-
الر ، اين است آيات كتاب و قرآنی
آشكاری
-
چه بسا دوست خواهد داشت كسانی كه
كفر ورزيدند كه ای كاش بودند مسلمانان ( تسليم
شدگان )
-
رها كن ايشان را [تا]
بخورند و متمتع شوند و مشغولشان ( سرگرمشان
) كند آرزو ( خيال
باطل ) ، پس به زودی ميدانند
-
و نابود نكرديم از قريه ای مگر
اينكه و برای آن نوشته شده ای معلومی [بود]
-
سبقت نمی گيرد از امتی اجلش و
به تاخير نمی افتند
-
و گفتند ای كسی كه نازل شده برايش
ذكر ( پند و يادآوری ) ، بدرستی تو حتما
مجنونی [ديوانه ای هستی]
-
چرا نمی آوردی ما را به ملائكه اگر
تو هستی از راستگويان
-
نازل نميكنيم ملائكه را مگر به حق و
نيستند آنگاه مهلت داده شدگان
-
بدرستی ما ، ماييم كه نازل كرديم
يادآوری را و ماييم برايش حتما محافظان
-
و حتما ارسال كرده ايم از قبل تو در
شيعه ( پيرو ، گروه ) اوليان (
پيشينيان ، گذشتگان )
-
و نمی آيد ايشان را از فرستاده ای
مگر اينكه باشند به او مسخره كنندگان
-
آنچنان می پويانيم آن را در قلبهای
مجرمان
-
ايمان نمی آورند به آن و سپری شده
است رسم ( سنت ) گذشتگان
-
و اگر بگشاييم برای ايشان دری را از
آسمان پس گم شوند در آن ، بالا روند
-
حتما گويند كه جز اين نيست كه مدهوش
شد چشمانمان ، بلكه ماييم قومی جادو شدگان
-
و حتما قرار داده ايم در آسمان
برجهايی و زينت داديم آن را برای نظاره كنندگان
-
و حفاظت كرديم آن را از هر (
تمام ) شيطانی رانده شده ای
-
مگر كسی كه استراق سمع كند ، پس
دنبال كند او را شهابی آشكاری ( روشنی )
-
و زمين ، گسترانديم آن را و افكنديم
در آن كوهها ( سلسله جبال ، لنگرها ) و
رويانيديم در آن از هر ( تمام ) چيزی
متوازنی ( موزون ، وزن و ميزان شده ای )
-
و قرار داديم برای شما در آن مايه
های زندگانی و [برای] كسی كه نيستيد برای
او به روزی دهندگان
-
و اينكه [نيست]
از چيزی مگر اينكه در نزد ماست خزائن آن و نازل نميكنيم آن را مگر به
اندازه ای معلومی
-
و فرستاديم باد را حتما لقاح (
بارور ) كننده ، پس نازل كرديم از آسمان
آبی را ، پس بنوشانيم شما را به [وسيله]
آن و [در حاليكه] نيستيد شما برای آن
گنجينه داران ( انبار كنندگان )
-
و ما ، حتما ماييم كه زنده ميكنيم و
می ميرانيم و ماييم ارث برندگان
-
و حتما دانسته ايم (
شناخته ايم ) پيشی گيرندگان (
جلو زنندگان ، آيندگان ) از شما را و
حتما دانسته ايم تاخير كنندگان ( عقب ماندگان ،
گذشتگان ) را
-
و بدرستی سرور تو ، اوست كه جمع
ميكند ايشان را ، بدرستی او حكيمی دانايی [است]
-
و حتما خلق كردهايم انسان را از
گلی از لجنی بد بويی ( گنديده ای )
-
و جن را ، خلق كرديم آن را از قبل ،
از آتش سوزاننده ( بی دود ، مسموم كننده ، "شايد
گدازه آتشفشان گوگردي" )
-
و زمانی كه گفت سرور تو برای ملائكه
[كه] بدرستی من خلق كننده بشری (
موجود دو پايی ) از گلی از لجنی بد بويی
