Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب |  پروژه‌ها  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

13-12-2023

 

سوره شعراء ، مكی  227 آيه

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. طسم 

  2. اين است آيات كتاب روشن

  3. باشد برای [شايد] تو كه تلف كننده ای ( خودكشی كننده ای ) نفست ( خودت ) را كه چرا نمی شوند مومنان ( ايمان آورندگان )

  4. اگر بخواهيم نازل ميكنيم برای ايشان از آسمان نشانه ای ( معجزه ای ) را ، پس بپوشاند ( سايه اندازد ) گردنهايشان را [كه] برای آن خضوع كنندگان [باشند]

  5. و نمی آيد ايشان را از ذكری ( يادآوری ) از رحمان ( خداوند مهربان ) بازگو شده ای ، مگر اينكه بودند از آن اعراض كنندگان

  6. پس تكذيب كرده اند ، پس به زودی می آيد ايشان را اخبار آنچه كه به آن مسخره ( تمسخر ) ميكردند

  7. آيا نظر نكرده اند به سوی زمين [كه] چه بسيار رويانيديم در آن از هر ( تمام ) زوجی كريمی ( با كرامت و گرامی ، با ارزشی ) را

  8. بدرستی در آن حتما آيتی ( نشانه ای ) [است] و نيستند اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  9. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( ارجمند ) رحيم ( گذشت كننده )

  10. و زمانی كه ندا داد سرورت موسی را كه برو [به جانب] قوم ظالمان

  11. قوم فرعون ، چرا كه تقوی نمی كنند ( پرهيزگاری نمی كنند )

  12. گفت سرورم ، بدرستی من ميترسم كه تكذيب كنند مرا

  13. و تنگ ميشود سينه ام و نمی رود ( جاری و روان نمی شود ) زبانم ، پس بفرست به سوی هارون

  14. و جهت ايشان برايم جرمی ( ارتكاب قتلی ) [است] ، پس ميترسم كه به قتل رسانند مرا

  15. گفت هرگز ، پس برويد شما دو نفر به آياتمان ، بدرستی ما همراه با شما گوش كنندگان ( شنوندگان ) [هستيم]

  16. پس درآييد شما دو نفر فرعون را ، پس بگوييد شما دو نفر [كه] بدرستی ما فرستاده سرور عالميان [هستيم]

  17. كه بفرست همراه با ما پسران اسرائيل را

  18. [فرعون] گفت آيا نه پرورانديم تو را در ميانمان [دوران] كودكی ( مولودی ) را و حتما درنگ كردی در نزدمان از عمرت ساليانی را

  19. و انجام دادی  عملت را ، آن را كه انجام دادی و تو هستی از ناسپاسان ( قدرنشناسان )

  20. [موسی] گفت انجام دادم آن را وقتی كه ، و من از گمراهان بودم

  21. پس فرار كردم از شما آنگاه كه ترسيدم شما را ، پس بخشيد برای من سرورم فرمانی و قرار داد من را از رسولان

  22. و اين نعمتی است كه منتش نهی برايم كه بنده كردی پسران اسرائيل را

  23. گفت فرعون و چيست سرور عالميان

  24. [موسی] گفت سرور آسمانها و زمين و آنچه كه مابين آن دو است ، اگر باشيد يقين دارندگان

  25. [فرعون] گفت برای آن كسی كه پيرامونش  بود ، آيا نميشنويد

  26. گفت سرور شما و سرور پدرانتان ( اجدادتان )  اوليان ( پيشينيان ، گذشتگان ، بدوی ها )

  27. [فرعون] گفت بدرستی رسول شما كسی كه فرستاده شد به جانب شما ، حتما مجنونی است

  28. [موسی] گفت سرور مشرق و مغرب و آنچه كه مابين آن دو است اگر شما تعقل می كنيد

  29. گفت اگر اتخاذ كنی خدايی غير از من را ، حتما قرار ميدهم تو را از محبوس شدگان

  30. [موسی] گفت آيا اگر چه بياورم تو را به چيزی آشكاری

  31. [فرعون] گفت پس بياور به آن اگر هستی از راستگويان

  32. پس افكند عصايش را ، پس آنگاه آن ماری آشكاری [شد]

