Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

 

 

09-01-2024

 

 

نوترینو ژوکر سیاه، پوزیترون ژوکر قرمز - ذرات فریب‌کار و حیله‌گر

 

 

آنچه که ثابت و مشخص شده است اینکه، با گاز هیدروژن خالص نمی‌توان هیچ سازوکاری برای واکنش زنجیره‌ای همجوشی هسته‌ای به راه انداخت. یعنی برای گداخت هسته‌ای یا فوزیون و فیوژن، به دوتریوم و تریتیوم نیاز داریم حتی کاتالیست لیتیوم. در کل کیهان هم بدین‌گونه است. بین مقدار فراوانی هیدروژن و دوتریوم و... حتی گاز هلیوم، نسبتی خاص وجود دارد. ۲۴ درصد جرم کیهان هلیوم است. علت چیست؟

تقریباً تمامی واکنش‌های ترکیبی نیاز به کاتالیست یا کاتالیزور دارند. بدون نوترون واکنش همجوشی یا ناممکن و یا ناپایدار است. در حقیقت در روند همجوشی، واپاشی نیز می‌بایست انجام پذیرد تا انرژی منفی وارد سیستم شود. چون تقریباً تمامی ذرات جدید بعد از پروتون و الکترون می‌بایست درون خود مقداری انرژی منفی داشته باشند تا پایدار شوند. بدون تولید انرژی منفی، پدیدارشدن نوترون‌های جدید و تشکیل هسته‌های سنگین‌تر از هیدروژن و همچنین پایداری آنها غیرممکن خواهد بود. اگر یک ستاره را یک ژنراتور هسته‌ای انرژی مثبت در نظر بگیریم، تنها ماده اولیه در آن اتم هیدروژن یا فقط الکترون و پروتون خواهد بود و نوترون به منزله ماده ثانویه از ترکیب الکترون و پروتون پدیدآمده و به‌نوعی تسریع (شتاب) دهند و یا پایدارکننده است. واکنش هسته‌ای در ابتدا با واپاشی سریع نوترون شروع می‌شود؛ ولی نشان خواهیم داد که بعد از تولید تابش گاما چگونه واکنش به‌پیش خواهد رفت. ما می‌بایست با متریال الکترون و پروتون یک ستاره را روشن کنیم. نوترون برای ما ماده کمکی و جنبی خواهد بود. بدون توضیحات بیشتر، ابتدا می‌بایست اصل قضیه را ارائه کنیم. بعدها درک آن برای ما درون یک‌چرخه واکنش زنجیره‌ای پروتون - پروتون راحت‌تر خواهد شد.

 

 

در واپاشی بتا منفی که به آن تابش الکترون نیز می گویند و با β− نمایش می‌دهیم، یک هسته ناپایدار یک الکترون پر انرژی با جرم نسبتاً کم و یک آنتی نوترینو با جرم سکون صفر یا بسیار کم ساطع می‌کند و یک نوترون در ایزوتوپ دختر یا محصول به پروتون تبدیل می‌شود و در محصول واکنش باقی می‌ماند.

یک الکترون با انرژی مثبت متعلق به اتم هیدروژن اولیه، با یک الکترون با انرژی منفی، ناشی از واپاشی بتا منفی (تجزیه نوترون) ترکیب شده، چون هر کدام هم ارز جرمشان انرژی دارند، ولی زاویه این دو بردار انرژی ۱۸۰ درجه است، در نتیجه برآیند برداری آنها در یک نقطه (محل تصادم یا ترکیب) صفر شده و چون جرم با انرژی هم ارز است، در نتیجه مجموع جرمشان نیز صفر می‌شود. یعنی داریم:

 

 

چون جرم دو الکترون با انرژی منفی و مثبت صفر شده و یک نوترینو تولید شده و جرم آن خیلی نزدیک به صفر است، دیگر بار الکتریکی معنی و مفهومی نخواهد داشت. بار الکتریکی نوترینو هم صفر خواهد شد. چون بعداً نشان خواهیم داد همان‌طور که قانون پایستگی جرم - انرژی نقض می‌شود، قانون پایستگی جرم و انرژی نیز نقض خواهد شد و چگونه بار الکتریکی به جرم یا انرژی و بالعکس تبدیل می‌شود. ما نام این ذره جدید را ژوکر سیاه سربه‌سر می‌گذاریم و بعداً دلیل این نام‌گذاری را توضیح خواهیم داد! دلایل بسیار منطقی برای آن داریم.

 

 

اما یک نوع ترکیب دیگر از زوج الکترون - الکترون هم داریم و آن اینکه جهت بردارها مجدداً ۱۸۰ درجه تغییر خواهند داشت. اما یک محصول جدید دیگر ارائه خواهند کرد:

 

 

ما نام این نوع دوم از نوترینو را ژوکر سیاه ته به ته می‌گذاریم! و شاید این اولین نوع باشد و قبلی دومی! به‌هرحال این دو ژوکر سیاه، قرین یا هم‌زاد یکدیگر بوده، ولی رفتار آینه‌ای از خود دارند، یعنی نوع اول راست‌دست، ولی نوع دوم چپ‌دست است. درست مثل دو برادر دوقلو. تنها اختلافشان در استفاده از دستشان است. یعنی شناسایی آنها برای ما راحت خواهد بود. کافی است به دستانشان نگاه کنیم تا ببینیم با کدام دست زیر برگ بازجویی را امضا می‌کنند! فقط همین و شاید دومی راست‌دست باشد و اولی چپ‌دست! اینک این سؤال مطرح می‌شود که این ژوکرهای سیاه اصلاً به چه دردی می‌خورند؟ آنها همانند ملات، چسب یا بایندر (نگهدارنده) الکترون در کنار پروتون و عامل اصلی سازنده نوترون هستند. بدون آنها نوترون‌ها داخل هسته پایداری ندارند:

