-
طسم
-
اين است آيات كتاب آشكار
-
تلاوت ميكنيم برای تو از خبر
( داستان ) موسی و
فرعون ، به درستی برای قومی كه ايمان می آورند (
دارند )
-
بدرستی فرعون بزرگی كرد در زمين و
قرار داد اهلش ( سكنه اش ) را شيعه ای (
پيرو و دنباله رو و تابعی ، گروهی هم وضعيت
و هم مسلك ) ، ضعيف ميكرد طايفه ای را از ايشان ، ذبح ميكرد (
سر ميبريد ) پسرانشان را و زنده ميگذاشت زنانشان را ، بدرستی او بود از مفسدان
( تبهكاران )
-
و خواستيم كه منت نهيم برای كسانی كه ضعيف شدند در زمين و قرار دهيم ايشان را امامانی
( پيشوايان و جلودارانی ) و قرار دهيم ايشان را وارثان (
ارث برندگان )
-
و تمكين دهيم (
استوار و با نيرو كنيم ، فرمانروا كنيم ) برای ايشان در زمين و
نشان دهيم فرعون و هامان و سپاهيان آن دو از ايشان را آنچه كه حذر ( احتياط و مواظبت ، دوری و ترس ،
واهمه ، پرهيز ) ميكردند
-
و وحی كرديم به سوی مادر موسی كه
شيرش ده [موسی را] ، پس آنگاه كه ترسيدی برايش ، پس بيافكن او را در دريا (
شط ، رود نيل ) و نترس و
اندوهگين مباش [كه] ما رد ( مسترد ) ميكنيم او را به سويت و قرار دهيم او
را از فرستادگان ( رسولان )
-
پس برداشت (
گرفت ) او را آل فرعون برای
اينكه باشد برای ايشان دشمنی و اندوهی ، بدرستی فرعون و هامان و
سپاهيان آن دو بودند خطا كاران ( در امورات
اشتباه كنندگان )
-
و گفت زن فرعون ، روشنی چشمی برايم
و برای تو [است] ، نكشيد او را ، ( اميد
) شايد كه نفع كند ما را يا اتخاذ
كنيم او را ولدی ( مولود و فرزندی ) و
[در حاليكه] ايشان در نميافتند (
نمی دانستند )
-
و صبح كرد دل مادر موسی خالی (
نگران و
تهی و بيهوده ای ، ترسيده و هراسيده ای ) كه نزديك بود حتما فاش كند (
آشكار كند ، لو دهد ) به آن اگر تقويت (
محكم و بسته ، ربط ) نميكرديم برای قلبش برای اينكه باشد از مومنان
-
و گفت به خواهرش (
خواهر موسی ) فاصله بگير او را (
او را به پا ) ، پس نگاه كرد به او ( او را
پاييد ) از كناری ( طرفی ) و
[در حاليكه] ايشان درنمی يافتند ( نمی فهميدند )
-
و حرام ( ممنوع ) كرديم برای او شير
دهندگان را از قبل ، پس [خواهر موسی] گفت آيا دلالت ( راهنمايی ) كنم شما را
برای اهل خانه ای ( خانواده ای
) كه كفالت ( سرپرستی ، نگهداری ) كنند او را برای شما و ايشان
برای او خير خواهان باشند
-
پس رد ( مسترد ) كرديم او را به سوی
مادرش تا روشن شود ديده اش و اندوهگين نشود و برای اينكه بداند كه
بدرستی وعده خداوند حقيقت است و ليكن اكثرشان نمی دانند
-
و زمانی كه رسيد (
بالغ شد ) شدتش ( نهايتش ، نيرويش را ،
بلوغش را
) و درست شد ( كامل شد ، مسلط شد )
داديم او را حكمی ( حكمتی ، استيلايی
)و دانشی را و آنچنان جزا ( پاداش )
ميدهيم نيكوكاران را
-
و وارد شد شهر را برای هنگام غفلتی
از اهلش ، پس دريافت در آن دو مرد را [كه] قتال (
پيكار به قصد كشت ) ميكردند آن دو [يكديگر
را] ، اين از
شيعه اش ( پيرو و مريدش ) و اين [ديگری] از دشمنش
[بود] ، پس استغاثه (
درخواست كمك و ياری ) كرد او را كسی كه
بود از شيعه او برای [برعليه] كسی كه از دشمنش بود ، پس مشت زد (
