-
الم
-
اين كتاب [كه]
نيست شكی در آن ، هدايتی (
راهنمايی )
برای متقيان ( پرهيزگاران ، خدا ترسان )
[است]
-
كسانی كه ايمان (
باور ) می آورند به غيب (
ناپيدا و ناديده
) و به پا می دارند نماز
را و از آنچه كه رزقمند كرديم (
روزی داديم
) ايشان را انفاق ( هزينه و خرج ) می
كنند
-
و كسانی كه ايمان (
اعتقاد ) می آورند به آنچه كه نازل شد به
جانب تو و آنچه كه نازل شد از قبل تو و به آخرت ايشان يقين آورندگان [هستند]
-
ايشان بر هدايتی از سرورشان [هستند]
و ايشان ، ايشانند رستگاران
-
بدرستی كسانی كه كفران (
ناسپاسی ) كردند ، يكسانی [است]
برايشان آيا ( اگر) هشدار (
پند ) دهی ايشان را يا هشدار نداده باشی
ايشان را ، ايمان نمی آورند
-
مُهر زد (
خاتمه داد ) خداوند بر قلبهايشان و بر گوش ايشان ، و بر
ديدگانشان ( چشمهايشان ) پرده ای (
پوششی ) [است]
و برايشان عذابی بزرگی [باشد]
-
و از انسيان (
مردم ) كسی [است
كه] ميگويد ايمان آورديم به خداوند و به روز آخر (
قيامت ) و نيستند ايشان به ايمان
آورندگان
-
نيرنگ می كنند خداوند و كسانی را كه
ايمان آوردند و نيرنگ نمی كنند مگر خويشتن را و درنمی يابند (
نمی فهمند )
-
در قلبهايشان مرضی [است]
، پس بيافزود ايشان را خداوند مرضی و برايشان عذابی دردناكی [است]
به [سبب] آنچه كه تكذيب ميكردند
-
و زمانی كه گفته شود برايشان فساد (
بزهكاری ) نكنيد در زمين ، گويند جز اين
نيست [كه] ماييم اصلاح گران
-
توجه ( هشدار
) ، بدرستی ايشان ، ايشانند مفسدان (
بزهكاران ) و ليكن درنمی يابند (
نمی
فهمند )
-
و زمانی كه گفته شود برايشان ايمان
آوريد همچنان كه ايمان آورد انسيان (
مردم
) ، گويند آيا ايمان بياوريم همانطور [كه]
ايمان آورد سفيهان ( بی خردها ) ، توجه (
هشدار ) بدرستی ايشان ، ايشانند سفيهان و ليكن نمی دانند
-
و زمانی كه ملاقات كنند كسانی را كه
ايمان آوردند ، گويند ايمان آورديم و زمانی كه خلوت كنند به سوی
شياطينشان ، گويند ما همراه شما [هستيم]
، جز اين نيست [كه] ماييم تمسخر كنندگان
-
خداوند تمسخر ميكند به ايشان و
مساعدت ( توسعه ميدهد ، مهلت می دهد )
ايشان را در طغيانشان [تا] سرگشته (
حيران ) شوند
-
ايشان كسانی [هستند]
كه خريدند گمراهی را به هدايت ، پس سود نكرد تجارت ايشان و نبودند
هدايت يافتگان ( راهنمايی شدگان )
-
مثال ايشان همچون مثال كسی [است
كه] افروخت آتشی را ، پس زمانی [كه]
روشن كرد آنچه [را كه] پيرامونش [بود] ،
بُرد خداوند به نورشان ( روشنايی ايشان
) و رها كرد ايشان را در
تاريكیهايی [كه] نمیبينند
-
كرانی ، گنگهايی (
لالهايی ) ، كورانی [هستند]
پس ايشان برنمی گردند
-
يا همچون ريزشی (
بارشی ) از آسمان [است
كه] در آن تاريكیهايی و رعدی و برقی [است]
، قرار ميدهند انگشتانشان را در گوشهايشان از صاعقههای هراس مرگ و
خداوند محيط [است] به كافران
-
نزديك است [كه]
برق بربايد ( كور كند ، به برد )
ديدگانشان ( بينايی ايشان ) را ، هر زمان
[كه] روشن كند برايشان ، روان ميشوند (
به راه میافتند ) در آن و زمانی كه تاريك كند برايشان به ايستند و اگر
بخواهد خداوند حتما به برد به گوش ( شنوايی ) ايشان و ديدگانشان
، بدرستی خداوند بر هر چيزی قادری (
توانايی
) [است]
-
ای انسيان (
مردم ) عبادت (
بندگی ) كنيد
سرورتان را ، كسی كه خلق كرد شما را و كسانی را كه از قبل شما [بودند]
، باشد برای شما كه تقوی (
پرهيزگاری ، خدا ترسی
) كنيد
-
كسی كه قرار داد برای شما زمين را
فرشی ( گسترده ای ، پهن شده ای ) و آسمان
را بنايی ( سازه ای
) و نازل كرد از
آسمان آبی را ، پس خارج كرد به [وسيله]
آن از ثمرات ( محصولها ) ، رزقی (
روزی ) برايتان ، پس قرار ندهيد برای
خداوند همتايانی را و [درحاليكه] شما
ميدانيد
-
و اگر شماييد در ريبی (
شكی ، دو دلی ) از آنچه كه نازل كرديم بر
بنده خودمان ، پس بياوريد به سوره ای از همانندش و بخوانيد شاهدانتان
را از غير خداوند اگر هستيد راستگويان
-
پس اگر انجام نداديد (
نتوانستيد كه انجام دهيد ) و هرگز انجام
ندهيد ( نميتوانيد انجام دهيد ) پس پرهيز
( حذر ) كنيد آتشی را ، آنكه هيزمش
انسيان ( مردم ) و سنگها [است]
آماده ( شمرده ، مهيا
) شد برای كافران
-
و بشارت (
مژده ) به ده كسانی را كه ايمان آوردند و عمل كردند صالحات را ،
بدرستی برايشان باغهايی (
بهشت هايی ) [است
كه] جاری ميشود از زيرش چشمه ها ، هر زمان [كه]
رزقمند ( برخوردار ) شوند از آن از ميوه
ای ( محصولی ) رزقی (
برخورداری ) ، گويند اين [است]
آنكه رزقمند ( برخوردار ) شديم از قبل و
داده شوند به آن متشابهی (
همانندی ) را
و برايشان در آن زوجهايی پاك شده ای [است]
و ايشان در آن جاودانان [هستند]
-
بدرستی خداوند شرم نميكند (
خجالت نميكشد ، پروا نمی كند
) [از
اين] كه بزند مثالی را نه به پشه ای پس نه بالاتر (
بزرگتر ) [از] آن
، پس اما كسانی كه ايمان آوردند پس ميدانند [كه]
بدرستی آن حقی از [جانب] سرورشان [است]
و اما كسانی كه كفران كردند ، پس ميگويند چه اراده (
قصد ) كرد خداوند به اين مثالی ، گمراه
ميكند به آن بسياری را و هدايت ميكند به آن بسياری را و گمراه نميكند
به آن مگر فاسقان را
-
كسانی كه نقض ميكنند (
می شكنند ) عهد (
پيمان ) خداوند
را از بعد ميثاقش ( بستنش ) و قطع ميكنند
آنچه را كه فرمان داد خداوند به آن كه وصل شود (
برقرار گردد ) و فساد ميكنند در زمين ، ايشان ، ايشانند خسران (
زيان ) كنندگان
-
چگونه كفران ميكنيد به خداوند و [در
حاليكه] بوديد مردگانی ، پس زنده كرد شما را ، سپس می ميراند
شما را ، سپس زنده ميكند شما را ، سپس به سويش برگردانده ميشويد
-
اوست كسی كه خلق كرد برايتان آنچه
كه در زمين [است] جملگی ، سپس درست كرد (
پرداخت ) به سوی آسمان ، پس درست كرد
آنها را هفت آسمانهايی و اوست به هر (
تمام
) چيزی دانايی
-
و زمانی كه گفت سرورت برای ملائكه ،
بدرستی من قرار دهنده ای [هستم] در زمين
جانشينی را ، گفتند آيا قرار ميدهی در آن ، كسی را [كه]
فساد ( تبهكاری ) ميكند در آن و ميريزد
خونها و [در حاليكه] ما تسبيح ميكنيم به
ستايش تو و تقديس ميكنيم برايت ، گفت بدرستی من می دانم آنچه را كه
نميدانيد
-
و ياد داد آدم را اسامی (
نامها ) همگی ، سپس عرضه كرد آنها را
برای ملائكه ، پس گفت خبر دهيد مرا به نامهای اينان ، اگر شماييد
راستگويان
-
گفتند پاكی تو ، نيست دانشی (
علمی ) برايمان مگر آنچه را كه ياد دادی
ما را ، بدرستی تو ، تو هستی دانای حكيم
-
گفت ای آدم خبر ده ايشان را [به]
نامهايشان ، پس زمانی كه خبر داد ايشان را به نامهايشان ، گفت آيا
نگفتم برايتان [كه] بدرستی من ميدانم غيب
( نادانسته ) آسمانها و زمين را و می
دانم آنچه را كه آشكار ( هويدا ) ميكنيد
و آنچه را كه كتمان ( مخفی ) ميكنيد
-
و زمانی كه گفتيم برای ملائكه سجده
كنيد برای آدم ، پس سجده كردند مگر ابليس [كه]
ابا ( خودداری ) كرد و خود بزرگی خواست و
شد از كافران ( ناسپاسان )
-
و گفتيم ای آدم ساكن شو تو و زوجت
باغ ( بهشت ) را و بخوريد شما دو نفر از
آن به وفوری ( ناز و نعمت و آسايشی ) [هر]
جايی [كه] خواستيد شما دو نفر ، و نزديك
نشويد شما دو نفر اين درخت را ، پس ميشويد شما دو نفر از ظالمان
-
پس منحرف (
جابجا ) كرد آن دو را شيطان از آن [بهشت]
، پس خارج كرد آن دو را از آنچه كه بودند آن دو در آن [حالت
و فرم] و گفتيم پايين رويد [هر سه نفر
آدم و زوجش و ابليس كه] بعض شما برای بعضی دشمنی [باشيد]
و برايتان در زمين استقراری (
قرارگاهی )
و متاعی ( بهره ای) تا زمانی [باشد]
-
پس افكنده شد (
گرفت ) آدم از سرورش كلماتی را ، پس
بخشيد ( توبه قبول كرد ) برايش ، بدرستی
اوست توبه قبول كننده مهربان
-
گفتيم فرود آييد از آن جملگی (
همگی ، هر سه نفر ) ، پس اما حتما می آيد
شما را از من هدايتی ( راهنمايی ) ، پس
كسی كه تبعيت كند هدايتم را ، پس نيست ترسی برای ايشان و نه ايشان
اندوهگين ميشوند
-
و كسانی كه كفران (
نا شكری ) كردند و تكذيب كردند به
آياتمان ، ايشان اصحاب آتش [هستند] ،
ايشان در آن جاودانان [باشند]
-
ای پسران اسرائيل ذكر (
ياد ) كنيد نعمتم را ، آن را كه متنعم (
لطف و مرحمت ) كردم برايتان و وفا كنيد
به عهدم [تا] وفا كنم به عهدتان و مرا پس
به هراسيد ( بترسيد )
-
و ايمان آوريد به آنچه كه نازل كردم
[كه] تصديق كننده ای (
تاييدی ) برای آنچه كه همراه شماست و
نباشيد اول [بار] كافر (
بی ايمان
) به آن و خريد و فروش
نكنيد به آياتم قيمتی اندكی را و مرا پس تقوی (
پرهيزگاری ) كنيد
-
و نپوشانيد حق را به باطل (
باطل را حق جلوه ندهيد ) و [تا
اينكه] كتمان (
مخفی ) كنيد حق را
و [در حاليكه] شما ميدانيد
-
و به پا داريد نماز را و بدهيد زكات
را و ركوع كنيد همراه ركوع كنندگان
-
آيا فرمان ميدهيد انسيان (
مردم ) را به خوبی و فراموش ميكنيد
خويشتن را و [در حاليكه] شما تلاوت
ميكنيد ( می خوانيد ) كتاب را ، آيا پس
انديشه ( عقل ) نميكنيد
-
و استعانت (
ياری ) بجوييد به صبر (
شكيبايی و
پايداری ) و نماز و بدرستی آن حتما بزرگی (
گرانی ، سنگينی ) [است]
مگر برای خضوع كنندگان (
فروتنان )
-
كسانی كه گمان ميكنند (
حدس می زنند كه ) بدرستی ايشان ملاقات
كنندگان [هستند] سرورشان را و بدرستی
ايشان به سويش مراجعه كنندگان [باشند]
-
ای پسران اسرائيل ذكر (
ياد ) كنيد نعمتم را ، آن را كه متنعم
كردم برايتان و بدرستی من فضيلت (
برتری ،
بزرگواری ، بيشتری ) دادم شما را برای عالميان
-
و پرهيز كنيد روزی را كه جزا داده
نميشود شخصی از ( بجای ) شخصی چيزی را و
قبول نميشود از آن شفاعتی و گرفته نمی شود از آن همانندی (
بدلی ، تبديلی ، معادلی و معوضی ) را و [در
حاليكه] نيستند ايشان ياری شدگان
-
و زمانی كه نجات داديم شما را از آل
فرعون ، می چشاندند ( تحميل ، وارد می كردند
) شما را بدی عذاب ، سر می بريدند پسرانتان را و زنده (
نگه ) ميگذاشتند زنانتان را و در آن [حال
شما بود] بلايی (
مصيبت و امتحانی
) از سرورتان بزرگی
-
و زمانی كه بشكافتيم به [جهت]
شما درياچه را ، پس نجات داديم شما را و غرق كرديم آل فرعون را و [در
