-
طسم
-
اين است آيات كتاب روشن
-
باشد برای [شايد] تو كه تلف كننده ای (
خودكشی
كننده ای
) نفست ( خودت ) را كه چرا نمی شوند مومنان (
ايمان آورندگان )
-
اگر بخواهيم نازل ميكنيم برای ايشان
از آسمان نشانه ای ( معجزه ای ) را
، پس
بپوشاند ( سايه اندازد ) گردنهايشان را
[كه] برای آن خضوع
كنندگان [باشند]
-
و نمی آيد ايشان را از ذكری ( يادآوری ) از رحمان ( خداوند مهربان ) بازگو شده ای
، مگر اينكه بودند از آن
اعراض كنندگان
-
پس تكذيب كرده اند ، پس به زودی می
آيد ايشان را اخبار آنچه كه به آن مسخره ( تمسخر ) ميكردند
-
آيا نظر نكرده اند به سوی زمين
[كه] چه
بسيار رويانيديم در آن از هر ( تمام ) زوجی كريمی (
با كرامت و گرامی ، با ارزشی )
را
-
بدرستی در آن حتما آيتی
( نشانه ای ) [است] و نيستند
اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
ارجمند ) رحيم ( گذشت كننده
)
-
و زمانی كه ندا داد سرورت موسی را
كه برو [به جانب] قوم ظالمان
-
قوم فرعون ، چرا كه تقوی نمی كنند (
پرهيزگاری نمی كنند )
-
گفت سرورم ، بدرستی من ميترسم كه
تكذيب كنند مرا
-
و تنگ ميشود سينه ام و نمی رود
( جاری و روان نمی شود ) زبانم ، پس بفرست به سوی هارون
-
و جهت ايشان برايم جرمی (
ارتكاب
قتلی ) [است] ، پس ميترسم كه به قتل رسانند مرا
-
گفت هرگز ، پس برويد شما دو نفر به
آياتمان ، بدرستی ما همراه با شما گوش كنندگان (
شنوندگان ) [هستيم]
-
پس درآييد شما دو نفر فرعون را ، پس
بگوييد شما دو نفر [كه] بدرستی ما فرستاده سرور عالميان
[هستيم]
-
كه بفرست همراه با ما پسران اسرائيل را
-
[فرعون] گفت آيا نه پرورانديم تو را در
ميانمان [دوران] كودكی ( مولودی ) را و حتما درنگ كردی در نزدمان
از عمرت
ساليانی را
-
و انجام دادی عملت را ، آن را كه
انجام دادی و تو هستی از ناسپاسان ( قدرنشناسان )
-
[موسی] گفت انجام دادم آن را وقتی كه ، و من
از گمراهان بودم
-
پس فرار كردم از شما آنگاه كه
ترسيدم شما را ، پس بخشيد برای من سرورم فرمانی و قرار داد من را از
رسولان
-
و اين نعمتی است كه منتش نهی برايم
كه بنده كردی پسران اسرائيل
را
-
گفت فرعون و چيست سرور عالميان
-
[موسی] گفت سرور آسمانها و زمين و آنچه كه
مابين آن دو است ، اگر باشيد يقين دارندگان
-
[فرعون]
گفت برای آن كسی كه پيرامونش بود ، آيا نميشنويد
-
گفت سرور شما و سرور پدرانتان (
اجدادتان ) اوليان (
پيشينيان ، گذشتگان ، بدوی ها )
-
[فرعون] گفت بدرستی رسول شما كسی كه فرستاده
شد به جانب شما ، حتما مجنونی است
-
[موسی] گفت سرور مشرق و مغرب و آنچه كه
مابين آن دو است اگر شما تعقل می كنيد
-
گفت اگر اتخاذ كنی خدايی غير از من
را ، حتما قرار ميدهم تو را از محبوس شدگان
-
[موسی] گفت آيا اگر چه بياورم تو را به
چيزی آشكاری
-
[فرعون] گفت پس بياور به آن اگر هستی از
راستگويان
-
پس افكند عصايش را ، پس آنگاه آن ماری
آشكاری [شد]
-
و كشيد دستش را ، پس آنگاه آن سپيدی (
مهتابی ) برای حضار (
نگاه كنندگان ، بينندگان ) [شد]
-
[فرعون]
گفت برای بزرگان پيرامونش ، بدرستی اين حتما ساحری
دانايی است
-
ميخواهد كه بيرون كند شما را از
