دلیل شکست بابک خرمدین (خرمیان، ساسانیان) در مقابل عباسیان
خلیفه عباسی به سربازانش دستور
اکید داده بود تا نقاط ضعف بابک را شناسایی و او را زنده دستگیر و به
سامرا آورند؛ چون حرفهای زیادی برای گفتن به او داشت. خرمیان در نهایت
شکست خوردند و بابک اسیر و به بغداد و سامرا ارسال شد. خلیفه عباسی به
او گفت میدانی که چرا شکست خوردی؟
بابک هیچ جوابی برای گفتن نداشت. ولی خلیفه عباسی به او گفت که
اینان همسران و زنان سربازان من هستند و هر کدام بیشتر از دو فرزند
مشروع دارد. اگر سربازی از من کشته شود پسر بزرگش جایش را میگیرد. ولی
تو در میان سربازانت و دختران و زنان ترک و پارس قرعه میانداختی
(بالماسکه ساسانی، شورت ریزان) تا با یکدیگر مجادله نکنند و سپس هم
بستر شوند و کودکان زنازاده و نامشروع در رحم خود پرورش دهند. یا آنها
را سقط میکردید یا میکشتید. اگر هم بزرگ میشدند زنازاده و مادر جنده
خطابشان میکردید و اصلاً معلوم نبود که پدرشان کیست و در نهایت
جامعهستیز شده و بر علیه خود شما بودند چه برسد به اینکه به جنگ با من
برخیزند و چارهای نداشتید تا این قرعهکشی و بازی شیطانی را ادامه
دهید تا با انقراض دستهجمعی خودتان روبرو شوید. اگر امروز شکست
نمیخوردی شکست تو و قوم تو در آینده حتمی بود؛ چون کسی نبود که ما با
آنها بجنگیم جز گروه اندکی از حرامزادگان و زنازاده. ایراد دوم تو
اینکه خواستی نقش مسیح و مهدی را بازی کنی. در قرآن ما چنین نقشی برای
آنها ذکر نشده است. مسیح خودش فرمانده نظامی است و اگر ظهور کند دنیا
به پایان خود رسیده است.
تو
مردم را فریب دادی و از ابومسلم، مهدی و مسیح قلابی موعود ساختی تا به
خیالت عدالتگستری کنی. تو در اصل زرتشتی بودی و کتاب قرآن را با
شاهنامه اشتباه گرفتی و فکر کردی هر کسی ادعای مسلمانی کند خدا او را
یاری خواهد کرد؛ ولی جای شیطان نشستی و زنا و تجاوز را مباح و آزاد
کردی. چرا خدا میبایست که از تو حمایت میکرد. در واقع نه روح خدا و
نه مزدک بلکه جسم تو در اسارت ابلیس بود. تو مثل سگ به قلعه رومیان
پناه بردی که سودی برای خود رومیان نداشت و در همانجا هم مغلوب شدند و
شدی.
راهبرد توی احمق همان ترفند صلیبیها بود که در مقابل اعراب کم آورده و
شکست خوردند. از تو فرمانده نظامی در نمیآید؛ چون سبکسر هستی. تو نه
ترک بودی و نه پارس بلکه از نژاد پست آرامی اسرائیلی بودی که میخواستی
از ترفندهای تورات بهرهبرداری و منجی گری راه بی اندازی؛ چون پدرت یک
خاخام روغنفروش بود و خاکبرسر ترکها و پارسیان که فریب توی هرزه را
خوردند. تو میخواستی انتقام شکست اسرائیل در مقابل اعراب را بگیری و
اسلام را ضعیف و خوار کنی تا قومت تقویت شوند. حنای تو پیش ما رنگی
نداشت. یا از اسلام، بهائیت یا آیینی ترکیبی بسازی به نفع یهودیان یا
زرتشتیان. اسلام و قوانین آن را به نفع خودتان ویرایش و تغییر دهید.
تو
با قرعهکشی مابین سربازانت فکر میکردی که مابین آنها حل اختلاف
میکنی. درحالیکه نزاع، رقابت، حسادت و حس کینه را در میان آنها دامن
میزدی. با دست خودت نیروهایت را کم کردی و برای خود خصم مادرزاد پرورش
دادی. اتاق فکر نظامی ما برای دستگیری و حذف تو جواب نداد. در نهایت
زنان و همسران ما به ما گفتند که اگر میخواهید بابک را دستگیر کنید،
باید زنان و دخترانی را که بابک به آنها خیانت، ظلم، ستم و تعدی کرده و
به آنها نارو زده است را پیدا کرده و حس انتقام را در آنها برافروزید
تا بابک را تحویل شما دهند و چنین هم شد.
امداد و حمایت غیبی از طرف الله چنین است و نه اینکه ادعای نبوت و
امامت و... جعلی کنی. مسیح هر زمان آمد خوش آمد و ما همگی سربازان آن
پیشوا هستیم. نه اینکه فریب تو را خورده و سرباز تو شویم. مصیبت آسمانی
هم برای شکست تو همان قرعهکشیات بود. چون معنی این آیه را نفهمیدی.
يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ
وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ
فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
﴿۹۰﴾ مائده
إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ
وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ
اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
﴿۹۱﴾ مائده
سربازان تو دائمالخمر، در حال بیهوشی مستی و دعوا بر سر قمار و عیاشی
بودند و محکوم به شکست شدند؛ چون صلیبیها اینچنین شکست خوردند که در
خانه و قلعه آنها لانه کرده بودی.
راهبرد زنان و دختران ما تو را از آن قلعه خارج کرد ای بدشگون.
ما اینجور چیزها اصلاً سرمان
نمیشد الا معاویه آن زنازاده هند چون معلمش مادرش بود. اگر ما هم با
دختران و زنان اینگونه رفتار میکردیم میشدیم ابن ملجم که تاریخ
زندگی او را زنان ما خواندهاند؛ و درس عبرت گرفتهاند؛ ولی ما خبر
نداشتیم. هند و قطام هم عبرتی برای زنان و دختران ماست.
ای
دیوس این تورات و انجیل جعلی و حکایت قیام و منجی گری و عدالتگستری
ترفند و حقهای چندین هزارساله است که پدران بتپرست ما نخوردند و
مخصوص آرامیان و پارسیان است. منجی ما خداست و نبی ما مسیح است و مسیح
هم پیشوای آینده ماست. ندیدی چگونه ما پیروز شدیم و تو شکست خوردی.
پیروزی ما به یاری خدا و زبان زنانمان بود.
او
میدانست که اجداد اسرائیلی آن زنازاده و زناکار قصد مصلوب کردن مسیح
را داشتند؛ ولی موفق هم نشدند. سپس دستور داد که او را در شهر بگردانند
و شلاق بزنند تا رسوا شود و مردم آب دهان به رویش پرتاب کنند و انتقام
مسیح را بگیرد و او به بدترین وضع فجیع ممکن اعدام و کشته شود و جنازه
او آویخته شود (مصلوب شود) تا درس عبرت آرامیان و پارسیان شود که نشده
است. چون فرزندان بابک امروز فرمانده هستند و درست همان سیاست و راهبرد
بابک صلیبی - یهودی را در پیش گرفتهاند که از امروز شکست آنها هویدا و
آشکار شده است. فکر نمیکنم بابک لواط را آزادکرده باشد؛ ولی امروزه در
میان سپاهیان بابک خرمدین لواط هم آزاد و برای آن قرعهکشی میشود.
پس پیلاطوس، باراباس را
برای ایشان آزاد کرد. سپس به سربازان دستور داد عیسی را شلاق بزنند و
بعد او را بر روی صلیب اعدام کنند. ۲۷
سربازان ابتدا عیسی را به حیاط کاخ فرماندار بردند و تمام سربازان دیگر
را به دور او جمع کردند. ۲۸
سپس، لباس او را در آوردند و شنل ارغوانی رنگی بر دوش او انداختند،
۲۹ و تاجی از خارهای
بلند درست کردند و بر سرش گذاشتند، و یک چوب، به نشانه عصای سلطنت،
بدست راست او دادند و پیش او تعظیم میکردند و با ریشخند میگفتند:
«درود بر پادشاه یهود!» ۳۰
پس از آن، به صورتش آب دهان انداختند و چوب را از دستش گرفته، بر سرش
زدند. ۳۱ پس از اینکه
از مسخره کردن او خسته شدند، شنل را از دوشش برداشته، لباس خودش را به
او پوشانیدند، و او را بردند تا اعدام کنند. ۳۲
در راه به مردی از اهالی قیروان واقع در شمال آفریقا برخوردند که اسمش
شمعون بود. او را وادار کردند صلیب عیسی را دنبال او ببرد.
۳۳ وقتی به محلی به نام "جُل
جُتا" (به معنی «جمجمه سر») رسیدند، ۳۴
سربازان به او شرابی مخلوط به مواد مخدر دادند تا درد را احساس نکند؛
اما وقتی آن را چشید، نخواست بنوشد. ۳۵
سربازان، پس از مصلوب کردن او، بر سر تقسیم لباسهایش قرعه انداختند.
۳۶ سپس همانجا در
اطراف صلیب به تماشای جان دادن او نشستند. ۳۷
این نوشته را نیز بالای سر او بر صلیب نصب کردند: «این است عیسی،
پادشاه یهود.» ۳۸ همان
صبح دو دزد را نیز در دو طرف او دار زدند.
۳۹و۴۰ هر کس از آنجا رد میشد، سرش را تکان
میداد و با ریشخند میگفت: «تو که میخواستی خانه خدا را خراب کنی و
در عرض سه روز باز بسازی! اگر واقعاً فرزند خدایی، از صلیب پایین بیا و
خود را نجات بده.» ۴۱و۴۲و۴۳
کاهنان اعظم و سران قوم نیز او را مسخره کرده، میگفتند: «دیگران را
نجات میداد ولی نمیتواند خود را نجات دهد! تو که ادعا میکردی پادشاه
یهود هستی، چرا از صلیب پایین نمیآیی تا به تو ایمان آوریم؟ تو که
میگفتی به خدا توکل داری و فرزند او هستی! اگر خدا تو را دوست دارد
چرا نجاتت نمیدهد؟» ۴۴
حتی آن دو دزد هم به او دشنام میدادند. ۴۵
آن روز، از ظهر تا سه بعد از ظهر، تمام دنیا تاریک شد.
۴۶ نزدیک به ساعت سه، عیسی فریاد زده،
گفت: «ایلی ایلی لَما سبَقتنی»، یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا تنها
گذاشتهای؟» ۴۷ بعضی
که آنجا ایستاده بودند، تصور کردند که الیاس نبی را صدا میزند.
۴۸ یکی از آنان دوید و
ظرفی از شراب ترشیده را بر سر یک چوب گذاشت و نزدیک دهان او برد تا
بنوشد. ۴۹ ولی دیگران
گفتند: «کاری نداشته باش! بگذار ببینیم آیا الیاس میآید او را نجات
دهد یا نه؟» ۵۰ آنگاه
عیسی فریاد بلند دیگری برآورد و جان سپرد. ۵۱
قصص متی فصل 27
خلیفه عباسی دستور داد درست همین بلا و مصیبت را سر بابک در بیاورند؛
چون فکر میکرد که این کار را میخواستند با خود مسیح کنند؛ ولی با شخص
دیگری انجام دادند و نمیدانست که آن شخص خود روحالقدس بود و برای
آنها نمایش بازی میکرد. او دنبال انتقام مسیح هم بود که موفق هم شد تا
بابک را مصلوب کند؛ چون او یک قرمساق اسرائیلی بود که ترکان و ساسانیان
احمق را فریب داد و آنها را همانند خودش تربیت کرد و رسم شیطانی
بالماسکه ساسانی، شورت ریزان و تومان توهتی را در ارسباران، تهران،
مشهد، قم، شیراز و... تقریباً تمامی شهرهای ایران گسترش و توسعه دهد که
به طرق و شیوههای مختلفی تکامل و تغییر شکل داده است؛ ولی قرمساق همان
است و فعل همان فقط ظاهرش نیکو جلوه داده شده است و البته راهبرد و فن
فرماندهی و رزمش را که همینالان در تمامی یگانهای نظامی، انتظامی،
اطلاعاتی و... تدریس و آموزش و عملی هم میشوند. البته هم با دختران و
زنان و هم با پسران و مردان و به آن رندوم هم میگویند که برنامهنویسی
شده و نرمافزاری و دیجیتالی هم است. البته هوش مصنوعی چنان عمل میکند
که عوارض جانبی آن کمتر شود و درحالتوسعه و تکامل در مانَکهای علم و
فناوری و شرکتهای دانشبنیان است؛ چون سایر اعضا محترم LGBT کتباً
اعتراض خود را اعلام نمودهاند که ما هم باید وارد یگان و ارتش تصادفی
شما شویم؛ چون شاخهای از فیزیک کوانتوم است و البته از قرائن معلوم
همان بلایی را که خلیفه عباسی بر سر بابک آورد این بار مگاگ بر سر
پارسیان و ترکهای باطله خواهد آورد.
چون
پارسیان قبل از شروع حمله مگاگ برای دفاع از خود و دوری و پرهیز از
سرنوشت و عاقبت شومشان دستبهکار شده و همان بلا و مصیبت را سر
فرزندان خطاکار خودشان میآورند تا شاید در مقابل حمله مگاگ مصون
بمانند. مگر کدام آدم نادانی برای نمره دادن و نمره گرفتن دانشگاهی
اندام جنسی خودش را به اشتراک میگذارد یا از والت خود مایه میگذارد
تا به دست پدر و مادرش قطعهقطعه شود. اینها نشانههایی از حوادث
ناگوار آینده است؛ یعنی اولیا، فرزندانشان را بهخاطر خودشان قربانی
خواهند کرد که در کتاب قرآن به تفضیل توضیح و شرح هم داده شده است.
اینها همگی اولاد و فرزندان و تربیتشدگان آن زنازاده زناکار هخامنشی
یا کورش صغیر و حقیر دوم هستند.
چون
قیامت هولناک است و هوش و حواس از سر آدم میپرد. هر چه دم دستش بیاید
فدایی خودش میکند. حتی کودکان نوزاد و زایشگاهی را که از طبقه آخر
بهطرف کف خیابان پرتاب میشوند.
برای گاگ و مگاگ اینجور کارها اصلاً جرم و جنایت نیست. چون پرتاب
نوزادان مثل توپ والیبال اولاً دستور خود خداست و دوما بعداً توان زنده
کردن و جبران خسارت و دلجویی را هم دارند و... البته بلا و مصیبت جهنم
خیلی بدتر است و ایکاش آدم با همان مرگ و سلاخیشدن اول خلاص میشد که
نمیشود. این هم قسمتی از رؤیاهای صادقانه رسول بود که فرزندان و
کودکان تازه ریده شده از طبقات فوقانی بناها و ساختمانها بهطرف پایین
و کف آسفالت پرتاب و مثل گوه میترکند.
بزرگترین اشتباه بابک این بود که در اتاق فکر نظامیاش از فرماندهان
صلیبی رومی استفاده میکرد منجمله راهبرد شراب، قمار، شرطبندی،
عیاشی، قلعه نشینی و... درحالیکه رومیان خودشان دشمنان مسیح بودند و
سعی کردند که او را مصلوب کنند و نصرانیت خودشان دروغ و پوشالی بود و
اسلامستیز بودند و اشتباه دیگر او همفکری با راهبان یهود بود که باید
اعلام منجیگری کند و مردمان را متقاعد کند که منجی و عدالتگستر
آنهاست یعنی مگر و حیله چند هزار سال پیش که تاریخ ثابت کرده بود
کارساز نیستند. چون یهودیان از رومیان شکست خوردند و رومیان از
مسلمانان. در نهایت همگی آنها از مغولان. سیاست جنگ چیز مهمی است که
خبره آن مغولان بودند. بابک متحد روم و یهود بود و شکست خورد.

خیلی وقت است که اساتید دانشگاه و حوزه کلاسهای درسی خود را به
اتاقخواب خود منتقل کردهاند البته که برای سایر اعضا خانواده
قابلتحمل نیست؛ چون صدای آه و اوف و ناله و شیون آنها همهجا را
فرامیگیرد حتی خانه همسایه که مسلماً فریاد اعضا هیئتمدیره
آپارتمانها در میآید و ازاینرو قضات دادگستری، اساتید محترم و
محترمه، نظامیان، سرمایهداران، بانکداران و... به فکر ویلاسازی و
ژیلا بازی یا زاغ و فاخته پرانی افتادهاند تا با اعتراض همسایگان و
سکنه محل روبرو نشوند غافل از اینکه آه و اوف اعضا خانواده خودشان گوش
همه را کر و پرکرده است و آنها سرشان را مثل کبک زیر برف کردهاند؛ ولی
خدا میبیند، همچنین ملائکه و مسلمین و مسلمات میشنوند و چهبسا سایر
اقشار جامعه هم تحریک و به هوس آیند تا ما هم قاتی آنها شویم. سران و
بزرگان کشور فاسد شدند ما بشویم مگر دنیا به آخرش میرسد؛ بلکه نه آب
از آب تکان نمیخورد. اگر حرام است برای همه و اگر آزاد است همگانی
شود.
موج
تازهای از اخراج اساتید دانشگاه شروع شده است؛ چون تلفنها شنود
میشود و اماکن تحتنظر هستند؛ ولی صلاح است که به جایی رسوایی و
قطعهقطعهشدن، اخراج انجام شود. برای هر نمره درسی، دختران باید
پادرهوا شوند. عجبا که پادرهوا شدن برای دختران راحتتر از درسخواندن
و نمره گرفتن است؛ چون دوران فحلی را باید سپری کرد و چهبهتر که با
آموزگار خبره و باتجربه و کاربلد انجام شود. برای کسب قدرت و ثروت چه
مکانی بهتر از دانشگاه چون مکان استارتآپها آنجاست. استارت را همان
جا میزیم. شاید دختران اساتید را از راه بدر میکنند و کاردرست اخراج
دختران بوده باشد و نه اساتید محترم. چون آنها سرمایههای ملی و دختران
سرمایه در گردش و در جریان هستند. اینک پسران با اساتید محترمه چه
میکنند، فعلاً نیازی جهت اخراج وجود ندارد؛ چون آمار آن کم است و به
چشم هم نمیآید و میتوان آن را نادیده انگاشت. حواس بهطرف آن
مارمولکهای فرصت طلب نیست. اصلاً چیز عجیبی هم نیست؛ چون اینها در
تمام دنیا طبیعی و رایج و موضوع فیلمهای پورن است که از طریق بلو توس،
شعر ایت، شبکههای اجتماعی و حتی شبکه خود دانشگاهها از طریق فیبر
نوری دستبهدست میشوند که نیاز به مترجم، توضیح و تفسیر هم ندارند چه
برسد بهنقد و برسی.