حاليكه] شما نظاره ميكرديد
-
و زمانی كه وعده كرديم موسی را چهل
شبی ، سپس برگرفتيد ( انتخاب كرديد )
گوساله را از بعد ( غياب ) او [به
پرستش] و [در حاليكه] شما بوديد
ظالمان
-
سپس بخشيديم (
عف و گذشتيم ) از شما از بعد آن [واقعه]
، باشد برای شما [كه] شكر گزاريد
-
و زمانی كه داديم موسی را كتاب و
فرقان ( فرق و جدا و سوا كننده
) ، باشد
برای شما [كه] هدايت شويد
-
و زمانی كه گفت موسی برای قومش ، ای
قوم من ، بدرستی شما ظلم كرديد خويشتن را به [سبب]
گرفتنتان ( انتخاب كردنتان ، پرستش )
گوساله ، پس توبه كنيد (
برگرديد )
به سوی آفريننده خودتان ، پس بكشيد خودتان را ، آن [عمل
شما] بهتری [باشد] برايتان نزد
خالقتان ، پس برگشت ( بخشيد ، توبه قبول كرد
) برايتان ، بدرستی او ، اوست توبه قبول كننده (
برگردنده از گناه
) مهربان
-
و زمانی كه گفتيد ای موسی ، هرگز
ايمان نمی آوريم برايت تا اينكه به بينيم خداوند را هويدايی (
آشكارايی ) ، پس گرفت شما را صاعقه و [در
حاليكه] شما نظاره ميكرديد
-
سپس برانگيختيم شما را بعد مرگتان ،
باشد برای شما كه شكر گزاريد
-
و سايه بان كرديم برايتان ابرها را
و پايين آورديم برايتان شيره گياهی و كباب بلدرچين را ، بخوريد
از پاكی ها آنچه را كه رزقمند (
روزی )
كرديم شما را و ظلم نكردند ما را و ليكن خويشتن را ظلم ميكردند
-
و زمانی كه گفتيم داخل شويد اين
قريه را ، پس بخوريد از آن [هر] جايی [را
كه] خواستيد [به] وفوری (
به ناز و نعمتی ، آسايشی ) و داخل شويد
درب را سجده ای ( سجده كنانی ) و بگوييد
حطه ای ( فرو ريختن گناهی ، توبه و استغفاری
) را ، می بخشيم برايتان خطاهايتان را و به زودی ميافزايم [پاداش
عمل] نيكوكاران را
-
پس تبديل كرد كسانی كه ظلم كردند
سخنی را غير آنكه گفته شد (
وحی شد )
برايشان ، پس نازل كرديم برای كسانی كه ظلم كردند بلايی (
ناپاكی و كثافتی ) را از آسمان به [سبب]
آنچه كه فسق ( نافرمانی ) ميكردند
-
و زمانيكه آب دادن خواست موسی برای
قومش ، پس گفتيم بزن به عصايت سنگ را ، پس تركيد (
جوشيد ) از آن ، دو ده (
دوازده ) چشمهای ، شناخته بود هر (
تمام ) انسيانی (
مردمی ) شربگاه (
نوشيدنی )
خودشان را ، بخوريد و بنوشيد از رزق (
روزی
) خداوند و گناه نكنيد در زمين مفسدانه
-
و زمانی كه گفتيد ای موسی ، هرگز
صبر نميكنيم برای طعامی (
خوراكی ) تكی ،
پس بخوان ( بخواه ) برايمان سرورت را ، [كه]
خارج كند برايمان از آنچه كه ميروياند زمين از سبزيش و خيارش و سيرش (
يا حبوباتش ) و عدسش و پيازش ، [موسی]
گفت آيا تبديل ميكنيد (
معاوضه می خواهيد
) آن را [كه] آنست نزديكتر به آنكه آنست
بهتری ، درآييد مصر ( شهر ، شهر آباد
)
را ، پس بدرستی برايتان آنچه را كه درخواست كرديد و زده شد برايشان ذلت
( خواری ) و مسكينی (
نداری ) و مبتلا شدند به خشمی از خداوند
، آن به اين دليل [بود] كه ايشان كفران (
نا شكری ) ميكردند به آيات خداوند و می
كشتند انبياء ( خبر و پيغام رسانان ) را
بدون حق ( نا حق ) ، آن به [سبب]
آنچه كه عصيان كردند و تجاوز (
تعدی
) ميكردند
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند (
حنيفيان ، پيروان ابراهيم رسول الله ) و
كسانی كه يهودی شدند و نصرانی ها (
ياری كنندگان
مسيح رسول الله در راه خداوند ، به اصطلاح امروزی مسيحی ها ) و
ستاره پرستان ( يا گروهی از پيروان پيامبران قبل
موسی رسول الله كه به خدای واحد ايمان داشتند و پيرو نوح رسول الله
بودند ) ، كسی كه ايمان آورد به خداوند و روز آخر (
قيامت ) و عمل كرد صالحی را ، پس برايشان
اجرشان نزد سرورشان [باشد] و نيست ترسی
برايشان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
-
و زمانی كه گرفتيم عهدتان را و بلند
كرديم بالای سرتان [كوه] طور را ، بگيريد
آنچه را كه داديم شما را به نيرويی (
قدرت و
جديتی ) و ياد (
انجام ) كنيد
آنچه را كه در آن است ، باشد برای شما كه تقوی (
پرهيزگاری ) كنيد
-
سپس رو برگردانديد از بعد آن ، پس
اگر نبود فضل خداوند برايتان و رحمتش ، حتما بوديد از خسران (
زيان ) كنندگان
-
و حتما دانسته ايد (
شناخته ايد ) كسانی را [كه]
تعدی ( تجاوز ) كردند از شما در [روز]
شنبه ، پس گفتيم برايشان [كه] باشيد
ميمونی ( بوزينه ای
) دور شدگان (
رانده شدگان از رحمت
خداوند )
-
پس قرار داديم آن را مايه عبرتی
برای آنچه كه پيش رويش [ميباشد] (
آيندگان ) و آنچه كه پشتش [ميبود]
( گذشتگان ) و موعظه ای برای متقيان (
خدا ترسان ) [باشد]
-
و زمانی كه گفت موسی برای قومش ،
بدرستی خداوند فرمان ميدهد شما را كه ذبح كنيد ماده گاوی را ، گفتند
آيا گرفتی ما را مسخره ای ، گفت پناه ميبرم به خداوند اگر باشم از
جاهلان ( نادانها )
-
گفتند بخوان برايمان سرورت را [تا]
مبين سازد برايمان [كه] چيست آن [ماده
گاو] ، [موسی] گفت بدرستی او (
خداوند ) ميگويد [كه]
بدرستی آنست ماده گاوی نه از كار افتاده ای و نه نزاييده ای (
باكره ای ، بكری
) ، ميان سالی مابين آن [است] ،
پس انجام دهيد آنچه را كه فرمان می يابيد
-
گفتند بخوان برايمان سرورت را ،
مبين كند برايمان [كه] چيست رنگ آن ، گفت
بدرستی او ميگويد [كه] بدرستی آن گاوی
زرد روشنی ( زرد فامی ، طلايی ) [است
كه] رنگش مسرور ميكند بينندگان را
-
گفتند بخوان برايمان سرورت را [تا]
مبين كند برايمان [كه] چيست آن ، بدرستی
ماده گاو متشابه ( مشتبه ، شبيه ) شد
برايمان و ما را اگر خواست خداوند حتما راهنمايی شدگان [هستيم]
-
گفت بدرستی او ميگويد [كه]
بدرستی آن ماده گاوی [است] نه رامی [كه]
شخم ( شيار ) كند زمين را و نه آبياری
كند كشت ( زراعت را ، از چاه آب بيرون كشد
) ، سالمی ( تندرستی ) و نيست لكه ای در
آن ، گفتند الان آوردی به حقيقت (
سخن درست
) ، پس ذبح كردند آن را و نزديك نبودند [كه]
انجام دهند ( نزديك بود كه انجام ندهند )
-
و زمانی كه كشتيد شخصی را ، پس به
ستيزه ( بگو و مگو ) برخواستيد در [مورد]
آن و [در حاليكه] خداوند خارج كننده ای [بود]
، آنچه را كه كتمان ( مخفی )
ميكرديد
-
پس گفتيم [كه]
بزنيد [لاشه] آن [ماده
گاو] را به بعض [جنازه] آن [مقتول]
، آنچنان زنده ميكند خداوند مردگان را و نشان ميدهد شما را نشانه هايش
( معجزاتش ) ، باشد برای شما كه انديشه (
تعقل ) كنيد
-
سپس سخت (
سنگ ) شد قلبهايتان از بعد آن [روی داد]
، پس آن همچون سنگی يا شديدتر (
محكمتر )
بی رحمی و بدرستی از سنگها [هست] آنچه كه
ميجوشد از آن چشمه ها و بدرستی از آن [است]
آنچه كه شكافته ميشود ، پس خارج ميشود از آن آب و بدرستی از آن
[است] آنچه كه فرو ميريزد از ترس
خداوند و نيست خداوند به غافلی از آنچه كه انجام ميدهيد
-
آيا پس طمع داريد كه ايمان آورند
برايتان و [در حاليكه] بوده است فرقه ای
از ايشان [كه] ميشنيدند كلام خداوند را ،
سپس تحريف ( منحرف ، جا به جا ) ميكردند
آن را از بعد آنچه كه انديشه كردند (
فهميدند
) آن را و [در حاليكه] ايشان ميدانستند
-
و زمانی كه ملاقات كنند كسانی را كه
ايمان آوردند ، گويند ايمان آورديم و زمانی كه خلوت كنند بعض ايشان به
سوی بعضی ، گويند آيا نقل ميكنيد ايشان را به آنچه كه گشود (
باز كرد ) خداوند برايتان ، برای اينكه
مجادله ( بحث و جدال ) كنند شما را به آن
نزد سرورتان ، آيا پس انديشه نميكنيد
-
آيا نميدانيد [كه]
بدرستی خداوند ميداند آنچه را كه سری ( مخفی و
محرمانه ) ميكنند و آنچه را كه علنی (
آشكار ) ميكنند
-
و از ايشانند امی هايی (
عامی هايی ) [كه]
نميدانند كتاب ( تورات و انجيل ) را مگر
آرزوهايی ( خواب و خيال و روياهايی ) و
اينكه [نيستند] ايشان جز اينكه
گمان ميكنند
-
پس وای برای كسانی كه مينويسند كتاب
را به دستانشان ، سپس ميگويند اين از نزد خداوند [است]
، برای اينكه بخرند به [وسيله] آن بهايی
اندكی را ، پس وای برايشان از آنچه كه نوشت دستانشان و وای برايشان از
آنچه كه كسب ميكنند
-
و گفتند هرگز لمس نمی كند ما را آتش
، مگر روزهايی معدود شده ای (
كمی ) ،
بگو آيا برگرفتيد از نزد خداوند عهدی (
پيمانی
) را [كه] پس هرگز خلاف نكند خداوند وعده
اش را ، يا ميگوييد برای خداوند آنچه را كه نميدانيد
-
بله كسی كه كسب كرد بدی را و احاطه
كرد به آن خطايش ، پس ايشان اصحاب آتش [هستند]
، ايشانند در آن جاودانان
-
و كسانی كه ايمان آوردند و عمل
كردند صالحات را ، ايشانند اصحاب باغ (
بهشت
) ، ايشانند در آن جاودانان
-
و زمانی كه گرفتيم عهد پسران
اسرائيل را ، عبادت ( بندگی ) نكنيد جز
خداوند را و به والدين نيكويی و [همچنين]
دارای قرابت ( فاميلی ) و يتيمان و
مسكينها را و بگوييد برای انسيان (
مردم
) نيكی ( سخن خوش ) و به پا داريد
نماز را و بدهيد زكات را ، سپس رو برگردانديد مگر اندكی از شما و
شماييد ( بوديد ) اعراض كنندگان
-
و زمانی كه گرفتيم عهد شما را [كه]
نريزيد خونتان را و خارج نكنيد خويشتن (
خودهايتان ) را از ديارتان (
شهرهايتان
) ، سپس اقرار كرديد و شهادت (
گواهی )
ميداديد
-
سپس شما اينان را ميكشيد خويشتن (
خودهايتان ، همديگر ) را و خارج ميكنيد
فرقه ای ( گروهی ) را از خودتان از
ديارشان ، هم پشتی ( همدستی ) ميكنيد
برايشان ( برعليه ايشان
) به گناه و
عدوان ( تعدی ، تجاوز ) و اگر بياورند (
بيايند ) شما را اسيران [جهت
آزادی] فديه (
معوض ) ميگيريد
ايشان را و آنست حرام (
ممنوع )
شده ای برايتان اخراجشان ، آيا پس ايمان می آوريد به بعض كتاب و
كفران ( نا باوری ) ميكنيد به بعضی
، پس چيست جزای كسی كه عمل ميكند آن را از شما ، مگر خفتی (
خواری ) در زندگانی دنيا و روز قيامت
برگردانده ميشوند به سوی سختترين عذاب و نيست خداوند به غافلی از آنچه
كه عمل ميكنيد
-
ايشان كسانی [هستند]
كه خريدند زندگانی دنيا را به آخرت ، پس تخفيف نمی يابد از ايشان عذاب
و نه ايشان ياری ميشوند
-
و حتما داده ايم موسی را كتاب و
دنباله رو كرديم بعد او به رسولان و داديم عيسی پسر مريم را بينات (
دلايل آشكار ) و تاييد (
حمايت ، پشتيبانی ) كرديم او را به روح
القدس ( جبرئيل ) ، آيا پس هر زمان [كه]
آيد شما را رسول به آنچه كه خوش نداشت نفسهايتان خود بزرگی كرديد