زمينتان به جادويش ، پس چه فرمان ميدهيد
-
گفتند منتظرش نگهدار (
برگردانش ) و برادرش را
و برانگيز در شهرها جمع آوری كنندگان را
-
می آورند (
بياورند ) تو را به هر (
تمام ) جادوگری دانايی
-
پس جمع شد ساحران برای ميقات (
محل و زمان ملاقات ) روزی معلومی را
-
و گفته شد برای انسيان (
مردم ) ، آيا شماييد مجتمع (
جمع ) شدگان
-
باشد برای [شايد] ما كه تبعيت كنيم
ساحران را ، اگر باشند ايشان غالب شدگان (
پيروزمندان )
-
پس آنگاه كه آمد ساحران ، گفتند
برای فرعون ، آيا حتما برای ما می باشد اجری (
مزدی ) اگر باشيم ما غالب (
پيروز ) شدگان
-
گفت بله ، و بدرستی شما آنگاه حتما
از مقربان ( نزديك شدگان ) [هستيد]
-
گفت برای ايشان موسی ، بيافكنيد آنچه
را كه شما افكنندگان [هستيد]
-
پس افكندند طنابهايشان و
عصاهايشان را و گفتند به عزت ( جلال و شكوه
) فرعون قسم ، ما حتما ، ماييم غالب شدگان
-
پس افكند موسی عصايش را ، پس آنگاه
آن برميگرفت ( فرو ميبرد ) آنچه را كه
بهتان ميزدند ( حقه بازی ميكردند )
-
پس افتاد ساحران سجده كنندگان
-
گفتند ايمان آورديم به سرور عالميان
-
سرور موسی و هارون
-
گفت ايمان آورديد برای او قبل از
اينكه اذن دهم برای شما ، بدرستی او حتما بزرگ (
پيش كسوت ) شماست ، كسی كه آموزش داد شما را جادوگری ، پس حتما
به زودی ميدانيد ، حتما قطع ميكنم دستانتان را و پاهايتان را از خلافی
( قرينه ای ) و حتما مصلوبتان ميكنم (
به دار ميكشم شما را ) به جملگی
-
گفتند نيست زيانی (
لطمه ای ) ، ماييم به سوی
سرورمان برگردندگان ( مراجعت كنندگان
)
-
ما آرزو (
طمع ، چشم دوزی ) داريم كه بيامرزد برای ما سرورمان خطاهايمان
را كه باشيم اولين مومنان ( ايمان آورندگان
)
-
و وحی كرديم به سوی موسی كه مخفی
كن ( شبانه به بر ) به بندگانم ، بدرستی
شما دنبال ( تعقيب ) شدگان [هستيد]
-
پس فرستاد فرعون در شهرها جمع آوری
كنندگان را
-
[و گفت] بدرستی اينان حتما جماعتی اندك
شدگان [هستند]
-
و بدرستی ايشان برای ما
، حتما شورش
كنندگان ( خشم و كينه گيرندگان ) [هستند]
-
و ما حتما جمع شدگانی آماده گان (
مهيا و گوش به فرمانان ، پرهيز كنندگان ، حذر
كنندگان ) [هستيم]
-
پس خارج كرديم ايشان را از باغهايی
و چشمه هايی
-
و گنجهايی و مقامی (
جايگاهی ) كريمی (
با كرامتی )
-
آنچنان و ارث داديم آن را به پسران اسرائيل
-
پس دنبال كردند ايشان را طلوع گاهان
-
پس آنگاه كه ديدند آن دو ، دو جمع
را ، گفت
اصحاب موسی بدرستی ماييم دريافته شدگان (
شناسايی شدگان ، پيدا شدگان )
-
گفت چنين نيست ، بدرستی همراه با من
است
سرورم ، به زودی راهنمايم ميكند
-
پس وحی كرديم به سوی موسی كه بزن به
عصايت دريا را ، پس بشكافت ، سپس شد هر ( تمام
) تكه ای ( جدا شده ای ) همچون كوهی با
عظمت
-
و نزديك كرديم (
ساكن كرديم ) آنجا آخريان (
ديگران ) را
-
و نجات داديم موسی و آن كس را كه
همراه با او بود به جملگی
-
سپس غرق كرديم آخريان (
ديگران ، عقب ماندگان ) را
-
بدرستی در آن ، حتما آيتی
( معجزه و نشانه ای ) و
نبودند اكثرشان مومنين ( ايمان آورندگان
)
-
و بدرستی سرور تو ، حتما اوست عزيزی (
ارجمندی ) رحيم (
