زوج
ماده - مادههای خنثی عامل اصلی انرژی نوسان خلأ یا انرژی نقطه صفر
هستند - ذره هیگز دقیقاً چیست؟
به استناد تعاریف فعلی / " بدون هیچگونه میدان خارجی و با حذف تمامی
اشعهها، باز هم انرژی نوسانات خلأ وجود دارد. در واقع فضا در
پایینترین نقطه پتانسیل خود، دارای مقدار انرژی مخالف صفر است. انرژی
نقطه صفر یا انرژی نوسان خلأ، اصطلاحی است که برای نوسانات تصادفی
امواج الکترومغناطیسی در خلأ بکار برده میشود و این انرژی پس از حذف
تمام انرژیهای موجود در محیط، باز هم مشاهده میشود. مفهوم انرژی نقطه
صفر نخستینبار توسط انیشتین و اوتو استرن در سال 1913 تحت عنوان
«انرژی رسوبی» یا «انرژی مبهم صفر» مطرح شد. همه سیستمهای کوانتومی
دارای یک مقدار انرژی نقطه صفر هستند. این اصطلاح عموماً برای حالتهای
کوانتومی نوسانات هماهنگی بکار میرود که در آن نوسانکنندهای وجود
ندارد. در کیهانشناختی نیز انرژی خلأ مبنای ثابت کیهانشناختی است.
نمونه آزمایشی انرژی نقطه صفر مستقیماً توسط اثر کاسیمیر (کازیمیر) در
مقیاس نانو مشاهده شد. یک روش برای توضیح این پدیده، استفاده از اصل
عدمقطعیت مکانیک کوانتومی است که بهموجب آن انرژی نمیتواند به طور
مطلق صفر باشد. مسئله مهم دیگری، فرایند تولید ذرات مجازی است که نتیجه
اصل عدمقطعیت است و طبق رابطه زیر امکانپذیر است:
ћ=h/2π
, ∆E∆T≥ћ
که
طی آن خلأ ممکن است یک یا چند ذره با انرژی E∆ در مدت کوتاه T∆ تولید
کند؛ بنابراین هرگونه تجزیه و تحلیلی باید بتواند تولید ذرات در خلأ
حتی تابش هاوکینگ در یک میدان قوی گرانشی، نظیر میدان گرانشی
سیاهچالهها را توجیه کند . "
گوردن کانه
نظریهپرداز فیزیک ذرات بنیادی و استاد دانشگاه میشیگان که کارهای او
روی آزمایش و گسترش مدل استاندارد متمرکز است، ده سؤال بیجواب فیزیک
را منتشر کرده است. اولین سؤال مطرح شده این است که همه نظریههای
امروزی به طور ضمنی بیان میکنند که جهان باید حتی در خالیترین مناطق
خود شامل تراکم شدید انرژی باشد. اثرات گرانشی این پدیده که آن را
انرژی خلأ مینامند، یا میبایست جهان را مدتها پیش درهمتنیده باشد
یا باعث گسترش آن به مقداری بسیار بیش از اندازه کنونی شده باشد. مدل
استاندارد نمیتواند برای فهمیدن این نکته که مسئله ثابت کیهانشناسی
نامیده میشود، کمکی کند!
اما
موضوع بسیار مهم این است که ما باید همواره این نکته را به یاد داشته
باشیم که انرژی نقطه صفر دارای ماهیتی الکترومغناطیسی است، بنابراین
عنصر یا عامل تولیدکننده این انرژی نیز باید از ویژگیهای میدانهای
الکترومغناطیسی برخوردار باشد، یعنی باردار باشد تا بتواند ویژگیهای
الکترومغناطیسی انرژی نقطه صفر را توجیه کند و ما میتوانیم از اثرات
(میدانهای) گرانشی موجود در خلأ چشمپوشی کنیم . ولی همانطور که
میدانیم دسترسی به مکانی بدون هیچگونه میدان خارجی و با حذف تمامی
اشعهها (صفر کلوین) اگر غیرممکن نباشد کار بسیار سختی است، برای اینکه
اگر ما از هر مانعی استفاده کنیم ممکن است میادین بر آن مانع القا شده
و بعد خود همین مانع، مولد میدان شود و همچنین ممکن است این مانع خود
جاذب اشعه و سپس مولد و دافع این اشعه شود، ولی بههرحال میتوان
اینگونه فرض کنیم که در هستی هیچ سکونی وجود ندارد، به طور مثال
اتمها و مولکولها با سرعتهای بسیار بالا در حال نوسان هستند که در
جامدات دامنه این نوسانات کم ولی در گازها این دامنه نوسانات نسبتاً
زیاد است و همواره اتمها و مولکولها با شدت با هم برخورد و تصادم
دارند.
در مورد خلأ و زوج
ماده - مادههای خنثی هم اینگونه است، در واقع زوج ماده - مادههای
خنثی همواره در نوسان هستند و با هم برخورد دارند و این برخوردها باعث
بهوجودآمدن تغییر در سرعت زاویهای (اسپین) ذرات شده که به نوبه خود
مولد امواج الکترومغناطیس است. در پارهای از موارد ممکن است پیوندها
در بازه زمانی بسیار کوتاهی گسسته و مجدداً برقرار شوند و همچنین بسیار
محتمل است که تصادم مابین زوج الکترون - الکترونها و زوج پروتون -
پروتونها رخ دهد که در لحظه برخورد علیرغم تولید و انتشار امواج
الکترومغناطیس، چنانچه برخوردها شدید باشد شاهد پدیدار شده اتمهای
هیدروژن و یا پاد هیدروژن و.... باشیم، آشکارشدن ذرات و پاد ذرات نیز
بسیار محتمل و توجیهپذیر است که در نوع خود بسیار شگفتانگیز خواهد
بود (آفرینش ذرات و اتم یا زایش آنها از خلأ)، ولی بهطورکلی برخورد و
تصادم زوج ماده - مادههای خنثی انرژیزا است و آن هم از نوع
الکترومغناطیسی و این پدیده در همهجا عملی و ممکن است حتی درون اتاق
یا خانهای که درون آن هستیم. پیوند مجدد ذرات با دریافت انرژی از محیط
یا خلأ همراه است که این فرایند دمای خلأ را متعادل نگه میدارد. در
مقالات بعدی نشان خواهیم داد که نوترینو خودش یک زوج الکترون - الکترون
خنثی است.