، پس فرقه ای را تكذيب كرديد و فرقه ای را مقتول ميكنيد
-
و گفتند قلبهايمان غلافه (
در پوشش و پرده ای ) [است] بلكه
لعنت كرد ايشان را خداوند به كفرشان ، پس [بجز]
اندكی ايمان نمی آورند پس اندك [هستند]
آنچه كه (
آنان كه ) ايمان می آورند
-
و زمانی كه آمد ايشان را كتابی
(انجیل) از
نزد خداوند ، تصديق كننده ای برای آنچه كه همراه ايشان [است]
(تورات) و [در حاليكه] از قبل گشايش (
پيروزی ) ميخواستند برای كسانی كه كفران
كرده بودند (رومی ها)، پس زمانی كه آمد ايشان را آنچه را كه شناختند ، كفران (
بی اعتقادی ) كردند به آن ، پس لعنت (
نفرين ) خداوند برای كافران (
نا سپاسان ) [باشد]
-
بد است آنچه را كه خريدند به آن
خويشتن را كه كفران می كنند به آنچه كه نازل كرد خداوند جفايی (
جوری ، ستم و حسادت و كينه ای ) ، كه [چرا]
نازل كند خداوند از فضلش برای كسی كه ميخواهد از بندگانش ، پس دچار
شدند به غضبی بر غضبی و برای كافران عذابی خوار كننده ای [باشد]
-
و زمانی كه گفته شود برايشان [كه]
ايمان آوريد به آنچه كه نازل كرد خداوند ، گويند ايمان می آوريم به
آنچه كه نازل شد برايمان و كافر ميشوند به آنچه كه پيش رويش [است]
و [در حاليكه] آن حقی [باشد] ،
تصديق كننده ای برای آنچه كه همراهشان [است]
، بگو پس چرا می كشتيد انبياء (
خبر و پيغام
رسانان ) خداوند را از قبل ، اگر بوديد مومنان
-
و حتما آمده است شما را موسی به
بينات ( دلايل آشكار، معجزات ) ، سپس
برگرفتيد گوساله را از بعدش (
در غيابش )
و [در حاليكه] شما بوديد ظالمان
-
و زمانی كه گرفتيم عهدتان را و بلند
كرديم بالای سرتان [كوه] طور را ، بگيريد
آنچه را كه داديم شما را به نيرويی (
جهدی و
قوتی ) و بشنويد ، گفتند شنيديم و عصيان كرديم و نوشانده (
شيفته ) شدند در قلبهايشان گوساله را به
[سبب] كفرشان ، بگو بد است آنچه كه فرمان
ميدهد شما را به آن باورتان (
اعتقاد و ايمانتان
) ، اگر شماييد مومنان
-
بگو اگر بود برايتان دار (
خانه ، سرای ) آخرت نزد خداوند خالصی (
مخصوص شده ای ) از غير انسيان (
مردم
) ، پس تمنا ( درخواست ) كنيد مرگ را اگر
شماييد راستگويان
-
و هرگز تمنا (
التماس ) نميكنند آن را ابدا (
هرگز ، تا روز قيامت ) به [سبب]
آنچه كه پيش فرستاد دستانشان و خداوند داناست به ظالمان
-
و حتما می يابی ايشان را حريصترين
انسيان ( مردم ) برای زندگانی و [حتی]
از كسانی كه شرك ورزيدند ( بت پرستان
) ، دوست ميدارد [هر]
يك [از] ايشان [كه]
ای كاش عمر كرده ( داده ) شود هزار
ساليانی و نيست آن به دور كننده ( برطرف كننده
) آن از عذاب اگر عمر داده شود و خداوند بيناست به آنچه كه عمل
ميكنند
-
بگو كسی كه باشد دشمنی برای جبرئيل
( روح القدس ) ، پس بدرستی او نازل كرد
آن را بر قلبت به اذن خداوند ، تصديق كننده ای برای آنچه كه پيش رويش [است]
و هدايتی و بشارتی برای مومنان [باشد]
-
كسی كه باشد دشمنی برای خداوند و
ملائكه اش و رسولانش و جبرئيل و ميكائيل ، پس بدرستی خداوند دشمنی برای
كافران [است]
-
و حتما نازل كرده ايم به سويت آيات
بيناتی ( دلايل آشكاری ) را و كافر (
بی ايمان ) نميشود به آن مگر فاسقان (
نا
فرمانان )
-
آيا هر زمانی كه عهد بستند عهدی را
دور انداختندش ( رها كردندش ، نقض كردندش
) گروهی از ايشان ، بلكه اكثرشان ايمان نمی آورند
-
و زمانی كه آمد ايشان را رسولی از
نزد خداوند ، تصديق كننده ای برای آنچه كه همراه ايشان [بود]
، انداخت ( رها و ول كرد ، واگذارد ) گروهی
از كسانی كه داده شدند كتاب را ، كتاب خداوند را عقب پشتهايشان ، گويا
ايشان نميدانند
-
و تبعيت كردند آنچه را كه تلاوت
ميكردند شياطين در فرمانروايی (
حوزه اقتدار
) سليمان و كافر نشد ( كفران نكرد )
سليمان و ليكن شياطين ناسپاسي كردند (
كافر شدند
) ، ياد ميدادند انسيان ( مردم ) را جادو
و آنچه را كه نازل شد برای دو مَلَك به بابل ، هاروت و ماروت و
ياد نميدادند آن دو از شخصی را تا اينكه ميگفتند آن دو [كه]
جز اين نيست [كه] ماييم فتنه ای (
مايه امتحانی ) ، پس كافر نشو (
كفران نكن ) ، پس ياد می گرفتند از آن دو
آنچه را كه تفرقه ( جدايی ، ناسازگاری )
می انداخت به وسيله آن مابين مرد و زوجش و نبود ايشان به ضرر دهندگان
به آن از شخصی مگر به اذن خداوند و ياد ميگرفتند آنچه را كه ضرر ميداد
ايشان را و نفع نميكرد ايشان را و حتما دانسته اند [كه]
حتما كسی كه خريد آن را ، نيست برايش در آخرت از نصيبی (
بهره ای ) از خير و حتما بد است آنچه را
كه خريدند به آن خويشتن ( خودهايشان ) را
، اگر ميدانستند
-
و اگر بدرستی ايشان ايمان می آوردند
و تقوی ميكردند حتما پاداشی از نزد خداوند بهتری [است]
اگر ميدانستند
-
ای كسانی كه ايمان آورديد نگوييد
راعنا ( در عربی به معنی رعايت و ملاحظه كن ما
را ولی در عبری با اندكی تلفظ متفاوت به معنی ای خبيث و شرير و شرور ما
) و [ليكن] بگوييد نظر كن ما را (
ملاحظه كن ما را ، چشم انتظار باش ما را
) و بشنويد و برای كافران عذابی دردناكی [است]
-
دوست نميدارد كسانی كه كفران كردند
از اهل كتاب ( يهود و نصاری ) و نه
مشركين كه نازل شود برايتان از خيری از سرورتان و [در
حاليكه] خداوند مخصوص ميكند (
اختصاص
ميدهد ) به رحمتش كسی را كه ميخواهد و خداوند دارای فضل بزرگ [است]
-
آنچه را كه نسخ ميكنيم از آيه ای يا
فراموش ميكنيم آن را ، می آوريم بهتری از آن يا همانندش را ، آيا
ندانسته ای كه بدرستی خداوند برای هر (
تمام
) چيزی قادری [است]
-
آيا ندانسته ای كه بدرستی خداوند
برايش فرمانروايی آسمانها و زمين [است] و
نيست برايتان از غير خداوند از سرپرستی (
دوستی
) و نه ياوری
-
آيا ميخواهيد كه درخواست
كنيد رسولتان را همچنان كه درخواست شد موسی را از قبل و كسی كه
تبديل می كند كفر را به ايمان ، پس گم كرده است درست راهی را
-
دوست دارد بسياری از اهل كتاب (
يهود و نصاری ) [كه]
ای كاش برميگرداندند شما را از بعد ايمانتان كافرانی ، حسادتی از نزد
خودشان از بعد آنچه كه مبين شد برايشان حقيقت ، پس عفو كنيد (
ببخشيد ) و گذشت كنيد (
ناديده بگيريد ) تا اينكه بياورد خداوند
به فرمانش ( كارش ) را ، بدرستی خداوند
برای هر ( تمام ) چيزی قادری [است]
-
و به پا داريد نماز را و بدهيد زكات
را و آنچه را كه پيش ميفرستيد برای خودتان از نيكی ، می يابيد آن را
نزد خداوند ، بدرستی خداوند به آنچه كه عمل ميكنيد بينايی [است]
-
و گفتند هرگز داخل نميشود باغ (
بهشت ) را مگر كسی كه باشد يهودی يا
نصرانی ، اين آرزوهايی (
خواب و خيالهای
) ايشان [است] ، بگو بياوريد برهانتان را
اگر شماييد راستگويان
-
بلكه كسی كه تسليم كرد رويش (
رضا و خشنوديش ) را برای خداوند و [در
حاليكه] اوست نيكويی ، پس برايش اجرش نزد سرورش [باشد]
و نيست ترسی برايشان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
-
و گفت يهود [كه]
نيست نصاری بر چيزی و گفت نصاری نيست يهود بر چيزی و [حال
آنكه] ايشان تلاوت ميكنند كتاب را ، آنچنان گفت كسانی كه
نميدانند همانند گفتارشان ، پس خداوند داوری ميكند مابينشان روز قيامت
در آنچه كه در [مورد] آن اختلاف ميكردند
-
و كيست ظالمتر از كسی كه منع كند
مساجد خداوند را كه ذكر ( ياد ) ميشود در
آن اسمش ( نامش ) و سعی (
تلاش ) كند در خرابی آن ، ايشان را
شايسته نباشد برايشان كه داخل شوند آن را مگر ترسوهايی برايشان ، در
دنيا خفتی و برايشان در آخرت عذابی بزرگی [است]
-
و برای خداوند مشرق و مغرب [است]
، پس هر كجا [كه] رو كرديد ، پس آنجاست
روی خداوند ، بدرستی خداوند گشاده دستی دانايی [است]
-
و گفتند اتخاذ كرد خداوند ولدی (
مولود و فرزندی ) را ، پاك است او ، بلكه
برايش آنچه كه در آسمانها و زمين [است]
، همگی برايش فروتنان [هستند]
-
آغاز كننده (
پديد آورنده ) آسمانها و زمين و زمانی كه مقتضی كند (
بگذراند ) فرمانی (
كاری ) را ، پس جز اين نيست كه ميگويد
برايش باش ، پس ميشود
-
و گفت كسانی كه نميدانند (
نفهمند ) ، چرا تكلم نميكند ما را خداوند
يا بيايد ما را آيه ای (
نشانه و معجزه ای
) ، آنچنان گفت كسانی كه از قبل ايشان بودند همانند سخنشان ، تشابه
پيدا كرد ( مشابه و همانند شد )
قلبهايشان ، مبين كرده ايم آيات را برای قومی كه يقين دارند (
می آورند )
-
ما ارسال كرديم تو را به حق بشارت
دهنده ای و هشدار دهنده ای و سوال (
باز خواست
) نميشوی از اصحاب جحيم (
جهنم )
-
و هرگز راضی نميشود از تو يهود و نه
نصاری تا اينكه تبعيت كنی آيين ايشان را ، بگو بدرستی هدايت خداوند
آنست هدايت و اگر تبعيت كردی هواهايشان (
اميالشان ) را بعد آنكه آمد تو را از علم ، نيست برايت از
خداوند از سرپرستی ( دوستی ، نگهدارنده ای
) و نه ياوری
-
كسانی را كه داديم ايشان را كتاب ،
ميخوانند آن را حق تلاوتش ، ايشان ايمان می آورند به آن و كسی كه كفران
ميكند به آن پس ايشان ، ايشانند خسران (
زيان
) كنندگان
-
ای پسران اسرائيل ، ياد كنيد نعمتم
را ، آن را كه متنعم ( بهره مند ) كردم
برايتان و بدرستی من فضيلت (
برتری و فزونی
) دادم شما را بر عالميان
-
و بترسيد روزی را [كه]
كفايت نكند ( جزا داده نميشود ) كسی را
از كسی چيزی را و قبول نميشود از آن برابری (
معادلی ، معاوضی ) و نفع نميكند آن را شفاعتی و نه ايشان ياری
ميشوند
-
و زمانی كه مبتلا (
امتحان ) كرد ابراهيم را سرورش به
كلماتی ، پس تمام كرد آنها را ، [خداوند]
گفت بدرستی من قرار دهنده تو برای انسيان (
مردم
) امامی ( پيشوايی ) [هستم]
، [ابراهيم] گفت و از نسلم [چطور]
، [خداوند] گفت نمی رسد (
شامل نميشود ) عهدم ظالمان را
-
و زمانی كه قرار داديم خانه (
مكه ) را بازگشتگاهی (
مرجعی ) برای انسيان (
مردم ) و امنی ، و برگيريد از مقام (
جايگاه ، قدمگاه ) ابراهيم نماز خانه ای
را و عهد كرديم به جانب ابراهيم و اسماعيل كه پاك كنيد شما دو
نفر خانه ام را برای طواف كنندگان و عاكفين (
معتكفان ، مقيمان حرم ) و ركوعها و سجده ها (
ركوع و سجده كنندگان )
-
و زمانی كه گفت ابراهيم ، سرورم
قرار ده اين را بلدی ( شهری ) امنی و رزق
( روزی ) ده اهلش را از ثمرات (
محصولها ) [آن]
