Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

 

02-06-2024

 

ذره اولیه و نیروی اولیه (نظریه وحدت نیروها)

 

مقدمه:


دکارت گفته است "به نظر من واضح است که کسی غیر از خداوند نیست که باقدرت کامل خویش ماده را با حرکت و سکون اجزای آن خلق کرده باشد و با مشیت بالغه خویش هم اکنون در عالم همان قدر حرکت و سکونی را که به هنگام خلق آن ایجاد کرده بود، حفظ کند. زیرا هرچند که حرکت فقط حالتی از احوال ماده متحرک است، با وجود این ماده مقدار خاصی از حرکت را که هرگز قابل زیادت و نقصان نیست، حفظ می‌کند ولو اینکه در برخی از اجزای آن گاهی حرکت بیشتر و گاهی حرکت کمتری وجود دارد... ". در واقع یک موجود غیر متحرک البته به‌غیراز خود خداوند، یک موجود مرده است و چنین به نظر می‌رسد که ما در عالم هیچ حالت سکونی نداریم و همه چیز در حال حرکت است برای اینکه اگر حرکت وجود نداشته باشد، تمام عالم درهم‌فرورفته و خلقت منهدم می‌شود. اینک این سؤال مطرح می‌شود که عامل حرکت و آفرینش ماده باریونی (هیدروژن و...) در عالم چیست؟ چون شواهد محکمی در دست است که نشان می‌دهد منشأ چهار نیروی (گرانش، الکترومغناطیس، هسته‌ای قوی و ضعیف) در ابتدای خلقت، یک ابر نیروی واحد بوده است.

 

اولین کهکشان شناخته شده از ماده تاریک:

"ستاره‌شناسان انگلیسی معتقدند که توانسته‌اند با استفاده از یک رادیوتلسکوپ، یک کهکشان متشکل از ماده تاریک را کشف کنند. آنها معتقدند این کهکشان غیرقابل‌مشاهده و رویت، به طور کامل از ماده تاریک تشکیل شده است. یک کهکشان تاریک، ناحیه‌ای از جهان که دارای مقادیر زیادی از ماده تاریک که به شکل یک کهکشان می‌چرخد، است. ولی در آن هیچ ستاره‌ای رویت نمی‌شود. این ناحیه تنها توسط یک رادیوتلسکوپ قابل رویت است. کهکشان مذکور برای اولین‌بار با تلسکوپ دانشگاه منچستر لوول رصد شد و صحت آن با تلسکوپ آرسیبو در پورتوریکو تأیید شد. چنین تصور می‌شود که این ماده ناشناخته کهکشان، همان ماده تاریک بوده باشد. دکتر دیویس می‌گوید: جهان رازهای بسیار دارد، اما این کشف بسیار مهم نشان می‌دهد که ما در اینکه چگونه به‌درستی باید به عالم نگاه کنیم، مبتدی هستیم. یک تیم بین‌المللی از اوکراین، فرانسه، ایتالیا و استرالیا در حال تحقیق بر روی کهکشان‌های تاریک هستند. آنها توزیع اتم‌های هیدروژن در سراسر عالم را مورد برسی قرار داده‌اند. گاز هیدروژن تابش‌هایی از خود گسیل می‌کند که در طول‌موج‌های رادیویی قابل رویت است. این تیم در خوشه کهکشانی سنبله که حدود ۵۰ میلیون سال نوری از ما فاصله دارد، جسمی هیدروژنی که در حدود ۱۰۰ میلیون برابر خورشید جرم دارد کشف کرده‌اند. دکتر رابرت مینچین از دانشگاه کاردیف می‌گوید ما از سرعت چرخش کهکشان ویرگو ۲۱ دریافتیم که این جسم هزاران‌هزار بار سنگین‌تر از مقداری است که می‌توانیم برای هیدروژن تنها در نظر بگیریم. اگر این یک کهکشان معمولی بود می‌بایستی کاملاً درخشان می‌بود و با یک تلسکوپ آماتوری قابل رویت باشد . ولی این‌چنین نیست".

 

 

اینک اگر در پشت این کهکشان از جنس ماده تاریک (به باور ما ماده سوخته یا ماده اولیه) یک منبع نور بسیار، بسیار قوی فرض کنیم؛ این کهکشان به‌صورت تصویر شبیه‌سازی‌شده فوق دیده خواهد شد. بدیهی است بعد از اینکه تمام یا مقدار قابل‌توجهی از ماده اولیه این کهکشان به گاز هیدروژن، هلیم و... تبدیل شد و بعد از تراکم گازها، ستارگان کم‌کم پدیدار و کهکشان نورانی و افروخته می‌شود و این می‌تواند سرآغاز نظریه‌ای جدید برای تولد و یا بهتر است بگوییم آفرینش کهکشان‌ها باشد. ماده یا ذره اولیه را نباید با ماده تاریک گرانشی اشتباه گرفت.

 

این پدیده شگفت‌انگیز را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

 

و او كسي است [كه] آميخت (مخلوط، آشفته و روان كرد) دو دريا [را كه] اين شيريني گوارايي (دلپذير و نوشي) و اين [ديگري] نمكي شوري (تلخي) [است] و قرارداد (مقرر كرد) مابين آن دو برزخي (حايل و حد فاصلي) و دورباشي (دوري، جدايي) دور شده‌اي. آيه ۵۳ سوره فرقان

 

آميخت (مخلوط، آشفته و روان كرد) دو دريا [را تا] ملاقات كنند (به هم برسند) آن دو [با يكديگر] ۱۹ 

مابين آن دو برزخي (حايل و حد فاصلي) [است كه] تجاوز (تعدي به حريم) نمي‌كنند آن دو [همديگر را] ۲۰ رحمن 

 

چنین به نظر می‌رسد که دریای اول مقداری از روح خداوند است و دریای دوم مقداری از دخان (ماده یا ذره اولیه) موجود در عالم باشد و حاصل فرایند، آفرینش ماده باریونی (هیدروژن و...) است که روح خداوند در ماده به‌صورت میادین الکتریکی، مغناطیسی، گرانشی و... تجلی می‌کند؛ همچنین به‌صورت امواج الکترومغناطیسی یعنی نور (طیف‌های مرئی و غیر مرئی حامل انرژی). یعنی روح خدا در آن مناطق کیهانی با ذره اولیه در حال کنش و آمیزش (دمیده شدن) است که آثار شدید گرانشی، رادیویی و حتی حرارتی ایجاد می‌کند که شناسایی شده و منجمین تصور می‌کنند که در آنجا چیزی به نام ماده تاریک گرانشی در حال چرخش و دوران و گسیل تابش‌های رادیویی است. درحالی‌که طبق نظریه خود آنها اگر ماده تاریک گرانشی بوده باشد هیچ کنشی با الکترومغناطیس ندارد و تابش‌های گسیلی مربوط به اتم هیدروژن و... است. ماده تاریک گرانشی با اتم هیدروژن و... نیز نمی‌تواند کنش یا واکنشی داشته باشد که ازاین‌رو رصدها به‌صورت معما و سردرگم کننده شده است.

برای اینکه خداوند در سوره نور می‌فرماید:

 

خداوند نور آسمان‌ها و زمين [است] ، مثال نورش همچون جا چراغي (چراغ داني) [است كه] در آن چراغي [باشد] ، چراغ در شيشه‌اي (لامپي، تنگ بلوري) [است] ، شيشه (بلور) گويا آن است ستاره‌اي درخشاني (جواهر نشاني) [كه] مي‌سوزد (افروخته می‌شود) از درختي مبارك شده‌اي (خجسته‌اي) زيتوني، نه شرقي و نه غربي [است] ، نزديك است [كه] روغنش روشن شود (بتابد، بدرخشد) و اگرچه (درحالی‌که) لمس نكرده باشد (نرسيده باشد) آن را آتشي، نوري بر [روي] نوري، هدايت می‌كند خداوند به نورش كسي را كه می‌خواهد و می‌زند خداوند مثال‌ها را براي انسيان (مردم) و خداوند به هر چيزي دانايي [است]. آيه ۳۵ سوره نور

 

البته این آیه دال بر این موضوع نیز می‌شود که تولید انرژی در ستارگان حاصل واکنش هسته‌ای همجوشی است نه فرایند اکسیداسیون (ترکیب با اکسیژن) همانند سوختن روغن‌زیتون در چراغ دان‌های قدیمی. در گذشته چون صنایع شیشه‌گری وجود نداشت، این لامپ‌ها از تراشیدن دُرکوهی یا قندیل کریستال کوارتز در مصر به دست می‌آمد.