نمره گرفتن از کتاب قطور گایتون
ساده است یا پادرهوا شدن یا پادرهوا کردن؟
مسلماً مورد دوم؛ چون
اسمش روی کتاب است؛ یعنی گا... ن. بهترین رشته تدریس در دانشگاه
آناتومی و تشریح اندام جنسی است. بقیه عملیات هم خودش جزئی از آموزش
عملی زیستشناسی است.
انیشتین را باهوشترین آدم دنیا میدانند؛ ولی او اصلاً نفهمید که
شرودینگر، هایزنبرگ و بور چه میگویند. اینک سؤال این است این اساتید
دانشگاه و دانشجویانشان که ضریب هوشی آنها در مقابل انیشتین صفر است،
چه چیزی را تدریس و از چه درسی نمره میگیرند. موضوع ساده است چیزی که
در دانشگاه در جریان است همان اروتیک است. دو جنس مخالف آنجا در حال
شیره مالیدن سر یکدیگر هستند آن هم در کل دانشگاههای دنیا. یک مجلس
زنان و مردانه است که سکس یا جاذبه جنسی همان اروتیک را با علم فیزیک
مخلوط کردهاند و بدترین مکان دانشگاههای خود آلمان است. مردم فکر
میکنند که چیزی به نام علم، آموزش و یادگیری در دانشگاه در حال جریان
است. در بهترین حالت ممکن چند دستگاه اسکنر در حال اسکن و رونوشت و
چاپکردن مقالات شرودینگر، هایزنبرگ و بور آن هم با ترجمه یا استنباط
های غلط هستند.
دانشگاه که پولی شد با پول هم نمره
و مدرک میگیرند. دانشگاه خودش در اول راه گرفته، استاد در میانه راه
یا پایان راه بگیرد چه اشکالی دارد؟ کسی پول کم آورد والت خریدار دارد.
خیلی سریع نقدش میکنند و نمره را دریافت میکنند دختر و پسر هم فرقی
نمیکند؛ چون هر دو گروه مشتری خودش را دارد. مخصوصاً اینکه ذائقههای
جنسی هم خیلیخیلی متنوع شده است. پس خدا را صدهزار مرتبه شکر که هیچ
دانشجوی مشروط شدهای هم نداریم. چون اگر فهم و شعور داشتند دستکم چند
نفر را مشروط و اخراج میکردند که دیگران به وضعیت آنجا شک نکنند. ولی
راه به خطا رفتند و چنین تلقین کردند که چنان سیستم ایدئالی سرهم
کردهایم که تمامی دانشجویان را به نحو احسن تربیتکرده و تحویل جامعه
میدهیم. سیستم خدا درست است تقریباً 100 انس و جن مردود، مشروط و وارد
جهنم میشوند.
وَلَقَدْ
ذَرَأْنَا
لِجَهَنَّمَ
کَثِیرًا
مِنَ
الْجِنِّ
وَالْإِنْسِ
لَهُمْ قُلُوبٌ لَا
یَفْقَهُونَ
بِهَا
وَلَهُمْ
أَعْیُنٌ لَا
یُبْصِرُونَ
بِهَا
وَلَهُمْ
آذَانٌ لَا
یَسْمَعُونَ
بِهَا
أُولَئِکَ
کَالْأَنْعَامِ
بَلْ هُمْ
أَضَلُّ
أُولَئِکَ
هُمُ
الْغَافِلُونَ
﴿۱۷۹﴾
به این میگویند یک سیستم درست آموزش و آزمون. اگر خروجی
دانشگاه زیر 10 درصد شد دانشگاه حرفی برای گفتن دارد وگرنه آنجا همه
چیز در جریان است بهغیراز علم و دانش.
تمامی آنها موفق به اخذ مدرک و خروج از دانشگاه میشوند که خود
این مسئله ثابت میکند که دانشجویان برای قبولی نهتنها از جیبشان بلکه
از جان و بدن نیز مایه میگذارند حتی اندام جنسی خودشان. چون حق مالکیت
بر بدن و اندام جنسی خود را دارند و کاربرد اندام جنسی هم در این گونه
موارد بخصوص و برای نمره گرفتن و قبولشدن است. موضوع مهم پیداکردن
مشتری مناسب آن است. چون در بیرون دانشگاه امنیتی وجود ندارد؛ ولی داخل
دانشگاه امنیت کاملی برقرار است (از تولید به مصرف بدون واسطهگری)
پشتوانه تئوری اقتصادی هم دارد که نرینه و مادینه هم هیچ فرقی نمیکند.
تقریباً صددرصد دانشگاهیان باور دارند که انسان حق مالکیت و حق استفاده
از اندام جنسی خود را دارد؛ یعنی اگر وسط دانشگاه و وسط ترم گیر کردی و
دچار بحران و مشکلاتی شدی آن هم از هر نوع، میتوانی از آن اندام جنسی
استفاده کرده و موانع را رد کرده و مشکلات را برطرف کنی. در واقع این
حقوحقوق را به نفع خودشان مینویسند؛ چون لازمش دارند. حوزه هم بدتر
از دانشگاه است. دانشگاه مجوز اخلاقی میدهد و حوزه مجوز شرعی. امروزه
حوزه و دانشگاه روسپیگری را مجاز میداند البته به شرطها و شروطها.
حق بدن یا صیغه مجوز آنهاست.
همه
فکر میکنند که استاد دانشگاه و حوزه یا رئیس حوزه و دانشگاه آدمحسابی
بوده و انسانهایی متشخص و قشر بالای جامعه هستند. درحالیکه آنها
پستترین و فرومایهترین مخلوقات در نزد خدا هستند. چون دین و علم
آفرینش را به بازی گرفتهاند آن هم صرفاً برای عیاشی و شهوترانی
خودشان. آنها از دین خدا و علم خدا در خلقت، سوءاستفاده میکنند تا
برای خودشان شخصیت و جایگاه کاذبی درست کنند برای فریب دادن دیگران.
آنها یکمشت حرام زاد و زنازاده زناکار هستند.
اما حقیقت دانشگاههای خود آلمان
چیست؟
اشخاصی همچون انیشتین، شرودینگر،
هایزنبرگ و بور نمیتوانستند مطالب خودشان را به یکدیگر و حتی دیگران
حالی کنند. چون خودشان حالی نبودند که چه میگویند. اگر انسان خودش
متوجه منظور خودش نباشد، چگونه میتواند آن را به دیگران بفهماند یا
بقبولاند. اگر خودشان حالی بودند خوب توضیح میدادند و تشریح میکردند
و یکدیگر یا دیگران نیز میفهمیدند. بلکه آنها بر سر تصاحب و تملک زنان
و دختران دانشگاهی بودند و سعی میکردند که با پیچیده و غامض کردن اصل
مطالب، خودشان را مغز برتر و متفکر جلوه دهند تا دانشجویان جذب مرد قوی
و متفکر شوند و دیگران را رها کنند؛ یعنی تنها خودشان موفق به سکس
شوند. یعنی غار نشینان با ریشوپشم و زوربازو زوج یابی میکردند؛ ولی
آنها با ارائه نظریات فیزیکی و فرمولبندیهای پیچیده و غامض. مشکل
اینجاست اگر شخصی هم متوجه منظور دیگری میشد با شدت با او به مخالفت
بر میخواست تا درستی و صحت نظریه و برتری علمی طرف مقابل را خدشه دارد
کند؛ چون دلباختگان و معشوقههای خودش را از دست میداد. کل وضعیت
دانشگاههای دنیا اینگونه است.
یعنی دانشگاهیها با اخذ مدارک عالیه از دانشگاههای بهاصطلاح معتبر و
دانشجویان با اخذ نمرات و معدل بالای دانشگاهی، سعی در زوج یابی و
جفتگیری و سکس دارند. درست همانطور که پستانداران یکدیگر را شاخ یا
جفتک میزنند؛ چون خودشان نیز پستاندار هستند. دانشگاه عرصه زوج یابی،
معشوقه یابی و... برای جفتگیری و سکس است نه چیز دیگری. حتی خود حوزه
با مدارک عالی اجتهاد. علت بر اینکه همگی آنها چه در داخل و چه با
یکدیگر نزاع و رقابت و چالش حتی جنگ و خونریزی دارند. درست همانند یک
گله بزرگ از گاو، گوسفند و گوزن و... این ذات یک پستاندار است که دین و
علم و دانش را مخلوط آن کرده است و جایگزین ریشوپشم شده است. دختران و
زنان نیز دنبال اینجور رقابتها هستند. درون غار و صحرا نباشد درون
دانشگاه یا حوزه حتی حدفاصل آنها بوده باشد. هدف نهایی انتقال اسپرم
است که در نهایت به سقطجنین ختم میشود و این هدیه شعور و تمدن برای
انسان وحشی است. وحشیها دستکم فرزندان خود را به دنیا میآوردند
اینها خودشان میکشند.
دانشگاهیان خودشان خوب فهمیدهاند که ماجرا چیست؟ و مثالهای خوبی
ارائه میکنند. دانشگاه مثل یک قیف است. اگر آن را درست نگهداریم
دانشگاه خارج است. واردشدن راحت و بیرون آمدن سخت است. ولی در ایران
برعکس شده است داخلشدن سخت است؛ ولی خارجشدن راحت است. ولی نگران
نباشید اساتید وازلین دارند چه از بیرون و چه از داخل روغنمالی
میکنند که سر بخورد و ورود و خروج قیف راحت بوده و دردناک هم نباشد.
یک نمونه بارز آن دانشگاه آزاد و ... است که داخل و خارجشدنش مثل
خوردن فرنی و لذتبخش است. به دهان گرفتن را خوب بلد باشی مثل مکیدن
پستان مادر است. از همه مهمتر اینکه برای کسبوکار محل احداث دانشگاه
محاسن اقتصادی و تجاری دارد؛ چون باعث پدیدارشدن مشاغل جدید همچون
اماکن گردانی و واسطهگری و حملونقل و جابهجایی است. همچنین سفرهای
توریستی به مناطق مجاور. در ایران هم میتوانید از UF6 بجای وازلین
استفاده کنید. هندسه هم اینگونه است. هندسه بیضوی اختراع مردان است.
ولی هندسه هذلولی اختراع زنان است. مردان از بیرون سطح ارضا میشوند؛
ولی زنان از داخل سطح، درست برعکس و قرینه یکدیگر هستند. دانشگاه
ریاضیات و هندسه را به گند میکشد چه برسد به کل جامعه. موضوع مهم درک
کامل شرایط محیطی و وفقدادن خود با آن است؛ یعنی هر سازی که زدند شما
هم با آن برقصید. مبادا اعتراض کرده و به دروس ایراد وارد کنید. چه
برسد به نقض نظریات. چون مقدسات زیر سؤال میرود. کلیه دروس مقدس و
خطقرمز است. اگر نقض کنید دانشگاه ازهمپاشیده و بساط سکس و اروتیک و
عیاشی جمع و متزلزل میشود. این روند باید ادامه پیدا کند بدون هیچ
چالش و دستاندازی. هر نظریه و تئوری که سکس و اروتیک را به چالش کشید
مردود و منسوخ شده است. خوب دانشگاه خودش اعتراف کرد که بیرون آمدن
اصولاً باید سخت بوده باشد؛ ولی ما کاری کردیم که امکان لیزخوردن و
بیرون آمدن راحت شود. خوب آن راهکار نوآورانه چیست؟ مقاله ISI کنید تا
سایر دانشگاهها مطالعه و از نبوغ شما بهرهبرداری کنند. شاید آنها نیز
قیف را برعکس وارد و خارج کردند.
آخرین نظریه پارسیان اینکه دانشگاه باید مثل لوله و استوانه تودرتو
باشد و داخل و خارجشدنش یکسان و بدون احساس درد و راحت باشد. یعنی
مهندسی معکوس یک آلت مردانه و زنانه خود خود دانشگاه است که امکان ورود
و خروجش برای هر ایرانی ممکن بوده باشد حتی اتباع بیگانه. درست مثل یک
بازار مکاره باشد اخذ ورودیاش از ما، میانه و خروجیاش هر کسی که زرنگ
و ناقلا بود.
چرا امروزه آمار دختران دانشجو
بیشتر از پسران است؟
جواب خیلی ساده است؛ چون
آنها والت دارند و فرنی و شیربرنج میخورند. تأمین هزینهها و اخذ
نمرات قبولی و مدرک نهایی خیلی راحت و درست مثل آبخوردن است. تازه بعد
از آن پلههای ترقی با شتاب در حال صعود است. ولی مشکل اینجاست که بعضی
از آنها مرتکب خریت و خطا میشوند و والت خود را هزینه رانندهتاکسی،
بقال محل، بنگاه و سایر اصناف میکنند. باید کلاس آموزش روابط جنسی
پیشدانشگاهی ترتیب داد و آنها را کاملاً توجیه کرده و از آینده خود
خبر داد که نحوه صحیح استفاده از والت چگونه است. دختران باید والت خود
را هزینه استاد و رئیس دانشگاه و حراست کنند. بعد از آن نوبت کارمندان
دولت، وکلا، قضات، قشر سرمایهدار و فارغالتحصیلان قبلی دانشگاه است.
حتی معاون وزیر، خود وزیر و بالاترین مقامات دولتی، سیاسی، اقتصادی،
تجاری حتی نظامی و اطلاعاتی و....
پدران: دخترم تو که میخواستی از
والت هزینه کنی چرا به رانندهتاکسی دادی و والت خراب شد؟ این والت را
که میتواند تعمیر کند. دستکم به آدمهای کلهگنده میدادی تا مثل
دختر همسایه میرفتی اتاق عمل، برجسازی، صادرات و واردات، کسب پیشه
تجارت و هزار و یک شغل و سمت دولتی آبرومند. تو هیچ گوهی نمیشوی.
لیاقت تو همین است. برو خیابان ولگردی کن به بین برای خودت شوهر پیدا
میکنی.
مادر: پسرم یک دختر خوب و تحصیلکرده مناسب برای ازدواج با تو
پیدا کردهام. مادر آن دختر تصادفی است و این هم سوءپیشینه و مدارک.
پسرم مهم نیست؛ چون دختر حسابی به تو نمیدهند. تا کی میخواهی مجرد
باقی بمانی. تاکسی چپه شده را تعمیر میکنند. تصادفی برای تاکسی و وانت
ایراد نیست. دختر چپه شود چه اشکالی دارد. گذشت آن زمان. الان همه
روشنفکر و دگراندیش شدهاند. تو نگیری یک روشنفکر و دگراندیش دیگر صاحب
میشود. گفته باشم با بهبه میگذارند روی سرشان حلواحلوا کرده و
میبرند. تازه صور و ساز هم ترتیب میدهند با بله برون و ساز و "دغل".
صدایش در گوشت باقی میماند. مشکل تو اینکه دانشگاه نرفتی. اگر میرفتی
تو هم روشنفکر و دگراندیش شده و به این چیزها اهمیت نمیدادی و با
همسرت خوشگذرانی میکردی. مگر تو خودت دختر چپه نکردی؟ خواستی آمارش
دست خود من است. در را از پاشنه کنند با کلی قمهکشی. قسر در رفتی و
خیلی هم شانس آوردی. مادر چگونه بگویم پدر دخول کرده و برای من حرام
است. نه فرزندم خوب زودتر میگفتی تا خشتک پدرت را پاره میکردم. مادر،
پدر برای خودش دستوپا میزند نه برای من. او برای خودش زن دوم
میخواهد نه برای من زن اول. برای من حالی باقی نمانده است و پدر به
دنبال شوروشوق و تجربه احوالات جوانی است.
نهتنها پدر بلکه تمام مردان جامعه به دنبال جوانی هستند. سکس با دختر
۱۵ساله 30 الی 50 سال مردان را جوان میکند. زنان احمق بوده و به دنبال
جراحی پلاستیک هستند. خدا محمد را با عایشه شارژ کرد ما هم خودمان را
با دختران دانشجو و فارغالتحصیل و جویای موفقیت شارژ میکنیم. حالا
فرق USB و برق فشارقوی 20.000 ولت را نمیدانیم به خودمان مربوط است.
ما پستانداریم و عاشق شاخ زدن و خوردن. انگیزه خوبی بر سر رقابت دو
گروه چپ و راست است و به انتخابات شور و حال میدهد. حتی تظاهرات و
راهپیماییهای خیابانی. دوران فحلی برای دختران سخت است ما تجربهاش را
داریم و حلش میکنیم کار میمون های خجالتی نیست. آنها به موفقیتشان
میرسند و ما هم به جوانی خود و معامله بسیار ایدئالی است و هیچ نیازی
به داروی سیلدنافیل ندارد. توصیه روانشناسان است؛ یعنی سفر به
Pattaya
اینها با هزاران آرزو و هوس برای
خود ویلاسازی کردند که از دست همسایگان و اهل محل فضول و مزاحم خلاص
شوند. ولی نمیدانستند که اهل خانواده محترمه تایم استراحت به ویلا
نمیدهند تا بهرهای نصیب خود آنها شود. آنها نه برای خود بلکه برای
اعضا خانواده مکان امن و دنجی ساختهاند. زمانی که در ویلا هستند یک
گراز درسته یا گوساله آنها را سیر نمیکند چه برسد به فستفود و زمانی
که سرکار و اداره تشریف دارند یک غضروف 15 سانتی با کل عمر مفید
چنددقیقهای گوشه دل آنها را هم نمیگیرد و پر نمیکند. چاره کار چیست؟
ارسال اعضا خانواده به
امریکا تا زیارت و تجربه کالیبر 30 داشته باشند و از طرف دیگر ویلا
تایم استراحتی برای آنها داشته باشد البته اگر خانواده محترمه به پا و
نگهبان استخدام و گماشته نکرده باشند یا اینکه توسط دستگاههای
اطلاعاتی و مافیایی تحتنظر نبوده باشند. بهترین کار همان قناعت به
کارمندان اداره و کارکنان استخدامی و دادن ترفیع، اضافهکار، پاداش و
تشویقی است. ویلا گردانی کلاً ضرر و زیان است و خیر و نفعش نصیب
اینوآن می شود.
