-
[بدرستی]
رستگار شده است مومنان ( ايمان آورندگان
)
-
كسانی كه ايشانند در نمازشان
فروتنان ( ترسندگان ، سر به زيران ، فرو
افتادگان )
-
و كسانی كه ايشانند از باطل (
ملغی و لغو شده ، سخن بيهوده ) اعراض
كنندگان ( خودداری كنندگان )
-
و كسانی كه ايشانند برای زكات عمل
كنندگان
-
و كسانی كه ايشانند برای فرجهايشان
( اندام تناسلی شان ، اعضاء جنسی شان )
مراقبان ( مواظب كنندگان )
-
جز برای زوجهايشان يا آنچه كه مالك
( صاحب ) شد دستانشان ، پس بدرستی ايشان
غير ملامت شدگان [هستند]
-
پس كسی كه جويد (
كسب كند ) بيش (
خارج ) از اين را ، پس آنها ، ايشانند
تعدی ( تجاوز ، عدوان ) كنندگان
-
و كسانی كه ايشان برای امانتهايشان
و عهدشان رعايت كنندگان [هستند]
-
و كسانی كه ايشان برای نمازهايشان
محافظان [هستند]
-
آنها ، ايشانند ارث برندگان
-
كسانی كه ارث ميبرند فردوس (
بهشت ) را ، ايشانند در آن جاودانان
-
و حتما خلق كرده ايم انسان را از
سلاله ای ( چكيده ای ، سلسله تبار و خاندانی ،
سرشته ای ) از گلی
-
سپس قرار داديم او را نطفه ای در
قراری ( محل استقراری ، رحم مادری )
استواری ( پايداری )
-
سپس خلق كرديم نطفه معلقی
( خونی ، خون بسته ای ) را ، سپس خلق كرديم علق را تكه گوشتی ،
سپس خلق كرديم پاره گوشت را استخوانهايی ، پس پوشانيديم استخوانها را
گوشتی ، سپس نشر داديم ( پديد آورديم )
آن را خلقتی ديگر ، پس منزه است خداوند بهترين خالقان (
سازندگان ، درست كنندگان )
-
سپس بدرستی شما بعد آن حتما مردگان
[هستيد]
-
سپس بدرستی شما روز قيامت مبعوث
ميشويد
-
و حتما خلق كرده ايم بالای شما هفت
راهها را و نبوده ايم ما از خلقت غافلان
-
و نازل كرديم از آسمان آبی را به
اندازه ای ، پس ساكن كرديم آن را در زمين و ما برای بردن به آن حتما
قادران [هستيم]
-
پس رويانديم (
پديدار كرديم ) برای شما به آن
باغهايی از نخلی و انگورهايی را ، برايتان در آن ميوه جاتی بسياری [است]
و از آن ميخوريد
-
و درختی [كه]
خارج ميشود از كوه سينا ، ميرويد ( پرورده می
شود ) به [با] روغن و خوراكی (
روغن زرد رنگی ) برای خورندگان (
زيتون و روغن زيتون )
-
و بدرستی برای شما در چهار پايان
حتما عبرتی [است كه] می نوشانيم
شما را از آنچه كه در شكمهای آن است و برای شما در آن منافع بسياری
باشد و از آن ميخوريد
-
و برايش و برای كشتی سوار (
بار و حمل ) ميشويد
-
و حتما ارسال كرده ايم نوح را به
سوی قومش ، پس گفت ای قوم عبادت ( بندگی
) كنيد خداوند را [كه] نيست برای شما از
خدايی غير او ، آيا پس تقوی نميكنيد
-
پس گفت بزرگان كسانی كه كفران كردند
از قومش ، نيست اين جز بشری همانند شما ، ميخواهد كه برتر (
فضيلت ) جويد برايتان و اگر ميخواست
خداوند حتما نازل ميكرد ملائكه ای را ، نشنيده ايم به اين در پدرانمان
اولی ها ( گذشتگان )
-
كه او [نيست]
جز مردی كه به او جنونی [است]
، پس انتظار كشيد به او تا زمانی
-
گفت سرورم ، ياريم كن به آنچه كه
تكذيب كردند مرا
-
پس وحی كرديم به سويش كه بساز كشتی
را به ديدگانمان و وحی مان ( دستور العمل ساخت
ما ) ، پس آنگاه كه آيد فرمانمان و فوران كند تنور ، پس به پوی
در آن از هر ( تمامی ) دو زوج دو تا و
اهلت ( خانواده ات ) را جز كسی كه سبقت
گرفت برايش سخن از ايشان و خطاب نكن ( سخن مگوی
) مرا در [مورد] كسانی كه ظلم كردند ،
