-
كهيعص
-
ذكر ( ياد
، خاطره ) رحمت ( لطف ) سرورت
[جهت] عبدش ( بنده اَش ) زكريا
-
زمانی كه ندا كرد (
صدا كرد ) سرورش را ندايی (
صدايی ) خفيفی (
آهسته ای )
-
گفت سرورم ، بدرستی من ، سست شد
استخوان از من [منظور بيماری پوكی استخوان
يا آرتروز است] و درخشيد سر سفيد
مويی ( پيری ) و نبوده ام به دعايت (
خواندنت ، عبادت تو ) سرورم ، شقاوتمندی (
متكبر و خودخواهی )
-
و من ترسيدم از عمو زادگانم (
اقوام و خويشاوندانم ) از بعدم ( بعد فوتم
) و هست زنم نازايی ، پس به بخش برای من از جانبت سرپرستی (
دوستی ) [فرزندی كه از من مراقبت كند و رسالت بعد من را ادامه دهد]
-
[كه] ارث برد مرا و ارث برد از آل يعقوب
و قرار ده او را ای سرورم مورد رضايت واقع شده ای
-
ای زكريا ، ما بشارت ميدهيم تو را به
پسركی [كه] اسمش باشد يحيی ، قرار نداده
ايم برايش از قبل نام گذاری (
خوانده ) شده ای (
هم نامی ) را
-
گفت سرورم ، چگونه ميشود برای من
پسركی و [در حاليكه] بوده است زنم نازايی و به نهايت رسيده ام از بزرگ فرتوتی ( كهن سالی )
را
-
[جبرئيل] گفت آنچنان است ، گفت سرور تو ، آن
است برايم آسوده ای ( سهل و راحتی
) و خلق كرده ام تو را از پيش و [در حاليكه] نبوده
ای چيزی را
-
گفت سرورم ، قرار ده برايم نشانه ای
را ،
گفت نشانه تو [اين است] كه سخن نمی گويی انسيان ( مردم
) را سه شبهايی بدرستی ( كاملی ،
تمامی ، در حال تندرستی )
-
پس خارج شد برای قومش از محراب (
پيشگاه ، لژ ) ، پس وحی كرد به جانب
ايشان كه تسبيح كنيد صبحگاهی و شامگاهی را
-
ای يحيی ، بگير كتاب را به قوتی (
نيرومندی و جهدی ) و داديم او را حكم (
حكمت ، قضاوت ، لياقت و صلاحيت دادن
رای و فتوی ، دستور و فرمان ) كودكی را (
در دوران كودكی او )
-
و مهربانی (
رئوفی ) از نزدمان و پاكيزه هايی و بود متقی (
خدا ترس و پرهيزگاری )
-
و نيكی (
فرمانبرداری ، خوبی ) به
والدينش و نبود جباری ( زورگويی ) عصيان كننده ای
( متمردی )
-
و سلامی (
درود و زنده باشی ) برای او ، روزی كه زاده شد
و روزی كه می ميرد و روزی كه برانگيخته ميشود زنده ای
-
و ذكر ( ياد
) كن در كتاب مريم را ، زمانی كه
كنار گرفت ( گوشه نشين شد ، خلوت كرد ) از اهلش (
خانوادهاش ، خويشاوندانش ) مكانی
شرقی ( دوري ) را
-
پس برگرفت از غير ايشان پوششی (
پوشانندهای ، پرده و حجابی ، چادری
، لباسی )
را ، پس ارسال كرديم به جانبش روح
مان را ( روح خودمان را ، روح متعلق به خودمان ، روحی كه در مالكيت و
فرمان خداست ، روح القدس ، همان جبرئيل يا شديد القوی و ... )
، پس تمثيل
شد ( همانند و مشابه و شبيه شد ، هيكل و جسم و
اندام و كالبد گرفت ) برای او ( مريم ) [همانند] بشری ( موجود دو پايی
، انساني )
درست شدهای ( واقعی و درست و كامل اندامی
)
-
[مريم] گفت
، من پناه ميبرم به رحمان
( خداوند مهربان ) از تو كه شوی متقی ( خدا ترس و
پرهيزگار )
-
[جبرئيل] گفت
، جز اين نيست كه من
فرستاده سرورت هستم برای اينكه ببخشم برای تو پسركی پاكی (
پاكيزهای ) را
-
[مريم] گفت
، چگونه ميباشد برای من