كسی را كه ايمان آورد از ايشان به خداوند و روز آخر ، [خداوند]
گفت و كسی كه كفران كند ، پس متنعم ميكنم او را اندكی ، سپس وادار (
مجبور ، بيچاره ) ميكنم او را به سوی
عذاب آتش و بد سرانجامی ( مقصدی ، پايانی
) [است]
-
و زمانی كه بلند ميكرد ابراهيم
ديوارها از خانه را و [همچنين] اسماعيل ،
سرور ما قبول كن از ما بدرستی تو ، تو هستی شنوای دانا
-
سرور ما و قرار ده ما را مسلمانان (
تسليم شدگان ) برايت و از نسل ما امتی مسلمانی (
تسليم شده ای ) برايت و بنمای مناسكمان
را و توبه پذير برايمان ، بدرستی تو ، تو هستی توبه پذير (
بخشنده و گذشت كننده ) مهربان
-
سرور ما و مبعوث كن در ايشان رسولی
از خودشان [تا] تلاوت كند برايشان آيات
تو را و ياد دهد ايشان را كتاب و حكمت و پاك كند ايشان را ، بدرستی تو
، تو هستی عزيز ( قدرتمند ) حكيم
-
و كيست كه برميگردد از آيين ابراهيم
، مگر كسی كه سفاهت كرد خودش را و حتما برگزيديم او را در دنيا و
بدرستی او در آخرت حتما از صالحان است
-
زمانی [كه]
گفت برايش سرورش ، تسليم شو ، گفت تسليم شدم برای سرور عالميان
-
و توصيه (
وصيت ) كرد به آن (
موضوع )
ابراهيم پسرانش را و [همچنين] يعقوب [كه]
ای پسرانم ، بدرستی خداوند برگزيد برايتان دين را ، پس نميريد مگر
اينكه و شما باشيد مسلمانان (
تسليم شدگان
)
-
آيا شما بوديد شاهدان زمانی كه حاضر
شد يعقوب را مرگ ، زمانی كه گفت برای پسرانش چه را عبادت ميكنيد از بعد
من ، گفتند عبادت ( بندگی ) ميكنيم خدايت
و خدای پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را ، خدايی تكی را و ماييم
برايش تسليم شدگان ( مسلمانان )
-
اين امتی [است
كه] سپری گشته است برايش آنچه را كه كسب كرد و برايتان آنچه كه
كسب كرديد و پرسيده نميشويد از آنچه كه عمل ميكردند
-
و گفتند [كه]
باشيد ( شويد ) يهودی يا نصرانی ، [كه
حتما] هدايت میشويد ، بگو بلكه آيين ابراهيم حنيفی (
يكتا
پرستی ، خدا ترسی ) [را باور دارم] و
نبوده است از مشركان
-
بگوييد [كه]
ايمان آورديم به خداوند و آنچه كه نازل شد به سويمان و آنچه كه نازل شد
به سوی
ابراهيم و
اسماعيل و
اسحاق و
يعقوب و سبطها (
فرزندان ، گروهها و
طايفهها ) و آنچه كه داده شد
موسی و
عيسی [را]
و آنچه [را كه] داده شد انبياء (
خبرگويان و پيغامرسانان ) [را] از [جانب]
سرورشان ، فرق نميگذاريم ( شكاف نمی اندازيم
) مابين يكی از ايشان و
ماييم برايش تسليم شدگان ( مسلمانان )
-
پس اگر ايمان آوردند به
همانند آنچه كه ايمان آورديد به آن ، پس هدايت شدهاند و اگر سر
پيچيدند ، پس جز اين نيست كه ايشان در گسستگی (
اختلاف و پراكندگی ) [هستند]
، پس به زودی كفايت ( بی نياز ) ميكند تو را [از]
ايشان خداوند و اوست شنوای دانا
-
رنگ آميزی (
رنگارنگی ) خداوند و كيست نيكوتر از
خداوند [در] رنگ آميزی (
رنگارنگی )
و ماييم برايش عبادت ( بندگی ) كنندگان
-
بگو آيا جدال (
مشاجره )
ميكنيد ما را در [مورد] خداوند و [در
حاليكه] اوست سرور ما و سرور شما و برايمان [است]
اعمالمان و برايتان [باشد] اعمالتان و
ماييم برايش خالص شدگان ( مخلص شدهها )
-
يا ميگوييد [كه]
بدرستي
ابراهيم و
اسماعيل و
اسحاق و
يعقوب و سبطها (
فرزندان ، طايفه و
قبيلهها ) بودند يهودی يا نصرانی ، بگو آيا شماييد داناتر يا خداوند و
كيست ظالمتر از كسی كه كتمان ( پنهان ) كند شهادتی [را]
نزدش از خداوند و نيست خداوند به غافلی ( بی خبر ) از آنچه كه عمل
ميكنيد
-
اين امتی [است
كه] سپری گشته است ، برايش آنچه را كه كسب كرد و برايتان آنچه
را كه كسب كرديد و پرسيده ( بازخواست )
نميشويد از آنچه كه عمل ميكردند
-
به زودی ميگويد سفيهان از انسيان (
مردم ) چيست [دليل]
رو برگرداندنشان ( برگشتنشان ) از قبله
خودشان ، آنكه بودند برايش [سجده و ركوع می
كردند] ، بگو برای خداوند [است]
مشرق و مغرب ، هدايت ميكند كسی را كه ميخواهد به سوی راهی مستقيمی (
پايداری )
-
و آنچنان قرار داديم شما را امتی
وسطی (
معتدلی ، فهميده و عاقلی ) برای
اينكه باشيد شاهدان برای انسيان (
مردم
) و باشد رسول برايتان شاهدی و قرار نداديم قبله را ، آنكه بودی برايش
مگر برای اينكه بشناسيم كسی را كه تبعيت ميكند رسول را از كسی كه
برميگردد بر عقبش (
پشت و گذشته اش ) و
اگر چه باشد حتما بزرگی (
گرانی ) مگر
برای كسانی كه هدايت كرد خداوند و [در صدد]
نيست خداوند برای اينكه ضايع كند ايمانتان را ، بدرستی خداوند [نسبت]
به انسيان (
مردم ) حتما رئوفی مهربانی [است]
-
ديده ايم برگرداندن رويت را در
آسمان ، پس حتما برمی گردانيم تو را [به]
قبله ای [تا] راضی شوی آن را ، پس
برگردان رويت را سمت مسجدالحرام و [هر]
جايی كه بوديد ، پس برگردانيد رويهايتان را سمتش (
سويش ) و بدرستی كسانی كه داده شدند كتاب
را حتما ميدانند [كه] بدرستی آن حق [است]
از [نزد] سرورشان و نيست خداوند به غافلی
از آنچه كه عمل ميكنند
-
و اگر بياوری كسانی را كه داده شدند
كتاب را به هر آيه ای ( معجزه ای ) ،
تبعيت نكند قبله تو را و نيستی تو به تابعی قبله ايشان را و نيست بعض
ايشان به تابعی قبله بعضی را و اگر تبعيت كنی هواهايشان (
اميالشان ) را از بعد آنچه كه آمد تو را
از علم ، بدرستی تو آنگاه حتما از ظالمان [هستی]
-
كسانی كه داديم ايشان را كتاب
ميشناسند او را همچنان كه ميشناسند پسرانشان را و بدرستی فرقه ای از
ايشان حتما كتمان ( مخفی ) ميكنند حق را
و [در حاليكه] ايشان ميدانند
-
حق از [جانب]
سرورت [می باشد] پس حتما نباش از ترديد (
شك ) كنندگان
-
و برای هر وجهه ای (
سمت و سويی ) آنست روی آورنده آن (
گرونده و مريد آن
) ، پس سبقت بگيريد
خيرات را هر كجا كه باشيد ، می آورد به شما خداوند جملگی ، بدرستی
خداوند برای هر چيزی قادری (
توانايی ) [است]
-
و از [هر]
جايی كه خارج شدی ، پس رو كن رويت را سمت (
سوی
) مسجدالحرام و بدرستی آن حتما حقی از [جانب]
سرورت [می باشد] و نيست خداوند به غافلی
از آنچه كه عمل ميكنيد
-
و از جايی كه خارج شدی ، پس رو كن
رويت را سمت ( سوی ) مسجدالحرام و [هر]
جايی كه بوديد ، پس رو كنيد رويتان را سمتش (
سويش ) ، برای اينكه نباشند برای انسيان (
مردم ) برايتان حجتی ، مگر كسانی كه ظلم
كردند از ايشان ، پس نترسيد ايشان را و [ليكن]
بترسيد مرا و برای اينكه تمام كنم نعمتم را برايتان و باشد برای شما كه
هدايت شويد
-
همچنان كه ارسال كرديم در [ميان]
شما رسولی از خودتان ، تلاوت ميكند برايتان آياتمان را و پاك ميكند شما
را و ياد ميدهد شما را كتاب و حكمت و ياد ميدهد شما را آنچه را كه نمی
دانستيد ( بلد نبوده ايد )
-
پس ذكر (
ياد
) كنيد مرا [تا] ذكر (
ياد ) كنم شما را و شكر گزاريد برايم و
كفران ( ناسپاسی ) نكنيد مرا
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، استعانت
جوييد ( ياری به طلبيد ) به صبر و نماز ،
بدرستی خداوند همراه صبر كنندگان (
شكيبايان و
پايداران ) [است]
-
و نگوييد برای كسی كه كشته ميشود در
راه خداوند مردگان ، بلكه زندگانی [هستند]
و ليكن درنمی يابيد ( نمی فهميد )
-
و حتما مبتلا (
امتحان ) ميكنيم شما را به چيزی از ترس و
گرسنگی و تشنگی و نقصانی در اموال و نفسها (
جانها ) و ثمرات (
محصولها ) و
بشارت ده صبر كنندگان را
-
كسانی كه آنگاه كه اصابت كرد (
رسيد ) ايشان را مصيبتی ، گفتند ما برای
خداوند [هستيم] و ماييم به سويش مراجعه
كنندگان
-
ايشان برايشان درودهايی از سرورشان
و رحمتی و ايشان ، ايشانند هدايت شدگان
-
بدرستی صفا و مروه از شعائر (
مناسك ، علامات ) خداوند [است]
، پس كسی كه حج كرد خانه را يا عمره (
زيارت
) كرد ، پس نيست گناهی ( ترسی ، خطايی )
برايش كه طواف كند به آن دو و كسی كه رغبت ميكند (
تابع ميشود ، بيشتر انجام می دهد ) خيری
را ، پس بدرستی خداوند قدر شناسی (
تشكر كننده
ای ) دانايی [است]
-
بدرستی كسانی كه كتمان (
مخفی ) ميكنند آنچه را كه نازل كرديم از
بينات ( دلايل آشكار ) و هدايت از بعد
آنچه كه بيان ( مبين ) كرديم آن را برای
انسيان ( مردم ) در كتاب ، ايشانند [كه]
لعنت ميكند ايشان را خداوند و لعنت ميكند ايشان را لعنت كنندگان
-
مگر كسانی كه توبه كردند (
بازگشتند ) و اصلاح كردند و بيان (
مبين و آشكار ) كردند ، پس ايشان را می
بخشم ( توبه ميپذيرم ) برايشان و منم
توبه پذير مهربان
-
بدرستی كسانی كه كفران كردند و
مردند و [ در حاليكه] ايشان كافرانی [بودند]
، ايشان را برايشان لعنت خداوند و ملائكه و انسيان (
مردم ) جملگی [باشد]
-
جاودانان در آن [هستند] ،
تخفيف داده نميشود از ايشان عذاب و نه ايشان مهلت داده ميشوند
-
و خدای شما خدايی تكی [است]
، نيست خدايی مگر او ، اوست رحم كننده مهربان
-
بدرستی در خلقت آسمانها و زمين و
اختلاف شب و روز و كشتی آنكه جريان دارد (
روان
است ) در دريا به [سبب] آنچه كه
نفع برساند انسيان ( مردم ) را و آنچه را
كه نازل كرد خداوند از آسمان از آبی ، پس زنده كرد به آن زمين را بعد
مرگش و مبعوث كرد ( برانگيخت ) در آن از
هر جانوری و گردش ( وزيدن ) بادها و
ابرها ، رام شده مابين آسمان و زمين ، حتما نشانه هايی [است]
برای قومی كه عقل ميكنند
-
و از انسيان (
مردم ) كسی [است]
كه اتخاذ ميكند از غير خداوند همتايانی را ، دوست ميدارند ايشان را
همچون دوست داشتن خداوند و كسانی كه ايمان آوردند ، شديدتر (
بيشتر ) دوست داشتنی برای خداوند [دارند]
و اگر به بينند كسانی را كه ظلم كردند آنگاه كه می بينند عذاب را ،
بدرستی نيرو برای خداوند است جملگی و بدرستی خداوند شديد [
در] عذاب [است]
-
زمانی كه تبری (
پاكی و بيزاری ) جويد كسانی كه پيروی
شدند ( پيشواها ) از كسانی كه تبعيت
كردند ( پيروان ) و به بينند عذاب را و
قطع شود به ايشان اسباب ( وسيله ها ، ابزارها و
دست آويزها ، پيوندها )
-
و گويد كسانی كه تبعيت كردند ، اگر
بدرستی برايمان تكراری (
برگشتی ) [بود]
، پس تبری ( دوری ، پاكی ) می جستيم از
ايشان همچنانكه تبری ( دوری ، بيزاری )
جستند از ما ، آنچنان نشان ميدهد خداوند اعمالشان را حسرتهايی برايشان
و نيستند ايشان به خارج شوندگان از آتش
-
ای انسيان (