گویا این همان چوب خدا است که برای صاحب ویلا صدا ندارد؛ ولی صدای آن
گوش همه را کر کرده است.
واقعاً امروزه در حق بسیاری از مردان ظلم میشود؛ چون آقا میلیارد
میلیارد ثروت نامشروع به هم زده؛ ولی آلت بدون استفاده مانده است و با
مراجعه به ارولوژی پزشکان توصیه میکنند که هفتهای چند بار باید
مورداستفاده قرار گیرد. آقای دکتر حرف رو دلم نگذارید به پا و مزاحم و
نگهبان زیاد دارم. خوب طوری نیست از دستشان خلاص شوید. آقای دکتر شما
متخصص ارولوژی هستید یا روانشناس یا جامعهشناس. ببین من همش را
خواندهام؛ ولی در این مورد بخصوص فقط حق طبابت دارم وگرنه آنها را نیز
بلد هستم. چند تا رفیق وکیل دارم. درد اصلی شما آنجاست، معرفی پزشکی می
نویستم در دفتر وکالت باید مورد درمان قرار بگیرید وگرنه کاری از دست
من بر نمیاید. لولهبازکنی، فیزیوتراپی و عمل جراحی هیچ فایدهای
ندارد. در آینده سرطان پرستات خواهید گرفت. باید به فکر سلامتی روح و
روانی خود باشید وگرنه نصیب وراث میشود.
آقای وکیل هزینه درمان و شفا چقدر است. عزیز من مهریه سنگین است
بهاضافه حقالوکاله، ویلا باید به فروش رود؛ چون خاطرات بدی در آنجا
است. من نفهمیدم شما در دانشگاه طب و حقوق خواندهاید یا روانشناسی.
بردار من رمز موفقیت در علم روانشناسی و روانکاوی است وگرنه طبابت و
وکالت بیرونق است باید رگ طرف مقابل را به دست خود بگیری وگرنه کلاهت
پس معرکه است. من خودم مشاور دارم و با دوربین مداربسته و میکروفن در
حال برسی احوالات شما است و با هدست در حال ارسال پیام است. از شر ویلا
خلاص شوید وگرنه سکته قلبی و مغزی قبل از سرطان پروستات است. الان
فهمیدم پس شما مافیا و ماسون کسبوکار فوقتخصصی هستید. مبارک است الان
خوب فهمیدی وکالت ویلا و ژیلای ازکارافتاده را یکجا امضا کنی از طریق
دفتر فروش املاک و دفتر خدمات قضایی بهصورت آنلاین اقدام میکنم.
بقیهاش با ما بروید و در واحد مجردی استراحت کنید و مراقب سلامتی خود
باشد. ویلا برود بهتر از رفتن شما به دیار آخرت است. درب واحد را به
روی کسی باز نکنید؛ چون جنگ از همینالان شروع شده است.
کلت کمری و تفنگ شکاری داشتی تحویل بده دایره اسلحه و مهمات چون کار
دستت می دهد. اما پیروزی با
شماست چون گروه مجهز اجرایی ما را به همراه دارید یعنی XXX Group
کسبوکارها باید متحد شوند مثل سنگفروشان. زیاد به دل نگیرید؛ چون
یعقوب خودش تا آخر عمر تلمبه میزد. یک دوجین پسر و یک دوجین دختر داشت
و بهجای اسم از ساعت استفاده میکرد که ساعت 24 یعنی یوسف را دزدیدند
و به مصر انتقال یافت و شد عزیز یا شهردار مصر. ساعت شما هم ممکن است
شهردار تهران شود چهبهتر. زنان یعقوب خیلی زود ازکارافتاده و بازنشست
میشدند و در نهایت شدند بنیاسرائیل و کل دنیا را صاحب و مالکشدند.
شما هم تلمبه بزنید و دنیا را فتح کنید. تمام قدرت و ثروت در تلمبه است
و نفرات بیشتر یعنی نیروی جنگی بیشتر و در نهایت فتح دنیا که یعقوب راز
آن را میدانست.
روسپیگری جرم است یا گناه؟
اکثر مردم بر این باور
هستند که عمده دلیل روسپیگری یا همان فساد و فحشا، فقر و نداری است.
ولی همیشه یک طرف ماجرا و قضیه ثروت و غنا است. چون روسپی جهت ارائه
خدمات جنسی پول زیادی درخواست میکند که توان پرداخت آن توسط فقرا و
قشر متوسط جامعه وجود ندارد یا مرقوم بهصرفه و عقلانی نیست. ازاینرو
قشر روسپی با قشر ثروتمند و صاحب قدرت جامعه آشنایی و صمیمیت پیدا
میکند که بعد از برطرفشدن فقر و نداری و حلوفصل مشکلات مالی، روند
صعود پلهها بهطرف موفقیت شروع میشود. اینجا روسپی جای شرکتهای هرمی
و بازاریابی شبکهای را پر میکند و اقدام به دلالی و واسطهگری و
دریافت حق کمسیون میکند که در آمدش بهمراتب بیشتر و راحتتر از خود
روسپیگری است. این کار ممکن است در پوشش آرایشگاه، خیاطخانه، مزون و
هزار و یک شغل زنانه دیگر انجام شود؛ چون هیچگونه رفتار مشکوک و فعل
مجرمانهای مشهود و قابل رویت یا شناسایی نیست؛ چون تمامی ترددها طبیعی
و عادی به نظر میرسد. فاجعه زمانی روی میدهد که انجمن روسپیها
جایگاه اجتماعی محکم و پر نفوذی برای خود ایجاد میکنند حتی آبرومند
درون خود سازمانها، ادارات، وزارتخانهها و بالاترین دستگاههای
سیاسی، اجرایی، نظامی، اطلاعاتی و... این همان مافیا یا ماسون
روسپیهای زیر پوست شهر است که واقعاً قدرت و ارتباطات بسیار بالایی
دارند. به طور مثال:
در
سال 2010، «لارا سیلزبی»، مدیر سابق موسسه «نیولایف چیلدرن رفیوجی» (یک
موسسه وابسته به کلیسا که در زلزله هاییتی قرار بود کار انتقال بخشی از
کودکان یتیم شده در زلزله وحشتناک این کشور را به خانواده های مناسب در
آمریکا انتقال دهند)، به واسطه نقش او در ربودن و قاچاق شماری از این
کودکان از یتیم خانهای در «پورتو پرنس» (مرکز هاییتی) به داخل آمریکا
و فروختن آنها به مشتریان ثروتمند، دستگیر شد.







جریان اینگونه است اینک که مردان آزاد هستند با تمامی امکانات و
تواناییهای جنسی، مالی، سیاسی، اجتماعی و... خود در جهت رسیدن به
اهداف و آرزوهای خود گام بردارند چرا زنان وارد عرصه رقابت و اینگونه
فعالیتها و چالشها نشوند.
اتفاقی که روی میدهد اینکه ابلیس زمانی رمال و پا برهنه بود و با تاس
یا مهره و زقوم و جعل و تحریف کتب آسمانی، جادو و جنبل و ورد، پر کلاغ،
دم طاووس، منقار سیمرغ و... به اهداف شوم خود میرسید، اینک چیزهای
خیلی بهتر و کارآمدتری در اختیار اوست، منجمله اندامهای زنانه،
زیبایی، قدوقواره، هیکل و جذابیت جنسی و... رسیدن به اهداف بزرگ ابزار
میخواهد و چه ابزاری بهتر از اینها. چون چیز دیگری در دم دست نیست و
به نقاط ضعف مردان و پسران کاملاً آگاه شده و چهره شبیه به میمون و
گوریل و پشم آلوی او دیگر جاذبهای برایش ندارد. زمانی که غارنشین بود
قدرت و زوربازوی مردان برایش اهمیت داشت نه چیز دیگری چون میتوانست از
ژن قوی و برتری برای فرزندانش بهرهمند شود؛ و از او در مقابل سایر
مردان متجاوز حمایت کند. ولی دوران، زمان کسب ثروت و قدرت است و
تقریباً همهجا قانون و پلیس و امنیت برقرار شده است و دیگر هیچ نیازی
به مرد ریشو و پشمالو نیست مگر اینکه پای سکس در میان بوده باشد که شکر
خدا مردان و پسران سیاهپوست در خدمتگزاری هستند. هر مردی قدرت و ثروت
بیشتری داشته باشد برای او جذاب و مناسبتر است حتی اگر امامجماعت
بوده باشد و چهبهتر که هرچه زودتر مرگموش خورده و بمیرد و تمام ثروت
و دارای اش نصیب او شود؛ چون قانون ارث محکم است. مردانی هم که قصد
تجاوز و تعدی داشتند، تسلیم دادگاه میشوند و پای چوبه دار یا حبس ابد.
بعدازاین مردان و پسران برای دختران و زنان بازیچهای همانند تولهسگ و
بچهمیمون باغ وحشی هستند. چون آزادی مدنی و حق کسبوکار دارند و چه
کسبی بهتر از روسپیگری آن هم به انواع و اقسام مختلفش. چون اندام جنسی
بدن زن است حتی جنینش و حق دارد هر کاری که دلش خواست با آنها انجام
دهد و این میدان همان بهشت موعودی است که ابلیس در آرزویش بود.
بعدازاین دنیا مال ابلیس ماده است و ابلیس مرد برده اوست.
زن
یا دختری اگر به دنبال ثروت، قدرت، جاه، مقام، پست، شهرت و... بود اگر
در تنگنا قرار گرفت و مجبور و ناچار شد، مطمئناً روسپی میشود؛ چون
ریدن و سکس برایش فرقی ندارد، مگر برای مردان کار سختی است؟ برای آنها
هم بسیار راحت و مثل آبخوردن است؛ چون هدف و آرمان بزرگ است برای
رسیدن به هدف باید از جانمایه گذاشت و هیچچیز مجانی به دست نمیآید و
باید تمام سعی و کوشش را انجام داد که اولین درس جلسات روانشناسی
موفقیت و کامیابی است. اگر نتیجهبخش و مثمرثمر بوده باشد دیگران هم
تأیید و تحسین میکنند؛ چون برای بهدستآوردن پول هر کاری باید کرد
وگرنه از دیگران عقبمانده میشوی و عقبماندگی کسرشان است و مایه
حقارت دیگران و این قانون ابلیس است که تدریس هم میشود.
قاضی باشی یا وکیل، وزیر، رئیسجمهور، نماینده مجلس، کارمند، پزشک،
دندانپزشک، داروساز، خانهدار، نظامی، انتظامی، معلم، دانشگاهی، جراح،
ماما، پرستار، اصناف، آشپز، خیاط و... هیچ فرقی نمیکند، کاری که مد
روز شد و همهگیر باید انجامش دهی وگرنه بیکلاس و امل و عقبافتاده
هستی، وقتی همهگیر شد زشتی و قباحت آن نیز از بین میرود. شوهرت تحمل
نمیکند خوب طلاق بگیر با کلی مهریه و پسربازی بکن. در خانه میمون
نگهدار و بگو پاسگان و محافظ من یا کارمند، نگهبان و مستخدم است
ماساژور شود چه اشکالی دارد. حتی در محل کار جلوی چشم دیگران و به
رفیقان خود هم نشان بده و پوزش را بده که این هم میمون من است انتر شما
چه شکلی است. این هم دفترچه بیمه تأمین اجتماعی کارمند من است و نیازی
به صیغه نامه هم ندارد اگر نیاز بود چه بسیار دفتر ثبت ازدواج برای
اینگونه موارد. توجیه پزشکی هم دارد از اعضا بدن استفاده نکنی
بهمرورزمان خشک و مسدود میشود و نیاز به لولهبازکنی دارد البته با
هزینه و درد بسیار زیاد. مرتب استفاده کنید تا تروتازه مانده و همیشه
قابلاستفاده باشد. تغییرات هم خیلی در کاسبی شما مؤثر است منجمله
سربالا کردن بینی، گذاشتن سیلیکون، برای بزرگ و برجستهکردن پستان و
باسن و گونه، تزریق ژل، بوتاکس که باید مواظب باشی وگرنه رفتی به اغما
و مرگ و سر از قبرستان و سردخانه درآوردی، هر جا مو بود اکستنشن، جراحی
زیبایی والت و...
پدر
و برادرت و... مزاحم شدند، تغییر مکان بده بهطرف شهر دیگر. پایتخت
بهترین مقصد است؛ چون بالاترین بازدهی را دارد... بگو اینک آبروی شما
در امان است. قول از من به شما آسیبی نمیرسد. سرشان شیره بمال
کمکهزینه و کمکحال شو، برف بیاور هم سرشان زیر برف رود و هم خنک شوند
و فشارشان پایین بیاید. بابا داداشی طوری نیست الان همه این کاره و به
دنبال بیزینس هستند. خوب مال من کمی گسترده و بزرگ است. البته با
سودآوری خیلی بالا که البته جای آبروریزی را پر و تلافی هم میکند.
کجای کاری شاسیبلند زیر پاهایم رفته، برای لای پا رموت دار و
قابلشارژ میخرم خیالتان راحت باشد نیازی به انتر چرخانی نیست سگ
میخرم خیال همه راحت شود. میمون خودش نامحرم است؛ چون شبیه پسران است.
گربه لیس میزند همهجا آبروریزی و پر از مو میشود نیاز به برس کشی
دارد و چنگ میزند سگ خوب است تمام شد. تازه نگهبانی هم میکند.
بابابزرگ حرف شما هم متین است؛ ولی دوره زمانه خیلی عوض شده است. زمان
شما مردها و پسران خشن بودند؛ ولی الان دوران میمونهای خجالتی است.
اینها بعد از یک مدت قهر میکنند و میروند و علتش را هم توضیح
نمیدهند. بعد از یک مدت میفهمیم که در دانشگاه مدلینگ و هنرهای زیبا
میخوانند و آثار هنری و فیلم درست میکنند که اصلاً متوجه منظورشان هم
نمیشویم. اساتید دانشگاه به ما منظورشان را توضیح و آثارشان را نقد و
برسی میکنند. خوب مگر اینها زبان نداشتند همان اول رفاقت حرف و
منظورشان را به ما میگفتند، ما هم در موردش فکر و تصمیم مناسب را
میگرفتیم.
گویا اینها کلاس زبان بیگانه که میروند
ادبیاتشان کلاً تغییر میکند و ما اصلاً متوجه منظور آنها نمیشویم.
برای صحبتکردن با آنها نیاز به مترجم هوشمند داریم که من فعلاً روی
گوشی نصب نکردهام. در اولین فرصت باید نسبش کنم تا علت دقیق این
قهرکردن و رفتنها را دریابم. ولی برای بازی والیبال، پینگپنگ،
بیلیارد، گیمینگ و... یا رفتن به کافیشاپ، رستوران، کنسرت و... خوب و
عالی هستند؛ ولی خیلی زیاد با هم درگوشی یا در خلوت حرف میزنند و
حوصله ما سر میرود، پیامک و کامنت بازی هم که نگو فقط سرشان داخل گوشی
است. چرتوپرت هم زیاد میگویند مخمان رفت. در قدیم دخترها پر حرف
بودند الان پسرها. شاید شیشه میکشند ما خبر نداریم؛ چون مخشان خیلی
خراب شده است همچنین ظاهرشان چون شبیه دلقک شدهاند که ما میمون و
گوریل را دوست داریم که ارگانیک است ولی آنها مصنوعی و سنتزی دوست
دارند.
تا
دیروز او یک کارمند ساده بود الان ریاست میکند. اصطلاح پروازی دارد
یعنی nose up اگر میخواهی هواپیما بلند شود باید دماغه را بالا
کشی. اگر میخواهی هوش از سر مردان ببری و بالا روی دماغ خودت را بکش
بالا.

این
برای معاونت شعبه ارزی مناسب و ایدئال است؛ چون بوی خود دلار را
میدهد. البته که تمامی ذخایر ارزی نصیب این مارمولک تغییر چهره و
جنسیت داده شده میشود. چون این عاشق تغییر جنسیت است هر جنسیتی مناسب
باشد باید همان شود.

کل
ذخایر ارزی یک کشور شاید فقط بتواند هزینه و مخارج یک ابلیس ماده را
تأمین کند. حالا هرکدام زرنگتر بود نصیب او خواهد شد و بقیه ابلیسهای
ماده میبایست زیر دست و پاچهخوار او باشند. البته گوشبهفرمان و
آماده انجام هر کاری حتی خود روسپیگری. قانون و منطق ابلیس ماده
اینگونه است؛ چون آن ابلیس ماده زرنگ میبایست نقش ملکه را بازی کند
که به او مادربزرگ یا بابوشکا گفته میشود بعضیها شاید بگویند خاله.
بابک و جفری هم خیلی مادربزرگ و خاله داشتند؛ ولی در ادامه توضیح
میدهیم که این خالهها با جفری چه کردند.
بهترین محل هزینه ذخایر ارزی واردات سیلیکون، ژل، بوتاکس، لباس زیر
اروتیک، لوازمآرایش، عطر و ادکلن، لوازم بهاصطلاح بهداشتی، پروتزهای
جنسی، کرم و پماد، انواع و اقسام داروهای جنسی، حتی تجهیزات جنسی
قابلشارژ و رموت دار، خودروی لوکس، پوشاک فشن، گوشی، توپ، والیبال
و... است؛ چون به جامعه در مرحله اول آرامش بعداً هیجان و شوروشوق و در
نهایت حس رقابت و جنگ و نزاع دستهجمعی بر سر سکس یا جفتگیری میدهد
که عامل اصلی پیشرفت و موفقیت برای هر جامعهای است. صنعتیها اینگونه
صنعتی شدند.
