Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

14-11-2024

 

کمپین هدایت یا نجات‌یافتگان در ماهواره یاهست

حرکت گوسفندی یا تحرک عقلانی چیست؟ نشانه‌های بارز قیامت یا نبرد مذاهب و مکاتب

ایراد اساسی حوزه و دانشگاه - قرائت خطبه اختتامیه توسط مسیح رسول‌الله

 

 

اگر امروزه مدارس دینی یهود و صهیونیسم در اسرائیل، واتیکان در ایتالیا، مفتی‌ها و شیوخ عرب سنی در عربستان و اساتید حوزه در قم و نجف برای ایرانیان کانال ماهواره‌ای هدایت و نجات ایجاد کنند، مسلماً مطالب ارائه شده اگر چه به زبان فارسی بوده باشد؛ ولی بسیار نامفهوم و غیرطبیعی و غیرقابل‌پذیرش خواهند بود. به طور مثال کانال‌های شبات شالوم، ولایت تی‌وی، هادی تی‌وی و ولیعصر تی‌وی. تجزیه‌وتحلیل این کانال‌ها کار هر کسی نیست و نیاز به توضیحات فراوانی دارد.

اما عده‌ای در ظاهر مهدوی زاده‌ها، نجات و هدایت یافته شده‌اند، یعنی از چاله به چاه شده و مسیحی یا سنی شده‌اند. ولی واقعیت این است که آنها همانند کودکان، تازه سرپا شده و راه‌رفتن یاد گرفته‌اند و دین و مذهب آنها اصلاً مورد قبول و پذیرش خاخام‌ها، کشیش‌ها و مفتی‌های سنی وهابی نیست. آنچه که مهم جلوه می‌کند اینکه افکار آنها بهتر از مهدوی های تندرو افراطی است، من‌جمله کانال‌های وابسته به حکومت یعنی ولایت تی‌وی، هادی تی‌وی و ولیعصر تی‌وی که خیلی هم به دنبال تنش با سنی‌ها نیستند؛ ولی اهداف حکومتی را دنبال می‌کنند. به نظر آنها بدتر از همه کانال‌های سنی ستیز مرجعیت، امام حسین، جنات البقی، ابوالفضل تی‌وی است که ولایت گریز و خودسر شده و مستقیماً به اهل‌سنت حمله می‌کنند.

به‌هرحال جامعه یهودیت، مسیحیت و سنت صلاح را در این یافتند که مهدوی ها به زبان برادران و خواهران به‌اصطلاح مرتد و متواری شده خود از حکم اعدام، هدایت یا نجات پیدا کنند و تعالیم تکمیلی و تخصصی، بعدها ارائه و عنوان شود و حتی به سکولاری و لائیک منتهی شود و هزینه و زحمت آموزش مکتبی و مذهبی آنها کم شود. خلاصه اینکه از شرر مهدویت خلاص شوند و بعدها چه شوند زیاد اهمیتی برای آنها ندارد.

سخن یهودیان کاملاً واضح و روشن است؛ یعنی یهودیت مختص کسانی است که اجداد یهودی دارند و در غیر این صورت تنها راه برای بهائیت گشوده است. اما نصرانی‌ها یارگیری دارند و کانال‌های محبت تی‌وی، ست سون پارس و شبکه ۷ کاملاً فعال است. هرچند که اصلاً مطالب آنها مورد تأیید پاپ نیست. پرش و جهش از مهدویت به سنت نیز مجاز و مباح شده است و دراین‌رابطه کانال‌های کلمه، نور تی‌وی و توحید احداث شده است. هرچند که به باور مفتی‌ها و شیوخ عرب افتضاح است؛ چون به اولاد علی و ماشیح هادی باور دارند. یعنی فعلاً از مهدویت به طور کامل تطهیر و پاک نشده‌اند و یک‌جورهایی به شیعیان عزت و احترام قائل هستند. آنها را برادران و خواهران خود می‌نامند و با التماس و تمنا سعی در سنی یا مسیحی کردنشان دارند و خیلی کوتاه می‌آیند؛ یعنی تساهل و تسامح در مقابل جهان تشیع دارند. نسبت به آنها احساس مسئولیت و دلسوزی دارند و فعلاً نبریده‌اند.

به باور بزرگان یهودیت، مسیحیت و سنت، ایرانیان به‌اصطلاح مرتد یا تغییر دین و مذهب داده شده، به‌نوعی شیعه یا مهدوی اخته و بی‌آزار شده هستند. به طور مثال ماشیح مختص جامعه یهودیت است؛ ولی در بهائیت یک مجوس پارس را ماشیح کردند. حسین خودش یک مرتد بود؛ چون در ماه حرام محرم با امیرالمؤمنین خلیفةالله و خلیفة الرسول یزید بن معاویه دورگه زنازاده اعلام جنگ کرد، در نتیجه خونش مباح شد و حق با یزید اموی بود و حسین بن علی باطل و محکوم بود؛ ولی هدایت‌یافتگان ایرانی باز حق‌به‌جانب حسین هستند و یزید را محکوم و محاکمه می‌کنند و برای آن سرود هم می‌خوانند. یا اینکه حسین را با موجودی به نام مسیح ابن الله مقایسه می‌کنند که مقایسه بسیار غلطی است. به‌هرحال کانال‌های ماهواره‌ای نجات و هدایت کلاً شیعیان و مهدوی های اخته یا بی‌اذیت شده هستند که مسلماً بهتر از شیعیان و مهدوی های راست افراطی هستند. ولی فاصله بسیار زیادی با یهودی یا نصرانی و سنی شدن دارند و فعلاً بسیار آماتور و ناشی هستند.

از دیدگاه و تفکر بزرگان جامعه یهودیت، اصلاً معلوم نیست که ماشیح امانوئل یهودی قرار است که از رحم کدام زن یا دختر یهودی یا اسرائیلی روسپی به دنیا بیاید، اینک مهدوی های اخته مفعول با دختران جنده کلیمی خنثی در ایران ازدواج کرده و خیلی سریع سوشیانت را از نسل زرتشت به نام باب یا بهاءالله ریدند. ماشیح قرار بر این است که یک یهودی اسرائیلی باشد و نه یک پارسی مجوس دالیت سیمرغ نشان بهایی دورگه. به‌هرحال بهایی بهتر از یک مهدوی تندرو و افراطی است و البته یک‌جورهایی قابل‌پذیرش و هم‌زیستی در کنار یهود، شاید در آینده اصلاح عقیده شدند و دست از سر دین و مذهب یهود و ماشیح سازی برداشته و سکولار و لائیک بی‌دین بشوند و زحمت را بر یهودیت زیاد نکنند.

از دیدگاه و تفکر بزرگان جامعه مسیحیت ختنه نشده، محمد و اهل‌بیتش دروغگو و شیاد بودند. مظلومیت حسین چه ربطی به مظلومیت مسیح دارد. مسیح پسر خدا و خودش خدا بود و با پای خودش بالای صلیب رفت تا آنها بخشوده شوند. هم محمد و هم اهل‌بیتش مستحق مجازات بودند؛ چون قصد فریب و حقه‌بازی داشتند. اینک شیعیان و مهدوی های ایرانی اخته شده، مسیحی شده و در مظلومیت حسین گیتار و ارگ و ساز و رقص و آواز دارند. اینها آدم‌بشو نیستند؛ ولی بهتر از تندروها و افراطی‌ها هستند. بقیه ماجرا به آینده موکول شود تا نظر پاپ اعظم چه بوده باشد.

