-
نزديك ( مجاور ) شد ساعت (
وقت و
زمان قيامت ) و شقه (
شكافته ، تكه ،
پاره و جدا شده ) شد ماه
-
و اگر به بينند نشانه ای ( معجزه ای
) را ، اعراض ميكنند و ميگويند [كه] جادوی مستمری (
پيوسته ای ) [است]
-
و تكذيب كردند و تبعيت
كردند [از] تمايلاتشان (
هوا و هوسهايشان ) و هر ( تمام )
كاری ( امری ) استقرار يافته ای
( جا افتاده ای ، در مكان و
زمان خود روی دادنی ) [باشد]
-
و همانا آمده است ايشان را ، از
اخبار آنچه
كه در آن [است] منزجر شده ای (
به صدا و داد و فرياد آمده ای ، متنفر شده ای
، مايه انزجار )
-
حكمت ( تدبير و انديشه مدبرانه ) لغايت يافته ای (
ادامه يافته ای ، بالغه ای ، رو به سعودی
، به آخرين حد خود رسيده ای ) ، پس كفايت نميكند هشدار
دهندگان ( رسولان )
-
پس روی برگردان از ايشان [تا]
روزی كه فرا ميخواند صدا كننده به طرف
چيزی نامعلومی ( ناخوش آيندی )
-
پايين افتاده ای (
خضوع كننده ای ،
سر افكنده ای ) [باشد] چشمانشان
، خارج ميشوند از قبرها ، آنچنان
كه گويا ايشان هستند همانند ملخهايی منتشری
( پخش و پلا شده ای )
-
سرازير شدگانند ( بشتاب
روندگانند ) به سوی صدا كننده ، ميگويد كافران اين [است] روزگاری سختی ( دربند و رنجی )
-
تكذيب كرد قبل از ايشان قوم نوح ، پس
تكذيب كردند بنده ما را و
گفتند مجنونی و زجر كشيده ای (
اذيت شده ای ) [است]
-
پس خواند سرورش را ، كه بدرستی من مغلوبی ( شكست خورده ای )
[هستم] ، پس
ياری كن
-
سپس گشوديم دربهای
آسمان را به آبی ريزانی ( مداومی
، نهر شونده ای )
-
و جاری كرديم (
جوشانديم ، شكافتيم ) زمين را چشمه هايی
، پس تلاقی كرد ( به هم پيوست ) آب به فرمانی ( حدی )
[كه] اندازه شده [بود] ( مقدر
و معلوم شده بود )
-
و حمل ( سوار
) كرديم او را بر دارای لوحهايی (
الوارهای چوب ، تخته های سياه و قيراندود شده ای ) و ميخ
كوب شده ای
-
ميچرخيد ( روان
بود ) به چشمان ما (
زير نظر ما ) ، جزايی
( پاداشی ) برای كسی كه
ناسپاسی ( نا باوری ) شده بود
-
و بدرستی باقی گذارده ايم
آن [واقعه] را آيتی ( نشانه و
معجزه ای ) ،
پس آيا [هست] از متذكری ( يادآوری
كننده و شونده ای )
-
پس چگونه بود عذاب من و هشدارهايم
-
و حتما آسان كرده ايم قرآن را برای ذكر ( يادآوری ، پند و اندرز
) ، پس آيا [هست]
از متذكری ( يادآوری كننده و پند و اندرز شونده ای )
-
تكذيب كرد
عاد ( قوم عاد ) ، پس چگونه بود
عذاب من و هشدارهايم
-
ما فرستاديم برای
ايشان بادی پر خروشی ( توفنده ای )
را در روز نحسی ( شوم و بد اقبالی
) [به حالت] مستمری (
پی در پی )
-
ميكند ( ريشه كن ميكرد ) انسيان (
مردم ) را ، آنچنانكه
گويا ايشان بودند همانند بيخها ( كندها و تنه
های ) نخلی به آخر رسيده ای ( تو خالی و پوسيده
ای )
-
پس چگونه بود عذاب من و هشدارهايم
-
و حتما آسان كرده ايم قرآن را برای ذكر ( يادآوری ، پند و اندرز
) ، پس آيا [هست]
از متذكری ( يادآوری كننده و پند و اندرز شونده ای )
-
تكذيب كرد
ثمود ( قوم ثمود ) به هشدار دهندگان
-
پس گفتند آيا بشری (
موجود دو پايی )
از ما ( خودمان ) تكی (
تنهايی ) [كه ميبايست]
تبعيت كنيم او
را ، بدرستی ما آنگاه [هستيم] در گمراهی و ديوانگی (
احمقی ، كند ذهنی ، سفاهتی )
-
آيا افكنده شد ذكر برای او از مابين
ما ، بلكه اوست دروغگويی شروری
-
به زودی ميدانند فردايی [كه] چه
كسی [است]
دروغگوی شرير
-
ما ارسال كننده [بوديم]
