Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب  | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

home

22-02-2025

 

 

مسیح عیسی ابن مریم رسول‌الله می‌آید

أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏

 

قبل از هر چیز می‌بایست در مورد فرایند میوز توضیحاتی داده شود. در مبحث جنسیت و ساختار زوجین در منظومه شمسی توضیحات مختصری در مورد میتوز یا فرایند تقسیم سلولی ارائه شد. 

 

میوز:

تولیدمثل جنسی شامل تولید گامت‌ها (گامتوژنز) و به هم پیوستن آنها (گشنگیری) است. گامتوژنز فقط در سلول‌های تخصص‌یافته (دودمان زایگر) اندام‌های تولیدمثل صورت می‌گیرد. گامت‌ها هاپلوئید (n) هستند، ولی از سلول‌های دیپلوئید (2n) دودمان زایگر منشأ می‌گیرند. بدیهی است که در جریان گامتوژنز باید تعداد کروموزوم‌های این سلول‌ها به نصف کاهش یابد. فرایند تقسیم کاهشی را میوز می‌نامند. میوز در واقع شامل دو تقسیم است. اولین تقسیم میوز (میوز I ) يک تقسیم كاهشی است که حاصل آن دو سلول هاپلوئید از یک سلول دیپلوئید است. دومین تقسیم میوز (میوز II ) يک تقسیم مساوی است که در جریان آن کروماتیدهای خواهر دو سلول هاپلوئید از هم جدا می‌شوند. تفاوت پروفاز میوز I با پروفاز میتوز در این است که در میوز I كروموزوم‌های همتا طی فرایندی به نام سیناپسیس (مقارنه) ، دوبه‌دو از طول کنار هم قرار می‌گیرند، هر جفت کروموزوم همتای کنار هم قرار گرفته را یک بی والان (دوارزشی) می‌نامند. ازآنجاکه یک بی والان شامل چهار کروماتید است. آن را تتراد (چهار‌تایی) نیز می‌نامند. ممکن است در جریان مقارنه قطعه‌هایی از کروماتیدهای غیر خواهر جدا شوند و طی فرایند کراسینگ‌اوو در جای یکدیگر بپیوندند. نقطه مبادله قطعه‌های کروموزوم که آن را نقطه تقاطع می‌نامند. در زیر میکروسکوپ به شکل یک منطقه همپوشان دیده می‌شود. در متافاز میوز I كروموزوم‌های دوارزشی به طور اتفاقی روی سطح استوایی دوک قرار می‌گیرند.

در آنافاز میوز I سانترومرها تقسیم نمی‌شوند، بلکه همچنان کروماتیدهای خواهر را نگه می‌دارند. کروموزوم‌های همتا از هم جدا می‌شوند و به‌سوی دو قطب مخالف دوک حرکت می‌کنند. به بیان دیگر، کروموزوم‌های مضاعف (که هر یک مرکب از دو کروماتید است) از هم دور می‌شوند. در واقع، این دور شدن کروموزوم‌ها از یکدیگر است که تعداد دیپلوئید (2n) آنها را به هاپلوئید  (n) تقلیل می‌دهد. فرایند سیتوکینز در تلوفاز میوز I ؛ سلول دیپلوئید مادر را به سلول هاپلوئید دختر تقسیم می‌کند. در اینجا نخستین تقسیم میوز پایان می‌یابد. میان نخستین و دومین تقسیم میوز مدت‌زمان کوتاهی است که آن را انترکنزیس می‌نامند. در پروفاز میوز II دستگاه دوک بار دیگر تشکیل می‌شود. در متافاز میوز II سانترومرها در سطح استوایی دوک قرار می‌گیرند. در آنافاز میوز II سانترومرهای هر كروموزوم دوارزشی تقسیم می‌شوند و به کروماتیدهای خواهر امکان می‌دهند که از هم جدا شوند. در تلوفاز میوز II فرایند سیتوکنزیس دو سلول را به چهار فرآورده میوز تقسیم می‌کند.

 

  

گامتوژنز در جانوران (پستانداران)

 

گامتوژنز جانور نر را اسپرماتوژنز می‌نامند. در پستانداران فرایند اسپرماتوژنز در اپیتلیوم زایگر لوله‌های منی ساز غده‌های تناسلی نر (بیضه‌ها) و از سلول‌های بنیادی دیپلوئید آغاز می‌شود. در این سلول‌ها تقسیم‌های پی‌درپی میتوز انجام می‌گیرد تا اینکه گروهی سلول اسپرماتوگونی از آنها به وجود آید. هر یک از اسپرماتوگونی‌ها ممکن است نمو کند و به‌صورت یک سلول دیپلوئید به نام اسپرماتوسیت اول که قدرت تقسیم میوز دارد، تمایز یابد. نخستین میوز در اسپرماتوسیت‌های اول صورت می‌گیرد و اسپرماتوسیت‌های دوم هاپلوئید را تولید می‌کند. در نتیجه دومین تقسیم میوز، چهار سلول هاپلوئید از این دو سلول تولید می‌شود که آنها را اسپرماتید می‌نامند. تقریباً همه سیتوپلاسم یک اسپرماتید در دوره رسیدگی آن به‌صورت دم شلاق مانندی از آن بیرون می‌زند و این سلول به یک گامت نر رسیده به نام سلول اسپرم (منی نطفه) یا اسپرماتوزوئید، تبدیل می‌شود.

 

 

گامتوژنز جانور ماده را ائوژنز می‌نامند (شکل فوق) ائوژنز پستانداران در اپیتلیوم زایگر غده‌های تناسلی ماده (تخمدان‌ها) و از سلول‌های بنیادی دیپلوئید به نام ائوگونی منشأ می‌گیرد. یک سلول ائوگونی در نتیجه نمو و اندوختن مقدار زیادی سیتوپلاسم یا زرده (که به مصرف تغذیه رویان در ابتدای پیدایش آن می‌رسد) به ائوسیت اول که دیپلوئید است و قدرت تقسیم میوز دارد، تبدیل می‌شود. نخستین تقسیم میوز تعداد کروموزوم‌های ائوسیت اول را نصف می‌کند و در نتیجه یک سیتوکنزیس نامساوی، سیتوپلاسم آن به طور بسیار نابرابر در دو سلول حاصل توزیع می‌شود. سلول بزرگ‌تری که به‌این‌ترتیب به وجود می‌آید ائوسیت دوم نامیده می‌شود و سلول کوچک‌تر نخستین جسم قطبی است. در بعضی از موارد ممکن است نخستین جسم قطبی تقسیم میوز دوم را انجام دهد و دومین اجسام قطبی را به وجود آورد. اما همه اجسام قطبی تحلیل می‌روند و در گشنگیری نقشی ندارند. دومین تقسیم میوز ائوسیت نیز با یک سیتوکنزیس نامساوی همراه است که حاصل آن یک ائوتید بزرگ زرده دار و دومین جسم قطبی است. ائوتید بر اثر نمو کردن و متمایز شدن به یک گامت ماده رسیده که آن را اووم یا تخمک می‌نامند، تبدیل می‌شود.

 

اتحاد گامت‌های نر و ماده (اسپرم و تخمک) را که تعداد دیپلوئید کروموزوم‌ها را در سلول حاصل، یعنی زیگوت، بار دیگر برقرار می‌دارد، گشنگیری می‌نامند. به هنگام متحد شدن گامت‌ها قسمت سر اسپرم وارد تخمک می‌شود، اما دم آن (بخش عمده سیتوپلاسم گامت نر) بیرون می‌ماند و تحلیل می‌رود. تقسیمات میتوز بعدی که در زیگوت حاصل رخ می‌دهد، منشأ سلول‌های پرشمار رویانی می‌شود که به‌صورت بافت‌ها و اندام‌های فرد جدید سازمان می‌یابند.