  

 

ما می‌توانیم چنین استنباط کنیم، همان‌طور که خداوند برای خلقت آدم از روح خود بر گل دمیده است به همین ترتیب و روال برای خلقت ماده باریونی (هیدروژن و...) از روح خود بر ماده اولیه و یا دخان دمیده باشد.

پیشرفت مفهومی مهم در نظریه کوانتومی، پس از مدتی در سال ۱۹۲۴ حاصل شد. لوئیس دوبروی فیزیک‌دان جوان فرانسوی در پایان‌نامه دکترای خود پیشنهاد کرد که درست همان‌گونه که امواج نور در شرایط خاصی همچون ذرات عمل می‌کنند، ذرات نیز می‌توانند رفتار موجی از خود نشان دهند. او به‌ویژه اظهار داشت که الکترون‌ها که سابق‌براین به‌صورت کرات باردار سخت و غیرقابل‌نفوذ فرض می‌شدند، در واقع می‌توانند؛ مانند نور یا موج آب، همچون امواج گسترده‌ای که از پراش یا تداخل حاصل می‌شوند، رفتار کنند.

یعنی روح و دخان قبل از آفرینش خداوند ساکن و ثابت و بدون حرکت بوده‌اند. ولی خداوند این دو دریا را مواج و روان‌کرده است تا در هم آمیزند و ترکیب شوند تا ماده و کائنات را بیافریند. یعنی به این دلیل مهم است که امروزه هم ذرات (جرم) و هم انرژی (نور) خاصیت موجی دارند و برعکس. آن حرکت مواج و موجی تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و امروزه کل کیهان همانند اقیانوسی مواج است. این موضوع ثابت شده است. حرکت ستارگان به‌دور مرکز کهکشان موج سینوسی است. ماده یا متریال حالت دوگانه دارد. موج مربوط به روح مواج شده و ذره مربوط به دخان تابع آن است و برعکس. یعنی ماده موجی بودن خود را مدیون روح و ذره‌ای بودنش را مدیون دخان است. کل ماده در کیهان در حال موج‌زدن و تلاطم است که خاصیت ذره‌ای‌اش هم مشهود و معلوم است.

در سال‌های اخیر و با پیشرفت علم فیزیک، طبیعت به گونه متفاوتی توصیف می‌شود. هر ذره موجی در یک میدان است. به‌عنوان‌مثال، نور را در نظر بگیرید. نور، هم‌زمان موجی در میدان الکترومغناطیسی و رودی متشکل از ذراتی به نام فوتون است.

همیشه می‌گفتیم ذرات، جهان را ساخته‌اند، اما در واقع این‌گونه نیست. فیزیک جدید، نظر متفاوتی در این مورد دارد. بر طبق نظریه‌های فیزیک جدید، جهان نه از ذرات، بلکه از میدان‌ها ساخته شده است. مکان ذره مشخص است، اما میدان در مکان مشخصی قرار ندارد و در همه جای جهان پخش می‌شود. میدان در واقع عددی در هر نقطه در فضا و زمان است. ذره مکان دارد، اما میدان نوسان و مقدار آن هر لحظه تغییر می‌کند.

نظریه جدید در مورد ساختار کیهان بیان می‌کند که میدان کوانتومی در هر نقطه در فضا و زمان، نوسان می‌کند. شاید این پرسش را شنیده باشید، نور یا الکترون‌ها، ذره هستند یا موج؟ پاسخ، موج است. هر آنچه به‌عنوان ذره از آن یاد می‌کنیم، در واقع همان چیزی است که به هنگام نگاه‌کردن به میدان‌ها، می‌بینیم. شاید از خود بپرسید که چه اهمیتی دارد که جهان به‌جای ذرات از میدان، ساخته شده است. هنگامی که به میدان نگاه می‌کنیم، ارتعاش و ذره را در آن می‌بینیم. کاملاً منطقی به نظر می‌رسد که از فیزیک ذرات استفاده کنیم و بگوییم: الکترون را به‌عنوان ذره در اتم می‌بینیم، گرچه بر طبق فیزیک جدید می‌دانیم که ارتعاشی در میدان الکترونی است. طبق فیزیک کوانتومی، همه‌ی ذرات حاصلِ میدان‌های نامرئی‌ای (که مشابه با موج‌هایی در فضا است) در فضا هستند.

یعنی طبق کلام خدا، روح خود میدان واحد کوانتومی و همچنین نوسان و تموج آن است و ذره همان دخان است که جرم یا اینرسی و انرژی و سایر ویژگی‌های شناخته‌شده‌اش را از آن میدان می‌گیرد. یعنی ذره با میدان، یا دخان با روح در کنش است، ولی یکی شده یا یکپارچه نیستند. چون از هم جدا و تفکیک شده هستند. یعنی با هم تعامل و برهم‌کنش دارند.

 

سپس (مستولی شد) پرداخت به‌جانب آسمان و آن دخانی (دودی، ماده سیاهی) بود، پس گفت برای آن و برای زمین که بیایید شما هر دو، راغبانه‌ای یا با کراهتی (مجبور شده‌ای) ، گفتند آن دو آمدیم اطاعت‌کنندگان (تسلیم‌شدگان) ۱۱ فصلت

و اوست كسی كه خلق كرد آسمانها و زمين [را] در شش ايامی ( دوران‌هايی ) و باشد عرش او بر روی آب (دریای دوم)، برای اينكه امتحان كند شما را [كه] كدامتان نيكوتر عملی [است] و اگر بگويی [كه] بدرستی شما مبعوث ( برانگيخته ) شدگانيد از بعد مرگ ، حتما ميگويند كسانی كه كفران كردند كه اين [نيست] مگر جادوی آشكاری 7 هود

قانون پایستگی انرژی:

این قانون بیان می‌کند که انرژی نه خودبه‌خود به وجود می‌آید و نه خودبه‌خود نابود می‌شود، بلکه از صورتی به‌صورت دیگر تبدیل می‌گردد. البته این قانون در داخل عالم تشکیل شده از ماده باریونی می‌تواند متصور باشد و همواره این سؤال برای انسان‌ها مطرح شده است که این‌همه انرژی از کجا آمده و به کجا می‌رود تا اینکه قانون رابطه هم ارزی جرم و انرژی ژرمن ها مطرح شد. اما همان‌طور که می‌دانیم آزمون نشان داده است که تعداد ذرات زیراتمی در هیچ‌کدام از واکنش‌های همجوشی و یا شکافت هسته‌ها تغییر نمی‌کند، بلکه همواره تعداد آنها ثابت است و در اندازه و مقدار جرم مجموعه آنها، قبل و بعد از واکنش تغییر ایجاد می‌شود و این موضوع بیانگر این واقعیت است که در این دو واکنش، خود ذرات به انرژی تبدیل نمی‌شوند. بلکه مقدار تغییر جرم مجموعه آنها (m∆) به انرژی تبدیل می‌شود و چنین به نظر می‌رسد که معادله هم ارزی جرم و انرژی ، صرفاً برای مقادیر m∆ معتبر است. تنها دلیل قانع‌کننده برای تبدیل جرم (خود ذرات) به انرژی، پدیده ماده - پادماده است که در مبحث (وارونگی میادین الکتریکی، توجیهی جدید برای تولید زوج الکترون - پوزیترون، بر خلاف انتظار ما، ماده - پادماده یکدیگر را نابود نمی‌کنند) توضیح دادیم که اصولاً ماده هیچگاه از بین نمی‌رود، بلکه همواره تبدیلاتی از مواد (ماده باریونی، پادماده، ماده اولیه، ماده سوخته و...) به همراه تولید و یا جذب جرم - انرژی روی می‌دهد. یعنی ماده - پادماده همدیگر را نابود نمی‌کنند. پادماده از وارونگی میدان ماده حاصل می‌شود و این تبدیلات، انرژی و جرم ردوبدل می‌کنند، یعنی این زوج ماده - ماده است که با دریافت انرژی تبدیل به زوج ماده - پادماده شده و چنین تصور می‌کنیم که انرژی تبدیل به ماده - پادماده می‌شود و برعکس که در واقع چنین نیست! برای اینکه همواره با زمینه فکری هم ارزی جرم و انرژی به‌تمامی موضوعات فیزیکی نگریسته می‌شود که اگر این دیدگاه یا عینک را عوض کنیم، به موضوعات بسیار شگفت‌انگیز و جدیدی دست خواهیم یافت. اصولاً گرانش و جرم دو عامل وابسته به هم هستند که هرکدام به‌تنهایی قابل‌درک نیز نیستند، شاید این گرانش است که به انرژی یا بهتر است بگوییم امواج الکترومغناطیس تبدیل می‌شود و برعکس و ما به‌اشتباه جرم را قابل‌تبدیل به انرژی می‌دانیم حتی خود اینرسی. بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف نسبیت این است که موجودیتی برای نیروی گرانش قائل نیست؛ بلکه عقیده به انحنای فضا - زمان پیرامون جرم دارد که این سؤال مطرح می‌شود که اگر میدان گرانش، انحنای فضا - زمان است، پس میدان الکتریکی و مغناطیسی چیست؟ و اگر جرم یا بار الکتریکی در فضا دوران داشته باشند چه پدیده‌هایی روی خواهد داد که نسبیت این مسائل را پیش‌بینی نکرده است. در نهایت می‌توان به این نتیجه رسید " همان‌طور که میدان الکتریکی و مغناطیسی یک زوج هستند و هرکدام از آنها به‌تنهایی معنی و وجود ندارند، حوزه جرم و میدان گرانش نیز یک زوج را تشکیل می‌دهند و هرکدام به‌تنهایی معنی و وجود نخواهند داشت "امروزه فیزیک‌دان‌ها موفق شده‌اند نشان دهند که در درجه حرارت‌ها و انرژی بسیار بالا، تفاوت بین نیروی الکترومغناطیسی و نیروی ضعیف هسته‌ای از بین می‌رود و امکان دارد که در درجه حرارت‌ها و انرژی خیلی بالاتر، تفاوت بین نیروی قوی و نیروی ضعیف هسته‌ای و همچنین تفاوت بین لپتون و کوارک‌ها نیز از بین برود، به‌گونه‌ای که فقط یک ذره اولیه و یک نیروی اولیه وجود داشته باشد. چنین شرایطی را حتی با بزرگ‌ترین و قوی‌ترین شتاب‌دهنده‌ها نیز نمی‌توان برقرار کرد؛ ولی وحدت نیروها وجود داشته و وجود دارد چرا که این نیروی اولیه روح خداوند و این ذره اولیه دخان یا ماده اولیه است.