 

 

 

یعنی با ترکیب یک پروتون با انرژی مثبت با یک نوترینو سربه‌سر (ژوکر سیاه راست‌دست) و یک الکترون با انرژی مثبت، یک نوترون با مقادیر قابل‌توجهی انرژی همجوشی پدیدار می‌شود. البته نوترون در واپاشی بتا منفی تجزیه می‌شود به:

 

 

 

در معادله اول ذرات به داخل هسته سقوط می‌کنند؛ ولی در معادله دوم، نوترون داخل هسته تجزیه و بقیه به بیرون پرتاب می‌شوند. در حقیقت در بازجویی انجام شده از این دو ژوکر سیاه دوقلوی راست‌دست و چپ‌دست شیاد و خبیث، آنها اعتراف کردند که چگونه فیزیک‌دانان علوم هسته‌ای و کوانتوم را فریب می‌دهند. برادر راست‌دست با تغییر انرژی مثبت یک الکترون به انرژی منفی، برادر چپ‌دستش را بجای خود جایگزین می‌کند و ناپدید می‌شود یا بهتر است بگوییم، در ابتدا راست‌دست است، ولی ترجیح می‌دهد چپ‌دست شود. برای اینکه مقادیر زیادی در خودشان انرژی، ذخیره داشته‌اند و این ژوکر سیاه راست‌دست، با استفاده از همان انرژی پتانسیل هسته‌ای، موفق به انجام این تردستی و فریب‌کاری شده است. در مرحله دوم بازجویی‌ها از هر دو برادر کلاهبردار که گویا یک نفر در دوپیکر یا دو نفر در یک کالبد هستند، اعتراف شد که چیزی به نام نیروی هسته‌ای ضعیف در اتم‌ها وجود ندارد. گفتند ما به‌تنهایی خودمان با استفاده از خاصیت بار الکتریکی در فواصل نزدیک، هم قادر به پایداری نوترون‌های هسته هستیم و هم فروپاشی آنها، یعنی نیاز به کمک نداریم. هرچه شرایط ایجاب کند همان کنیم. تنها چیزی که لازم است، فراهم‌شدن شرایط نمایش و معرکه‌گیری و البته کمک‌گرفتن از (همدستی با) سایر ژوکرها و تبادل انرژی منفی به مثبت و یا بلعکس است. ما به حرف آنها کاملاً باور و ایمان داریم. هر کاری از عهده آنها بر می‌آید. چون آنها هفت‌خط یا آخر خط روزگار ما هستند. آنها فوق‌العاده شیطان و فریب کارند. ولی همکاران دیگر خود را معرفی نکرده و با شگردهای مخصوص به خود نیز موفق به اعتراف گیری از آنها نشدیم و چون با خشونت و شکنجه، همانند شتاب‌دهنده و تصادم دهنده‌های سرن CERN سر و کاری نداریم، خود به‌تنهایی موفق به شناسایی آنها شدیم و بعد از دستگیری، آنها را به ژوکرهای سیاه نشان دادیم و آنها نیز مجبور شدند هویت آنها را تأیید و افشا کنند. یعنی روش‌های شرلوک هولمز بهتر از روش‌های CERN جواب می‌دهد و متوجه شدیم که چگونه الکترون‌های انرژی مثبت، به انرژی منفی تبدیل شده و واکنش زنجیره‌ای پروتون - پروتون را به‌پیش می‌برند و اجازه می‌دهند دو پروتون با هم بر همکنش داشته و ژنراتور هسته‌ای مثبت پایدار باقی بماند.

 

 

 

 

اگر خوب دقت کنید در ردیف یک داخل کروشه مربع یک ژوکر سیاه سربه‌سر یا راست‌دست قابل‌مشاهده است. ولی در ردیف دوم یک ژوکر سیاه ته به ته یا چپ‌دست رویت می‌شود. یعنی این دو برادر در داخل هسته اتم، دوقلوهای به‌هم‌چسبیده هستند. ولی در خارج هسته از همدیگر مجزا، تفکیک و متمایز می‌شوند. ازاین‌رو این ژوکر تردست و کاملاً حرفه‌ای، خیلی راحت می‌تواند تغییر ماهیت دهد و به برادرش تبدیل شود و از طرفی با برسی مجدد معادله فوق، دریافتیم که ژوکرهای دیگری هم وجود دارند که ژوکرهای قبلی در نزد آنها بسیار ضعیف هستند. چون این ژوکرها بسیار قدرتمندتر به نظر می‌رسند و نسبت به آنها سر هستند:

 

 

 

در حقیقت ژوکرها از چپ و راست کردن و سربه‌سر و ته به ته سازی درست می‌شوند؛ لذا در کنار بازیافت تنگستن کارباید، تولید انبوه یا انبوه‌سازی ژوکرها را دستور کار کارگاه قرار داده‌ایم. ما نام این ژوکر جدیداً شناسایی و بازداشت شده را ژوکر قرمز می‌گذاریم که پوزیترون شناخته شده است و سرگروه، لیدر یا رئیس باند ژوکرهای سیاه مخوف است:

 

 

 

به هیچ طریق ممکن موفق به بازجویی و اعتراف گیری از ایشان نشدیم. چون خشونت و قتل راهکار ما نیست. یعنی دنباله‌رو CERN جنایت‌کار و شکنجه‌گر نیستیم. حتی اگر با ژوکرها طرف حساب شده باشیم. اما معادلات کوانتومی این ژوکر قرمز چیست؟

 

 