مردم ) بخوريد از آنچه كه در زمين است حلالی پاكی را و
تبعيت نكنيد وسوسه های (
قدمهای ) شيطان
را ، بدرستی او برايتان دشمنی آشكاری [است]
-
جز اين نيست كه فرمان ميدهد شما را
به بدی و گناه آشكار و اينكه بگوييد برای خداوند آنچه را كه نميدانيد
-
و زمانی كه گفته شود برايشان [كه]
تبعيت كنيد آنچه را كه نازل كرد خداوند ، گويند بلكه تبعيت ميكنيم آنچه
را كه يافتيم برايش پدرانمان (
اجدادمان
) را ، آيا اگر چه باشد پدرانشان انديشه نكنند چيزی را و راه نيافته
باشند
-
و مثال كسانی كه كفران كردند همانند
مثال كسی [است] كه فرياد ميزند به آنچه
كه نميشنود مگر خواندنی و ندايی را ،، كرانی ، گنگهايی (
لالهايی ) ، كورانی [هستند]
پس ايشان انديشه نميكنند
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، بخوريد
از پاكی ها آنچه را كه رزقمند (
بهره مند
) كرديم شما را و شكر كنيد برای خداوند اگر شما او را بندگی (
عبادت ) ميكنيد
-
جز اين نيست كه حرام كرد برای شما
مرده و خون و گوشت خوك را و آنچه را كه اهليت (
مربوط ) شده به آن برای غير خداوند (
به
نام و به خاطر غير خداوند سر بريده شده است ) ، پس كسی كه
اضطرار ( اجبار ، گرسنگی ، مجبوريت )
يافت بدون اينكه زياده روی (
ستم و عصيانی
) [كند] و نه تعدی (
تجاوزی ) [كند]
، پس نيست گناه برايش [كه به مقدار لازم بخورد]
، بدرستی خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]
-
بدرستی كسانی كه كتمان (
مخفی ) ميكنند آنچه را كه نازل كرد
خداوند از كتاب و خريد و فروش ميكنند به آن بهايی اندكی را ، ايشان
نميخورند در شكمهايشان مگر آتش و تكلم نمی كند ايشان را خداوند روز
قيامت و پاك نميكند ايشان را و برايشان عذابی دردناكی [است]
-
ايشان كسانی [هستند]
كه خريدند گمراهی را به هدايت و عذاب را به مغفرت (
آمرزش )
، پس
چگونه صبر ( شكيبايی ) كند ايشان بر آتش
-
آن برای [به
جهت] اينكه بدرستی خداوند نازل كرد كتاب را به حق و بدرستی
كسانی كه اختلاف كردند در كتاب ، حتما در شقاوتی دوری [هستند]
-
نيست خوبی اينكه برگردانيد رويهای
خودتان را مقابل مشرق و مغرب و ليكن خوب كسی [است]
كه ايمان آورد به خداوند و روز آخر و ملائكه و كتاب و انبياء (
خبر رسانان ، پيغامبران ) و بدهد مال را
برای دوستيش [به] دارای قرابتی (
خويشاوندان ) و يتيمان و مسكينها (
درماندگان ) و در راه مانده (
مسافر راه ) و جويندگان (
خواهندگان ، درخواست كنندگان ، گدايان )
و در [راه آزادی در] بند بسته شده (
مقروض ، اسير ، برده ) و به پا دارد نماز
را و بدهد زكات را و وفا كنندگان به عهدشان زمانی كه عهد بستند و صبر
كنندگان در سختی ها و ضرر و زمان دشواری (
جنگ
) ، ايشان كسانی [هستند] كه راست گفتند و
ايشان ، ايشانند متقيان ( تقوی كنندگان ،
پرهيزگاران )
-
ای كسانی كه ايمان آورديد نوشته شد
برايتان قصاص در قتل آزاد به آزاد و بنده به بنده و مونث به مونث ، پس
كسی كه درگذشت ( بخشيد ، عف كرد ) برايش
از برادرش چيزی را ، پس پيروی كردن به معروف (
نيكی ) و ادايی (
انجامی ، پرداخت ديه ای
) برايش به احسانی ( نيكی ) ، آن تخفيفی
از سرورتان و رحمتی [باشد] ، پس كسی كه
تعدی ( تجاوز ) كند بعد آن ، پس برايش
عذابی دردناكی [است]
-
و برايتان در قصاص زندگانی [است]
ای دارندگان انديشه ها (
خردها ) ، باشد
برای شما كه تقوی (
پرهيزگاری ) كنيد
-
نوشته (
حكم
و لازم ) شد برايتان ، زمانی را كه حاضر شد يكی از شما را مرگ [كه]
اگر باقی گذارد ( دارايی ) را ، بهتر [است
كه] توصيه ای (
وصيتی ) [كند]
برای والدين ( پدر و مادر ) و نزديكان به
خوبی ( معروف ) ، حقی [است]
برای متقيان ( پرهيزگاران ، خدا ترسان )
-
پس كسی كه تبديل كند آن را بعد آنچه
كه شنيدش ، پس جز اين نيست كه گناهش برای كسانی [است]
كه تبديل ميكنند آن را ، بدرستی خداوند شنوايی دانايی [است]
-
پس كسی كه ترسيد از موصی (
وصيت كننده ) تمايل به باطلی (
اجحافی ) يا گناهی را ، پس اصلاح كند
مابينشان ، پس نيست گناه برايش ، بدرستی خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]
-
ای كسانی كه ايمان آورديد نوشته شد
( واجب شد ) برايتان روزه ، همچنان كه
نوشته شد برای كسانی كه از قبلتان بودند ، باشد برايتان كه تقوی كنيد
-
روزهايی معدودهايی [است]
، پس كسی كه بود از شما مريضی يا بر سفری (
مسافرتی ) ، پس تعدادی از روزهايی ديگر [روزه
بگيرد] و برای كسانی كه گردن گيرند (
طاقت فرسايند ) آن را (
توانايی روزه
گرفتن را ندارند ) فديه ای طعام مسكينی [است]
( برای هر روز خوراك يك مسكين
) ، پس كسی
كه رغبت می كند ( بيشتر انجام می دهد )
خيری را ، پس اوست بهتری برايش و اگر روزه بگيريد بهتری [است]
برايتان اگر می دانيد
-
ماه رمضان آنكه نازل شد در آن قرآن
، هدايتی برای انسيان (
مردم ) و بيناتی
( دلايل آشكاری ) از هدايت و فرقان (
جدا كننده ) ، پس كسی كه شهادت دهد از
شما ماه را ( آغاز ماه را اعلام كند ) ،
پس ميبايست روزه بگيرد آن را و كسی كه باشد مريضی يا بر مسافرتی (
سفری ) ، پس تعدادی از روزهايی ديگر را [روزه
بگيرد] ، ميخواهد خداوند به شما راحتی را و نميخواهد به شما
سختی را و برای اينكه كامل كنيد تعداد ( شماره
ايام ) را و برای اينكه بزرگ داريد خداوند را برای آنچه كه
هدايت كرد شما را و باشد برای شما كه شكر گزاريد
-
و زمانی كه سوال كرد تو را بندگانم
از من ، پس من نزديكی [هستم] ، اجابت
ميكنم دعای ( دعوت ، خواندن ) دعا كننده
( خواننده ) را زمانی كه بخواند مرا ، پس
ميبايست اجابت كنند برايم و حتما ايمان آورند به من ، باشد برايشان كه
ارشاد شوند
-
حلال (
مجاز
) شد برايتان شب روزه آميزش (
رابطه زناشويی ،
مقاربت ) به سوی زنانتان ، ايشان لباسی برايتان و شماييد لباسی
برايشان ، دانست خداوند [كه] بدرستی شما
، شماييد [كه] نادرستی (
خيانت ) ميكنيد خويشتن را ، پس توبه
پذيرفت برايتان و بخشيد ( عف كرد ) از
شما ، پس الان مباشرت ( خوشی ، ملاقات ، آميزش
) كنيد ايشان را و بجوييد آنچه را كه نوشت (
مقرر كرد ) خداوند برايتان و بخوريد و بنوشيد تا اينكه مبين (
آشكار ) شود برايتان صبح سفيد از صبح
تاريك از سپيده دم ، سپس تمام كنيد روزه را تا شب و مباشرت (
نزديكی ) نكنيد آنها را و [اگر]
شماييد عاكفان ( معتكفان ، مقيمان ) در
مساجد ، اين حدود خداوند [است] ، پس
نزديك نشويد آن را ، آنچنان آشكار ميسازد خداوند آياتش را برای انسيان
( مردم ) ، باشد برای شما كه تقوی كنيد
-
و نخوريد اموالتان را مابينتان به
باطل و
[تا]
بدهيد به آن به سوی حاكمان (
قضات ) [رشوه
ای را] برای اينكه بخوريد قسمتی از اموال انسيان (
مردم ) را به گناه و [در
حاليكه] شما ميدانيد
-
ميپرسند تو را از هلالها ، بگو آن
وقتهايی ( هنگامه شده هايی ، اوقاتی )
برای انسيان ( مردم ) و حج [است]
و نيست خوبی به اينكه بياييد خانه ها را از پشتهايش و ليكن خوب كسی [است]
كه تقوی كند ( بترسد خداوند را ) و بيايد
خانه ها را از دربهايش و بترسيد خداوند را ، باشد برای شما كه رستگار
شويد
-
و قتال (
پيكار ) كنيد در راه خداوند كسانی را كه قتال (
پيكار ) ميكنند شما را و تعدی (
تجاوز ) نكنيد ، بدرستی خداوند دوست
نميدارد تعدی كنندگان (
متجاوزان ) را
-
و به قتل رسانيد ايشان را [هر]
جايی كه يافتيد ايشان را و اخراج كنيد ايشان را از جايی كه اخراج كردند
شما را و فتنه شديدتر از قتل [است] و
قتال ( پيكار ) نكنيد ايشان را نزد
مسجدالحرام تا اينكه قتال ( پيكار ) كنند
شما را در آن ، پس اگر قتال (
پيكار )
كردند شما را ، پس قتال ( پيكار ) كنيد
ايشان را ، آنچنان است جزای كافران
-
پس اگر نهی شدند (
باز ايستادند ) ، پس بدرستی خداوند
آمرزنده ای مهربان [است]
-
و قتال (
پيكار ) كنيد ايشان را تا اينكه نباشد فتنه ای و باشد دين برای
خداوند ، پس اگر نهی شدند ، پس نيست عدوانی (
تعدی ) مگر برای ظالمان
-
ماه حرام به ماه حرام و حرامها
قصاصی [دارند] ، پس كسی كه تعدی كرد
برايتان ، پس تعدی كنيد برايش به همانند آنچه كه تعدی كرد برايتان و
تقوی كنيد خداوند را و بدانيد [كه]
بدرستی خداوند همراه متقيان [است]
-
و انفاق كنيد در راه خداوند و
نياندازيد به دستانتان به سوی هلاكت و نيكی كنيد ، بدرستی خداوند دوست
ميدارد نيكوكاران را
-
و تمام كنيد حج و عمره را
برای خداوند ، پس اگر محدود شديد (
منع و
معذوريت پيدا كرديد ) ، پس آنچه كه ميسر است از قربانی حرم (
هديه ) [انجام
دهيد] و نتراشيد (
كوتاه نكنيد )
سرهايتان را تا اينكه برسد قربانی محلش را ، پس كسی كه بود از شما
مريضی يا به او اذيتی (
دردی ) از سرش ،
پس فديه ای ( معوضی ) از روزه ای يا صدقه
ای يا قربانی [سپس سرش را بتراشد] ، پس
زمانی كه امن ( آسوده خاطر ) شديد ، پس
كسی كه متمتع شده است (
تمام كرده است )
به عمره به جانب حج [پرداخت] ، پس آنچه
كه ميسر است از قربانی [انجام دهد] ، پس
كسی كه نيافته است [قربانی را] پس روزه
[بگيرد] سه روزهايی را در حج و هفت تايی
را زمانی كه برگشتيد ، اين ده تايی كامل شده ای [باشد]
آن برای كسی [است] كه نبوده باشد اهلش (
خانواده اش ) حضور داشته [ساكن و نزديك و
مقيم] مسجدالحرام و تقوی كنيد خداوند را و بدانيد [كه]
بدرستی خداوند شديد عقوبت (
پيگرد ) [است]
-
حج ماههايی معلومهايی (
دانسته هايی ) [است] ، پس كسی كه
فرض كرد [انجام داد] در آنها حج را ، پس
نيست در آن آميزش ( رابطه زناشويی ، همخوابگی
) و نه فسقها ( نافرمانی ها
) و نه
مجادله ای در حج و آنچه را كه عمل ميكنيد از خيری (
خوبی ) ، ميداند آن را خداوند و بيافزاييد (
ذخيره كنيد ) ، پس بدرستی بهترين افزودنی
( ذخيره
كردنی
) تقواست و بترسيد مرا ای دارندگان انديشه ها (
خردها )
-
نيست برايتان گناهی اگر كه بجوييد
فضلی از سرورتان ، پس آنگاه كه روان شديد از عرفات ، پس ذكر (
ياد ) كنيد خداوند را نزد مشعرالحرام و
ذكر( ياد ) كنيد او را همچنان كه هدايت
كرد شما را و اينكه بوديد از قبلش حتما از گمراهان (
گم گشتگان )
-
سپس روان شويد از جايی كه روان شود
انسيان ( مردم ) و آمرزش بخواهيد خداوند