 

 

اما نکته قابل‌توجه این است که در گامتوژنز گیاهان دو هسته قطبی حاصل از هشت فرآورده میوز نزدیک به مرکز کیسه رویانی با هم متحد می‌شوند و هسته ترکیبی واحدی را که دیپلوئید است، تشکیل می‌دهند. در این حالت، کیسه رویانی رسیده (مگاگامتوفیت) آماده گشنگیری است. هرچند که هسته اسپرم با هسته ترکیبی متحد شده و یک هسته تریپلوئید (3n) تشکیل می‌دهد که بر اثر تقسیم‌های متوالی میتوز، نوعی بافت مغذی نشاسته‌دار به نام آندوسپرم تولید می‌کند، این سؤال مطرح می‌شود که آیا دو اووم پستانداران ماده نیز قابلیت ترکیب با یکدیگر را دارند و اگر این ترکیب انجام شد، باتوجه‌به کامل شدن یک‌دست کامل کروموزوم حیوانی آیا جنین تشکیل شده و شروع به رشد برای تولد یک فرزند مؤنث خواهد کرد؟

  

 

مکانیزم کروموزومی جنسی انسان:

در آدمی و ظاهراً در همه پستانداران دیگر، وجود کروموزوم Y احتمالاً گرایش به نرینگی را تعیین می‌کند. نرهای طبیعی از نظر کروموزومی XY و ماده‌های طبیعی XX هستند. این خصوصیت سبب می‌شود که نسبت جنسی در هر نسل ۱:۱ باشد. ازآنجاکه جنس نر دو نوع گامت که از نظر کروموزوم‌های جنسی متفاوت‌اند تولید می‌کند، آن را جنس هتروگامتیک می‌نامند، و جنس ماده که تنها یک نوع گامت تولید می‌کند، جنس هموگامتیک است. این‌گونه تعیین جنسیت را معمولاً روش XY می‌نامند .

 

 

در واقع برای تشکیل یک جنین انسانی نیاز به ادغام یک اسپرماتوزوئید مرد با یک اووم (تخمک) زن است که هرکدام ۲۳ کروموزوم و در مجموع ۲۳ جفت (۴۶) کروموزوم انسانی را تشکیل می‌دهند. اگر کروموزوم جنسی انتقالی توسط اسپرماتوزوئید X باشد ، جنین مؤنث ولی اگر Y باشد ، جنین مذکر خواهد بود . ولی بعضی وقت‌ها چند اووم یا تخمک درون رحم قرار می‌گیرد و چندین فرزند به دنیا می‌آید (دو یا چندقلوهای ناهمسان). اینک این سؤال مطرح می‌شود که اگر ما بتوانیم دو اووم یا تخمک زن را با هم ادغام کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟

چنین به نظر می‌رسد که با ترکیب این دو اووم دودست کروموزوم ۲۳تایی با هم زوج شده و چون هر دو کروموزوم جنسی X است ، پس يک جنین مؤنث تشکیل شده و یک دختر متولد خواهد شد و اگر ما بتوانیم یکی از این کروموزوم‌های جنسی  X  را به Y تبدیل كنیم ، جنین مذکر بوده و یک پسر متولد خواهد شد که در مورد مریم علیهاالسلام و فرزندشان عیسی رسول‌الله همین اتفاق روی داده است و کننده این کار جبرئیل (روح‌القدس) رسول‌الله بوده است، البته به خواست و فرمان خداوند متعال.

 

و ذکر (یاد) کن در کتاب مریم را، زمانی که کناره گرفت (گوشه‌نشین شد، خلوت کرد) از اهلش (خانواده‌اش، خویشاوندانش) مکانی شرقی (دوری) را ۱۶

پس برگرفت از غیر ایشان پوششی (پوشاننده‌ای، پرده و حجابی، چادری، لباس مبدل و ناشناس) را، پس ارسال کردیم به جانبش روحمان را (روح خودمان را، روح متعلق به خودمان، روحی که در مالکیت و فرمان خداست، روح‌القدس، همان جبرئیل یا شدیدالقوی) ، پس تمثیل شد (همانند و مشابه و شبیه شد، هیکل و جسم و اندام و کالبد گرفت) برای او (مریم) [همانند] بشری (موجود دوپایی، انسانی) درست شده‌ای (واقعی و درست و کامل اندامی) ۱۷

[مریم] گفت، من پناه می‌برم به رحمان (خداوند مهربان) از تو که شوی متقی (خداترس و پرهیزگار) ۱۸

[جبرئیل] گفت، جز این نیست که من فرستاده سرورت هستم برای اینکه ببخشم برای تو پسرکی پاکی (پاکیزه‌ای) را ۱۹

[مریم] گفت، چگونه هست برای من پسرکی و [درحالی‌که] لمس نکرده است مرا بشری (انسانی) و نبوده‌ام بدکاره‌ای (روسپی) ۲۰

[جبرئیل] گفت آن‌چنان است، گفت سرورت که آن برایم سهلی است و برای اینکه قرار دهیم او را نشانه‌ای (معجزه‌ای) برای انسیان (مردم) و رحمتی (لطفی) از [نزد] ما و بود فرمانی (کار و تصمیمی، ضرورتی) مقتضی شده‌ای (محقق و حتمی و لازم شده‌ای، گذشته و سپری شده بدون برو و برگردی) ۲۱

پس بارور (باردار و حامله) شد (حمل کرد) او را [منظور مسیح عیسی ابن مریم رسول‌الله را] ، پس کناره‌گیری کرد (خلوت کرد، دوری و رهایی کرد) به او [همراه با جنین مسیح رسول‌الله] مکانی دور دستی را ۲۲

پس کشاندش درد زایمان به‌جانب کنده (تنه) نخل (درخت خرما) ، [مریم] گفت ای‌وای بر من، ای‌کاش مرده بودم قبل از این و بودم فراموشی از یاد رفته‌ای ۲۳

پس [مسیح رسول‌الله] ندا داد او را از زیرش (طرف پایین) ، اندوهگین مباش، قرار داده است سرورت زیرت (زیر پایت) را جویباری ۲۴

و تکان بده (بلرزان) به سویت به تنه نخل را، سقوط می‌کند (می‌افتد) برای تو خرمایی، تازه چیده شده‌ای (تر و تازه‌ای) ۲۵

پس بخور و بنوش و چشم‌روشنی باش، پس اما اگر دیدی از [جنس] بشر (انسان) احدی (شخصی، حتی یک نفر) را، پس بگو به‌درستی من نذر کردم برای رحمان (خداوند مهربان) روزه‌ای (امساک و خودداری از سخن) را، پس هرگز تکلم نکنم امروز انسی (انسانی، مردمی) را ۲۶

پس آورد به او (همراه با مسیح رسول‌الله) قومش را [درحالی‌که] حمل می‌کرد (در آغوش گرفته بود) او را، گفتند ای مریم حتماً آورده‌ای چیزی (کاری) بهتانی (دروغ‌آمیز و باورنکردنی، مایه حیرت و شگفتی را) ۲۷

ای خواهر هارون نبود پدرت مرد بدی (بدکاره و زشت عملی) و نبوده مادرت بدکاره‌ای (زشت عملی، روسپی) ۲۸

پس اشاره کرد به‌سوی او (مسیح رسول‌الله) ، گفتند چگونه تکلم کنیم کسی را که باشد در گهواره کودکی (طفلی) ۲۹

[مسیح رسول‌الله] گفت، به‌درستی من عبدالله (بنده خداوند) هستم، داده است مرا کتاب و قرارداد مرا نبی (نبوتی، خبررسانی، اخبارگویی، پیغام‌رسانی، پیکی) ۳۰

و گردانید مرا مبارکی (خوش قدمی و فرخنده خجسته‌ای) هرکجا که باشم و توصیه (سفارش) کرد مرا به صلات (نماز) و زکات تا دوام دارم زندگی را (مادامی که زنده باشم) ۳۱

و نیکو (فرمان‌پذیر) به والدم (مادرم) و قرار نداده مرا جباری (زورگویی) شقی (تیره‌بخت، سنگدلی) ۳۲

و سلام (درود) برایم روزی که متولد شدم و روزی که بمیرم و روزی که مبعوث می‌شوم زنده‌ای ۳۳

آن است [واقعیت] عیسی پسر مریم سخن حق (درست و واقعیت) ، کسی که در [مورد] او شک (تردید) می‌کنید ۳۴

نبوده (شایسته نیست) برای خداوند که اتخاذ کند از مولودی (زاده شده‌ای، فرزندی) را، پاکیزه است او، زمانی که اقتضا کندکاری (فرمانی را) ، پس جز این نیست که می‌گوید برای او، باش، سپس می‌شود ۳۵

و به‌درستی خداوند سرور من و سرور شماست، پس عبادت کنید او را، این است راهی (مسیر و سیرتی) مستقیمی (درستی) ۳۶

پس اختلاف کرد احزاب (گروها، فرقه‌ها، یهود و نصاری) از مابین ایشان، پس وای برای کسانی که کفران کردند از منظره (نمای) روزگاری بزرگی ۳۷ مریم

 

ما می‌توانیم چنین فرض و تصور کنیم که عکس عمل میوز اتفاق افتاده و با ادغام دو سلول جنسی (اووم یا تخمک) یک سلول انسانی کامل پدیدار شده است. پس می‌توان به‌راحتی نتیجه گرفت که عیسی رسول‌الله فرزند مادرش و اجدادش یعنی آل عمران و ابراهیم و نوح رسول‌الله و آدم بوده است و علم ژنتیک و وراثت این مسئله را ثابت و تأیید می‌کند.