ماده شتر را فتنه ای ( مايه امتحانی ) برای
ايشان ، پس [ای صالح] مراقب باش ايشان را
و صبر كن
-
و خبر بده ايشان را كه آن آب قسمت ( سهم ) [شد]
مابين ايشان ،
هر ( تمام ) شربی ( نوشيدنی ) در انتظاری (
حاضر كرده شده ای ، به نوبت و موعدی مشخص و معلومی )
[است]
-
پس ندا دادند رفيقشان را ، پس جسارت
كرد ( به دست گرفت آلت قتاله را ، از خود دليری و شجاعت نشان داد
) ،
سپس ذبح كرد ( ناقه را سر بريد )
-
پس چگونه بود عذاب من و هشدارهايم
-
ما فرستاديم برای
ايشان صيحة واحدة (
فرياد و
بانگی تك و تنهايی ) را ، پس شدند همچون كاه كوفته شده (
علف خرد ) درهم بسته شده (
به هم گير و
بافته شده ، كلوخ شده ، خروار شده )
-
و حتما آسان كرده ايم قرآن را برای ذكر ( يادآوری ، پند و اندرز
) ، پس آيا [هست]
از متذكری ( يادآوری كننده و پند و اندرز شونده ای )
-
تكذيب كرد قوم لوط به هشدار دهندگان
-
ما فرستاديم برای
ايشان طوفان شنی را ، مگر آل (
خاندان ، تبار ) لوط ، نجات داديم ايشان را به ( در ) سحری (
صبح زودی )
-
نعمتی از نزدمان ، آنچنان جزا ( پاداش
) ميدهيم كسی را كه شكر كرد
-
و همانا هشدار داده بود ايشان را به حمله ( انتقام ) ما ، پس تمرد (
سرسختی
) كردند به هشدار دهندگان
-
و بدرستی [در صدد] اغفال (
از راه
به در كردن برای انجام كاری نا مشروع ) او برآمده بودند از برای (
بحر ) مهمانش
، پس كور
كرديم ( فرونشانديم ) چشمانشان را ، پس
بچشيد عذابم و هشدارهايم را
-
و بدرستی صبح كرده است ايشان را ،
بامدادی عذابی مستقری ( وقوع
يافته ای )
-
پس بچشيد عذابم و هشدارهايم را
-
و حتما آسان كرده ايم قرآن را برای ذكر ( يادآوری ، پند و اندرز
) ، پس آيا [هست]
از متذكری ( يادآوری كننده و پند و اندرز شونده ای )
-
و همانا آمده بود [به
جانب] آل فرعون ، هشدار دهندگان
-
تكذيب كردند به آيات ما همگيش ، پس
گرفتيم
ايشان را ،
گرفتن عزيزی ( پر قدرت ) مقتدری (
با اقتدار و
قدرت و توانايی ، نيرومندی )
-
آيا كافران شما بهتری [هستند] از
آنهايی از شما ، يا برای شماست برائتی (
پاكی و بی گناهی ، منع تعقيب ) در كتابها ( نوشته
ها ، احكام
، دست نوشته ها )
-
يا ميگويند ماييم جميعی (
جمع و جمعيتی ) پيروز شده ای
-
به زودی شكست ميخورد (
به عزا و اندوه می نشيند ) جمعيت و پشت ميكنند عقبها را
-
بلكه ساعت (
قيامت ) موعد ايشان [است] و ساعت ( قيامت ) سختتر (
پر گير و دارتر ) و تلخ تر
( سنگين تر ) [است]
-
واقعا مجرمان در گمراهی و احمقی (
ديوانگی ، بی
خردی ، بی شعوری ، سفاهت ، جنون ، نه فهمی ) [هستند]
-
روزی كه كشيده ميشوند در آتش بر روی
صورتهايشان ، بچشيد مس ( لمس ، حس ،
احساس لامسه ) سقر [را]
-
ما هر ( تمام ) چيزی را آفريديمش
به قدری ( اندازه و مقدار و تقدير و سنجشی
)
-
و نيست فرمان ما مگر
يكی ، همچون تابيدنی (
چشمكی ، اشاره و ايمايی ، نگاه
آنی و تندی ، درخشيدنی ، برقی ، يك چهلم ثانيه ) به چشم
-
و همانا هلاك (
نابود ) كرده
ايم همانندهای شما را ، پس آيا
[هست] از متذكری
-
و هر ( تمام ) چيزی [را كه]
انجام دادند آن را ، در كتابهاست
-
و هر ( تمام
) كوچكی و بزرگی سطر بندی شده ای ( نوشته و مكتوب شده ای )
[است]
-
بدرستی متقيان در باغهايی (
بهشتی ) و
چشمه ای [هستند]
-
در نشيمنگاه (
كمپ ) راستی ( واقعی ) در نزد سلطانی (
پادشاهی ) مقتدری ( قادری ، توانايی ، با قدرتی و قوايی ، نيرومندی )
[هستند]