را ، بدرستی خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]
-
پس زمانی كه مقتضی كرديد (
گذرانديد ) مناسكتان را ، پس ذكر (
ياد ) كنيد خداوند را همانند ذكر (
ياد ) كردنتان پدرانتان را يا شديدتر
ذكری ( يادی ) ، پس از انسيان (
مردم ) [است]
كسی كه ميگويد سرور ما ، بده ما را در دنيا و نيست برايش در آخرت از
خيری ( نصيبی ، بهره ای )
-
و از ايشان كسيست كه ميگويد سرور ما
، بده ما را در دنيا نيكی و در آخرت نيكی و نگهدار ما را [از]
عذاب آتش
-
ايشان برايشان نصيبی از آنچه كه كسب
كردند و خداوند سريع [در] حساب (
محاسبه ) [است]
-
و ذكر (
ياد
) كنيد خداوند را در روزهايی معدودهايی (
شمرده
شده ای ) ، پس كسی كه عجله ميكند در دو روز ، پس نيست گناهی
برايش و كسی كه تاخير ميكند ، پس نيست گناهی برايش برای كسی كه تقوی
كرد و بترسيد خداوند را و بدانيد كه بدرستی شما به سويش جمع آوری
ميشويد
-
و از انسيان (
مردم ) كسی [است]
كه متعجب ميكند تو را سخنش در زندگانی دنيا و شاهد ميكند (
ميگيرد ) خداوند را برای آنچه كه در قلبش [است]
و اوست آشكارا خصمی ( دشمنی )
-
و زمانی كه رو برگرداند سعی كند (
بكوشند ) در زمين برای اينكه فساد كند در
آن و نابود كند كشت ( زراعت ) و نسل را و
خداوند دوست نميدارد فساد را
-
و زمانی كه گفته شود برايش ، بترس (
تقوی كن ) خداوند را ، بگيرد او را بزرگی
( خودخواهی ) به گناه ، پس حسابش جهنم [است]
و حتما بد گهواره ای ( آرامگاهی ) [است]
-
و از انسيان (
مردم ) كسی [است]
كه خريد و فروش می كند خودش (
جانش ) را
[جهت] كسب رضايت (
خشنودی ) های خداوند و خداوند رئوف [است]
به بندگان
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، داخل
شويد در تندرست ( سلامت ، تسليم ،
مسلمان ) جمعی (
جمعيتی ) را و تبعيت نكنيد وسوسه های (
قدمهای ) شيطان را ، بدرستی اوست برايتان دشمنی آشكاری
-
پس اگر لغزيديد (
جابجا شديد ) از بعد آنچه كه آمد شما را
بينات ( دلايل آشكار ) ، پس بدانيد كه
بدرستی خداوند قدرتمندی حكيمی [است]
-
آيا چشم به راهند مگر اينكه بيايد
ايشان را خداوند در سايه بانهايی از ابرها و [همچنين]
ملائكه و مقتضی ( سپری ) شود كار و به
سوی خداوند برگردانده می شود كارها
-
بپرس پسران اسرائيل را [كه]
چه بسيار داديم ايشان را از نشانه آشكاری (
معجزه مبينی ) و كسی كه تبديل ميكند نعمت خداوند را از بعد آنچه
كه آمد او را ، پس بدرستی خداوند سخت عقوبت [است]
-
زينت يافت برای كسانی كه كفران
كردند زندگانی دنيا و مسخره ميكنند از كسانی را كه ايمان آوردند و
كسانی كه تقوی كردند بالاتر [از] ايشانند
[در] روز قيامت و خداوند رزق (
روزی ) ميدهد كسی را كه ميخواهد بدون
حسابی
-
بود انسيان (
مردم ) امتی تكی ، پس مبعوث كرد خداوند انبياء را بشارت دهندگان
و هشدار دهندگان و نازل كرد همراه ايشان كتاب را به حق ، برای اينكه
حكم ( داوری و قضاوت ) كند مابين انسيان
( مردم ) در آنچه كه اختلاف كردند در آن
و اختلاف نكرد در آن ، مگر كسانی كه داده شدند آن را از بعد آنچه كه
آمد ايشان را بينات ( دلايل آشكار ) ستمی
( اجحافی ) مابينشان ، پس هدايت كند
خداوند كسانی را كه ايمان آوردند برای آنچه كه اختلاف كردند در آن از
حق به اذنش و خداوند هدايت ميكند كسی را كه ميخواهد به سوی راهی
مستقيمی ( پايداری )
-
آيا گمان كرديد كه داخل ميشويد باغ
( بهشت ) را و [در
حاليكه] هنوز نيامده است شما را همانند كسانی كه سپری
كردند از قبلتان ، لمس كرد ايشان را سختی ها (
عذابها ) و ضررها و لرزيدند تا اينكه ميگفت رسول و كسانی كه
ايمان آوردند همراهش ، كی باشد ياری خداوند ، هشيار باشيد بدرستی ياری
خداوند نزديكی [است]
-
ميپرسند تو را چه چيز انفاق كنند ،
بگو آنچه را كه انفاق كنيد از خيری ، پس برای والدين و نزديكان و
يتيمان و مسكينها و در راه مانده (
مسافر
) و آنچه را كه عمل ميكنيد از خيری ، پس بدرستی خداوند به آن دانايی [است]
-
نوشته شد برايتان قتال (
پيكار ) و [در
حاليكه] آن ناخوش آيندی برايتان [است]
و چه بسا اينكه كراهت داريد چيزی را و آنست خيری برايتان و چه بسا
اينكه دوست داريد چيزی را و آنست شری برايتان و خداوند ميداند و شما
نميدانيد
-
ميپرسند تو را از ماه حرام [در
مورد] قتالی (
پيكاری ) در آن ،
بگو قتالی ( پيكاری ) در آن ، [گناه]
بزرگی [است] و منعی (
سدی ) از راه خداوند و كفر به اوست و [همچنين
منع از زيارت و حج] مسجدالحرام و اخراج اهلش از آن [گناهی]
بزرگتر [است] نزد خداوند ، و فتنه بزرگتر
از قتل [است] و همواره قتال (
پيكار ) می كنند شما را تا اينكه
برگردانند شما را از دينتان اگر استطاعت داشته باشند و كسی كه برميگردد
از شما از دينش ، پس بميرد و [در حاليكه]
اوست كافری ، پس ايشان نابود شد اعمالشان در دنيا و آخرت و ايشان اصحاب
آتش [هستند] ، ايشانند در آن جاودانان
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند و
كسانی كه مهاجرت كردند و جهاد كردند در راه خداوند ، ايشان اميد دارند
رحمت خداوند را و خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]
-
ميپرسند تو را از خمر (
تخمير شده ، نوشابه الكلی ) و قمار (
شرط بندی ) ، بگو در آن دو گناهی بزرگی و
منافعی برای انسيان (
مردم ) [است]
و گناه آن دو بزرگتر است از فايده آن دو و ميپرسند تو را چه چيز انفاق
كنند ، بگو زيادی ( اضافه مال ، خوبی چيز ،
مازاد مورد نياز ) را ، آنچنان مبين ميكند خداوند برايتان آيات
را ، باشد برايتان كه تفكر كنيد ←
-
در [مورد]
دنيا و آخرت و ميپرسند تو را از يتيمان
،
بگو اصلاحی برايشان بهتريست و اگر اختلاط ( رفت
و آمد ) كنيد ايشان را ، پس برادران شمايند و خداوند ميداند (
می شناسد ) مفسد (
تبهكار ) را از مصلح (
اصلاحگر )
و اگر ميخواست خداوند حتما ناچار (
مجبور ، معذب
) ميكرد شما را ، بدرستی خداوند عزيزی (
قدرتمندی ) حكيمی [است]
-
و به نكاح (
ازدواج ) درنياوريد زنان مشرك را ، تا اينكه ايمان آورند و حتما
كنيزی ( كلفتی ) مومنی بهتريست از زن
مشركی و اگر چه تعجب ( به شگفت ) آورد
شما را و [زنان موحد را] به نكاح
درنياوريد [جهت] مردان مشرك تا اينكه
ايمان آورند و حتما بنده ای (
نوكری )
مومنی بهتريست از مرد مشركی و اگر چه به شگفت آورد شما را ، ايشان
ميخوانند به سوی آتش و خداوند ميخواند به سوی باغ (
بهشت ) و آمرزش به اذنش و مبين (
آشكار ) ميكند آياتش را برای مردم (
انسيان ) ، باشد برای ايشان كه متذكر
شوند
-
و ميپرسند تو را از محيض (
حيض شده ، عادت ماهيانه زنان ) ، بگو آن
اذيتی ( رنج و دردی
) [است]
، پس كناره گيری كنيد (
بازنشته كنيد )
زنان را در محيض ، و نزديك نشويد آنها را تا پاك شوند ، پس زمانی كه
پاك شدند ، پس بياييد آنها را از جايی كه فرمان داد شما را خداوند ،
بدرستی خداوند دوست ميدارد توبه كنندگان را و دوست ميدارد پاك شدگان (
پاكی جويندگان ) را
-
زنان شما كشتی (
زراعتی ) برايتان [هستند]
، پس بياييد كشتتان را هر كجا (
هر خانه شهر و
محل ) كه خواستيد و پيش فرستيد برای خودتان و بترسيد خداوند را
و بدانيد بدرستی شما ملاقات كننده او [هستيد]
و بشارت ده مومنان را
-
و قرار ندهيد خداوند را دست آويزی (
زمينه ای ) برای سوگندهايتان ، اگر تبری
( پاكی و بی گناهی ) ميجوييد و تقوی كنيد
و اصلاح كنيد مابين انسيان ( مردم ) و
خداوند شنوايی دانايی [است]
-
مواخذه نميكند شما را خداوند به لغو
( سخن بيهوده ) در سوگندهايتان و ليكن
مواخذه ميكند شما را به آنچه كه كسب كرد قلبهايتان و خداوند آمرزنده ای
بردباری [است]
-
برای كسانی كه برميگردند از زنانشان
، انتظار چهار ماه هايی [است] ، پس اگر
برگشتند ، پس بدرستی خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]
-
و اگر عزم كردند طلاق را ، پس
بدرستی خداوند شنوايی دانايی [است]
-
و زنان طلاق داده شده صبر (
انتظار ) ميكنند به خودشان سه حيضی را و
مجاز ( حلال ) نيست برايشان كه كتمان (
پنهان ) كنند آنچه را كه خلق كرد خداوند
در رحمهايشان ، اگر ايمان آورده اند به خداوند و روز آخر و شوهرانشان
مستحق تر به رد ( برگرداندن ) ايشان در
آن [زمان هستند] ، اگر اراده كردند
اصلاحی را و برايشان ( برای زنان )
همانند آنكه برايشان ( برای زنان ) [است]
به معروف ( نيكی ) و برای مردان برايشان
( برای زنان ) درجاتی [باشد]
و خداوند قدرتمندی حكيمی [است]
-
طلاق دو مرتبه [است]
، پس نگهداری به نيكی يا رها كردن به نيكويی و مجاز (
حلال ) نيست برايتان كه بگيريد از آنچه
كه داده ايد ايشان را چيزی ، مگر اينكه آن دو بترسند كه به پا نمی
دارند حدود ( قوانين ) خداوند را ، پس
اگر ترسيديد كه به پا نمی دارند آن دو حدود (
قوانين ) خداوند را ، پس نيست گناهی برای آن دو در آنچه كه فديه
( معوض ) دهد به آن ، آن حدود خداوند [است]
پس تعدی نكنيد آن را و كسی كه تعدی ميكند حدود خداوند را پس ايشان ،
ايشانند ظالمان
-
پس اگر [برای
بار سوم] طلاق داد آن زن را ، پس مجاز (
حلال ) نيست برايش ( آن مرد
) از
بعد آن ( طلاق ) تا اينكه نكاح كند (
آن زن ) زوجی را غير او ، پس اگر [زوج
جديد] طلاق داد آن زن را ، پس نيست گناهی برای آن دو كه كه رجوع
( مراجعت ) كنند آن دو [به
يكديگر] اگر گمان كردند آن دو كه به پا می دارند آن دو حدود
خداوند را و اين حدود خداوند [است كه]
مبين ميكندش برای قومی كه ميدانند
-
و زمانی كه طلاق داديد زنان را ، پس
رسيدند مهلتشان را ، پس نگهداريد ايشان را به نيكی يا رها (
آزاد ) كنيد ايشان را به نيكی و نگه
نداريد ايشان را اجباری (
به ناراحتی و ضرری
) ، برای اينكه تعدی (
تجاوز ) كنيد و
كسی كه انجام می دهد آن را ، پس ظلم كرده است خودش را و نگيريد آيات
خداوند را تمسخری و ذكر (
ياد ) كنيد
نعمت خداوند را برايتان و آنچه را كه نازل كرد برايتان از كتاب و حكمت
، موعظه ميكند شما را به آن و تقوی كنيد (
بترسيد ) خداوند را و بدانيد كه بدرستی خداوند به هر (
تمام ) چيزی دانايی [است]
-
و زمانی كه طلاق داديد زنان را ، پس
رسيدند مهلتشان را ، پس باز نداريد ايشان را كه نكاح كنند زوجهايشان (