 

و حتماً ارسال کرده‌ایم نوح و ابراهیم را و قرار دادیم در نسل آن دو نبوت و کتاب را، پس از ایشان راه یافته‌ای و بسیاری از ایشان فسق کنندگان‌اند (نافرمانی کنندگان‌اند) ۲۶

سپس به دنبال آوردیم بر رد پایشان (آثار حرکتشان) به رسولانمان و به دنبال آوردیم به عیسی پسر مریم و دادیم او را انجیل و قرار دادیم در قلب‌های کسانی که تبعیت کردند او را شفقتی و رحمتی، و رهبانیتی (راهب و راهبه گری، ترسایی و ترسو شدن، راهب و راهبه شدن، زن نگرفتن و شوهر نکردن) را که بدعت کردند (آغاز و شروع، ابداع و اختراع، نوآوری کردندش) ، نه نوشته بودیم آن را (مقرر نکرده بودیم آن را) برایشان، مگر [اینکه نوشته و مقرر کرده بودیم برایشان] کسب رضایت خداوند را، پس رعایت نکردند آن را استحقاق رعایتش را، پس دادیم کسانی را که ایمان آوردند از ایشان اجرشان را و بسیاری از ایشان فاسقان (نافرمانان) [هستند] ۲۷ حدید

و سرور تو داناتر است به كسی كه در آسمانها و زمين است و حتما برتری داده ايم بعضی [از] انبياء را بر بعضی و داديم داود را زبوری ( كتابی ، دست نوشته و حكم و فرمانی ) 55 اسرا

 

به‌درستی خداوند برگزید (برتری داد) آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برای عالمیان ۳۳

نسلی (زادورود و فرزندان و زاده شدگانی) [که] بعض آن از بعضی [هستند] و خداوند شنوایی دانایی [است]  ۳۴  آل عمران

 

 

عکس فوق مربوط به یک اثر هنری فوق‌العاده عالی است برای اینکه هنرمندان عقیده بر این دارند که هنرمندان معتقد در هنگام خلق اثر هنری ناخودآگاه از ماورالطبیعة الهام می‌گیرند. همان‌طور که در مبحث هفت طیف مرئی و هفت پیامبر خداوند گفته شد رنگ آبی متعلق به موسی و رنگ قرمز متعلق به ابراهیم رسول‌الله است. مریم در زمان خود به خواهر هارون مشهور بود و هارون برادر موسی و جد عموی داوود و سلیمان رسول‌الله بود که همگی اینها از خاندان عمران محسوب می‌شوند که به روایتی ابوطالب (عبدمناف یا عمران فرزند عبدالمطلب که به ابوطالب نیز شهرت یافته‌است) عموی محمد رسول الله نیز از خاندان عمران بوده است، نام پدر مریم نیز عمران بود. پس تن‌پوش مریم علیهاالسلام در این تابلو به رنگ خانوادگی خود یعنی آبی است، یعنی رنگی که از موسی رسول‌الله به ارث مانده است و هرچند که رنگ نیلی متعلق به عیسی است، ولی این رنگ از ترکیب بنفش با آبی و رنگ بنفش از آبی و قرمز به دست می‌آید و چون عیسی از اولاد و نوادگان ابراهیم محسوب می‌شود، رنگ لباس او تا دوران بلوغ قرمز است و بعد از بلوغ، رنگ نیلی به ایشان تعلق می‌گیرد. همان‌طور که می‌دانیم انسان دودست کروموزوم دارد که یک‌دست آن از مادر ولی دست‌دوم از پدر به ارث می‌رسد و کروموزوم جنسی X كه در رحم مریم تبدیل به Y شده است مسلماً پدری بوده و عیسی از نسل و نژاد ابراهیم حبیب‌الله است، برای اینکه همین کروموزوم‌ها از ابراهیم، نسل‌اندرنسل به پدر مریم (عمران) و همچنین خود مریم منتقل شده است. این موضوع که عیسی از فرزندان ابراهیم است به‌صراحت در بعضی از اناجیل نیز مکتوب است و در تاریخ یهود چنین نقل شده است که آخرین تن‌پوش مسیح، شنلی به رنگ ارغوانی یا نیلی بوده است.

پس پیلاطوس، باراباس را برای ایشان آزاد کرد. سپس به سربازان دستور داد عیسی را شلاق بزنند و بعد او را بر روی صلیب اعدام کنند. ۲۷ سربازان ابتدا عیسی را به حیاط کاخ فرماندار بردند و تمام سربازان دیگر را به دور او جمع کردند. ۲۸ سپس، لباس او را در آوردند و شنل ارغوانی رنگی بر دوش او انداختند، ۲۹ و تاجی از خارهای بلند درست کردند و بر سرش گذاشتند، و یک چوب، به نشانه عصای سلطنت، بدست راست او دادند و پیش او تعظیم می‌کردند و با ریشخند می‌گفتند: «درود بر پادشاه یهود!» ۳۰ پس از آن، به صورتش آب دهان انداختند و چوب را از دستش گرفته، بر سرش زدند. ۳۱ پس از اینکه از مسخره کردن او خسته شدند، شنل را از دوشش برداشته، لباس خودش را به او پوشانیدند، و او را بردند تا اعدام کنند. قصص متی فصل 27

از نظر علم و مهندسی ژنتیک این‌چنین کاری در نهایت توسط مراکز تحقیقاتی عملی و شدنی است. ولی مسلماً مشکلات اخلاقی و قانونی دارد. یعنی خانم‌ها می‌توانند بدون نیاز به اسپرم مردان، دخترزایی بکنند و صاحب فرزند شوند و شاید بعضی از پزشکان بخواهند با استفاده از سلول‌های بنیادی و رویانی جنین، در جهت معالجه مادرها استفاده بکنند. یعنی جنین قربانی مادر شود و ... و این موضوع مهم که زنبورعسل، می‌تواند بدون جفت‌گیری، نرزایی بکند. ولی ماده نوع بشر فعلاً می‌تواند ماده زایی کند و برای نرزایی، موضوع خیلی زیاد پیچیده و غامض می‌شود که صرفاً از عهده ملائکه به فرمان خداوند بر می‌آید. 

 

اما جبرئیل رسول‌الله این کار ادغام دو اووم یا تخمک و تغییر کروموزوم جنسی را چگونه انجام داده است؟

 

آیا داده شد تو را حدیث مهمان ابراهیم، گرامی داشته شدگان (پذیرایی شدگان)

زمانی که داخل شدند برایش، پس گفتند سلامی، گفت سلامی [ای] قومی ناشناختگان (ناشناسان)

پس رو کرد به‌سوی اهلش (خانواده‌اش) ، پس آمد (آورد) به گوساله‌ای فربه‌ای (پرواری)

پس پیشکش (نزدیک) کرد او به سویشان، گفت آیا نمی‌خورید

پس واهمه کرد از ایشان ترسی را، گفتند نترس و بشارت دادند او را به پسری دانایی

پس رو کرد زنش در جیغ بلندی، پس سیلی زد صورتش را و گفت [آیا درحالی‌که] پیرزنی عقیمی (نازایی) [هستم]

[ملائکه] گفتند آن‌چنان [است] ، گفت سرورت به‌درستی آن، اوست حکیم دانا ۳۰  ذاریات

 

بدرستی خداوند برگزيد ( برتری داد ) آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را برای عالميان

نسلی ( زاد و رود و فرزندان و زاده شدگانی ) [كه] بعض آن از بعضی [هستند] و خداوند شنوايی دانايی [است]

زمانی كه گفت زن عمران (مادر مریم)، سرورم ، بدرستی من نذر كردم برايت آنچه را كه در شكم من [است] آزاد شده ای [خدام کنیسه باشد] ، پس قبول كن از من ، بدرستی تو ، تو هستی شنوای دانا

پس زمانی كه بار نهاد ( زاييد ) آن را ، گفت سرورم ، بدرستی من بار نهادم ( زاييدم )  آن را مونثی و خداوند داناتر [بود] به آنچه كه بار نهاد ( زاييد ) و [زن عمران گفت] نيست مذكر همانند مونث و بدرستی من ناميدم ( اسم گذاری كردم ) آن را مريم و بدرستی من پناهنده ميكنم ( پناه دادم ) آن را به تو و نسلش ( فرزندانش ) را از شيطان رانده شده ( سنگسار شده )