  33. و كشيد دستش را ، پس آنگاه آن سپيدی ( مهتابی ) برای حضار ( نگاه كنندگان ، بينندگان ) [شد]

  34. [فرعون] گفت برای بزرگان پيرامونش ، بدرستی اين حتما ساحری دانايی است

  35. ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان به جادويش ، پس چه فرمان ميدهيد

  36. گفتند منتظرش نگهدار ( برگردانش ) و برادرش را و برانگيز در شهرها جمع آوری كنندگان را

  37. می آورند ( بياورند ) تو را به هر ( تمام ) جادوگری دانايی

  38. پس جمع شد ساحران برای ميقات ( محل و زمان ملاقات ) روزی معلومی را

  39. و گفته شد برای انسيان ( مردم ) ، آيا شماييد مجتمع ( جمع ) شدگان

  40. باشد برای [شايد] ما كه تبعيت كنيم ساحران را ، اگر باشند ايشان غالب شدگان ( پيروزمندان )

  41. پس آنگاه كه آمد ساحران ، گفتند برای فرعون ، آيا حتما برای ما می باشد اجری ( مزدی ) اگر باشيم ما غالب ( پيروز ) شدگان

  42. گفت بله ، و بدرستی شما آنگاه حتما از مقربان ( نزديك شدگان ) [هستيد]

  43. گفت برای ايشان موسی ، بيافكنيد آنچه را كه شما افكنندگان [هستيد]

  44. پس افكندند طنابهايشان و عصاهايشان را و گفتند به عزت ( جلال و شكوه ) فرعون قسم ، ما  حتما ، ماييم غالب شدگان

  45. پس افكند موسی عصايش را ، پس آنگاه آن برميگرفت ( فرو ميبرد ) آنچه را كه بهتان ميزدند ( حقه بازی ميكردند  )

  46. پس افتاد ساحران سجده كنندگان

  47. گفتند ايمان آورديم به سرور عالميان

  48. سرور موسی و هارون

  49. گفت ايمان آورديد برای او قبل از اينكه اذن دهم برای شما ، بدرستی او حتما بزرگ ( پيش كسوت ) شماست ، كسی كه آموزش داد شما را جادوگری ، پس حتما به زودی ميدانيد ، حتما قطع ميكنم دستانتان را و پاهايتان را از خلافی ( قرينه ای ) و حتما مصلوبتان ميكنم ( به دار ميكشم شما را ) به جملگی

  50. گفتند نيست زيانی ( لطمه ای ) ، ماييم به سوی سرورمان برگردندگان  ( مراجعت كنندگان )

  51. ما آرزو ( طمع ، چشم دوزی ) داريم كه بيامرزد برای ما سرورمان خطاهايمان را كه باشيم اولين مومنان ( ايمان آورندگان )

  52. و وحی كرديم به سوی موسی كه مخفی كن ( شبانه به بر ) به بندگانم ، بدرستی شما دنبال ( تعقيب ) شدگان [هستيد]

  53. پس فرستاد فرعون در شهرها جمع آوری كنندگان را

  54. [و گفت] بدرستی اينان حتما جماعتی اندك شدگان [هستند]

  55. و بدرستی ايشان برای ما ، حتما شورش كنندگان ( خشم و كينه گيرندگان ) [هستند]

  56. و ما حتما جمع شدگانی آماده گان ( مهيا و گوش به فرمانان ، پرهيز كنندگان ، حذر كنندگان ) [هستيم]

  57. پس خارج كرديم ايشان را از باغهايی و چشمه هايی

  58. و گنجهايی و مقامی ( جايگاهی ) كريمی ( با كرامتی )

  59. آنچنان و ارث داديم آن را به پسران اسرائيل

  60. پس دنبال كردند ايشان را طلوع گاهان

  61. پس آنگاه كه ديدند آن دو ، دو جمع  را ، گفت اصحاب موسی بدرستی ماييم  دريافته شدگان ( شناسايی شدگان ، پيدا شدگان )

  62. گفت چنين نيست ، بدرستی همراه با من است سرورم ، به زودی راهنمايم ميكند

  63. پس وحی كرديم به سوی موسی كه بزن به عصايت دريا را ، پس بشكافت ، سپس شد هر ( تمام ) تكه ای ( جدا شده ای ) همچون كوهی با عظمت