اما
موضوع مهم این است که ما نمیتوانیم میدان الکتریکی را مستقل از میدان
مغناطیسی در نظر بگیریم و برعکس که در مورد ماده و انرژی برای ما در
این عالم فیزیکی آفریده شده هم این چنین است، یعنی هر جا انرژی باشد
باید به دنبال ماده یا جرم (منبع تولید و انتشار آن) باشیم و هر جا
ماده یا جرم باشد باید به دنبال تولید و انتشار انرژی بود، تصور این دو
بهتنهایی و انفرادی برای ما غیرممکن به نظر میرسد. زوج ماده -
مادههای خنثی میتوانند حجم و جرم بسیار عظیمی از کیهان را تشکیل داده
باشند که نهتنها قابلمشاهده و احساس نیستند؛ بلکه انرژی بسیار عظیمی
را درون خود محبوس و به دام انداختهاند. به طور خلاصه اگر زوج ماده -
مادههای خنثی در آزمایشگاه شناسایی شوند ما در علم فیزیک نیاز به
یکخانه تکانی بزرگ خواهیم داشت البته اگر بتوانیم از نظریات قبلی دست
بکشیم و نگرش جدیدی نسبت به آزمونها داشته باشیم که در نهایت مفاهیم
علم فیزیک عصر ما دگرگون خواهند شد. اگر ما انرژی نسبتاً زیادی را در
نقطهای از فضا (خلأ) متمرکز و یا تشدید کنیم بهنحویکه موفق به گسستن
پیوند مابین زوج ماده - مادههای خنثی شویم، بعد از انحراف و جداسازی
آنها خواهیم توانست با شتابدهندهها این ذرات را در آشکارسازها مشاهده
کنیم. در مقالات بعدی نشان خواهیم داد که کوازارها این زوج ذرات را به
دام خود انداخته و آنها را به دو ذره مجزا تفکیک میکنند. در مقالات
بعدی نگرش کوانتومی خود را با مطرح کردن دو نوع انرژی یعنی انرژی منفی
و مثبت برای زوج ذرات ارائه خواهیم کرد.
امتداد خطوط میدان از مرکز الکترون یا میدان الکتریکی، خارج و حول مرکز
بهصورت دوایری تودرتو و پیوسته در میآید که میتوانیم آن را یک میدان
الکتریکی بسته و تا بینهایت در نظر بگیریم، برای اینکه این میدان
دایرهایشکل هیچ آغاز و پایانی ندارد. همانطور که میدانیم، هرگاه
میدان الکتریکی در فضا برقرار شود، میدان مغناطیسی عمود بر امتداد آن
پدیدار خواهد شد و برعکس آن نیز صادق است که به مجموعه این دو میدان در
فضا، میدان الکترومغناطیس گفته میشود.
در
شکل فوق نمای الکترون (سطح دایرهای قرمزرنگ) از پهلو و در حال دوران
حول محور عمودی نشاندادهشده است، بهگونهای که اگر از بالا به آن
بنگریم جهت چرخش آن موافق جهت چرخش عقربههای ساعت خواهد بود. خطوط
افقی سیاهرنگ، میادین الکتریکی و فلش قرمزرنگ جهت میدان الکتریکی از
روبرو را نشان میدهد که در این صورت جهت فلشهای آبیرنگ، جهت میدان
مغناطیسی تشکیل شده را نشان میدهد. باتوجهبه دوقطبی بودن الکترون و
ذرات باردار دیگر، آنها میتواند تشکیل زوج ماده - ماده دهند؛ یعنی شکل
زیر: (مفهوم اوربیتال در شیمی کوانتومی)
یک
زوج ماده - ماده خنثی یا یک سیستم دوتایی با میدان الکترومغناطیسی بسته
را میتوان چنین فرض کرد.
همانطور که در شکل فوق مشخص است میادین الکتریکی و مغناطیسی
(الکترومغناطیسی) بهصورت بسته درآمده و زوج در خارج از میادین خنثی به
نظر رسیده و غیرقابلشناسایی است. یعنی چیزی مشابه یک مولکول دو اتمی
گاز شده است. تنها زمانی که این زوجها با هم تصادم و تماس حاصل کنند،
امواج الکترومغناطیس تولید و منتشر خواهد شد که ما چنین استنباط خواهیم
کرد که این انرژی و نوسان آن مربوط به خلأ است که در واقع چنین نیست.
این
انرژی الکترومغناطیسی که به نام انرژی نوسان خلأ یا انرژی نقطه صفر
شناخته شده است مربوط به تصادم زوج ماده - مادههای خنثی میشود. البته
همانطور که میدانیم طولموج این امواج الکترومغناطیسی خیلی بیشتر از
قطر ذرات باردار است حتی قطر خود اتمها و طولموج این امواج تابع سرعت
زاویهای ذرات باردار یا انرژی جنبشی آنهاست، موضوعی است که در مبحث
تولید و انتشار امواج الکترومغناطیس به آن خواهیم پرداخت.
اینک
سعی میکنیم نیروی حاصل از اثر کازیمیر مابین دو آینه (صفحه فلزی تخت)
موازی را توجیه کنیم:
همانطور که میدانیم این نیرو در فواصل خیلی کم (در فواصل میکرو و
نانومتری) آشکار میشود. باتوجهبه شکل زیر دلیل این پدیده میتواند
این باشد که:
جداشدن زوج ذرات از یکدیگر خیلی سریع و در فواصل بسیار کوتاهی انجام
میپذیرد و در هنگام جدایی زوج، دو بار الکتریکی مثبت و منفی پدیدار
میشود که آینهها همانند دو صفحه یک خازن عمل کرده و ذرات باردار
موقتاً روی آنها مستقر شده و در زمان بازگشت بهجانب یکدیگر جهت تشکیل
زوج ذره جدید، صفحات را بهطرف یکدیگر میکشانند و این نیروی کشش تا یک
اتمسفر (یک کیلوگرم یا 10 نیوتن بر سانتیمتر مربع) اندازهگیری شده
است، یعنی شکل زیر:
جالب
اینجاست که دورتر از فواصل میکرونی این نیرو مشهود نیست و دلیل آن
میتواند این باشد که اکثر زوج ذرات در هنگام گسسته شدن پیوند، بیشتر
از این فاصله از همدیگر دور نمیشوند.