از دیدگاه و تفکر بزرگان جامعه اهل‌سنت حجاز، حسن فرزند صالح علی بود؛ چون با معاویه و بنی‌امیه صلح و بیعت نمود؛ ماشیح هادی جایزه اوست. ولی حسین فرزند ناصالحش بود و با آنها سر مخالفت و ناسازگاری گذاشت. گویا واقعاً به مسیح هم گرایش و تمایلاتی داشته است. شاید یکی از حواریونش بوده باشد و... به‌هرحال حق به جانب امیرالمؤمنین یزید است؛ ولی این تازه سنی شده‌ها حق را به حسین می‌دهند. فعلاً آب‌بندی نشده‌اند و نشتی دارند و نیاز به دورهای تکمیلی در دانشگاه الهیات ریاض دارند.

از دیدگاه و تفکر بزرگان جامعه مهدویت، حسن عنصری مشکوک و غیر قابل اطمینان است، مگر روز مبادا. یعنی زمان گوه خوردم و غلط کردم که شد، حسنی هستند. ولی حسین قابل اطمینان و قیام‌کننده بر علیه ظلم و تعدی بنی امیه است. او لیاقت ماشیح مهدی را دارد. ماشیح مهدی قائم جایزه اوست و از نسلش. زمانی که در قدرت و ثروت هستند همگی حسینی می‌شوند. اگر لازم شد ولایت گریز و خودسر و آتش به اختیار هم می‌شوند.

 

 

اما پیام ما چیست؟

یهودیان گرامی، خودتان را زیاد رنج ندهید، چون دو پیامبر خدا یعنی مسیح و محمد را واگذاشتید، همچنین انجیل و قرآن را و دین و مذهب شما کلا و جزا باطله است. شما هیچ ربطی به یعقوب و اسرائیل ندارید؛ چون فریسی، صدوقی، سفاردی، اشکنازی و پارسی - بابلی هستید با ژنومی مخلوط شده با افریقایی‌های برده آدم خوار.


مسیحیان گرامی، خودتان را خسته نکنید؛ چون یک پیامبر خدا یعنی محمد را جا گذاشتید همچنین قرآن را و دین و مذهب شما نیز کلا و جزا باطله است. شما هم هیچ ربطی به مسیح ندارید؛ چون از نژاد رومی و ارامنه هستید. مسیح یک یعقوب زاده و اسرائیلی اصیل بود.


سگ سنی‌های ملعون، نبوت انبیا و خلافت محمد را غصب کرده و به سرقت بردید، درحالی‌که آنها ارث‌ومیراث عیسی مسیح است. خلیفه و جایگزین و جانشین محمد، خود شخص مسیح است و نه ابورمال، عمرگی، عثمان تبادل، معاویه و... علی و اولاد صالح او هم خلافت را قبول نداشتند و تئوری آنها امامت به انتخاب مردم بود. محمد و آنها اسرائیلی اصیل بودند و هیچ ربطی به اعراب و شماها ندارند. در ماجرای قربانی شدن اسماعیل، او مدت طولانی دچار حبس بیضه در شکم شده و او نیز نازا و عقیم شد. محمد و اهل‌بیت او اسماعیل‌زاده نیستند؛ بلکه یعقوب زاده هستند. شاید از زنان دیگر ابراهیم بوده باشید یا اسحاق زاده با ژنومی مخلوط شده با افریقایی‌های برده آدم خوار.

آشغال مهدوی ها، شما کوروشان و بابکان هستید از نژاد پارسی - بابلی. هیچ ربطی به اسلام و قرآن و محمد و انبیا و خدا ندارید. دین و مذهب کثافت و خبیث شما کپی جعلی از یهودیت، نصرانیت و سنت تقلبی و ساختگی است.

همگی شما چهار گروه و فرقه گمراه و ضاله دچار انحراف ذهن شده و از یکدیگر احساس خطر کرده و از سایه خود نیز می‌ترسید تا توسط ظهور و نزول مسیح و قیامت و حمله و هجوم گاگ و مگاگ و عمالیق غافل‌گیر شوید. تا می‌توانید بر سر هم بکوبید و دنیا را به گند و گوه بکشانید که لیاقت مردمان دنیا دست‌وپا و غلت زدند در میان این گند و گوه شماست. آنها نیز به آتش افروخته شما می‌سوزند و می‌سازند با تمام قدرت و توان به‌پیش بروید تا اعماق خود خود آتش جهنم و تمام رسانه و مدیا را به تملک و اختیار خود در بیاورید.

 

استرس و ناباروری مردان

پژوهش‌ها نشان می‌دهد استرس، شرایط محیط و شیوه زندگی در ناباروری مردان تاثیر مستقیم دارد. تولید اسپرم، تولید تخمک، سیکل قاعدگی در خانم‌ها، بسیار تحت تأثیر استرس قرار می‌گیرد و خانم‌هایی که دارای استرس هستند بیشتر مواقع دچارعادت ماهانه‌های نا منظم می‌شوند. ثابت شده در مردان هم به این صورت است و همانطور که عوامل استرس زا در زنان موجب اختلال می‌شود در مردان هم در ناباروری تأثیر گذاربوده و تولید اسپرم و تعداد اسپرم وقتی تحت تأثیر استرس قرار می‌گیرد باعث ناباروری شده است. همچنین ثابت شده استرس و اضطراب و عوامل محیطی در مردان بر روابط زناشویی تأثیر گذار است و باعث کاهش اسپرم می‌گردد و برخی از مردانی که در معرض استرس روانی قرار می‌گیرند نابارور هستند. سبک زندگی، تغذیه مناسب، آب و هوا، انواع استرس‌های روانی که روزانه با آنها مواجه هستیم و در معرض انواع و اقسام آن‌ها قرار داریم، باید در مواجهه با آنها مدیریت خوبی داشته باشیم تا درصد ناباروری در مردان را کاهش دهیم.

 چگونگی تاثیر عوامل روان شناختی بر ناباروری مردان

عوامل روان­شناختی می­تواند یکی از تاثیر گذارترین عوامل در رابطه با ناباروری باشد و به صورت چرخه ای افراد نابارور را تحت تاثیر قرار دهد. اولین مشکلی که همراه ناباروری بوجود می‌آید تنش بین زوجین، استرس و عدم آرامش است. هر چقدر استرس و تنشی که این افراد تجربه می‌کنند بیشتر باشد و ادامه یابد طبیعتا باعث کاهش قدرت باروری آن­ها خواهد شد. در رابطه با دیگر مسائل مربوط به روان­شناسی نیز چنین است و این یک موضوع قابل تامل است که باید پیشگیری و درمان شود. عوامل روان­شناختی متعددی می‌توانند بر ناباروری تاثیر گذار باشند که در مقالات بعدی در مورد آنها بحث خواهد شد. اما موضوع مورد بحث در این مقاله تجربه استرس و اضطراب در مردان نابارور است.

https://www.drsalehi.ir

 

ماجرای قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم به‌قدری سنگین و استرس‌زا بوده است که هر دوی آنها نابارور شده‌اند و این یعنی پایان نسل انبیا. ولی ناباروری ابراهیم در آینده معالجه و برطرف شده و صاحب اسحاق می‌شود. در نتیجه نسل انبیا از اسحاق است و نه اسماعیل. اگر اسماعیل فرزندی داشت خوب نیازی به درمان و معالجه ابراهیم نبود و انبیا از نسل اسماعیل می‌شدند.