مهربان )
-
و بسرای برای ايشان خبر ابراهيم را
-
زمانی كه گفت برای پدرش و قومش چه
را عبادت ( بندگی و پرستش ) ميكنيد
-
گفتند عبادت ميكنيم ساخته شده هايی
( بتهايی )
را ، پس سايه ميافكنيم ( مياندازيم ، می پوشانيم )
برای آن به خدمت ( ملازمت ) نشستگان
-
گفت آيا ميشنوند شما را زمانی كه
ميخوانيد
-
يا نفع ميكنند شما را يا ضرر
ميرسانند
-
گفتند بلكه دريافتيم پدرانمان
را [كه] آنچنان عمل ميكردند
-
گفت آيا پس ديديد آنچه را كه عبادت ميكرديد
-
شما و پدرانتان قديميان (
پيشينيان )
-
پس بدرستی ايشان دشمنی برايم
[هستند] مگر سرور عالميان
-
كسی كه خلق كرد مرا ، پس او راهنمايم
ميكند
-
و كسی كه او اطعامم ميكند و سيرابم
ميكند
-
و زمانی كه مريض شوم ، پس او شفايم
ميدهد
-
و كسی كه می ميراند مرا
، سپس زنده ام
ميكند
-
و كسی كه طمع (
آرزو ) دارم كه بيامرزد برايم خطايم را
روز دين ( قيامت )
-
سرورم ببخش برايم فرمانی را و ملحق كن
مرا با صالحان
-
و قرار بده برای من زبان (
گويش ، شهرت ) راستی
( راستگويی ، نيكی ) در
آخريان ( ديگران ، آيندگان )
-
و قرار بده مرا در ارث بران باغ (
بهشت ) نعيم (
متنعم ، پر نعمت )
-
و بيامرز برای پدرم ، بدرستی او بود
از گمراهان ( گمگشتگان )
-
و رسوايم (
خوارم ) نكن روزی كه مبعوث ميشوند
-
روزی كه نفع نميكند مالی (
دارايی و ثروتی ) و نه پسران
-
مگر كسی كه بيايد خداوند را به
قلبی سالم شده ای ( سالم و تندرستی )
-
و نزديك شود (
مسكن شود ) باغ ( بهشت ) برای
متقيان ( خدا ترسان ، پرهيزگاران )
-
و نمايان شود جحيم (
جهنم ) برای فريب خوردگان (
گمراهان )
-
و گفته شود برای ايشان ، كجاست
آنچه كه عبادت ميكرديد ←
-
از غير خداوند آيا ياری ميكنند شما
را يا ياری شدگانند ( ياری جويندگانند
)
-
پس به رو افتند در آن و ايشانند
فريب خوردگان
-
و [همچنين] لشکر (
سپاه ) ابليس جمع شدگان ( همگی )
-
گويند و [در
حاليكه] ايشان در آن خصومت (
مرافعه ) ميكنند
-
به خداوند سوگند [كه] بدرستی بوده ايم
حتما در گمراهی آشكاری ←
-
زمانی كه درست كرديم (
تراشيديم ، برابر كرديم ) شما را به (
در مقابل ) سرور عالميان
-
و گمراه نكردند ما را مگر مجرمين
-
پس نيست برای ما از شفاعت كنندگان (
ميانجی كنندگان و مدافعان )
-
و نيست صادقی (
دوست وفادار و راست گويی ) خويشاوندی (
نزديكی ، مونسی ، همدمی )
-
پس اگر بدرستی برای ما تجديدی (
تجديد نظر و برگشتی ، دفعه دوباره
ای ) [بود] پس ميشويم از
مومنان ( ايمان آورندگان )
-
بدرستی در آن ، حتما نشانه ای و
نبودند اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان
)
-
و بدرستی سرور تو ، حتما اوست عزيز (
قدرتمند ) رحيم (
بخشنده )
-
تكذيب كرد قوم نوح فرستاده شدگان را
-
زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان
نوح ، آيا تقوی نمی كنيد
-
بدرستی من برای شما فرستاده ای
امينی ( امانت داری ) هستم
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و نمی خواهم شما را برای آن از اجری
( مزدی ) ، بدرستی اجر من [نيست] مگر برای سرور
عالميان
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