محاسبه سرعت تصادم زوج الکترون - الکترونها با یکدیگر:
E
انرژی جنبشی که میبایست معادل کمترین انرژی لازم برای تولید زوج
الکترون - پوزیترون باشد، m جرم که جرم دو زوج الکترون (چهار الکترون)
در تصادم شاخبهشاخ در نظر گرفته میشود و v سرعت الکترونها است و از
دیدگاه مکانیک کلاسیک سرعت تصادم میبایست معادل سرعت نور باشد که با
درنظرگرفتن قوانین نسبیت و فیزیک کوانتوم باتوجهبه افزایش جرم و انرژی
ذرات در سرعتهای بالا، سرعت تصادم مسلماً کمتر از سرعت نور خواهد بود.
امکان ایجاد ماده و ضد ماده از هیچ:
فیزیکدانان آمریکایی و فرانسوی به
معادلات جدیدی دست یافتند که اجازه میدهد پرتوهای لیزر در شرایط خلأ
از "هیچ" ماده و ضد ماده ایجاد کنند. به گزارش خبرگزاری مهر، در حال
حاضر برای ایجاد ماده و ضد ماده نیاز به یک شتابگر و برخورددهنده ذرات
است. اکنون دانشمندان پلیتکنیک اکول در فرانسه و دانشگاه میشیگان
معادلات جدیدی را توسعه دادند که نشان میدهند چگونه یک دسته از
الکترونهای پر انرژی که با یک پالس لیزر ترکیب شده است، میتواند در
خلأ بخشهایی از ماده و ضد ماده خود را ایجاد کند. این فیزیکدانان
دراینخصوص توضیح دادند: "اکنون ما میتوانیم حساب کنیم که چگونه از یک
الکترون واحد میتوان صدها ذره مختلف را تولید کرد. فکر میکنیم که این
همان چیزی است که در نزدیکی اخترنماها و ستارههای نوترونی رخ میدهد.
ما با استفاده از تئوریهای یک فیزیکدان فیزیک نظری به نام پل دیراک
میتوانیم بگوییم که خلأ، ترکیبی از ماده و ضد ماده و ذرات و ضد ذرات
است. چگالی این ترکیبات بسیار بالا است اما نمیتوانیم آنها را ردیابی
کنیم؛ چون اثرات قابلرصد آنها بلافاصله یکی پس از دیگری حذف
میشوند."بر اساس گزارش پاپ ساینس، در آزمایشی که در دهه 90 انجام شد
دانشمندان موفق شدند از خلأ و یک زوج الکترون - پوزیترون یک سری دسته
پرتوهای فوتونی ایجاد کنند، اما اکنون با استفاده از این معادلات جدید
میتوان شدت دسته پرتو لیزر را تثبیت کرد و نسبت به تزریق الکترون -
پوزیترون توسط یک برخورددهنده شتابگر، ذرات بیشتری ایجاد کرد. منبع
خبرگزاری مهر:
و
شاید این کشف جدید مدرکی برای اثبات نظریه مطرح شده در این مقاله باشد.
دانشمندان در کمال ناباوری از هیچ،
ماده ساختند! / راهی به درک خلق جهان از هیچ
نظریههایی وجود دارند که در صورت وجود یک میدان الکترومغناطیسی قوی
میتوان ماده و پادماده را از هیچچیز به وجود آورد. دانشمندان در یک
آزمایش منحصربهفرد و خارقالعاده موفق به ساختن ماده از هیچچیز شدند.
این آزمایش مهم تصویر مهمی از خلق جهان میدهد. بسیاری از افراد بر این
باورند که از هیچچیز نمیتوان به ساختن مادهای رسید. هرچند که در
واقعیت فیزیک حاکم بر جهان، آنقدر انعطافناپذیر و خشک نیست.
دانشمندان در دهههای اخیر تلاش بسیاری بر ایجاد یک ماده از هیچچیز
کرده بودند؛ اما هرگز تلاشهای آنها به ثمر نرسیده بود.
ساختن ماده از هیچچیز در یک آزمایش انقلابی
دانشمندان در کمال ناباوری از هیچ، ماده ساختند! حالا آنها موفق شدند ثابت
کنند نظریهای که ۷۰ سال پیش مطرح شده بود درست است و امکان خلق یک
ماده از هیچچیز وجود دارد. جهان بر چند اصل
پایستگی بنا شده است. این قوانین انرژی، بار الکتریکی، حرکت و … را
مدیریت میکنند. دانشمندان زمان زیادی را صرف پیداکردن راهی برای ایجاد
ماده از هیچچیز صرف کرده بودند. در واقع این دستاورد از چیزی که به
نظر میآید هم پیچیدهتر است. پیشتر دانشمندان موفق شده بودند ماده را
ناپدید کنند؛ اما ساختن ماده از هیچچیز یک مسئله کاملاً متفاوت است.
دانشمندان در کمال ناباوری از هیچ، ماده ساختند! ما میدانیم که برخورد
دو ذره در فضا خلأ میتوان به ایجاد ذرات دیگر منجر شود. همچنین
نظریههایی وجود دارند که در صورت وجود یک میدان الکترومغناطیسی قوی
میتوان ماده - پادماده را از هیچچیز به وجود آورد. هرچند که
عملیکردن هیچکدام از این نظریهها تاکنون ممکن نبودهاند. با وجود
این، دانشمندان ناامید نشدند تا اینکه گروهی از پژوهشگران در اوایل سال
۲۰۲۲ به این مهم دست یافتند. آنها در آزمایشگاه خود میدانهای الکتریکی
قدرتمندی ایجاد کردند تا ذرات منحصربهفرد مادهای به نام گرافین را در
یک سطح قرار دهند. در همین هنگام آنها توانستند بهصورت ناگهانی موفق
به ایجاد یک جفت ماده و پادماده از هیچچیز شوند. این آزمایش نشان داد
که ساختن ماده از هیچچیز ممکن است. برای اولینبار جولیان شوینگر، یکی
از بنیانگذاران نظریه فیزیک کوانتوم چنین نظریهای را ارائه کرده بود.