راند ، حول داد ) او را موسی ، پس گذشت (
مقتضی شد ، تمام شد ) برای او (
فوت كرد ، مرد ) ، گفت اين از عمل شيطان بود ، بدرستی او دشمنی
گمراه گری آشكاری [است]
-
گفت سرورم ، بدرستی من ظلم كردم نفسم ( خودم )
را ، پس بيامرز برای من ، پس
آمرزيد برای او ، بدرستی او ، اوست آمرزنده مهربان
-
گفت سرورم به سبب آنچه كه نعمت دادی
( لطف كردی ) برايم ، پس هرگز نباشم
همدستی ( پشتيبانی ) برای مجرمان
-
پس صبح كرد در شهر ترسانی ، مواظب (
احتياط و مراقبت ) ميكرد ، پس زمانی كه
كسی كه ياری كرده بود او را به ديروز ، به ياری (
امداد ) طلبيد او را [مجددا]
، گفت برای او موسی [كه] بدرستی تو حتما فريب خورده ای آشكاری هستی
-
پس آنگاه كه اراده كرد كه حمله كند
( هجوم آورد ) به كسی كه او بود دشمنی برای آن دو ، گفت ای موسی آيا ميخواهی كه به
قتل رسانی مرا آنچنان كه به قتل رساندی نفسی (
كسی ) را به ديروز ، بدرستی كه [نه]
ميخواهی مگر اينكه باشی زورگويی در زمين و نمی خواهی كه باشی از اصلاح
گران
-
و آمد مردی از دورترين نقطه شهر
[در حاليكه]
ميدويد ، گفت ای موسی بدرستی بزرگان تصميم ميگيرند (
در صدد و انديشه اند ، می گذرند ) برای تو برای اينكه به قتل رسانند تو را
، پس خارج شو ( فرار كن ) بدرستی من برای تو از خير خواهان [هستم]
-
پس خارج شد از آن ترسانی [در
حاليكه] مراقبت می كرد
، گفت سرورم نجات ده مرا از قوم ظالمان
-
و زمانی كه روی آورد (
متوجه شد ) ملاقات (
ديدار ) شهر مدين را ، گفت اميد سرورم را كه
راهنمايم كند راست ( درست ) راهی (
مسير و سلوكی ) را
-
و آنگاه كه وارد شد آب (
آبشخور ، رودخانه ) شهر مدين را
، دريافت برای آن امتی از انسيان ( مردم
) [را كه] می نوشاندند (
آب ميدادند دامها ) را و دريافت
از غير آنها دو زن را كه حمايت ( نگهداری و
مراقبت ) ميكردند آن دو زن [دامها] را ، گفت چيست كار ( وظيفه
و شان ) شما دو نفر ، گفتند آن دو [كه] نمی نوشانيم
[دامها] را تا اينكه بازگشته شود
مراقبان ( چوپانان ، رعيتها ) و پدرمان
شيخی ( پير مردی ) بزرگی
( كهنسالی ) [است]
-
پس نوشاند برای آن دو [دامها
را] ، سپس برگشت
به جانب سايه ، پس گفت سرورم ، بدرستی من برای آنچه كه نازل كردی به جانبم
از خيری ، فقيری ( نيازمندی ، نداری )
[هستم]
-
پس آمد او را يكی از آن دو ، راه
ميرفت به حيايی ( نجابتی ) ، گفت بدرستی
پدرم صدا ميكند تو را برای اينكه مزد دهد تو را اجری [به
سبب] آنچه كه نوشاندی برای ما [دامها
را] ، پس آنگاه كه آمد او را و تعريف كرد برای او داستان (
سرنوشت ) را ، گفت نترس نجات يافتی
از قوم ظالمان
-
گفت يكی از آن دو ، ای پدر ، اجير (
اجر و مزد بگير ، استخدام ) كن او را ،
بدرستی بهترين كسيست كه اجير كنی (
توانی كرد ) ، بسيار امين ( امانت
داری ) [است]
-
گفت بدرستی من ميخواهم كه به نكاح
تو درآورم يكی از دخترانم اين دو
را برای اينكه [به شرط اينكه] اجير ( مزد بگير ) شوی مرا
هشت ساليانی ، پس اگر تمام كردی دهی را ( ده سالی
را ) ، پس از نزد تو است ( از آن تو است
اختيار
) و نميخواهم كه سخت ( مشكل )