 

آیا نظاره نکرده‌ای به‌سوی سرورت [که] چگونه پهن کرد (گسترش داد)  سایه (تاریکی) [را] و اگر می‌خواست حتماً قرار می‌داد آن را ساکنی (بدون حرکتی، همیشگی و دایمی) ، سپس قرار دادیم خورشید را برای آن دلیلی (علت و برهانی، هدایت و توجیهی، روشنایی) ۴۵

 سپس قبض کنیم آن را به‌سوی خودمان، قبضی راحتی (گرفتن سهلی) ۴۶ فرقان

 

از مفهوم دو آیه فوق چنین برمی‌آید که در نهایت خداوند تمامی انرژی‌های انتشاریافته در عالم را جذب و تبدیل به روح می‌کند و چنین به نظر می‌رسد که در کیهان تبدیلات و موازنه‌ای مابین ماده اولیه، ماده باریونی و... وجود دارد که صرفاً در مشیت و قدرت خداوند قرار گرفته است.

" اخترشناسان به‌تازگی شاهد پدیده‌ای بودند که پیش‌ازاین در پهنه کیهان سابقه نداشته است. رصدخانه پرتو ایکس چاندرای ناسا و تلسکوپ‌های نوری، هسته‌ای از ماده تاریک را آشکار ساخته‌اند که به‌شدت تهی از کهکشان‌ها است و ممکن است برای نظریه‌های موجود درباره رفتار ماده تاریک پرسش‌هایی را مطرح کند. دکتر اندیشه مهدوی از دانشگاه ویکتوریای بریتیش کلمبیا می‌گوید؛ «این نتیجه‌ها درک ما از چگونگی ادغام‌شدن خوشه‌های کهکشانی را زیر سؤال می‌برد، حتی ممکن است باعث شود در مورد ماهیت خود ماده تاریک بیشتر پژوهش کنیم.» یک خوشه کهکشانی از سه بخش ساخته شده است. کهکشان‌هایی که دارای میلیاردها ستاره‌اند، گاز داغ بین کهکشان‌ها و ماده تاریک، ماده مرموز و ناشناخته‌ای است که سازنده بیشتر جرم کهکشان‌ها است و تنها از راه بررسی اثرهای گرانشی، می‌توان آن را آشکار ساخت. تلسکوپ‌های نوری می‌توانند نور ستارگان کهکشان‌ها را دریافت کنند و با استفاده از اثر ظریف ماده تاریک در خم‌کردن مسیر نور کهکشان‌های دوردست، مکان آن را پیدا کنند. تلسکوپ‌های پرتو ایکس همانند چاندرا نیز می‌تواند گازهایی را که دمای آن چند میلیون درجه سانتی‌گراد است آشکار کند.

یک نظریه فراگیر در مورد ماده تاریک می‌گوید که ماده تاریک و کهکشان‌ها، حتی طی یک برخورد شدید، مانند آنچه در نمونه خوشه گلوله (Bullet) مشاهده شد، باز هم باید با هم باشند. بااین‌همه هنگامی که اطلاعات چاندرا از منظومه خوشه کهکشانی با نام «Abell۵۲» همراه با اطلاعات نوری حاصل از تلسکوپ کانادا، فرانسه و هاوایی و تلسکوپ سوبارو مستقر در کوه مائونکی از این منظومه کهکشانی تلفیق شد، تصویر شگفت‌آوری به دست آمد. در این تصویر هسته‌ای از جنس ماده تاریک پیدا شد که دارای گاز داغ نیز بود، اما در آن از کهکشان‌های درخشان خبری نبود. دکتر هندریک هوکستر (که وی هم از دانشگاه ویکتوریاست) می‌گوید؛ «هنگامی که به این تصویر نگاه می‌کنیم، این‌گونه به نظر می‌رسد که انگار کهکشان‌ها را از هسته چگال ماده تاریک کنار گذشته‌اند. این اولین‌بار است که چنین پدیده‌ای را شاهد هستیم و این می‌تواند آزمونی بزرگ برای درک از چگونگی رفتار ماده تاریک باشد.»

در این تصویر علاوه بر هسته ماده تاریک، یک «منطقه نورانی» مشاهده شد که دارای گروهی از کهکشان‌ها است اما دارای ماده تاریک نیست یا مقدار آن کم است. به نظر می‌رسد در این تصویر ماده تاریک از کهکشان‌ها تفکیک شده است.

دکتر عارف بابول می‌گوید؛ «وجود این کهکشان‌ها که به تقریب خالی از ماده تاریک است در تضاد با درک فعلی ما از کیهان است. مدل استاندارد ما می‌گوید یک گروه خاص از کهکشان‌ها همانند این باید مقدار زیادی ماده تاریک داشته باشد. اینکه این کهکشان‌ها ماده تاریک ندارند، بیانگر چه چیزی است؟» در خوشه گلوله که به نام lE۰۶۵۷-۵۶ مشهور است، طی برخورد از سرعت گاز داغ کاسته می‌شود، اما به نظر می‌رسد کهکشان‌ها و ماده تاریک بدون روبه‌روشدن با سدی به راه خود ادامه می‌دهند. اما به نظر می‌رسد در Abell۵۲۰، همان‌گونه که انتظار داریم کهکشان‌ها در اثر برخورد، با سدی روبه‌رو نمی‌شوند، درحالی‌که مقدار چشمگیری از ماده تاریک همراه با گاز داغ در میان خوشه باقی‌مانده است. مهدوی و همکارانش دو تفسیر را برای یافته‌هایشان ممکن می‌دانند که هر دو تفسیر با نظریه‌های کنونی ناسازگار است. تفسیر اول این است که کهکشان‌ها در مجموعه پیچیده‌ای از اثرهای گرانشی از ماده تاریک جدا شده‌اند. این تفسیر مشکل‌ساز است؛ زیرا شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای نتوانسته است این اثر گرانشی را (که آن‌چنان قدرتمند است که توانسته چنین تفکیکی را موجب شود) به وجود آورد. تفسیر دیگر آن است که ماده تاریک هم تحت‌تأثیر گرانش است و هم تحت‌تأثیر بر همکنش دیگری بین ذرات ماده تاریک که هنوز ناشناخته مانده است. پذیرش این تفسیر جالب نیز نیازمند فیزیک نوینی است، درعین‌حال آشتی‌دادن آن با نتایج رصدهای دیگر کهکشان‌ها و خوشه‌های کهکشانی (و از جمله خوشه کهکشانی گلوله که پیش‌ازاین ذکر شد) دشوار است. پژوهشگران برای تأیید و حل کامل مشکل هسته ماده تاریک Abell۵۲۰ درصدد کسب اطلاعات تازه از چاندرا و تلسکوپ فضایی هابل هستند. این گروه امیدوار است با رصدهای بیشتر راز این منظومه‌ها را کشف کند .

