيريد (
به تن كنيد ) زينت (
زيور ، مايه آراستگی ) خودتان را در نزد هر ( تمام
)
مسجدی ( سجده گاهی ) و بخوريد
و بنوشيد و اسراف ( زياده روی ) نكنيد ،
بدرستی او ( خداوند ) دوست نميدارد اسراف
كنندگان را
-
بگو چه كسی حرام (
ممنوع ، غير مجاز ) كرد زينت خداوند را ،
آنرا كه
خارج كرد برای بنده گانش و پاكيزگان از رزق (
روزی ) را ، بگو آن برای
كسانی [است] كه ايمان آوردند در زندگی دنيا ، مخصوصی (
ويژه ای ) [باشد جهت]
روز قيامت ، آنچنان تشريح ميكنيم آيات را برای قومی كه ميفهمند (
درك می كنند )
-
بگو جز اين نيست [كه] حرام ( ممنوع
، غير مجاز )
كرد سرورم گناهان فاحش ( آشكار ، معلوم و مشخص ،
بيش از حد و اندازه ) را ، آنچه را آشكار ( علنی
) شود از آن و آنچه كه پنهان ( درونی و مخفی )
شود و
گناه ( خطا ، اشتباه ، ظلم ) و پافشاری (
طلب و درخواست بيش از حد و اندازه ، پايداری ، زورگويی ، جفا
، زور بگيری
) بدون حقانيت ( غير مستحق بودن ، موجه بودن
) را و اينكه شريك گردانيد به خداوند آنچه را كه نازل نشده به آن ( شرك
) دليلی و اينكه بگويد (
نسبت دهيد ) برای خداوند آنچه را كه نميدانيد
-
و برای هر (
تمام ) امتی ( ملتی
) اجلی ( مهلت ، زمان مشخص و معلومی
، تاريخ انقضاء و سر رسيدی ) [است] ، پس آنگاه كه آمد (
رسيد ) اجلشان ، به تاخير افكنده نمی
شوند ساعتی ، و جلو انداخته نمی شوند
-
ای پسران آدم ، اگر ( چنانچه )
بيايند شما را فرستادگانی ( رسولاني
) از خودتان ( از جنس
و ميان خودتان ) [كه] تعريف (
بازگو )
كنند برای شما آياتم ( سخنانم ) را
، پس كسی كه ترسيد ( تقوی و پرهيز ) كرد و اصلاح كرد ، پس نيست ترسی برايشان و نباشند افسردگان (
اندوهگينان )
-
و كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما
و خود بزرگی ورزيدند از ( پذيرش ) آن ، آنهايند اصحاب
( اهل ) آتش ، ايشانند در آن جاودانان
-
پس كيست ظالمتر از كسی كه افترا بست برای خداوند
كذبی ( دروغی ) را يا تكذيب
كند به آيات او ، آنهايند كه
ميرسد ايشان را نصيبشان از كتاب ، تا هنگامی كه آيد ايشان را رسولان ما (
ملائكه ) ، می ميرانند ايشان را ،
[ملائكه] گويند كجايند آنچه را كه می
خوانديد از غير خداوند ،
گويند گم شدند ( ناپديد شدند ) از ما و
گواهی دهند برای [برعليه] خودشان [كه] بدرستی ايشان بوده اند
كافران ( ناسپاسان و نا شكران )
-
[خداوند]
گويد داخل شويد در امتهايی [كه] داخل شده
است از قبل شما از جن و انس در آتش ، هر زمان [كه] داخل شود امتی ، لعنت كند مثلش (
همتايش ) را ، تا آنگاه كه ملحق شوند ( پياپی به
هم پيوندند ) در آن همگی ، گويد آخرينشان به اولينشان ، سرور ما
اينان گمراه كردند ما را ، پس بده ايشان را عذابی دو برابری را
از آتش ، [خداوند] گويد برای همگی
دو برابر شده ای [باشد] و ليكن نمی
دانيد
-
و گويد اولينشان به آخرينشان ، پس
نيست برای شما [از] برای ما از
فضيلتی ( مزيتی ، رجحانی ) ، پس بچشيد عذاب را به [سبب]
آنچه كه كسب ميكرديد
-
بدرستی كسانی كه تكذيب كردند به
آيات ما و كبر ( خودخواهی )
ورزيدند از آن ، گشوده
نميشود برای ايشان درب های آسمان و داخل نمی شوند باغ (
بهشت ) را تا اينكه (
مگر اينكه ، به شرط اينكه ) در آيد ( وارد شود ، عبور كند )
طناب قطور ( همانند طناب
كت و كلفت كشتی ) در سوراخ سوزن [خياطی
و ...] و
آنچنان جزا ( مجازات ) ميكنيم
مجرمين را
-
برای ايشان از جهنم جايگاهی (
مهدی ) و از بالای سرشان پوششها (
سرپوشها ، پرده ها ) [است]
و آنچنان جزا ( مجازات ) ميدهيم
ظالمان را
-
و كسانی را كه ايمان آوردند و عمل
كردند صالحات را ، تكليف ( وظيفه ، مجبور
) نمی كنيم شخصی را مگر وسعش (
توانايی و قابليتش ، مقدوراتش ) ، آنهايند اصحاب باغ (
بهشت ) ايشانند در آن جاودانان
-
و بكنيم ( بزدايم ) آنچه را كه در قلبهايشان [است]
از كينه ای ( بغضی ) ، جاری
ميشود از زيرشان چشمه ها و گويند
حمد ( شكر و سپاس ، درود ) برای خداوند ،
كسی كه هدايت كرد ما را
برای اين و نبوده ايم از برای اينكه هدايت شويم اگر كه هدايت نكرده بود
ما را خداوند ، حتما آمد فرستادگان سرورمان به حقيقت (
بدرستی ) ، و ندا (
صدا ، آهنگ ) داده شوند كه اين شمايان باغی (
بهشتی ) كه ارث برده شديد آن را به [سبب]
آنچه كه عمل ميكرديد
-
و ندا دهند اصحاب باغ (
بهشت ) اصحاب آتش را كه دريافته ايم آنچه را كه
وعده داد ما را سرورمان بدرستی ( به حقيقت
) ، پس آيا دريافتيد آنچه را كه
وعده داد سرورتان بدرستی ( به حقيقت ، به
تمام و كمال ) ، گويند بله ، پس اعلام كند اعلام كننده ای
مابين ايشان كه لعنت خداوند برای ظالمان [باشد]
-
كسانی كه منع ميكنند از راه
خداوند و اجحاف ( ستم ) ميكنند آن
را انحرافی ( كجی و زير و بمی ) و ايشانند
به آخرت كافران ( نا باوران
)
-
و مابين آن دو (
اصحاب ، گروه ) حجابی (
پوشش و پرده ای ) [است]
و بر اعراف ( بلندی ها ، ديوار و سد بلند و
محل مرتفع ) مردانی [است كه] ميشناسند
همگان را به سيمايشان و ندا دهند اصحاب باغ
( بهشت ) را كه سلامی بر شما ، [در
حالتی كه فعلا] داخل نشده اند به آن (
بهشت ) و ايشان طمع (
تمايل و آرزو ، رغبت ، هوس ) دارند
-
و زمانی كه برگردد (
متوجه و انداخته شود ) چشمانشان به اين
ديدار ( ملاقات ) اصحاب آتش ، گويند سرور ما ، قرار
نده ما را همراه ( با ) قوم ظالمان
-
و ندا دهد اصحاب اعراف مردانی
را [كه]
ميشناسند ايشان را به سيمايشان ، گويند بی نياز نكرد از شما جمع
( گروه و اتحاد و گردآوری مال
) شما و آنچه
را كه