زمانی فکر میکردند که زنان اسیر و برده مردان هستند؛ ولی اینک زنی
هشیار و زرنگ بوده باشد قانون و امکانات به او اجازه میدهد تا جامعه
مردان را اسیر و برده خود کند نه یک نفر بلکه میلیونها نفر را. زمانی
روسپیگری شغل بدنامی محسوب میشد؛ ولی امروزه به تکامل خود رسیده و
چهرهای نیکو و قانونمندی به خود گرفته است. چون ژنوم ابلیس در حال
تکامل است و در حال جهش برتریات زن نسبت به مرد. بعدازاین پسران و
مردان برای زنان و دختران روسپیگری خواهند کرد. چون این آخرین قانون
ویرایش و وضع شده ابلیس است؛ چون او مغزش چنین کار میکند.
قبل
از این زنان مظلوم انگاشته میشدند؛ ولی بعدازاین باید به حال پسران و
مردان گریست. هیچ قدرت مردانهای در کل
دنیا حتی ارتش پوتین قادر به حذف
جفری اپستین نبود. مافیا و ماسون
بانوان امریکا او را داخل سلول انفرادی خفه کرد؛ چون نقطهضعف زندانبان
همان اشک معصومیت و اندام زنانه است چه برسد به بالاترین مقام اجرایی
دولت. به زندانبان گفتند که او به ما تجاوز و تعدی بسیار کرده و خیلی
هم ضرب و شتم و آزار و اذیت جنسی کرده است. اگر دادگاهی شود فوقش حبس
ابد یا چهل سال زندان است به ما اجازه انتقام دهید تا او را بکشیم و
حالی هم به شما بدهیم. آنها گفتند زندانی در اختیار شماست زود انتقام
خودتان را بگیرید و ما هم فیض ببریم غافل از اینکه جفری اپستین کارمند
و زیر دست خودش بود و این است اوج خباثت ابلیس ماده.
بابک را از درون قلعهاش خارج کردند، کشتن یک میمون یا گوریل پشمالو
همچون جفری اپستین درون زندان مثل خوردن یک لیوان آبخنک است چه برسد
به سایر میمونها و انترها.
پشت
پرده هر جریان سیاسی، نظامی، اجتماعی، اطلاعاتی، مالی، اقتصادی، ملی،
حتی دینی و مذهبی و... یا سکس است یا یک زن یا مرد خبیث. چون زمانه این
را ایجاب میکند و مردان بازیچه هستند درست همانند یک بچه انتر.
درگذشته هم بوده است منجمله کشتهشدن همزه و علی به دست وحشی و ابن
ملجم و تا روز قیامت چنین است؛ چون ابلیس ماده چیزی در اختیار ندارد جز
همان بدنش و 50 درصد جمعیت دنیا را تشکیل میدهد. پس 50 درصد میدان
نبرد در اختیار زنان است آن هم با تمام قدرت چون هدف مسابقه فتح طاغوت
یا همان سیاره زمین است.
ملاخین از خدا پرسیدند که ابلیس از فرمان تو سرپیچی کرد، با او چه
میکنی؟ خدا گفت فعلاً به او یک اندام جنسی زنانه (والت) میدهم تا
ببینیم که چگونه کیهان را فتح میکند. یا در فاحشهخانه
و زیر این و آن است یا در
دادگاه و زندان یا پای چوبه دار و سنگسار یا زیر مشت و لگد مردان
و شلاق یا شرایط بیوزنی و...
تا بعداً چه کنیم برایش مگر آنهایی که عقل و شعور داشته
باشند و از او تبعیت و پیروی نکنند. این هم قسمتی از رؤیاهای صادقانه
رسول بود. روزی میآید که زنان میان آسمان و زمین معلق میشوند (علق،
بلاتکلیف).
ابلیس فقط یکبار ازتهدل و صادقانه خدا را شکر و سپاس کرد، آن هم
زمانی بود که خودش را در قالب یک دختر زیبای روی، خوشهیکل و
خوشاندام، البته با جاذبه جنسی دید. چون او اصلاً معنی و مفهوم نعمت
الهی را درک نکرده بود.
یاسمین
مقبلی فضانورد ایرانی-آمریکایی به عنوان فرمانده ماموریت فضایی ناسا
انتخاب شد
ناسا روز
چهارشنبه اعضای تیم ماموریت «کرو-۷» برای سفر به فضا در ماه آینده را
اعلام کرد.
سازمان فضانوردی ایالات متحده،
ناسا، اعلام کرد هفتمین ماموریت اعزام فضاپیمای اسپیسایکس به
ایستگاه فضایی بینالمللی به فرماندهی یاسمین مقبلی فضانورد
ایرانی-آمریکایی حدود چهل روز دیگر در ۱۵ اوت انجام خواهد شد. چهار
خدمه این پرواز نماینده چهار آژانس فضایی مختلف هستند. یاسمین
مقبلی از ناسا فرمانده ماموریت، آندریاس موگنسن از آژانس فضایی
اروپا خلبان آن و ساتوشی فوروکاوا از سازمان فضایی ژاپن به همراه
کنستانتین بوریسوف از آژانس فضایی روسیه متخصصان پرواز در این
ماموریت خواهند بود. این ماموریت، همچون ماموریتهای قبلی
فضانوردان اسپیس ایکس، با استفاده از کپسول دراگون و موشک فالکون ۹
انجام خواهد شد. این موشک از مرکز کندی ناسا در فلوریدا به فضا
پرتاب خواهد شد.
حالا حرف و حدیثها بعدازاین است
که:
مردم امریکا:
اینهمه از ما مالیات سنگین
میگیرید برای پروژههای بیفایده و مسخره فضایی تا گندهگوزی کنید.
مگر در امریکا دختر قحطی بود که یک ایرانی را سرپرست گروه کردید. آقا
این کار شما سیاسی است برای تحریک زنان و دختران ایرانی که شما هم
لیاقت معلق شدن را دارید؛ ولی مردان ایرانی نمیگذارند که شما پادرهوا
شوید. مگر در امریکا رقاصه و فاحشه قحطی بود که فضانوردان مرد را سرگرم
کند تا در مدت سفر روحیه گرفته و سرگرم شوند و بتوانند آن شرایط سخت را
تحمل کنند.
مردم ایران:
چرا از پارسها انتخاب کردید و عرب ها، ترکها، لرها، کردها،
بلوچها و سیستانیها را فراموش کردید. چرا دختر ایرانی را بهصورت
راندوم در فضا دستمالی کردید. شما مگر ناموس ندارید. مرگ بر امریکا که
در فضا هم دست از سر دختران ایرانی بر نمیدارد.
ما
رضا پهلوی را نمیخواهیم؛ چون بچه گیلان یا مازندران است او را برای ما
کادو پیچی میکنند که مایه اختلاف مابین سایر اقوام و طوایف است. دختر
ساسانی و پارس هوا میکنند تا ما را به جان هم بیندازند تا جداییطلب
شویم.
جواب مقامات:
در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ما در تهران یک
گوهی خوردهایم و تا روز قیامت پایمان گیر این گند و گوه است. این هم
دنباله همان ماجرا است. عادت میکنید و زیاد هم مهم نیست. بالاخره
تهران هم باید خانهتکانی کند چهبهتر از طرف فضا بوده باشد. این
کمترین هزینه را داشت و ما هم به دنبال کمترین هزینهها هستیم که نرخ
مالیاتها بیشتر از این بالا نرود اگر اعتراض دارید جنگ را شروع کنیم.
به مردان سیاستمدار و ثروتمند و قدرتطلب
امریکا گفتیم که آبروی شما در جریان جفری در خطر است کاری بکنید. آنها
گفتند که ما آبرو و حیثیتی برای از دستدادن نداریم. آنهایی که
آبرویشان در خطر است (همسران و معشوقه هایمان) ترتیبش را میدهند. فوقش
آبروریزی نصیب مردم و دولت امریکا میشود. ثروت و قدرت ما سر جایش
میماند. مگر مردم امریکا آبرو و حیثیت دارند. مادرانشان روسپیهای
انگلیسی و پدرانشان مجرمان فراری بودند. تازه تعداد خیلی زیادی از آنها
در تایتانیک غرق شدند که اگر زنده میمانند وضعیت از این هم خرابتر
میشد. پیشانی ما را اینگونه نوشتهاند که بیآبرو به دنیا بیاییم و
بیحیثیت از دنیا برویم. مشکل اصلی ما همان یهودیت و نصرانیت
و اسلام ستیزی است و
لاغیر. چون آبرو برای انبیا نگذاشتیم.
جزیره جفری هم یکی از پایگاههای
مافیایی زنان روسپی امریکا بود و آنجا مافیا و پدرخوانده بازی
میکردند. جفری هم همیشه بازنده بود. او را به تخت میبستند و آنقدر
شلاق میزدند که از هوش برود. خدایش بیامرزد بیشتر از حد شرعی شلاق
خورد؛ چون او عاشق شلاق خوردن از زنان روسپی بود و مخصوصاً بازی را
میباخت تا حسابی کتک بخورد. این دفعه نقش بازی پدرخوانده را به او
دادند تا به مردم امریکا اطمینان دهند که اینگونه بازیها دیگر تمام
شد. رئیس بزرگ دستگیر و زندانی شد. خیالتان از طرف خانواده راحت باشد.
همه چیز تحت نظارت و واپایش دقیق است. زمانی که وارد سلول او شدند
گفتند که جفری آمدهایم تا شلاقت بزنیم و او هم گفت خوش آمدید.
حوصلهام خیلی سر رفته بود. چطور زندانبان را راضی کردید؟ گفتند خیلی
راحت بود. دستان و چشمانت را میبندیم تا بازی شروع شود که در حقیقت
آخرین بازی جفری بود. میدانید چرا؟
چون ابلیس ماده خیلی
خبیثتر و خطرناکتر از ابلیس نر است. هرچند که ظاهری مظلوم و معصوم
داشته باشد و همین ظاهر مظلوم و معصوم ویژگی برتر ابلیس ماده به نر است
که ابلیس جنسیت ماده را خیلی بیشتر از جنسیت نر دوست دارد. کمتر زنی
دوست دارد که مرد شود؛ ولی خیلی از مردان دوست دارند که ایکاش ماده
شوند. چون موقعیت زنانه خیلی بهتر و برتر از موقعیت مردانه است. زنان
خیلی بیشتر از مردان جلبتوجه و هوادار و خواهان پیدا میکنند و
محبوبیتشان خیلیخیلی بیشتر است.
جفری این بازی را بدجوری باخت؛ ولی این
بازی ادامه دارد تا روز قیامت.

قیافه یک ابلیس نر شکستخورده در مقابل ابلیسهای ماده اینگونه است.
شاید ما تعریف دقیق و درستی از روسپیگری نداریم. چون روسپیها به دنیا
حکومت میکنند.
پرونده جفری و بابک مثل روز روشن
است:
جفری یک سرمایهدار امریکایی بود
که برای خود جزیره خریده و حرمسرا راه انداخته بود؛ اما کنترل کاملش
را در اختیار داشت. ولی روسپیها او را فریب دادند که تو موقعیت و
امکانات خیلی خوبی داری. میتوانی روسپیخانه مدرن درست کنی البته با
درآمد بسیار بالا. خودت هم اینجا تفریح و تنوع داشته باشی. با مردان
قدرتمند و ثروتمند و بانفوذ دنیا آشنا میشوی و... شاید هم تو دنیا را
از آن خود کردی چه معلوم. جفری فریب خورد و قبول کرد. ولی بعد از مدت
کوتاهی شرایط برایش غیرقابلتحمل شد. به طور مثال پرسید فلان دختران
نیستند و کجا رفتند؟ در جواب شنید که آنها هوس شنا در آب دریا را
داشتند و خفه شدند و کوسه آنها را خورد. ولی اینگونه نبود. تعدادی از
آنها خودکشی کردند یا سقطجنین و به علت خونریزی شدید مردند. عدهای
اوردوز شدند و عدهای دیگر مشروبات الکی زیاد مصرف کردند و به اغما
رفتند. بعضیها ایدز و عفونت داشتند و تب کرده و مردند. بعضیها حاضر
به همکاری و ارائه خدمات به بعضی از مشتریان مخصوص نبودند و...
بههرحال روزبهروز از تعداد آنها کاسته میشد و صدای گریه، شیون، زاری
و فریاد کل جزیره را پرکرده بود و به خود جفری آرام بخش و الکل زیاد
میدادند تا شرایط را تحمل کند. جفری دیگر حاضر به ادامه کار نبود. اما
روسپیها گفتند که ما اینجا سرمایهگذاری کرده و حق کسب و پیشه و تجارت
داریم. جفری حاضر به پرداخت خسارت بود؛ ولی آنها قبول نمیکردند. در
نهایت گفت که به من پیغام فرستادند که زیر نظر سیا و افبیآی هستیم.
به او گفتند نترس ما هم تحت حمایت ارتش سرخ روسیه هستیم. زیر
دریاییهای اتمی روسی کنار جزیره هستند. نترس وارد جزیره شوند دخلشان
را میآورند. جزیره با خاک یکسان میشود و به زیر آب میروید. این کار
ادامه دارد و برای تو تفریح و سرگرمی بسیاری هم داریم تا شرایط را تحمل
کنی. بازی مافیا، پدرخوانده، یا شلاق میخوری یا آویزان میشود و یا
زیر شکنجه زنان هستی. برایت هنرنماییهای همچون رقص، آواز، باله،
شعبدهبازی، تئاتر و جوک و خنده هم هست. برنامهها متنوع خواهند بود تا
کسی شک نکند. شک کردند سیانور به خوردت میدهیم. تو احمق نمیدانستی که
بزرگترین ارتش روسپیها در اختیار روسیه است. تمامی باندهای قاچاق
زنان و دختران و مافیاها و ماسونهای جنسی به روسیه وصل است. فیلم و
تصاویر پورن تمام مردان قدرتمند و ثروتمند و پر نفوذ دنیا را داریم؛
یعنی تمامی سیاستمداران و کله گندها چه مرد و چه زن بوده باشند و
البته مجبور به همکاری دائمی. ترامپ هم مجبور است هرچه که بگوییم بگوید
چشم. کلینتون هم بازنشسته شده و به کار ما نمیآید. دادیم زنش نگاه کند
و دلش کباب شود تا روحیه دمکراتها خراب شود و در مقابل ما احساس حقارت
و ضعف کنند. هیلاری خانم در انتخابات ریاستجمهوری تخلف داشت و آن چیزی
نبود جر استفاده از ایمیل شخصی و غیررسمی. درحالیکه میبایست فقط از
ایمیل دولتی و رسمی استفاده میکرد. کسی نیست به این احمقها بگوید که
مگر زنی میتواند تصاویر و فیلم پورن شوهرش را بهصورت رسمی و قانونی
به بیند؟ آنها به طریقه خصوصی برایش به نمایش درآمدند تا شاید کمی
بیشتر به فکر شوهرش بوده باشد و دستوپای شوهرش را جمعوجور کند
و از انتخابات کنارهگیری کند.
مشکل
شما امریکاییها این است که سر سوزنی به یهوه و پدر و پسر و روحالقدس
باور دارید؛ ولی ما اصلاً باور نداریم؛ بلکه ما هدف داریم و آن
غرقکردن امریکاست و تا آخرش هم میرویم؛ حتی اگر مجبور به روسپیگری،
روسپی چرخانی و روسپیخانه گردانی شویم، کار شما نیست؛ چون شما وسط راه
عذاب وجدان گرفته، منصرف و برمیگردید. پس پیروزی با ما خواهد بود؛ چون
چیزی به نام خدا و وجدان نداریم؛ بلکه ما هدف داریم و این اولین درس در
دانشگاه افسری روسیه است. دروغ میگویند که مسیحی شده و به کلیسا
میروند. حرکات نمایشی است تا کسی به آنها شک نکند. در مکتب ما یعنی
کمونیسم چیزی به نام خدا و قیامت یا وجدان وجود ندارد. شما سربازان مرد
ما را میبینید؛ ولی سربازان زن برای شما نامرئی و ناشناخته شده هستند.
آنها را در قالب روسپی میبینید؛ ولی آنها دهان شما را سرویس و آسفالت
میکنند.
جزیره جفری در تسخیر افسران ارشد زن ارتش روسیه بود؛ ولی فکر میکردند
که آنها روسپی هستند؛ ولی آنها قاتلان بیرحمی بودند که به دختران
امریکایی اصلاً رحم نمیکردند و درست مثل یک ظرف یکبار مصرف با آنها
رفتار میکردند؛ چون هدف نهایی نابودکردن آنهاست. امروز یا فردا اصلاً
تفاوتی نمیکند. امریکاییها باید کم شوند؛ چون خیلی زیاد و پرقدرت و
پر ثروت شدهاند. چون این یک جنگ است و به سرباز و نفرات دشمن رحم
نمیشود مخصوصاً اگر روسپی بوده باشند؛ چون خطر بیشتری نسبت به یک
سرباز مرد دارند؛ چون خودشان خطرناکتر از فرماندهان نظامی مرد هستند.
همه جای دنیا روسپی و روسپیخانهها تحتنظر و واپایش شدید هستند اگر
چه از هر نوع و مدلی که بوده باشند.
بابک یک شورشی پابرهنه بود (لات لختی) که تنش برای جنگ با خدا و اسلام
میخوارید. جفری هم دچار خوارش بدن شده بود. رومیان او را شناسایی و
فریب دادند که تو زوربازو و توانایی و استعداد زیادی داری. میتوانیم
مستشاران نظامی زن و مرد و کلی تجهیزات نظامی و پول در اختیار خرمیان
قرار دهیم تا با عباسیان درگیر شوند. هم خودت عیاشی کنی و هم سربازانت.