پس قبول كرد او را سرورش به قبولی نيكويی و پرورش داد او را پرورشی نيكويی و به سرپرستی داد او را زكريا ، هر زمان [كه] وارد شد برايش زكريا محراب را ، می يافت در نزدش رزقی ( روزی ) را ، گفت ای مريم [از] كجاست برايت اين [روزی] ، [مريم] گفت آن از نزد خداوند [است] ، بدرستی خداوند رزق ميدهد كسی را كه ميخواهد بدون حسابی

آنجا دعا كرد ( خواند ) زكريا سرورش را ، گفت سرورم ، ببخش برايم از نزدت نسلی ( فرزندی ) پاكی را ، بدرستی تو شنوای دعا ( خواندن ، درخواست ) [هستی]

پس ندا داد او را ملائكه [در حاليكه] او بود به پا ايستاده ای ، نماز ميخواند در محراب ، بدرستی خداوند بشارت ميدهد تو را به يحيی ، تصديق كننده ای به كلمه ای ( مسيح عيسی ابن مريم رسول الله ) از [جانب] خداوند و سيدی ( آقايی ، با وقار و با شخصيتی ، بزرگواری ) و خويشتنداری ( خود نگهدارنده ای ، چيره شده بر هواهای نفسانی ، پاك دامنی ) و نبی ( خبر و پيغام رسانی ) از صالحان [می باشد]

گفت سرورم ، كجا [چگونه] باشد برايم پسركی و [در حاليكه] رسيده است مرا بزرگی ( پيری و فرتوتی ) و زنم نازايی ( يائسه ای ) [است] ، گفت آنچنان خداوند انجام ميدهد آنچه را كه ميخواهد

گفت سرورم ، قرار ده برايم نشانه ای را ، گفت نشانه تو اينكه تكلم نميكنی انسيان ( مردم ) را سه روزهايی ، مگر رمزی ( اشاره ای ) و ذكر ( ياد ) كن سرورت را بسياری و تسبيح كن به شامگاه و صبحگاهان

و زمانی كه گفت ملائكه ، ای مريم بدرستی خداوند برگزيد تو را و پاك كرد تو را و برگزيد ( برتری داد ) تو را برای زنان عالميان ( تمام زنان عالم )

ای مريم فروتن شو برای سرورت و سجده كن و ركوع كن همراه ركوع كنندگان

اين از اخبار غيب [است كه] وحی می كنيم آن را به سويت و نبودی تو در نزد ايشان زمانی كه می افكندند قلمهايشان را [كه] كدامشان كفيل ( سرپرست ) می شود مريم را و نبودی تو نزد ايشان زمانی كه خصومت ( مجادله ) ميكردند

زمانی كه گفت ملائكه  ، ای مريم بدرستی خداوند بشارت ميدهد تو را به كلمه ای از [نزد] خودش [كه] اسمش مسيح عيسی پسر مريم [است] با قدری ( با منزلتی ) در دنيا و آخرت و از نزديك شدگان [باشد]

و تكلم ميكند انسيان ( مردم ) را در گهواره و بزرگ سالگی و از صالحان [است]

[مريم] گفت سرورم كجا ( چگونه ) باشد برايم متولد شده ای ( فرزندی ) و [در حاليكه] لمس نكرده است مرا بشری ( انسانی ، موجود دو پايی ) ، گفت آنچنان خداوند خلق ميكند آنچه را كه ميخواهد ، زمانی كه مقتضی كرد ( گذراند ) كاری را ، پس جز اين نيست كه ميگويد برايش باش ، پس ميشود

و ياد ميدهد او را كتاب و حكمت و تورات و انجيل را

و فرستاده ای به سوی پسران اسرائيل [است] ، بدرستی من آمده ام شما را به معجزه ای از سرورتان ، بدرستی من می سازم برايتان از گل همچون هيئت پرنده ، پس می دمم در آن ، پس ميشود پرنده ای به اذن خداوند و تبری دهم ( شفا دهم ، معالجه كنم ، بهبودی دهم ) كور مادرزاد و پيس را و زنده ميكنم مردگان را به اذن خداوند و خبر ميدهم شما را به آنچه كه ميخوريد و آنچه  كه ذخيره ميكنيد در خانه هايتان ، بدرستی در آن حتما نشانه ای برايتان [باشد] ، اگر شماييد مومنان

و تصديق كننده ای برای آنچه كه پيش رويم [است] از تورات و برای اينكه حلال ( مجاز ) كنم برايتان بعض آن را كه حرام ( ممنوع ) گشت برايتان و آورم شما را به نشانه ای از سرورتان ، پس بترسيد خداوند را و اطاعت كنيد مرا

بدرستی خداوند سرورم و سرور شماست ، پس بندگی كنيد او را ، اين راهی مستقيمی ( پايداری ) [است] 51 آل عمران

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

كهيعص

ذكر ( ياد ، خاطره ) رحمت ( لطف ) سرورت [جهت] عبدش ( بنده اَش ) زكريا

زمانی كه ندا كرد ( صدا كرد ) سرورش را ندايی ( صدايی ) خفيفی ( آهسته ای )

گفت سرورم ، بدرستی من ، سست شد استخوان از من [منظور بيماری پوكی استخوان يا آرتروز است] و درخشيد سر سفيد مويی ( پيری ) و نبوده ام به دعايت ( خواندنت ، عبادت تو ) سرورم ، شقاوتمندی ( متكبر و خودخواهی )

و من ترسيدم از عمو زادگانم ( اقوام و خويشاوندانم ) از بعدم ( بعد فوتم ) و هست زنم نازايی ، پس به بخش برای من از جانبت سرپرستی ( دوستی ) [فرزندی كه از من مراقبت كند و رسالت بعد من را ادامه دهد]

[كه] ارث برد مرا و ارث برد از آل يعقوب و قرار ده او را ای سرورم  مورد رضايت واقع شده ای

ای زكريا ، ما بشارت ميدهيم تو را به پسركی [كه] اسمش باشد يحيی ، قرار نداده ايم برايش از قبل نام گذاری ( خوانده ) شده ای ( هم نامی ) را

گفت سرورم ، چگونه ميشود برای من پسركی و [در حاليكه] بوده است زنم نازايی و به نهايت رسيده ام از بزرگ فرتوتی ( كهن سالی ) را

[جبرئيل] گفت آنچنان است ، گفت سرور تو ، آن است برايم  آسوده ای ( سهل و راحتی ) و خلق كرده ام تو را از پيش و [در حاليكه] نبوده ای چيزی را

گفت سرورم ، قرار ده برايم نشانه ای را ، گفت نشانه تو [اين است] كه سخن نمی گويی انسيان ( مردم ) را سه شبهايی بدرستی ( كاملی ، تمامی ، در حال تندرستی )

پس خارج شد برای قومش از محراب ( پيشگاه ، لژ ) ، پس وحی كرد به جانب ايشان كه تسبيح كنيد صبحگاهی و شامگاهی را 11 مریم

و حتما آمده است رسولان ما ابراهيم را به بشارت ، گفتند سلامی ، گفت سلامتی ، پس درنگ نكرد كه آمد به گوساله ای بريانی ( كباب شده ای )

پس زمانی كه ديد دستانشان را [كه] برخورد نمی كند ( دراز نمی شود ) به سوی آن ، ناشناس ( غير انسانی ، نا آشنا ) دانست ايشان را و از جا پريد  از ايشان واهمه ای را ، گفتند نه ترس ما فرستاده شديم به جانب قوم لوط

و زنش ايستاده ای [بود] ، پس لبخند زد ( خنديد ) پس بشارت داديم او را به اسحاق و از پشت سر اسحاق يعقوب را

گفت وای مرا ، آيا متولد كنم ( به زايم ) و [در حاليكه] من پير زنی و اين شوهرم شيخی ( پير مردی ) [است] بدرستی اين حتما چيزی عجيبی است

گفتند آيا تعجب ميكنی از فرمان ( كار ) خداوند ، رحمت خداوند و بركات او برای شما اهل خانه است ، بدرستی او ستوده ای بلند مرتبه ای [است] 73 هود

 

همان‌طور که قبلاً در مبحث کائنات هوشمند یا ملائکه گفته شد ما انسان‌ها زیر مجموعه‌ای از کل پیکره ملائکه هستیم و کلیه فعالیت‌های بیولوژیک ما در دست آنهاست من‌جمله میتوز و میوز، آنها به‌راحتی توانسته‌اند عقیمی و نازایی ابراهیم، زکریا و همسرانشان را بر طرف کنند. برای اینکه فرمان زوجیت در دست آنهاست و ازاین‌رو جبرئیل به‌راحتی توانسته است دو اووم (تخمک) مریم را در هم ادغام و یک کروموزوم جنسی او را تغییر دهد و جنین عیسی شروع به رشد و نمو کرده است. ملائکه می‌توانند به‌تمامی ذرات و ترکیبات و ... فرمان دهند. خداوند برای زنده کردن مردگان اقدام به ارسال ملائکه می‌کند. یعنی ملائکه قدرت و توانایی زنده کردن اموات را نیز دارند.