یعنی در هر دو حالت، ژوکرهای قرمز در هسته، جرم پوزیترون را معادل یک الکترون محاسبه کردیم و بار آن را منفی و برابر یک الکترون آن هم با انرژی مثبت و این خیلی عالی و ایدئال بود. چون ژوکرهای سیاه ملعون به‌اندازه دو الکترون در خود جرم مخفی کرده بودند؛ ولی این ژوکر قرمز انصاف به خرج داده و عقلاً یک الکترون از خود جرم نشان می‌دهد و چون بارش منفی است، می‌توان هم‌نشینی و مونسی آن با پروتون بار مثبت را توجیه کرد و چگونه دو بار الکتریکی مخالف، همدیگر را خنثی و در یک نوترون تشکیل داده شده، صفر نشان می‌دهند و از طرفی می‌توانند یک یا چند پروتون را همانند چسب یک دو سه محکم در کنار هم نگه داشته و هلیم را بسازند. دیگر با وجود این ژوکر قرمز قدرتمند هیچ نیازی به نیروی هسته‌ای قوی هم نداریم. بلکه هم ضعیفش و هم قوی آن را در زباله‌دانی تاریخ بشریت رها می‌کنیم تا در کنار سایر نظریات غلط و اشتباه نابود شوند. ولی فیزیک‌دانان هسته‌ای به ما گفتند که بار الکتریکی این مخلوق، مثبت است و این‌چنین دریافتیم زمانی که از هسته‌جدا می‌شود، این اتفاق تغییر هویت یا جنسیت برای آنها روی می‌دهد. یعنی با منفی‌شدن انرژی کل سامانه پرتاب موشکی ژوکر قرمز به بیرون هسته، چنین می‌شود. یعنی هم انرژی‌اش منفی می‌شود و هم‌بار الکتریکی‌اش وارونه می‌شود. یعنی انرژی مثبت آن منفی و بار الکتریکی منفی آن مثبت می‌شود. یعنی در یک ژوکر قرمز جهت بردار انرژی عکس جهت بردار الکتریکی آن است. اگر یکی وارونه شود دومی هم برعکس می‌شود. خیلی راحت همان‌طور که امروزه تغییر جنسیت برای انسان‌ها راحت و آسان شده است. موارد کشف شده فوق به ژوکر قرمز ابلاغ و تفهیم اتهام شد. ایشان خیلی سریع به حرف آمده، بعد از اعترافات جانانه قبول اتهام تغییر هویت و تغییر جنسیت خود نمودند و چون حاضر به همکاری شدند و همچنین دلیل ارائه شده توسط ایشان را جهت تبری وارد و حکم به برائت ایشان صادر می‌شود. اینم فرمول، دلایل و حکمش:

 

 

و ایشان گفتند که هر گروه تبهکار برای خود قانونی دارد و قانون ما هم بدین‌گونه است. داخل هسته باند و بیرون باند، باید هویت خود را همانند ماسون‌ها عوض کنیم و این برای الکترون‌ها صادق نخواهد بود. با کمک‌گرفتن از نظریه احتمالات و چینش دکارتی، تمامی حالات ممکن برای این موجود شرور تاز توبه کرده و تواب را محاسبه کردیم و به نتایج زیر رسیدیم چون نمی‌شود به ژوکرها اعتماد کرد:

 

 

یعنی چیزی مثل گامتوژنز در بعضی جانداران وابسته به خورشید. ژوکر قرمز دو حالت مساوی داخل هسته و دو حالت مساوی بیرون هسته دارد. اینک ما فهمیدیم که ای‌وای، خواص ذرات زیر اتمی در داخل و بیرون هسته بسیار متفاوت است. بسیار دروغ و غلط بود که پوزیترون ضد یا پاد الکترون است. ساختار ژنتیکی یا وراثت ژوکر قرمز از ژوکرهای سیاه و برعکس است. انگار اینها یک طایفه مافیایی و تبهکار هستند که فیزیک‌دانان تا به امروز بر روی جنازه باقی‌مانده از تسویه‌حساب‌های داخلی آنها یعنی درگیری‌های خیابانی و محلی آنها مطالعه یا کالبدشناسی نموده‌اند. این ذرات ماهیت و ذات یکسانی دارند؛ ولی رفتار و خصوصیات گوناگون و متفاوتی خواهند داشت. خوب اینکه کاملاً طبیعی است خود ماهی درون و بیرون آب خیلی متفاوت است. یعنی داخل آب زنده ولی خارج آن مرده است. یا یک جنین داخل رحم مادر زنده ولی خارج آن و سقط شده مرده است. نکند فیزیک‌دانان با ذرات متوفی آزمون فیزیکی انجام داده و ارگان‌های مرده آنها را زنده تشخیص داده‌اند. پس لازم است برای بعضی از آنها برگ فوت صادر و شناسنامه و کد ملی آنها ابطال شود. چون بیشتر به‌عمد کشته شده‌اند آن هم در سرعت‌های بسیار بالای نزدیک به نور و اینکه می‌بایست در علوم کوانتوم، وراثت و ژنتیک (فرق مرده با زنده) نیز تدریس شود. البته به‌شرط آنکه بلایی همانند فیزیک و شیمی کوانتومی بر سرش نازل نشود و اینک این سؤال مطرح می‌شود که با این ژوکر قرمز چه کنیم؟

 

 

این ژوکر قرمز کار درست است. ما آن را نه به‌عنوان ضد یا پادماده، بلکه به‌عنوان پایدارکننده هسته‌های عناصر قبول داریم و جایگزین نیروی قوی هسته‌ای می‌کنیم که زیاد شناخته شده و قابل‌قبول و درک هم نبود و اگر بود هم می‌خواستند آن را با نیروی الکترومغناطیسی یکی کنند که بر فرض وجودش، اینک یکی شدند و دیگر نیازی به آن نخواهیم داشت.