  64. و نزديك كرديم ( ساكن كرديم ) آنجا آخريان ( ديگران ) را

  65. و نجات داديم موسی و آن كس را كه همراه با او بود به جملگی

  66. سپس غرق كرديم آخريان ( ديگران ، عقب ماندگان ) را

  67. بدرستی در آن ، حتما آيتی ( معجزه و نشانه ای ) و نبودند اكثرشان مومنين ( ايمان آورندگان )

  68. و بدرستی سرور تو ، حتما اوست عزيزی ( ارجمندی ) رحيم ( مهربان )

  69. و بسرای برای ايشان خبر ابراهيم را

  70. زمانی كه گفت برای پدرش و قومش چه را عبادت ( بندگی و پرستش ) ميكنيد

  71. گفتند عبادت ميكنيم ساخته شده هايی ( بتهايی ) را ، پس سايه ميافكنيم ( مياندازيم ، می پوشانيم ) برای آن به خدمت ( ملازمت ) نشستگان

  72. گفت آيا ميشنوند شما را زمانی كه ميخوانيد

  73. يا نفع ميكنند شما را يا ضرر ميرسانند

  74. گفتند بلكه دريافتيم  پدرانمان را [كه] آنچنان عمل ميكردند

  75. گفت آيا پس ديديد آنچه را كه عبادت ميكرديد

  76. شما و پدرانتان قديميان ( پيشينيان )

  77. پس بدرستی ايشان دشمنی برايم  [هستند] مگر سرور عالميان

  78. كسی كه خلق كرد مرا ، پس او راهنمايم ميكند

  79. و كسی كه او اطعامم ميكند و سيرابم ميكند

  80. و زمانی كه مريض شوم ، پس او شفايم ميدهد

  81. و كسی كه می ميراند مرا ، سپس زنده ام ميكند

  82. و كسی كه طمع ( آرزو ) دارم كه بيامرزد برايم خطايم را روز دين ( قيامت )

  83. سرورم ببخش برايم فرمانی را و ملحق كن مرا با صالحان 

  84. و قرار بده برای من زبان ( گويش ، شهرت ) راستی ( راستگويی ، نيكی ) در آخريان ( ديگران ، آيندگان )

  85. و قرار بده مرا در ارث بران باغ ( بهشت ) نعيم ( متنعم ، پر نعمت )

  86. و بيامرز برای پدرم ، بدرستی او بود از گمراهان ( گمگشتگان )

  87. و رسوايم ( خوارم ) نكن روزی كه مبعوث ميشوند

  88. روزی كه نفع نميكند مالی ( دارايی و ثروتی ) و نه پسران

  89. مگر كسی كه بيايد خداوند را به قلبی سالم شده ای ( سالم و تندرستی )

  90. و نزديك شود ( مسكن شود ) باغ ( بهشت ) برای متقيان ( خدا ترسان ، پرهيزگاران )

  91. و نمايان شود جحيم ( جهنم ) برای فريب خوردگان ( گمراهان )

  92. و گفته شود برای ايشان ، كجاست  آنچه كه عبادت ميكرديد

  93. از غير خداوند آيا ياری ميكنند شما را يا ياری شدگانند ( ياری جويندگانند )

  94. پس به رو افتند در آن و ايشانند فريب خوردگان

  95. و [همچنين] لشکر ( سپاه ) ابليس جمع شدگان ( همگی )

  96. گويند و [در حاليكه] ايشان در آن خصومت ( مرافعه ) ميكنند

  97. به خداوند سوگند [كه] بدرستی بوده ايم حتما در گمراهی آشكاری

  98. زمانی كه درست كرديم ( تراشيديم ، برابر كرديم ) شما را به ( در مقابل ) سرور عالميان

  99. و گمراه نكردند ما را مگر مجرمين

  100. پس نيست برای ما از شفاعت كنندگان ( ميانجی كنندگان و مدافعان )

  101. و نيست صادقی ( دوست وفادار و راست گويی )  خويشاوندی ( نزديكی ، مونسی ، همدمی  )

  102. پس اگر بدرستی برای ما تجديدی ( تجديد نظر و برگشتی ، دفعه دوباره ای ) [بود] پس ميشويم از مومنان ( ايمان آورندگان )