 

و اگر به‌درستی ما نازل می‌کردیم به‌سوی ایشان ملائکه را و سخن می‌گفت با ایشان مردگان و جمع‌آوری می‌کردیم برای ایشان هر (تمام) چیزی را پیشاپیش، شایسته نباشند برای اینکه ایمان آورند، مگر اینکه بخواهد خداوند و لیکن اکثرشان جهالت (نادانی) می‌کنند

و آن‌چنان قرار دادیم برای هر (تمام) خبررسانی (پیامبری) دشمنی [از] شیاطین انس و جن، وحی می‌کند بعضی از ایشان به‌جانب بعضی سخن آراسته (طلایی) فریبی (غروری) ، و اگر خواست سرور تو انجام نمی‌دادند آن را، پس رها کن ایشان را و آنچه را که افترا می‌بندند ۱۱۲ انعام

 

 

اینک این سؤال مهم مطرح می‌شود که حکمت خلقت عیسی ابن مریم چه بوده و ایشان با روز قیامت چه رابطه‌ای دارند؟

 

و زمانی که زده شد پسر مریم [را] مثالی (پند و اندرزی) ، آنگاه قوم تو از او باز می‌دارند (منع می‌کنند) ۵۷

و گفتند آیا خدایان ما بهتری [هستند] یا او، نزدند آن [مثال] را برایت مگر [به] جدال (ستیزه) ، بلکه ایشان‌اند قومی خصومت (دشمنی و گینه) کنندگان ۵۸

که او [مسیح رسول‌الله نیست] مگر بنده‌ای [که] نعمت دادیم برایش و قرار دادیم او را مثالی (عبرتی، الگویی، سرمشقی) برای پسران اسرائیل ۵۹

و اگر بخواهیم حتماً قرار می‌دهیم از شمایان ملائکه‌ای را در زمین [تا] جایگزین شوند ۶۰

و به‌درستی او (ظهور مسیح رسول‌الله) حتماً علمی (دانشی، مایه فهمیدن و دانستنی) برای ساعت (قیامت) [است] ، پس تردید (شک) نکنید به آن [موضوع، واقعه] و تبعیت کنید مرا، این [است] راهی مستقیمی (پابرجایی) ۶۱

و باز ندارد (مسدود و منع) نکند شما را شیطان، به‌درستی اوست برای شما دشمنی آشکاری ۶۲

و زمانی که آمد عیسی به بینات (دلایل آشکار) ، گفت آمده‌ام (آورده‌ام) شما را به حکمت و برای اینکه آشکار (مبین) کنم برای شما بعض آنکه اختلاف می‌کنید در [مورد] آن، پس بترسید (تقوی و پرهیزگاری) کنید خداوند را و اطاعت کنید مرا ۶۳

به‌درستی خداوند اوست سرورم و سرور شما، پس بندگی کنید او را، این راهی مستقیمی (پایداری) [است] ۶۴

پس اختلاف کرد احزاب (گروها) از مابینشان، پس وای برای کسانی که ظلم کردند از عذاب روزی دردناکی ۶۵

آیا چشم به راه‌اند مگر ساعت (قیامت) را که بیاید ایشان را غافل‌گیرانه‌ای و [درحالی‌که] ایشان در نیابند ۶۶

دوستان (رفیقان) در چنین روزگاری بعض ایشان برای بعضی دشمنی [هستند] مگر متقیان (پرهیزگاران) ۶۷ زخرف

 

همان‌طور که در مبحث جنسیت و ساختار زوجین در منظومه شمسی گفته شد جنسیت خورشید و زمین مؤنث ولی جنسیت ماه مذکر است و مجموعه ماه و زمین یک زوج مذکر را تشکیل می‌دهند و همان‌طور که در مبحث سیاره زمین ما همان طاغوت است گفته شد سیاره زمین جسمی جدا شده از خورشید است که برای ماه نیز همین وضعیت پیش‌بینی می‌شود و سیاره زمین را می‌توان مولود خورشید در نظر گرفت که به علت تشعشع مارج، والی (ولی و سرپرست، به‌وجودآورنده) طایفه جنیان یا به‌اصطلاح شیاطین است . ولی همان‌طور که می‌دانیم مریم علیهاالسلام نیز مؤنث و فرزندشان عیسی رسول‌الله مذکر هستند. در واقع عیسی مسیح در خلقت، متضاد طاغوت یا ابلیس و شیاطین آفریده شده است. سیاره زمین یا طاغوت به همراه ماه از روشنایی خورشید به تاریکی فضا منتقل شده‌اند ولی مسیح از تاریکی رحم مادر به روشنایی روز منتقل و به نبوت برگزیده شده‌اند. ایشان در میان نصاری شخصیت عجیبی دارند، همیشه موجودی به نام دجال المسیح (مسیح کاذب و یا دروغگو) ، ۶۶۶ و حتی خود شیطان و ابلیس در کنار ایشان تصور می‌شود که در واقع این موجود همان طاغوت یا سیاره زمین است. بیشتر کارگردان‌های فیلم‌های ترسناک من‌جمله جن‌گیر، طالع نحس و دراکولا سعی کرده‌اند صحنه‌های ترسناک فیلم را شبانه به داخل کلیسا ببرند، یعنی جایی که مجسمه مسیح مصلوب شده قرار دارد و بسیاری از نصرانی‌ها از خود مسیح نیز می‌ترسند، چرا که شخصیت مرموز و دوگانه‌ای در او می‌یابند که در تضاد است. این‌چنین ذهنیت‌هایی در یهودیت و اسلام وجود ندارد و مختص نصرانیت است. در حقیقت در آینده نزدیک مسیح و جمع کثیری از ملائکه در قدس و حجاز جایگزین اعراب و اسرائیل خواهند شد و رستاخیز مسیح به پا خواهد شد که همان روز انتقام یا یوم الانتقام است.

اگر بخواهیم = انجام خواهیم داد

 

 

خلقت عیسی با ترکیب دو اووم (تخمک) و تغییر یک کروموزوم جنسی صورت‌گرفته و همان‌طور که در مبحث واکنش هسته‌ای یا کنش کوانتومی از نوع چهارم! یعنی ادغام نوترون‌ها و پایان هستی و تخریب کیهان (انقلاب دوم ستارگان نوترونی) گفته شد، روز قیامت، با ادغام و زوج شدن نوترون‌ها در طارق و انتشار امواج گرانشی شروع می‌شود و آن‌گونه که در تاریخ ادیان آمده، تولد عیسی با رویت ستاره‌ای پرنور مرتبط بوده است و کاهنان پارس از تولد عیسی باخبر و هدایایی به اورشلیم یا بیت‌لحم ارسال نموده‌اند. این پدیده سماوی شاید اشاره به همان طارق باشد که رهبر انقلاب دوم ستارگان نوترونی است که خبر این رویداد مهم را مسیح با خود به همراه خواهد داشت. یعنی سرنخی برای درک و فهم کیفیت قیامت. ظهور مسیح قبل از قیامت موعود و انهدام سیاره زمین و همچنین تخریب کل کیهان، اجتناب‌ناپذیر است برای اینکه:

 

و مکر کردند و مکر کرد خداوند و خداوند بهترین مکر کنندگان [است] ۵۴

زمانی که گفت خداوند ای عیسی، به‌درستی من می می‌رانم تو را (قبض روح می‌کنم تو را) و بلند می‌کنم (بالا می‌برم) تو را به سویم و پاکت می‌کنم تو را از کسانی که کفران کردند و قرار دهنده کسانی [هستم] که تبعیت کردند تو را بالای (بلندمرتبه‌تر از) کسانی که کفران کردند تا روز قیامت، سپس به سویم بازگشت شماست، پس حکم (داوری و قضاوت) می‌کنم مابینتان در آنچه که در [مورد] آن اختلاف می‌کردید ۵۵  آل عمران

 