پسركی و [در حاليكه] لمس نكرده است مرا بشری ( انسانی ) و نبودهام بدكارهای
( روسپي )
-
[جبرئيل] گفت آنچنان است ، گفت
سرورت كه آن برايم سهلی است ( آسانی است
) و برای اينكه قرار دهيم او را
نشانهای ( معجزهای ) برای انسيان (
مردم ) و رحمتی (
لطفی ) از [نزد] ما و
بود فرمانی ( كار و تصميمی ، ضرورتی ) مقتضی شدهای (
محقق و حتمی و لازم شدهای ، گذشته و سپری شده
بدون برو و برگردی )
-
پس بارور (
باردار و حامله ) شد ( حمل كرد )
او را
[منظور
مسيح عيسی ابن مريم رسول الله
را] ، پس كناره گيری كرد ( خلوت كرد
، دوری و رهايی كرد ) به او [همراه با
جنين مسيح رسول الله] مكانی دور دستی را
-
پس كشاندش درد زايمان به جانب
كنده ( تنه ) نخل (
درخت خرما ) ، [مريم] گفت ای وای بر من
، ای كاش مرده بودم قبل اين و بودم
فراموشی از ياد رفتهای
-
پس [مسيح
رسول الله] ندا داد او را از زيرش (
طرف
پايين ) ،
اندوهگين مباش ، قرار داده است سرورت زيرت ( زير پايت
) را جويباری
-
و تكان بده ( بلرزان ) به سويت به
تنه نخل را ، سقوط ميكند ( می افتد ) برای تو خرمايی ، تازه چيده شدهای ( تر و تازه ای )
-
پس بخور و بنوش و چشم روشنی
باش ، پس اما اگر ديدی از [جنس] بشر ( انسان )
احدی ( شخصی ، حتی يك نفر )
را ، پس بگو بدرستی من نذر
كردم برای رحمان ( خداوند مهربان ) روزهای ( امساك و خودداری از سخن ) را ، پس هرگز تكلم
نكنم امروز انسی ( انسانی ، مردمی ) را
-
پس آورد به او (
همراه با مسيح رسول الله ) قومش را [در حاليكه] حمل ميكرد ( در آغوش
گرفته بود
) او را ، گفتند
ای مريم حتما آوردهای چيزی
( كاري ) بهتانی ( دروغ آميز و باور نكردنی ، مايه حيرت و
شگفتی را )
-
ای خواهر هارون نبود پدرت مرد بدی (
بدكاره و زشت عملی ) و نبود مادرت بدكارهای (
زشت عملی ، روسپي )
-
پس اشاره كرد به سوی او ( مسيح رسول الله
) ، گفتند چگونه تكلم كنيم كسی را كه باشد در گهواره كودكی (
طفلی )
-
[مسيح رسول
الله] گفت ، بدرستی من عبدالله ( بنده
خداوند ) هستم ، داده است مرا كتاب و قرار داد مرا نبی (
نبوتی ، خبر رسانی ، اخبار گويی ، پيغام رسانی ، پيكی )
-
و گردانيد مرا مباركی (
خوش قدمی و فرخنده خجستهای ) هر كجا كه باشم و توصيه (
سفارش ) كرد مرا به صلات (
نماز ) و زكات تا دوام دارم زندگی
را ( مادامي كه زنده باشم )
-
و نيكو (
فرمان پذير ) به والدم ( مادرم )
و قرار نداده مرا جباری ( زورگويی ) شقی
( تيره بخت ، سنگ دلی )
-
و سلام (
درود ) برايم روزی كه متولد شدم و روزی كه بميرم و روزی
كه مبعوث ميشوم زندهای
-
آن است [واقعيت] عيسی پسر مريم سخن حق (
درست و واقعيت ) ، كسی كه در [مورد] او شك (
ترديد ) می كنيد
-
نبوده (
شايسته نيست ) برای خداوند كه اتخاذ كند از مولودی (
زاده شده ای ، فرزندی ) را ، پاكيزه است او
، زمانی كه اقتضا كند كاری ( فرمانی را )
، پس جز اين نيست كه ميگويد برای او باش ، سپس ميشود
-
و بدرستی خداوند سرور من و سرور شماست
، پس عبادت كنيد او را ، اين است راهی ( مسير و
سيرتی ) مستقيمی ( درستی )
-
پس اختلاف كرد احزاب (