بعد از پیروزی و موفقیت با مردان قدرتمند جهان برابر شده و پادشاه
ایرانزمین شوی. ولی خیلی سریع شرایط برایش سخت و دشوار شد. او پرسید
اینهمه زن و دختر چه شدند؟ در جواب گفتند که آنها جوجه کبوتر بودند و
وقت پروازشان بود و از روی قلعه پریدند و به سخره خوردند و خوراک گرگ
شدند. ولی واقعیت ماجرا همان جزیره جفری بود. بابک به گوه خوردن افتاده
بود. رومیان به او گفتند که کنترل ارتش تو در دست ماست و تو نمادی بیش
نیستی. اگر خواستی پروازت دهیم بهطرف کلیبر تا بال درآوری و درست
همانند گلایدر شوی. باور نمیکنی بیا و به پوش. ما خودمان فن پرواز
بلدیم ولی شما بلد نیستید. زمانش که فرارسید دررفتهایم و شما ماندید و
اعراب. همانطور که افسران روس با زیردریایی از جزیره جفری رفتند و
دختران غربی را رها کردند تا بماند برای سیا و افبیآی. دورتادور قلعه
پر از استخوان زنان و دختران هرزه است. ولی مال جفری را کوسهها
خوردند.
مشکل شما پارسیان و بنیاسرائیل این است که سر سوزنی به اهورا مزدا،
یهوه و پدر و پسر و روحالقدس باور دارید؛ ولی ما اصلاً باور نداریم؛
ما خودمان مسیح را مصلوب کردیم، بلکه ما هدف داریم و آن نابودکردن
اعراب و پارس است و تا آخرش هم میرویم؛ حتی اگر مجبور به روسپیگری،
روسپی چرخانی و روسپیخانه گردانی شویم، کار شما نیست؛ چون شما وسط راه
عذاب وجدان گرفته، منصرف و برمیگردید. پس پیروزی با ما خواهد بود؛ چون
چیزی به نام خدا و وجدان نداریم؛ بلکه ما هدف داریم و این اولین درس در
دانشگاه افسری رومیان است. دروغ میگویند که مسیحی شده و به کلیسا
میروند. حرکات نمایشی است تا کسی به آنها شک نکند. در مکتب ما یعنی
هزار و یک خدای باطل چیزی به نام خدای واحد و قیامت یا وجدان وجود
ندارد. هر کسی برای خودش خدایی ساختگی دارد درست مثل خودش. شما سربازان
مرد ما را میبینید؛ ولی سربازان زن برای شما نامرئی و ناشناخته شده
هستند. آنها را در قالب روسپی میبینید؛ ولی آنها دهان شما را سرویس و
آسفالت میکنند. نقشه ما درگیری پارس و اعراب بود تا هر دو تضعیف شوند
و در نهایت هر دوی آنها را مغلوب کنیم. چون خدای اعراب همین بلا را سر
ما آورد. پارسیان را به جان ما رومیان انداخت و جنگ فرسایشی بلندمدت
شروع شد. زمانی که ضعیف شدیم هر دو اپراتوری توسط اعراب کوبیده شدند.
ما نیرنگ و ترفند خدای اعراب را در پیش گرفتیم تا انشا الله جواب دهد.
خدای اعراب خدایی بسیار مکار و حیلهگر است. دست ما را از پشت میبندند
او بزرگترین استاد دانشگاه جنگ است. نه ما و نه پارسیان موفق به شکست
یکدیگر نشدیم؛ ولی اعراب ملخ خور هر دوی ما را در هم کوبیدند؛ چون ضعیف
و بی نوا شده بودیم. قرآن تمام نشده برای آینده ما نقشه در سر خود
میپروراند. ما الان در حال پیادهسازی همان راهبرد نظامی هستیم. چون
میخواهیم نه از شما بلکه از خود خود خدای اعراب انتقام بگیریم و شما
احمقها فریبخورده ما هستید. الان پرواز واقعی را نگاه کنید، ما رفتیم
تا کلیبر آنجا اسبان تیزرو داریم. تو بمان و آن اعراب سوسمارخور
بایبای. اعراب به گردپای ما هم نمیرسند؛ چون ما هم استاد بزرگ فرار
هستیم نه رویارویی با الله اعراب. جلوی این سپاه تازهرسیده به قلعه را
نمیتوان گرفت دخل تو آمد. دیدار به درک.
قلعه بابک در تسخیر افسران ارشد زن و مرد ارتش روم بود؛ ولی فکر
میکردند که آنها روسپی یا احمق هستند؛ ولی آنها قاتلان بیرحمی بودند
که به دختران پارس و ترک اصلاً رحم نمیکردند و درست مثل یک ظرف یکبار
مصرف با آنها رفتار میکردند؛ چون هدف نهایی نابودکردن آنها بود. امروز
یا فردا اصلاً تفاوتی نمیکرد. اعراب و پارسیان باید کم میشدند؛ چون
خیلی زیاد و پرقدرت و پر ثروت شده بودند. چون آن یک جنگ بود و به سرباز
و نفرات دشمن رحم نمیشد. مخصوصاً اگر روسپی بودند؛ چون خطر بیشتری
نسبت به یک سرباز مرد داشتند؛ و در نهایت همان روسپیهای دنبال انتقام،
مکان بابک فراری را شناسایی و به عباسیان لو دادند. روسپیهای دنبال
انتقام هم ماجراهای جزیره جفری را به سیا و افبیآی گزارش دادند؛ ولی
دیگر خیلی دیر شده بود؛ چون تمامی مدارک جمعآوریشده و به مسکو
انتقالدادهشده بود.
چون
پارسیان و ترکهای باطله کودن هستند، نمیتوانند بابک و خرمیان را
بهخوبی تحلیل کنند. امپراتوری پارس و روم قبل از اسلام سگ و گربه
بودند و سعی میکردند که یکدیگر را نابود و سرزمین یکدیگر را اشغال و
تملک کنند. چرا چون همواره برای یکدیگر خطر بالقوه محسوب میشدند. تا
یکدیگر را نابود نمیکردند شب و روز خوش نداشتند؛ چون امنیت را از
یکدیگر گرفته بودند. بعد از حمله اعراب امپراتوری پارس کلاً سقوط کرد؛
ولی امپراتوری روم نیمهجان بود و میتوانست بهراحتی به ایران حمله و
آن را تصرف و اشغال کند. ولی عباسیان مثل سد مستحکمی مابین آنها قرار
گرفته بودند و از طرفی عباسیان قصد داشتند که آن امپراتوری نصفهنیمه
روم را ساقط کنند و با ایران کاری نداشتند؛ چون پارس سقوط کرده بود.
بابک یک الاغ بود که آلت دست رومیان شده بود. آنها سعی داشتند که اولاً
به دست خرمیان، عباسیان را از بین ببرند و در نتیجه خرمیان در این راه
ضعیفتر و پارسیان ناتوان شوند. سپس حمله خودشان را انجام دهند و به
آرزوی چندین هزارساله خود یعنی فتح پارس برسند که توسط مغولان غافلگیر
شدند و متوجه شدند که روم شرقی یا قسطنطنیه را ازدستدادند و مغولان تا
قلب اروپا پیش رفتند. یعنی اعراب نتوانستند که رومیان را ریشهکن کنند؛
ولی مغولان موفق شدند. کار اگر به دست پارسیان و ترکهای باطله بود سد
عباسیان را سوراخ کرده بودند و زیر آب غرق میشدند. ایران هم اینک
ضمیمه ایتالیا و واتیکان بود و شب و روز باید زنگوله مینواختند و پدر
پسر روحالقدس میکردند و کل ایران یک روسپیخانه بزرگ بود همانند
ارمنستان یا رومنی. عجبا که خیلیها آرزوی آن را همینالان در سر
دارند. پارسیان و ترکهای باطله سیاست و راهبرد جنگ را ندارند و از اول
تاریختمدنشان همواره شکستخورده بودند و تنها یک جنگ را نبردهاند و
در همگی آنها شکست خوردند. مخصوصاً در حمله مغول که در حقیقت شکست در
نهایت به نفعشان تمام شد؛ چون از دست اعراب و اسرائیل و رومیان برای
همیشه خلاص شدند. صرفنظر از اینکه عدهای میخواهند همان جانوران را
به این سرزمین دوباره راه داده و مستولی کنند؛ چون تنشان میخارد. کسی
به این احمقها نیست که بگوید از شر اعراب و اسرائیل و رومیان
(اروپائیان) خلاص شدید با دست خودتان چرا آنها را به این سرزمین باز
میگردانید؛ چون این بار از قوم مغول خبری نیست که آنها را بیرون براند
ماندنی هستند تا روز قیامت و حمله مگاگ.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الم ﴿۱﴾
غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾
فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ
سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ
بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ
الرَّحِيمُ ﴿۵﴾
وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ
أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ
عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾ روم
بازی با سکس خطرناک است و سر هر دو طرف را به باد میدهد، چه
فریبدهنده و چه فریبخورده و... چون بازی ابلیس است.
ملاخین از الله پرسیدند که ابلیس با تو اعلام جنگ نمود. چگونه با او
میجنگی؟ خدا گفت که من با او نمیجنگم؛ بلکه او با خودش میجنگد.
تمامی گناهها، جرمها، جنایت، فسادها و فحشا را او خودش انجام و به
گردن میگیرد. ما نگاه میکنیم و به حالش میخندیم. چون او برای نابودی
خودش و قومش (فرزندانش) کافی است. روز قیامت فقط محاکمه و وارد جهنمش
میکنم. او در یک سیستم بسته جمعیتی درگیر خودش و نژادش میشود.
چون در مقیاس خیلی زیاد کپیسازی ژنتیک شده است. نر و ماده به جان
یکدیگر میافتند و اگر خدا بخواهد پیازداغش را زیاد میکند.
بابک زنازاده زناکار یهودی
اسرائیلی = بالماسکه ساسانی = شورت ریزان = تومان توهتی = قرمساق
دختران و زنان ترک و پارس به سربازان رومی = خر کوهی
قلعه بابک = روسپیخانه
رومیان
چرا روسیه فعلاً برترین قدرت
نظامی، اطلاعاتی و عملیاتی در دنیاست:
چون آنها راهبرد یا بازی توالت دارند. اگر در دانشگاههای
اطلاعاتی و نظامی ردهبالا وارد دستشویی یا توالت شوید، زیباترین و
خوشهیکلترین یعنی جذابترین دختر روس را در حال شستن و نظافت دستشویی
مردانه مشاهده میکنید. ولی نترسید؛ چون شما غریبه هستید و با شما
اصلاً کاری ندارد. به ملاقات رئیس دانشگاه میروید و او با خنده به شما
میگوید، آیا توالت خوش گذشت. موضوع کمی گیجکننده است. بعد از اتمام
کار آنجا را ترک میکنید؛ ولی از شما دعوت میشود که به آنجا مجدد
مراجعه کنید. این بار دختری بهتر از دختر قبل را در توالت مشاهده
میکنید و با کمال تعجب متوجه میشوید که دختر اول رئیس دانشگاه شده
است. صبرتان لبریز میشود و عنوان میکنید آیا اینجا دانشگاه نظام است
یا اینکه بازی توالت راه انداختهاید. رئیس جدید دانشگاه به شما
میگوید که عزیزم درست حدس زدهای این یک بازی است؛ ولی خیلی خطرناک
است. هر کسی در این دانشگاه حق دارد و آزاد است که کس و ناکس دیگری را
به هر طریق ممکن، تحریک جنسی داده و به او پیشنهاد سکس دهد و اگر آن
شخص قبول کرد، بازی را باخته است و جایشان عوض میشود. من موفق شدم
رئیس سابق را فریب دهم و او همینالان در توالت زنانه است و مشغول
نظافت. اگر توانست زنی را فریب دهد، میآید بیرون وگرنه تا دوران
بازنشستگی محکوم به ماند در آنجاست البته با کلی تحقیر و تمسخر زنانه.
بهترین موقعیت این دانشگاه همان توالت مردانه است و بدترین موقعیت این
میز ریاست است. چون مردان چندین بار به آنجا سر میزنند و احتمال
موفقیت دختران صددرصد است. ولی آن مرد یا پسر کیست که بتواند من را از
راه بدر کند؟ مادرش فعلاً نزائیده است. بزاید هم به عزایش بنشیند و به
حالش بگرید که این میز ریاست را از من پس بگیرد. غیرممکن و محال است
حتی به فکرش هم نباش؛ چون ذهنت را میخوانم. بیضههایت را چنان فشار
دهم که از درد بیهوش شوی. من در حال تحریک و فریب مقامات بالا هستم و
اینجا زیاد ماندی نیستم. میدانی چرا پوتین رهبر روسیه است. چون بهترین
فریبکار و فریب دهند مردمان روسیه است. مردم به او ایمان دارند چون
میتواند کل دنیا را فریب دهد و این به نفع روسیه است. به خود من چندین
بار پیشنهاد سکس داده و گفته که تو را معاون و مشاور خودم میکنم. فریب
نخوردم؛ چون رفیقش در حال شستن توالت است. دنبال راه نجاتی برای او و
استرداد من به توالت است. من به توالت بر نمیگردم ولی شاید توانستم
جای خود پوتین را بگیرم؛ چون راه باز است؛ چون این توالت بازی قانون
سیاست و نظام روس است.
آلکسی آناتولیویچ ناوالنی جایش
بدتر از توالت بلکه در قبرستان است؛ چون فریب غربیها را خورده است.
خودم ترتیبش را میدهم؛ چون میخواهد این بازی را تمام کند و تمام
روسها بازنده غربیها شوند. مگر میشود مگر امکان دارد. هرگز خودم او
را میکشم البته بهوقت و زمانش.
خوب این پوتین شما دنیا را چگونه فریب داده است؟
همه فکر میکنند که او
میتواند دنیا را با بمب اتمی نابود کند. ولی نابودکردن دنیا خیلی
راحتتر است. یک وبگاه پورنوگرافی از فیلم مردان بزرگ دنیا را
راهاندازی کند و مردمان دنیا ببینند که بزرگان آنها با دختران و زنان
چه کردند، دنیا سقوط میکند. او به بمب هستهای اصلاً نیاز ندارد. او
ارتشی از زنان روسپی دارد که آمار تمام مردان دنیا را دارند. حتی خود
پاپ و... کلیسا رفتن او دروغ است. او خودش بدتر از یک جنگجوی رومی یا
صلیبی است. همانطور که بابک و جفری و رئیس قبلی یعنی دوست صمیمیاش در
توالت گیرکرده و زندانی شدند، مردان بزرگ عالم را گرفتار توالت و توالت
شویی میکند. حتی خود آل سعودی را. چون بهتر از دختر روس دختری در دنیا
نیست حتی خود ژرمنها هم برای مردان و هم برای خود زنان. پوتین دنیا را
با سینمای پورن نابود میکند که برای ما اصلاً جاذبهای ندارد؛ چون
کلاً فریب است و ما هم فریب نمیخوریم. چون ما خودمان فریب کاریم.
کلینتون نباشد خر دیگری مثل ترامپ. آنها در نزد ما گوساله هم نیستند؛
چون بند شلوارشان در دست خودشان نیست. بلکه در دست ماست.
آیا نمیترسید که سایر کشورها این
بازی را از شما یاد بگیرند؟
در هر دانشگاهی این بازی
را پیاده کنم، مطمئن باشید که کل دانشگاه دختر و پسر یا زن و مرد داخل
توالت هستند؛ چون آنها اصلاً نمیتوانند این بازی را انجام و ادامه
دهند. همان لحظه شروع بازی خودم همه آنها را بازنده اعلام میکنم. کل
دانشگاه مال من است. این بازی فقط مال روسها و ژنوم روسی است بقیه
کلاً بازندهاند. ما فقط فریب میدهیم و کسی نمیتواند ما را فریب دهد.
چون اینگونه پرورشیافته و تربیت شدهایم.
تعلیموتربیت نیروی نظامی،
اطلاعاتی و... آنها کلاً غلط است. فکر میکنند که اگر قاتی هم بوده و
اجازه رابطه جنسی و سکس داشته باشند، شرایط را بهتر تحمل کرده و موفق و
پیروز هستند، درحالیکه بشمار سه ما آنها را ضربهفنی میکنیم. جنگهای
داخلی ما طولانی و پر سروصدا است. عملیات و جنگهای خارجی بیسروصدا و
سریع تمام میشوند. بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. خودتان با سکس
و... چه میکنید؟
زیاد پرو نشو بقیه
فوقمحرمانه است. شما از مرحله اول اصلاً نمیتوانید رد شوید. از من
سراغ مراحل بعدی را میگیری. زود برو وگرنه دستور میدهم تو هم توالت
شور شوی.

شلاق خوردن و فیلمهای پورن ترامپ تماشایی است؛ چون اینستاگرام و
توییتر منفجر میشوند. مدل و تعریف او از سکس بهگونهای است که اعضا
کاخ کرملین انگشتبهدهان ماندهاند. ترامپ تو این مدلی را دوستداری؟
اینکه خیلی افتضاح است. صد رحمت به کلینتون.


این
سیگنالهای پر قدرت همگی از طرف کاخ کرملین است که ترامپ هرچه که در
توان داری به کاربند تا رئیسجمهور آینده تو شوی وگرنه جایت توالت
زنانه و سلول زندان و شلاق خوردن و خودکشی است؛ ولی فقط او معنی این
کامنتها و پیامکها را میفهمد نه مردم امریکا. چون سیگنالها
اینگونه رمزگذاری و ارسال میشوند که سیا و افبیآی قادر به کدگشایی
آنها نیستند. فقط روسها میدانند و امثال ترامپ.
مشکل اقوام مغول با سایر نژادها این بود که اعراب، اسرائیل، پارس،
رومیان و ترکهای باطله و... خیلی خوب بلد هستند که اموال، دارایی،
زنان، دختران و سرزمین یکدیگر را تصاحب و تملک و اشغال کنند؛ ولی
نگهداشتن آنها را اصلاً بلد نیستند و خیلی زود میبازند و از دست
میدهند و نصیب دیگری میشود. ما هم تصاحب و تملک و تصرف آنها را بلد
هستیم و هم نگهداری و حراست و مراقبت از آنها را. فتح دنیا کار اینها
نیست و تا قلب رومیان تاختند و آنها را سرنگون کردند. مردان و پسران
سایر نژادها به درد نظافت و پاککردن طویله و اسطبل میخورند نه چیز
دیگری و این است تعریف دقیق آخرین قوم برگزیده خداوند. زنان و دختران
هم از آنها راضی بودند چون گفتند خدا را شکر که در نهایت جمعوجور شدیم
و از بلاتکلیفی خارج و خلاص شدیم. اینک صاحب و مالک خود یعنی خدا را
شناختیم و دریافتیم که او کیست. تنها در میان
مغولان نظم و نظام و قانون برقرار بود. در میان سایر نژادها خرتوخر و
آنتروپی برقرار شده است. اصلاً معلوم نیست که این زن، همسر کیست؟ و یا
این دختر مال کیست؟ یا این اموال و داراییها مالکانشان کیست؟ و... هر
کسی هم آزاد است تا مال دیگری را از دستش خارج کند و...