 

نکته قابل‌توجه در کجاست؟

کسانی که به تحقیقات و مطالعه در مورد مذاهب و ادیان علاقه دارند، در نهایت به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند.

۱ - مبحث دین و مذهب کلاً و جزا چرند است؛ یعنی اینها کپی برابر اصل یا تقلید یا تقلبات و جعلیات اقوام و ملل هستند مخصوصاً نژادها. به طور مثال مسیح کودکی بااستعداد برای فراگیری تردستی و چشم‌بندی بود و دروغ گفت که معجزه دارد. برای خود همدستانی داشت که بمیرند و زنده شوند یا اینکه بیمار و ناقص شوند و بعداً شفا پیدا کنند و... او کسی همانند زرتشت و بودا و... مکتب ساز بود. انجیل هم تقلیدی از تورات بود. صدالبته خود محمد که تاجری موفق و در سفر خارج از حجاز بود و با گروهی از ادیبان و جادوگران و ساحران برای فتح مکه دست‌به‌یکی شد تا پادشاه اعراب شود. قرآن تقلیدی از تورات و انجیل است.

۲- اصل و مادر ادیان، یهودیت است و سپس مسیحیت و اسلام. هر قدر بالاتر برویم یا جمعیت پیروان و یا ثروت و قدرتشان افزایش پیدا می‌کند. هر مذهبی ثروت و قدرت و جمعیت بیشتری داشت، لزوماً ارجحیت و برتری به سایر ادیان و مذاهب دارد. به طور مثال مسیحیان امریکا و مخصوصاً سیاست‌مداران علاقه شدیدی دارند تا یک صهیونیست کاتولیک شوند. چون واتیکان در مقابل اسرائیل و امریکا هیچ‌وپوچ و کاملاً بی‌ارزش شده است. خیلی از اعراب سنی مجذوب فرهنگ اروپایی شده و مسیحیت را به اسلام ترجیح می‌دهند. چون فکر می‌کنند که مسیحیت از اسلام خیلی متمدن‌تر و عقلانی‌تر است. اسلام دین جاهلان و مسیحیت دین روشنفکری یا دگراندیشی است. خیلی از شیعیان فکر می‌کنند که اهل‌سنت به آنها ارجحیت دارند؛ چون آنها پیروان سنت ناب محمدی و تابع اصحاب رسول هستند و خودشان قومی راه‌گم‌کرده و حیران و در شک و دودلی هستند.

 

در چنین حالتی خیلی طبیعی به نظر می‌رسد که پیروان مذاهب، حرکت رو به بالایی داشته باشند و از طرف پایین‌به‌بالا، موجی از مهاجرت شکل بگیرد که گرفته است. چرا؟

چون مغز ابلیس و انسان‌ها گوسفندی (پستانداری) کار می‌کند. گوسفندان امنیت را در گله و جمعیت و قدرت زیاد می‌بینند و دوست دارند در جمعیت بیشتر حضور داشته باشند البته با شکمی پرتر. یعنی چون اهل‌سنت جمعیت بیشتری دارد، شیعیان جذب سنت می‌شوند. چون نصرانی‌ها آسایش و رفاه و آزادی عمل بیشتری دارند، خود سنی‌ها جذب آنها می‌شوند و چون یهودی‌ها قدرت و ثروت بیشتری دارند، مسلماً خود نصرانی‌ها مجذوب آنها می‌شوند و این یک حرکت گوسفندی روبه‌بالا است. یعنی به‌مرورزمان بر گمراهی آنها افزوده می‌شود؛ چون هدف و غایت نهایی به چنگ آوردن طاغوت (سیاره زمین) و تمام قدرت و ثروت و امکانات روی آن است. خلاصه گفته باشیم، ارتجاع واقعی بین‌المللی همین موضوع شده است و مسلمانی ارتجاع نیست.

 

اما حرکت روبه‌جلو و پیشرفت چیست؟

مسلمان شدن، به خدا و ملائکه و انبیا و کتاب قرآن ایمان‌آوردن، مخصوصاً ایمان و باور به مسیح و ظهورش و قبول‌کردن و پذیرش قیامت. دست‌کشیدن از ولایت، خلیفه و ماشیح بازی و... که قبلاً توضیحات جامع و کاملی ارائه کردیم. با کمال تأسف باید گفت که چنین چیزی ناممکن به نظر می‌رسد و بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال نیز لطف چندانی نخواهد داشت. مخصوصاً اینکه مذاهب در ظاهر ابراهیمی مثل سگ در حال جفت‌گیری به هم قفل کرده‌اند و تا روز قیامت رهایی و جداشدنی در کار نیست. گویا خود مسیح هم نمی‌تواند آنها را از یکدیگر تفکیک و جدا کند و فله‌ای و گله‌ای دچار سرنوشت شوم مشترک و مشابهی می‌شوند. کار از کار و آب از سرتان گذشته است. آن هم نه یک وجب بلکه هزاران وجب.

 

 

ای كسانی كه ايمان آورديد ، اگر اطاعت كنيد كسانی را كه كفران كردند برمی گردانند شما را بر پيشينه هايتان ، پس برميگرديد زيان كنندگان 

بلكه خداوند سرپرست ( دوست ) شماست و اوست بهترين ياری كنندگان  150آل عمران

 

و رها كن كسانی را كه اتخاذ كردند دينشان را بازيچه ای و سرگرمی و مغرور ( گمراه ) كرد ايشان را زندگانی دنيا و ذكر كن به آن كه محروم [نه] شود شخصی  به [سبب] آنچه كه كسب كرد ، نيست برای آن از غير خداوند سرپرستی ( دوستی ) و نه شفيعی ( حامی ) و اگر برابر دهد ( معوض و فديه دهد ) هر ( تمام ) برابری ( وزن شده ای  )  را ، گرفته نميشود از آن ( شخص ) ، ايشان كسانی [هستند] كه محروم گشتند به [سبب] آنچه كه كسب كردند ، برای ايشان نوشيدنی [است] از حميمی ( آب جوشی ) و عذابی دردناك به [سبب] آنچه كه كفران ميكردند

بگو آيا بخوانيم از غير خداوند آنچه را كه نفع نميكند ما را و ضرر نميكند ما را و برگرديم بر پيشينيانمان ( قهقرا ، بربريت ) بعد زمانی كه هدايت كرد ما را خداوند ، همچنانكه به هوس كشاند او را شيطان در زمين حيران شده ( سرگشته ) ، برای اوست اصحابی [كه] ميخوانند او را به سوی هدايت [كه] بيا ما را ، بگو بدرستی هدايت خداوند  اوست هدايت و امر شديم برای اينكه تسليم شويم برای سرور عالميان

و اينكه به پا داريد نماز را و تقوی كنيد او را ، و اوست كسی كه به سويش جمع آوری ميشويد 72 انعام

 

و نيست محمد مگر رسولی [كه] سپری گشت از قبلش رسولان ، آيا پس اگر بميرد يا كشته شود ، برميگرديد بر پيشينه هايتان ( گذشته هايتان ، زمانه شرك و جاهليت ) و كسی كه برميگردد بر پيشينه اش ، پس هرگز ضرر نميرساند خداوند را چيزی و به زودی جزا ( پاداش ) ميدهد خداوند شكر گزاران را 144 آل عمران

 

 

حرکت گوسفندی یا تحرک عقلانی چیست؟

خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شو.