  103. بدرستی در آن ، حتما نشانه ای و نبودند اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  104. و بدرستی سرور تو ، حتما اوست عزيز ( قدرتمند ) رحيم ( بخشنده )

  105. تكذيب كرد قوم نوح فرستاده شدگان را

  106. زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان نوح ، آيا تقوی نمی كنيد

  107. بدرستی من برای شما فرستاده ای امينی ( امانت داری ) هستم

  108. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  109. و نمی خواهم شما را برای آن از اجری ( مزدی ) ، بدرستی اجر من [نيست] مگر برای سرور عالميان

  110. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  111. گفتند آيا ايمان آوريم برای تو و تبعيت كنيم تو را [همانند] رذل شدگان ( اراذل و اوباش ، فرومايگان )

  112. گفت و چيست دانسته ام به آنچه كه عمل ميكردند

  113. بدرستی حسابشان [نيست] مگر برای سرورم ، اگر در می يابيد

  114. و نيستم من به طرد كننده مومنان

  115. كه من [نيستم] مگر منذری ( بيم دهنده ای ) آشكاری

  116. گفتند اگر نهی ( باز داشته ) نشوی ای نوح ، حتما ميباشی از سنگسار شدگان ( رانده شدگان )

  117. گفت سرورم ، بدرستی قومم تكذيب كردند مرا

  118. پس بگشای بين من و بين ايشان ، گشايشی را و نجاتم ده و كسی را كه همراه با من است از مومنان

  119. پس نجات داديم او را و آن كس را كه همراه با او بود در كشتی پر بار

  120. سپس غرق كرديم بعد [از آن]  باقيان ( باقيماندگان در كشتی ) را

  121. بدرستی در آن حتما نشانه ای و نبودند اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  122. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( ارجمند ) رحيم ( رحم كننده )

  123. تكذيب كرد عاد ( قوم عاد ) فرستادگان را

  124. زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان هود  ، آيا تقوی نمی كنيد

  125. بدرستی من برای شما فرستاده ای امينی ( امانت داری ) هستم

  126. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  127. و درخواست نمی كنم شما را برای آن از اجری كه مزدم  [نيست] مگر برای سرور عالميان

  128. آيا بنا ميكنيد به هر ( تمام ) زمين بلندی نشانی را ، تا بيهوده كاری كنيد

  129. و اتخاذ ميكنيد سازه هايی ( ساخته شده هايی ) را [كه] باشد برای شما [شايد] كه جاودان شويد

  130. و زمانی كه حمله ور ميشويد ، هجوم كنيد زورگويانه

  131. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  132. و بترسيد كسی را كه امداد ( ياری ) كرد شما را به آنچه كه می دانيد

  133. مدد كرد ( توسعه و گسترش داد ) شما را به چهار پايانی و پسرانی

  134. و باغهايی و چشمه هايی

  135. بدرستی من ، ميترسم برای شما عذاب روزی بزرگی را

  136. گفتند يكسانی است برای ما ، اگر موعظه كنی يا نباشی ( نبوده باشی ) از موعظه كنندگان

  137. بدرستی اين [نيست] مگر خلق ( خوی ، عادت و افكار و طبيعت ، خلقت ) ابتدايی ( اوليه ، بدوی ) ها

  138. و نيستيم ما به عذاب شدگان

  139. پس تكذيب كردند او را ، پس نابود كرديم ايشان را ، بدرستی در آن حتما نشانه ای [بود] و نبود اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  140. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( قدرتمند ) و رحيم ( بخشنده )

  141. تكذيب كرد ثمود فرستاده شدگان را

  142. زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان صالح [كه] چرا نمی هراسيد

  143. بدرستی من برای شما فرستاده شده ای امينی ( امانت داری ) [هستم]

  144. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  145. و نمی خواهم شما را برای آن از اجری كه مزد من [نيست] مگر برای سرور عالميان

  146. آيا رها كرده ميشويد در آنچه كه آن اينجاست  امنيت يافتگان

  147. در باغهايی و چشمه هايی

  148. و كشتزارهايی و نخلی [كه] خوشه آن لطيف و باريك و مرتبی [است]

  149. و ميتراشيد ( می بريد ) از كوهها خانه هايی را آسايش كنندگان ( آسودگی كنندگان )