گروه ها ، فرقه ها ، يهود و نصاري ) از مابين ايشان ، پس
وای برای كسانی كه كفران كردند از منظره ( نماي ) روزگاری بزرگی
-
گوش فرا ده به ايشان و بنگر روزی را
كه می آيند ما را ،
ليكن ظالمان امروز در گمراهی آشكاری هستند
-
و به ترسان ايشان را [از] روز حسرت (
افسوس ) ، زمانی كه مقتضی (
انجام ) شود كار (
سپری شود امر ، كار از كار بگذرد ) و [در
حاليكه] ايشان در غفلتی
[باشند] و ايشان
ايمان نمی آورند
-
ما ، ماييم كه ارث ميبريم زمين را و
كسی را كه روی آن ( در آن )
است و به جانب ما مراجعت ميكنند
-
و ياد كن در كتاب ، ابراهيم را ،
بدرستی او بود راستگويی ( درست كاری ، درست وعده
ای ) نبيی ( پيغامبری ، خبر رسانی
)
-
زمانی كه گفت برای پدرش ، ای پدر من
چرا عبادت ( بندگی ) ميكنی آنچه را كه
نميشنود و نه ميبيند و نه كفايت ( بی نياز
) ميكند از تو چيزی را
-
ای پدرم ، بدرستی من ، آمده است مرا از علم (
آگاهی و دانش ) آنچه را كه نيامده
است تو را ،
پس تبعيت كن مرا [تا] هدايت كنم تو را راهی ( مسير و
سلوكی ) درستی ( راستی )
را
-
ای پدرم عبادت (
بندگی ) نكن شيطان را ، بدرستی شيطان باشد
برای رحمان ( خداوند مهربان ) عصيان گری
-
ای پدرم ، من ميترسم كه لمس (
حس ) كند ( برسد
) تو را عذابی از رحمان ( خداوند مهربان
) ، پس باشی برای شيطان دوستی (
سرپرست و ياوری )
-
گفت آيا آرزومندی (
در انديشه و كردار بدی ، سوء نيت داری )
تو از خدايانم ای ابراهيم ، اگر نهی نشوی (
بازداشته نشوی ) آن را ، حتما سنگسارت ميكنم و تركم كن زمان
طولانی را
-
گفت سلامی (
درودی ) برای تو ، به زودی آمرزش ميطلبم برای تو سرورم را ،
بدرستی او باشد به من بسيار مهربانی
-
و بركنار (
رها و دوری ) ميكنم شما را و آنچه را كه ميخوانيد از غير
خداوند و بخوانم سرورم را ، اميد كه نباشم به دعای سرورم شقاوتمندی (
سنگ دلی )
-
پس آنگاه كه كنار گرفت ايشان را و
آنچه را كه ميخواندند از غير خداوند و بخشيديم برايش اسحاق و يعقوب را
و همگی را قرار داديم نبی ( نبوتی ، پيامبری
)
-
و بخشيديم برای ايشان از رحمتمان (
لطفمان ) و قرار داديم برای ايشان زبانی
راستگويی والايی ( بلندی )
را
-
و ياد كن در كتاب موسی را ، بدرستی
او بود مخلصی و بود رسولی ( فرستاده ای )
نبيی ( پيامبری )
-
و ندا داديم او را از جانب طور (
كوه طور ) ايمن (
با امنيت و با بركت و امين ) و نزديك گردانيديم او را نجوايی (
رمز و راز گويی )
-
و بخشيديم برای او از لطفمان برادرش
هارون را نبيی ( نبوت و پيغمبری )
-
و ياد كن در كتاب اسماعيل را [كه] بدرستی او بود راست كردار
( راستگوی ) وعده ( قول و قرار
) و بود رسولی نبيی ( خبر رسانی )
-
و فرمان ميداد اهلش (
خانواده و اطرافيانش را ) به نماز (
صلات ) و زكات ، و بود در نزد سرورش مورد
رضايی ( پسنديده ای )
-
و ياد كن در كتاب ادريس را ، بدرستی او بود
راستگويی ( راست كرداری ) نبيی (
پيام بری )
-
و بلند كرديم او را مكانی (
جايگاهی ) والايی را
-
آنها كسانی [بودند] كه متنعم كرد (
نعمت داد ) خداوند برايشان از انبياء (
خبر رسانها ) از نژاد (