بدرستی ايشان غرق شدگان [هستند]
-
پس زمانی كه مستولی شدی ، تو و كسی
كه همراه تو است بر كشتی ، پس بگو ستايش برای خداوند كسی كه نجات داد
ما را از قوم ظالمان
-
و بگو سرورم ، پايين آور مرا
فرودگاهی مباركی و تو هستی بهترين پايين آورندگان
-
بدرستی در آن حتما نشانه هايی و
اينكه بوده ايم مبتلا كنندگان ( امتحان كنندگان
)
-
سپس انتشار داديم (
پديدار كرديم ، پرورش داديم ) از بعد
ايشان قرنی ( تمدنی ) ديگران را
-
پس ارسال كرديم در ايشان فرستاده ای
را از ايشان ( خودشان ) كه بندگی (
پرستش ) كنيد خداوند را ، نيست برايتان
از خدايی غير او ، آيا پس تقوی نمی كنيد
-
و گفت بزرگان از قومش ، كسانی كه
كفران كردند و تكذيب كردند به ديدار آخرت و مرفه كرده بوديم ايشان را
در زندگانی دنيا [كه] نيست اين جز بشری
همانندتان ، ميخورد از آنچه كه ميخوريد از آن و مينوشد از آنچه كه
مينوشيد
-
و اگر اطاعت كرديد بشری همانندتان
را ، بدرستی شما آنگاه حتما خسران كنندگان [هستيد]
-
آيا وعده ميدهد شما را ، بدرستی شما
زمانی كه مرديد و بوديد خاكی و استخوانهايی بدرستی شما خارج شدگانيد
-
دور است ، غير ممكن است برای آنچه
كه وعده داده ميشويد
-
بدرستی آن [نيست]
جز زندگانی ما دنيا ، ميميريم و زنده ميشويم و نيستيم ما به مبعوث
شدگان
-
بدرستی او [نيست]
جز مردی [كه] افترا بست برای
خداوند كذبی را و نيستيم ما برايش به ايمان (
باور ) آورندگان
-
گفت سرورم ، ياريم كن به آنچه كه
تكذيب كردند مرا
-
[خداوند]
گفت [پس] از زمان اندكی حتما صبح ميكنند
ندامت كنندگان
-
پس گرفت ايشان را بانگی به حقيقت ،
پس قرار داديم ايشان را آشغالی ( نخاله ای
) ، پس دوری ( فاصله ای ) برای قوم
ظالمان
-
سپس انتشار داديم (
پديدار كرديم ) از بعد ايشان قرنهايی (
تمدنهايی ) ديگرانی را
-
پيشی نميگيرد از امتی اجلش (
موعدش ) و به تاخير افكنده نميشود
-
سپس ارسال كرديم رسولانمان را
ترتيبی همگی ، نيامد امتی را رسولش [مگر اينكه]
تكذيب كردند او را ، پس تابع ( پيرو )
كرديم بعض ايشان را بعضی و قرار داديم ايشان را خبرها (
حكايات ) ، پس دوری برای قومی كه ايمان
نمی آورند
-
سپس ارسال كرديم موسی و برادرش
هارون را به آياتمان و دليلی آشكاری
-
به سوی فرعون و درباريانش ، پس خود
بزرگی كردند و بودند قومی بلند مرتبه ( برتری
خواهان )
-
پس گفتند آيا ايمان آوريم برای دو
بشر ( موجود دو پا ) همانندمان و [در
حاليكه] قوم آن دو برای ما بندگانند (
پرستش كنندگان ) [هستند]
-
پس تكذيب كردند آن دو را ، پس شدند
از هلاك شدگان
-
و حتما داده ايم موسی را كتاب ،
باشد برای ايشان كه هدايت شوند
-
و قرار داديم پسر مريم و مادرش را
نشانه ای ( معجزه ای ) و ماوا (
سكنی ) داديم آن دو را به سوی زمينی
مرتفعی دارای آرامشی و [آب ، رود خانه]
جاری شده ای
-
ای رسولان ، بخوريد از پاكی ها و
عمل كنيد صالحی را ، بدرستی من به آنچه كه عمل ميكنيد دانايی [هستم]
-
و بدرستی اين امت (
آيين ، دين ) شماست ، امتی (
دين ، آيين ) واحدی (
يكی ) و من سرور شما [هستم]
، پس تقوی كنيد مرا
-
پس قطع كردند (
بريدند ، پاره پاره كردند ) كارشان را
مابينشان نوشته هايی ( احكام و دستوراتی
) را هر حزب به آنچه كه نزد ايشان بود شادمانان [بودند]
-
پس رها كن ايشان را در فرو رفتگی
شان ( ژرفايشان ) تا زمانی
-
آيا حساب ميكنند بدرستی آنچه