 

خداحافظ نیروی هسته‌ای قوی به تاریخ پیوستی. اما فعلاً چالش خیلی بزرگی داریم و آن توجیه واپاشی بتا مثبت است. در این حالت یک پوزیترون ساطع می‌شود. پوزیترون از نظر جرم و نیروی الکتریکی دقیقاً شبیه به یک الکترون است و تنها بار الکتریکی آن مثبت است. تابش پوزیترون عموماً در عناصری با نسبت نوترون به پروتون پایین رخ می‌دهد. یعنی:

 

 

در نگاه اول کاملاً مشخص می‌شود که این پروتون، یک پروتون معمولی نیست. چون داخل هسته بوده و با ژوکرها رابطه یا پیوند قوی دارد. اطلاعات اولیه ما این است که انرژی سمت چپ مثبت است و پوزیترون بار مثبت ولی انرژی منفی چون محصول واپاشی بتا مثبت و نوترینو راست‌دست یا سربه‌سر است. چون برعکس واپاشی بتا منفی خواهد بود. پس داریم:

 

 

ابتدا پوزیترون و نوترینو را به‌صورت وارونه یا عکس به‌طرف سمت چپ معادله (سر جای اول داخل هسته) بر می‌گردانیم و انرژی را از سیستم حذف می‌کنیم (بر می‌گردانیم بیرون هسته) یعنی:

 

 

معادله فوق مربوط به چینش یک نوترون هسته است قبل از واپاشی بتا مثبت. ولی قبلاً دانسته‌ایم که نوترون در واپاشی بتا منفی چه می‌شود یعنی:

 

با ادغام دو معادله فوق داریم:

 

با تساوی طرفین معادله خواهیم داشت:

 

 

که در نگاه اول نشان می‌دهد بار الکتریکی یک الکترون با انرژی منفی بیرون هسته با بار الکتریکی یک پوزیترون داخل هسته یکی بوده و مساوی یک‌بار الکتریکی منفی است و صدالبته هر دو جرمی مساوی یکدیگر نشان می‌دهند. هر چند که پوزیترون دو جرم بیشتر مخفی کرده است.

 

 

در نگاه دوم فرمول‌نویسی غلط انیشتین به ذهن ما خطور می‌کند:

 

 

و همچنین یاد خطای محاسباتی روس‌ها در مورد انرژی ناشی از بمب هیدروژنی تزار که ۳۰ مگاتن محاسبه کرده بودند؛ ولی بیشتر از ۵۰ مگاتن شد. ولی ما این فرمول را اصلاح کردیم به این:

 

علت آن اینکه روس‌ها از پسماند انفجار یک ابرنواختر یا واکنش‌های میانی ستاره خورشید، هیدروژن، دوتریوم و تریتیوم به‌عنوان مهمات هسته‌ای استفاده نموده بودند و آلودگی به انواع نوترینو و پوزیترون هسته‌ها را نمی‌دانستند و چون اینها در خود جرم مخفی می‌کنند و در زمان انفجار، انرژی از خود تابش می‌کنند، ازاین‌رو در واکنش همجوشی هسته‌ای، خطای محاسباتی زیادی بروز می‌کند که بعدها به‌صورت تجربی آن را در معادلات خود لحاظ می‌کنند. ما این پدیده را آلودگی ژوکری می‌گزاریم که در آشکارکننده CERN نیز مشهود است و آن را بعداً توضیح خواهیم داد.

ازشوخی‌گذشته بعدازاین باید خیلی جدی باشیم. چون یک موفقیت بزرگ کسب کرده‌ایم. داریم یک مفهوم جدید و بنیادی را به فیزیک کوانتوم نشان می‌دهیم و آن صحت و درستی انرژی مثبت و منفی و تأثیرات شگفت‌انگیز آن در کیهان است. به بیان دیگر بنیان گزاران فیزیک کوانتوم از این مسئله بی‌خبر بوده‌اند. ولی ما اینک مطلع شده‌ایم. شخصی همانند شرودینگر بر این باور بود که در فیزیک کوانتوم همه چیز بر مبنای شانس، تصادف و احتمالات است و شانس، تصادف و احتمالات هم در قمار است و ما با استفاده از کارت پاسور نشان دادیم که می‌توان این پدیدهای کوانتومی را از حالت شانسی و تصادفی خارج کرد و به یک اصول اولیه محکم و قوی‌دست یافت. ما این اصول را گسترش خواهیم داد. ولی می‌دانیم ازآنجایی‌که ستاره خورشید میلیاردها سال فعالیت داشته است، اگر بازی به سیستم‌های سریع دیجیتالی واگذار شود، هرگز تمامی نخواهد داشت. مگر اینکه رایانه مرتکب خطا و اشتباهی شود. شخصی همانند هایزنبرگ مدعی بود ما همیشه در اندازه‌گیری‌های خود دچار عدم‌قطعیت می‌شویم. ولی پیمانه‌های ما درست جواب داد و در نهایت به یک برابری منطقی دست یافتیم. بور باورداشت که این اندازه‌گیری‌های ما به کمیت‌های فیزیکی اندازه و مقدار می‌دهد و... و اینک نوبت انیشتین است. ایشان طبق مفاهیم حقوقی - مدنی فضولی کرده‌اند و در این وسط هیچ‌کاره هستند و فضولی ایشان برای ما اصلاً مهم و ملاک عمل نیست. موضوع مهم اینکه ایشان امریکایی‌ها را ترغیب به ساخت سلاح هسته‌ای کرده و اینک این گونه تسلیحات مرگ‌بار و کشتارجمعی به همراه نیروگاه‌های هسته‌ای بسیار گسترش‌یافته‌اند. به همراه اماکن دفن زباله‌های هسته‌ای و هیچ قطعیتی در کیفیت و کمیت در تولید، نگهداری و حتی استفاده از آنها وجود ندارد. مخصوصاً نوع چینی نامرغوب و استوک آن. جنگ هسته‌ای هم به‌صورت تصادفی، احتمالاً بروز خواهد کرد. دیریازود دارد؛ ولی سوخت‌وسوز ندارد. چرا که ما در آستانه یک جنگ جهانی هسته‌ای یا جنگ جهانی سوم بین‌المللی هستیم. ولی ما قواعد بازی را یافته‌ایم و اینک می‌توانیم برای خود واکنش هسته‌ای همجوشی راه بی اندازیم و هسته‌سازی کنیم. تنها چیزی که نیاز داریم نرم‌افزار پایتون و تعداد بسیار زیادی ژوکر است و اما فوتون گاما این عقاب تیزرو که شکارچی ماهری برای الکترون، زوج الکترون - الکترون، انواع و اقسام ژوکرها و نوترینو و پوزیترون است. فعلاً هیچ قطعیتی وجود ندارد شاید این جنگ را فوتون‌های گاما یا ژوکرها شروع کنند. ما باید جلوی آن را بگیریم.