( گنديده ای ) [هستم]
-
پس زمانی كه درست كردم او را و
دميدم ( باد كردم ) در آن از روحم ، پس
بيافتيد برای او سجده كنندگان
-
پس سجده كرد ملائكه همگی جمع شدگان
-
مگر ابليس [كه]
خودداری كرد كه باشد همراه با سجده كنندگان
-
[خداوند]
گفت ای ابليس چيست برای تو كه نيستی همراه با سجده كنندگان
-
گفت نه شايد مرا (
شايسته نيست مرا ) برای اينكه سجده كنم
برای بشری ( موجود دو پايی ) [كه]
خلق كردی او را از گلی از لجنی بد بويی ( گنديده
ای )
-
گفت پس خارج شو از آن ، پس بدرستی
تو هستی رانده شده ای ( سنگسار شده ای )
-
و بدرستی برای تو است لعنت تا روز
دين ( قيامت )
-
[ابليس]
گفت سرورم ، پس مهلتم ده تا روزی كه برانگيخته ميشوند
-
گفت پس بدرستی تو از منتظرانی
←
-
تا روزی وقت معلوم
-
گفت سرورم به [سبب]
آنكه گمراه كردی ( مغرور و فريب دادی )
مرا ، حتما می آرايم برای ايشان در زمين و حتما فريب ميدهم ايشان را
جملگی
-
مگر بندگانت را از ايشان مخلص شدگان
را
-
گفت اين راهی برايم مستقيمی (
راست و درست و پابرجا شده ای ) [است]
-
بدرستی بندگانم را نيست برای تو
برايشان تسلطی ، مگر كسی كه تبعيت كند تو را از فريب خوردگان
-
و بدرستی جهنم حتما وعده گاه ايشان
جملگی [است]
-
برای آن است هفت دربهايی [كه]
برای هر ( تمام ) دری از ايشان جزئی قسمت
شده ای [است]
-
بدرستی متقيان در باغهايی و چشمه
هايی [هستند]
-
داخل شويد آن را به سلامی (
سلامتی ) امنيت يافتگان (
امن شدگان )
-
و برمی چينيم آنچه را كه در
سينه هايشان است از كينه ای ، برادرانی [باشند]
بر تختهايی روبرويان
-
لمسشان نميكند (
نمی رسد ايشان را ) در آن بيماری (
مصيبتی ) و نيستند ايشان از آن به خارج
شدگان
-
خبر ده بندگانم را [كه]
بدرستی من ، منم آمرزنده مهربان
-
و بدرستی عذاب من ، آنست عذاب
دردناك
-
و خبر ده ايشان را از مهمان ابراهيم
-
زمانی كه داخل شدند بر او ، پس
گفتند سلامی ، [ابراهيم رسول الله] گفت
ما از شما هراسان شدگان [هستيم
، مراجعه شود به
ملائكه]
-
گفتند نترس ، ما بشارت ميدهيم تو را
به پسركی دانايی
-
[ابراهيم]
گفت آيا بشارت ميدهيد مرا برای اينكه [در حاليكه]
لمس كرد ( رسيد ) مرا بزرگی (
پيری ) ، پس به چه بشارت ميدهيد
-
گفتند بشارت ميدهيم تو را به حقيقت
( به درستی ) ، پس نباش از نااميدها
-
گفت و كيست كه نااميد شود از رحمت
سرورش مگر گمراهان ( گم گشتگان )
-
گفت پس چيست شان (
ماموريت ) شما ای فرستاده شدگان
-
گفتند ما فرستاده شديم به سوی قومی
مجرمان
-
مگر آل لوط ، ما حتما نجات
دهنده ايشان [هستيم] جملگی
-
مگر زنش [كه]
تقدير كرديم ، بدرستی او حتما از ماندگان (
باقيماندگان ، زير خاك پوشيده شدگان ) [است]
-
پس زمانی كه آمد آل لوط را فرستاده
شدگان
-
[لوط]
گفت بدرستی شماييد قومی ناشناختگان
-
گفتند بلكه آمديم تو را به آنچه كه
در آن ترديد ميكردند
-