"استنباط ما از این مشاهدات می‌تواند به این‌گونه باشد که در این صحنه باشکوه، خداوند در حال خلقت گاز هیدروژن از ماده اولیه (دخان) توسط روح خودش است. گاز هیدروژن داغ خلق شده، رفته‌رفته در مناطقی سرد شده و بعد از تراکم در آنها، ستارگان و کهکشان‌ها را پدیدار می‌کند و رفته‌رفته از مقدار ماده اولیه در کهکشان‌ها کم و به مقدار گاز هیدروژن افزوده می‌شود (البته در مراحل ابتدایی خلقت ستارگان و...). این بر همکنش دیگری بین ذرات ماده اولیه که هنوز ناشناخته مانده است همان بر همکنش ماده اولیه (دخان) باروح و نور است. در این شرایط آفرینش و مراحل خلقت مسلماً آثار شدید گرانشی نیز مشهود است که ندانسته آن را به وجود چیزی به نام ماده تاریک گرانشی نسبت می‌دهند که وجود خارجی هم ندارد. چون رفته‌رفته از مقدار آن کاسته و به حجم گاز خلق شده افزوده می‌شود.

 

چه تعریفی را برای دخان می‌توان ارائه نمود:


همان‌طور که می‌دانیم سلول خورشیدی، نور خورشید (امواج الکترومغناطیس) را تبدیل به جریان الکتریکی می‌کند. در واقع می‌توان چنین استنباط کرد که دخان، نور (امواج الکترومغناطیس) را تبدیل به میدان الکترومغناطیسی می‌کند و از خود خواص آهنربایی نشان می‌دهد. ازاین‌رو دخان شیفته روح و نور است تاحدی‌که در کل به آسمان پنجم کشیده می‌شود و در جز به سطح ستارگان پخش می‌شود و می‌تواند در مناطقی تجمع و لکه‌های خورشیدی را پدیدار کند. یعنی میدان‌های مغناطیسی قوی می‌تواند عامل تجمع دخان نوردیده شده و همچنین تجمع دخان نوردیده باعث پدیدارشدن میدان‌های الکترومغناطیسی قوی شود. برای شناخت بهتر دخان باید بدانیم که ذرات بدون جرم چه هستند. ذرات بدون جرمی که فعلاً شناسایی شده‌اند فوتون و... هستند و جالب اینجاست که اینها با امواج الکترومغناطیسی بر همکنش قوی داشته و بسته به‌سرعت و بَسامد طیف، جرم کسب می‌کنند. ذره الهی یا ذره بدون جرم اولیه، همان دخان است که در کتاب قرآن ذکر شده. این ذرات بعد از بر همکنش با روح، ذرات بنیادی و به دنبال آن ماده باریونی را پدیدار می‌کنند.

 

نظریه‌ی ریسمان در توصیف استاندارد جهان، ذرات ماده و نیرو را تنها با یک عنصر جایگزین می‌کند: ریسمان‌های ارتعاشی کوچکی که به اشکال پیچیده می‌چرخند و از نگاه ما درست مانند ذرات هستند. براین‌اساس ریسمانی با طول مشخص که به نوت خاصی برخورد می‌کند، ممکن است ویژگی‌های یک فوتون را به‌دست آورد یا ریسمان دیگری که تا شده و با فرکانس متفاوتی ارتعاش می‌کند، می‌تواند نقش کوارک را بازی کند.

نظریه M دیدگاهی متفاوت را نسبت به ۴ نیروی موجود در طبیعت و همچنین اجزا تشکیل‌دهنده عالم ارائه می‌دهد. در حقیقت این تئوری بیان می‌کند که هرچه در عالم وجود دارد از ارتعاشات رشته‌های انرژی تشکیل شده است. این رشته‌ها می‌توانند حلقه‌هایی بسته یا باز باشند. شاید معروف‌‌ترین حلقه بسته موجود در طبیعت، گراویتون است. این ذره یا همان حلقه بسته، عامل انتقال نیروی گرانشی است. حلقه‌های بسته، رشته‌هایی محسوب می‌شوند که می‌توانند میان عوالم مختلف انتقال یابند. از این رو به نظر می‌رسد اگر عوالم دیگری وجود داشته باشد، می‌توان با استفاده از امواج گرانشی با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. میدان‌های نیرو از ذرات مختلفی تحت عنوان بوزون ساخته شده‌‌اند. این ذرات، عامل انتقال نیرو تلقی می‌شوند.

 


 

 

پزشکان ۲۵ بیمارستان در بریتانیا و آمریکا قرار است روی تجربه‌های نزدیک به مرگ افرادی که دچار حمله قلبی شده‌اند، مطالعه کنند. آنها روی ۱۵۰۰ بیمار مطالعه خواهند کرد تا دریابند که آیا افراد فاقد ضربان قلب یا فعالیت مغزی می‌توانند تجربه‌های "خارج از کالبد" داشته باشند. بعضی از این افراد گزارش داده‌اند که دالانه یا نور شدید دیده‌اند و برخی هم می‌گویند که از سقف به گروه مجهز پزشکی نگاه می‌کرده‌اند. در این پژوهش که سه سال طول خواهد کشید و با همکاری دانشگاه ساوتهمتون انجام می‌شود، تعدادی تصویر در مکان‌هایی در اتاق قرار داده شده که فقط از سقف قابل رویت است. دکتر سام پرنیا، سرپرست این مطالعات می‌گوید: " اگر بتوانیم نشان دهیم که هشیاری پس از توقف کار مغز ادامه پیدا می‌کند، آن‌وقت می‌توان این احتمال را داد که هشیاری پدیده‌ای مستقل است ." " احتمال زیادی وجود دارد که ما به موارد زیادی از این اتفاق برخورد کنیم؛ اما باید نگاه بازتری به قضیه داشته باشیم." اگر کسی نتواند این تصاویر را ببیند به این معناست که تجربه‌ای این‌چنینی تنها تصورات واهی و یا خاطرات غیرواقعی بوده‌اند . "" این معمایی است که حال قرار است موضوع یک پژوهش علمی شود ."دکتر پرنیا در بخش مراقبت‌های ویژه‌کار می‌کند و در طول فعالیت‌های روزانه خود در محل کار احساس کرده که علم به‌اندازه کافی به موضوع تجربه‌های در آستانه مرگ نپرداخته است.

 

روند مرگ:

او می‌گوید: "برخلاف باور عموم، مرگ یک‌لحظه خاص نیست. "" مرگ روندی است که با توقف ضربان قلب آغاز می‌شود، فعالیت ریه‌ها متوقف می‌شود و مغز از کار می‌افتد ."به گفته دکتر پرنیا، "پس از این لحظه، دوره‌ای آغاز می‌شود که ممکن است از چند ثانیه تا یک ساعت یا بیشتر طول بکشد و طی آن اقدامات فوری پزشکی ممکن است بتواند فعالیت قلب را دوباره آغاز و روند مرگ را معکوس کند ."دکتر پرنیا و همکارانش فعالیت مغزی ۱۵۰۰ نفر را که پس از ایست قلبی زنده مانده‌اند، تحلیل خواهند کرد و این موضوع را بررسی خواهند کرد که آیا این افراد تصاویر داخل اتاق را دیده‌اند یا نه. چندین بیمارستان در بریتانیا و آمریکا در این آزمایش شرکت خواهند کرد. http://www.bbc.co.uk/persian/science/st... ence.shtml

 

 

همان‌طور که می‌دانیم مفهوم دیدن برای انسان مربوط می‌شود به امواج الکترومغناطیس و این در حالی است که چشم شخص در آستانه مرگ بسته است، ولی بااین‌حال روح او توان دیدن اجسام پیرامون و حتی یک نور شدید مرموز را دارد. پس می‌توان به این نتیجه رسید که منشأ و منبع اصلی نور همان روح است. دالانه دیده شده همان مدخل ورودی به برزخ است.