گفتند آيا ايمان آوريم برای تو و
تبعيت كنيم تو را [همانند] رذل شدگان (
اراذل و اوباش ، فرومايگان )
-
گفت و چيست دانسته ام به آنچه كه
عمل ميكردند
-
بدرستی حسابشان [نيست] مگر برای سرورم
، اگر در می يابيد
-
و نيستم من به طرد كننده مومنان
-
كه من [نيستم]
مگر منذری ( بيم دهنده ای ) آشكاری
-
گفتند اگر نهی (
باز داشته ) نشوی ای نوح ، حتما ميباشی از
سنگسار شدگان ( رانده شدگان )
-
گفت سرورم ، بدرستی قومم تكذيب كردند
مرا
-
پس بگشای بين من و بين ايشان ،
گشايشی را و نجاتم ده و كسی را كه همراه با من است از مومنان
-
پس نجات داديم او را و آن كس را كه
همراه با او بود در كشتی پر بار
-
سپس غرق كرديم بعد [از
آن] باقيان (
باقيماندگان در كشتی ) را
-
بدرستی در آن حتما نشانه ای و
نبودند اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان
)
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
ارجمند ) رحيم (
رحم كننده )
-
تكذيب كرد عاد (
قوم عاد ) فرستادگان را
-
زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان
هود ، آيا تقوی نمی
كنيد
-
بدرستی من برای شما فرستاده ای
امينی ( امانت داری ) هستم
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا
-
و درخواست نمی كنم شما را برای آن
از اجری كه مزدم [نيست] مگر برای
سرور عالميان
-
آيا بنا ميكنيد به هر (
تمام ) زمين بلندی نشانی را
، تا بيهوده كاری
كنيد
-
و اتخاذ ميكنيد سازه هايی (
ساخته شده هايی ) را
[كه] باشد برای شما [شايد]
كه جاودان شويد
-
و زمانی كه حمله ور ميشويد ، هجوم
كنيد زورگويانه
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و بترسيد كسی را كه امداد (
ياری ) كرد شما را به آنچه كه می دانيد
-
مدد كرد (
توسعه و گسترش داد ) شما را به چهار پايانی و پسرانی
-
و باغهايی و چشمه هايی
-
بدرستی من ، ميترسم برای شما عذاب
روزی بزرگی را
-
گفتند يكسانی است برای ما
، اگر موعظه
كنی يا نباشی ( نبوده باشی ) از موعظه كنندگان
-
بدرستی اين [نيست] مگر خلق (
خوی ، عادت و افكار و طبيعت ، خلقت ) ابتدايی ( اوليه ،
بدوی ) ها
-
و نيستيم ما به عذاب شدگان
-
پس تكذيب كردند او را ، پس نابود
كرديم ايشان را ، بدرستی در آن حتما نشانه ای [بود] و نبود
اكثرشان مومنان
( ايمان آورندگان )
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
قدرتمند ) و رحيم (
بخشنده )
-
تكذيب كرد ثمود فرستاده شدگان را
-
زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان
صالح [كه] چرا نمی هراسيد
-
بدرستی من برای شما فرستاده شده ای
امينی ( امانت داری ) [هستم]
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و نمی خواهم شما را برای آن از اجری
كه مزد من [نيست] مگر برای سرور
عالميان
-
آيا رها كرده ميشويد در آنچه كه آن
اينجاست امنيت يافتگان
-
در باغهايی و چشمه هايی
-
و كشتزارهايی و نخلی [كه] خوشه آن
لطيف و باريك و مرتبی [است]
-
و ميتراشيد (
می بريد ) از كوهها خانه هايی را
آسايش كنندگان ( آسودگی كنندگان )
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و اطاعت نكنيد فرمان اسراف كنندگان