  150. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  151. و اطاعت نكنيد فرمان اسراف كنندگان ( زياده روی كنندگان )  را

  152. كسانی كه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نمی كنند

  153. گفتند جز اين نيست كه تو از جادو شدگانی

  154. نيستی تو  مگر بشری ( موجود دو پايی ) مثل ما ، پس بياور به نشانه ای اگر تو هستی از راستگويان

  155. گفت اين ماده شتری است [كه] برای آن نوشيدنی و برای شماست نوشيدن روزی معلومی را

  156. و لمس نكنيد ( نرسانيد ) آن را به بدی ( نيت بد ) ، پس ميگيرد شما را عذاب روزی بزرگی

  157. پس ذبح كردند آن را ، پس صبح كردند پشيمانان ( ندامت كنندگان )

  158. پس گرفت ايشان را عذاب ، بدرستی در آن حتما نشانه ای [بود] و نبودند اكثرشان مومنان ( ايمان و باور آورندگان )

  159. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( گرامی ) رحيم ( رحم كننده )

  160. تكذيب كرد قوم لوط  فرستاده شدگان را

  161. زمانی كه گفت برای ايشان برادرشان لوط ، آيا نميترسيد ( تقوی نميكنيد )

  162. بدرستی من برای شما فرستاده ای امينی ( امانت داری ) [هستم]

  163. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  164. و نمی خواهم شما را برای آن از اجری ، كه مزد من [نيست] مگر برای ( برعهده ) سرور عالميان

  165. آيا می آوريد دو مذكر ( همجنس گرايی و همجنس بازی ) را از عالميان

  166. و رها ميكنيد آنچه را كه خلق كرد برای شما سرورتان از زوجهايتان ، بلكه شماييد قومی تعدی كنندگان ( متجاوز ، خصومت پيشه ، عصيان گر ، از حد و حدود گذرنده )

  167. گفتند اگر نهی ( بازداشته ) نشوی ای لوط ، حتما ميباشی از اخراج شدگان

  168. گفت بدرستی من برای رفتار شما از مخالفان ( مبارزان ، ستيزه كنندگان ) [هستم]

  169. سرورم نجاتم بده و اهلم ( خانواده و اطرافيانم ) را از آنچه كه عمل ميكنند

  170. پس نجات داديم او و اهلش را جميعا

  171. مگر پير زنی كه در باقيماندگان ( كسانی كه حكم بر آنها سپری گشت ) [بود]

  172. سپس نابود كرديم ديگران را

  173. و بارانيديم برای ايشان بارشی  را ، پس بد ( زشت ) [بود] باران  هشدار شدگان ( بيم داده شدگان )

  174. بدرستی در آن حتما نشانه ای و نبود اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  175. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( مقتدر ) رحيم ( بخشنده )

  176. تكذيب كرد اصحاب ايكه ( بيشه ) فرستاده شدگان را

  177. زمانی كه گفت برای ايشان شعيب ، آيا تقوی نمی كنيد

  178. بدرستی من برای شما فرستاده ای امينی ( امانت داری ) [هستم]

  179. پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

  180. و نمی خواهم شما را برای آن از اجری ، كه مزد من [نيست] مگر برای سرور عالميان

  181. وفا كنيد ( به تمامی دهيد )  به اندازه ( توزين و پيمانه و وزن ) را و نباشيد از خسران ( ضرر و زيان ) كنندگان

  182. و وزن كنيد با ترازوی مستقيم ( درست شاهين )

  183. و كم ندهيد ( پست و كم ارزش نكنيد ) انسيان را اشيائشان ( كالا ، اموال و دارايی ايشان ) را و سركشی ( گناه ) نكنيد در زمين فساد كنندگان

  184. و بترسيد كسی را كه خلق كرد شما را و پيدايش اوليها ( پيشينيان ، گذشتگان )  را

  185. گفتند جز اين نيست كه تو از جادو ( افسون ) شدگانی

  186. و نيستی تو مگر بشری ( موجود دو پايی ) همانند ما و اينكه گمان می كنيم تو را [كه] حتما از دروغگويان [هستی]