با این آزمایش احتمالاً فیزیکدانان میتوانند دید بهتری نسبت به خلق
جهان و سازوکار آن به دست آورند.
"گیرههای لیزری" به دانشمندان اجازه
میدهد تا شرایط ستاره نوترونی را در آزمایشگاه
بازسازی کنند.
به گزارش ایسنا و
به نقل از آیای، گروهی از محققان یک روش ساده و
شگفتآور برای بازآفرینی شرایط نزدیک به یک ستاره
نوترونی ترسیم کردهاند، پیشرفتی که میتواند منجر
به کشفیات علمی جدید و غیرقابل تصوری پیرامون نقش
اسرارآمیز پادماده شود. این گروه از فیزیکدانان
دستگاهی را طراحی کردهاند که در مقالهای در مجله
Communications Physics شرح داده شده است و دارای
دو لیزر است که به طرف یکدیگر شلیک میکنند. نتیجه
این است که انرژی دو لیزر به صورت همزمان به ماده،
به شکل الکترون و همچنین پادماده به شکل پوزیترون
تبدیل میشود. نادر بودن و بی ثباتی پادماده به
این معنی است که بررسی آن به شکل چشمگیری دشوار
است. پادماده به طور معمول در نزدیکی سیاهچالهها
و ستارههای نوترونی تولید میشود، در حالی که روی
زمین میتوان آن را پس از برخورد صاعقه یا در
تاسیساتی مانند برخورد دهنده بزرگ هادرونی مشاهده
کرد. با این حال به لطف این روش جدید، دانشمندان
در سراسر جهان ممکن است اکنون قادر به تولید پاد
ماده در آزمایشگاه باشند. اگرچه هنوز این دستگاه
لیزری برای تولید پادماده باید تکمیل شود، اما
شبیهسازیها نشان میدهد که اصول آن صحیح است و
این دستگاه کارآمد است. این دستگاه جدید که به طور
مشخص "گیره لیزری" نامیده میشود، دو لیزر قوی را
از هر دو طرف به یک بلوک پلاستیکی شلیک میکند.
این بلوک شامل کانالهای کوچک متقاطع به عرض تنها
چند میکرومتر است که به تسریع ابر الکترونها درون
ماده کمک میکند. هنگامی که ابرهای الکترونی از
پرتوهای جداگانه لیزر با یکدیگر برخورد میکنند،
تعداد زیادی پرتوهای گاما تولید میکنند که موجب
تولید ماده و پادماده میشود که در این مورد خاص،
الکترونها و معادل پادماده آنها یعنی پوزیترونها
است. به عنوان یک اقدام دیگر این دستگاه همچنین از
میدانهای مغناطیسی برای متمرکز کردن پوزیترونها
در یک پرتوی متمرکز استفاده میکند. محققان توضیح
میدهند: در فاصله فقط ۵۰ میکرومتر، ذرات باید به
انرژی یک گیگالکترون ولت(GeV) برسند، مقداری که
معمولاً به شتاب دهنده ذرات کامل نیاز دارد.
فیزیکدانان میگویند، فرآیند ایجاد شده توسط این
دستگاه به احتمال زیاد منعکس کننده فرآیندهایی است
که در مگنتوسفر تپاخترها مشاهده میشود که به
سرعت در حال چرخش به دور ستارههای نوترونی هستند.
"الکسی عارفیف"
یکی از نویسندگان این مطالعه توضیح داد: با مفهوم
جدید ما، چنین پدیدههایی را میتوان در آزمایشگاه
حداقل تا حدی شبیهسازی کرد که به ما امکان میدهد
آنها را بهتر درک کنیم. پادماده که از ذرات بار
مخالف ماده معمولی تشکیل شده است، در مقایسه با
ماده به طرز شگفت آوری کمیاب است و دانشمندان به
طور دقیق مطمئن نیستند که چرا چنین است. این
تحقیقات جدید ممکن است به دانشمندان کمک کند تا
این راز عدم تقارن ماده و پادماده را کشف کنند.
دانشمندان بر این باورند که ماده و پادماده باید
طی سالهای پس از مهبانگ با یکدیگر برخورد کرده و
از بین رفته باشند، زیرا تصور میشود آنها در
مقادیر مساوی تولید شدهاند. این یافتههای جدید
به دانشمندان اجازه میدهد درک کلی بهتری کسب
کنند، اما هنوز نمیدانیم که چرا مقدار پادماده در
جهان بسیار کمتر از ماده است. این کشف میتواند
درک کلی ما از جهان را تغییر داده و به تحقیقات
جدیدی منجر شود که قبلاً ممکن نبود.
شرح میدهد که چگونه نوسانات
کوانتومی، یک نیروی جذاب بین دو سطح جدا شده توسط یک خلأ ایجاد میکند.
جابهجایی لمب
نوسانات کوانتومی میدان
الکترومغناطیسی دارای پیامدهای فیزیکی مهمی است. علاوه بر اثر کاسیمیر،
آنها همچنین منجر به تقسیم دو سطح انرژی (در اصطلاح نماد 2S1/2 و
2P1/2) اتم هیدروژن میشوند که توسط معادله دیراک قابلپیشبینی نیست،
بر اساس آن این حالتها باید انرژی یکسانی داشته باشند. ذرات باردار
میتواند با نوسانات میدان خلأ کمی تعامل داشته باشد و منجر به تغییرات
جزئی در انرژی شود، این اثر را جابهجایی لمب مینامند.