 

"ماده تاریک گرانشی، نور مرئی و هیچ پرتو الکترومغناطیسی را ساطع نمی‌کند؛ اما اکنون گروهی از محققان بلژیکی، آمریکایی و ایتالیایی دریافتند که پیوند غیر قابل توضیحی میان ماده مرئی و ماده تاریک وجود دارد که می‌تواند نظریه‌های مربوط به تشکیل کهکشان‌ها را تغییر دهد. این محققان کشف کردند که چگالی سطحی یک ماده درخشان در داخل منطقه‌ای که به‌عنوان منطقه ماده تاریک شناخته می‌شود از نوع همان ماده نورانی است که در تمام کهکشان‌ها و مستقل از بزرگی و شکل آنها وجود دارد. دراین‌خصوص این ستاره‌شناسان توضیح دادند: «این کشف دو فرضیه را ارائه می‌کند. فرضیه اول این است که ما تاکنون هیچ‌چیزی از ماده تاریک را شناسایی نکرده‌ایم و بنابراین تنها توانسته‌ایم اثر یک قانون جدید گرانش را که بر روی ماده مرئی تأثیر می‌گذارد پیدا کنیم و یا اینکه ماده تاریک واقعاً از یک ذره جدید ابتدایی تشکیل شده است؛ اما یک فرایند فیزیکی خاص در کهکشان‌ها وجود دارد که از این ماده فرار می‌کند». بر اساس گزارش نیچر، تاکنون فیزیک موفق نشده است درباره برخی از پدیده‌های کیهانی تنها بر پایه چیزی که مرئی است توضیح دهد برای مثال، با مشاهده کهکشان‌های مارپیچی، قوانین جذب گرانشی می‌گویند که ستاره‌ها به دلیل نیروی گریزانه در هر کجای کهکشان که باشند باید به‌دور مدار اصلی هسته کهکشان بچرخند و اگر این جاذبه آنها را نگه ندارد می‌توان گفت که این نیروی گرانش از بزرگ‌ترین جرمی که تاکنون محاسبه شده، تولید شده است. این جرم همان جرم ماده گمشده و یا تاریک است. بر پایه نظریه ماده تاریک سرد، این ماده نقش مهمی در تشکیل کهکشان‌ها ایفا می‌کند و مسئول ساختارهایی است که جهان را حفظ می‌کنند. همچنین این نظریه بیان می‌کند که گسترش ماده مرئی از کهکشانی به کهکشان دیگر متفاوت است. این در حالی است که اکنون این دانشمندان با رصد انواع مختلفی از کهکشان‌ها با کمک تلسکوپ‌های آمریکا و شیلی و رادیوتلسکوپ‌های هلند و استرالیا کشف کردند که ماده مرئی و ماده تاریک در حقیقت ارتباطات بسیار پیچیده‌تری با هم دارند و بنابراین توضیح درباره آنها با کمک قوانین موجود در فیزیک بسیار دشوارتر از آن چیزی است که تاکنون تصور می‌شد. این کشف، سؤالات جدیدی را درباره تکامل جهان مطرح می‌کند و پاسخ بسیاری از این سؤالات را برخورددهنده بزرگ هادرون در سرن ژنو می‌تواند ارائه کند. "

منبع: جام‌جم آنلاین

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100919628569

 

همان‌طور که قبلاً توضیح داده شد خداوند ماده باریونی را از دمیدن روح در دخان (ماده ابتدایی) می‌آفریند که حاصل این ادغام، گاز بسیار داغ و رقیقی است که در فضا ردیابی می‌شود و ستارگان از تراکم این گاز پدیدار می‌شوند. اثر ثانویه در حین خلقت گاز، گرانش است که با ماده تاریک گرانشی اشتباه گرفته می‌شود که وجود هم ندارد. یعنی اخترشناسان در حال مشاهده و رصد فعل‌وانفعال فیزیکال ترکیب و ادغام یا آمیزش روح با دخان هستند و درک و توجیه و توضیح آن برای آنها کار بسیار دشوار و سختی است. چون خداناباور یا خداستیز بوده و سعی دارند فکر کنند و به همه القا کنند که همه چیز خود به خودی در حال شکل‌گیری، ایجاد یا به‌وجودآمدن است.

یعنی همه چیز از ته یک سنجاق بیرون‌آمده است که این مشاهدات نتایج ناخوش آیند و گیج‌کننده دیگری به همراه دارد. یعنی گویا در اول، ماده تاریک از ته سنجاق بیرون‌آمده است و سپس ماده تاریک یا ابتدایی گون به گاز باریونی تبدیل شده است که چالش‌برانگیز بوده و ذهن آنها را متوحش و درگیر نموده است. چون آنها انتظار داشتند که در اول و بدون واسطه، گاز یا ماده باریونی از ته سنجاق بیرون‌آمده باشد. ولی اینک باید که شاهد وجود مواد غیر باریونی دیگری باشند که از ارتباط آن با ماده باریونی هم هیچ نمی‌دانند.

 

"دانشمندان پرده از اسرار ماده تاریک بر می‌دارند:

پژوهشگران بین‌المللی از شبیه‌ساز رایانه‌ای کهکشان راه شیری خبر می‌دهند که دانشمندان را به جایی که ماده تاریک فضا بایستی دیده‌بانی و تشخیص داده شود رهنمون می‌سازد. بر اساس آخرین یافته‌های محققان که در مجله نیچر منتشر شده، دانشمندان به کشف ماده‌ای که تشکیل‌دهنده بیشتر عالم کیهان است نزدیک‌تر شده‌اند. به گفته کارلوس فرنک، کیهان‌شناس دانشگاه دورهام انگلستان که روی این تحقیق کار می‌کند، کشف معمای آنچه که ماده تاریک عنوان می‌شود، یکی از بنیادی‌ترین پرسش‌هایی است که نه‌تنها از سوی دانشمندان مطرح می‌شود؛ بلکه ذهن بسیاری از علاقه‌مندان حوزه علوم فضایی و اسرار عالم کیهان را به خود مشغول ساخته است. کشف و احراز هویت مؤلفه اصلی عالم همان چیزی است که این دانشمندان مشغول بررسی و تحقیق آن هستند. به اعتقاد اخترشناسان، ماده تاریک برعکس ماده عادی تشکیل‌دهنده ستارگان، سیارات و نظایر آن دربردارنده حدود ۸۵ درصد مواد یا مصالح عالم کیهان است؛ اما شواهد برای به‌دست‌آوردن و نزدیک‌شدن به آن سخت و دشوار بوده است؛ چون که ماهیت آن نمی‌تواند مستقیماً دیده شود. ماده تاریک نه نور را منعکس می‌سازد و نه به طور طبیعی می‌درخشد، اما اخترشناسان از طریق مشاهده و رصد اینکه چگونه جاذبه آن، نور بیرون داده شده از سوی کهکشان‌های به‌مراتب دورتر را خم می‌سازد، به گمانه‌زنی موجودیت و هستی این ماده در خوشه‌های کهکشان مبادرت می‌ورزند. دانشمندان معترف‌اند که از ماهیت ساختاری ماده تاریک اطلاعی ندارند؛ اما فکر می‌کنند مؤلفه سازنده آن نوعی ذره باشد. این در حالی است که تیمی از پژوهشگران بین‌المللی، هاله ماده تاریک را هدف مشاهده و مراقبت خود قرار دادند که در واقع ساختارهای در برگیرنده کهکشان‌هایی است که یک تریلیون بار بیشتر از خورشید وزن دارند. شبیه‌سازی‌های این دانشمندان نشان داد که چگونه هاله کهکشانی از میان مجموعه‌ای از تصادمات شدید بین خوشه‌های بسیار کوچک‌تر ماده تاریک که از بیگ بنگ سرزده‌اند رشدیافته است. در بخش چگال هاله، ذرات ماده تاریک با سرعت بالا تصادم می‌کنند تا فرمی از تشعشع موسوم به اشعه‌های گاما را تولید نمایند. این اشعه‌های گاما که موجب برافروختگی و تابش سرخ‌هاله می‌شوند، به دانشمندان راهی برای نمایان ساختن و کشف ماده تاریک ارائه می‌کنند. به اظهار محققان، این یافته‌ها به معنی آن است که تلسکوپ فرمی ناسا باید بخش‌هایی از کهکشان را جستجو نماید که محققان پیش‌بینی می‌کنند در آنجا ماده تاریک با الگویی مشخص و به نرمی در حال تغییر برافروخته می‌شود و در نتیجه برای مشاهده آسان‌تر است. در واقع این موضع نزدیک خورشید و درست دور از مرکز کهکشان راه شیری قرار دارد. آنچه این دانشمندان از طریق یک شبیه‌سازی غول‌پیکر نشان داده‌اند جایی است که اشعه‌های گاما از آن جا سرچشمه می‌گیرند؛ نقشه پیش ساخته‌ای برای افراد تا در آن بنگرند و چگونگی ظاهرشدن این علامت را درک کنند. "