را كه مدد ( ياری ) ميكنيم ايشان را به
آن از مالی و پسران ←
-
شتاب ميكنيم برايشان در خيرات ،
بلكه درنمی يابند
-
بدرستی كسانی كه ايشان از ترس
سرورشان هرسناكانند
-
و كسانی كه ايشان به آيات سرورشان
ايمان دارند
-
و كسانی كه ايشان به سرورشان مشرك
نميشوند
-
و كسانی كه ميدهند آنچه را كه دادند
( داده شدند ) و قلبهايشان هراسانی [است]
، بدرستی ايشان به سوی سرورشان مراجعت كنندگان [هستند]
-
آنان سرعت ميگيرند در خيرات و
ايشانند برايش پيشی گيرندگان
-
و مكلف نميكنيم شخصی را مگر وسعش (
توانايی و مقدوراتش ) و نزدمان كتابی [است
كه] سخن ميگويد به حق و ايشان ظلم كرده نميشوند
-
بلكه قلبهايشان در ژرفايی از اين [است]
و برايشان اعمالی از غير آن [است] ،
ايشانند برايش انجام دهندگان
-
تا زمانی [كه]
بگيريم خوشگذرانانشان را به عذاب ، آنگاه ايشان فرياد (
ناله و شيون ) ميكنند
-
فرياد نكنيد امروز ، بدرستی شما از
ما ياری نميشويد
-
بوده است آياتم [كه]
تلاوت ميشد برايتان ، پس بوديد بر پشتهايتان (
اسلاف و گذشتگانتان ) ، پس ميرفتيد ←
-
خودخواهان به آن ، داستان گويی زشت
( بيهوده ) گويی ميكرديد
-
آيا پس تدبير نكرده اند سخن را يا
آمد ايشان را آنچه را كه نيامد پدرانشان اوليان (
گذشتگان )
-
يا نشناخته اند رسولشان را ، پس
ايشان برايش ناشناسانند
-
يا ميگويند به آن [كه]
ديوانه ای [است] بلكه آمد ايشان را به حق
و بيشتر ايشان برای حق كراهت دارندگان [هستند]
-
و اگر تبعيت كند حق هواهايشان (
اميالشان ) را ، حتما فاسد ميشد آسمانها و زمين و كسی كه در
آنهاست ، بلكه داديم ايشان را به ذكرشان ( پند و
يادآوری شان ) ، پس ايشان از ذكرشان اعراض كنندگان [هستند]
-
آيا ميخواهی ايشان را باجی (
مالياتی ، خراجی ، مخارجی ) ، پس هزينه
سرورت بهتری [است] و اوست بهترين رزق
دهندگان
-
و بدرستی تو حتما ميخوانی ايشان را
به سوی راهی مستقيمی ( پايداری )
-
و بدرستی كسانی كه ايمان نمی آورند
به آخرت از راه ، حتما منحرف ( بيرون و خارج
) شدگانند
-
و اگر رحم كنيم ايشان را و بگشايم
آنچه را كه به ايشان است از ضرری ، حتما لجاجت كنند در طغيانشان سرگشته
شوند
-
و حتما گرفته ايم ايشان را به عذاب
، پس ساكن ( آرام و بی حركت ) نشدند برای
سرورشان و زاری ( ناله ) نكردند
-
تا زمانی كه گشوديم برايشان دری
دارای عذابی شديدی را ، آنگاه ايشان در آن پوشيده شدگان [بودند]
-
و اوست كسی كه پديدار كرد برای شما
گوش و ديدگان و دلها را ، [جز] اندكی شكر
نميكنيد
-
و اوست كسی كه زياد كرد شما را در
زمين و به سويش جمع آوری ميشويد
-
و اوست كسی كه زنده ميكند و می
ميراند و برای اوست اختلاف شب و روز ، آيا پس عقل نميكنيد
-
بلكه گفتند همانند آنچه كه گفت
اوليان ( قبلی ها ، گذشتگان )
-
گفتند آيا زمانی كه مرديم و بوديم
خاكی و استخوانهايی ، آيا ما حتما مبعوث شدگان [هستيم]
-
حتما وعده داده شده ايم ما و
پدرانمان اين را از قبل ، بدرستی اين [نيست]
مگر داستانهای گذشتگان ( پيشينيان )
-
بگو برای كيست زمين و كسی كه در آن
است ، اگر شما ميدانيد
-
به زودی ميگويند برای خداوند [است]
، بگو آيا پس متذكر نميشويد
-
بگو كيست سرور آسمانهای هفت [گانه]
و سرور عرش عظيم ( بزرگ )
-
به زودی ميگويند برای خداوندست ،
بگو آيا پس تقوی نميكنيد
-
بگو كيست [كه]
به دستش ملكوت ( اقتدار ، بزرگی ) هر (