در
دانش فیزیک، تغییر لمب که نام آن از نام ویلیس اوژن لمب، فیزیکدان
آمریکایی (۱۹۱۳-۲۰۰۸) گرفتهشده است، به اختلاف اندکی در میزان انرژی
بین دو تراز انرژی 2S1/2 و 2P1/2 از اتم هیدروژن در الکترودینامیک
کوانتومی (QED) است. بنا بر معادله دیراک، اوربیتالهای 2S1/2 و 2P1/2
باید انرژی یکسانی داشته باشند؛ اما برهمکنش میان الکترون و خلأ (که
در معادله دیراک نادیده گرفتهشده است.) باعث تغییری اندک در میزان
انرژی میشود که مقدارش برای 2S1/2 و 2P1/2 متفاوت است. لمب و رابرت
رادرفورد این تغییر را در سال ۱۹۴۷ اندازه گرفتند و این اندازهگیری
انگیزهای برای باز به هنجارسازی نظریه شد تا همه واگراییها را نیز در
بربگیرد. این موضوع زمینهساز پیدایش الکترودینامیک کوانتومی نوین توسط
جولیان شوینگر، ریچارد فاینمن، ارنست اشتوکلبرگ وسینایترو تومونوجا
شد. لمب در سال ۱۹۵۵ بهخاطر کشفیات مربوط به تغییر لمب، مفتخر به
دریافت جایزه نوبل فیزیک شد.
ثابت ساختار ریز
ثابت ساختار ریز، ثابتی است
که با الکترودینامیک کوانتومی (QED) کوپل است و قدرت بر همکنش بین
الکترونها و فوتونها را تعیین میکند. به نظر میرسد که ثابت ساختار
ریز به دلیل نوسانات انرژی نقطه صفر حاصل از میدان الکترون - پوزیترون،
اصلاً ثابت نیست. نوسانات کوانتومی ناشی از انرژی نقطه صفر اثر پویش
میدان الکتریکی را ناشی میشود: به دلیل تولید مجازی جفت الکترونی -
پوزیترون، بار ذرهای که بهدور از ذره اندازه گرفته میشود بهمراتب
کمتر از بار اندازهگیری شده در نزدیکی آن است.
دو شکستگی خلأ با حضور
میدانهای الکترواستاتیک قوی پیشبینی میشود که ذرات مجازی از خلأ جدا
شده و به ماده واقعی تبدیل شوند همچنین میدانهای مغناطیسی قوی انرژی
موجود در خلأ را تغییر میدهند. در این مرحله، خلأ دارای تمام خصوصیات
یک محیط دو شکستگی است، بنابراین میتوان چرخش در قطبش قاب (اثر
فارادی) را در فضای خالی مشاهده کرد.
کاملاً مشخص و معلوم است که زوج ذرات یا زوج ماده - مادهها در تمامی
آزمونهای فیزیکی و در تمامی محیطها مداخله میکنند. حتی کنشهای
کوانتومی طبیعی در کیهان که در حال جریان هستند.
گمانهزنیها در سایر پدیدهها
انرژی تاریک
در اواخر دهه ۱۹۹۰ کشف شد که
ابرنواخترهای بسیار دور از آنچه که انتظار میرفت کمرنگتر بودند که
نشان میداد گسترش جهان بهجای کندشدن سرعت مییابد. این مسئله و تعداد
دیگری از مشاهدات منجر به ایجاد مفهومی بهعنوان انرژی تاریک بهعنوان
منشأ انرژی این انبساط با سرعت افزاینده شد. این بحث مفهوم ثابت
کیهانشناسی انیشتین را که مدتها توسط فیزیکدانان نادیده گرفته شده
بود و آن را برابر صفر فرض کرده بودند احیا کرد. در حقیقت مشخص شد که
مقدار آن کمی مثبت بوده است. این نشان میدهد فضای خالی نوعی فشار منفی
یا انرژی اعمال میکند. هیچ کاندیدای طبیعی برای آنچه ممکن است انرژی
تاریک باشد وجود ندارد فعلاً بهترین حدس انرژی نقطه صفر خلأ است.
تورم کیهانی
تورم کیهانی
گسترش سریعتر از نور فضا درست بعد از انفجار بزرگ است که منشأ
ساختارهای بزرگمقیاس کیهان را توضیح میدهد. اعتقاد بر این است که
نوسانات خلأ کوانتومی ناشی از انرژی نقطه صفر که در دوره تورمی
میکروسکوپی ظاهر شدند، بعداً بهاندازه کیهانی بزرگتر شدند و به
دانههای گرانشی برای کهکشانها و ساختارهای موجود در جهان تبدیل
شدهاند
در مباحث بعدی ثابت میکنیم که این دو گمانهزنی کاملاً
غلط و اشتباه است.
نوسان کوانتومی یا افتوخیز کوانتومی
(افتوخیز خلأ یا نوسان کوانتومی) (به انگلیسی:
Quantum Fluctuation) به افتوخیز انرژی در نقطهای از فضا گویند. یا
به بیانی دیگر به پدیدآمدن ذرههای حاوی انرژی از هیچ را افتوخیز
کوانتومی میگویند. اصل عدمقطعیت بیان میکند که زمان و انرژی جفت
یکدیگرند یعنی ناممکن است که زمان و انرژی همزمان بادقت زیاد محاسبه
شوند. این عدمقطعیت فیزیک کوانتومی در محاسبه همزمان دو کمیتِ جفت
برآمده از ویژگی ذاتی و ساختاری ذرههای بنیادین است و مستقل از دستگاه
اندازهگیری است و ربطی به خطا و دقت اندازهگیری در فیزیک کلاسیک
ندارد. محاسبات ریاضی مربوط به معادلات این اصل و نظریه میدانهای
کوانتمی پیشبینی میکند یکذرهٔ حاوی انرژی میتواند در بازهٔ زمانی
بسیار کوچک از هیچ پدید آید، البته قوانین پایستگی در فیزیک مانند
پایستگی بار الکتریکی و غیره حکم میکنند که این ذرات باید بهصورت
ماده و پادماده باشند. این جفت ماده و پادماده بهسرعت مجدداً یکدیگر
را خنثی مینمایند. به این پدیده افت اخیر کوانتومی یا نوسانات کوانتمی
میگویند.