تكبر ( خودخواهی ) ميكرديد
-
آيا اينان كسانی [هستند]
كه قسم خورديد كه نمی رساند ايشان را خداوند به رحمتی ، داخل شويد باغ (
بهشت
) را ، نيست ترسی برای شما
و افسرده ( اندوهگين ) نميشويد
-
و ندا دهد اصحاب آتش ، اصحاب باغ (
بهشت ) را كه فيض دهيد (
برخوردار كنيد ) برای ما از آب يا از آنچه
كه رزق (
روزی ) داد شما را خداوند ، گويند بدرستی
خداوند آن دو را حرام ( ممنوع ) كرد برای
كافران ( ناسپاسان و ناشكران )
-
كسانی كه اتخاذ كردند دينشان را
سرگرمی و بازيچه و مغرور (
فريفته ) كرد زندگانی دنيا [ايشان
را] ، پس امروز فراموش ميكنيم ايشان را همچنان كه از ياد
بردند لقاء ( ملاقات )
روزشان اين را و [به سبب] آنچه كه
به آيات ما بی اعتقادی ( بی ايمانی ، ناسپاسی ،
حق نشناسی ) ميكردند
-
و بدرستی آورده ايم ايشان را به
كتابی [كه] شرح داديم آن را بر
علمی ، هدايتی و رحمتی برای قومی [است كه] ايمان می آورند
-
آيا چشم به راهند بجز تاويلش (
به حقيقت و واقعيت پيوستنش ) را ، روزی كه می آيد تاويلش ، ميگويد
كسانی كه فراموش كردند آن را از قبل ، بدرستی آمده بود فرستادگان (
رسولان ) سرورمان به حقيقت
( به واقعيت و بدرستی ) ، پس آيا [هست]
برای ما از شفيعها ( ميانجی ، حامی و پا
درميانی كنندگان ) ، پس [تا] شفاعت كنند برای ما يا برگردانده
شويم ، پس [تا] عمل كنيم غير از آنچكه را
كه
عمل ميكرديم ، زيان زده اند خودشان را و گم شد از
ايشان آنچه را كه افترا می بستند
-
بدرستی سرور شما خداوند ، كسيست
[كه]
خلق كرد آسمانها و زمين [را] در شش ايامي (
روزگاراني ، دورانهايی ، مراحل زمانی ) ، سپس مستولی شد (
برآمد ، استوار و سوار شد ) به روی عرش (
مكان و جلوس پادشاهی و سلطنت بر عالم ) ، ميپوشاند شب [را
به] روز [در حاليكه] می طلبد آن را بسرعت (
باشتاب و عجله ) و خورشيد و ماه و ستارگان رام (
تسخير ) شدگان به فرمان اويند ، آيا نيست
برای او خلقت و دستور ( اميری ،
پادشاهي ) ، پاك و
منزه است خداوند سرور عالميان
-
بخوانيد سرورتان را [با
حالت] تضرعی ( متواضع
و فروتنانه ای ، گريه و زاری ) و پنهانی (
مخفيانه ای ، آهسته ای ) ، بدرستی او دوست نمی دارد متجاوزين را (
از حد و حدود خود گذرندگان را )
-
و فساد ( تبهكاری ) نكنيد در زمين بعد از اصلاح آن و بخوانيد او را
[به حالت] ترسی و طمعی (
اميدی و اشتياقی ) ، بدرستی رحمت
خداوند نزديكی [است] از برای محسنين (
نيكوكاران
)
-
و اوست كسی كه ارسال ميكند بادها
را بشارتی ( مژده ای )
پيش روی رحمتش تا زمانی كه بردارد ( بار كند ، متراكم كند
) ابری سنگينی را ، سوق دهيم ( برانيم ) آن را برای بلدی ( شهر و دياری )
مرده ای ، پس نازل كنيم به آن آب را ، پس خارج كنيم به [وسيله] آن از هر (
تمام ) ثمرات ( محصولات ، ميوه ها
) ، بدان گونه خارج ميكنيم مردگان را ، باشد برای شما كه متذكر
( يادآور ) شويد
-
و ديار پاك ، خارج می شود نباتش (
گياهش و روئيدنيش ) به اذن (
اجازه ) سرورش و آنكه ناپاك ( پليد ، خبيث ، آلوده ) باشد خارج نمی شود (
نمی رويد ) مگر اندكی ( ناچيزی
) ، بدان گونه صرف ( توضيح و مشخص
) ميكنيم آيات را برای قومی كه شكر ميكنند
-
بدرستی ارسال كرده ايم نوح را به سوی قومش ، پس گفت
ای قوم من عبادت ( بندگی ) كنيد
خداوند را [كه] نيست برای شما از خدايی غير از او ، بدرستی من ميترسم برای شما
[از] عذاب روزی بزرگی
-
گفت بزرگان ( ريش سفيدان ) از قومش ، ما حتما می بينيم تو را در گمراهی آشكاری
-
[نوح]
گفت ای قوم من ، نيست برايم
گمراهی و ليكن من فرستاده ای از سرور عالميان [هستم]
-
ابلاغ ميكنم شما را رسالات (
پيامبری و نامه نگاری های
) سرورم را و نصيحت ميكنم برای شما و ميدانم از خداوند
آنچه را كه نمی دانيد
-
آيا تعجب كرديد كه آمد شما را ذكری (
يادی ،
يادآوری ) از سرورتان برای مردی از [جنس
و قوم] خودتان برای اينكه هشدار
دهد شما را و برای اينكه تقوی (
پرهيزگاری
) كنيد و باشد برای شما كه مورد رحم واقع شويد (
مورد رحمت و لطف واقع شويد )
-
پس تكذيب كردند او را ، پس نجات داديم
او و كسانی را كه همراه او
بودند در كشتی و غرق كرديم كسانی را كه تكذيب كردند به آياتمان ،
بدرستی ايشان بودند قومی كور عقلان (
نادانها
، گمراهان ، كند ذهنها
)
-
و به سوی عاد برادرشان هود را ، گفت ای قوم
من ، عبادت كنيد خداوند را
[كه] نيست برای شما از خدايی غير از او ،
آيا پس تقوی ( ترس و پرهيزگاری ) نمی
كنيد
-
گفت بزرگان ( ريش سفيدان
) كسانی كه كفر ورزيدند از قومش ، ما حتما می بينيم تو را
در سفاهتی ( بی عقلی ) و ما
حتما گمان ميكنيم
تو را [كه هستی] از دروغگويان (
شيادها و كلاهبرداران
)
-
[هود]
گفت ای قوم من ، نيست برای من
سفاهتی ( بی خردی ) و ليكن من فرستاده ای
از سرور عالميان [هستم]
-
ابلاغ ( تبليغ ) می كنم شما را رسالات ( پيامبری ،
نامه رسانی ، پيام رسانی های ) سرورم را و من برای شما ناصحی (
نصيحت كننده ای ، خير خواهی ) امينی (
امانت داری ) [هستم]
-
آيا تعجب كرديد كه آمد شما را ذكری (
يادآوری
) از سرورتان برای مردی از [نوع و
قوم] خودتان برای اينكه هشدار دهد شما را و ياد
كنيد زمانی را كه قرار داد شما را جانشينان (
خلفاء
) از بعد قوم نوح و
زياد ( تقويت ) كرد شما را در خلقت قوت گرفته ای ( قوی
شده ای ، بسط و توسعه ای ، گسترشی ) ، پس ياد
كنيد الطاف
( نعمتهای ) خداوند را باشد برای شما
كه
رستگار شويد
-
گفتند آيا آمدی ما را برای اينكه
عبادت كنيم خداوند ، تنها او را و رها كنيم آنچه را كه عبادت ميكرد