فرض کنید که دو گله گوسفند در حال نزدیک‌شدن به یکدیگر داریم. گله اولی صد رأس و دومی ده رأس است. آنچه مسلم است اینکه این دو گله به‌صورت اجتناب‌ناپذیری با هم ادغام می‌شوند و کاری از دست چوپان‌ها بر نمی‌آید و تنها کار مفید نشانه‌گذاری قبل از ترکیب و ادغام است. نکته جالب اینکه گله ده رأسی حرکت اول را شروع می‌کند و گله صد رأسی هیچ علاقه‌ای برای حرکت از خود نشان نمی‌دهد. چون مزیت افزایش جمعیت است و نه کاهش جمعیت. این مسئله در مورد انعام و پرندگان صادق است. البته برای انسان‌ها نیز حاکم شده است. مخصوصاً زمانی که پای ثروت و قدرت، رفاه یا آسایش و... در میان بوده باشد. تمامی تحرکات بشری اعم از اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، عقیدتی، دینی و مذهبی، بازار بورس و سرمایه، کسب‌وکار، اشتغال، تحصیلات، مهاجرت، تغییر تابعیت و... این‌گونه است.

ازاین‌رو انبیا قبل از نبوت یا در حین آن به چوپانی گمارده شده‌اند تا گوسفند و انسان‌شناس خوبی بشوند. مغولان بهترین شناخت از اسلام و سایر ادیان و ملل را داشتند؛ چون دامدار بودند و البته چوپان و عشایر چادرنشین.

و چه بسيار از نبی ( خبر و پيغام رسان ) [كه] قتال ( پيكار ) كرد همراهش گروهايی ( گروندگان و مريدانی ) زيادی ، پس سست ( دلسرد ) نشدند برای آنچه كه اصابت كرد ايشان را در راه خداوند و ضعيف نشدند و سرافكنده ( خجل ) نشدند و خداوند دوست ميدارد صبر كنندگان را

و نبوده است سخن ايشان مگر اينكه گفتند سرور ما ، بيامرز برايمان گناهانمان را و زياده رويمان را در كارمان و با ثبات كن قدمهايمان را و ياری كن ما را برای قوم كافران 147 آل عمران

پس چرا نبود از تمدنها از قبل شما دارندگان باقی مانده ای [از دين خداوند] ، نهی كنند از فساد در زمين مگر اندكی از آن كس كه نجات داديم از ايشان و تبعيت كرد كسانی را كه ظلم كردند آنچه را كه هرزگی ( خوشگذرانی ) كردند در آن و بودند مجرمان 116 هود

و ياد كنيد زمانی را كه بوديد اندكی ضعيف شدگان در زمين ، ميترسيديد كه به دزدند شما را انسيان ( مردم ) ، پس ماوا داد شما را و تاييد ( پشتيبانی ) كرد شما را به پيروزيش ( ياريش ) و رزقمند كرد شما را از پاكی ها و باشد برايتان [كه] شكر گذاريد

ای كسانی كه ايمان آورديد ، خيانت نكنيد خداوند و رسول را و [نه] خيانت كنيد امانتهايتان را و [در حاليكه] شما ميدانيد

و بدانيد [كه] جز اين نيست كه اموال شما و اولادتان فتنه ای ( مايه امتحانی ) [هستند] و بدرستی خداوند نزد او اجری بزرگی [است]

ای كسانی كه ايمان آورديد اگر پرهيزگاری كنيد خداوند را ، قرار ميدهد برايتان فرقانی ( جدا كننده و تميز دهنده ای ) را و ميزدايد از شما بدی هايتان را و می آمرزد برايتان و خداوند دارای فضل بزرگ [است] 29 انفال

 

اما دین خدا یعنی اسلام یک نوع تحرک عقلانی است که ممکن است نفرات و جمعیت خیلی کمی نیز داشته باشد. ولی مبتنی بر حقیقت و واقعیت است و تحت حمایت و یاری خداست.

 

 

نشانه‌های بارز قیامت یا نبرد مذاهب و مکاتب

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

الم

مغلوب شد روم ( شكست خورد روم )

در نزديكترين زمين و ايشان از بعد مغلوبيتشان ( شكستشان ) به زودی غالب ( چيره ميشوند ) 

در [ظرف] چند ساليانی ،، برای خداوند است كار ( فرمان ) از قبل و از بعد و در چنين روزگاری شادمانی ميكند مومنان

به ياری خداوند ياری ميكند كسی را كه ميخواهد و اوست عزيز ( قدرتمند ) مهربان

وعده خداوند [است كه]  خلاف نميكند خداوند وعده اش را و ليكن اكثر انسيان ( مردم ) نميدانند

ميدانند ظاهری را از زندگانی دنيا و ايشان از آخرت ، ايشانند غافلان

... روم

هم زمان و به‌موازات ظهور اسلام در حجاز، دو مذهب میترایی پارس و روم درگیر شدند و مسلمانان از شر و مصیبت آنها در امان ماندند. درعین‌حال آن دو تضعیف شدند و بعدها اعراب توانستند ضربات سنگینی به آنها وارد کنند. ولی آنها نیمه‌جان شده و کاملاً نابود نشدند. قبل از حمله مغولان نیز تمامی مکاتب و مذاهب بشری درگیر شده و یکدیگر را تضعیف کردند. مغولان به‌راحتی آنها را سرکوب و نابود کردند. وضعیت فعلی جهان نیز همین شده است؛ یعنی تمامی مکاتب و ادیان و مذاهب مخصوصاً در ظاهر ابراهیمی درگیر و تضعیف شده هستند. این نشان از شکل‌گیری حمله و هجوم بسیار بزرگ و گسترده خود الله را دارد. مسیح ظهور می‌کند و تمامی آنها زیر سم اسب گاگ و مگاگ و عمالیق می‌روند. دنیا ظاهری بسیار آراسته؛ ولی باطنی بسیار آسیب‌پذیر و شکننده دارد. یک حمله جانانه دخل همه آنها را می‌آورد و قبل از آن، دانشگاه (فرگشتی و انتر درختی) و حوزه (طلاب جلقی و فلاسفه بی‌سواد) باید که تخریب، بی‌آبرو و بی‌حیثیت شوند. چون برای مسیح رسول‌الله بامبول یا قمپز می‌شوند.

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

  1. [آن] كوبنده ( درهم كوبنده ، زننده ، ضربه زننده )

  2. چيست ( چه باشد ) [آن] كوبنده ؟

  3. و چه آگاه ( با خبر ، معلوم ، مشخص ) كرد تو را ، [كه] چيست ( چه باشد ) [آن] كوبنده ؟

  4. روزی كه باشند مردم ( انسيان ) همانند گستراننده ( پروانه ) گسترده شده ( پخش و پلا شده ، پراكنده و متفرق شده )

  5. و باشند كوه‌ها همچون كرك ( پشم گوسفند ) از هم باز ( از هم پاشيده  ) شده ( حلاجی شده )

  6. پس اما كسی كه سنگين شود وزن شده هايش ( ترازوهايش ، اوزان ، وزنه ها و بارهايش ) [منظور چيزهای با ارزشی مانند ، نماز ، روزه ، زكات ، قرض ، خيرات ، نيكی و هرچه كه خداوند سفارش به آن نموده است]

  7. پس اوست در معيشتی ( زيستی ، گذران عمری ، زندگی ) خشنودی ( مورد رضايت و قبولی ، مورد پسند و رضايتی )

  8. و اما شخصی كه سبك شود ( خفيف شود )  وزن شده هايش ( اوزان ، وزنه ها و بارهايش )