رابطه بسیار تنگاتنگی بین
این مفهوم و مفهوم مهم دیگری به نام انرژی نقطه صفر وجود دارد. انرژی
نقطه صفر به نوسانات کوانتومی تصادفی در میدانهای نیروی
الکترومغناطیسی (و دیگر) اشاره دارد که در همهجا در خلأ وجود دارند.
بهعبارتدیگر، یک خلأ «خالی» در واقع یک دیگ انرژی در حال جوشش است.
این دو مفهوم میتواند بسیاری از پدیدههایی که در جهان ما رخ میدهد
را توجیه کنند همچنین در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ دانشمندان موفق شدند بهوسیله
نوسانات کوانتمی گرما را از خلأ عبور دهند. این روش جدید انتقال حرارت
نتیجهٔ اثر کاسیمیر است که شرح میدهد چگونه نوسانات کوانتومی یک نیروی
جاذب بین دو سطح ایجاد میکند.
حالت خلأ
در نظریه میدان کوانتومی، حالت خلأ، حالت کوانتومی با کمترین انرژی
ممکن است. به طور عمومی دربرگیرنده هیچ ذرهای نیست. گاهی از اصطلاح
میدان نقطه صفر بهعنوان هممعنی برای حالت خلأ یک میدان کوانتیزه شده
یکتا استفاده میشود. طبق درکی که امروزه از آنچه حالت خلأ یا خلأ
کوانتومی نامیده میشود، به دست آوردهایم، بههیچعنوان نمیتوان آن
را بهسادگی، فضای خالی دانست و این اشتباه است که تصور شود، خلأ
فیزیکی، یک پوچی مطلقاً خالی است. بنا بر مکانیک کوانتومی، حالت خلأ
نهتنها واقعاً خالی نیست، بلکه شامل امواج الکترومغناطیسی و ذرات
گذراست که مرتباً به وجود میآیند و از بین میروند.
خلأ الکترودینامیکی (خلأ
QED) مربوط به الکترودینامیک کوانتومی (QED) نخستین خلأ نظریه میدان
کوانتومی بود که مطرح شد. QED در دهه ۱۹۳۰ به وجود آمد و در اواخر دهه
۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، توسط فاینمن، توموناگا و شوینگر که مشترکاً
جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۶۵ را دریافت نمودند، مجدداً فرمولبندی شد.
امروزه برهمکنشهای الکترومغناطیس و برهمکنشهای هستهای ضعیف در
قالب نظریه برهمکنش الکتروضعیف یکپارچه شدهاند. مدل استاندارد تعمیم
کار انجامشده در الکترودینامیک کوانتومی برای دربرگرفتن همه ذرات
بنیادی شناختهشده و برهمکنشهای آنهاست (به جز گرانش). کرومودینامیک
کوانتومی (QCD)، آن بخش از مدل استاندارد است که با برهمکنشهای قوی
سروکار دارد و خلأ QCD، خلأ کرومودینامیک کوانتومی است که موضوع
موردمطالعه در برخورددهنده بزرگ هادرونی و برخورددهنده یون سنگین
نسبیتی است و با آنچه ساختار خلأ برهمکنشهای قوی نامیده میشود،
مرتبط است.
انرژی
در بسیاری از موقعیتها میتوان حالت خلأ را طوری تعریف کرد که انرژی
آن صفر باشد، اگرچه که در واقعیت، موضوع بسیار ریزبینانهتر است. حالت
خلأ با یک انرژی نقطه صفر مرتبط است و این انرژی نقطه صفر آثاری
قابلاندازهگیری دارد. در آزمایشگاهها بهصورت اثر کاسیمیر قابل
آشکارسازی است. در کیهانشناسی فیزیکی، انرژی خلأ کیهانشناختی به شکل
ثابت کیهانی خود را نشان میدهد. در واقع انرژی یک سانتیمتر مکعب فضای
خالی، به شکل تلویحی، یک تریلیونیم ارگ (یا ۰.۶ الکترونولت)
اندازهگیری شده است. یکی از ضروریات مهم تحمیل شده بر نظریهای که
پتانسیل نظریه همه چیز بودن را داشته باشد، این است که انرژی حالت خلأ
کوانتومی باید بتواند ثابت کیهانی مشاهدهشده را توضیح دهد.
خلاصه مطلب اینکه تمامی نظریات فعلی در این مورد بخصوص چیزی شبیه
شعبدهبازی یا خرافات هستند؛ یعنی کیهان به این بزرگی میتواند از
هیچچیز به وجود آمده باشد که درست نیست. کیهان دریایی از ذرات و زوج
ذرات ناشناختهای همچون نوترینو است که هر لحظه احتمال دارد که تغییر
شکل و ماهیت داده و توسط ما شناسایی شوند و ما هم میتوانیم در
آزمایشگاه این تبدیلات و تغییرات را اعمال و ایجاد کنیم تا ذرات آشکار
شوند.
در
نیمه دوم قرن بیستم میلادی، فیزیکدانها مدلی به نام مدل استاندارد
ذرات بنیادی را گسترش دادند. به طور تقریبی، تمام پدیدههای فیزیکی،
به جز گرانش، با استفاده از این مدل
توضیح داده میشوند. پس ناقص است؛ چون محسوسترین چیز برای انسان گرانش
است.
در سالهای اخیر و با
پیشرفت علم فیزیک، طبیعت به گونه متفاوتی توصیف میشود. هر ذره موجی در
یک میدان است. بهعنوانمثال، نور را در نظر بگیرید. نور، همزمان موجی
در میدان الکترومغناطیسی و رودی متشکل از ذراتی به نام فوتون است.
همیشه میگفتیم ذرات، جهان را ساختهاند، اما در واقع اینگونه نیست.