پس به سبب نقضشان (شکستنشان) میثاقشان را و کفرشان به آیات خداوند و قتلشان انبیا (خبر و پیغام‌رسانان) را بدون حقی (ناحقی) و سخنشان [که] قلب‌هایمان در پوششی (در غلافی) [است] ، بلکه مُهر نهاد خداوند برایش به [علت] کفرشان، پس ایمان نمی‌آورند مگر اندکی

و به [علت] کفرشان و سخنشان بر مریم [آن] بهتانی بزرگی را

و سخنشان [که] ما کشتیم مسیح عیسی پسر مریم رسول خداوند را و نه کشتند او را و نه مصلوب کردند او را و لیکن مشتبه (شبیه) شد برایشان و به‌درستی کسانی که اختلاف کردند در آن، حتماً در شکی از آن [هستند که] نیست برایشان به آن از علمی مگر تبعیت گمان و نه کشتند او را یقیناً (به‌یقین، حتماً)

بلکه بالا برد او را خداوند به سویش و باشد خداوند عزیزی (قدرتمندی) حکیمی

و اینکه نیست از اهل کتاب (دین و تدین قبول نیست از اهل کتاب) مگر اینکه حتماً می‌بایست ایمان بیاورد به او قبل از مرگش و روز قیامت باشد برایشان شاهدی ۱۵۹  نساء

 

در واقع مسیح به اجل طبیعی خود فوت ننموده است، بلکه پیش از موعد اجل خود قبض روح شده و اجل معلوم و واقعی ایشان روز قیامت یعنی روز انهدام سیاره زمین یا طاغوت است. این دو در یک روز استثنایی خواهند مرد، یعنی مسیح مجدداً قبض روح شده و سیاره زمین به‌وسیله امواج پرقدرت گرانشی (صیحة واحدة) ویران و منهدم خواهد شد، همانند هندوانه‌ای که با زمین برخورد کند، له‌ولورده خواهد شد.  تخریب کیهان ۹ ماه قبل از تولد ایشان آغاز شده است. هم مسیح و هم محمد جزو انبیا آخرالزمان هستند.

 

بلکه ایشان در شکی سرگرم‌اند (بازیگوشی می‌کنند) ۹

پس منتظر (مراقب) باش روزی را [که] می‌آورد آسمان به دخانی (دودی، ماده تاریکی، ماده سیاهی) آشکاری ۱۰

می‌پوشاند انسیان (مردم) را، این است عذابی دردناکی ۱۱

[می‌گویند] سرور ما، برطرف کن (بازکن، بگشای) از ما عذاب را، ماییم ایمان‌آورندگان ۱۲

کجا برایشان ذکری است و [درحالی‌که] آمده است ایشان را رسولی آشکاری ۱۳

سپس رو برگردانند از او و گویند آموخته‌ای (درس یاد گرفته‌ای) مجنونی [دیوانه‌ای است] ۱۴

ماییم برطرف‌کننده عذاب اندکی (زمانی) را، به‌درستی شمایید عودت (بازگشت و تکرار) کنندگان ۱۵

روزی که حمله می‌کنیم، هجوم بزرگ را، ماییم انتقام گیرندگان ۱۶ دخان

 

منظور از رسولی آشکاری در این سوره همان مسیح عیسی ابن مریم است که در آینده ظهور فرموده، ولی آن والا حضرت مورد تکذیب و نافرمانی قرار خواهند گرفت.

 

ای پسران آدم، اگر (چنانچه) بیایند شما را فرستادگانی (رسولانی) از خودتان (از جنس و میان خودتان) [که] تعریف (بازگو) کنند برای شما آیاتم (سخنانم) را، پس کسی که ترسید (تقوی و پرهیز) کرد و اصلاح کرد، پس نیست ترسی برایشان و نباشند افسردگان (اندوهگینان) ۳۵

و کسانی که تکذیب کردند به آیات ما و خود بزرگی ورزیدند از (پذیرش) آن، آنهایند اصحاب (اهل) آتش، ایشان‌اند در آن جاودانان ۳۶  اعراف

 

در واقع تبعیت و پیروی بی‌چون‌وچرا از مسیح عیسی ابن مریم رسول‌الله در روز قیامت بر تمامی انسان‌ها واجب است، حتی مسلمانان که اگر پیروی نکنند همانند یهود و بنی‌اسرائیل ملعون خواهند بود که از مسیح تبعیت نکردند و همچون خود نصاری خواهند بود که از محمد رسول‌الله تبعیت نکردند. در حقیقت تبعیت و پیروی از تمامی پیامبران واجب است که اگر نشود متخلفین جزو کفار (ناسپاسان و بی‌ایمان‌ها) محسوب می‌شوند و دین و آیین آنها هیچ ارزش و اعتباری نخواهد داشت.

مریم علیهاالسلام برترین زن عالم سیمای پدرش عمران را در عیسی رسول‌الله می‌دید. یعنی عیسی هم برای او فرزند بود هم جایگزین پدر فوت کرده‌اش. او پدرش را در کودکی عیسی می‌دید. آرزویی که تنها برای یک زن مستجاب شد و او کسی نبود جز مریم. او و فرزندش غریب‌ترین و مظلوم‌ترین انسان‌ها در دنیا و مشهورترین و سرافرازترین بندگان خداوند در آخرت هستند.

 

و به‌درستی مکان (تمکین) داده‌ایم شما را در زمین و قرار دادیم برای شما در آن معیشت‌ها (گذران زندگی و حیات‌ها) ، [جز] اندکی شکر نمی‌کنید ۱۰

و خلق کرده‌ایم شما را، سپس صورتگری کردیم شما را، سپس گفتیم به ملائکه [که] سجده کنید برای آدم، پس سجده کردند به‌جز ابلیس [که] نبوده است از سجده کنندگان ۱۱

[خداوند] گفت چه [دلیلی] منع کرد تو را که سجده نکنی زمانی که فرمان دادم تو را، [ابلیس] گفت من بهتری از او [هستم چرا که] خلق کردی مرا از آتشی و خلق کردی او را از گلی ۱۲

[خداوند] گفت پس فرود آی (کم رتبه شو، پایین‌رو) از آن (مقام یا بهشت) ، پس شایسته نمی‌باشد برای تو که تکبر (خود بزرگی) کنی در آن، پس خارج شو [که] به‌درستی تو از خوار (کوچک و پست) شدگان [هستی] ۱۳

[ابلیس] گفت فرصت (انتظار) بده مرا تا روزی که مبعوث می‌شوند ۱۴

[خداوند] گفت به‌درستی تو از چشم به راهان (منتظران، فرصت داده شدگان) [هستی] ۱۵

[ابلیس] گفت پس به [سبب] آنچه که فریب دادی (گمراه و مغرور کردی) مرا، حتماً می‌نشینم برای ایشان، راه تو آن مستقیم (درست، راست، پایدار) را ۱۶

سپس حتماً می‌آیم ایشان را از پیش رویشان و از پشت سر ایشان و از راست‌هایشان و از چپ‌هایشان و نمی‌یابی اکثرشان را شکرگزاران ۱۷

[خداوند] گفت خارج شو از آن ملامت (نکوهش) شده‌ای دور از رحمتی (رانده شده‌ای) ، حتماً کسی را که تبعیت کند تو را از ایشان، حتماً لبریز (لبالب، آکنده) می‌کنم جهنم را از شماها جملگی (دسته‌جمعی) ۱۸

و ای آدم ساکن شو (مقیم شو) تو و زوجت باغ را (بهشت را) ، پس بخورید شما دو نفر از جایی (هر طرفی که) خواستید شما دو نفر و نزدیک نشوید شما دو نفر به این درخت [که در صورت نزدیکی] پس می‌شوید شما دو نفر از ظالمان ۱۹

پس وسوسه (تحریک) کرد برای آن دو شیطان، برای اینکه آغاز (شروع) کند برای آن دو آنچه را که پوشیده شده (مخفی، در نهان شده) بود از آن دو از بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو و [ابلیس] گفت نهی نکرد شما دو نفر را سرور شما دو نفر از این درخت، مگر آنکه شما دو نفر شوید دو مَلَك یا شما دو نفر شوید از جاودانان ۲۰

و قسم (سوگند) خورد برای آن دو [که] به‌درستی من برای شما دو نفر حتماً از خیر خواهان (نصیحت کنندگان، مشاورین، دلسوزان، راست‌گویان) [هستم] ۲۱

