-
سوگند دوندگان ( تندروها
، سريع و سيرها ، تيز پاها ، تاخت و تاز كنندگان ، اسبهای
كورس و مسابقه ) را ، بانگ زدنی (
صدا
، فرياد ، آواز زدنی ، هلهله ای ، شيهه ای ، نفس نفس
زدنی )
-
پس آتش زنه ها (
سنگهای چخماق ،
جرقه زنه ها ، مولد جرقه برای روشن كردن آتش ) زبانه كشيدنی (
جرقه
زدنی ، برق زدنی )
-
پس سير كنندگان (
سفيران ، جنگجويان سوار بر اسبان تيزرو )
صبحگاهی را
-
پس اثر كنند (
به پا كنند ) به آن ، گرد و خاكی (
فرياد و غوغايی ، هنگامه ای ، آشوبی ، خاك و خاشاكی )
را
-
پس جمع كنند ( ميانه
كنند ، در ميان
كنند ، محيط كنند ، در ميان گيرند ) به آن جمعی (
گروهی ، جمعيتی ) را
-
بدرستی انسان برای سرورش ،
حتما كافری (
ناسپاسی ، نمك نشناسی ، نافرمانی )
[است]
-
و بدرستی او [خداوند] برای آن
[انسان] ، حتما شاهدی (
ناظری ، بيننده ای )
[است]
-
و بدرستی او [انسان] برای دوستی (
علاقمندی ، عشق و علاقه ) [به] خير (
منفعت و سود ، مال ) ، حتما سخت گيری (
به شدت
علاقمندی ، پا فشاری كننده ای ، حريصی ، سر
سختی ) [است]
-
آيا پس نميداند (
آگاه و دانا و با خبر نيست ) ، زمانی
را كه
برانگيخته ( بيرون آورده ، زنده ) شود
هر آنچه كه در قبرهاست
-
و آشكار شود ( به دست آيد ، حاصل
شود ، فراهم شود ) هر آنچه كه در سينه ها ( پيش روها ) [است]
-
بدرستی سرور ايشان ، به ايشان
[در]
چنين روزگاری
حتما آگاه ( با خبر ، واقف ) [است]