اما قبل از هر چیز باید تکلیف این ژوکرهای سیاه را تعیین کنیم. خورشید در هر ثانیه دوضرب در ۱۰ به توان ۳۸ نوترینو از خود ساطع می‌کند. نوترینو با سرعت نزدیک به نور حرکت می‌کند. با برخورد پرتوهای کیهانی در هر ثانیه از هر سانتی‌متر مربع زمین، در حدود ۶۵ میلیارد نوترینوی خورشیدی عبور می‌کند. تخمین زده می‌شود که در حدود ۳۳۰ نوترینو در هر سانتی‌متر مکعب از کائنات وجود دارد، به عبارتی ۳۳۰ میلیون در هر مترمکعب. این عدد بسیار بزرگی است. ما قبلاً فهمیدیم که این ژوکرهای سیاه به درد نوترون سازی می‌خورند. ولی گویا زیادی آنها برای خورشید مضر و دردسرساز است. چون می‌توانند سرعت واکنش همجوشی را بالا ببرند. ازاین‌رو می‌بایست دفع و به بیرون پرتاب شوند. ولی آنچه که مهم است اینکه اینها نمی‌توانند همگی نتیجه واپاشی باشند. می‌بایست به روش دیگری تولید شده باشند و ما برای توجیه این موضوع، نیاز داریم از تابش‌های گاما یعنی محصول نهایی همجوشی خود هسته‌ها، استفاده کنیم ما نام آنها را پایتون می‌گزاریم.

 

 

 

پایتون قرمز انرژی مثبت و پایتون آبی انرژی منفی است. مقدار عددی انرژی اینها می‌بایست بیشتر از ۰.۵۱ مگا الکترون‌ولت باشد. وگرنه به درد ژوکرسازی ما نخواهند خورد. پایتون قرمز محصول همجوشی ولی پایتون آبی محصول واپاشی است و اختلاف ۱۸۰ درجه‌ای آنها را می‌بایست مدنظر داشته باشیم. چون اولاً در پدیده پلاریزه یا قطبی بودن نور مشاهده شده‌اند. ثانیاً در آزمون‌های فیزیکی با هم دارای کنش یا بر همکنش از راه دور و یا نزدیک دارند. یعنی در مباحث آینده توضیح خواهیم داد که این ژوکرهای سیاه، موج‌سواری هم بلد بوده و سرعت آنها می‌تواند از سرعت نور هم فراتر رود. همچنین انرژی آنها می‌تواند از فوتون‌های گاما نیز پیشی بگیرد. چون این بار ما در آنها به‌جای زاویه ۱۸۰ درجه، زاویه ۹۰ درجه‌ای را مشاهده و شناسایی کرده‌ایم و این اختلاف درجه دوبرابری، خیلی چیزها را می‌تواند روشن و معلوم کند. خیلی سریع می‌بایست کنترل آتش پایتون‌ها را به دست گرفته و ژوکر سازی را در مقیاس انبوه شروع کنیم. ولی چون ما انسان هستیم و سرعت سیستم عصبی ما در مقابل ژوکرها و پایتون‌ها خیلی کم است، این امر خطیر را می‌بایست به سیستم های هوشمند (اسمارت) دیجیتال فوق‌سریع بسپاریم. یعنی از پردازنده‌های INTEL یا AMD یا AVR و.... استفاده کنیم و برای برنامه‌نویسی، کد یا دستورنویسی چه چیز بهتر از زبان پایتون (قدرت دریافت تشعشع فروسرخ را دارد، ردیاب حرارتی، بو و طعم برای شکار حیوانات). ولی صبر کنید اینها برای اندازه‌گیری پارامترهای پرواز، در خود سیستم مداخله می‌کنند و این مداخله آنها می‌تواند نتایج آزمون را با یک عدم‌قطعیت بزرگی مواجه کند. یعنی همان گفته هایزنبرگ و چون خود سیستم های دیجیتال بر مبنای اصول کوانتومی طراحی و ساخته شده‌اند. یعنی صفر و یک‌های بدون بار و با بار الکتریکی یا مغناطیسی یا الکترومغناطیسی، احتمال دارد صفرها یک شوند و یا برعکس. یعنی همان گفته شرودینگر که می‌گوید سیستم های دیجیتال یک نوع کازینو و قمارخانه کوانتومی هستند و بدتر از همه گفته بور که می‌گفت همین اقدام به اندازه‌گیری ما می‌تواند به کمیت‌های مورد آزمون، اندازه و مقدار دهد. نه و هزار نه دیگر، ما هرگز این چنین کاری نمی‌کنیم. فوتون‌های گاما بسیار خطرناک و سرطان‌زا هستند. می‌توانند باعث آسیب مالی و جانی بسیار زیادی شوند. همچنین ذرات و اجسام دیگر که مثل پرتابه‌ها عمل کرده و انرژی جنبشی و... در خود ذخیره کرده‌اند. احتمال دارد که خودمان قربانی این سیستم در ظاهر هوشمند و در باطن غیرهوشمند و خرفت شویم. ما سعی می‌کنیم سیستم ها را از راه دور و بدون هیچ‌گونه مداخله مشاهده و نظاره کنیم و مشاهدات خود را تجزیه‌وتحلیل کنیم و برای تحلیل داده‌ها از سیستم های اسمارت کمک بگیریم. ولی باز همان مشکل شرودینگر به قوت خود باقی است و باید برای آن چاره‌ای بیندیشیم که چاره آن را نیز یافته‌ایم. سعی می‌کنیم سیستم ها Off Line و دور از دسترس ژوکرها و ...... باشند. اما به‌هرحال:

 

 

یعنی با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی منفی یا یک پایتون آبی با یک الکترون انرژی مثبت، یک ژوکر سیاه ته به ته یا چپ‌دست تولید می‌شود.

 

 

یعنی با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی مثبت یا یک پایتون قرمز با یک الکترون انرژی منفی، یک ژوکر سیاه سربه‌سر یا راست‌دست تولید می‌شود. باتوجه‌به اینکه این ژوکرها بسیار فریب‌کار و گول زننده هستند با کوچک‌ترین اشتباه و خطا، فاجعه روی داده و بازی را می‌بازیم. حتی اگر بازی به ابررایانه‌ها سپرده شده باشد که بیشتر در علوم هواشناسی کاربرد دارند و این معادلات ما بعد از توسعه در هواشناسی هم کاربرد خواهند داشت. پس در بازی و معادله نویسی خوب باید دقت کنیم. اولین خطا آخرین خطا در بازی خواهد بود.

 

 

آس قرمز الکترون با انرژی مثبت و آس آبی الکترون با انرژی منفی است. اینک این سؤال مطرح می‌شود که اگر انرژی پایتون‌ها بیشتر از انرژی آس‌ها شد چه می‌شود؟

مازاد انرژی به‌صورت انرژی جنبشی باعث شتاب گرفتن و سرعت آنها می‌شود. حتی ممکن است سرعت آنها برابر نور حتی بیشتر از آن هم بشود. جای انیشتین خیلی خالی است تا عاقبت دانش بشر را ملاحظه کند که بیشتر شبیه کمدی درام است. تا اینجای کار خوب آمدیم؛ ولی این ژوکرهای سیاه چپ‌دست و راست‌دست برای کل کیهان دردسر خواهند شد. چاره‌ای اندیشیده شده و برای آنها زندان و ندامت گاهی مهندسی شده است تا در آنجا مورد اصلاح و تربیت قرار گیرند؛ یعنی اینها:

 

 

توضیحات کافی در مبحث  توجيه خصوصيات و رفتارهاي عجيب و دوگانه سياه‌چاله‌ها و ستارگان نوتروني  ارایه شده است.

سیاه‌چاله‌های نوترونی دوار، با بار الکتریکی مثبت و میدان الکترومغناطیسی بسیار بسیار قوی، مثل جاروبرقی با سوخت نوترینو کار می‌کنند. یعنی آنها را با سرعت و قدرت غیرقابل‌درک و فهم به کام خود می‌کشند و آنها را به الکترون و تابش‌های گاما تجزیه می‌کنند و چون اینها انرژی مثبت و منفی دارند، خیلی طبیعی واضح و روشن است که می‌بایست با زاویه ۱۸۰ درجه از آن نیز خارج شوند. چون بردار دو انرژی منفی و مثبت به همین مقدار زاویه دارد. ولی این ژوکرهای سیاه دست‌بردار نیستند. چون به الکترون باردار تجزیه شده‌اند، درون این میدان الکترومغناطیسی بسیار پرقدرت شتاب گرفته و انرژی جنبشی آنها از فوتون‌های گاما با انرژی ۱.۸۷۹ گیگا الکترون‌ولت نیز فراتر می‌رود و کیهان‌شناسان را فریب داده و آنها چنین خواهند پنداشت که اینها تابش‌های گامای پر انرژی هستند. درحالی‌که مقدار بسیار زیادی از این تابش‌های کیهانی، الکترون باردار با سرعت‌های نزدیک به‌سرعت نور هستند که به این راحتی‌ها در میادین مغناطیسی ساخته شده به دست بشر منحرف نخواهند شد.

 

 

و سؤال دوم اگر انرژی پایتون‌ها دوبرابر شود، توانایی انجام چه‌کارهایی را خواهند داشت؟ خوب این بار می‌توانند با یک زوج الکترون - الکترون اوربیتال کنش یا بر همکنش داشته و با ژوکرهای قرمز سروکار خواهیم داشت! اما زوج الکترون - الکترون اوربیتال چیست؟

 

 

اینها اوربیتال‌های عناصر را تشکیل می‌دهند و در دماهای پایین تابش پیوسته‌ای دارند که تابش‌ها کمینه و بیشینه دارند و با تجزیه‌وتحلیل آنها می‌توان دمای عناصر  را به‌دقت اندازه گرفت:

 

 

ولی در ترکیبات شیمیایی و عناصر در دماهای بالا وضعیت فرق می کند:

 

 

گویا این ژوکرهای سیاه راست‌دست و چپ‌دست، دست‌بردار ما نخواهند بود تا روز آخر کیهان. در تابش‌های پیوسته معادلات کلاسیک هستند؛ ولی با گذر از محدوده دمایی که اوربیتال‌ها تغییر شکل می‌دهند معادلات کلاسیک کاربرد نداشته و معادله معروف ماکس پلانک حاکم خواهد شد چرا که تابش‌ها بسته‌ای و کوانتومی خواهند بود. یعنی این ژوکرها هستند که کمیت‌های پیوسته انرژی را به کمیت‌های گسسته و کوانتومی تبدیل می‌کنند.