پس بالاند (سرخوش و مغرور کرد) آن دو را به غروری (خودخواهی، فریبی) ، پس آنگاه که چشیدند (مزه کردند) آن دو درخت را، بدعت (آغاز و شروع) شد برای آن دو بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد) آن دو و بر آمدند آن دو که بچسبانند (گردآوری کنند) آن دو برای خودشان از برگ باغ (بهشت) و ندا (صدا) داد آن دو را سرور آن دو نفر، آیا نهی نکردم شما دو نفر را از جوار (مجاورت، نزدیکی) شما دو نفر درخت را و [نه] گفتم برای شما دو نفر [که] به‌درستی شیطان برای شما دو نفر دشمنی آشکاری [است] ۲۲

گفتند آن دو نفر (آدم و زوجش) ، سرور ما ظلم کردیم خودمان را و اگر نیامرزی برای ما و رحم [نه] کنی ما را، حتماً می‌شویم از زیان‌کاران ۲۳

[خداوند] گفت فرود آیید (سقوط کنید، پایین روید، منظور هر سه نفر ۱ - آدم ۲- زوجش ۳- ابلیس) ، بعضی از شما برای بعضی [دیگر] دشمنی [باشید] ، و برای شماست در زمین استقراری (قرارگاهی، مستقری) و متاعی (رزق‌وروزی، بهره‌مندی) تا (الی) زمانی (موعدی، وقتی مشخص) ۲۴

[خداوند] گفت در آن (زمین) زنده می‌شوید (زندگی می‌کنید، خلق می‌شوید، متولد می‌شوید، حیات پیدا می‌کنید) و در آن (زمین) می‌میرید و از آن (زمین) خارج کرده می‌شوید (مجدداً زنده می‌شوید در روز قیامت) ۲۵

ای پسران آدم فرو فرستاده‌ایم برای شما لباسی را [که] می‌پوشاند (پنهان می‌کند) بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) شما را و زینتی (آراستگی) [است] ، و لباس پرهیزگاری (جامه تقوی و ترس از خداوند) آن بهتری است، آن از آیات (نشانه‌های) خداوند [است] باشد برای ایشان که متذکر شوند (یادآور شوند) ۲۶

ای پسران آدم به فتنه (بلا و مصیبت) نیندازد (مفتون و فریفته نکند) شما را شیطان، همچنان که خارج کرد والدینتان را از باغ (بهشت) ، می‌کند (پاره و از تن درمی‌آورد) از آن دو نفر لباس‌هایشان را، برای اینکه آشکار کند (نشان دهد) آن دو را بدی‌ها (خوی زشت، سیرت بد، بدی و زشتی و ناپسندی) آن دو را، به‌درستی او می‌بیند شما را، او و قبیله‌اش (ایل، تبار، قوم، طایفه) از جایی (مکان و طرف و سویی) [که] نمی‌بینید ایشان را، ما قرار دادیم شیاطین را، سرپرستان (اولیا، حاکمان، زمامداران، دوستان) برای کسانی که ایمان نمی‌آورند  ۲۷ اعراف

 

آیا آن بهترین نزولی (هدیه‌ای) [است] یا درخت زقوم ۶۲

ما قرار دادیم آن را فتنه‌ای (مایه امتحانی) برای ظالمان ۶۳ صافات

 

و زمانی که زده شد پسر مریم [را] مثالی (پند و اندرزی) ، آنگاه قوم تو از او باز می‌دارند (منع می‌کنند) ۵۷

و گفتند آیا خدایان ما بهتری [هستند] یا او، نزدند آن [مثال] را برایت مگر [به] جدال (ستیزه) ، بلکه ایشان‌اند قومی خصومت (دشمنی و گینه) کنندگان ۵۸

که او [مسیح رسول‌الله نیست] مگر بنده‌ای [که] نعمت دادیم برایش و قرار دادیم او را مثالی (عبرتی، الگویی، سرمشقی) برای پسران اسرائیل ۵۹

و اگر بخواهیم حتماً قرار می‌دهیم از شمایان ملائکه‌ای را در زمین [تا] جایگزین شوند ۶۰

و به‌درستی او (ظهور مسیح رسول‌الله) حتماً علمی (دانشی، مایه فهمیدن و دانستنی) برای ساعت (قیامت) [است] ، پس تردید (شک) نکنید به آن [موضوع، واقعه] و تبعیت کنید مرا، این [است] راهی مستقیمی (پابرجایی) ۶۱

و باز ندارد (مسدود و منع) نکند شما را شیطان، به‌درستی اوست برای شما دشمنی آشکاری ۶۲

و زمانی که آمد عیسی به بینات (دلایل آشکار) ، گفت آمده‌ام (آورده‌ام) شما را به حکمت و برای اینکه آشکار (مبین) کنم برای شما بعض آنکه اختلاف می‌کنید در [مورد] آن، پس بترسید (تقوی و پرهیزگاری) کنید خداوند را و اطاعت کنید مرا ۶۳

به‌درستی خداوند اوست سرورم و سرور شما، پس بندگی کنید او را، این راهی مستقیمی (پایداری) [است] ۶۴

پس اختلاف کرد احزاب (گروها) از مابینشان، پس وای برای کسانی که ظلم کردند از عذاب روزی دردناکی ۶۵

آیا چشم به راه‌اند مگر ساعت (قیامت) را که بیاید ایشان را غافل‌گیرانه‌ای و [درحالی‌که] ایشان در نیابند ۶۶

دوستان (رفیقان) در چنین روزگاری بعض ایشان برای بعضی دشمنی [هستند] مگر متقیان (پرهیزگاران) ۶۷ زخرف

 

در حقیقت خداوند متعال برای امتحان و آزمون هر شخص، امت، گروه و طایفه‌ای، فتنه‌ای دارد که دست آویز شیطان یا شیاطین برای فریب است و هشدارها در مورد ظهور عیسی و قیامت بسیار واضح و روشن است بدون هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای و هر لحظه احتمال ظهور ایشان وجود دارد. آن‌هم بسیار سریع و غافل‌گیرانه. مدت‌زمان مابین رویت ایشان و تخریب سیاره زمین، مدت‌زمان بسیار کوتاهی است.

 

۱- به‌اصطلاح عامیانه، ما روی شمارش معکوس انفجار بمب هستیم و این معکوس شدن زمان، ۹ ماه قبل از تولد ایشان شروع شده است و با گذشت زمان، مقدار عددی احتمال ظهور ایشان بیشتر و بزرگ‌تر می‌شود. به طور مثال ۹ ماه قبل از تولد ایشان، این عدد صفر بوده است ولی امروزه این عدد در حال نزدیک شدن به ۱۰۰ است.

۲- به‌اصطلاح عامیانه ما در دقیقه ۹۰ بازی هستیم. نه‌تنها می‌بایست تعداد گل‌های خورده شده از شیاطین را جبران کنیم، بلکه با زدن یک گل بیشتر، بازی را به نفع خودمان تمام کنیم. وگرنه بازی را باخته و سرنوشت بسیار شومی در انتظار ماست.

۳- به‌اصطلاح عامیانه ما فقط در باغ هستیم. سایر اشخاص، امت‌ها، گروه و طوایف خارج باغ تشریف دارند. نباید نزدیک درخت ممنوعه بشویم . وگرنه ...

۴- به‌اصطلاح عامیانه ما فقط دو گزینه داریم. یکی درست است و دیگری غلط. اگر گزینه غلط را انتخاب کنیم ...

5- شاید هم تایم بازی تمام شده و باخت نهایی در حساب ما ثبت شده است. با توجه به توصیه‌های اکید خداوند در مورد ظهور مسیح و قیامت چنین به نظر می‌رسد که خداوند بعد از فوت محمد، فتنه و درخت‌های بسیار مهلکی برای اعراب کاشته است، منجمله خلافت، ولایت و غیبت. تا جایی که اسلام 180 درجه چرخیده و منحرف شده است. به طور خلاصه دو فرقه و مذهب ضاله سنت و مهدویت باید توضیحات جامع و کاملی همراه با مدارک قطعی در مورد خلافت ابوبکر، عمر، عثمان، علی، معاویه و بنی امیه و بنی عباس و ولایت و امامت و همچنین غیبت مهدی و ولایت عصریش به مسیح ارائه کنند تا به الله ابلاغ شود تا منتظر پاسخ بمانند. اتفاق جالبی که خواهد افتاد اینکه پیروان این دو فرقه شیطانی در زمان ظهور مسیح ویبره خواهند زد و داخل لباس خود دستشویی خواهند کرد و چیزی از زبان دراز و فلسفه و شهود یا عرفان درونیشان باقی نخواهد ماند و خداوند واقعیت موضوع مورد مناقشه و منازعه را به نیکی و شیوایی به مسیح ابلاغ خواهد نمود که اولا خر فهم شوند ثانیا بدانند که چه گوهی خوردند با جدوآباد زنازاده و زناکارشان. حقیقت به قدری تلخ و ناگوار است که برای رهایی از جنون، مجبورند خود مسیح را تکذیب کنند و اعلام نمایند که این مطالب سخنان خدا نیست بلکه مسیح از خودش در آورده و به آنها اعلام نموده است. اصلا او مسیح نیست بلکه او دشمن محمد و اسلام و مسلمانان جهان است.یعنی او قصد طرفداری از پیروان نصرانی خودش را دارد و به دنبال تخریب سیمای جهانی اسلام است. اصلا یک پیامبر اسرائیلی چه ربطی به اعراب و مسلمانان می‌تواند داشته باشد. حالا بماند که محمد و جدوآبادش اسرائیلی و از خویشاوندان خود مسیح و مریم بودند.