فیزیک جدید، نظر متفاوتی در این مورد دارد. بر طبق نظریههای فیزیک
جدید، جهان نه از ذرات، بلکه از میدانها ساخته شده است. مکان ذره مشخص
است، اما میدان در مکان مشخصی قرار ندارد و در همه جای جهان پخش
میشود. میدان در واقع عددی در هر نقطه در فضا و زمان است. ذره مکان
دارد، اما میدان نوسان و مقدار آن هر لحظه تغییر میکند.
نظریه جدید در مورد ساختار کیهان بیان میکند که میدان کوانتومی در هر
نقطه در فضا و زمان، نوسان میکند. شاید این پرسش را شنیده باشید، نور
یا الکترونها، ذره هستند یا موج؟ پاسخ، موج است. هر آنچه بهعنوان ذره
از آن یاد میکنیم، در واقع همان چیزی است که به هنگام نگاهکردن به
میدانها، میبینیم. شاید از خود بپرسید که چه اهمیتی دارد که جهان
بهجای ذرات از میدان، ساخته شده است. هنگامی که به میدان نگاه
میکنیم، ارتعاش و ذره را در آن میبینیم. کاملاً منطقی به نظر میرسد
که از فیزیک ذرات استفاده کنیم و بگوییم: الکترون را بهعنوان ذره در
اتم میبینیم، گرچه بر طبق فیزیک جدید میدانیم که ارتعاشی در میدان
الکترونی است. طبق فیزیک کوانتومی، همهی ذرات حاصلِ میدانهای
نامرئیای (که مشابه با موجهایی در فضا است) در فضا هستند،
تقارن چیست؟
چهار نیروی بنیادی در طبیعت
وجود دارند و ویژگیهای آنها توسط مدل استاندارد توضیح داده میشود.
اما سؤال جالب آن است که چرا چهار نیرو در کیهان وجود دارد و منشأ
آنها کجاست. پاسخ این سؤال در مفهومی به نام تقارن، نهفته است. چیزی
در جهان وجود دارد که میتوان آن را چرخاند یا از مکانی به مکان دیگر
منتقل کرد، بدون آنکه ماهیت بنیادی آن را تغییر دهیم. در دهه ۵۰ میلادی
نظریه تقارن مطرح شد و منشأ نیروها به آن ربط داده شد. تقارنهای بسیار
قدرتمندی به نام تقارن پیمانهای (Gauge Symmetry) وجود دارند. دلیل
کلیدی وجود نیروهای اصلی، وجود این تقارن است. نیرویی که به دلیل تقارن
ایجاد میشود، همواره بلند برد است. اما نیروهای هستهای کوتاهبرد
هستند. تا اینجا، قسمتی از مشکل حل شده است. منشأ نیروهای بلند برد
پیدا شد، اما در مورد نیروهای کوتاهبرد، مانند نیروهای هستهای چه
میتوان گفت. آیا تقارن در هسته اتم وجود ندارد؟ خیر، تقارن آنجا وجود
دارد، اما شکسته میشود. در واقع، چیزی در طبیعت وجود دارد که تقارن را
میگیرد و آن را میشکند. اگر این نظریه درست باشد، تقارنی داریم که
نیرو را به وجود میآورد، اما این نیرو به ناحیه بسیار کوچکی محدود
میشود. شاید بپرسید چگونه چنین تقارنی شکسته میشود. برای این کار به
میدانی نیاز داریم که تمام فضا را پرکرده و مقدار آن در فضای خالی
مخالف صفر است. به طور خلاصه، پاسخ همه این پرسشها در میدان هیگز
نهفته است. تقارن، نیرو را به وجود میآورد. بیشتر این نیروها بلند برد
هستند، برایآنکه نیرویی کوتاهبرد باشد، تقارن باید شکسته شود. میدان
هیگز تقارن را میشکند و نیروهای هستهای را در محدوده بسیار کوچکی
محبوس میکند. در مبحث
تابع جهانی نیرو
و انرژی نشان خواهیم داد که چیزی به نام تقارن
یا ابر تقارن وجود ندارد که میدان هیگز آن را بشکند.
پایه و اساس فیزیک کوانتوم، معادله موج است. این معادله، هر سیستم
کوانتومی را به زبان ریاضی توصیف میکند. تابع موج ارتباط بسیار نزدیکی
با توزیع احتمال سیستم موردمطالعه دارد. فرض کنید سیستم کوانتومی از تک
الکترون تشکیل شده است و این الکترون تنها میتواند در راستای محور
افقی (سیستم یکبعدی) حرکت کند. تابع موج این سیستم یکبعدی چه
اطلاعاتی به ما میدهد؟ احتمال قرارداشتن الکترون در هر نقطه روی محور
افقی توسط تابع موج داده میشود. ازآنجاکه تابع موج ممکن است در برخی
نقاط منفی باشد و توزیع احتمال منفی هیچ معنای فیزیکی ندارد، برای بیان
احتمال حضور الکترون در سیستم موردنظر از مربع تابع موج استفاده
میشود. به باور ما تابع موج میتواند معنی و مفهوم دیگری هم داشته
باشد؛ یعنی اینکه یا خود میدان کوانتومی به این شکل مواج میشود یا
اینکه ذره به این شکل با میدان درگیر و برهمکنش میکند. مقادیر مثبت
برای بیرون میدان و مقادیر منفی برای درون میدان است؛ یعنی ذره در داخل
و بیرون میدان نوسان میکند؛ یعنی در حال
گذر میدانی است. چون مشاهد شده که ذرات از سدهای پتانسیل با
ولتاژ یا پتانسیل بالاتر از خود، عبور میکنند. یعنی میدان
میانبری برای ذرات کوانتومی است.
باید بدانیم که مدل استاندارد علیرغم موفقیتهای بسیار در توضیح
بسیاری از پدیدهها، کامل نیست.