سایر نژادهای غیر مغول، فرق زن و دختر و توپ بسکتبال را نمیدانند.

مردانشان خیلی سریع دستگیر و زندانی میشوند.
زنانشان در اول شیون و زاری میکنند؛ ولی بعداً که توجیه شدند قضیه
چیست؟ میگویند حقش بود و چشمش کور. نگذارید که فرار کند.

اگر
انیشتین کدگشای اسناد ژرمن بود ما هم موفق به رمزگشایی رمزهای روسی
شدیم.


سکس
بازی در جزیره آدم را موش آبکشیده میکند؛ چون آنها هرچند که روسپی
بوده باشند؛ ولی افسران ارشد ارتش روسیه بودند و متخصص فیلم و
صدابرداری البته با تشخیص و تأیید کارشناسان خبره هنری که بعد از اینها
از راه میرسند مگر اینکه ترامپ موفق شود به کاخ سفید راه یابد. آخرین
فرصتهای ترامپ در حال اتمام است.
ترامپ هیچ راه فراری از دست روسها ندارد؛ چون نقطهضعف دارد و آن
آبروریزی بسیار بزرگی است.
دختر یا زن اگر تربیت خانوادگی نداشت آلت مرد را با پستان مادرش اشتباه
میگیرد و میگوید که من شیر، فرنی، شیربرنج، پول و نمره میخواهم.
مغولها این نوع زنان و دختران را در بیابان رها میکردند تا خوراک گرگ
شوند تا شکم آنها را سیر کنند. عجبا که امروزه آن گروه دشمنان خدا و
اسلامستیز شدهاند. ولی خبر ندارند همان گونه که یونس به شکم نهنگ
فرورفت آنها هم در کام گرگ هستند. یونس فکر میکرد که شکم نهنگ جای گرم
و نرمی است و اینان هم فکر میکنند که دندان گرگ نعمت یا مائده آسمانی
است که نام هر کوی و برزن است. مائده اول ... مائده n م.
آیات کتاب قرآن قابل تحریف و تغییر و تفسیر یا قوانین او قابلویرایش
نیستند. نادیدهگرفتن یا انجام دهند آن خرابکاریها یا در توالت
مردانه و زنانه است یا زیر دندان گرگ یا شکم ماهی چون فریبخورده و
شکستخورده است. خدا به او رحم و انصاف نمیکند؛ چون فرزندان آدم و
ابلیس، دختران و پسران خدا نیستند و برای او ناموس فرض نمیشوند. کتاب
تحریف شده و یا قوانین ویرایش شده مذهب یهودیت، نصرانیت، سنت، مهدویت،
بهائیت و صهیونیسم است نه چیز دیگری و نتیجه آن کثافتکاری و رسوایی
است و شاید در جهنم تربیت شوند که آن هم بسیار بعید به نظر میرسد هر
چند که چندین هزار سال به طول بکشد یا تا ابد و یک روز به درازا بکشد.
مردان و پسران قوانین و مقررات خیلی سختتری داشتند. اگر تخلف
میکردند، قطع گردن و خوراک سگ میشدند. چون آنها در حال جنگ با کل
دنیا بودند. آنها نیاز به انضباط شدیدی داشتند. کوچکترین تخلف آنها،
حمایت الهی را قطع میکرد و خودشان قطعهقطعه میشدند. کتاب قرآن و
قوانین و مقررات آن صرفاً برای مغولان قابلیت پذیرش و رعایت و اجرا
دارد. سایر اقوام و نژادها بعد از مدتی تبدیل بهگونهای از انترها و
دلقکهای بیمصرف میشوند که فقط برای تمیزکردن و نگهداری طویله و
اسطبل میخورند؛ چون زنان و دختران را به یکدیگر پاس میدهند مثلاینکه
فوتبالبازی میکنند. یا آنها را به اشتراک میگذارند درست مثل دوچرخه
و ماشین کرایهای یا یک واحد مسکونی و تجاری. بدترین و منفورترین
موجودات هم در نزد زنان و دختران همان پسران و مردان هستند. چون فرق
لباس زیر و یک زن و دختر را نمیدانند.
مغولان با مشاهده اینگونه صحنهها سریعاً قتلعام را شروع میکردند تا
نژادشان را نابود و از بین ببرند؛ چون نتیجه آن کارهای مشابه را در
میان تاتارها، ختائیها، ترکها، نایمانها و حتی خودشان و... دیده و
تجربه کرده بودند و از آن رفتارهای ناهنجار بیزار بودند.
پارادوکس جوانان در چیست؟
اگر پسری جذاب و بدون
ایراد در سطح پایین و یا متوسط از دختری خواستگاری کند، احتمال خیلی
زیادی دارد که پاسخ منفی بشنود. یا برعکس پسران حاضر به ازدواج با
دختران جذاب و بدون ایراد سطح پایین و متوسط نشوند. ولی اینها با
کیسهای خیلی پایینتر و بدتر با طرز فکر خودشان ممکن است برای پول و
چیزهای خیلی بیارزشی رابطه جنسی داشته باشند. اینک منطق چیست؟
کیسهای قبل از ازدواج
کلاً چیزهای بیارزش، آزمایشی، تجربی و یکبارمصرف هستند آن هم برای
رفع نیازهای جنسی، مالی، روحی، اجتماعی، گرهگشایی، مشکلگشایی و اهداف
کوتاهمدت. هرچند که اصلاً همخوانی نداشته یا وصله ناجوری بوده باشیم
حتی اگر لکه ننگ هم بوده باشیم. ولی همسر نهایی عشق زندگی و همه چیز
آدم است؛ چون او هدف نهایی و آرمان زندگی و درازمدت و همیشگی است.
عزیزم ناراحت نشو من اصلاً او را دوست نداشتم، عشق و زندگی و همه چیز
من برای توست. او یک دستمالکاغذی بود. جای ناراحتی روحی و روانی برای
تو نباشد. فراموشش کن چون خود من فراموشش کرده ام. او یک تجربه تلخ
بود. آش دهانسوزی اصلاً نبود. به درد سکس هم نمیخورد. دماغم را با او
پاک کردم و انداختم دور. چون اینها فرق دماغ با آلت جنسی را
نمیدانند. خوب الان چه تضمینی وجود دارد که در آینده خود من
دستمالکاغذی یا دماغ یکبار مصرف و هدف کوتاهمدت نشوم؟ فکر نکن قسمت و
شانس و اقبال هرچه که بوده باشد. خدا را شب و روز دعا کن تا کیس بهتری
از تو سر راهم قرار نگیرد وگرنه متعلقه خواهی شد چه زن و چه مرد بوده
باشی.
جامعه و روانشناسان با قاطعیت کامل نظر دادهاند که دختر و پسر تا قبل
از ازدواج هر گند و گوه و کثافتکاری که در دل دارد، باید انجام داده و
خودش را برای همیشه خالی و تخلیه کند و بعد از ازدواج دهانش را
آبکشیده و خودش غسل توبه کند. دیگر هیچ عقدهای در دلش نماند تا تبدیل
به کینه شود. چه عقده و کینهای بدتر از این که تمام اهل محل و شهر و
کشور با همسر من رابطه جنسی داشتهاند. تو چرا متوجه نمیشوی همسر تو
هنرپیشه سینمای پورن بوده است. بقیه مهملات چرند است تا صدای اعتراض تو
در نیاید. فیلم پورن در بستر وب است؛ ولی فیلم پورن همسر تو در یاد و
خاطرات شیرین دیگران است و هر روزه مشاهده و به دیگران توصیف هم
میشوند؛ چون همان لذتها بازسازی یا شبیهسازی میشوند حتی برای
دیگران. فیلمنامه با خود فیلم چه فرقی دارد؟ تنها کافیست که همسر تو
را یکبار دیده باشند و با خودشان بگویند یادش بخیر. همسر تو معتاد جنسی
تازه ترک کرده است. هوسش که آمد در خانه همسایه یا آن طرف شهر یا کشور
است. رابطه جنسی مثل مواد مخدر اعتیاد آور است و کسی مصرف کرد تا آخر
عمرش معتاد است هرچند که کمپ و کلاس ان ای رفته باشد. در بد دردسری
افتادهای دیریازود رسوای اش زبان زد عام و خاص میشود.
عکس
و فیلم پورن را میتوان از بستر وب حذف و یا جمعآوری و نابود کرد؛ ولی
حافظه مردم را که نمیتوان پاککرده و به فراموشی سپردش. کجای کاری
الان متوجه شدهای که چه خاکی بر سرت کردهای. راهکارهای قبلی جامعه و
روانشناسان کلاً چرند است. تنها راهکار تو فرار و مهاجرت به مکان خیلی
دوری است تا از یادها رفته و کلاً فراموش شوید وگرنه حالا حالاها
داستان دارید برای خانواده و خاندان خودتان. از چشمها دور شوید. اصلاً
تغییر تابعیت دهید بهترین راهکار است. میگویند یک خارجی و نه یک
ایرانی. این حکایتها برای یک ایرانی ایراد است و نه برای یک غربی.
آنها فرهنگشان کلاً فرق دارد. قاتی فرهنگ آنها شوید تا از این تهمتها
در امان باشید. پشت تریبون و تلویزیون هم نیایید؛ چون دیگر خیلی بدتر
میشود. صدای نالهها و تصویر بدنهای برهنه به یاد میآید. مردم خبر،
سخنرانی، همایش و... را با فیلم پورن اشتباهی میگیرند. هیچچیز
نمیتواند مثل بو، رنگ، صدا و مزه انسان را به یاد خاطرات گذشته
انداخته و آن را مجدداً زنده کند. به این خاطر بستنی و شکلات نشاطآور
است؛ چون خاطرات دوران کودکی را زنده میکند. پرکلرین یاد استخر و سونا
و جکوزی و مخلفات آن است.
وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ
فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا
فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ
أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿۱۵﴾ نسا
در
حقیقت روابط جنسی اعتیادآور است و حکم اولیه خدا که بعداً منسوخ شده
است، نگهداری و حبس خانگی معتادان جنسی بوده تا شاید ترک اعتیاد کنند.
از طرف دیگر تازهمسلمان شدهها با دیدن آن زنان روسپی به یاد گذشته
تیره و تاریک خود افتاده و آزار و اذیت روحی و روانی میشدند؛ چون آن
صحنههای روابط جنسی فوراً به خاطرشان میافتاد.
الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً
وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ
ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾
نور
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ
وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ
أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ
كَرِيمٌ ﴿۲۶﴾ نور
در
مورد ازدواج و زوجیت اگر این آیات رعایت و مراعات نشوند، آن خانواده
محکوم به فروپاشی است؛ چون زوج یا زوجه آن شرایط را تحمل نمیکند. چون
اصلاً نمیتواند و نباید که تحمل بکند. چون همرنگ و هم مرام او شناسایی
و شناخته میشود. چون گذشته او پاک و سالم بوده است ولی گذشته زوج و یا
زوجه پر از فساد و فحشا و کثافتکاری بوده که ادامه داشته و عوارض آن
در حال جریان و مشاهد و درک است. پس آن زوج یا زوجه مجبور به جداشدن
هستند؛ چون با یکدیگر اصلاً جور در نمیآیند. از دو دنیای متفاوت هستند
با دو طرز فکر و عقیده کاملاً مختلف.
آموزش روابط جنسی پیشدانشگاهی
چیست؟
دو گروه کلی است:
گروه اول در مورد فیزیولوژی و آناتومی و دانستههای روحی و
روانی و بهداشتی و پیشگیری از حاملگی ناخواسته و... است. حتی جلوگیری
از انتشار بیماریهای عفونی که در کل به علم پزشکی و... مربوط میشود
که زیاد هم مهم نیستند؛ چون دانشآموزان خودشان تحقیق و مطالعه و
پرسوجو کرده و دانسته و فهمیدهاند؛ چون کنجکاو هستند و غریزه دارند؛
چون پستاندار هستند و برای خودشان ذات دارند. آن الاغ هم که پای
تختهسیاه است در حال ارضا خودش است و یا حتی تحریک آن دختران و دادن
پیشنهاد و... درست مثلاینکه حکایت فیلم پورن را تعریف میکند و...
استاد خودت را زیاد خسته نکن، همه آن مدلها را ما خودمان در وب تماشا
کردهایم. نمره ما در این درس بیست است و اگر کلاس ریاضی و فیزیک بود
یک حرفی چون ما مجبور بودیم برای گرفتن نمره قبولی با تو اینگونه
رفتار کنیم. برو دنبال آموزش ریاضیات و فیزیک و دروس سخت، از این کلاس
و از این درس بهره و نصیبی به تو نمیرسد.
اما موضوع مهم، بحث
جامعهشناسی و راز موفقیت و رسیدن به آرزوهای دورودراز و اهداف بلندمدت
است. یعنی رسیدن به ثروت، قدرت، شهرت، جاهطلبی، موقعیت و جایگاه
اجتماعی و پشت سر گذاشتن جامعه مردان (گوریلها یا میمونها) است.
استاد به ما بگو که آن شاسیبلند را چگونه سوار شویم؟
عزیزان من این شد حرف درستوحسابی. چون این هم خیلی ساده است.
شما دختر هستید و والت دارید و کلی مزایای دیگر که مردان فاقد آنها
هستند و خریدار جمیع آنهایند. باید از آنها استفاده کنید؛ یعنی از
زنانه بودن خودتان باید به نحو احسن بهرهبرداری کنید. اما چگونه؟
نباید با پایینتر از خودتان رابطه داشته باشید؛ چون روز به
روز تنزل میکنید. اگر با هم سطح خودتان باشید، همیشه درجا میزنید.
باید با بالاتر از خودتان رابطه برقرار کنید، تا آنها شما را بالا
بکشند. فکر کنید که ته چاه هستید و مردان خودشان طناب، قلاب و تور
ماهیگیری و نردبان میشوند و شما از ته چاه بیرون میخزید و مهم نیست
که اگر مردان و پسران داخل آن چاه ماندند. فقط به فکر خلاصی خودتان
باشید و آنها را به حال خود رها کنید؛ چون اگر آنها بیرون آمدند برای
شما دردسرساز میشوند. شما گرگ ماده هستید و سایر زنان و دختران و
مردان و پسران توله گرگ ناخودی هستند. باید آنها را کشته و بخورید تا
رشد کنید و قوی شده و با پتانسیل بیشتری بهطرف شکار و اهداف خود
هجومآورید. چون آنها برای شما یا مزاحم و مراقب هستند و یا رقیب سرسخت
و جدی. به کسی رحم نکنید؛ چون هیچکسی به شما رحم و انصاف نخواهد کرد.
هر کسی خرخره دیگری را زودتر گرفت آن برنده نبرد است. سایرین باید زیر
دست شما باشند؛ چون شما زرنگتر و باهوشتر از آنها هستید. از کشته
آنها پشته و نردبان بسازید برای صعود از موانع مرتفع.
از برکه و باتلاق نترسید. زنان و
دختران دیگر را غرق کنید و از روی آنها رد شوید و از پسران و مردان
قایق بادی و پارویی درست کنید. ولی یواش پارو و پدال بزنید تا آسیبی به
والت وارد نشود. باکره ماندید خیلی بهتر است؛ چون همسر آینده
سؤالوجواب بسیاری دارد. همچنین مادرشوهر و... کل فکوفامیل مردانه و
زنانه شاید هم پزشکی قانونی یا مامایان.
اما پاسخ چیست؟
استاد دوباره خودت را
بیهوده خسته نکن. اینها را نیز خودمان بهصورت تجربی آموختهایم.
راهکار انجامش را بگو و یاد بده. چون اینها همگی نظری و تئوری هستند.
محقق کردن آنها در عمل سخت است. چیزی شبیه آزمونهای فکری انیشتین
هستند. آزمایشگاه عملی و میدان کجاست؟ چون قبل از ما خیلی زرنگها صاحب
و مالک شدند و با جدید و سعی فراوان در حال مراقبت و نگهبانی و پاسداری
هستند. گروهی ما را بهشدت میرانند تا نتوانیم نزدیک شویم. گروهی از
خود ما استفاده یا سوءاستفاده میکنند. گروهی هم دستوپای ما را
میبندند و ...
به طور مثال من میخواهم
خلبانی را از راه بدر کنم که فقط در حال پرواز و در آسمان به او دسترسی
دارم. تو آموزش بده من انجامش دهم. به اینگونه سؤالات ما پاسخ دهید و
در این زمینهها کلاس آموزشی راه بیندازید. وگرنه دروس قبلی را ما
خودمان به شما آموزش میدهیم؛ چون بهتر از شما بلد بوده و
فراگرفتهایم. چالش آن خلبان در حال پرواز است که محافظ پرواز با کلت
کمری پشت کابین است. نزدیک شویم گلوله خوردهایم. ما چگونه از آن سد
گذر کنیم. چالش ما این است نه چرندیات در ذهن و باور شما برای فریب خود
ما. دختران روس خوب بلد هستند که از توالت مردانه خارج و پشت میز
دانشگاه بنشینند که به ما هم یاد نمیدهند چه برسد به داخلشدن به
کابین هواپیما و زدن مخ خلبان پرواز.