ذريه ، فرزندان ) آدم و از كسی كه حمل
( بار و سوار ) كرديم همراه با نوح و از ذريه ابراهيم و اسرائيل و از كسی
كه هدايت كرديم و دريافتيم زمانی كه تلاوت شد برای ايشان
آيات رحمان ، افتادند سجده ای و گريه ای را
-
پس جايگزين شد از بعد ايشان جانشينی
[كه] ضايع ( تلف ، تباه ) كردند نماز را و
تبعيت كردند شهوات ( اميال شديد درونی
) را ، پس به زودی ملاقات می كنند گمراهی ( سرگردانی ، حيرانی ، فريب ، لغو و
باطل را )
-
مگر كسی كه توبه كرد (
برگشت ) و ايمان آورد و عمل كرد صالحی را
، پس آنهايند كه داخل ميشوند باغ را ( بهشت را
) و مورد ظلم نميشوند چيزی را
-
باغهايی هميشگی ، آن را كه وعده داد
رحمان بندگانش را به
خفا ( پنهانی ) ، بدرستی
باشد وعده او آنچه كه آمدنی است ( شدنی
است )
-
نمی شنوند در آن لغوی (
سخن بيهوده و باطلی ) را ، مگر سلامی (
سلامتی و زنده باشی ) و برای ايشان
رزقشان ( روزيشان ) در آن صبحگاهی و
شامگاهی
-
آن است باغ (
بهشت ) آن را كه ارث ميدهيم از بندگانمان كسی كه بود تقوايی (
متقی و
پرهيزگاری )
-
و فرود نمی آييم (
نزول نيابيم ) مگر به فرمان سرورت ، برای اوست آنچه
كه پيش رويمان است و
آنچه كه پشت سرمان است و آنچه كه مابين آن و نباشد سرورت فراموش كاری
-
سرور آسمانها و زمين و آنچه كه
مابين آن دو است ، پس عبادت ( بندگی ) كن
او را و صبر كن ( شكيبا و پايدار باش )
برای عبادت ( پرستش ) او ، آيا ميدانی (
ميشناسی ) برای او نامبرده ای (
هم نام و هم صفتی ) را
-
و ميگويد انسان [كه] آيا زمانی كه مردم
، به زودی خارج ميشوم زنده ای
-
آيا متذكر نمی شود ( ياد نمی كند
) انسان [كه] ما
خلق كرديم او را از قبل و [در حاليكه] نبوده است چيزی
( وجود نداشته است )
-
پس سوگند سرورت را [كه] حتما جمع آوری (
بازيافت ، زنده ) ميكنيم ايشان و شياطين
( بعضی از
طايفه جنيان ) را ، سپس حتما احضار
( حاضر ) ميكنيم ايشان را پيرامون جهنم زانو زده ای
-
سپس حتما درمی آوريم (
برمی چينيم ) از هر (
تمام ) شيعه ای (
پيرو و مريدی ، تبعيت كننده ای ) را ، كدامشان كه شديدتر (
سختتر ) برای رحمان عصيانگری (
سركش و نافرمانی ) [بودند]
-
سپس حتما ما داناتريم به كسانی كه
ايشان دارندگان ( سزاواران ، در اولويت )
به آن كشيده شده ای [هستند]
-
و اينكه [نيست]
از شما ، مگر اينكه وارد شود آن را [كه] باشد برای سرورت حتمی
شده ای مقتضی شده ای (
لازم و واجب
شده ای )
-
سپس نجات ميدهيم كسانی را كه
تقوی (
پرهيزگاری ) كردند و واگذاريم (
رها می كنيم ) ظالمان را در آن زانو زده ای
-
و زمانی كه تلاوت ميشود برای ايشان
آيات ما آشكارهايی ، گفت كسانی كه كفران كردند برای كسانی كه ايمان
آوردند ، كدام دو فرقه بهترين مقامی و نيكوترين گروهی (
انجمنی ) [است]
-
و چه بسيار نابود كرديم قبل ايشان
از تمدنی [كه] ايشان بهتر اثاثی ( امكانات و لوازم و ابزار آلاتی
) و ديده
ای ( منظره و چشم اندازی ) [بودند]
-
بگو كسی را كه در گمراهی است ، پس
حتما طولانی كند برای او رحمان (
خداوند مهربان ) فرستی را تا زمانی
كه ببينند آنچه را كه وعده داده ميشوند يا عذاب را و يا ساعت ( هنگام قيامت