پدرانمان ( اجدادمان ) ، پس بياور ما را به آنچه كه وعده ميدهی
ما را ، اگر تو هستی از راستگويان
-
گفت واقع (
مقرر و شدنی و عملی ، محقق ) شده است برای شما از سرورتان
بلايی (
لعنت و عذابی ) و خشمی ( كينه ای
) آيا مجادله ميكنيد مرا در اسامی [كه] نامگذاری كرديد آن را شما و
پدرانتان ( اجدادتان ) [كه] نازل نكرده
است خداوند به آن از دليلی (
حجت و برهانی ) ، پس چشم به راه باشيد [كه]
بدرستی من همراه [با] شما از منتظران [هستم]
-
پس نجات داديم او و كسانی را كه
همراه [با] او بودند به رحمتی از خومان و بريديم ( قطع و مقطوع ) كرديم
دنباله ( ريشه و اساس ، بنيان ) كسانی را كه تكذيب
كردند به آيات ما و نبودند مومنان ( ايمان
آورندگان )
-
و به سوی ثمود (
قوم ثمود ) برادرشان صالح را ، گفت ای قوم
من عبادت كنيد خداوند را
[كه] نيست
برای شما از خدايی غير از او ، آمده است شما را دليل آشكاری (
مدرك اثبات و برهانی ) از سرورتان ، اين ناقه (
ماده شتر ) خداوند برای شما نشانه ای (
معجزه ای ) [است] پس رهايش كنيد [كه]
بخورد در زمين خداوند و نرسانيدش به بدی ( آسيبی
) [كه در صورت آسيب رساندن به او] فراميگيرد شما را عذابی دردناكی
-
و ياد كنيد زمانی را كه قرار داد
شما را جانشينان از بعد عاد ( قوم عاد )
و جای ( منزل ) داد شما را در زمين ، اتخاذ ميكنيد (
برمی
گزينيد ) از دشتهای ( مناطق هموار و تراز )
آن قصرهايی و ميكنيد ( كنده كاری و تراش
ميدهيد ) كوهها را خانه هايی ، پس ياد كنيد الطاف (
نعمتهای ) خداوند را و عصيان نكنيد در
زمين مفسدانه
-
گفت بزرگان ( ريش سفيدان ) كسانی كه كبر ( نخوت
) ورزيدند از قومش برای كسانی كه ضعيف شدند برای كسی كه ايمان
آورد از ايشان ، آيا [حتما] می دانيد كه بدرستی صالح فرستاده ای از سرورش [می
باشد]
، گفتند ما به آنچه كه فرستاده شد به آن [رسالت] ، ايمان آورندگان [هستيم]
-
گفت كسانی كه كبر (
خود بزرگی ) ورزيدند ، ما به كسی كه ايمان آورديد ، به او
كافران ( بی اعتقادان ) [هستيم]
-
پس ذبح كردند (
سربريدند ) ناقه ( ماده شتر خداوند را ) و تعدی (
سركشی
) كردند از دستور سرورشان و گفتند ای صالح ، بده (
بياور ) ما را به آنچه كه وعده ميدهی به
ما اگر تو هستی از رسولان ( فرستاده شدگان
)
-
پس گرفت ايشان را لرزه (
زلزله ،
زمين لرزه ) ، پس صبح كردند در سرای (
منزل و خانه ) هايشان دولا شدگان (
خم و سينه به زمين گذاشتگان )
-
پس روی گرداند از ايشان و گفت ای
قوم من ، حتما ابلاغ كرده ام شما را رسالت ( پيامبری ،
پيغام رسانی ) سرورم را و نصيحت دادم برای شما و ليكن دوست نمی داريد ناصحان ( خير خواهان ) را
-
و لوط زمانی كه گفت برای قومش
، آيا می آوريد فحشايی (
گناهی بسيار بارز و مشخصی ) را كه پيشی (
سبقت ) نگرفت از شما به آن [عمل] از احدی
( كسی ، شخصی ) از عالميان
را
-
بدرستی شما حتما می آوريد مردان را شهوتی
( شوق و علاقه ای جنون آميز ) از غير زنان
، بلكه شما قومی اسراف كنندگان ( از حد گذرنده و
بيش از حد مصرف كنندگان ) [هستيد]
-
و نبود جواب قومش مگر اينكه گفتند
بيرونشان كنيد از قريه خودتان ،
بدرستی ايشان انسيانی ( مردمی )
[هستند كه] پاكی ميجويند ( پاكی می طلبند
)
-
پس نجات داديم او و اهلش (
خانواده و اطرافيانش ) را بجز زنش [كه] بود از باقيماندگان
( جاماندگان )
-
و بارانديم برای ايشان بارانی
را ، پس
نظاره كن [كه] چگونه بود عاقبت ( سرنوشت
) مجرمان
-
و به سوی
[شهر] مدين برادرشان شعيب را ، گفت ای قوم
من ، عبادت كنيد خداوند را
[كه] نيست برای شما از خدايی غير از او ،
آمده است شما را دليلی آشكاری از سرورتان ، پس وفا كنيد پيمانه (
واحد اندازه گيری ) و ترازو را و كم ارزش (
پست ) نكنيد مردم ( انسيان ) را اشيائشان (
اجناس و كالاها و اموالشان ) را و فساد ( تبهكاری ) نكنيد در زمين بعد اصلاح آن ، آن برای شما
بهتری است جهت شما اگر شماييد مومنان
( باور آورندگان )
-
و نه نشينيد ( نگرويد ) به هر (
تمام ) راهی (
طريقتی ) كه تهديد كنيد ( وعده به
دهيد ) و سد كنيد از راه ( سلوك )
خداوند آن كس را كه ايمان آورد به او و [تا
اينكه] اعمال (
جور و ستم ، اجحاف ،
تحميل ) كنيد آن
را انحرافی ( كجی و زير و بمی
) و به يادآوريد زمانی را كه بوديد اندكی ، پس زياد كرد شما را و نظاره
كنيد [كه] چگونه بود عاقبت (
سرنوشت ) مفسدان
( تبهكاران
)
-
و اگر باشد طايفه ای از شما [كه]
ايمان آوردند به آنچه كه ارسال شدم به آن و طايفه ای كه ايمان نياورده
اند ، پس
صبر ( استقامت ، حوصله ) كنيد تا اينكه
حكم ( قضاوت و داوری ) كند خداوند
مابين ما و اوست بهترين حاكمان ( قضات و داوران
)
-
گفت بزرگان ( ريش سفيدان ) كسانی كه كبر (
خودخواهی ) ورزيدند از قومش ، بايد بيرون كنيم تو را ای شعيب
و كسانی را كه ايمان آوردند همراه با تو از قريه خودمان يا بايد بازگرديد (
مراجعت كنيد ) در ملت (
آيين ) ما ، [شعيب] گفت ، ولو اينكه باشيم كراهت كنندگان ( بی
ميلی و خودداری كنندگان )
-
[در آن صورت
كه] افترا زده ايم برای خداوند كذبی (
دروغی ) را اگر بازگرديم در مرام (
عقيده ) شما بعد از زمانی كه نجات داد ما را خداوند از آن و شايسته نيست
برای ما كه بازگرديم در آن مگر اينكه
بخواهد خداوند سرورمان ، فرا گرفت سرور ما هر ( تمام ) چيزی را علمی (
آگاهی ) ، برای خداوند توكل كرديم ، سرور ما بگشای (
پيروزی ده ) مابين ما و بين قوم ما به
حقيقت ( واقعيت ، حقانيت ) و تو هستی بهترين
گشايندگان ( پيروز و چيره شوندگان )
-
و گفت بزرگان (