 

 

یعنی هر خط رنگی بالا که بارکدها را از روی آن شبیه‌سازی کرده و بر روی کالاها می‌چسبانند در حقیقت بیانگر رفتار یک ژوکر سیاه با تراز انرژی مخصوص به خود است که مثل یک اثر انگشت برای هر عنصری متفاوت خواهد بود. مراجعه کنید به مبحث اصل تبادل انرژي كوانتومي توسط لايه‌ها و زير لايه‌ها در اتم‌ها  اما موضوع اصلی خودمان:

 

 

به‌هرحال ما برای این دو نوع اوربیتال کوانتومی کارت ساختیم برای بازی:

 

 

۱ - یعنی با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی منفی بالا یا یک پایتون آبی انرژی بالا با یک زوج الکترون - الکترون انرژی مثبت هم راستا، یک ژوکر قرمز بار مثبت (پوزیترون) به همراه یک الکترون منفی انرژی مثبت تولید می‌شود.

 
۲ - با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی منفی بالا یا یک پایتون آبی انرژی بالا با یک ژوکر سیاه سربه‌سر، یک ژوکر قرمز بار مثبت (پوزیترون) به همراه یک الکترون منفی انرژی منفی تولید می‌شود.


۳ - با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی مثبت بالا یا یک پایتون قرمز انرژی بالا با یک زوج الکترون - الکترون انرژی منفی هم راستا یک ژوکر قرمز بار منفی به همراه یک الکترون منفی انرژی منفی تولید می‌شود.


۴- با تصادم یا بر همکنش یک تابش گاما انرژی مثبت بالا یا یک پایتون قرمز انرژی بالا با یک ژوکر سیاه ته به ته یک ژوکر قرمز بار منفی به همراه یک الکترون منفی انرژی مثبت تولید می‌شود. اما آنچه که در اتاق ابر ویلسون دیده می‌شود ردیف‌های ۱ و ۲ است. چرا که تابش گاما از واپاشی گاما (آلفا، بتا) است البته با انرژی منفی. دیراک با حل معادله‌ای به دو جواب مثبت و منفی دست‌یافت و به‌جای اینکه قسمت منفی انرژی را به دلیل غیرفیزیکی بودن آن کنار بگذارد، به پژوهش پیرامون پیامدهای تمامی معادله پرداخت و به نتایجی طبق تحلیل‌های خود رسید و در این مبحث و مباحث قبلی، ما نیز تحلیل‌های خود را ارائه کردیم که صددرصد با علوم و دانسته‌های فعلی متغایر و متضاد است و علت انقلابی بودن و ساختارشکن بودن ماست. ولی دلایلی داریم که نظریات ما را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند. چون نتایج به‌دست‌آمده و اتفاقات روی داده را کاملاً توجیه می‌کنند که دانسته‌های فعلی از توجیه آن عاجز و ناتوان هستند و خلاصه مطلب اینکه معادله دیراک:

بیان می‌کند؛ چون ما انرژی را یک کمیت برداری تعریف و قرارداد کرده‌ایم و هر برداری می‌تواند دو جهت مخالف ۱۸۰ درجه‌ای داشته باشد (در دروس دوران متوسطه تدریس می‌شود؛ ولی در دوره دکترای و.... نادیده و بی‌اهمیت گرفته می‌شود). قسمت مثبت، مربوط به تابش ناشی از واکنش گرمازای همجوشی هسته‌ای عناصر زیر آهن و یا واکنش گرمازای ناشی از ترکیب شیمیایی، و قسمت منفی، مربوط به تابش ناشی از واکنش گرمازای شکافت هسته‌ای یا واپاشی عناصر بالای آهن و یا واکنش گرمازای ناشی از تجزیه ترکیبات شیمیایی می‌شود. موضوع بسیار ساده، واضح و روشنی که ممکن است بعضی‌ها تا آخر عمر خود متوجه آن نشوند. علت بر اینکه اینها اعداد زاویه‌دار و جهت‌دار هستند. به طور مثال خود دیراک که در مورد آن بسیار اندیشه کرد و پیشگویی‌هایی نمود که در نهایت نه‌تنها درست از آب در نیامد، بلکه باعث ده‌ها و صدها فاجعه غیرعمدی و تصادفی هسته‌ای شد و در آینده، تعداد آنها نه‌تنها بیشتر، بلکه آمار آن تصاعدی خواهد شد؛ لذا دانستن این موضوعات برای ما بسیار مهم و حیاتی است. یعنی معنی این تفاوت در چیست؟

علت آن اینکه در تعاریف و مفاهیم فعلی مربوط به پدیدارشدن و نابودی یک زوج الکترون - پوزیترون یک تابش فوتون گاما با تصادم با هسته سنگین، تمام انرژی خود را ازدست‌داده و یک زوج الکترون - پوزیترون با تکانه خلق می‌شود که اگر این دو ذره با یکدیگر تصادم کنند، نابود شده و تمام جرم آنها این بار به دو تابش گاما هر کدام با جرم یک الکترون پدیدار می‌شود. ولی جالب است که هر دو تابش زاویه ۱۸۰ درجه‌ای دارند و از توجیه چرایی آن عاجز و ناتوان هستند. یعنی این سؤال مطرح می‌شود که اگر آنها با یک تابش خلق شده‌اند، چرا با یک تابش هم نابود نمی‌شوند؟ علت آن این است که پوزیترون یک‌ذره فریب‌کار یا شعبده‌باز است. هم اندازه بار الکتریکی و هم جرم خود را برابر الکترون نشان می‌دهد با این تفاوت که بار الکتریکی آن مثبت است. در حقیقت تمامی معادلاتی که ما در این مبحث طرح کردیم نه یک معادله جبری بلکه تماماً معادلات برداری بودند و هیچ‌کدام از آنها تساوی مقدار عددی یا جبری نداشتند. ولی بردارها همدیگر را خنثی و مقدارشان صفر می‌شد. بعدازاین، بحث ما در مورد تصادم الکترون - پوزیترون خواهد بود:

 

 

 

اگر دقت کنید در اتاق ابر ویلسون تحت‌تأثیر میدان مغناطیسی عمود و الکتریکی دورانی، پوزیترون بیشتر از الکترون تاب می‌خورد. تقریباً یک چرخ بیشتر می‌خورد و انرژی جنبشی یا تکانه بیشتری از خود نشان می‌دهد. مثل ماری که چیزی در آستین خود پنهان کرده باشد که الکترون ندارد. حق کاملاً با دکارت است "در ابتدا باید به همه چیز شک کرد. حتی به حواسمان نیز نمی‌توانیم اعتماد کنیم، حواسمان ممکن است ما را بفریبند"شاید پوزیترون فریب‌کار نبوده باشد! شاید دانشمندان هسته‌ای سهل‌انگاری کرده‌اند و..... به‌هرحال هر اشتباهی تاوانی برای خود دارد و این تاوان‌ها چیست؟

 

به باور ما بسیار سنگین خواهد بود؛ چون اختلاف محاسباتی ۱.۰۲ مگا الکترون‌ولتی در یک سیستم کوانتومی (نیروگاه هسته‌ای یا یک سلاح هسته‌ای) خیلی زیاد است. تابش گاما هر چند که می‌تواند انرژی خیلی زیادی در حدود ۱.۸۷۹ گیگا الکترون‌ولت یعنی جرم دو نوترون را در خود داشته باشد، همیشه و هر زمان یک زوج الکترون - پوزیترون با انرژی جنبشی یا تکانه پدیدار می‌کند. چرا این پایتون ما عاشق الکترون و ژوکرها شده است:

 

 

در حقیقت با تصادم یک زوج پوزیترون - الکترون در این حالت، کنش اول تبادل انرژی بین دو ذره است تا از لحاظ مقدار عددی انرژی متوازن و برابر شوند که باعث پدیدارشدن دو نوترینو در حالت ژوکر سیاه ته به ته یا چپ‌دست است. دو درویش در یک جامه بخسبند ولی دو ژوکر سیاه در یک مکان نگنجند. یکی محکوم و مجبور به تجزیه است به دو مؤلفه هر کدام معادل یک تابش گاما با زاویه تابش ۱۸۰ درجه‌ای. نوترینو نه تکانه دارد و نه بار الکتریکی. پس درجا زده و آشکار نمی‌شود. ولی هر دو تابش گاما رهگیری و شناسایی می‌شوند.

 

 

این بار ژوکر سیاه محکوم به تجزیه است و یک زوج الکترون - الکترون یا یک اوربیتال با انرژی منفی شکل می‌گیرد.

 

 

مثل حالت اول ولی این بار با دو ژوکر سیاه سربه‌سر یا راست‌دست و دو تابش گاما. تابش‌ها یا همدیگر را منعکس می‌کنند و یا اینکه پدیده تونل‌زنی کوانتومی روی می‌دهد و بدون هیچ تصادم و برهم‌کنشی مثل دو موج آب از هم می‌گذرند. ما مطالبی در مورد توجیه انعکاس و تصادم ذرات ارائه خواهیم کرد.

 

راست گفتند که آدم زرنگ کلاش پس معرکه است و کنایه از شعبده‌بازی یا تردستی یا حتی جادوگری دارد و شاید فیزیک کوانتوم. ما برای خودمان انواع و اقسام ژوکر، پایتون، آس و. ساختیم. نگو اینها همش ذاتاً و ماهیتاً یک چیز و یک مفهوم واحد بودند در قالب‌ها و صورت‌های مختلف یعنی جرم، انرژی و الکترومغناطیس یا دوروی یک سکه پرتاب شده به هوا. پس اگر این‌طور باشد همان بهتر، اول‌ازهمه ما تکلیف خودمان را با این تعاریف چندگانه ناشی از ذهن و افکار خودمان، روشن و حل فصل کنیم. مشکل ما داشتن یک مغز با دونیم کره است. یک نیم کره جرم درست می‌کند آن دیگری انرژی. یکی میدان الکتریکی و دیگری مغناطیسی. بعضی وقت‌ها که با همکار می‌کنند الکترومغناطیس و هم ارزی را می‌سازند.

 

 

در مباحث بعدی سعی می‌کنیم اولاً تمامی اینها را به روی یک مکعب بیاوریم و تاس بسازیم. چون سکه بیشتر از دو رو ندارد، ولی تاس شش رو دارد. جرم، انرژی، الکتریسیته، مغناطیس، اینرسی، گرانش را تبدیل به یک نیروی واحد خواهیم کرد. پس منتظر باشید که می‌خواهیم دونیم کره مغزی شما را درهم‌فشرده و تبدیل به یک مغز واحد کنیم و به این سؤالات پاسخ دهیم: آیا ژوکرها، پایتون‌ها و... سربه‌سر یا ته به ته بشریت گذاشته‌اند و سرنوشت این بازی یا قمار بزرگ به کجا منتهی می‌شود!

 

محمدرضا طباطبايي    1/10/1400

http://www.ki2100.com