و زمانی که سؤال کرد تو را بندگانم از من، پس من نزدیکی [هستم] ، اجابت می‌کنم دعای (دعوت، خواندن) دعاکننده (خواننده) را زمانی که بخواند مرا، پس می‌بایست اجابت کنند برایم و حتماً ایمان آورند به من، باشد برایشان که ارشاد شوند ۱۸۶ بقره

برای خداوند [است] آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین است و اگر آشکار کنید آنچه را که در خویشتن [دارید] یا مخفی می‌کنید آن را، حساب می‌کند شما را به آن خداوند، پس می‌بخشد برای کسی که می‌خواهد و عذاب می‌کند کسی را که می‌خواهد و خداوند برای هر چیزی توانایی [است] ۲۸۴ بقره

آیا  نمی‌دانید [که] به‌درستی خداوند می‌داند آنچه را که سری (مخفی و محرمانه) می‌کنند و آنچه را که علنی (آشکار) می‌کنند. ۷۷ بقره

بدرستی خداوند را مخفی نميشود برايش چيزی در زمين و نه در آسمان 5

اوست كسی كه صورتگری ميكند شما را در رحم ها ، هر طور كه ميخواهد ، نيست خدايی جز او ، آن قدرتمند حكيم 6 آل عمران

بگو اگر مخفی كنيد آنچه را كه در سينه هايتان [است] يا آشكار كنيد آن را ، ميداند آن را خداوند و ميداند آنچه را كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است و خداوند برای هر چيزی توانايی [است] 29 آل عمران

 

به بیان خیلی ساده و شیوا، بشر فعلاً هیچ ابزار و راهکاری برای شناسایی و شناخت ماهیت روح و دخان را ندارد. ولی زمانی که خداوند این دو دریا را مواج کرده تا در هم موج زنند و درهم بیامیزند، یعنی برهم‌کنش داشته و گاز هیدروژن و هلیم خلق شود، بشر می‌تواند نتیجه فیزیکال این برهم‌کنش، یعنی آثار گرانشی و الکترومغناطیسی نامتعارف، غیرمعمول و غیرقابل‌توجیه و تحلیل آن را شناسایی و رهگیری کند. یعنی قبل از این آمیزش، چیزی به نام گرانش و الکترومغناطیس و یا بار الکتریکی و... وجود ندارد و بعدازاین برهم‌کنش، پدیدار و رویت و شناسایی می‌شوند.

 

و خداوند از ماورای ايشان ( از هر طرف و هر سوی و بالای ايشان ) ، محيط ( محاصره كننده ، حصارشده ، احاطه كننده ) [است] 20 بروج

 

آيا پس درمانده شديم به آفرينش اول ( اين دنيا كه فعلا در آن هستيم ) ، بلكه ايشان [هستند] در ابهامی از  آفرينشی  جديدی  ( دنيا و عالم بعد از قيامت )

و حتما آفريده ايم انسان را و ميدانيم آنچه را كه وسوسه ميكند به او  نفسش ( خودش ) و ماييم  نزديكتر به جانبش از سياهرگ شاه رگ گردن 16 ق

 

پس اندوهگين نكند تو را سخن ( گفتار ) ايشان ، ما ميدانيم آنچه را كه محرمانه ( سری ) میكنند و آنچه را كه علنی ( پديدار ) ميكنند 76 یس

 

بدرستی خداوند دانای پنهان ( نهفته ) آسمانها و زمين است ، بدرستی او دانايی به دارايی ( مال ، اندوخته ) دلها ( درون و قلبها ) [است] 38 فاطر

 

پس  چرا وقتی كه [نفس] رسيد حلقوم را

و شماييد در آن حين ( هنگام ) نظاره كنندگان  ( منتظران ، نگرانها )

و ماييم نزديكتر به جانبش از شما و ليكن بينا نيستيد

پس چرا اگر شماييد غير مديونها ( حق به گردنها )

برگردانيد آن ( نفس و جان ) را اگر شماييد راست گويان 87 واقعه

 

خلقُ العالَم‏:
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ [لَاءَمَ‏] لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا: ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ‏ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى‏] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ [عَلَى‏] إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ [يَنْتَظِمُهَا] يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ.   نحج البلاغه

 خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکر و اندیشه‌ای، یا استفاده از تجربه‌ای، بی آن که حرکتی ایجاد کند، و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پدیدآمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد، و در هر کدام، غریزه خاصّ خودش را قرارداد، و غرائز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند، از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهی داشت، و حدود و پایان آنها را می‌دانست، و از اسرار درون و بیرون پدیده‌ها، آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت، و اطراف آن را باز کرد، و هوای به آسمان و زمین راه‌یافته را آفرید، و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود که یکی بر دیگری می‌نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد، و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد، و به نگهداری آب مسلّط ساخت، و حدومرز آن را به‌خوبی تعیین فرمود. فضا را در زیر تندباد و آب را بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی بر انگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی‌درپی در هم کوبید. طوفان به‌شدت وزید، و از نقطه‌ای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدّت که در فضا وزیدن داشت، بر امواج آب‌ها حمله‌ور گردد از اوّل آن بر می‌داشت و به آخرش می‌ریخت، و آب‌های ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آب‌ها روی‌هم قرار گرفتند، و چون قله‌های بلند کوه‌ها بالا آمدند. امواج تند کف‌های برآمده از آب‌ها را در هوای باز، و فضای گسترده بالا برد که از آن هفت‌آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهار شده، و آسمان‌های بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرارداد، بی آن که نیازمند به ستونی باشد یا میخ‌هایی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پایین را به‌وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی‌بخش (خورشید)، و ماهی درخشان، به حرکت در آورد که همواره در مدار فلکی گردنده و برقرار، و سقفی متحرّک، و صفحه‌ای بی‌قرار، به گردش خود ادامه دهند. آیتی

 

چرا روح با نور هم ارز است؟

عناصر تجربه نزدیک به مرگ

طبق مقیاس تجربه نزدیک به مرگ یک تجربه نزدیک به مرگ شامل چند مورد از ۱۶ عنصر زیر است:

زمان سرعت می‌گیرد یا کند می‌شود.
فرایندهای فکر سرعت می‌گیرند.
بازگشت صحنه‌هایی از گذشته.
یک بینش یا درک ناگهانی
احساس آرامش یا خوشایند بودن.
احساس خوشبختی، یا شادی.
احساس هماهنگی یا وحدت با جهان هستی.
رویارویی با نور درخشان.
حواس زنده‌تر احساس می‌شود.
آگاهی از وقایع در جاهای دیگر، مثل درک خارج حسی (ESP).
تجربه صحنه‌هایی از آینده.
احساس جداشدن از بدن.
جهانی متفاوت و غیرخودی را تجربه می‌کنید.
مواجهه با وجود یا حضور عرفانی، یا شنیدن صدای غیرقابل‌شناسایی. ملاقات با درگذشتگان یا شخصیت‌های معنوی و مقدس.
آمدن به یک مرز، یا نقطه بازگشت.