ريش سفيدان ) كسانی كه كفر ورزيدند از
قومش ، اگر تبعيت كنيد شعيب را ، بدرستی شما آن زمان حتما زيان
كاران
( خسران كنندگان ) [هستيد]
-
پس گرفت ايشان را لرزه (
زلزله ،
زمين لرزه ) ، پس صبح كردند در سرای (
منزل و خانه ) هايشان دولا شدگان (
خم و سينه به زمين گذاشتگان )
-
كسانی كه تكذيب كردند شعيب را گويا
نمانده بودند در آن ( قريه ) ، كسانی
كه
تكذيب كردند شعيب را ايشان زيان كاران [بودند]
-
پس روی گرداند از ايشان و گفت ای
قوم من ، حتما ابلاغ كرده ام شما را رسالات ( پيغامبری های
، پيام رسانی های ) سرورم را و نصيحت كردم برای شما ، پس چگونه افسوس (
اندوه ) خورم برای قومی كافران (
ناسپاسان )
-
و ارسال نكرديم در قريه ای از نبی (
خبر رسانی
) مگر اينكه گرفتيم اهلش را به
سختی ها ( عذاب و مشقت ها ، تنگدستی ها )
و خسارات ( زيانها ، ناخوشی ها ) باشد
برای ايشان كه گريه و زاری ( فروتنی ، ندامت
) كنند
-
سپس بدل ( عوض ) كرديم مكان (
جای و محل ) بد
( سختی ، زشتی ) [را
به] خوبی ( نيكی ، نيكويی
) تا
اينكه راضی ( خشنود ، مال افزوده ) شدند
و گفتند روی داده ( اتفاق افتاده )
است پدرانمان ( اجدادمان ) را آسيبها (
صدمه ها ) و مسرت ها (
شادابی ها ) پس گرفتيم
ايشان را غافلگيرانه ای و [در حاليكه] ايشان نمی دانستند
-
و اگر بدرستی اهل قريه ها ايمان می
آوردند و تقوی ( پرهيزگاری ) می
كردند ، حتما می گشوديم برای ايشان بركتهايی را از آسمان و زمين و ليكن تكذيب
كردند ،
پس گرفتيم ايشان را به [سبب] آنچه كه
كسب ميكردند
-
آيا پس ايمن شد اهل قريه ها كه
بيايد ايشان را عذاب ما
شب هنگامی و [در حاليكه] ايشان [باشند] خوابيدگان
-
يا ايمن شد اهل قريه ها كه بيايد
ايشان را مصيبت ما روزی و [در حاليكه]
ايشان
بازی می كنند
-
آيا پس ايمن شدند مكر خداوند را ،
پس ايمن نمی شود مكر خداوند را ( خود را ايمن نمی داند
از مكر خداوند
) ، مگر قوم زيان كاران
-
آيا راهنمايی (
دانسته ) نشده است برای كسانی
كه ارث
ميبرند ( وارث ميشوند ) زمين را از بعد اهلش كه اگر بخواهيم ميرسانيم (
نصيب ميكنيم ) ايشان را [مكافات
و مجازاتی]
به [سبب] گناهانشان و مُهر
ميزنيم بر قلبهايشان پس ايشان نمی شنوند
-
اين است [شرح
حال] قريه ها [كه] تعريف ميكنيم
برای تو از اخبارش و حتما آمده است ايشان را رسولانشان با بينات (
ادله روشن ) ، پس نبودند برای اينكه
ايمان بياورند به آنچه كه تكذيب كردند از قبل ، آنچنان مُهر
ميزند خداوند بر دلهای كافران
-
و درنيافتيم (
نديديم ) برای اكثرشان از عهدی (
وفا به عهد و قول و قراری ، پيمانی ) و اينكه يافتيم
اكثرشان
را حتما فاسقان ( نا فرمانها
)
-
سپس مبعوث كرديم (
برانگيختيم ) از بعد ايشان موسی را به
آياتمان ( معجزاتمان ) به سوی
فرعون و سرانش ( وزيران و بزرگان حكومتش ،
درباريانش ) ، پس ظلم كردند به آن ، پس بنگر كه چگونه بود عاقبت
مفسدان ( تبهكاری كنندگان )
-
و گفت موسی ای فرعون ، بدرستی من
رسولی (
فرستاده ای ) از سرور عالميان [هستم]
-
شايستگی (
سزاواری ) برای اينكه نگويم برای خداوند بجز حق (
حقيقت ، واقعيت ) ، آورده ام شما را به بيناتی (
ادله روشنی ) از سرور شما ،
پس ارسال كن ( بفرست ) همراه با من پسران
اسرائيل را
-
گفت اگر تو آوردی به آيتی (
معجزه ای ) پس بده (
بياور ) به آن ، اگر هستی از راستگويان
-
پس افكند عصايش را ، پس آنگاه آن
ماری آشكاری [شد]
-
و بيرون آورد دستش را ، پس آنگاه آن
سپيدی ( درخشان و نورانی ) [شد]
برای ناظران ( حضار )
-
گفت سران ( درباريان ) از قوم فرعون كه بدرستی اين ساحری (
جادوگری ) داناست (
عالم و خبره ، چيره دست
، حرفه ای است )
-
ميخواهد ( مصمم است ، در صدد است
) كه بيرون كند شما را از زمينتان (
حوزه اقتدارتان ، سرزمينتان ) ، پس چه چيزی فرمان ميدهيد
-
گفتند برگردان او و برادرش را و
بفرست در شهرها جمع آوری كنندگان را
-
می آورند تو را به هر (
تمام ) ساحری دانايی (
زبر دست و استادی )
-
و آمد ساحران (
جادوگران ) فرعون را ، گفتند بدرستی برای
ما حتما اجری ( پاداشی ) [هست]
اگر باشيم ما از غالب ( پيروز ، چيره )
شدگان ؟
-
گفت بله و بدرستی شما حتما از
نزديكان (
عزيز و گرامی شده ها ) [خواهيد بود]
-
گفتند ای موسی آيا اينكه می افكنی و
يا اينكه ميباشيم ما افكنندگان
-
[موسی]
گفت بيافكنيد ، پس آنگاه كه انداختند ، جادو كردند چشمان ( ديدگان ) انسيان (
مردم ) را ( چشم
بندی و تر دستی كردند ) و هراسناك (
وحشت
زده
) كردند ايشان را و آوردند به جادوی عظيمی
-
و وحی كرديم به موسی كه
بيانداز
عصايت را ، پس آنگاه آن می گرفت ( فرو می برد ،
فرو می ريخت ) آنچه را كه به دروغ ميساختند (
دروغ پردازی می
كردند )
-
پس واقع ( عملی و استوار ) شد حق (
حقيقت ،
واقعيت و درستی ) و باطل شد آنچه را كه عمل ميكردند
-
پس مغلوب شدند (
شكست خوردند ) آنجا و برگشتند كوچك (
حقير ) شدگان
-
و افتاد ( افكنده شد ) ساحران (
تردستان ، شعبده بازان ) ، [در
حاليكه] سجده كنندگان [بودند]
-
گفتند ايمان آورديم به سرور عالميان
-
سرور موسی و هارون
-
گفت فرعون ، آيا ايمان آورديد به او
قبل از اينكه اذن ( رخصت ) دهم برای شما
، بدرستی اين مكری ( دسيسه ای ) [است]
كه مكر كرديد آن را در شهر برای اينكه بيرون كنيد از آن اهلش را ، پس
به زودی ميدانيد
-
حتما قطع ميكنم دستانتان و پاهايتان
را از خلافی ( قرينه ای ) ، سپس حتما
مصلوبتان ميكنم ( به دارتان می كشم )
جملگی
-
گفتند ما به جانب سرورمان
بازگردندگان [هستيم]
-
و انتقام نمی گيری از ما مگر