  9. پس مصيبت ( بلا و سختی و گرفتاری يا اصل و پايه و مادر ، بنيان ، ماوای ) اوست هاويه ای ( آتشی ، هاويه به دانه جو معلق در ميان زمين و آسمان هم گفته ميشود ، شناور در هوا و فضا ، چيزی كه نيروی جاذبه بر آن بی اثر است )

  10. و چه آگاه ( با خبر ، معلوم ، مشخص ) كرد تو را ، [كه] چيست ( چه باشد ) آن

  11. آتشی حامی ( حمايت كننده ، نگهدارنده ، پشتيبانی كننده يا سوزاننده ، دردناك )

 

یعنی در آینده نزدیک گوسفندانی که در جمعیت‌های زیاد احساس قدرت، ثروت، امنیت، آرامش و رفاه می‌کنند، همانند حیوان درنده‌ای که به او حمله شده، پخش‌وپلا و متلاشی می‌شوند. در چنین روزی، جمعیت و گروه‌های اندک و انگشت‌شمار موحد و یکتاپرست فقط احساس قدرت، ثروت، امنیت، آرامش و رفاه می‌کنند و پشت سر یأجوج‌ومأجوج و عمالیق هستند.

 

 

ایراد اساسی حوزه و دانشگاه چیست؟

حوزه کارخانه ماشیح سازی و تولید فلاسفه بی‌سواد است. یعنی آنها ماشیح و فلسفه سایر ادیان و مذاهب را بومی‌سازی می‌کنند. چیزی در مایه پیتزا قورمه سبزی شده است.

در فرگشت دانشگاهی، خروجی سیستم فقط و صرفاً انتر درختی (لوسی) است و موجودات هوشمند یعنی باهوش‌تر و تواناتر از انسان، حق تکامل و پیدایش را ندارند. سطح توانایی و... همه‌کس باید که پایین‌تر از آنها بوده باشد. بیشتر شد، خطای فنی است و جریمه دارد. دانشگاه مادر علم است و همه باید تابع آن بوده و سطح پایین‌تری را داشته باشند. دانشگاه غایت و نهایت علم و دانش است. فرگشت برای سایر مخلوقات حرام و ممنوع شده است. از درون فرگشت فاتح کیهان نمی‌تواند که خارج شود. حدومرز مسافرت فرگشتی مدار ماه یا مدار مریخ است. خروج از این دایره برای فرگشتی‌ها گناه کبیره شده است. تابو و عصیان بزرگ فرض بر وجود موجودی ابرانسانی یا فوق بشری است. آنها قوانین و معادلات خود را در کیهان وضع و حاکم می‌کنند. کیهان هم مجبور به تابعیت و پذیرش است. مثلاً پیر خرفت و یهودی کثافتی مثل آلبرت رمزگشا یا جاسوس صنعتی و نظامی یا صاریغ مطالب علمی.

غایت و نتیجه فرگشت باید که موجودی همانند یک انتر درختی دانشگاهی (زایشگاهی شیاطین) بوده باشد ولاغیر. آنها خودشان را اول و آخر هر چیزی می‌بینند و می‌پندارند. چون یک بی‌ناموس هستند و برای فراهم‌کردن هزینه تحصیلات یا گرفتن نمره قبولی و یا هر دو، مبادرت به تن و خودفروشی یا قرمساقی و قوادی کرده‌اند. مرد و زن یا پسر و دختر هم فرقی نداشته و ندارد. نتیجه فرگشت آنها، جمیع کثافت‌های خبیث خودشان است. عجبا که مورد تأیید خدا در کتاب قرآن است و آنها ناخواسته و نادانسته خلقت و کلام خدا را تأیید و گواهی کردند البته به هدف مبارزه و انکار خدا که ماهیت خودشان را تعریف و شناسایی کردند. عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد و خدا برای خودش خواست و محقق نیز شد.

در باور حوزوی، هم خدا و هم ملائکه و البته جنیان، غیرمادی و در عالم الوهیت هستند و فقط این انسان دیوس مادی شده است که اگر ریاضت و عرفان و شهود درونی بکشد و صوفیگری کرده او هم غیر ماده و ناپدید می‌شود که خودشان پشت پرده غیب شدند. الوهیت در غیر ماده است و انسان باید غلت زنان به‌طرف الوهیت پرواز کند. در باور دانشگاهی، نهایت فرگشت رئیس دانشگاه یا استاد دانشگاه است که نمی‌داند ۹۵ درصد کیهان چیست و آن را انرژی یا ماده تاریک و مجهول نام‌گذاری کرده است. کسی نیست که به این دیوس ها بگوید چرا این‌همه بودجه و سرمایه عمومی را سگ‌خور کرده و مثل لاشه خواران ثروت و دارایی مردم را کوفت می‌کنید. خروجی روسپی‌خانه‌ای به نام حوزه و دانشگاه اصلاً چیست؟ مگر مدارک ارائه شده توسط شما اعتبار و حیثیتی دارند؟ چون هم برای هزینه و هم برای نمره قبولی و هم برای هر دو انواع و اقسام کثافت‌کاری‌ها شده است. آنها مدارک و تأییدیه قرمساقی و قوادی و جندگی و مفعولی است نه چیز دیگری. اصلاً شما با چه رویی حرف زده و اظهارنظر می‌کنید آن هم در مورد همه چیزی و همه‌کس.

شما نمی‌دانید که غیر ماده، ماده تاریک گرانشی چسبناک و انرژی تاریک چیست؟ خوب خفه شده و بر سر جایتان بنشینید و سخن به گزافه نگویید. بروید به دنبال جاکشی خودتان و تبدیل‌کردن دانشجو و طلبه به یک اسباب‌بازی و عروسک جنسی. حوزه و دانشگاه سرجمع ۱۰۰ در صد هستی و کیهان را مجهول و تاریک یا نامعلوم یا غیره مشخص کردند، خوب خودشان در این بیغوله گم‌وگور شوند پی کارشان یعنی جاکشی و دلالی.

انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین شده است. خاک بر سرش، چگونه ممکن است درحالی‌که اصلاً نمی‌داند که خود خدا و مخلوقاتش چیست؟ اسامی آنها را نمی‌داند و نام‌گذاری اشتباهی دارد. ماهیت و ذات خودش را نمی‌شناسد و نمی‌داند، معرفی و شناسایی هم که شود، قبولش نکرده و حاضر به پذیرش آن نیست.

 

 

قرائت خطبه اختتامیه توسط مسیح رسول‌الله و روح الله

خیلی خلاصه است. گور پدر ماشیح، ماشیح ساز، پرور و پرست. کدام نجات، کدام صلح و صفا یا آرامش و آسایش و رفاه. زمان تخریب سیاره زمین یا طاغوت فرارسیده است. گند و گوه قبل از اسلام در کتاب قرآن قید شده است و بعد آن را نیز مسیح به وحی خدا بازگو می‌کند. خیلی از احمق‌ها به فکر گروگان‌گیری او و تهدید خدا می‌افتند. یعنی اگر سیاره زمین تخریب شود ما او را می‌کشیم. مسیح به آن سفیهانی ها می‌گوید که دفعه پیش به خیال خودتان من را دستگیر، شکنجه، محاکمه و مصلوب کردید. آب از آب تکان نخورد. اینک صحیح‌وسالم در خدمت و حضور شما هستم. مگر شما عقل ندارید؟ خود من توسط شخص خدا قبض روح خواهم شد. البته بعد از به درک واصل‌شدن شما و تعطیلی کامل گاوداری و گوسفند پروری.