) را ، پس به زودی ميدانند كيست او شری ( زشت ، فلاكت ) مكانی و ضعيفتر لشکری
( سپاهی )
-
و می افزايد خداوند كسانی را كه
راه يافتند هدايتی را و ماندگاران صالحات بهتری در نزد سرورت ثوابی و بهتری
در تردد ( انتقال به آخرت ، باز گشت ) [باشد]
-
آيا پس ديدی كسی را كه كفران كرد به
آياتمان و گفت حتما داده ميشوم مالی ( دارايی و
ثروتی ) و مولودی ( فرزندی ) را
-
آيا مطلع شد ناپيدا را يا گرفت از
نزد رحمان ( خدای مهربان ) عهدی
( پيمانی ) را
-
هرگز به زودی مينويسيم آنچه را كه
ميگويد و ميگستريم ( می افزاييم ) برای او از عذاب گستردنی
( افزودنی ) را
-
و ارث ميبريمش آنچه را كه
ميگويد و می آيد ما را [به]
تنهايی ( تك و منفردی )
-
و گرفتند از غير خداوند خدايانی
را ،
برای اينكه باشند برايشان عزتی ( قدر و ارجمندی
)
-
چنين نيست به زودی كفر ميورزند به
عبادت ( بندگی ) ايشان و ميباشند برای
ايشان ضدی ( مخالف و دشمنی )
-
آيا نديدی كه ما ارسال كنيم
شياطين را برای كافران تا آزارشان كنند ، آزاری (
اذيتی ) را
-
پس عجله نكن برای ايشان [كه] جز اين
نيست كه ميشماريم برای ايشان شمارشی ( شمردن و
عددی ، مهلتی ) را
-
روزی كه جمع آوری ميكنيم متقيان (
خدا ترسان و پرهيزگاران ) را به سوی
رحمان ( خدای مهربان ) مهمانی (
وارد شده ای به دربار ) را
-
و سوق ميدهيم مجرمان را به سوی جهنم
، ورودی ( تشنگی و سرخ شدنی )
را
-
مالك نمی باشند شفاعت ( حمايت و پشتيبانی
و ميانجی گری ) را مگر كسی را
كه گرفت از نزد رحمان ( خداوند مهربان )
عهدی ( پيمان و قول و قراری )
را
-
و گفتند برگرفت رحمان (
خداوند مهربان ) مولودی (
فرزند و متولد شده ای ) را
-
بدرستی آورده ايد چيزی زشتی (
كريه و ناپسند ، سخن بسيار سنگين و گران و عجيب
و غريبی ) را
-
نزديك است [كه]
آسمانها به شكنند (
ترك خورند ، به شكافند ) از آن ( گفتار و
سخن ) و به شكافد ( شقه شود ) زمين
و فرو ريزد كوهها ولو شده ای ( افتاده ای
)
-
چرا كه خواندند برای رحمان (
خداوند مهربان ) مولودی (
فرزند و زاده ای ) را
-
و شايسته (
سزاوار ) نمی باشد برای رحمان ( خداوند
مهربان ) كه برگيرد مولودی ( فرزندی و
زاده شده ای ) را
-
كه [نيست] هر ( تمام )
كسی كه در آسمانها و زمين است مگر اينكه بيايد رحمان را بنده ای ( بندگی
، بنده واری
)
-
بدرستی حساب (
محاسبه ) كرد ايشان را و شمارش كرد ايشان
را عددی ( شمارشی )
-
و همگی ايشان بيايند او را روز قيامت
تنهايی ( تك به تكی ، انفرادی )
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند صالحات را ، به زودی قرار ميدهد برای ايشان رحمان (
خداوند مهربان ) دوستی (
مهر و محبتی ) را
-
پس جز اين نيست كه آسان می كنيمش به زبانت ( گفتارت ) ، برای اينكه مژده
دهی به [بوسيله] آن متقيان را و هشدار دهی به
[وسيله] آن قومی سرسختی (
اهل مجادله و خصومتی ) را
-
و چه بسيار نابود كرديم قبل ايشان
از تمدنی را ، آيا احساس ( حس ) ميكنی از
ايشان از احدی ( كسی ) را يا ميشنوی برای
ايشان زمزمه ای ( آهنگ و آوازی ) را