[به دليل] اينكه ايمان آورديم به آيات (
معجزات ) سرورمان زمانی كه آمد ما را ، سرور ما به ريز
برای ما صبری (
استقامت و پايداری ، حوصله ای ) را و به ميران ما را مسلمانان (
تسليم شدگان )
-
و گفت سران (
درباريان ) از قوم فرعون ، آيا رها ميكنی موسی و قومش را برای
اينكه فساد ( تبهكاری ) كنند در زمين و
رها كند تو و خدايانت را ، [فرعون] گفت
به زودی به قتل ميرسانيم پسرانشان را و زنده ميگذاريم زنانشان را و ما
برتر از ايشان توانايان [هستيم]
-
گفت موسی برای قومش [كه] ياری خواهيد (
بطلبيد ) به [از]
خداوند و صبر ( حوصله ) كنيد ، بدرستی زمين برای (
از آن
) خداوند است ، ارث ميدهد آن را [به] كسی
كه ميخواهد از بندگانش و عاقبت ( سرانجام
) برای متقيان ( خدا ترسان ) است
-
گفتند اذيت شديم از قبل اينكه
بيايی ما را و از بعد آنچه كه آوردی ما را ، [موسی]
گفت اميد است سرور شما را كه نابود كند دشمن شما را و جانشين (
جايگزين ) كند شما را در زمين ، پس بنگرد كه چگونه عمل ميكنيد
-
و حتما گرفته ايم آل فرعون را به
قحطی و نقصانی از ثمرات ( محصولات ، ميوه جات
) باشد برای ايشان كه
متذكر شوند
-
پس آنگاه كه آمد ايشان را خوبی ،
گفتند برای [بخت] ماست اين و اگر اصابت
می كرد ايشان را بدی ( سختی ) فال ميزدند
( نسبت ميدادند شومی و بد قدمی را
) به موسی و كسی كه همراه او بود ، بدانيد كه بدرستی جز اين نيست كه
اقبالشان ( پرنده بختشان ، فال بدشان ،
شگون بد و بد يمنی و نحسی ) ايشان در نزد خداوند است و ليكن
اكثرشان نمی دانند ( نمی فهمند )
-
و گفتند هر چقدر كه بياوری ما را
به آن از معجزه ای برای اينكه جادو ( افسون
) كنی ما را به [وسيله] آن ، پس
نيستيم ما برايت به ايمان آورندگان ( باور
كنندگان )
-
پس ارسال كرديم برای ايشان طوفان (
طواف كننده ، گرد باد ) و ملخ و شپش (
كنه ) و وزغ ( قورباغه خشكی ) و خون
را معجزاتی (
نشانه
هايی
) سوا شده ای ( جدا و تشريح شده ای ) ،
پس تكبر كردند و بودند قومی مجرمان
-
و هنگامی كه واقع شد (
روی داد ) برای ايشان بلا (
مصيبت ، اضطراب ، بيماری ، پليدی و كثافت
) ، گفتند ای موسی دعا كن ( بخوان ، بخواه
) برای ما سرورت را به آنچه كه عهد داد (
پيمان
بست ) در نزد تو ، اگر برداشتی ( مرتفع
كردی ) از ما مصيبت ( بلا ) را ،
حتما ايمان می آوريم برای تو و حتما ميفرستيم همراه تو پسران اسرائيل
را
-
پس هنگامی كه بازكرديم (
رفع كرديم ) از ايشان مصيبت را تا مدت
مشخصی كه ايشان لغايت يابند ( به رسند
) به آن ، آنگاه ايشان تخلف (
پيمان شكنی ) كردند
-
پس انتقام گرفتيم از ايشان ، پس غرق
كرديم ايشان را در شط ( رود نيل ) به [سبب]
اينكه ايشان تكذيب كردند به آيات ما و بودند از آن غافلان
-
و ارث داديم قوم را ، كسانی
را كه بودند ضعيف (
خوار ) ميشدند مشرقهای زمين و مغربهای آن
را ، آن را كه بركت داديم در آن و تمام شد (
كامل شد ) كلمه ( گفتار )
سرورت [به] نيكويی برای پسران
اسرائيل به [سبب] آنچه كه صبر كردند و
نابود كرديم آنچه را كه می ساخت فرعون و قومش و آنچه را كه می
افراشتند
-
و گذرانديم (
جواز و مجوز تردد ) داديم به پسران اسرائيل شط (
رود نيل ) را ، پس در آمدند برای
قومی كه گرد می آمدند ( حلقه ميزدند ، خدمت
گزاری ميكردند
) برای ساخته شده هايی ( بتهايی
) برای ايشان ، گفتند ای موسی قرار بده برای ما خدايی را آنچنان
كه برای ايشان است خدايانی ، گفت بدرستی شما قومی [هستيد]
كه جهل (
نادانی ، پافشاری بر سفاهت ) ميكنيد
-
بدرستی اينان تباهی (
زايلی ، بيهوده ای ) [است]
آنچه را كه ايشان در آن [عبادت هستند] و
باطلی ( مردودی ) [است]
هر آنچه كه عمل ميكنند
-
[موسی]
گفت آيا غير خداوند را بجويم ( بخواهم
) [برای] شما خدايی و [در
صورتی كه] او فضيلت ( افزونی ، اضافی ،
نيكی ، برتری ، بهتری ، مزيت ، شايستگی ، رجحان ) داد شما را
برای عالميان
-
و زمانی كه نجات داديم شما را از آل
فرعون ، روا ميكردند ( داغ ميكردند ) شما
را ، سخت ( بد ) عذابی (
شكنجه ای ) را ، می كشتند پسرانتان را و
زنده ميگذاشتند زنانتان را و در آن حال شما بلايی (
مصيبتی ، آزمايشی ) از سرورتان بزرگی (
با عظمتی ) [بود]
-
و وعده گذاشتيم موسی را سی 30 شبی و
تمام كرديم آن را به دهی ( ده شب ) ، پس
تمام شد ميقات ( ملاقات ) سرورش چهل شبی
و گفت موسی برای برادرش هارون ، جانشينی (
جايگزينی ) برايم شو در قومم و اصلاح كن
و تبعيت نكن راه مفسدان ( تبهكاران ) را
-
و هنگامی كه آمد موسی برای ملاقات
گاه ما ، و تكلم كرد او را سرورش ، [موسي] گفت سرورم بنمای مرا [تا]
نظاره كنم به سويت ، [خداوند] گفت هرگز نمی توانی به بينی مرا و ليكن نظاره كن
به طرف كوه ، پس اگر استقرار يافت ( ايستاده
ماند ) مكانش را ، پس به زودی می بينی مرا ، پس هنگامی كه تجلی
( جلو ، انعكاس ، تابش ) كرد سرورش برای
كوه ، قرار داد آن را كوبيده ای ، و فرو افتاد (
ولو شد ) موسی بيهوشی [شد] ، پس آنگاه كه به
هوش آمد ، گفت پاك ( منزه ) هستی تو ، توبه
( برگشت ) كردم به سويت و من اولين
مومنان هستم
-
[خداوند] گفت ای موسی بدرستی من برگزيدم (
برتری دادم ) تو را برای انسيان (
مردم ) به رسالاتم (
پيغام رسانيم ، ماموريتهايم ) و به كلامم (
سخنم ) ، پس بگير آنچه را كه دادم به تو
و باش از شاكران ( شكر و سپاس گزاران )
-
و نوشتيم برايش در الواح از هر (
تمام ) چيزی ( مطلبی ) موعظه ای (
پند و اندرزی ) و تفصيلی (
توضيح و تشريحی ) برای هر (
تمام ) چيزی (
مطلبی ) ، پس بگير آن را به قوتی (