خداوند ۲۶۰۰ سال پیش، تولد پیامبری از دختر باکره، از نسل یعقوب یا اسرائیل را به انبیا بنی‌اسرائیل بشارت داده بود. منتها برای آنها سؤال شده بود که این دختر کیست؟

خداوند به انبیا وحی نمود که چند ماه یا چند سال قبل تولدش، انبیا بشارت او را خواهند داد و مادرش برای شما کاملاً مشخص و معلوم می‌شود. مبادا به آنها تهمت ناروا بزنید. زکریا و یحیی بشارت تولد مسیح را دادند و تازه در آن زمان نام مادرش مریم و خودش عیسی مشخص و معلوم شد. چون تمامی کارهای خدا در مورد نبوت، این‌چنین واضح و آشکار و شفاف است و نه در پرده‌ای از ابهام یا معما. بعدها نام محمد نیز احمد معرفی شد. اما امانوئل نام‌گذاری اشتباه او توسط بنی‌اسرائیل است، همچنین شبیه‌سازی او قبل از تولدش. چون تمامی غلط از آب در آمدند. نام‌گذاری هادی و مهدی و شبیه‌سازی یا کپی‌برداری آنها توسط مسلمانان نیز غلط اندر غلط و اشتباه در اشتباه و خطا در خطاست.

 

اینک این سؤال بسیار مهم که از کجا بدانیم که مسیح ظهور می‌کند یا کسی که ادعای مسیح بودن دارد، درست است و راست می‌گوید که عیسای ناصری است؟


جواب خیلی ساده است، دابةالارض خروج کرده و خبر خوش و بشارت ظهور و نزول مسیح را می‌دهد و دیگر هیچ جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند. اما دابةالارض نیز به خطا و اشتباه شبیه‌سازی شده است؛ یعنی همان اژدهاهای هفت‌سر در تورات و انجیل و صدالبته مزخرفات و چرندیات سنی و مهدوی. به‌هرحال حوادث آینده، بسیار دور از انتظار نسل بشر شده است؛ ولی همگی موبه‌مو اتفاق خواهند افتاد و آن زمان متوجه می‌شوند که شیاطین با عقل ناقص خودشان چه خرافاتی سرهم‌بندی کرده‌اند. فاصله حقیقت و مشاهدات انجام شده با این چرندیات مذاهب در ظاهر ابراهیمی، به فاصله مشرق و مغرب خواهد بود و با خود می‌گویند آیا قرار بر این بود که این‌چنین شود، درحالی‌که ما یا انتظار چیز دیگری را داشتیم یا اینکه اصلاً انتظارش را نداشتیم که واقع شوند ولی می‌شوند. با کمال تأسف هیچ خبری از مهدی و هادی و ماشیح و امانوئل و... نخواهد بود، همچنین سفیانی یا سفیهانی یا دجال و هزار توهم و خرافات شیطانی دیگر. 6.6.6 خود خود شخص مسیح است. بعد از اینکه سرتان آمد و مشاهده کردید، تازه‌تازه به فکر قبول یا باورکردنش می‌افتید؛ ولی امروز برای شما افسانه‌ای بیش نیستند. انشا الله همه چیز به وقتش محقق و عملی می‌شوند همچنین حمله عمالیق.

 

 

آیا حمله گاگ و مگاگ یا عمالیق شبیه حمله مغولان و هولاکوخان به بغداد خواهد بود؟

 

روایت می‌گوید که سه فرزند مستعصم را مقابل چشمانش آوردند و آنها را سلاخی کردند. سپس خواهرانش را آوردند و مقابل چشمانش کشتند. سپس راهبان را جمع کردند  و شروع به کشتن راهبان اهل‌سنت کردند. سپس هولاکو گفت که خون اعراب تا ۴۰ روز آینده حلال است. آنها به طرز بی‌رحمانه‌ای در آن ۴۰ روز، اعراب را سلاخی می‌کردند. در آن روزگاران اسلحه پیشرفته‌ای وجود نداشت. آنها اعراب را ردیف می‌کردند و هرکسی را که می‌خواستند انتخاب می‌کردند، همان‌گونه که شما از مرغداری هر کدام را که می‌خواهید انتخاب می‌کنید. سپس آنها را سلاخی می‌کردند. به مدت ۴۰ روز این کار ادامه داشت. درحالی‌که اعراب مثل سنگ بی‌حرکت بودند. روایت می‌گوید که یک زن مغول وارد خانه یک مرد عرب می‌شد. سپس تک‌تک آنها را می‌کشت و هیچ‌کسی جلوی او را نمی‌گرفت. یا اینکه زنی مغول به مردان عرب می‌گفت که از اینجا تکان نخورید و فرار هم نکنید. آنها نیز از جایشان تکان نمی‌خوردند تا اینکه آن زن به خانه‌اش رفته و شمشیرش را می‌آورد. سپس همه آنها را سلاخی می‌کرد. روایت می‌گوید که یک مغول ۴۰ کودک می‌کشت بعد از کشتن مادرانشان. نصف جمعیت بغداد از بین رفت و بعد از ۴۰ روز هولاکو وارد بغداد شد و دستور داد که کشتار متوقف شود. تعداد زیادی از اعراب قبرهایی حفر کرده بودند و درون آنها مخفی شده بودند. عده زیادی از گربه و سگ‌ها حتی جنازه انسان تغذیه کردند تا اینکه زنده بمانند. وضعیت این‌گونه بود تا اینکه هلاکو به مستعصم گفت که ثروت خودت را به من بده. بنابراین، ثروتش را برای او آورد؛ اما هولاکو گفت که نه، آن ثروتی را که مخفی کرده‌ای برایم بیاور. در وسط قصر حفره‌ای وجود داشت که داخل آن گنجینه‌ای بود که در طی ۵۰۰ سال جمع‌آوری‌شده بود. در طی ۵۰۰ سال، خلافت عباسی ثروتش را آنجا مخفی کرده بود و در عرض یک روز از بین رفت و مصادره شد. سپس مستعصم را زندانی کرد تا گرسنگی بکشد. او طلب مقداری غذا کرد و هولاکو یک سینی پر از طلا برایش فرستاد. مستعصم گفت با این طلاها چه کنم و آنها را بازگرداند و پس زد. سپس هولاکو به ملاقاتش رفت. او به پادشاه اعراب گفت اگر نمی‌توانی آن را بخوری پس برای چه ذخیره‌اش کردی؟

چرا آن را به سربازانت ندادی تا حاضر شوند برای تو بمیرند. سپس هولاکو او را برد و دروازه‌های بزرگ بغداد را به او نشان داد. گفت این دروازه‌های آهنین چه فایده‌ای داشتند اگر سربازانی نباشند که از آنها حمایت کنند و برای چه این دروازه‌ها را نشکستی و برای سربازانت نیزه و تیر و سلاح نساختی؟

مستعصم گفت که این تقدیر خداوند است. هلاکو گفت که من تقدیر خدا را به تو نشان خواهم داد. سپس او را درون یک گلیم پیچیدند و به‌وسیله اسب‌ها او را لگدمال کردند. چون اسب، انسان زنده را لگدمال نمی‌کند؛ ولی گلیم را می‌کند. ۸۰۰ هزار عرب را کشتند. دارالحکمه بزرگ‌ترین کتابخانه اعراب و میلیون‌ها کتاب از بین رفت. آنها را درون فرات انداختند تا جایی که آب فرات از شدت رنگ مرکب آنها سیاه شد. آنها به علت بوی شدید تعفن جنازه اعراب، از بغداد خارج شدند.

https://www.aparat.com/v/9bG8o

 

جواب سوال مثبت است. فرزندان را جلوی چشمان اولیا کشته و سلاخی می‌کنند. همچنین خواهران و برادران و اعضا خانواده را. انترهای درختی دانشگاهی و راهب و رهبان فیلسوف بی‌سواد هم در فاز اول کشتار می‌شوند. این ماجرا یک ماه قمری به طول می‌کشد تا اهل زمین نابود شوند. آنها نشان پیشانی شما را خوانده و طبق دستورالعمل رفتار می‌کنند. شما نیز قادر به دفاع از خود نخواهید بود. نصف جمعیت بغداد زنده ماند تا این حکایت در تاریخ ثبت شود و بدانند که حمله عمالیق چیست. همچنین نیشابور، سمرقند و بخارا و...