شوهران سابقشان ) را زمانی كه تراضی
كردند ( راضی شدند ) مابينشان به نيكی ،
آن موعظه ميشود به آن كسی كه باشد از شما ايمان می آورد به خداوند و
روز آخر ، آن [عمل] شما پاكتر [است]
برايتان و پاكيزه تر و خداوند ميداند و شما نميدانيد
-
و زايندگان (
مادران ) شير ميدهند اولادشان را دو سال كامل شده ها ، برای كسی
كه اراده كرد كه تمام كند شير دادن را و برای زاده شده (
فرزند ) برايش (
برای پدرش ) رزقشان و لباسشان به نيكی ، تكليف (
وظيفه ) نميشود شخصی مگر وسعش (
توانايش ) را ، نيست اجباری (
ضرر و رنجی ) متولد كننده ای (
مادری
) را به مولودش ( فرزندش ) و نه مولودی (
فرزندی ) برايش (
برای پدرش ) به زاينده اش (
مادرش
) و برای وارث ( ارث برنده ) همانند آن [است]
، پس اگر اراده كرد جدايی را از تراضی (
رضايتی
) از آن دو و مشاوره ای (
مشورتی ، مباشرتی
) ، پس نيست گناهی برای آن دو و اگر اراده كرديد كه شيرده (
دايه ) بگيريد اولادتان را ، پس نيست
گناهی برايتان زمانی كه تسليم كرديد آنچه را كه بدهيد به نيكی و تقوی
كنيد خداوند را و بدانيد كه بدرستی خداوند به آنچه كه عمل ميكنيد
بينايی [است]
-
و كسانی كه ميميرند از شما و رها
ميكنند زوجهايی را ، انتظار برند به خويشتن چهار ماههايی و دهی (
ده روز ) پس زمانی كه رسيدند مهلتشان را
، پس نيست گناهی برايتان در [مورد] آنچه
كه انجام ميدهند در خودشان به نيكی و خداوند به آنچه كه عمل ميكنيد
آگاهی [است]
-
و نيست گناهی برايتان در آنچه كه
عرضه ( اعلام ) كرديد به آن از خواستگاری
( نامزد كردن ) زنان يا كتمان (
پنهان ) كرديد در خويشتن ، دانست خداوند
[كه] بدرستی شما به زودی ياد ميكنيد (
به خاطر می آوريد ) ايشان را و ليكن وعده
ندهيد ( وعده نگذاريد ) ايشان را مخفيانه
ای ، مگر اينكه بگوييد سخنی نيكويی را و عزم نكنيد عقد (
بستن ) نكاح را تا [اينكه] برسد
نوشته ( عده زنان بيوه ) مهلتش را و
بدانيد كه بدرستی خداوند ميداند آنچه را كه در خودتان [است]
پس حذر كنيد او را ( بترسيدش ) و بدانيد
كه بدرستی خداوند آمرزنده ای بردباری [است]
-
نيست گناهی برايتان كه طلاق دهيد
زنانی را كه لمس نكرده ايد ايشان را يا فرض (
لازم ) [نه] كرده ايد برايشان
فريضه ای ( لازمه ای ، مهريه ای
) را و
متمتع كنيد ايشان را ، برای توانگر اندازه اش و برای تنگدست اندازه اش
متاعی به نيكی ، حقی برای نيكوكاران [است]
-
و اگر طلاق داديد ايشان را از قبل
اينكه لمس كنيد ايشان را و فرض كرده ايد برايشان فريضه ای را ، پس نصفش
آنچه را كه فرض كرديد [بدهيد] ، مگر
اينكه عف كنند يا عف كند كسی كه به دستش (
اختيارش ، وكيلش ) [است] عقد نكاح
و اگر عف كنيد نزديكتر برای تقواست و فراموش نكنيد فضل (
بزرگواری ) را مابينتان ، بدرستی خداوند
به آنچه كه عمل ميكنيد بينايی [است]
-
حفاظت كنيد برای نمازها و نماز وسطی
و به پا داريد ( به پا خيزيد
) برای
خداوند فروتنانه
-
پس اگر ترسيديد ، پس پياده ای
يا سواره ای [نماز به جا آوريد] ، پس
آنگاه كه امنيت يافتيد ، پس ياد كنيد خداوند را همچنان كه ياد داد شما
را آنچه را كه نمی دانسته ايد
-
و كسانی كه ميميرند از شما و رها
ميكنند زوجهايی را ، توصيه ای (
سفارشی )
برای زوجهايشان [است] متاعی (
بهره مندی ) تا سالی بدون اخراجی [از
خانه] ، پس اگر [خود] خارج شدند ،
پس نيست گناهی برايتان در آنچه كه انجام دادند در [باره]
خويشتن از نيكی و خداوند قدرتمندی حكيمی [است]
-
و برای زنان طلاق داده شده متاعی (
بهره مندی ) به نيكی [است]
حقی ( وظيفه ای ) برای متقيان [باشد]
-
آنچنان مبين ميكند خداوند برايتان
آياتش را ، باشد برای شما كه عقل (
انديشه
) كنيد
-
آيا نظاره نكرده ای (
خبر نيافتی
) به سوی كسانی كه خارج شدند
از ديارشان و ايشان هزاری (
هزار نفر بودند
) ، ترسيد مرگ را ، پس گفت برايشان خداوند [كه]
بميريد ، سپس زنده كرد ايشان را ، بدرستی خداوند حتما دارای فضلی برای
انسيان ( مردم ) [است]
و ليكن اكثر انسيان ( مردم ) شكر نميكنند
-
و قتال (
پيكار ) كنيد در راه خداوند و بدانيد كه بدرستی خداوند شنوايی
دانايی [است]
-
كيست آنكه قرض دهد خداوند را قرضی
نيكويی ، پس می افزايد آن را برايش اضافه شده ای (
چندين برابر شده ای ) بسيار شده ای
و خداوند قبض ميكند ( می گيرد ) و بسط (
توسعه ، افزايش و بركت ) ميدهد و به سويش
برگردانده ميشويد
-
آيا نظاره نكرده ای (
خبر نيافته ای ) به سوی بزرگان از پسران
اسرائيل از بعد موسی ، زمانی كه گفتند برای نبی (
خبر و پيغام رسانی ) برايشان [كه]
مبعوث كن ( برانگيزان ) برايمان
فرمانروايی ( فرمانده ای ) را [تا]
قتال ( پيكار ) كنيم در راه خداوند ، گفت
آيا چه بسا ( شايد ) شما را اگر كه نوشته
شود برايتان قتال ( پيكار ) ، كه قتال (
پيكار ) نكنيد ، گفتند و چيست ما را كه
قتال ( پيكار ) نكنيم در راه خداوند و [در
حاليكه] بيرون شده ايم از ديارمان و [از
نزد] پسرانمان ، پس زمانی كه نوشته شد برايشان قتال (
پيكار ) رو برگرداندند مگر اندكی از
ايشان و خداوند دانايی به ظالمان [است]
-
و گفت برايشان نبيشان (
پيامبرشان ) ، بدرستی خداوند مبعوث كرده
است برايتان طالوت را فرمانروايی (
فرمانده ای ) ، گفتند كجا باشد برايش فرمانروايی برايمان و [در
حاليكه] ماييم مستحق تر به فرمانروايی از او و نداده شده است
توانگری ( وسعی ) از مال ، گفت بدرستی
خداوند برگزيد ( برتری داد ) او را
برايتان و افزود او را توسعه ای در علم و جسم (
هيكل ) و خداوند می دهد فرمانروايش را [به]
كسی كه ميخواهد و خداوند گشاده دستی دانايی [است]
-
و گفت برايشان نبيشان (
پيامبرشان ) بدرستی نشانه فرمانروايش
اينكه می آيد شما را تابوت ( جعبه چوبی ، صندوقی
) [كه] در آن سكينه ای (
آرامش خاطری ) [است]
از سرورتان و باقيمانده ای از آنچه كه جا گذارد آل موسی و آل هارون ،
حمل ميكند آن را ملائكه ، بدرستی در آن حتما نشانه ای برايتان [ميباشد]
، اگر شماييد مومنان ( ايمان آورندگان )
-
پس زمانی كه دسته بندی (
گروه بندی ، ساز و بند ) كرد طالوت به
لشکريان
، گفت بدرستی خداوند امتحان كننده
شماست به چشمه ای ، پس كسی كه بنوشد از آن ، پس نيست از من و كسی كه
نخورده آن را پس بدرستی او از من است ، مگر كسی كه به جرعد جرعه ای را
به دستش ، پس نوشيدند از آن مگر اندكی از ايشان ، پس زمانی كه بگذشت آن
را او و كسانی كه ايمان آوردند همراه او ، گفتند نيست طاقتی
برايمان امروز به [رويارويی] جالوت و
لشکريانش ، گفت كسانی كه گمان ميكردند [كه]
بدرستی ايشان ملاقات كنند خداوند را ، چه بسيار از گروهی اندكی [كه]
غالب شد ( چيره گشت ) گروهی بسيار را به
اذن خداوند و خداوند همراه صابرين است
-
و زمانی كه بيرون آمدند (
بارز و آشكار شدند ) برای جالوت و
لشکريانش ، گفتند سرور ما بريز برايمان صبری را و ثابت كن قدمهايمان را
و ياريمان كن برای قوم كافران
-
پس شكست (
فراری ) دادند ايشان را به اذن خداوند و كشت داود ، جالوت را و
داد او را خداوند فرمانروايی و حكمت را و ياد داد او را از آنچه كه
ميخواست و اگر نبود دفع خداوند انسيان (
مردم
) را بعض ايشان به [وسيله] بعضی ، حتما
فاسد ميشد زمين و ليكن خداوند دارای فضلی برای عالميان [است]
-
اين آيات خداوند [است
كه] تلاوت ميكنيم آن را برايت به حقيقت ، و بدرستی تو حتما از
فرستاده شدگان [هستی]
-
اين رسولان را فضيلت داديم بعض
ايشان را برای بعضی ، از ايشان كسيست كه تكلم كرد خداوند و بالا برد
بعض ايشان را درجاتی و داديم عيسی پسر مريم را بينات (
دلايل آشكار ) و تاييد (
حمايت و
پشتيبانی ) كرديم او را به روح القدس (
جبرئيل ) و اگر ميخواست خداوند قتال (
پيكار ) نميكرد كسانی كه از بعد ايشان بودند از بعد آنچه كه آمد
ايشان را بينات و ليكن اختلاف كردند ، پس از ايشان كسيست كه ايمان آورد
و از ايشان كسيست كه كفران كند و اگر ميخواست خداوند قتال (
پيكار ) نميكردند و ليكن خداوند انجام
ميدهد آنچه را كه ميخواهد
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، انفاق (
هزينه و خرج ) كنيد از آنچه كه رزقمند (
برخوردار ) كرديم شما را از قبل اينكه
بيايد روزی كه نيست معامله ای در آن و نه دوستی (
صميميتی ) و نه شفاعتی و كافران ،
ايشانند ظالمان
-
خداوند [كه]
نيست خدايی مگر او [كه] زنده پا
برجاست ، نميگيرد او را چرتی (
خماری )
و نه خوابی ، برای اوست آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين [است]
، كيست كسی كه شفاعت كند نزدش ، مگر به اذن او ، ميداند آنچه را
كه پيش رويشان و آنچه را كه پشت سرشان [است]
و احاطه پيدا نميكنند به چيزی از علمش ، مگر به آنچه كه بخواهد ، وسعت
يافت كرسی ( تخت و اريكه سلطنت ) او
آسمانها و زمين را و نيست سخت (
دشوار )
او را حفظ آن دو و اوست والای بزرگ
-
نيست اكراه (
جبری ) در دين ، مبين (
آشكار ) شده است رشد (
ارشاد ، هدايت و تعالی ) از گمراهی (
فريب ، خطا ) ، پس كسی كه كفران ميكند به
طاغوت و ايمان می آورد به خداوند ، پس چنگ زده است به دست گيره محكم (
استوار ) [كه]
نيست شكستگی ( جدا شدگی
) برايش و خداوند
شنوايی دانايی [است]
-
خداوند ولی (
سرپرست ، والی ، دوست ) كسانی [است]
كه ايمان آوردند ، خارج ميكند ايشان را از تاريكی ها به سوی نور و
كسانی كه كفران كردند سرپرستانشان (
دوستانشان
) طاغوت [است] ، خارج ميكند ايشان
را از نور به سوی تاريكی ها ، ايشان اصحاب آتش [هستند]
، ايشانند در آن جاودانان
-
آيا نظاره نكردی (
خبردار نشدی ) به سوی كسی كه مجادله كرد
ابراهيم را در [مورد] سرورش كه داده بودش
خداوند فرمانروايی ، زمانی كه گفت ابراهيم ، سرورم كسيست كه زنده ميكند
و می ميراند ، گفت منهم زنده ميكنم و می ميرانم ، گفت ابراهيم ، پس
بدرستی خداوند می آورد به خورشيد از مشرق ، پس بياور به آن از
مغرب ، پس مبهوت شد كسی كه كفر كرده بود و خداوند هدايت نميكند قوم
ظالمان را
-
يا همانند كسی كه گذشت بر قريه ای و
[در حاليكه] آن خالی شده ای (
فرو ريخته ای ) بر پايه هايش [بود]
، گفت چگونه ( كجا ) زنده ميكند اين را
خداوند بعد مرگش ، پس ميراند او را خداوند صد سالی ، سپس برانگيخت او