و آورديم تو را به حق و ماييم حتما
راستگويان
-
پس مخفيانه برو به خانواده ات به
پاره ای از شب و دنبال كن دنباله ايشان را و منحرف نشود از شما احدی و
رهسپار شويد جايی را كه امر ميشويد
-
و مقتضی كرديم به سويش آن فرمان را
كه دنباله ( نسل ) اينان بريده ای [است]
صبحگاهان
-
و آمد اهل شهر خوش خبر شدگان (
شادابی كنندگان )
-
[لوط]
گفت بدرستی اينان مهمانم [هستند] ، پس
رسوايم ( افتضاحم ) نكنيد
-
و بترسيد خداوند را و خوارم نكنيد
-
گفتند آيا نهی نكرديم تو را
از عالميان
-
گفت اينان دخترانم [هستند]
اگر هستيد انجام دهندگان
-
جدا به عمر (
جان و زندگی ) تو سوگند كه بدرستی ايشان حتما در مستی شان
سرگشته بودند ( حيران ، غرق و فرو رفته بودند
)
-
پس گرفت ايشان را بانگ ، مشرف به
صبحگاهان
-
پس قرار داديم بالايش را زيرش و
بارانديم برايشان سنگهايی از گلی ( سنگهای رسوبی
، طرح و نشان و نقش دار )
-
بدرستی در آن حتما نشانه هايی برای
باهوش ها ( هوشمندان ) [است]
-
و بدرستی آن حتما به راهی دائمی (
پايدار ، اقامت يافته ، استوار شده ) [است]
-
بدرستی در آن حتما نشانه ای برای
مومنان [است]
-
و بدرستی بود اصحاب ايكه (
بيشه ) حتما ظالمان
-
پس انتقام گرفتيم از ايشان و بدرستی
آن دو حتما به پيش رويی آشكاری [هستند]
-
و حتما تكذيب كرده است اصحاب حجر
فرستاده شدگان را
-
و داديم ايشان را نشانه هايمان ، پس
بودند از آن اعراض كنندگان
-
و ميتراشيدند از كوهها خانه هايی را
، امنيت يافتگان [بودند]
-
پس گرفت ايشان را بانگ صبح كنندگان
-
پس بی نياز نكرد از ايشان آنچه را
كه كسب ميكردند
-
و خلق نكرديم آسمانها و زمين را و
آنچه را كه مابين آن دو است مگر به حق و بدرستی ساعت (
قيامت ) حتما آينده ای است ، پس گذشت كن
، بخشيدن خوش منظری را
-
بدرستی سرور تو ، اوست خالق دانا
-
و حتما داده ايم تو را هفت تايی از
دوتايی ها و قرآن بزرگ را
-
ندوز (
نگستر ) چشمانت را به سوی آنچه كه متمتع كرديم به آن زوجهايی (
زنانی ) را از ايشان و اندوهگين مباش
برای ايشان و پايين آور بالت را برای مومنين
-
و بگو بدرستی من ، منم هشدار دهنده
آشكار
-
همچنانكه نازل كرديم برای تقسيم
كنندگان
-
كسانی كه قرار دادند قرآن را پاره
پاره ( گروه گروه ، قسمت قسمت )
-
پس سوگند سرورت را [كه]
حتما بازخواست ميكنيم ايشان را جملگی
-
از آنچه كه عمل ميكردند
-
پس آشكار كن به آنچه كه فرمان ميشوی
و اعراض كن از مشركان
-
ما كفايت (
كفالت ، نگهداری ) ميكنيم تو را [از]
مسخره كنندگان
-
كسانی كه قرار ميدهند همراه
خداوند خدايی ديگر را ، پس به زودی ميدانند
-
و حتما دانسته ايم كه بدرستی تو را
تنگ ميشود سينه ات به آنچه كه ميگويند
-
پس تسبيح كن به ستايش سرورت و باش
از سجده كنندگان
-
و به پرست (
بندگی كن ) سرورت را تا اينكه بياورد تو را يقين (
علمی كه در هنگام مرگ حاصل ميشود )