استاد گرامی مشکل اینجاست که ما ضریب هوشی دختران روس را نداریم. اگر
داشتیم در هوافضا بوده و زرادخانه تسلیحات هستهای و ارتش بزرگی داشتیم
و... ژن ما ضعیف و ناتوان است. حالا هرچه گیرمان بیاید شکر نعمت هستیم
موتورسوار، راننده خودرو و وانت، ماشین سنگین، لودر بولدوزر و
شاسیبلند، اینجور چیزها دم دست ما بوده و برایمان راحت است و شکر خدا
اموراتمان میچرخد و به خانواده هم محتاج نیستیم؛ بلکه کمکحالشان نیز
میشویم. باندهای تبهکار و جرمهای سازمانیافته هم فوق سری و محرمانه
است. مابین خودمان باشد و به هیچکس چیزی نگو وگرنه سرت به باد میرود.
ما آنجا گیر داشته و گیر هم کردهایم. اصلاً امیدی هم به خلاصشدن
نداریم. کیف و والت و جیبهایمان را بگردید خودتان خوب متوجه میشوید
که جریان از چه قرار است. دنیای شما با دنیای ما متفاوت است مال شما
ایده آلیسم ولی مال ما رئالیسم است. مثل دنیاهای موازی است. یکی تیره و
آن دیگری روشن به نظر میرسد؛ ولی واقعیت این است که هر دودنیا پر از
سربازان زخمی و یانباز تیرخلاص خورده است. شما فکر میکنید که وضعیت
بهتری نسبت به ما دارید و گوش ما از آموزشهای غیرعملی و غیرممکن شما
پر شده است. کار ما آزمون و خطاست که هیچ راه برگشتی هم وجود ندارد.
فقط میتوان تغییر مسیر یا سرعت داد وگرنه برگشت غیرممکن و غیرعملی شده
است.
مغولان نابغه بودند که خوب گفتند که مردان
و پسران اینها لیاقتشان تمیزکردن و نگهداری اسطبل و طویله است که به
باور ما لیاقت و توان انجام دادن آن را هم ندارید؛ چون آن درگذشته بود
و الان دنیا عوض شده است. چون نمیتوانید یک خودرو و ماشین را
درستوحسابی نگهداشته و تعمیرش کنید. آن زمان اسب بود الان خودرو. این
وضعیت ماشینهای شماست وضعیت خودتان خیلی بدتر است؛ ولی اسبان مغول مثل
برق و باد بودند و رومیان را زیر سم اسب کوبیدند. شما همان بهتر که
سرتان به همراه ماشین خودتان را به درودیوار و یکدیگر بکوبید و سراغ
بیمهنامه بروید. بالای اسب باشید ثانیهای بعد زیر سم اسب تشریف
دارید. چه برسد به شمشیربازی و پرتاب تیر و نیزه از اینجور حرفها.
اما معضل آموزش جنسی پیشدانشگاهی
چیست؟
خوب ما الان آموزشکده فنی و
حرفهای داریم و دانشآموزان بدون سؤالوجواب مدارک خود را اخذ
میکنند. ولی سؤال برایشان این است که آن سرمایه اولیه یا محیط کار و
اشتغال برای ما کجاست؟ یعنی این مدرک را قاب کرده و به دیوار بزنیم.
برای ما شد نون و آب؟ نه بلکه ما نیاز به سرمایه داریم که تجهیزات
خریداری و محل کار و کسب راه بی اندازیم یا جایی استخدام و مشغول به
کار شویم. آموزش جنسی هم اینگونه است. یعنی دانشآموزان میگویند خوب
اولاً مثل آموزشگاه فنی و حرفهای این کارها را باید عملی انجام دهیم
تئوری که نمیشود. یا اصلاً به چه درد ما میخورد؟ محیط و مکان انجامش
کجاست که ما از این آموزشها بهرهبرداری کنیم یا نوع طبیعی و یا مدل
مصنوعیاش را باید در اختیار ما قرار دهید (فرشینه). حالا عزیزم صبر
کنید به وقتش. زمانی که ازدواج کردی انجامش بده. حالا کو تا ازدواج
بعضی از ماها اصلاً بلد نبودند؛ ولی الان یاد گرفتند و چه کسی میخواهد
که آنها را مهار یا توجیه کند. به جمعیت ما افزودید. کارتان تمام است
خود شما باید مدل ما شوید.
خودتان را مدل میکنیم. با کسی هم شوخی
نداریم؛ چون شما حس جفتگیری و قوای رقابت پستانداری ما را برانگیختید.
مشکل دانشگاه با ارگاسم چیست؟
تا به امروز هیچ دختر یا
زنی موفق به درک، فهم و توصیف ارگاسم به دیگران نشده و اگر هم فکر
میکند که موفق شده برای زنان و دختران دیگر قابلپذیرش و قبول نیست و
برای مردان و پسران هم نامفهوم و غیرقابلدرک است. گویا کسی او را درک
نمی کند. زنان و دختران حتی پزشکان و روانشناسان و... در توصیف ارگاسم
چرتوپرت میگویند. علت آن اینکه زنان و دختران نیز مثل کریستالهای
برف ساختار ژنتیکی منحصربهفردی برای خود داشته و در نتیجه تجربیات و
احساسات نیز متفاوت است. ازاینرو اساتید دانشگاه زن در این فکر
هستند که برای اولینبار موفق به درک ارگاسم و توجیه و توضیح آن به
دیگران شوند. ولی مشکل بسیار حادی در مقابل آنهاست. آنها برای درک و
تجزیهوتحلیل موضوع میبایست که تحقیقات عملی و آزمایشگاهی داشته
باشند. به طور مثال 40 یا 50 مرد و پسر را با سلیقه خودشان غربالگری و
پشتسرهم و بدون وقفه با آنها رابطه جنسی داشته باشند و تمامی حالات
ممکن برای سکس یا رابطه و... را امتحان و تجربه کنند تا اولاً
تحقیقاتشان جواب دهد و موفق شوند، ثانیاً فهمیدهها و دانستهها و
اکتشافات را بهصورت یک مقاله یا پایاننامه ارائه و منتشر کنند. اگر
همسر و شوهر داشته باشند، به این فعل تحقیق گفته نمیشود؛ بلکه نامش
خیانت است و منجر به شکایت و طلاق و...
اگر
همسر رضایت محضری دهد، شوهرش میشود قرمساق و شریک جرم. طبق قانون هر
دو مجرم هستند؛ چون فعل زن هم زنای دستهجمعی است. روشنفکران و
دگراندیشان او را بداخلاق، روسپی و خائن به خانواده خطاب میکنند و آن
مقاله یا تحقیق خودش مدرک جرم و بهنوعی اعتراف به بزه است. به این
دلیل بسیار مهم اساتید دانشگاه زن را نمیتوان مهار کرد. آنها خود
روشنفکران و دگراندیشان را پشت سر گذاشته و از روی تعاریف و خطقرمزهای
آنها در مورد اخلاقیات هم عبور میکنند. چون این یک تحقیق علمی و زنانه
است و زن حق اختیار و مالکیت بر بدنش را دارد و اصلاً به هیچکسی هم
ربطی ندارد. حالا خانواده پدری و خانواده شوهری، قانون، دولت، جامعه از
هر قشر و طرز فکر و کلاً هر خری که در روی سیاره زمین نفس میکشد بوده
باشد. این یک چالش بزرگ است آیا انسانها میتوانند جلوی تحقیقات علمی
یک زن دانشمند را بگیرند؟ درحالیکه این تحقیق در مورد یک موضع بسیار
مهم است که نصف یا تمام جمعیت دنیا در آن درگیر
هستند و پایان راه به هیچ
جا ختم نشده است جز انترهایی مثل خودشان که سیاره زمین را به گند و گوه
کشیدهاند. آن هم نه یکی بلکه 8 میلیارد خرابکار بیولوژیک. این انرژی
یا نیرو سازنده است یا ویرانگر و تخریب کننده طبیعت؟ البته که پاسخها را باید همان
استاد دانشگاه دانشمند زن بدهد. حلکردن این چالش راحت است. منتها آن
استاد دانشگاه باید عقل داشته باشد که این چالش را در تمامی کشورهای
جهان، حتی اسلامی بتواند حل کند. ولی چون ندارد نمیتواند انجامش دهد.
گروه بیشتر از دو نفر است و هیچ نیازی به کمک مالی و تأمین هزینه و
امکانات ندارد و در هیئت داوران مانَکهای علم و فناوری قبول شده و
پذیرفته هم میشود.
مشکل واقعی اینجاست که این آزمون میتواند مثل آزمونهای فکری انیشتین
بوده باشد؛ یعنی در اول منطق آزمایشگاهی و علمی ظاهراً درستی داشته؛
ولی بعداً شکست بخورد؛ ولی موضوع مهم توفیق در انجامدادن آن است. حالا
نتیجه بدهد یا ندهد آن بحث دیگری است و اینکه گویا بعضی از اساتید
دانشگاه زن خجالتی تشریف دارند یا معتقد، پایبند به اصول اخلاقی و...
یا نمیتوانند با تمامی مکاتب بشری خود را درگیر کرده و پیروز از میدان
نبرد با مردان و زنان دیگر بیرون بیایند. آیا این فعل آنها خیانت به
علم و دانش بشری نیست؟ یا اینکه علم و دانش را قربانی چیزهای دیگری
میکنند؟ مثلاً مصلحت جامعه! اصلاً چرا موضوعات دیگر باید در علم و
دانش مداخله کنند و... انسان میتواند از پروژههای علمی و تحقیقاتی
صرفنظر کند آن هم موضوع به این مهمی و پیچیدگی که برای کل دنیا سؤال
است؟ آیا نباید پاسخ سؤالات مردم و اهل زمین را داد؟ پس اساتید دانشگاه
به چه دردی میخورند؟ آیا میتوان مثل انیشتین این آزمون را بهصورت
فکری و یا شبیهسازیشده انجام داد؟
آیا
بعدازاین نوبت جنگ روشنفکران، دگراندیشان با اساتید دانشگاه است؟ این
جنگها کی تمام خواهند شد؟ عقیده چه کسانی بر دیگران چیره و پیروز
خواهد شد؟ علم
و دانایی برتر است یا اخلاقیات یا خرد؟
آزادی حق انتخاب برای زنان و دختران مهم است یا دین، مذهب، مکتب،
ایدئولوژی، اقتصاد یا مسائل سیاسی، اجتماعی، نظامی و آموزشی یا حتی خود
تحقیقات یا دانشگاه؟ کدام یک از اینها اولویت دارند؟ نقش یا نظر و
تصمیم جامعه فمینیستهای صورتی در این میان چیست؟ آیا آنها حق اظهارنظر
و اتخاذ تصمیماتی در این زمینه دارند؟ میتوانند در این زمینه
نقشآفرینی و جهتدهی کنند؟ یعنی خودی نشان دهند؟
ارگاسم مصنوعی چیست؟
ما
در آینده با چالشهای بهمراتب بزرگتر از این روبرو هستیم و چهبهتر
که از الان به فکر حلوفصل کردن آن بوده باشیم. این چالش در آینده به
طور واقعی روی خواهد داد. حتی چالشهایی که روشنفکران و دگراندیشان حتی
نمیتوانند به آن فکر کنند یا اینکه در خواب خود دیده باشند. اگر این
استاد دانشگاه زن تنها هدفش تحقیقات علمی بوده باشد، میتوان او را به
روسپیگری و انحراف اخلاقی و گذر از خطوط قرمز انسانی محکوم کرد و
مانعی بر سر راهش گذاشت و با تحقیقات علمی مخالفت و مبارزه کرد؟ حق با
این زن است یا 8 میلیارد انسان ساکن در روی زمین؟ میشود در این زمینه
انتخاباتی برگزار کرد و هزارانهزار سؤال دیگر که یک چالش بینالمللی
است. آیا رئیس دانشگاهی میتواند نتیجه این تحقیقات را تأیید و منتشر
کند چه برسد به مجوز شروع و انجام تحقیقات؟ نتیجه تحقیقات چه میتواند
بوده باشد؟ آیا میتوان نتیجه تحقیقات را بهصورت سیگنالهای عصبی به
پسران و مردان منتقل کرد؟ یعنی مردان و پسران نیز حس ارگاسم زنان و
دختران را به روش الکترو عصبی تجربه کنند؟ آیا میشود اینگونه تجهیزات
الکترونیکی یا بیو شیمیایی را ثبت اختراع
یا تولید انبوه کرد؟ آیا میتوان این صنعت
تازهمتولدشده انتقال حس ارگاسم زنان به مردان و حتی مردان به زنان را
تبدیل به یک تجارت و صنعت سودآور کرد؟ سود حاصله از این صنعت انتقال ارگاسم
مشروع و قانونی است و باید مشمول پرداخت مالیات شود؟
آیا
ممکن است امثال شرکت فناوری عصبی نیورالینک در این زمینه در حال تحقیق
و مطالعه بوده باشند و هزاران سؤال دیگر. آیا برای اینگونه انتقال
احساسات جنسی میتوان مجوز شرعی و اخلاقی یا قانونی گرفت؛ یعنی نظر پاپ
و قانونگذار چیست؟ چون هیچگونه تماس فیزیکی مابین دو یا چند شخص
برقرار نمیشود و همه چیز بهصورت مجازی یا واقعیت مجازی است و تمامی
سلیقههای جنسی افراد برطرف شود. آن هم با هر سنوسال و جنسیتی؟
یا موجودات تازه خلق شده ای مثل انسان نماها؟ آیا
اینگونه اساتید میتوانند دانشگاه را رها کرده و تحقیقات خود را
بهصورت رسمی و علنی به این گونه مراکز تحقیقاتی منتقل کنند؟ شاید
اینگونه تجهیزات بتوانند مانع ارتکاب تمامی جنایتهای مرتبط با روابط
جنسی بوده باشد. یعنی مانعی برای جرمهایی مثل تجاوز، رابطه جنسی با
افراد زیر سن قانونی و... بوده باشد؟ آیا مافیا یا ماسون یا باندهای
تبهکار جنسی ساکت مینشینند تا شاهد نابودشدن صنعت خودشان باشند؛ چون
ممکن است این تجهیزات بهمراتب بهتر بوده باشند و البته ارزان و بدون
درگیری با قانون و مجازات. تکلیف زنان و دختران روسپی چیست؟ آیا آنها
نیز موافق هستند تا کسبوکارشان تخته شود؟ آیا میتوان برای آنها
اشتغال جدیدی ایجاد کرد؟ زنان و دختران و حتی پسران و مردان چگونه
خواهند توانست بهوسیله جاذبه جنسی به اهداف خود برسند؟ آیا انسانها
چه مرد و چه زن در مقابل فنّاوری جنسی در نهایت محکوم به شکست هستند؟
دعاوی در کجا مطرح میشوند و چه مرجعی صلاحیت حل اختلاف یا صدور حکم
نهایی را دارد؟ آیا فناوری عصبی و بیولوژیک میتواند بر احساسات بشری
قالب و چیره و پیروز شود و این انسان نر و ماده را از میدان خارج کند؟
آیا میتوان تجربیات جنسی جدید ایجاد کرد که تجربه و انجام آن در دنیای
واقعی غیرممکن و غیرعملی است؟ مثلا جفتگیری
حیوانات؟ چند سال دیگر این فناوریها رونمایی
خواهند شد؟ مردم چقدر حاضرند برای این تجربیات مافوق بشری
یا مادون انسانی پول خرج کنند؟
آیا زن برای مرد و مرد برای زن ارزش جنسی خواهد داشت یا موجودی بیمصرف
جنسی خواهد شد؟
به
طور مثال انسانها شیفته و دلباخته احساسات جنسی گربهها شوند و
احساسات جنسی خودشان را رها و فراموش کنند. آیا در میان این همه پرنده
و خزنده و پستاندار و... احساسات جنسی انسان حرفی برای گفتن یا اصلاً
جایگاهی خواهد داشت. چنین به نظر میرسد که انسانها از روابط جنسی نوع
خودشان خسته و سرخورده شدهاند و نیاز به اینگونه تجهیزاتی دارند تا
اولاً تنوعی کرده باشند و ثانیاً زندگیکردن برای آنها مفهومی کاملاً
طبیعی، ارگانیک و جدید داشته باشد. چون از طبیعت خیلی دور و فاصله
گرفته اند. آیا کلیه صنایع مرتبط با مسائل جنسی این شکست بزرگ را قبول
کرده و تسلیم میشوند؟ ازدواج و تشکیل خانواده چه انگیزه و جایگاهی
خواهد داشت؟ آیا همسران اجازه استفاده از اینگونه تجهیزات را خواهند
داد یا خودشان مشتری دائمی آن خواهند شد؟ آیا انسانها به اینگونه
تجهیزات احساس حسادت و رقابت خواهند کرد؟ آیا اجازه خواهند داد تا اعضا
خانواده و همسرانشان به اینگونه تجهیزات اصلاً نزدیک شوند چه برسد به
استفاده موقت یا دائمی؟
مغولان تعدادی از ترکهای باطله آذربایجان ایران یعنی بعضی از
سگتولههای بابک مفعول را روانه اسطبل و طویله (توالت انعام) کرده
بودند تا همراه پارسیان تیمار و نظافت کنند و شنیده بودند که بابک و
اطرافیانش چه غلطی کرده و با رومیان بر علیه عباسیان مسلمان شیعه
دستبهیکی کردهاند؛ ولی با کمال تعجب دریافتند که آنها با اسب و الاغ
جفتگیری میکنند و خیلی به خشم آمده و دستور دادند که ترکان باطله
آذربایجان را مثل گنجشک سر ببرند؛ چون در مغولستان قدیم و زمان بربریت
هم اینچنین چیزی را ندیده و نشنیده بودند که یک ترک به مرکب نر یا
ماده خود تجاوز جنسی کند. آنها خیلی زود دریافتند که طرفداران بابک چه
جانوران سبکسر و احمقی هستند.
بعد
از آن اصلاً اجازه ندادند که ترکان باطله آذربایجان باقیمانده از آن
کشتار بزرگ، بهطرف انعام و چهار پایانشان نزدیک شوند. هر ترکی بهطرف
اسب یا الاغی نزدیک میشد حکمش مرگ بود؛ چون اسبان و الاغهای مغول
بسیار باارزش و تربیت خاصی داشتند که ترکان باطله آذربایجان آن تربیت
خانوادگی را هم ندارند. به باور مغولها زنازادگان بابک حرامزاده
مفعول خیلیخیلی پستتر و فرومایهتر از حیواناتی مثل کفتار و شغال
بودند. چون برای چهارپایان مخاطرهآمیز بودند. چیزی بدتر از نایمان های
بربر بودند البته بسیار بزدل و ترسو که جرئت جنگیدن هم نداشتند. فقط
کارشان شده بود جفتگیری و...