در یک مطالعه منتشر شده در مجله لانست ون لمل و همکارانش عناصر ده‌گانهٔ تجربه نزدیک مرگ را به‌صورت زیر لیست کرده‌اند:

آگاهی از مرده بودن.
احساسات مثبت تجربهٔ خارج از بدن.
عبور از یک تونل.
ارتباط با نور.
مشاهده رنگ‌ها
مشاهده یک منظره ملکوتی.
ملاقات با درگذشتگان
مرور زندگی.
حضور مرز.

https://fa.wikipedia.org

 

خصایص رایجی که توسط تجربه‌گران مرگ گزارش شده است به‌قرار ذیل‌اند:

حس/آگاهی از این که مرده‌اند.
حسی از صلح، خوشی و بدون درد بودن.
هیجانات مثبت.
حسی از برداشته‌شدن از دنیا.
تجربه خروج از بدن.
ادراک بدن خود از موقعیت بیرونی، برخی مواقع خدمه پزشکی را در حال تلاش برای احیاء را مشاهده می‌کند.
«تجربه تونل» یا ورود به‌نوعی تاریکی.
حسی از حرکت به سمت بالا یا عبور از گذرگاه یا راه‌پله.   سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿۱۷﴾  مدثر
حرکتی سریع به سمت نور و/یا غوطه‌ورشدن در آن (یا «نور شدن») که به‌صورت تله‌پاتی گونه‌ای با شخص ارتباط برقرار می‌کند.
حس شدیدی از عشق بی‌شرط و پذیرش.
مواجهه با «موجوداتی از نور»، «موجوداتی با لباس سفید» یا نظایر آن.
همچنین امکان پیوستن مجدد به عزیزان فوت کرده.
تجربه محیط‌های رضایت‌بخش.
دریافت مروری از زندگی که اغلب از آن به «ردشدن کل زندگی از جلوی چشمان» یاد می‌شود.
نزدیک‌شدن به یک مرز یا تصمیمی توسط خود آن شخص یا دیگران برای بازگشت به بدنش که اغلب همراه با نوعی بی‌رغبتی برای بازگشت است.
ناگهان خود را درحالی‌که به درون بدن بازگشته می‌یابد.
ارتباط با باورهای فرهنگی که شخص بدان‌ها معتقد است، باورهایی که به نظر می‌رسد برخی از پدیده‌های تجربه شده در NDE را دیکته کرده و به طور خاص این تجربیات بعداً وابسته به آن باورها تفسیر می‌گردد.
ملاقات با مردگان و ارواح در یک محیط پسا - حیاتی.

https://fa.wikipedia.org

 

مراحل

در مطالعه ۱۹۷۵ میلادی که از سوی ریموند مودی روان‌پزشک بر روی حدود ۱۵۰ بیماری که مدعی تجربه NDE بودند صورت گرفت بیان شد که تجربه‌گران ۹ مرحله را تجربه نموده‌اند توصیف دقیق این نه مرحله طی مطالعات مودی به‌قرار ذیل‌اند:

آرامش ناگهانی و رهایی از درد.
درک صدایی آرامش‌بخش یا سایر موسیقی‌هایی از جهانی دیگر.
هوشیاری یا صعود روح به سمت بالای جسم شخص و مشاهده تلاش‌ها جهت احیا از سقف (اتوسکوپی).
روح شخص از قلمروی زمینی خارج شده و به‌سرعت از طریق تونلی از نور که در میان جهان تاریکی قرار دارد صعود می‌کند.
ورود به یک «مکان آسمانی» درخشان.
ملاقات «افرادی از نور» با آن‌ها که اغلب فوت کردگانی از دوستان و خانواده او هستند که مسرورانه تجدید دیدار می‌کنند.
ملاقات با خدا که اغلب درست به همان صورتی که توسط فرهنگ دینی او توصیف می‌شود یا به‌صورت توده‌ای که عشق و نور منتشر می‌کند درک شده است.
در حضور خدا شخص مرور آنی زندگی خود را تجربه کرده و متوجه می‌شود که همه خوبی‌ها و بدی‌هایی که انجام داده چگونه او و سایرین را تحت‌تأثیر قرار داده است.
شخص به جسم و حیات زمینی خود بازمی‌گردد، چرا که یا به آنها گفته شده که زمان مردنشان نیست یا به آن‌ها اختیار بازگشتن به‌سوی خانواده و عزیزانشان داده شده است.

https://fa.wikipedia.org

 

خود مغز و اکسیژن یا ماده چیست؟ باز هم به خود روح بر می‌گردیم. اصولاً مغز با قند و اکسیژن یا همان گردش جریان خون کار می‌کند که اگر قطع شد تمام است. مثل‌اینکه بگوییم یک وسیله برقی و الکترونیکی بدون باطری و برق و شارژ قادر به کارکردن است. شما فکر کنید سر کسی را قطع کرده باشند. این وسایل برقی را تنها با یک میدان الکترومغناطیس القایی متناوب می‌توان روشن نگه داشت. انسان بعد از مرگ هم صرفاً با نور می‌تواند موجودیت داشته باشد. یعنی نور جایگزین قند و اکسیژن می‌شود.

نوار مغزی یا الکتروانسفالوگرافی (به انگلیسی: Electroencephalography)، ثبت فعالیت الکتریکی مغز است، این تکنیک شامل اخذ سیگنال توسط الکترودهای سطحی، بهبود سیگنال (معمولاً تقویت و حذف نویز)، چاپ سیگنال و آنالیز آن می‌شود. آنچه روی کاغذ چاپ می‌شود، الکتروانسفالوگرام نامیده می‌شود.

نوار قلب، نوعی نمودار کاغذی تغییرات پتانسیل الکتریکی تحریک عضلهٔ قلب در حوزه زمان توسط دستگاه الکتروقلب‌نگار (به انگلیسی: Electrocardiogram) است. بازه‌های امواج، مبین مراحل مختلف تحریکات قلبی هستند. الکتروقلب‌نگار مخففا به‌صورت ECG یا EKG (آلمانی یا آمریکایی با تلفظ ای کا گ)) مشخص می‌شود.

هر دور نوار قلبِ انسان، شامل سه موج است. موج p کمی قبل از فعالیت الکتریکی دهلیزها، مجموعه امواج QRS کمی پیش از فعالیت الکتریکی بطن‌ها و موج T استراحت بطن‌ها را نمایش می‌دهد.

کسانی که این گزارش‌ها را کرده‌اند از مغز و قلب خلاص بودند؛ یعنی هیچ سیگنال مغزی و قلبی (علایم حیاتی) نداشتند حتی تنفس؛ یعنی خلاص. مثل‌اینکه عده‌ای مدعی شوند سی‌پی‌یو بدون پالس ساعت و جریان الکتریکی پردازش کرده یا با رم و... تبادل دیتا داشته است. توجیهات ناکارآمدی است که می‌کنند؛ چون دوست ندارند این‌گونه باشد؛ ولی سر خودشان می‌آید فقط کمی صبر می‌خواهد. تا خودشان مشاهده کنند.

پزشکان و... شاید تا زمان وجود پالس عصبی لیاقت و صلاحیت ابراز نظر داشته باشند. زمانی که پالس عصبی مخصوصاً مغز از کار افتاد (مرگ مغزی) دیگر هیچ‌گونه صلاحیتی ندارند. شخص جنازه است. یا تحویل سردخانه می‌شود و یا اهدا اعضا. چرا؟

رایانه خاموش کردید و از برق کشیدید و باطری هم ندارد و کلی برای خودش کارکرده. فایل پاک‌کرده و ایجاد کرده و... کدام مهندس نرم‌افزار و سخت‌افزار می‌تواند کوچک‌ترین اظهارنظری کند و هرگز صلاحیتی و حق مداخله نخواهند داشت. فقط باید خاموش شده و گوش کنند؛ چون حرف بزنند باطل و غیرقابل‌قبول است. اصلاً به آنها هیچ ربطی ندارد فقط رشته فیزیک نور و کوانتوم. چون قانون پایستگی انرژی نقض شده است.

وقتی به مغز اکسیژن نرسیده است، مغز با کدام انرژی تحلیل و پردازش کرده است. آیا ماشین بدون سوخت راه رفته است؟

پزشک برگ فوت صادر کرد! یعنی شخص مرده است. اینک نمرد و زنده شد و پزشک اصلاً حق ندارد زبان بگشاید؛ چون دادگاهی می‌شود؛ زیرا تشخیصش غلط و اشتباه بود. اکسیژن به مغزش نرسیده بود! باید که اکسیژن تزریق می‌کردی. خوب چرا برگ فوت صادر کردی و فرستادی سردخانه؟ کسی که اکسیژن به مغزش نرسد باید برگ فوت صادر کرده و منجمدش کرد؟ این می‌شود قتل عمد و باید که قصاص شوند. ولی شخص زنده شده پس پروانه طبابت باطل است؛ چون فرق نرسیدن یا نارسایی اکسیژن و مرگ را نمی‌داند. نه‌تنها کاری برای احیا نکرده؛ بلکه شخص را منجمد و محکوم به مرگ دائمی کرده است. ولی بیمار خوش‌شانس بوده و برگشته با کلی حرف‌وحدیث و پیغام و اخطار. بجای محاکمه پزشک توجیه و قصه سر هم می‌کنند تا تبرئه شوند و شخص می‌شود دروغگو یا خیالاتی یا مذهبی یا روانی. از مرگ برگشته ضد مذهبی هم داریم که شده مذهبی.