جهد و جديتی ) و فرمان ده قومت را [كه]
بگيرند به نيكوترين آن ، به زودی نشان ميدهم شما را سرای (
خانه ، جايگاه ) فاسقان (
نافرمانی كنندگان ) را
-
به زودی منصرف ميكنم (
برمی گردانم ) از آياتم كسانی را كه
تكبر ( خودخواهی ) ميكنند در زمين بدون
حقانيت ( حق بودن و حق داشتن ) و اگر به
بينند هر ( تمام
) آيتی ( نشانه و معجزه ای ) را ايمان
نمی آورند به آن و اگر به بينند راه ( مسير
) رشد ( لغايت و كمال ، هشياری و آگاهی ، هدايت
) را نمی گيرند ( انتخاب نمی كنند ) آن
را راهی (
طريقتی ) و اگر به بينند راه خطا (
گناه ، فريب ) را برمی گزينند آن را راهی (
طريقتی ) ، آن به [اين دليل است]
كه بدرستی ايشان تكذيب كردند به آياتمان و بودند از آن غافل شدگان
-
و كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما
و لقاء ( ديدار ، الحاق ) آخرت ، هدر (
تلف ) شد اعمالشان ، آيا جزا
ميشوند مگر آنچه را كه عمل ميكردند
-
و اتخاذ كرد قوم موسی از بعد آن از
زيورآلاتشان گوساله ای را ، جسمی كه برای آن صدای گاوی
بود ، آيا نديده بودند كه بدرستی آن سخن نمی گفت ايشان را و هدايت نمی
كرد ايشان را راهی (
مسير و طريقتی ) ، برگزيدند آن را و
بودند ظالمان
-
و هنگامی كه ساقط شد (
به زمين افتاد ، سقوط كرد ) در دستانشان
(
از دستشان به رفت ، نابود شد ) و ديدند كه بدرستی ايشان
گمراه شده اند ، گفتند اگر رحم نكرده بود ما را سرورمان و نه
آمرزيده بود برای ما ، حتما ميشديم از زيان كاران
-
و هنگامی كه بازگشت موسی به جانب
قومش خشمناك اسفناكی ( اندوهگين و افسرده ای
) ، گفت چه بد ( ناخوش آيند ) جانشين (
جايگزين ) شديد مرا از بعدم ، آيا سبقت گرفتيد (
تعجيل كرديد ) فرمان (
كار )
سرورتان را و انداخت الواح را و گرفت به سر برادرش ، ميكشيد او را به
سويش ، [هارون] گفت پسر مادر ، بدرستی
قوم ضعيف ( خوار
) كردند مرا و نزديك بودند كه به قتل رسانند مرا ، پس شماتت نكن برايم
دشمنان را (
كار و انديشه ای نكن كه دشمنان به آن شاد شوند
) و قرار نده مرا همراه ( همتای ) قوم
ظالمان
-
[موسی] گفت سرورم
، بيامرز برايم و برای
برادرم و داخل كن ما را در رحمتت و تو هستی رحم كننده ترين رحم
كنندگان
-
بدرستی كسانی كه اتخاذ كردند گوساله
را ، به زودی می رسد ايشان را خشمی از سرورشان و ذلتی در زندگانی دنيا
و آنچنان جزا ( مجازات ) ميكنيم افترا (
تهمت ) زنندگان را
-
و كسانی كه عمل كردند بدی ها را ،
سپس توبه كردند ( برگشتند ) از بعد آن و ايمان آوردند ،
بدرستی سرورت از بعد آن حتما آمرزنده ای مهربان است
-
و هنگامی كه ساكت (
خاموش ) شد از موسی خشم ، گرفت الواح را
و در نوشته های آن هدايتی و رحمتی [باشد] برای كسانی كه ايشان برای
سرورشان می ترسند
-
و اختيار كرد موسی قومش را هفتاد
مردی برای ميقات ( ملاقات ) ما ، پس هنگامی كه گرفت ايشان
را لرزه ( زمين لرزه ، زلزله )
، گفت سرورم ، اگر می خواستی نابود می كردی ايشان را از قبل (
پيش از اين ) و [همچنين]
مرا ، آيا هلاك ميكنی ما را به [سبب]
آنچه كه عمل كرد سفيهان از ما ، كه آن [نيست]
مكر فتنه ( آزمايش ) تو [كه] گمراه می كنی به
آن كسی را كه می خواهی و راهنمايی می كنی كسی را كه می خواهی ، تو ولی
(
سرپرست ، دوست ) مايی ، پس بيامرز برای
ما و رحم كن ما را و تو بهترين آمرزش كنندگانی
-
و بنويس برای ما در اين دنيا نيكی و
[همچنين] در آخرت ، ما راهی (
راهنمايی
) شديم به سوی تو ، گفت عذاب من نصيب ميشود (
اصابت می كند ) به آن ، كسی را كه می خواهم و رحمتم
توسعه يافت هر ( تمام ) چيزی را ، پس به
زودی می نويسم آن را برای كسانی كه می ترسند (
پرهيزگاری ) ميكنند و ميدهند زكات را و كسانی كه ايشان به
آيات ما ايمان می آورند
-
كسانی كه تبعيت می كنند رسول (
فرستاده ) را ، نبی (
خبر رسانی ) [كه]
امی ( چون مردم عادی ) [است]
، همان كسی كه می يابند او را نوشته شده ای در نزد ايشان در تورات و
انجيل ، دستور ميدهد ايشان را به معروف (
كار نيكی ) و نهی (
منع ) ميكند ايشان را از منكر (
ناخوش آيند و ناپسند ) و حلال (
آزاد ) ميكند برای ايشان پاكی ها و
حرام ( ممنوع و غير مجاز ) ميكند برای
ايشان خبيثها ( ناپاكی و پليدی ها ) را و
خالی ميكند (
زمين ميگذارد ) از ايشان سنگينی (
بار گناه ) ايشان را و زنجيرها ( قيد و
بندها ، مشكلات دست و پا گير ) را ، آنكه بود برای ايشان ، پس
كسانی كه ايمان آوردند به او و عزيز ( گرامی
) به دارند او را و ياری كنند او را و تبعيت كنند نور را ، آنكه نازل
شد همراه با او ، آنها ، ايشانند رستگاران
-
بگو ای انسيان (
مردم ) من رسول ( فرستاده ) خداوند به جانب شما به جملگی (
همگی ) [هستم]
، كسی كه از برای اوست فرمانروايی ( مالكيت ،
پادشاهی
) آسمانها و زمين ، نيست خدايی مگر او ، زنده ميكند و می
ميراند ، پس ايمان آوريد به خداوند و رسولش ( فرستاده اش ) نبی (
خبر رسان ، ابلاغ گر ) امی (
درس نخوانده و مكتب نرفته ، چون عموم مردم آن زمان ) ، كسی كه
ايمان دارد به خداوند و كلماتش ( سخنانش
) و تبعيت كنيد او را ، باشد برای شما كه هدايت شويد (
راه يابيد )
-
و از قوم موسی امتی (
گروهی ، جمعيتی ) [است
كه] هدايت ميكنند به حقيقت ( واقعيت و
درستی
) و به آن عدل (
انصاف ، مروت ) ميكنند
-
و جدا ( سوا
، تقسيم
) كرديم ايشان [را به] دو ده ( دوازده
- 12
) گروههايی ( تيره و نوادگانی ، طبقات خانوادگی
) امتهايی و وحی كرديم به سوی موسی زمانی
[كه در
صدد] سيرآب كردن [برآمد] او
قومش را ، كه بزن به عصايت سنگ ( سخره )