اما
معضل بزرگ اینکه مغولان برای اسطبل و طویله نیرو کم آوردند و این بار
از دختران و زنان ترک باطله آذربایجان استفاده کردند؛ ولی بعداً متوجه
شدند که آنها عاشق و شیفته آلت الاغ و اسب هستند و با اسبها و
الاغهای نر جفتگیری میکنند که خیلی خطرناک بود؛ چون اگر آنها به این
فعل عادت میکردند بهاحتمال خیلی زیاد بهطرف دختران و زنان مغول حمله
و آنها را قطع نخاع میکردند. مغولان به دو نتیجه رسیدند. شاید این
دختران و زنان جاسوس دشمن هستند و میخواهند به این روش و ترفند به
دختران و زنان مغول آسیب جدی وارد کنند یا اینکه ترکهای باطله
آذربایجان به این روش تولید و تکثیر میشوند؛ یعنی دختران و زنان ترک
باطله با حیوانات جفتگیری سپس مردان و پسران ترک باطله را به دنیا
میآورند. بههرحال آنها قتلعام دیگری راه انداختند که در آن دختران و
زنان قطع گردن میشدند که بههرحال در تاریخ ثبت شده که مغولها در
ایران بیشتر از اینکه پارس بکشند، ترک کشی راه انداختهاند؛ چون آنها
اولاً سگ سنی و ثانیاً باطله هرزه یا پورن بودهاند؛ چون زنازاده بابک
مفعول بودند و از ترس کشتهشدن توسط مغولها مذهب تشیع را انتخاب
کردند. چون عادت به جفتگیری با حیوانات را داشتند؛ چون خودشان الاغ و
خر بودند؛ چون اگر عقل داشتند با اعراب و مغولان مسلمان وارد جنگ نشده
و متحد رومیان نمیشدند. این یک واقعیت است که یک کالیبر 30 افریقایی
هم نمیتواند یک ترک باطله را ارضا کند؛ بلکه آنها به دنبال کالیبرهای
50 و 60 حتی بالاتری هستند.
اگر
روزی در دنیا مسابقات کالیبر بالا راه بیفتد بهیقین دختران و زنان ترک
باطله مقام اول را دریافت و به خانه آورده و به برادران، شوهران و
پدرانشان تقدیم میکنند که خیالتان راحت، نهتنها از عهده سربازان خدا
برمیآییم؛ بلکه قادر به راضیکردن مرکب آنها نیز هستیم و پشت ما پناه
بگیرید. والت سنگر شما باشد.
ترکهای باطله آذربایجان خیلی
شانسآوردند که مغولان از رسم شیطانی
شورت ریزان آنها باخبر نشدند که اگر متوجه این بالماسکه ساسانی
میشدند، ترکی در ایران زنده نمیماند؛ یعنی همه آنها را زندهزنده در
آتش میسوزاندند. چون پارسیان بیهمهچیز دستکم ادبیاتی برای خود
داشتند که ترکان آن را هم نداشتند.
کوچه
لره
سو
سپمیشم
- اسب و الاغ بشاشد سر قبر پدرت.
طرح اعزام دانشجو به خارج از کشور:
دانشکده پلیس و نظامی آلمان سگ
پذیرش میکند. آن هم فقط نژاد ژرمن که دلایل آن را قبلاً توضیح دادیم.
ولی بعضی کشورها مثل ایران که دچار ملیگرایی و حس ناسیونالیسم افراطی
شدهاند، غیرتی شده و به آنها پیشنهاد میدهند که شما از سگهای ایرانی
هم باید پذیرش کنید، که نمیکنند و در جواب میگویند که سگهای ایرانی
آن ژنوم و تواناییها را ندارند و اصلاً غیرممکن است. ولی ایرانیها
پیشنهاد عجیبی میدهند و آن اینکه ما هرقدر پول خواستید به شما
میدهیم، در حد توانایی، این سگان ولگرد خیابانی چیزهای بیاموزید و ما
هم به ملت خود نشان داده تا مایه دلگرمی شوند، که سگ ایرانی هم چیزهای
برای گفتن و نشاندادن دارند تا مردم ایران مأیوس، ناامید و سرخورده
نشوند. یعنی حس ناسیونالیسم آنها تحریک و تقویت شود؛ یعنی ایرانیها
نیز در جامعه بینالمللی حرفی برای گفتن دارند.
در
آلمان شاید بهزور بتوانند به این سگها اسمشان را یاد دهند یا دست بده
و برو این را بیاور. ولی متوجه میشوند که اینها دختر و زنباز
شدهاند؛ چون خوراک و غذای این سگها را زنان تضمین و تأمین کردهاند و
از آنها محبت و نوازش بسیاری دیدهاند و گرایش بسیار زیادی برای
جفتگیری با انسان را دارند. از نوع مرد متنفر و فراری هستند؛ چون سنگ
خوردهاند؛ ولی شیفته نوع زن و دختر شدهاند. اگر بدجنس بوده باشند به
آنها میآموزند که شما سالی یک یا دو بار فحلی شده و فرصت جفتگیری
دارید آن هم با کلی کتککاری که شاید موفقیتآمیز هم نبوده باشد. این
ایرانیها هر روز فحلی و آماده جفتگیری هستند. نوع ماده سگهای ولگرد
را نیز ارسال کنید تا آنها را نیز درست و حسابی تربیت کنیم تا آنها نیز
شیفته مردان و پسران شوند. آلت جنسی آنها را بلیسید و با آنها جفتگیری
کنید. حالا مرد و زن یا دختر و پسر هم فرق نمیکند. از کجا میفهمند که
کار ماست؟ در جواب میگوییم که اینها سگ هستند و جامعه شما انحراف یا
محرومیت و محدودیت جنسی دارد و به سگها گرایش پیدا کردهاند. به
مردمان خود آزادی جنسی دهید تا سگها را فراموش کنند. لنگهکفش در
بیابان غنیمت است. سرزمین خود را آباد کنید و کفش و چکمه درست حسابی به
پوشید و فرزندانتان بیآبرو و بیحیثیت هم نشوند. جفتگیری انسان با
انسان درست و شایسته است یا جفتگیری آنها با حیوانات و تمامی تقصیرات
به گردن خود شماست. شما میخواهید این قراردادهای پر هزینه و سودآور
برای ما را لغو کنید. تا آخرین یورو باید پرداخت کنید. دفعه بعد برای
شما مربی آموزشهای جنسی صحیح را ارسال میکنیم به همراه تمرینات عملی.
شما که نمیتوانید سگها را شلاق زده و زندانی و اعدام کنید باید
تحملشان کنید؛ چون بابت تربیتشان هزینه صرف کردهاید و اینها نماد
ملیگرایی یا ناسیونالیسمی شما هستند. چندین بار با هواپیما جابهجا
شدند. اصلاً ما از شما شکایت داریم؛ چون مردان و زنان مربی ما را از
راه به در و فاسد کردند و مجبور شدیم که آنها را اخراج کنیم. عدهای
خبرنگار و فعال مدنی هم فیلم و عکس گرفتند و بمباران خبری کردند که
تماشا کنید سگهای ایرانی چنین هستند حالا خودشان چه هستند الله و
اعلم.
ایرانیها اصلاً دروغ میگویند که آریایی هستند. جرئت دارید شکایت
تسلیحات شیمیایی یا خسارت نیروگاه زیمنس در بوشهر را به زبان بیاورید.
چیزهای بدتری برای ارائهکردن داریم. دامپزشکان این سگها را معاینه
کردند و متوجه شدند که پر از اسپرم پارسی هستند. حتی فهمیدیم که این
اسپرمها متعلق به کدام یک از مردان و پسران است. همچنین ترشحات واژن
زنان ایرانی در آلت سگهای نر و... بروید پی کارتان زیاد مزاحم نشوید.
خواسته شما آن چیز مزخرف فریبکارانه بود ما به خواستههای حقیقی خود
رسیدیم.
خرمیان یا خرمدینان هم اینگونه بودند. برای آموزش مبارزه و جنگ با
عباسیان به روم ارسال شدند و آنها زود متوجه شدند که اینها به درد جنگ
با عباسیان نمیخورند. چیزهای دیگری آموختند تا شاید مثمرثمر بوده
باشد. مثلاً اسلام و خداستیزی برای جلوگیری از نفوذ و همهگیرشدن اسلام
و... حتی به آنها آموختند که اگر اسیر شدید، شما را به کار توالت شوری
بر میگمارند. کاری با اسبها و الاغها انجام دهید که بهجای جنگ به
فکر جفتگیری باشند و زنان و دختران عرب را قطع نخاع کنند و... ترویج
قمار، شراب، زنا، لواط هم بهترین کار برای ترغیب و تشویق جامعه برای
جنگ با اسلام است و...
مغولان خیلی باهوش بودند؛ چون رفتاری از ترکان باطله آذربایجان دیده
بودند که برای آنها عادی شده و بهصورت غیرعمدی بر علیه خود آنها انجام
میشود. یعنی اگر سربازان آنها با ترکان قاتی شده و با آنها خودمانی و
صمیمی شوند، فاتحه قوم مغول خوانده شده است. آنها را کاملاً توجیه
کردند که شما آنها را به دیده هم وطن ترک یا مغولی میبینید؛ ولی آنها
دیگر عوض شدهاند؛ چون فقط ظاهر و زبانشان برای شما آشناست و تا
میتوانید از آنها کشته بگیرید تا بقیه بترسند و جرئت نکنند که به شما
نزدیک شوند. به شما نزدیک شدند و شما هم آنها را پذیرفتید به خود شما
رحم نمیکنیم. از پشت سر و بدون اطلاع زخم بر میدارید؛ چون دیگر خود
شما برای ما خطرناک و آسیبپذیر خواهید شد. در یک جمله ترکان آذربایجان
باطل شده و غیرقابلاصلاح و تربیت شدهاند و اصلاً به درد اسلام و جنگ
و جهاد هم نمیخورند؛ چون خرمیان و رومیان آنها را خراب و فاسد
کردهاند. ظاهرشان دوست ولی باطن آنها بدتر از هزار جاسوس و نفوذی و
دشمن شده است. آنها با خود خدا اعلام جنگ کردهاند؛ ولی خودشان اصلاً
هیچ خبری ندارند. سرهایشان را سنگفرش خیابان کنید تا برای بازماندگان
درس عبرتی شود و نزدیک ما نیایند.
اعزام دانشجو به خارج از کشور هم اینگونه است. چه دانشگاهی و چه نظامی
یا انتظامی. تمامی دانشگاههای دنیا پذیرش انسانی دارند. ولی آنها به
دنبال نژادهای بخصوص با تواناییهای کافی و لازم هستند و نه هر کس و
ناکسی. ولی همان توضیحات قبلی روی میدهد و بدتر از همه اینکه آنها
تبدیل به موش آزمایشگاهی میشوند و به طور نامحسوس مورد تحقیقاتی
انسانی یا نژادی قرار میگیرند. همانطور که خرمیان نفهمیدند که منظور
کلی رومیان چیست؛ یعنی تضعیف اسلام، شکست عباسیان و ناتوان شدن خود
خرمیان و در نهایت یک هجوم بزرگ و اشغال منطقه توسط خود رومیان،
دانشجویان پارسی هم درست منظور آنها را متوجه نمیشوند؛ یعنی شما هرچه
که در توان دارید با هر راهکار و راهبرد اخلاقی غیراخلاقی، دینی
غیردینی، شرعی و غیرشرعی، مذهبی غیرمذهبی، از هر نوع و قسم و رنگ و بو،
مکتبی غیر مکتبی و... تابعیت خود را عوض کنید، به ایران برگردید، سیاسی
شوید، فعال مدنی شوید، انقلابی یا ضدانقلابی شوید، طرفدار یا مخالف
شوید، چپ و راست شوید، اپوزیسیون یا ائتلاف شوید، ملیگرا، مشروطه،
سلطنتطلب شوید، قومگرا و تجزیهطلب شوید، شورشی و خرابکار شوید،
اصولگرا شوید و در کل هر غلطی و هر گوهی که خواستید بخورید و انجام
دهید و به رقیبان خود هم رحم نکنید. همه چیز را به هم بریزید و واژگون
کنید و... در نهایت همه چیز را خود ما صاحب شویم؛ چون شما ژن پست و
معیوب هستید و برای نابودی خودتان و وطنفروشی و خیانت هم کافی هستید.
در نهایت با حمله یا بدون حمله همه چیز شما از آن ما خواهد بود؛ ولی
تصور خواهید کرد که سرزمین، مملکت خودتان است؛ ولی چیز دیگری خواهد
بود؛ چون لیاقت و فهم و شعورتان همان قدر بود. تولهسگ بابک یا پارسی
مجوس دالیت یا ترک باطله و عرب و... چه فرقی با هم دارید؟ در نهایت
همگی از یک چشمه آب میخورید. ما هزار بار گفتیم که سگ ولگرد خیابانی و
دانشجوی ایرانی هیچ پوخی نمیشود. شما اصرار و پافشاری کردید ما هم
چیزی تربیت کردیم خدمت شما بعداً میفهمید داخل این پگیج مرموز چیست؟
خوب کاملاً مشخص و معلوم است. اقوام خارجی مسابقه و رقابت گذاشتهاند
که دارایی و اموال این احمقهای مغرور را کدام ژن برتر خارجی صاحب
خواهد شد و ایران فعلی صحنه رقابت و نبرد ژنوم روسی، اروپایی، امریکایی
و آسیایی است. یعنی چه کسی قدرت و سرعت و برتریات خودش را به دیگری
ثابت و روکمکنی میکنند. آنها یکدیگر را به چالش کشیدهاند آن هم با
مسابقه ایران بردی که بود؟ ایرانیها در این میان آلت دست و دلقکی بیش
نیستند. فکر میکنند که بازی میکنند و نقشآفرین هستند؛ ولی خودشان
مهرهبازی ژنها و نژادهای برتر جهانی هستند. چون لقمه و طعمه بزرگ
است. همانند نهنگ بزرگی که به ساحل نشسته و هیچ نیازی به شکار هم
ندارد. هرکسی زودتر رسید و قدرت و فهم و شعورش زیاد بود در نهایت نصیب
آن خواهد شد.
ولی
مسابقه یا مبارزه اصلی مابین شیاطین و الله است. درست زمانی که فکر
کردند که بر خدا غلبه کرده و چیره شدهاند و اسلام را نابود کردند با
حمله مگاگ روبرو میشوند و به آنها میگویند شما که ژن برتی بودید و
فکر کردید که این مبارزه را بردید. اینک کمی هم با ما کشتی بگیرید. هر
چه در توان دارید به میدان آورید و گارد بگیرد. در چشم بر همزدنی گارد
و مارد شما تکهتکه و پارهپاره میشود. پس سریع باشید و زود عمل کنید
تا پیروز میدان باشید؛ ولی جر نزنید و تسلیم هم نشوید. چون هیچ خبری از
اسارت در میان نیست، اسرا سلاخی میشوند. راهی است که انتخاب کردید.
باید تا آخرش بروید. گوهی است که خوردهاید تا پایان چاه توالت باید سر
بکشید. دست به مهرهبازی است و گویا درهای توبه نیز بسته شده است و
اسلامآوردن شما هم هیچ سودی به حال شما نخواهد داشت. چون 1400 سال
سپری گشته است. همانی باشید که بودید و خواستید که باشید. میدان را
خالی نکنید؛ چون همه جای میدان باید پر بوده باشد.
در
حقیقت در دوران استیلای خرمیان در ایران، مردم ایران دو چالش بسیار
بزرگی داشتند. اگر عباسیان سرکار بوده و صاحب قدرت و استیلا باشند،
مسلماً تبعات و مشکلاتی برای آنها به همراه خواهند داشت؛ ولی اگر
خرمیان موفق به ساقط کردن عباسیان شوند، رومیان بلافاصله و بدون فوت
وقت به ایران هجوم آورده و آن را تملک و یا اشغال یا آشغال میکنند و
وضعیت میتواند خیلیخیلی بدتر هم بشود. امروزه هم مردمان ایران با
چالشی مشابه و بهمراتب بدتر مواجه هستند. اگر چالش اول را حل کنند با
چالش بدتری مواجه میشوند و حلکردن چالش دوم میتواند غیرممکن یا
غیرعملی بوده باشد؛ چون یک چالش نظامی نیست؛ بلکه یک چالش اجتماعی،
فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دینی و مذهبی و... خواهد بود. چالش مردمان
قدیم ایران را مغولها حل کردند؛ یعنی در نهایت با یک حمله کوبنده
اعراب و اسرائیل را از ایران فراری داده و به قلب امپراتوری نیمهجان
روم تاختند. ولی امروزه از مغولها خبری نیست و این دو چالش بزرگ برای
مردم ایران دوباره پابرجا شده است. اینک چگونه میتوانند هر دو چالش را
یکجا حلوفصل کنند؛ یعنی هم بر عباسیان جدید و هم بر رومیان جدید درجا
و در یک مرحله غالب شوند و از شر آنها خلاص شوند. این کار را باید
خودشان انجام دهند و نه از عباسیان جدید و نه از رومیان جدید کمک و
حمایت بطلبند. چون مغولها به تنهای توانستند که این کار را انجام دهند
و این دو چالش بزرگ را کاملاً حلوفصل کنند و خودشان برای ایران هرگز
تبدیل به چالش نشدند؛ بلکه چالش آنها را حل کردند. چون مغولها بعد از
رسیدن به مدیترانه و دریای سیاه ایران را کلاً از یاد و خاطر خود برده
و آن را رها کردند برای خود ایرانیان. چون آنها به دنبال فتح اروپا
بودند و ایران برای آنها زمینی بیبرکت بود.
محمدرضا طباطبایی
۱۴۰۲/۰۶/۰۴
http://www.ki2100.com