در بسیاری از موارد، تمامی پالس‌های عصبی مغز و قلب توقف می‌کند. ولی شخص بر می‌گردد. پزشکان برای تبرئه خود و سرپوش گذاری گفتند تجربیات نزدیک به مرگ. بلکه تجربیات در حین و یا بعد مرگ است. شهادت شهود باید هم‌خوانی داشته باشد وگرنه مردود است. اینکه همه، اینها را شهادت دادند پس ثابت می‌کند که یک حقیقت بدیهی را تجربه کردند و کاملاً هم درست است؛ چون اتفاق‌نظر دارند. پای پزشکان این وسط گیر است. چون نمی‌توانند مرده را از زنده تشخیص دهند یا چه کسی قرار است دوباره زنده شود. دنبال راهکاری هستند که این اتفاقات (رسوایی‌ها) مجدداً تکرار نشود. ولی تکرار می‌شود؛ چون به‌نوعی جنگ و نبرد شده است و پیشگیری هم ندارد. تمامی پزشکان و بیمارستان‌ها درگیر هستند تا جایی که مجبورند برگ فوت را پاره و در اسناد بیمارستان دست ببرند و دفاتر را مخدوش و بایگانی و گزارش‌ها را تغییر دهند. معضل این است نه مرگ و حوادث بعد مرگ یا متافیزیک و مذهب و دین یا خدا و...

اعتبار جامعه پزشکی مخدوش و زیر سؤال رفته؛ یعنی فرق زنده و مرده را نمی‌دانید؟ حالا بگو بابا کسی اینها را زنده می‌کند.

 

این نبرد چگونه است:

شخص دچار ایست قلبی می‌شود و عملیات احیا شکست می‌خورد و دچار فلج و مرگ کامل مغزی می‌شود. زمان مرگ گزارش و برگ فوت صادر می‌شود. چرا؟

گیریم قلب مجدداً به کار افتاد، دیگر مغزی وجود ندارد که شخص را سرپا کند؛ یعنی سلول‌های مغزی تمام و خلاص. با اطمینان کامل به اتکا به فهم و شعور علمی و دانشگاهی خودشان زیر برگه فوت را امضا و مهر می‌کنند. مرگ قلبی نباشد، ۵ دقیقه گذشت و مرگ مغزی هم شد. ولی در راه سردخانه یا قبرستان و یا داخل آن علایم حیاتی مشاهد و به بخش برگردانده می‌شود. پزشکان می‌گویند خیلی بی‌فایده است؛ چون خودمان مجبوریم قلب را از کار بیندازیم؛ چون مغزی وجود ندارد و الکی دلتان را خوش نکنید. ولی بعد از دقایقی او سرپا می‌شود. اینک یک زنده سرحال داریم با یک برگ فوت. برگ فوت موجب آبروریزی و رسوایی پزشک و بیمارستان است. پس شواهد صدور برگ فوت نابود و جلسه اضطراری تشکیل و کادر بیمارستان و... توجیه می‌شوند. اکسیژن نرسید و شخص دچار علایم نزدیک به مرگ شد. اولاً تمامی بیمارستان‌ها اکسیژن‌ساز و دستگاه تنفس مصنوعی دارند. ثانیاً شخص را خدا بیامرزد چون مرده بود و هیچ علایم حیاتی نداشت. برگ فوت هم که صادر کردید. نبرد خدا با میمون‌های متکامل شده این‌گونه است. برگ فوت تبدیل به یک سند جرم می شود.

از نظر خداباوران یک نفر بیمار است و در شرف مرگ. پزشک نجاتش داد خوب تشکر می‌کنند. اگر نتوانست خدا بیامرزد و پزشک که مقصر نیست. پزشک تشخیص داد مرده است؛ ولی بعداً زنده شد. حتماً خدا زنده کرده است. ولی کار خداناباوران کمی پیچیده است. باید دادگاه بروند و کمسیون حکم صادر کند برای کسی که محکوم به مرگ بود یا بعداً زنده شد و... این دانش و فهم بشر خداستیز است.

 

زمانی كه گفت موسی برای اهلش ( خانواده اش ) ، بدرستی من دريافتم آتشی را ، به زودی می آورم شما را از آن به خبری يا آورمتان به شعله ای از آتشی ( مشعلی ) ، باشد برای شما كه گرم شويد

پس زمانی كه آمد آن را ، ندا داده شد كه مبارك باد كسی را كه در آتش است و كسی كه پيرامون ( اطراف ) آن است و پاك و منزه است خداوند سرور عالميان

ای موسی ، بدرستی منم خداوند عزيز ( گرامی ) حكيم 9 انعام

یعنی نور یا آتش جلوه‌ای از روح خداست که بر ماده یا متریال دمیده شده است. ازاین‌رو زرتشتیان باستان با مطالعه کتاب تورات چنین یافته بودند که خدا همان آتش است و برعکس و ازاین‌رو آتش را مقدس دانسته و آن را می‌پرستیدند. جریان وقتی خراب شد که ابلیس هم مقدس شمرده شده و پرستیده شد؛ چون تصور بر این بود که ابلیس هم از آتش آفریده شده است پس همانند خدا مقدس است که بعداً در مورد آن توضیح کامل و جامعی خواهیم داد. یعنی این کار خدا با موسی، فتنه‌ای بوده است برای گمراهی شیاطین و امتحان فرزندان آدم.

 

و بدرستی سرور تو حتما ميداند آنچه را كه كتمان ( مخفی ) می كند سينه هايشان و آنچه را كه علنی ميكنند

و  نيست از ناپيدايی در آسمان و زمين مگر اينكه در كتابی آشكاری [است] 75 نمل

و سرور تو خلق ميكند آنچه را كه ميخواهد و اختيار ميكند ( برمی گزيند ) ، نيست برای ايشان اختياری ، پاك است خداوند و متعالی است از آنچه كه شريك ميكنند

و سرور تو ميداند آنچه را كه كتمان ( مخفی ) می كند دلهايشان و آنچه را كه علنی ( آشكار ) ميكنند 69 قصص

سرور شما داناتر است به آنچه كه در نفسهايتان ( درونتان ، خودتان ) است ، اگر باشيد صالحان ، پس بدرستی او باشد برای برگردندگان ( توبه كنندگان ) آمرزنده ای 25 اسرا

و نميباشيد در شانی ( حالت و وضعيتی ) و نميخوانيد از آن از قرآنی و عمل نميكنيد از عملی را ، مگر اينكه ماييم برای شما شاهدی زمانی كه فرو ميرويد ( مشغول ميشويد ) در آن و پنهان نميشود از سرورت از مثقال ( سنگين شده ) ذره ای در زمين و نه در آسمان و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر مگر اينكه در كتابی آشكاری [است] 61 یونس

آگاه باشيد [كه] بدرستی ايشان می پيچند سينه هايشان را برای اينكه مخفی كنند از او ، آگاه باشيد زمانی كه ميپوشانند جامه هايشان را ، ميداند آنچه را كه سری ( پنهان ) ميكنند و آنچه را كه علنی ميكنند ، بدرستی او داناست به دارايی سينه ها

و نيست از حيوانی ( جانوری ) در زمين مگر اينكه برای خداوند است رزقش ( روزيش ) و ميداند جايگاهش و آرامشگاهش را ، تمامی در كتابی آشكاری [است]

و اوست كسی كه خلق كرد آسمانها و زمين [را] در شش ايامی ( دوران‌هايی ) و باشد عرش او بر روی آب ، برای اينكه امتحان كند شما را [كه] كدامتان نيكوتر عملی [است] و اگر بگويی [كه] بدرستی شما مبعوث ( برانگيخته ) شدگانيد از بعد مرگ ، حتما ميگويند كسانی كه كفران كردند كه اين [نيست] مگر جادوی آشكاری 7 هود

 

 

محمدرضا طباطبايي 17/8/86

http://www.ki2100.com