-
هواهايتان (
هوس رانی ها ،
دلخوشی ها ، سرگرمی ها ، بازی گوشی ها ، لهو و لعب
ها ، اميال و خواهشهای درونی و فردی شما )
كثرت يافت (
زياد شد ، فزونی يافت ، متنوع و گوناگون
شد )
-
تا اينكه (
تا جايی كه ) زيارت كرديد ( ديدار
كرديد
، رسيديد و ديديد ، ملاقات كرديد ، به هم رسيديد ) مقبره ها (
قبرها ، گورستان ، گور شده ها ، دفن شده ها
) را [يعني تا اينكه مرديد]
-
چنين نيست ، به زودی ميدانيد (
ميفهميد ، آگاه ميشويد )
-
سپس بدينگونه نيست (
هرگز چنين نيست ) ، به زودی در می
يابيد
-
هرگز ، اگر ميدانيد [به] علم يقين (
دانستن
بدون شك و شبهه ) ←
-
حتما می نگريد (
مشاهده ميكنيد ، می بينيد ) جحيم (
جهنم ) را
-
پس حتما می بينيد آن را [به] چشم (
نظر، ديده ) يقين ( بدون
شك و شبهه )
-
سپس حتما پرسيده ميشويد (
سوال ميشويد ،
بازجويی ميشويد ) در چنين روزگاری از بهره مندی
( نعمت های داده شده ، لطف و مرحمت ها ، امكانات
، مقدورات
)