( زياده روی كنندگان ) را
-
كسانی كه فساد ميكنند در زمين و
اصلاح نمی كنند
-
گفتند جز اين نيست كه تو از جادو
شدگانی
-
نيستی تو مگر بشری (
موجود دو پايی ) مثل ما ، پس بياور به
نشانه ای اگر تو هستی از راستگويان
-
گفت اين ماده شتری است [كه] برای آن
نوشيدنی و برای شماست نوشيدن روزی معلومی را
-
و لمس نكنيد (
نرسانيد ) آن را به بدی (
نيت بد ) ، پس ميگيرد شما را عذاب روزی بزرگی
-
پس ذبح كردند آن را ، پس صبح كردند
پشيمانان ( ندامت كنندگان )
-
پس گرفت ايشان را عذاب ، بدرستی در
آن حتما نشانه ای [بود] و نبودند
اكثرشان مومنان (
ايمان و باور آورندگان )
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
گرامی ) رحيم (
رحم كننده )
-
تكذيب كرد قوم لوط فرستاده شدگان را
-
زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان
لوط ، آيا نميترسيد ( تقوی نميكنيد )
-
بدرستی من برای شما فرستاده ای
امينی ( امانت داری ) [هستم]
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و نمی خواهم شما را برای آن از اجری
، كه مزد من [نيست] مگر برای (
برعهده ) سرور عالميان
-
آيا می آوريد دو مذكر (
همجنس گرايی و همجنس بازی ) را از
عالميان
-
و رها ميكنيد آنچه را كه خلق كرد
برای شما سرورتان از زوجهايتان ، بلكه شماييد قومی تعدی
كنندگان ( متجاوز ، خصومت پيشه ، عصيان گر ، از
حد و حدود گذرنده )
-
گفتند اگر نهی (
بازداشته ) نشوی ای لوط ، حتما ميباشی از اخراج شدگان
-
گفت بدرستی من برای رفتار شما از
مخالفان ( مبارزان ، ستيزه كنندگان )
[هستم]
-
سرورم نجاتم بده و اهلم (
خانواده و اطرافيانم ) را از آنچه كه عمل
ميكنند
-
پس نجات داديم او و اهلش را جميعا
-
مگر پير زنی كه در باقيماندگان (
كسانی كه حكم بر آنها سپری گشت ) [بود]
-
سپس نابود كرديم ديگران را
-
و بارانيديم برای ايشان بارشی
را ، پس
بد ( زشت ) [بود] باران هشدار
شدگان ( بيم داده شدگان )
-
بدرستی در آن حتما نشانه ای و نبود
اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
مقتدر ) رحيم (
بخشنده )
-
تكذيب كرد اصحاب ايكه (
بيشه ) فرستاده شدگان را
-
زمانی كه گفت برای ايشان شعيب ،
آيا تقوی نمی كنيد
-
بدرستی من برای شما فرستاده ای
امينی ( امانت داری ) [هستم]
-
پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد
مرا
-
و نمی خواهم شما را برای آن از اجری
، كه مزد من [نيست] مگر برای سرور
عالميان
-
وفا كنيد (
به تمامی دهيد ) به اندازه ( توزين
و پيمانه و وزن ) را و نباشيد از خسران (
ضرر و زيان ) كنندگان
-
و وزن كنيد با ترازوی مستقيم (
درست شاهين )
-
و كم ندهيد (
پست و كم ارزش نكنيد ) انسيان را اشيائشان (
كالا ، اموال و دارايی ايشان ) را و سركشی (
گناه ) نكنيد در زمين فساد كنندگان
-
و بترسيد كسی را كه خلق كرد شما را
و پيدايش اوليها ( پيشينيان ، گذشتگان ) را
-
گفتند جز اين نيست كه تو از جادو (
افسون ) شدگانی
-
و نيستی تو مگر بشری (
موجود دو
پايی ) همانند ما و اينكه گمان می كنيم تو را [كه] حتما از
دروغگويان
[هستی]
-
پس پايين آور برای ما تكه ای از