شود برايت ، به زودی در ميابی مرا اگر بخواهد خداوند از صالحان
-
[موسی] گفت آن بين من و بين تو [عهد
و پيمانی است كه] هركدام از دو موعد (
سرآمد ) را كه سپری كردم ، پس نباشد تعدی
( عدوان و
اجباری ) برايم [در انتخاب] و خداوند
برای آنچه كه ميگوييم وكيلی ( مراقبی
) باشد
-
پس آنگاه كه سپری كرد موسی موعد را
و راهی شد ( به راه افتاد ) با اهلش (
خانواده اش ) ، دريافت از طرف طور (
كوه طور ) آتشی را ، گفت برای خانواده اش
مكث كنيد ، بدرستی من دريافتم ( ديدم ) آتشی
را برايم ، می آورم شما را از آن به
خبری يا شعله ای ( مشعلی ) از آتش
، باشد برای شما كه گرم شويد
-
پس زمانی كه آمد آن را ، ندا شد از
جانب دره ايمن شده در مكان ( سرزمين
) مبارك ( خجسته ) از درخت كه ای موسی همانا
من ، منم
خداوند سرور عالميان
-
و اينكه بيافكن عصايت را ، پس
آنگاه كه ديد آن را كه ميجنبيد همچنان كه آن است ماری و روی
برگرداند (
فرار كرد ) پشت كننده ای و تعقيب نكرد (
به پشت نگاه نكرد ، برنگشت ) ، ای موسی برگرد و نترس بدرستی تو
از امنيت يافتگانی
-
به كش ( به بر ،
به پوی
) دستت را در يقه ات ، خارج می شود سپيدی از غير بدی (
زشتی ) و ضميمه كن به جانبت بالت
را از
آستين ( يا ترس ) ، پس آن دو ، دو برهان از
[نزد] سرورت به سوی فرعون و بزرگانش (
درباريانش ) ، بدرستی ايشان باشند قومی
فسق ( نافرمانی ) كنندگان
-
گفت سرورم ، بدرستی من به قتل رساندم
از ايشان نفسی ( كسی ) را ، پس ميترسم
كه به قتل رسانند مرا
-
و برادرم هارون ، او فصيح تر (
شيوا تر ) است از
من زبانی ( گويشی ، گفتاری )
را ، پس بفرست
او را همراه با من تكيه گاهی ( قوتی ، رد
كننده ای ) [باشد تا] تصديق ( گواهی ) كند مرا ،
بدرستی من ميترسم كه تكذيب كنند مرا
-
گفت به زودی تشديد (
تقويت ) ميكنيم بازويت را به [وسيله] برادرت و قرار
ميدهيم برای شما دو نفر تسلطی ( دليلی )
را ، پس نرسند ( دست نيابند ) به جانب شما دو نفر به آياتمان
( معجزاتمان ) ، شما دو نفر و كسی كه تبعيت
كند شما دو نفر را چيره شدگان [هستيد]
-
پس زمانيكه آمد ايشان را موسی به
نشانه ( معجزه ) هايمان آشكارهايی ، گفتند نيست اين مگر
جادويی افترا بسته شده ای و
نشنيده ايم به اين در [نزد] پدرانمان ( اجدادمان
) گذشتگان ( اولی و بدوی ها و قبلی ها
)
-
و گفت موسی ، سرورم داناتر است به كسی كه آيد
به هدايت از نزدش و آن كس كه ميباشد برای او عاقبت (
نهايت ، سرانجام ) خانه (
سرا ، بهشت ) ، بدرستی رستگار نميشود ظالمان
-
و گفت فرعون ای بزرگان نميدانم
( نمی شناسم ) برای
شما از خدايی غير من ( خودم ) ، پس بيافروز ( به پا كن ،
خشت به پز ) برای من ای هامان به گل ، پس قرار ده برايم برجی
را ، باشد برايم تا اطلاع يابم به جانب خدای موسی و بدرستی من
حتما گمان ميكنم او را
از دروغگويان [باشد]
-
و خود بزرگی كرد او و سپاهيانش در
زمين به غير حقانيت ( نا حق ) و گمان كردند
كه بدرستی ايشان به سوی ما برگردانده نمی شوند
-
سپس گرفتيم او و سپاهيانش را ،
پس انداختيم ايشان را در دريا ، پس بنگر كه چگونه بود سرنوشت ظالمان
-