[را] ، پس روان شد (
جوشيد )
از آن دو ده (
دوازده - 12 ) چشمهای ، دانسته بود (
شناخته بود ) هر (
تمام ) انسيانی ( مردمی
) نوشيدنی ( شربگاه ) شان [را] و سايه
انداختيم برای ايشان ابرها [را] و نازل كرديم برايشان من (
شيره و شهد گياهی و نباتی ، شير درختی
) و سلوی (
كباب يك نوع پرنده خوشمزه همانند بلدرچين و قرقاول ) ،
بخوريد از پاكیها ، آنچه [را كه] رزق ( روزی
) داديم شما را و ظلم نكردند ما را و ليكن خودهايشان را ظلم ميكردند
-
و زمانی كه گفته شد برايشان سكونت
يابيد ( ساكن شويد ) اين قريه (
شهر ) را و بخوريد از آن [از]
جايی كه خواستيد و بگوييد مغفرت ( توبه ، ببخش ما
را
) و وارد شويد درب را سجده كنانی [كه]
می بخشيم برای شما خطاهای شما را ، به زودی می افزايم محسنين (
نيكوكاران را )
-
پس بدل ( تبديل
) كرد كسانی كه ظلم كردند از ايشان گفتاری را غير از آنكه گفته شد برای
ايشان ، پس ارسال كرديم برای ايشان عذابی را از آسمان به [سبب]
آنچه كه ظلم ميكردند
-
و سوال كن ايشان را از [حكايت]
قريه ، آن كه بود كنار دريا ، زمانی كه عدوان (
تجاوز و تعدی ) ميكردند در شنبه (
روز شنبه روزی برای بنی اسرائيل همچون روز جمعه برای مسلمان
) زمانی كه می آمد ايشان را ماهيانشان [در]
روز شنبه ايشان آشكاری (
شارع و هويدايی ) و روزی كه شنبه نبودند
نمی آمد ايشان را ، آنچنان امتحان ميكرديم ايشان را به [سبب]
آنچه كه فسق (
نافرمانی ) ميكردند
-
و زمانی كه گفت امتی از ايشان
[كه] چرا
موعظه ( پند و اندرز ) ميكنيد قومی را كه
خداوند نابود ( مهلك ) كننده ايشان
است يا عذاب دهنده ايشان است عذابی شديدی را ، گفتند معذوريتی (
عذر و بهانه موجهی ، رفع مسئوليتی ) به
جانب سرور شماست و باشد كه ايشان تقوی كنند (
پرهيزگاری كنند
)
-
پس هنگامی كه فراموش كردند آنچه را
كه تذكر ( يادآور ، پند و اندرز ) شدند
به آن ، نجات داديم كسانی را كه نهی ميكردند از بدی و گرفتيم
كسانی را كه ظلم كردند به عذاب سخت به [سبب]
آنچه كه فسق ميكردند
-
پس آنگاه كه تجاوز (
تعدی ، عصيان ) كردند از آنچه كه نهی شدند از آن ، گفتيم برای ايشان [كه]
بشويد بوزينه ای رانده شدگان ( از انسانيت ترد شدگان )
-
و زمانی كه خبر (
آگهی ، اعلام
) داد سرورت [كه] حتما برمی
انگيزد برای ايشان تا روز قيامت كسی را كه ميچشاند (
داغ ميكند ، اعمال ميكند ) ايشان را بد (
سخت ) عذابی ، بدرستی سرورت حتما زود پيگرد (
سريع جهت عقوبت و مجازات ) [است]
و بدرستی او حتما آمرزنده ای مهربانی است
-
و جدا ( سوا
) كرديم ايشان را در زمين امتهايی ، از ايشان [است]
صالحان و از ايشان [است] غير آن و امتحان
كرديم ايشان را به نيكی ها و بدی ها ، باشد برای ايشان كه بازگردند
-
پس جايگزين شد از بعد ايشان جانشينی
[كه] وارث شدند (
ارث بردند ) كتاب را [كه]
ميگيرند (
انتخاب ميكنند ) متاع (
مال و دارايی ) اين نزديك (
فوری و نقد دنيا ) را و ميگويند [كه] به زودی
آمرزيده ( بخشوده ) شود برای ما و اگر
بيايد ايشان را متاعی (
مالی ، نصيبی ) همانندش ميگيرند آن
را ، آيا گرفته نشد برای ايشان ميثاق ( عهد و
پيمان
) كتاب كه نگويند برای خداوند مگر حق (
حقيقت ، واقعيت ) و درس بخوانند (
فرا گيرند ) آنچه را
كه در آن است و سرای آخرت بهتريست برای كسانی كه
تقوی (
پرهيزگاری ) ميكنند ، آيا پس انديشه (
تعقل ) نمی كنيد
-
و كسانی كه توسل (
تمسك ) ميكنند به كتاب و به پا
ميدارند صلات ( نماز ، درود به خداوند )
را ، ما ضايع ( زايل ) نمی كنيم اجر (
مزد و پاداش ) مصلحان ( اصلاح گران را
)
-
و زمانی كه بلند كرديم كوه را بالای
سرشان ، گويا بدرستی آن بود همانند سايه اندازی و گمان كردند كه بدرستی
آن فرود آينده ای به ايشان [است] ،
[گفتيم] بگيريد آنچه را كه داديم شما را به قوتی و ياد كنيد آنچه را كه در آن
است ، باشد برای شما كه تقوی ( پرهيزگاری
) كنيد
-
و زمانی كه گرفت سرورت از پسران آدم
از پشتهايشان ذريه ( نسل و تبار ، فرزندان
) ايشان را و شاهد كرد ( شهادت گرفت )
ايشان را برای خودشان [كه] آيا نيستم به
سروری شما ، گفتند بله ، شهادت داديم كه [نه]
گوييد روز قيامت [كه] ما بوده ايم از اين
[موضوع] غافلان
-
يا بگويند كه جز اين نيست كه شريك
گرداند ( مشرك شد ) اجدادمان از قبل
و بوديم فرزندانی ( نواده گانی ) از بعد
ايشان ، آيا پس هلاك ميكنی ما را به [سبب]
آنچه كه عمل كرد بطلان كاران ( باطل شدگان
)
-
و آنچنان تشريح ميكنيم آيات را و
باشد برای ايشان [كه] برگردند
-
و بخوان برای ايشان خبر كسی را كه
داديم [به] او آياتمان را ، پس [خود را] عاری
كرد ( برهنه شد ) از آن ، پس دنبال كرد او را شيطان ، پس شد از فريب خوردگان (
مغرور شدگان )
-
و اگر می خواستيم ، حتما بلند
ميكرديم او را به [وسيله] آن و ليكن او ميل كرد (
خزيد
) به جانب زمين و تبعيت كرد هوايش (
تمايلاتش ) را ، پس مثال او همچون مثال
سگ است كه اگر بار كنی برايش ، زبان درآورد (
له له كند ) و اگر ترك كنی (
به حال خود
واگذاری ) آن را ، [مجددا]
زبان در می آورد ( له له می كند
) ، آن است مثال قوم كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما ، پس تعريف كن داستان (
تاريخچه ) را باشد برای ايشان كه
تفكر ( انديشه ) كنند
-
بد [است]
مثالی قوم كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما و خودشان را ظلم ميكردند
-
كسی را كه هدايت ميكند خداوند
، پس
اوست راهنمايی شده و كسی را كه گمراه ميكند ، پس آنها ، ايشانند
زيان كاران
-