  187. پس پايين آور برای ما تكه ای از آسمان را ، اگر تو هستی از راستگويان

  188. گفت سرور من داناتر است به آنچه كه عمل ميكنيد

  189. پس تكذيب كردند او را ، پس گرفت ايشان را عذاب روز تاريكی ( سايبان ، خيمه ) بدرستی آن بود عذاب روزی بزرگی

  190. بدرستی در آن حتما نشانه ای [بود] و نبود اكثرشان مومنان ( ايمان آورندگان )

  191. و بدرستی سرور تو حتما اوست عزيز ( عزتمند ) رحيم ( بخشنده )

  192. و بدرستی آن حتما نازل شده سرور عالميان است

  193. نازل كرد به آن روح الامين ( روح القدس ، جبرئيل ، امانت دار )

  194. برای قلبت ، برای اينكه باشی از هشدار دهندگان

  195. به زبانی عربی آشكاری ( روشن و واضحی )

  196. و بدرستی آن حتما در نوشته ها ( كتب ) اوليها ( گذشتگان ، بدوی ها )

  197. آيا نبوده است برای ايشان نشانه ای كه ميشناسد او را دانايان ( باخبران ، علما )  پسران ( خاندان ) اسرائيل

  198. و اگر نازل ميكرديم آن را برای بعضی [از] غير عربها

  199. سپس می خواند آن را برای ايشان ، نبودند به آن مومنان ( ايمان آورندگان )

  200. آنچنان درميپويانيم آن را در قلبهای مجرمان

  201. ايمان نياورند به آن تا اينكه ببينند عذاب دردناك را

  202. پس می آيد ايشان را به غفلتی ( غافل گير كننده ای ) و [در حاليكه] ايشان نمی فهمند ( درنمی يابند )

  203. پس ميگويند آيا ماييم  چشم به راهان ( مهلت داده شدگان ، منتظران )

  204. آيا پس به عذابمان عجله ميكنند

  205. آيا پس ديدی كه متمتع كرديم ايشان را ساليانی

  206. سپس آمد ايشان را آنچه كه وعده داده ميشدند

  207. كفايت نكرد ( بی نياز نكرد ) از ايشان آنچه كه متمتع ميشدند

  208. و نابود نكرديم از قريه ای مگر اينكه برای آن هشدار دهندگان [بودند]

  209. ذكری و نبوديم ظالمان

  210. و نازل نكرد به آن شياطين

  211. و شايسته نيست برای ايشان و استطاعت ندارند

  212. بدرستی ايشان از استماع ( شنيدن ) حتما معزولند ( دور شدگان و بركنار شدگانند )

  213. پس نخوان همراه با خداوند خدای ديگر را ، پس ميشوی از عذاب شدگان

  214. و هشدار ده معاشرانت ( همزيستانت ) نزديكان را

  215. و پايين بياور بالت را ( زير چتر و بالت بگير ) برای آن كس كه تبعيت كرد تو را از مومنان

  216. پس اگر تمرد كرد تو را ، پس بگو بدرستی من بری ( پاك و بدورم ، بی گناهم ) از آنچه كه انجام ميدهيد

  217. و توكل كن برای عزيز ( قدرتمند ) رحيم ( آمرزنده )

  218. كسی كه ميبيند تو را زمانيكه به پا ميخيزی

  219. و برگشتن ( از سجده بلند شدن ) تو را در [ميان] سجده كنندگان ( نماز خوانندگان )

  220. بدرستی اوست شنوای عالم ( آگاه و دانا )

  221. آيا باخبر كنم شما را برای كسی كه نازل ميشودش شياطين

  222. نازل ميشود برای هر دروغگويی ( بزهكاری ) گناه كاری

  223. می افكنند ( فرا می دهند ) گوش ( شنود ) را و بيشتر ايشان دروغگويانند

  224. و شاعران را  تبعيت ميكنند ايشان را فريب خوردگان ( گمراهان )

  225. آيا نديدی كه بدرستی ايشان در هر ( تمام ) دره ای ( دياری ) گيج و متحيرانند ( سرگردان و حيرانند )

  226. و بدرستی ايشان ميگويند آنچه را كه عمل نميكنند

  227. مگر كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند صالحات را و ذكر ( ياد ) كردند خداوند را بسياری و ياری جستند از بعد آنچه كه ظلم شدند و به زودی ميداند كسانی كه ظلم كردند كه كدام بازگشتگاهی را باز ميگردند