و قرار داديم ايشان را امامانی (
پيشوايان و جلو دارانی ) كه صدا ميزنند به
جانب آتش و روز قيامت كمك نميشوند
-
و مقيدشان (
دنباله رو ) كرديم در اين دنيا
لعنتی را و روز قيامت ايشانند از قبيح شدگان ( زشت
و كريه شده ها )
-
و حتما داده ايم موسی را كتاب از
بعد آنچه كه نابود كرديم تمدنهای اولی ( قبلی و
گذشته ) را ، شواهدی ( ديده شهودی
، بينايی ها
) برای انسيان ( مردم ) و هدايتی و رحمتی
، باشد برای ايشان كه متذكر شوند
-
و نبودی به كناره غربی زمانی كه
گذرانديم به جانب موسی فرمان را و نبودی از شاهدان
-
و ليكن ما نشر داديم (
پديدار كرديم ) تمدنهايی را ، پس طولانی شد
برای ايشان عمر و نبودی تو مقيمی در اهل مدين [تا]
تلاوت كنی برای ايشان آياتمان را و ليكن ما بوديم ارسال كنندگان
-
و نبودی به جانب طور (
كوه طور ) زمانی را كه ندا داديم ما و
ليكن رحمتی از [جانب] سرور تو برای اينكه هشدار دهی قومی را كه نيامد ايشان را
از هشدار دهنده ای از قبل تو ، باشد برای ايشان كه متذكر شوند
-
و اينكه اگر اصابت می كرد ايشان را
مصيبت به [سبب] آنچه كه پيش فرستاد دستانشان
، پس ميگفتند سرور ما چرا نفرستادی به جانب ما رسولی را پس
[تا] تبعيت كنيم
آيات تو را و بشويم از مومنان
-
پس زمانی كه آمد ايشان را حقيقت از
نزد ما ، گفتند چرا داده نشد همانند آنچه كه داده شد موسی را ، آيا
كافر نشده اند به آنچه كه داده شد موسی را از قبل ، گفتند دو ساحرند دو
هم پشت ( متحد ) و گفتند ما به تمامی كافران [هستيم]
-
بگو پس بياوريد به كتابی از نزد
خداوند [كه] آن هدايت كننده تر از آن دو [باشد تا] تبعيت كنم آن را
، اگر
هستيد راستگويان
-
پس اگر اجابت (
پاسخ گويی ) نكردند برای تو ، پس بدان كه جز اين
نيست كه تبعيت ميكنند هواهايشان ( اميال و
خواسته هايشان ) را و كيست گمراه تر از كسی كه تبعيت كرد هوايش
را به غير هدايتی ( راهنمايی ) از [نزد] خداوند ، بدرستی خداوند هدايت نمی كند قوم
ظالمان را
-
و حتما پيوسته (
اتصال دائمی ) داشته ايم برای ايشان سخن
( وحی ) را ، باشد برای ايشان كه متذكر شوند
-
كسانی را كه داديم ايشان را كتاب از
قبل آن ، ايشانند به آن ايمان آورندگان
-
و زمانی كه تلاوت ميشود برای ايشان
، گويند ايمان آورديم به آن ، بدرستی آن حق است از [نزد] سرورمان ،
بدرستی ما ، ما بوديم از قبل آن مسلمانان (
تسليم شدگان )
-
ايشان داده ميشوند اجرشان را
دو بار ( دو برابر ) به [سبب]
آنچه كه صبر كردند و دفع می كردند به خوبی بدی را و از آنچه كه روزيشان
كرديم انفاق ميكنند
-
و زمانی كه شنيدند لغوی (
سخن بيهوده و باطلی ) را ، اعراض كنند
از آن و گويند برای ما [است] اعمالمان و برای شماست اعمالتان ، سلامی برای شما
، نجوييم ( نخواهيم ) جاهلان را
-
بدرستی تو هدايت نمی كنی آن كس را
كه دوست داری و ليكن خداوند هدايت ميكند كسی را كه ميخواهد و اوست
داناتر به هدايت شدگان
-
و گفتند اگر تبعيت كنيم هدايت را
همراه با تو ، دزديده ( سر به نيست )
ميشويم در سرزمينمان ، آيا تمكين ( پايداری
) نداده ايم برای ايشان حرمی امنی را ، كه جمع آوری ميشود به جانب آن ثمرات ( محصولها ) هر چيزی ، رزقی