تمام ) چيزی [است]
و اوست كه زور ميگويد ( جبر ميكند ، اجير ميكند
، چيره ميشود ) و اجير ( مجبور ، جبر شده
) نمی شود برايش اگر ميدانستيد
-
به زودی ميگويند برای خداوندست ،
بگو پس كجا جادو ميشويد
-
بلكه داديم ايشان را به حق (
واقعيت ) و بدرستی ايشان حتما دروغگويان
[هستند]
-
اتخاذ نكرد خداوند از فرزندی (
مولودی ) و نيست همراه او از خدايی ،
آنگاه حتما ميرفت ( ميبرد ) هر (
تمام ) خدايی به [سوی]
آنچه كه خلق كرد و حتما برتر ( بلند )
ميشد بعض ايشان بر بعضی ، پاك است خداوند از آنچه كه وصف ميكنيد
-
دانای غيب و شهود [هويدا
است] پس متعالی [است] از آنچه كه
شرك ميورزند
-
بگو سرورم ، اگر نشان دهی مرا آنچه
را كه وعده داده ميشوند
-
سرورم ، پس قرار نده مرا در قوم
ظالمان
-
و ما برای اينكه نشان دهيم تو را
آنچه را كه وعده ميدهيم ايشان را حتما توانايان [هستيم]
-
دفع كن به آنكه آن نيكوتر [است]
بدی را ، ماييم داناتر به آنچه كه وصف ميكنند
-
و بگو سرورم ، پناه ميبرم به تو از
تحريكات ( وسوسه های ) شيطان
-
و پناه ميبرم به تو سرورم ، [از]
اينكه حاضر ( احضار ) شوند مرا
-
تا گاهی كه آيد يكی از ايشان را مرگ
، گويد سرورم برگردان مرا
-
باشد برايم كه عمل كنم صالحی را در
آنچه كه ترك ( رها ) كردم ، هرگز بدرستی
آن كلمه ای [است كه] او گوينده آن است و
از پيش رويشان برزخی ( حايل و حد فاصلی )
به جانب روزی [كه] مبعوث ميشوند
-
پس آنگاه كه دميده شود در صور ، پس
نيست نسبتی مابينشان امروز و پرسيده ( جويا
) نميشوند
-
پس كسی كه سنگين شود وزن شده هايش
پس آنها ، ايشانند رستگاران
-
و كسی كه سبك شود وزن شده هايش ، پس
ايشان كسانی [هستند] كه خسران كردند
خودشان را ، در جهنم جاودانان [هستند]
-
ميسوزاند (
فرا ميگيرد ، بريان ميكند ) سيمايشان را آتش و ايشان در آن ترش
رويان ( عبوسان ) [هستند]
-
آيا نبوده است آياتم [كه]
تلاوت ميشد برايتان ، پس شما به آن تكذيب ميكرديد
-
گويند سرور ما ، غلبه كرد برايمان
شقاوتمان ( سنگدليمان ) و شديم قومی
گمراهان
-
سرور ما خارج كن ما را از آن ، پس
اگر تعدی ( عدوان ) كرديم ، پس ماييم
ظالمان
-
گويد دور (
ناپديد ، گم ) شويد در آن و سخن نگوييد مرا
-
بدرستی بود گروهی از بندگانم [كه]
ميگفتند سرور ما ، ايمان آورديم پس بيامرز برايمان و رحم كن ما را و تو
بهترين رحم كنندگان [هستی]
-
پس گرفتيد ايشان را تمسخری (
مايه شوخی ) تا اينكه فراموشتان شد ذكرم
و شما از ايشان می خنديديد ( مضحكه
می كرديد )
-
بدرستی من جزا (
پاداش ) دهم ايشان را امروز به [سبب]
آنچه كه صبر كردند ، بدرستی آنها ، ايشانند پيروزان (
كاميابان )
-
گويد چه اندازه درنگ كرديد در زمين
[از] تعداد ساليان
-
گويند درنگ كرديم روزی يا بعض روزی
را ، پس بپرس شمارندگان را
-
گويد بدرستی درنگ [نه]
كرديد مگر اندكی را ، اگر بدرستی شما ميدانستيد
-
آيا پس حساب (
گمان ) كرديد كه جز اين نيست كه خلق
كرديم شما را بيهوده ای ( عبثی ) و
بدرستی شما به سوی ما برگردانده نميشويد
-
پس متعالی است خداوند پادشاه حق ،
نيست خدايی مگر او ، سرور عرش گرامی
-
و كسی كه ميخواند همراه خداوند
خدايی ديگری را ، نيست برهانی ( دليلی )
برايش به آن ، پس جز اين نيست كه حسابش نزد سرورش [ميباشد]
بدرستی رستگار نميشود كافران
-
و بگو سرورم بيامرز و رحم كن و تو
هستی بهترين رحم كنندگان