خیلی‌ها دست به خودکشی دسته جمعی و خانوادگی خواهند زد و دیگران آنها را دفن خواهند کرد. فهم و درک مغولان و هولاکو از کتاب قرآن خیلی بیشتر از در ظاهر مسلمانان عرب بود؛ چون گنجینه و ذخیره‌کردن طلا و نقره حرام و ممنوع شده است؛ چون احتکار اموال و دارایی مسلمانان است. مسلمانان صرفاً آذوقه موردنیاز خودشان را می‌توانند ذخیره کنند. تقدیر نهایی خدا همان حمله و هجوم یأجوج‌ومأجوج است که مغولان و هولاکو زودتر از موعد شروعش کردند تا درس عبری باشد برای آینده و حمله واقعی و نهایی. تقدیر خدا این بود که اعراب مشابه آن نبرد را به چشم خود ببینند و درس عبرتی شود برای آنها که متأسفانه نشده است. اعراب اهل جنگ و نبرد نیستند؛ بلکه اهل محافظت از خود پشت درهای بسته و ذخیره‌کردن مال و ثروت که در نهایت نمی‌تواند مانع حمله یأجوج‌ومأجوج و دفاع خود در مقابل آنها شود و آنها شکست می‌خورند. تقدیر اعراب رفتن به زیر سم اسب مگاگ است؛ اما گلیم پیچی نیازی نیست؛ چون آن اسب‌ها عاشق لگدمالی کردن انسان‌ها هستند و نیازی به فریبشان با گلیم نیست.

مغولان و هولاکو نیک دانسته بودند که یهودیت، نصرانیت، سنت و مهدویت صرفاً یک دکور، جامع، پرده و چیدمان فریب‌دهنده و گول زننده برای پیروانشان شده است. آنها فریب‌کار و جادوگر و ساحرند یا رمال و ابزار رمالی آنها قلم و کاغذ و فلسفه و چرندیات و مزخرفات دیگری همچون حدیث و روایت و تفسیر و... است.

اما مگاگ جنازه شما را می‌سوزاند درست همان‌طور که علی در جنگ با معاویه، جنازه عمویان را سوزاند تا بوی تعفن آزارشان ندهد. چون کسی به دنبال جنازه نزدیکان و عزیزانش نمی‌آید و همه در فکر فرار از مهلکه هستند. خدایی که خالق کیهان و مالک دین است، برای خود یک کتاب قرآن دارد؛ ولی شیاطین میلیون میلیون کتاب نگاشتند و همگی باید که سوزانده شوند.

خیلی خلاصه و مختصر و مفید گفته باشیم، حمله و هجوم چنگیزخان و فرزندانش من‌جمله تیمور لنگ و هولاکوخان چیز عجیب یا غریبی نیستند. بارهاوبارها در تاریخ‌تمدن بنی‌اسرائیل شکل‌گرفته است، من‌جمله بخت‌النصر یا خشایارشا و... سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها نیز خطای آنها را عیناً مرتکب شدند که مسلماً خشم خدا را به همراه داشته است و خداوند آنها را مورد حمله و هجوم قرار داده است و این حملات هشدار آینده‌ای به‌مراتب دهشتناک یا وحشتناک‌تر است. به‌هرحال سرنوشت شوم نهایی بشریت چنین رقم خورده است و محقق نیز خواهد شد و هیچ جای گریزی ندارند. حمله و هجوم یأجوج‌ومأجوج یا عمالیق اجتناب‌ناپذیر شده است. منتها در دنیایی امروزی ذهن بشریت منحرف شده و اقوام و ملل و نژادها و ادیان و مذاهب از یکدیگر احساس خطر داشته و به یکدیگر مشکوک شده‌اند که شاید انقراض آنها به دست یکدیگر است؛ اما حمله و هجوم اصلی و نهایی از طرف خدا، ملائکه، انبیا و صالحان و از طرف آسمان است. اینها این حملات را زمینی و از جانب یکدیگر پیش‌بینی و پیشگویی می‌کنند که مسلماً خیلی سریع، غافل‌گیر می‌شوند و از جایی که اصلاً انتظار و توقعش را ندارند مورد خشم قرار می‌گیرند و این راهبرد خدا در سازماندهی نبرد آخرالزمان یا آرماگدون است. یعنی انحراف ذهن بشریت و فریب‌دادن شیاطین زمینی.

موضوع شگفت‌انگیز و حیرت‌آور اینجاست که پیروان مذاهب در ظاهر ابراهیمی من‌جمله یهود و نصارا و سگ سنی و آشغال مهدوی، نگاه و نگرش حق‌به‌جانبی به‌طرف خود دارد و عمالیق یا گاگ و مگاگ یا یأجوج‌ومأجوج را باطل و مردود می‌شمارند؛ یعنی اقوامی انسان‌نما درعین‌حال وحشی و بربر بدوی مربوط به قدیم که قصد جان آنها را دارند و خداوند از آنها محافظت خواهد کرد. درحالی‌که بر عکس، آنها سربازان و بندگان و نیروی مخصوص و ویژه یا ضربت خدا هستند برای شکست‌دادن و درهم‌کوبیدن نسل و نوع بشر یعنی برای انقراض ذریه و فرزندان ابلیس می‌آیند و هرچه انجام دهند به فرمان و خواصت خداست. چون گاوداری در شرف تعطیلی و جمع‌آوری است.

مکاتب و مذاهب در ظاهر ابراهیمی اگر حق‌به‌جانب بودند، این‌همه دچار شکست و متحمل خفت و خواری و اسارت از جانب مصریان، بابلیان، رومیان، مقدونیان، یونانیان، فلسطینیان، پارسیان، مغولان و آریایی‌های ژرمن و ... نمی‌شدند. حتی از طرف خودشان و یکدیگرشان. اگر امروزه آنها به قدرت و ثروت و حکومت و تمکینی در روی زمین رسیده‌اند، در سایه پاچه‌خواری، چاپلوسی و همراهی یا اتحاد با قدرت‌های بزرگ طاغوتی و شیطانی شرق و غرب است. اینها یعنی چه؟

یعنی در کنار طاغوت و طاغوتیان هستند و تقدیر و مشیت خدا بر این قرار گرفته که همگی یکجا و به‌صورت فله‌ای و گله‌ای و در هم توسط ارتش و سپاه آسمانی خدا، شکست بخورند و در هم کوبیده شوند و دیگر فرق و تفاوتی مابین کفار، مشرکین، منافقین، یهود، نصارا، سنی و مهدوی باقی نمانده است و خداوند همه آنها را به یک‌چشم می‌بیند؛ چون از یک جوهر ناپاک و خبیث هستند و از یک پیکرند و آن پیکر آدم و زوجه ملعون و ابلیس رجیم می‌باشد.