( روزی ) از
نزدمان و ليكن اكثرشان نمی دانند
-
و چه بسيار نابود كرديم از قريه [كه] مسرت
( كامجويی ) گرفت زندگيش را ، پس آن است مسكنهای ايشان ، سكنی نگزيده
است از بعد
ايشان مگر اندكی و بوديم ما ارث برندگان
-
و نيست سرور تو نابود كننده قريه ها
تا اينكه مبعوث كند در پايتخت آن ( مادرش ، مركز و
دارالحكومه آن ، هر شهر بزرگ در كل منطقه ) فرستاده ای را
[تا] بخواند
برای ايشان آياتمان را و نبوديم نابود كننده قريه ها مگر اينكه و اهل آن ظالمان
[باشند]
-
و آنچه كه داده شديد از چيزی ،
پس متاع زندگی دنياست و آراستگی آنست و آنچه كه نزد خداوند
است بهتری و پايدارتر [است] ، آيا پس عقل نميكنيد
-
آيا پس كسی را كه وعده داديمش وعده ای نيكويی
را ، پس اوست دست يابنده ( ملاقات كننده
) آن ، همانند كسيست كه متمتع كرديم او
را متاع زندگانی دنيا ، سپس اوست روز قيامت از احضار ( حاضر )
شدگان
-
و روزی كه ندا ميكند ايشان را ، پس
ميگويد كجاست شريكانم ، كسانی را كه ميپنداشتيد (
گمان ميكرديد )
-
گفت كسانی كه حقيقت يافت برای ايشان
سخن ( گفتار ) ، سرور ما اينان كسانی
[هستند] كه فريب داديم ، گمراه كرديم
ايشان را همچنانكه فريب خورديم ، برائت ميجوييم به سويت ، نبودند كه ما
را بندگی كنند (
عبادت كنند )
-
و گفته شود [كه] بخوانيد شريكانتان را ،
پس بخوانند ايشان را ، پس اجابت ( پاسخ )
نكرده اند برای ايشان و به بينند عذاب را ، ای كاش بدرستی ايشان هدايت
ميشدند ( راه ميافتند )
-
و روزی كه ندا ميكند ايشان را ، پس
ميگويد چگونه اجابت ( پاسخ ) كرديد
فرستادگان ( رسولان ) را
-
پس گنگ (
نابينا و نا دانسته ) شود برای ايشان اخبار در چنين روزگاری ،
پس ايشان استطاعت ندارند كه جويا شوند ( پرسش كنند )
-
پس اما كسی كه توبه كرد (
برگردد ) و ايمان آورد و عمل كرد صالحی را
، پس اميد كه باشد از رستگاران
-
و سرور تو خلق ميكند آنچه را كه
ميخواهد و اختيار ميكند ( برمی گزيند ) ، نيست برای ايشان اختياری ، پاك است خداوند و
متعالی است از آنچه كه شريك ميكنند
-
و سرور تو ميداند آنچه را كه كتمان
( مخفی ) می كند
دلهايشان و آنچه را كه علنی ( آشكار
) ميكنند
-
و اوست خداوند كه نيست خدايی مگر او ،
برای اوست ستايش در اوليه ( آغاز ، گذشته
) و آخرت ( آينده ، سرانجام ) و برای
اوست حكم ( فرمان ، حكومت ) و به سوی او
برگردانده ميشويد
-
بگو آيا ديديد اگر قرار دهد خداوند
برای شما شب را بی پايانی تا روز قيامت ، كيست خدايی غير خداوند كه
بياورد
شما را به سپيدی ( روشنايی روز ) آيا پس نميشنويد
-
بگو آيا ديديد كه اگر قرار دهد خداوند
برای شما روز را بی پايانی تا روز قيامت ، كيست خدايی غير خداوند
كه بياورد شما را به شبی تا بی حركت شويد ( آرامش و سكون و سكوت
گيريد
) در آن
، آيا پس نمی بينيد
-
و از رحمتش قرار داد برای شما شب و
روز را برای اينكه سكنی گزينيد در آن و برای اينكه كسب كنيد از فضلش و
باشد برای شما كه شكر گزاريد
-
و روزی كه ندا ميكند ايشان را ، پس
ميگويد كجايند شريكانم كسانی را كه می پنداشتيد
-
و بچينيم (