را ، گفت چند ( چه مدت ) درنگ كردی ، گفت
درنگ كردم روزی يا بعض روزی را ، گفت بلكه درنگ كردی صد سالی را ، پس
بنگر به جانب طعامت و نوشيدنيت ، تغيير نيافته آن و بنگر به جانب
باربرت ( خرت ) و برای اينكه قرار ميدهيم
تو را نشانه ای ( معجزه ای ) برای انسيان
( مردم ) و بنگر به جانب استخوانها ،
چگونه برمی خيزانيم آن را ، سپس ميپوشانيم آن را گوشتی ، پس زمانی كه
مبين شد برايش ، گفت ميدانم كه بدرستی خداوند بر هر چيزی توانايی [است]
-
و زمانی كه گفت ابراهيم ، سرورم
نشانم ده [كه] چگونه زنده ميكنی مردگان
را ، گفت آيا ايمان نداری ، گفت بله و ليكن برای اينكه اطمينان يابد
قلبم ، گفت پس بگير چهار تايی از پرنده ، پس ريزه ريزه كن ايشان را به
نزدت ، سپس قرار ده بر هر كوهی از ايشان جزئی (
قسمتی ) را ، سپس بخوان ايشان را ، ميآيد تو را شتابانی و بدان
كه بدرستی خداوند دانايی حكيمی [است]
-
مثال كسانی كه انفاق (
هزينه ) ميكنند اموالشان را در راه
خداوند ، همانند دانه ای [است كه] روياند
هفت خوشه هايی ، در هر خوشه ای صد دانه ای [باشد]
و خداوند می افزايد (
چند برابر می كند )
برای كسی كه ميخواهد و خداوند واسع (
گشاده دستی
) دانايست
-
كسانی كه انفاق ميكنند اموالشان را
در راه خداوند ، سپس دنبال ( پی گيری )
نميكنند آنچه را كه انفاق كردند منتی و نه اذيتی را ، برايشان
اجرشان نزد سرورشان [است] و نيست
ترسی برايشان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
-
سخنی نيكويی و آمرزشی (
بخشش خواستنی از خداوند ) ، بهتری [است]
از صدقه ای [كه] دنبال كند آن را اذيتی و
خداوند بی نيازی بردباری [است]
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، باطل
نكنيد صدقه هايتان را به منت و اذيت ، همچون كسی كه انفاق ميكند مالش
را ريا كارانه ای ( ظاهر سازی ، خودنمايی
) [ برای ] انسيان (
مردم ) و ايمان نمی آورد به خداوند و روز
آخر ، پس مثال او همانند مثال سنگی [است كه]
برايش خاكی [نشسته] ، پس اصابت كندش
بارندگی ( تند بارشی
) ، پس رها كند (
باقی گزارد ) آن را
سختی و صافی ،
توانا نميباشند برای چيزی از آنچه كه كسب كردند و خداوند هدايت نميكند
قوم كافران را
-
و مثال كسانی كه انفاق ميكنند
اموالشان را [جهت] كسب خوشنودی های
خداوند و تثبيتی ( پايداری ، استواری )
از خويشتن ، همچون مثال باغی به تپه ای [است كه]
اصابت كند ( برسد ) آن را بارندگی ، پس
بياورد خوردنيش ( محصول و ميوه اش ) را
دوتا دو برابری ( چهار برابری ) ، پس اگر
اصابت نكرده باشد آن را بارشی زيادی ، پس بارش كمی [داشته
باشد] و خداوند به آنچه كه عمل ميكنيد بينايی [است]
-
آيا دوست ميدارد يكيتان كه باشد
برايش باغی از خرماهايی و انگورهايی [كه]
جريان داشته باشد از زيرش چشمه ها ، برايش در آن از هر ثمراتی (
محصولهايی ) و برسد او را بزرگی (
كهن سالگی
) و برايش نسلی (
فرزندانی ) ضعيفان (
خردسالان ) [باشد]
، پس اصابت كند آن را گردبادی [كه] در آن
آتشی [باشد] ، پس بسوزاند ، آنچنان مبين
ميكند خداوند برايتان آيات را ، باشد برای شما كه تفكر كنيد
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، انفاق
كنيد از پاكی ها ، آنچه را كه كسب كرديد و از آنچه كه خارج كرديم
برايتان از زمين و قصد نكنيد خبيث (
ناپاك
) را از آن [كه] انفاق كنيد و [درحاليكه]
نبوديد به گرفتن آن ، مگر اينكه اغماض (
چشم
پوشی ، صرفه نظر ) كنيد در آن و بدانيد كه بدرستی خداوند بی
نيازی ستوده ای [است]
-
شيطان وعده ميدهد شما را [به]
فقر ، و فرمان ميدهد شما را به گناه آشكار و خداوند وعده ميدهد شما را
آمرزشی از خودش و فضلی و خداوند گشاده دستی دانايی [است]
-
ميدهد حكمت را ، كسی را كه ميخواهد
و كسی را كه داده ميشود حكمت ، پس داده شده است خيری بسياری را و
متذكر ( يادآور ) نميشود ، مگر دارندگان
انديشه ها ( خردها )
-
و آنچه را كه انفاق كرديد از نفقه
ای ( انفاقی ) يا نذر كرديد از نذری ، پس
بدرستی خداوند ميداند آن را و نيست برای ظالمان از ياری كنندگانی
-
اگر آشكار كنيد صدقات را ، پس خوبی
[است] و اگر مخفی كنيد آن را و بدهيد آن
را [به] فقرا ، پس آن بهتريست برايتان و
می زدايد از شما از بدی هايتان را و خداوند به آنچه كه انجام ميدهيد
آگاهی [است]
-
نيست برايت [توانايی]
هدايتشان و ليكن خداوند هدايت ميكند كسی را كه ميخواهد و آنچه را كه
انفاق ميكنيد از خيری ، پس برای خودتان [است]
و انفاق نمی كنيد مگر كسب روی (
خوشنودی
) خداوند و آنچه را كه انفاق ميكنيد از خوبی ، پرداخت ميشود
برايتان و شما ظلم كرده نميشويد
-
[انفاق]
برای فقرا كسانی كه محاصره ( محدود ، تنگ دست
) شدند در راه خداوند [كه] استطاعت
ندارند قدم زدنی ( مسافرت و تجارتی ) را
در زمين ، گمان ( حساب ) ميكند ايشان را
جاهل ( نادان ) بی نيازانی [هستند]
، از عفت نگهداری ، ميشناسی ايشان را به سيمايشان ، نميخواهند انسيان (
مردم ) را كشمكشی (
لجاجتی ، بگير بكشی و اصراری
) و آنچه
را كه انفاق ميكنيد از نيكی ، پس بدرستی خداوند به آن دانايی [است]
-
كسانی كه انفاق ميكنند اموالشان را
به شب و روز سری و علنی ، پس برايشان اجرشان نزد سرورشان [است]
و نيست ترسی برايشان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
-
كسانی كه ميخورند ربا را ، بلند
نميشوند مگر همچون به پا ايستادن كسی كه وسوسه (
كلافه ) ميكند او را شيطان از لمس (
نزديكی ) ، آن به [اين
دليل
است] كه ايشان گفتند جز اين
نيست [كه] معامله همانند رباست و [در
حاليكه] حلال كرد خداوند معامله را و حرام كرد ربا را ، پس كسی
كه آمد آن را موعظه ای از سرورش ، پس [اگر]
نهی شود ( باز ايستاد ) ، پس برايش آنچه
كه سپری شد ( گذشت ) و كارش به جانب
خداوندست و كسی كه عدوان (
تعدی ) كرد ،
پس ايشان اصحاب آتش [هستند] ، ايشانند در
آن جاودانان
-
نابود ميكند خداوند ربا را و می
افزايد صدقات را و خداوند دوست نميدارد هر كفران كننده ای گناه كاری را
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند و عمل
كردند صالحات را و به پا داشتند نماز را و دادند زكات را ، برايشان
اجرشان نزد سرورشان [باشد] و نيست
ترسی برايشان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، بترسيد
خداوند را و رها كنيد آنچه را كه باقی مانده [است]
از ربا ، اگر شماييد مومنان
-
پس اگر انجام نداده ايد ، پس اعلام
( آگهی ) كنيد به جنگی از خداوند و رسولش
را و اگر توبه كرديد ، پس برايتان سرهای (
اصل
) اموالتان [است] نه ظلم كنيد و نه ظلم
كرده شويد
-
و اگر [بدهكار]
بود دارای مضيقه ای ، پس انتظاری (
مهلتی
) به سوی گشايشی [دهيد] ، و اگر صدقه
كرديد بهتريست برايتان ، اگر شما ميدانيد
-
و بترسيد روزی را كه برگردانده
ميشويد در آن به سوی خداوند ، سپس وفا كرده (
پرداخته ) ميشود هر شخصی آنچه را كه كسب كرد و ايشان ظلم كرده
نميشوند
-
ای كسانی كه ايمان آورديد ، زمانی
كه مديون شديد به دينی تا مهلتی (
سر رسيدی
) معلومی ، پس بنويسيد آن را و ميبايست بنويسد مابينتان نويسنده
به عدل و ابا نكند نويسنده ای كه مينويسد ، همچنان كه ياد داد او را
خداوند ، پس ميبايست بنويسد و ميبايست املا كند كسی كه برای اوست حق (
مديون ) و ميبايست بترسد خداوند
سرورش را و فرو نياندازد از آن چيزی را ، پس اگر باشد كسی را كه برايش
حق [است] سفاهتی يا ضعفی يا استطاعت
ندارد كه املا كند آن را ، پس ميبايست املا كند سرپرستش به عدل و شاهد
بگيرند دو شاهد را از مردانتان ، پس اگر نباشند آن دو ، دو مرد ، پس
مردی و دو زن از كسی كه تراضی كرديد از شاهدان ، اگر گم كرد (
فراموش كرد ) يكی از آن دو ، پس تذكر دهد (
يادآوری كند ) يكی از آن دو ديگری را و
ابا نكند شاهدان زمانی كه آنچه را كه خوانده شدند و خسته نشويد اگر
نوشتيد آن را كوچكی يا بزرگی به جانب اتمامش (
موعد و سر رسيدش ) ، آن منصفانه تر (
عدالتمندتر ) [است] نزد خداوند و
پايدارتر برای شهادت و نزديكتر [كه] ابا
( ترديد و شك ) نكنيد مگر اينكه باشد
تجارتی حاضر شده ای [كه] ميگردانيد آن را
مابينتان ، پس نيست برايتان گناهی اگر نه نويسيد آن را و شاهد كنيد
زمانی كه معامله كرديد و متضرر (
آزرده )
نشود نويسنده ای و نه شاهدی ، و اگر انجام دهيد پس بدرستی آن
نافرمانی ها به شماست و بترسيد خداوند را و ياد ميدهد شما را خداوند و
خداوند به هر چيزی دانايی [است]
-
و اگر بوديد در سفری و نيافتيد
نويسنده ای را ، پس رهنی (
گروگانی ) قبض
شده ای ( وثيقه و گروی بگيريد
) ،
پس اگر امانت داد بعض شما بعضی را ، پس ميبايست مسترد كند كسی كه داده
شد امانتش را و ميبايست بترسد خداوند سرورش را و كتمان (
مخفی ) نكنيد شهادت را و كسی كه كتمان
ميكند آن را ، پس بدرستی او گناهكاريست قلبش را و خداوند به آنچه كه
عمل ميكنيد دانايی [است]
-
برای خداوند [است]
آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است و اگر آشكار كنيد آنچه را كه
در خويشتن [داريد] يا مخفی ميكنيد آن را
، حساب ميكند شما را به آن خداوند ، پس می بخشد برای كسی كه ميخواهد و
عذاب ميكند كسی را كه ميخواهد و خداوند برای هر چيزی توانايی [است]
-
ايمان آورد رسول به آنچه كه نازل شد
به سويش از سرورش و مومنان همگی ايمان آورد به خداوند و ملائكه و
كتابهايش و رسولانش ، [ميگويند] فرق نمی
گذاريم مابين احدی از رسولانش و گفتند شنيديم و اطاعت كرديم ، آمرزشی [از
جانب] تو سرومان و به سويت سرنوشت (
پايان ، مقصد ) [است]
-
تكليف نميكند خداوند شخصی را مگر [به
اندازه] وسعش (
گشاده دستيش ، تواناييش
) ، برای اوست آنچه را كه كسب كرد و برايش آنچه را كه اكتساب كرد ،
سرور ما مواخذه نكن ما را اگر فراموش كرديم يا خطا كرديم سرور ما و بار
نكن ( تحميل نكن ) برايمان بار گناهی را
، همچنان كه بار ( تحميل ) كردی آن را بر
كسانی كه از قبل ما بودند سرور ما و تحميل نكن ما را آنچه را كه نيست
طاقت برايمان به آن و عف كن برايمان و بيامرز برايمان و رحم كن ما را ،
تو هستی سرپرستمان ( دوستمان ) ، پس
ياريمان كن برای قوم كافران