و حتما رها كرده ايم (
واگذارده ايم ) برای جهنم كثيری (
بسياری ) از جن و انس را ، [چرا كه]
برايشان است قلبهايی كه نمی فهمند ( درك نمی كنند ) به آن و برای ايشان چشمانی [است
كه] نمی بينند به آن و برای ايشان گوشهايی [است
كه] نمی شنوند به آن ، آنهايند همانند چهار پايان (
دامها ) بلكه ايشان گمراه ترند ، آنها
، ايشانند غافلان
-
و برای خداوند است اسامی نيك
(
نامهای خوب ) ، پس بخوانيد او را به آن و
رها كنيد كسانی را كه انحراف (
كج روی ) ميكنند در نامهايش ، به زودی
جزا ( مجازات ) ميشوند [به
سبب] آنچه كه عمل ميكردند
-
و از كسی كه خلق كرديم ما ، امتی [است
كه] هدايت می كنند به حقيقت (
واقعيت ) و به آن عدالت (
انصاف ) ميكنند
-
و كسانی كه تكذيب كردند به آيات ما
، به زودی و به تدريج بگيريم ايشان را از جايی كه نمی دانند
-
و مهلت ميدهم برای ايشان [كه]
بدرستی ترفند من محكمی ( كار آمدی ) است
-
آيا تفكر نمی كنند [كه]
نيست برای يار (
رفيق ، دوست ) ايشان از جنونی كه او [نيست]
جز هشدار دهنده ای آشكاری
-
آيا نظاره نمی كنند در بزرگی (
عظمت ) آسمانها و زمين و هر آنچه را كه
خلق كرد خداوند از چيزی ( موجودی
) و اينكه شايد كه نزديك شده باشد اجل ايشان (
موعدشان ) ، پس به كدام حديث بعد آن ايمان می آورند
-
كسی را كه گمراه ميكند خداوند ، پس
نيست هدايت كننده برای او و رها ميكند ايشان را در طغيانشان سرگشتگان [باشند]
-
ميپرسند تو را از ساعت (
وقت قيامت ) كه كی باشد استقرار ( توقف و
ايستادن ، روی داد ) آن ، بگو جز اين نيست كه علم (
فهم ) آن در نزد سرورم [است]
، آشكار نكند ( نمی تواند بكند ) آن را
برای وقت (
زمان مقرر ) اش مگر او ، سنگين (
دشوار و سخت ) شود در آسمانها و زمين [كه]
نمی آيد شما را مگر غافل گيرانه ای ، ميپرسند تو را گويا بدرستی تو
مطلعی از آن ( به چون و چند آن كاملا آگاهی ) ، بگو جز اين نيست كه علم
آن در نزد خداوند است و ليكن اكثر انسيان (
مردم ) نمی دانند
-
بگو مالك نيستم برای خودم نفعی و نه
ضرری را مگر آنچه را كه خواهد خداوند و اگر بودم دانای غيب حتما زياده
ميگرفتم از خير و لمس نمی كرد ( نميرسيد
) مرا بدی ، كه من [نيستم] مگر هشدار
دهنده ای و بشارت دهنده ای برای قومی كه ايمان می آورند
-
اوست كسی كه خلق كرد شما را از شخصی
تكی و قرار داد از او زوجش را برای اينكه سكنی (
تسكين ) گزيند به جانبش ، پس زمانی كه پوشاند (
فرا گرفت ) او را ، حمل كرد ( برداشت
) باری سبكی را ، پس سپری كرد به آن ، پس آنگاه كه سنگين شد ، دعا (
صدا ) كردند خداوند سرور آن دو را ، اگر بدهی ما را صالحی
( فرزند نيكی ) ،
حتما ميشويم از شاكران
-
پس آنگاه كه داد آن دو را صالحی ،
قرار دادند آن دو برای او شريكان در آنچه كه داديم به آن دو ، پس عالی
رتبه ( متعالی ) است خداوند از آنچه كه
شريك ميكنند
-
آيا شريك ميكنند آنچه را كه خلق نمی
كند چيزی را و ايشان درست شده اند ( ساخته و خلق
شده اند )
-
و استطاعت ندارند برای ايشان كمكی (
ياری ) را و نه خودهايشان را ياری كنند
-
و اگر بخوانی ايشان را به سوی هدايت
، تبعيت نمی كنند شما را ، يكسانی است برای شما ، بخوانيد ايشان را يا
شما باشيد بی صدايان
-
بدرستی كسانی را كه دعا (
صدا ) ميكنيد از غير خداوند ، بنده گانی
امثال شمايند ، پس صدا كنيد ايشان را ، پس ميبايست استجابت (
جواب گويی
) كنند برای شما اگر هستيد راستگويان
-
آيا برای ايشان پاهايی [است
كه] راه بروند به [وسيله] آن يا برای ايشان دستانی [است
كه] يورش ببرند به آن يا برای ايشان چشمانی [است
كه] می بينند به آن يا برای ايشان گوشهايی [است
كه] ميشنوند به آن ، بگو بخوانيد شريكانتان را ، سپس ترفند زنيد
مرا پس منتظر نشويد
-
بدرستی سرپرست (
دوست ) من خداوند كسی است كه نازل كرد
كتاب را و او ولايت ( سرپرستی ) ميكند
صالحان را
-
و كسانی را كه می خوانند از غير او
، استطاعت ندارند ياری شما را و نه خويشتن را ياری كنند
-
و اگر بخوانيد ايشان را به سوی
هدايت ، نمی شنوند و می بينی ايشان را كه می نگرند به سويت و
[در حاليكه] ايشان نمی
بينند
-
به گير (
پيشه كن ) عفو را و فرمان ده به عرف (
كار نيك ، معروف ) و اعراض كن از جاهلان (
نادانها )
-
و اما اگر وسوسه ميكند تو را از [طرف]
شيطان وسوسهای ، پس پناه بر ( پناه خواه
) به خداوند ، بدرستی اوست شنوايی دانايی
-
بدرستی كسانی كه تقوی كردند (
پرهيزگاری كردند ) زمانی كه رسيد (
لمس كند ) ايشان را طايفهای از شيطان ، متذكر (
يادآور ) ميشوند [خداوند را] ،
پس آنگاه ايشان بينايان ( آگاهان
) ميشوند
-
و برادرانشان فرو می برند (
توسعه می دهند ) ايشان را در فريب
( غرور ) سپس كوتاهی (
كم كاری ، بی كفايتی ) نمی كنند
-
و زمانی كه نياورده ای ايشان را به
آيه ای ، گفتند چرا بر نمی گزينی آن را ، بگو جز اين نيست كه تبعيت
ميكنم آنچه را كه وحی ميشود به سويم از سرورم ، اين بصيرتهايی (
ديده و روشنگری هايی ) از سرور شماست و هدايتی و رحمتی برای
قومی كه ايمان می آورند
-
و زمانی كه خوانده شود قرآن ، پس گوش
فرا دهيد برای آن و ساكت ( خاموش ) شويد
، باشد برای شما كه رحم كرده شويد ( مورد رحم
واقع شويد )
-
و ياد كن سرورت را در خودت زاری
كنانی و آهسته ای و بدون آشكار (
روشن
) از سخن به صبحگاه ( سحر ) و شامگاه و
نباش از غافلان
-
بدرستی كسانی كه در نزد سرورت هستند
تكبر ( خود بزرگی ) نمی كنند از عبادت (
بندگی ) او و تسبيح (
خدا را به پاكی ياد ) ميكنند او را و برای
او سجده ( فروتنی ) ميكنند