برگيريم ) از هر (
تمام ) امتی شاهدی را ، پس بگوييم
كه بياوريد
برهانتان را ، پس دانستند كه بدرستی حقانيت برای خداوند است و گم شود از ايشان آنچه
را كه افترا ميبستند
( دروغ ميبافتند )
-
بدرستی قارون بود از قوم موسی ، پس
بی عدالتی ( تعدی و ستم ) كرد برای ايشان و داديم او را از گنجينه ها آنچه
را كه
بدرستی كليدهای آن مشقت بار بود ( سنگين بود ) به گروهی ( زير ده نفر )
دارندگان نيرو ، زمانی كه گفت برای او قومش [كه] سر مستی نكن كه خداوند دوست
نمی دارد سرخوشان را
-
و كسب كن در آنچه كه داد تو را
خداوند سرای آخرت و فراموش نكن نصيبت را ( بهره ات را
) از دنيا و نيكوی
كن همچنان كه نيكوی كرد خداوند برای تو و نه جوی تباهی را در زمين بدرستی
خداوند دوست نمی دارد مفسدان را
-
گفت جز اين نيست كه داده شدم آن را بر
دانشی در نزدم ، آيا ندانسته است كه بدرستی خداوند نابود كرده
است از قبل او از تمدنها ، كسی كه او شديدتر از او بود نيرويی و
بيشتر
جمعيتی و پرسيده نميشود از گناهانشان جرم كنندگان
-
پس بيرون آمد بر قومش در آراستگيش
، گفت كسانی كه ميخواستند زندگانی دنيا را ، ای كاش برای ما ميبود
همانند آنچه را كه داده شد قارون ، بدرستی او حتما دارای لذتی
( كام جويی ) بزرگی
است
-
و گفت كسانی كه داده شدند علم (
دانش ) را وای بر شما ، پاداش خداوند بهتريست برای آن كس كه ايمان آورد
و عمل كرد صالحی را و افكنده نميشود ( داده و نصيب نشود ) آن
را مگر
[برای] شكيبايان
-
پس فرو برديم به او و به سرای
او زمين را
، پس نبود برای او از فرقه ای كه ياری كنند او را به غير از
خداوند و نبود از كمك ( ياری ) شدگان
-
و صبح كرد كسانی كه تمنا كردند (
آرزو و درخواست ميكردند ) جايگاه او را
به ديروز ، ميگفتند وای گويا خداوند است كه توسعه ميدهد رزق را برای كسی كه ميخواهد از بندگانش و مقدر
( تقدير و اندازه ، محدود ) ميكند ، اگر نبود كه احسان
( منت ) خداوند برای ما حتما فرو ميبرد
با ما ، وای گويا بدرستی رستگار نميشود كافران
-
اين است سرای آخرت كه قرار ميدهيم آن را
برای كسانی كه نميخواهند خود بزرگی (
استكبار ) را در زمين و نه تبهكاری
را و عاقبت
( سرانجام ) برای متقيان است
-
كسی كه آيد به نيكويی ، پس برای
اوست خيری از آن و كسی كه آيد به بدی ، پس جزا نمی
شود كسانی كه
عمل كردند بدی ها را ، مگر آنچه كه عمل ميكردند
-
بدرستی كسی كه مقرر كرد برای تو
قرآن را ، حتما رد كننده ( برگرداننده ) تو
است به سوی معادی (
عودت و بازگشت
گاهی ) ، بگو سرور من داناتر است كسی را كه آمد به هدايت
و آن كس كه
اوست در گمراهی آشكاری
-
و نبودی تو كه اميد وار باشی
كه افكنده شود به جانبت كتاب ، مگر رحمتی از [نزد]
سرورت ، پس نباش هم پشت ( متحد )
برای كافران
-
و باز ندارد تو را از آيات خداوند
بعد از گاهی كه نازل شد به سويت و بخوان به جانب سرورت و نباش از
مشركان
-
و نخوان همراه با خداوند خدايی
ديگر را ، نيست خدايی مگر او ، هر ( تمام ) چيزی نابود شونده ای
است مگر
صورتش ( وجودش ) ، برای اوست حكم ( فرمان ، حكومت
، قضاوت
) و به سوی او باز گردانيده
ميشويد