آسمان را ، اگر تو هستی از راستگويان
-
گفت سرور من داناتر است به آنچه كه
عمل ميكنيد
-
پس تكذيب كردند او را ، پس گرفت ايشان
را عذاب روز تاريكی ( سايبان ، خيمه )
بدرستی آن بود عذاب روزی بزرگی
-
بدرستی در آن حتما نشانه ای
[بود] و نبود
اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )
-
و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز (
عزتمند ) رحيم ( بخشنده )
-
و بدرستی آن حتما نازل شده سرور عالميان است
-
نازل كرد به آن روح الامين ( روح القدس ، جبرئيل
، امانت دار )
-
برای قلبت ، برای اينكه باشی از هشدار
دهندگان
-
به زبانی عربی آشكاری
( روشن و واضحی )
-
و بدرستی آن حتما در نوشته ها (
كتب )
اوليها ( گذشتگان ، بدوی ها )
-
آيا نبوده است برای ايشان نشانه ای
كه ميشناسد او را دانايان ( باخبران
، علما
) پسران ( خاندان ) اسرائيل
-
و اگر نازل ميكرديم آن را برای بعضی
[از] غير عربها
-
سپس می خواند آن را برای ايشان
، نبودند به آن مومنان ( ايمان آورندگان )
-
آنچنان درميپويانيم آن را در قلبهای
مجرمان
-
ايمان نياورند به آن تا
اينكه ببينند
عذاب دردناك را
-
پس می آيد ايشان را به غفلتی ( غافل
گير كننده ای ) و [در حاليكه] ايشان نمی فهمند (
درنمی يابند )
-
پس ميگويند آيا ماييم چشم به راهان
( مهلت داده شدگان ، منتظران )
-
آيا پس به عذابمان عجله ميكنند
-
آيا پس ديدی كه متمتع كرديم ايشان
را ساليانی
-
سپس آمد ايشان را آنچه كه وعده داده
ميشدند
-
كفايت نكرد ( بی نياز نكرد
) از ايشان آنچه كه متمتع ميشدند
-
و نابود نكرديم از قريه ای مگر
اينكه برای
آن هشدار دهندگان [بودند]
-
ذكری و نبوديم ظالمان
-
و نازل نكرد به آن شياطين
-
و شايسته نيست برای ايشان و استطاعت
ندارند
-
بدرستی ايشان از استماع (
شنيدن ) حتما
معزولند ( دور شدگان و بركنار شدگانند )
-
پس نخوان همراه با خداوند خدای
ديگر را ، پس ميشوی از عذاب شدگان
-
و هشدار ده معاشرانت (
همزيستانت ) نزديكان را
-
و پايين بياور بالت را ( زير چتر و
بالت بگير ) برای آن كس كه تبعيت كرد تو را از مومنان
-
پس اگر تمرد كرد تو را ، پس بگو
بدرستی من بری ( پاك و بدورم ، بی گناهم ) از آنچه كه انجام ميدهيد
-
و توكل كن برای عزيز (
قدرتمند )
رحيم ( آمرزنده )
-
كسی كه ميبيند تو را زمانيكه به پا
ميخيزی
-
و برگشتن ( از سجده بلند شدن ) تو
را در [ميان] سجده كنندگان ( نماز خوانندگان )
-
بدرستی اوست شنوای عالم (
آگاه و
دانا )
-
آيا باخبر كنم شما را برای
كسی كه نازل ميشودش شياطين
-
نازل ميشود برای هر دروغگويی
( بزهكاری ) گناه
كاری
-
می افكنند ( فرا می دهند
) گوش ( شنود ) را و بيشتر ايشان
دروغگويانند
-
و شاعران را تبعيت ميكنند ايشان را
فريب خوردگان ( گمراهان )
-
آيا نديدی كه بدرستی ايشان در هر (
تمام ) دره ای (
دياری ) گيج و متحيرانند (
سرگردان و حيرانند )
-
و بدرستی ايشان ميگويند آنچه
را كه عمل نميكنند
-
مگر كسانی كه ايمان آوردند و عمل
كردند صالحات را و ذكر ( ياد ) كردند
خداوند را بسياری و ياری جستند از بعد آنچه كه ظلم شدند و به زودی
ميداند كسانی كه ظلم كردند كه كدام بازگشتگاهی را باز ميگردند