این یک حقیقت تلخ و بدیهی است که خدا انبیا و کتاب می‌فرستد تا انسان‌ها را هدایت کند؛ ولی شیاطین دین خدا را تملک می‌کنند. خودشان را خلیفه انبیا و خدا کرده و کتاب خدا را تغییر یا تحریف و تفسیر می‌کنند. البته جهت اهداف شیطانی و طاغوتی خودشان و هیچ مذهبی استثنا نیست. در نتیجه با انبیا بعدی نیز درگیر می‌شوند و با عیسی مسیح هم درگیر خواهند شد که مسلماً فرجام خوشی نخواهد داشت.

 

ماشیح واقعاً چیست؟

زمانی که یهودیان پیروز می‌شدند، فکر می‌کردند که خدا پیروز شده است و زمانی که شکست می‌خوردند و به اسارت و حقارت می‌رفتند، باور و تصورشان بر این بوده که یهوه و دین او و شریعت موسی شکست خورد. درحالی‌که خداوند در حال آزمون و امتحان آنها بود یا حتی تنبیه و مجازات و یا کیفر ایشان. در مسیحیت و سنت و مهدویت هم بوده و هست، حتی برای خود محمد و اطرافیانش.

 

و حتما راست گفت شما را خداوند وعده اش را ، زمانی كه رنج ( آسيب ) ميرسانديد ايشان را به اذنش ، تا زمانی كه سست شديد و تنازع كرديد در كار و عصيان كرديد از بعد آنچه كه نشان داد شما را آنچه كه دوست می داشتيد ، از شما كسيست كه ميخواهد دنيا را و از شما كسيست كه ميخواهد آخرت را ، سپس منصرف كرد ( برگرداند ) شما را از ايشان برای اينكه امتحان كند شما را و حتما عف ( گذشت ) كرد از شما و خداوند دارای فضلی برای مومنان [است] 152

زمانی كه صعود ميكرديد ( بالا ميرفتيد ) و رو برنميگردانديد برای احدی و رسول ميخواند شما را در پشت سرتان ، پس رساند شما را غمی ( اندوهی ) به غمی ( اندوهی ) برای اينكه مبادا اندوه خوريد برای آنچه كه فوت كرد ( از دست رفت ) شما را و نه آنچه را كه اصابت كرد ( رسيد ) شما را و خداوند آگاه [است]  به آنچه كه عمل ميكنيد 153

سپس نازل كرد برايتان از بعد غم امنيتی ( ايمنی و آسودگی ) خوابی ( چرتی ) را [كه] ميپوشاند طايفه ای را از شما و طايفه ای همت گماشت ايشان را [ترس از] جانهايشان ، گمان ميكردند به خداوند بدون حق ( ناروا و ناپسند را ) ، گمانی جاهليت ( زمان نادانی ) را ، ميگفتند آيا برايمان از كار از چيزی [اختياری است] ، بگو بدرستی كار ، تمامی آن برای خداوند [است] ، مخفی ميكنند در خودشان آنچه را كه آشكار نميكنند برايت ، ميگويند اگر بود برايمان از كار چيزی را ، كشته نميشديم ما [در] اينجا ، بگو اگر بوديد در خانه هايتان ، حتما خارج می شد كسانی كه نوشته شد برايشان كشته شدن ، به سوی خوابگاه هايشان ( آرامگاه هايشان ، قبرهايشان ) و برای اينكه امتحان كند خداوند آنچه را كه در سينه هايتان [است] و برای اينكه تميز ( تصفيه ) كند آنچه را كه در قلبهايتان [است] و خداوند داناست به دارايی سينه ها 154 آل عمران

 

یعنی دلیل شکست مسلمانان نافرمانی از خدا بود و هیچ شکستی متوجه خدا نشده و نمی شود.

 

اگر اصابت كند تو را نيكی ، بد [حال] شوند ايشان و اگر اصابت كند تو را مصيبتی ، می گويند [كه] گرفته ايم كارمان را از قبل و روبرمی گردانند و [در حاليكه] ايشانند شادمانی كنندگان 50

بگو هرگز اصابت نمی كند ما را ، مگر آنچه را كه نوشت خداوند برايمان ، اوست سرپرست ( دوست ) ما و برای خداوند ، پس حتما  توكل می كند مومنان 51

بگو آيا انتظار می كشيد به ما مگر يكی از دو نيكی ( خوبی و خوشی ) را و [در حاليكه] ماييم منتظران به شما كه اصابت دهد شما را خداوند به عذابی از نزدش يا به دستمان ، پس منتظر باشيد كه ماييم همراه شما منتظران 52 توبه

 

ازاین‌رو پیروان مذاهب در ظاهر ابراهیمی چنین تصور و اندیشه می‌کنند که هم خدا و هم تمامی ادیان و مذاهب در دنیای امروزی شکست‌خورده و متروکه یا رها شده‌اند و خداوند برای اینکه پیروز و چیره شود مجبور است تا یک ماشیح یا منجی ارسال کند. یعنی ماشیح یا منجی نتیجه یک طرز فکر فلسفی است که کلام خدا قرآن، آن را مردود و انکار و تکذیب می‌کند.

اما واقعیت این است که سهم سیاره زمین و دو طایفه بزرگ انس و جن از کل خلقت خدا، در حد صفر و هیچ‌وپوچ است. اتفاقات و روی داده‌های روی پوسته زمین، اصلاً در کیهان هیچ اهمیت و ارزشی ندارند و البته که هیچ تأثیری نمی‌توانند در کل کیهان یا خلقت و پادشاهی و فرمانروایی خدای متعال داشته باشند. شکست و پیروی برای خود اهل زمین است البته به تعریف خدا نه به توصیف خودشان.

 

 

سه مرحله تا اسلام مغولی.

 

حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ

עד, כשגוג ומגוג משתחררים, והם זורמים למטה מכל תל.

 

۱- مرحله اول سوراخ موش است. در زمان حمله و هجوم یأجوج‌ومأجوج باید به دنبال یک چاه یا چاله بود تا در آن پناه گرفت تا اسب‌ها از روی آدم بپرند و بگذرند. اگر در زمین و دشت باز بود زیر سم و نعل فولادی اسب رفته و انسان گوشت چرخ‌کرده می‌شود که بعدها باید با خاک‌انداز یا بیل جمع‌آوری شود.

۲- مرحله دوم همراهی و همکاری است. باید مسلمان شد و همیشه در کنار و یا سوار بر اسب بود. حمله که شروع شد در جلو یا کنار و عقب آنها تاخت‌وتاز کرد و گوش‌به‌فرمان آنها و خدا بود.

۳- مرحله سوم پیش‌دستی و سبقت‌گرفتن در زمان است. قبل از اینکه آنها خروج کنند باید که تاخت‌وتاز را شروع کرد و هر کاری که آنها قرار است در آینده انجام دهند، همین اینک انجامش داد؛ یعنی منتظر خروج گاگ و مگاگ نمی‌مانیم و خودمان امالک یا عمالیق می‌شویم. ولی این کار مغولان بود و تا حدودی خوب هم موفق شدند و البته که کار اعراب و اسرائیل و پارسیان و... نیست و نبوده و نخواهد بود.

 

 

محمدرضا طباطبايی ۱۴۰۳/۰۸/۱۳

http://www.ki2100.com