ذره بوزون هیگز در شتابدهنده بسیار قدرتمندی به نام هادرون
کشف شد. شاید از خود بپرسید چرا برای کشف این ذره نیاز به ساخت چنین
شتابدهنده قدرتمند با هزینهای بسیار زیاد بود. این ذره در طبیعت یافت
نمیشود، پایداری آن به قدری کوتاه است که اگر در جایی در طبیعت تولید
شود، بلافاصله به ذرات دیگر تبدیل خواهد شد. بنابراین، تنها راهی که
میتوان به وجود این ذره و ویژگیهای آن پی برد، ساختن یا خلق مصنوعی
(سنتز) آن است. برای ساخت این ذره به انرژی نیاز داریم. اما این انرژی
از کجا میآید؟ بر طبق رابطه معروف هم ارزی میدانیم که هر ذره
جرمداری، انرژی دارد.
انرژی انواع و شکلهای مختلفی دارد. شکلهای مختلف انرژی میتوانند به
یکدیگر تبدیل شوند. بهعنوانمثال، جسمی را به سمت بالا پرتاب میکنیم.
در ارتفاع صفر و در لحظه آغاز حرکت، تمام انرژی آن از نوع انرژی جنبشی
است. هرچه ارتفاع جسم از سطح زمین بیشتر شود، انرژی جنبشی کاهش و انرژی
پتانسیل افزایش مییابد. در ارتفاع مشخصی، جسم ساکن شده و تمام انرژی
جنبشی جسم به انرژی پتانسیل گرانشی تبدیل شده است.
اکنون برخورد دو ذره با
یکدیگر را در نظر بگیرید. دو نوع انرژی در برخورد دو ذره با یکدیگر مهم
هستند:
انرژی جنبشی جرم، بنا بر
رابطه هم ارزی میدانیم که جرم و انرژی معادل یا هم ارز یکدیگر هستند.
بنابراین، در برخورد ذرات
با یکدیگر، انرژی جنبشی میتوان به جرم تبدیل شود. دو ذره بسیار سبک را
در نظر بگیرید. آنها را با انرژی جنبشی زیاد به سمت یکدیگر حرکت دهید.
از برخورد این دو ذره با هم ذره جدید تولید (سنتز) خواهد شد. برای
انجام این کار به یک شتابدهنده بسیار قوی نیاز داریم.
تولید و آشکارسازی ذره بوزون هیگز
مرحله اول تولید ذره بوزون هیگز
است. انرژی پروتونهای برخوردکننده داخل شتابدهنده در حدود ۱۰۰ برابر
بزرگتر از جرم بوزون هیگز است. این ذره شاید پس از میلیاردها برخورد،
تولید شود. باید بدانیم که در یک ثانیه در حدود ۴۰ میلیون برخورد در
شتابدهنده هادرون رخ میدهد. در این تعداد برخورد در ثانیه، در حدود
۳۰ جفت پروتون به یکدیگر برخورد میکنند. در پایان، در هر ثانیه یک ذره
بوزون هیگز تولید خواهد شد. فرض کنید بوزون هیگز تولید شده است، سؤالی
که باید به آن پاسخ دهید آن است که از کجا میدانیم ذره تولید شده
واقعاً بوزون هیگز است. آشکارسازی این ذره چگونه انجام میشود؟
برای انجام این کار از آشکارسازهای
بسیار پیشرفتهای استفاده شده است. این آشکارسازها میتوانند ذراتی
مانند الکترونها، میونها، فوتونها و دیگر ذرات بنیادی را شناسایی
کنند. آیا آنها ذره بوزون هیگز را نیز شناسایی خواهند کرد؟ خیر، زیرا این ذره برای مدتزمان
طولانی نمیتواند وجود داشته باشد. طول عمر این ذره در حدود 22-^10
ثانیه است؛ بنابراین، همان لحظهای که تولید میشود، بلافاصله به ذرات
دیگر تبدیل خواهد شد. این ذره هیچ شانسی برای رسیدن به آشکارساز ندارد.
در نتیجه، توسط آشکارساز شناسایی نمیشود، پس فیزیکدانها از کجا به
وجود این ذره پی بردند؟ پاسخ سؤال بالا در چگونگی واپاشی بوزون هیگز و
تبدیل آن به ذرات بنیادی دیگر نهفته است. مدهای مختلفی برای واپاشی
وجود دارند. ذره بوزون هیگز میتواند به ذرات بنیادی مختلفی تبدیل شود،
اما تبدیل آن به دو فوتون قابلتوجه خواهد بود. این نکته را به یاد
داشته باشید که بوزون هیگز نمیتواند به طور مستقیم به دو فوتون تبدیل
شود. جزئیات این مسئله نیازمند دانش عمیقی در مورد فیزیک ذرات بنیادی
است که در اینجا به آن نمیپردازیم. نکته مهم وجود بوزون هیگز در ابتدا
و دو فوتون در انتهای فرایند است؛ بنابراین، دو فوتون تولید پس از
نابودی بوزون هیگز توسط آشکارساز، شناسایی خواهند شد.
یعنی بوزون هیگز هرگز بهصورت مستقیم
شناسایی و مشاهد نشده است؛ بلکه با یک نوع تعبیر و تفسیر فیزیکی مدعی
وجود آن شدهاند.
یک
نمودار فاینمن که نحوه تولید هیگز را در LHC نمایش میدهد: دو گلئون به
زوج کوارک سر - پاد سر وامی پاشند، سپس دو زوج مخالف از اینها تشکیل
یکذره هیگز خنثی را میدهند.
یعنی اگر ذره هیگز وجود داشته باشد، خودش یک زوج ذره یا ماده -
پادماده خنثی شده است.
خیلی ساده گفته باشیم ذرات در طبیعت میتوانند زوج شوند و بار الکتریکی
یکدیگر را همانند یک اتم یا مولکول، خنثی نشان دهند. نوترینو و ذره
هیگز و... از این جملهاند. با این تفاوت که اتمها و موکولها
بهراحتی قابلشناسایی هستند؛ ولی شناسایی این زوج ذرات به این
راحتیها نیست؛ ولی تجزیه آنها به دو ذره باردار یا دو فوتون در خلأ و
بهصورت تصادفی ممکن است که ما انرژی نقطه صفر یا انرژی
نوسان خلأ نامگذاری
کردهایم. نوترون خودش یک زوج ذره خنثی از الکترون - پروتون است.