قبل از اسلام حرفه و شغل اعراب، بت تراشی و بت پرستی بوده است. به طور مثال عثمان در کار سرمایه گذاری در معادن سنگ، عمر سنگ تراشی و ابوبکر رمال به طور خانوادگی در کار رجیستری کردن بت‌های خانوادگی و عمومی یا خصوصی بودند. منتها بعد اسلام این شغل ممنوع شد و آنها به شغل بی‌شریف پیامبر تراشی و جعل جانشین و جایگزین برای انبیا پرداختند و چه کسی بهتر از خودشان. اعراب هم با آنها به عنوان خلیفه انبیا بیعت کردند. یعنی قبل اسلام بت تراشی بود و بعد اسلام نبی تراشی شد. بعدها جعل شبه یا شبیه خدا هم به آن افزوده شد یعنی ولیعصر و ولیعهد و ... حالا بماند این دو گروه ضاله 1400 سال با هم اختلاف پیدا کرده و درگیر شدند ولی اول بسم الله مسیح مبارزه و شکستن و تخریب انبیا دروغین و خلفای جعلی و ... است. محمد خدایان جعلی و دروغین را شکست مسیح هم انبیا و خلفا و شبه خدایان باطل را در هم می‌کوبد. کار و شغل انبیا هم همین است اصلا هم تعجبی ندارد ولی برای سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی‌ها خیلی عجیب و دور از انتظار خواهد بود. زیاد هم مهم نیست چون خیلی زود عادت می‌کنند زیرا گله گله و به صورت فله‌ای در مقابل مسیح شکست خورده و پست و حقیر و خوار و ذلیل می‌شوند.

 

به نام خداوندِ رحم کنندهِ (بخشنده، گذشت کننده)  مهربان (با شفقت، باعاطفه)

هنگامی که خورشیدگرفته شود (یا خورشید به رنگ قرمز کوره آهنگری درآید، همانند خورشید در هنگام غروب) ۱

و زمانی که ستارگان کدر (تیره، مات، تاریک و سیاه) شود ۲

و هنگامی که کوه‌ها روان شود (حرکت کند، راه رود، رانده شود، سیال شود) ۳

و آنگاه که [حیوان] آبستن (منظور شتران حامله)  رها کرده شود (سقط جنین و متواری شود) ۴

و زمانی که وحشی‌ها (وحوش، حیوانات و جانوران بیابانی و غیر اهلی) گردآوری شود (مجتمع شود، به هم فشرده شود، جمع‌آوری شود) ۵

و هنگامی که دریاها متلاطم (طوفانی، موج‌دار، خروشان) شود ۶

و زمانی که نفس‌ها (نفوس، اشخاص، موجودات، خود اشخاص، چیزها، اشیا، جان‌ها) زوج کرده شود (ترکیب و ادغام شود، ازدواج کند، جفت کرده شود، قرین یکدیگر شود، جفت یکدیگر شود)  ۷

... سوره تکویر

در حقیقت در روز قیامت نفس‌ها زوج کرده می‌شوند و این زوج کرده شدگی از دو اووم و یا تخمک مریم علیهاالسلام شروع و سپس به نوترون‌های طارق گسترش‌یافته است. یعنی جنین مسیح علیه‌السلام در ابتدای روز قیامت شکل‌گرفته و مسلماً خودش در یوم القیامت متولد شده است. مسیح اولین مولود در یوم الانتقام یا یوم القیامت است و آخرین کسی خواهد بود که روی سیاره زمین قبض روح میشود. مسیح که آمد شما رفتنی هستید (شرر و گورتان را گم می‌کنید و می‌روید پی کارتان یعنی حساب و کتاب و قعر جهنم)

 

سخن آخر:

این روال خداوند متعال در مورد خلقت آدم و فرزندانش است و هیچ تغییر و گریزی از آن نیست. تنها انتخاب‌ها به ما واگذار شده است تا آزموده شویم. عجبا که همیشه گزینه‌های غلط انتخاب می‌شوند.

 

به‌درستی کسانی که کتمان (مخفی) می‌کنند آنچه را که نازل کردیم از بینات (دلایل آشکار) و هدایت از بعد آنچه که بیان (مبین) کردیم آن را برای انسیان (مردم) در کتاب، ایشان‌اند [که] لعنت می‌کند ایشان را خداوند و لعنت می‌کند ایشان را لعنت کنندگان ۱۵۹ بقره

 

کتمان و مخفی کردن ظهور مسیح روح‌الله در آینده، لعنت خدا و مخلوقات الله را به دنبال دارد.

 

به‌درستی کسانی که کتمان (مخفی) می‌کنند آنچه را که نازل کرد خداوند از کتاب و خریدوفروش می‌کنند به آن بهایی اندکی را، ایشان نمی‌خورند در شکم‌هایشان مگر آتش و تکلم نمی‌کند ایشان را خداوند روز قیامت و پاک نمی‌کند ایشان را و برایشان عذابی دردناکی [است]

ایشان کسانی [هستند] که خریدند گمراهی را به هدایت و عذاب را به مغفرت (آمرزش) ، پس چگونه صبر (شکیبایی) کند ایشان بر آتش

آن برای [به جهت] اینکه به‌درستی خداوند نازل کرد کتاب را به حق و به‌درستی کسانی که اختلاف کردند در کتاب، حتماً در شقاوتی دوری [هستند]

نیست خوبی اینکه برگردانید روی‌های خودتان را مقابل مشرق و مغرب و لیکن خوب کسی [است] که ایمان آورد به خداوند و روز آخر و ملائکه و کتاب و انبیا (خبررسانان، پیغامبران) و بدهد مال را برای دوستی‌اش [به] دارای قرابتی (خویشاوندان) و یتیمان و مسکین‌ها (درماندگان) و در راه مانده (مسافر راه) و جویندگان (خواهندگان، درخواست‌کنندگان، گدایان) و در [راه آزادی در] بند بسته شده (مقروض، اسیر، برده) و به پا دارد نماز را و بدهد زکات را و وفا کنندگان به عهدشان زمانی که عهد بستند و صبر کنندگان در سختی‌ها و ضرر و زمان دشواری (جنگ) ، ایشان کسانی [هستند] که راست گفتند و ایشان، ایشان‌اند متقیان (تقوی کنندگان، پرهیزگاران) ۱۷۷ بقره

ایمان آورد رسول به آنچه که نازل شد به سویش از سرورش و مؤمنان همگی ایمان آورد به خداوند و ملائکه و کتاب‌هایش و رسولانش، [می‌گویند] فرق نمی‌گذاریم مابین احدی از رسولانش و گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم، آمرزشی [از جانب] تو سرومان و به سویت سرنوشت (پایان، مقصد) [است] ۲۸۵ بقره

کسی که باشد دشمنی برای خداوند و ملائکه‌اش و رسولانش (مسیح و ...) و جبرئیل و میکائیل، پس به‌درستی خداوند دشمنی برای کافران [است] ۹۸ بقره

 

این یک حقیقت است که جمیع صفات و اوصاف نیک و پسندیده انبیا در مسیح جمع شده است و جمیع کتب آسمانی در حفظ و حراست اوست.

 

اشعیا فصل 7 

۱۳ پس اشعیا گفت: «ای خاندان داود، آیا این کافی نیست که مردم را از خود بیزار کرده‌اید؟ اینک می‌خواهید خدای مرا نیز از خود بیزار کنید؟  ۱۴ حال که چنین است خداوند خودش علامتی به شما خواهد داد. آن علامت این است که باکره‌ای حامله شده، پسری بدنیا خواهد آورد و نامش را عمانوئیل خواهد گذاشت.  ۱۵و۱۶ قبل از اینکه این پسر از شیر گرفته شود و خوب و بد را تشخیص دهد، سرزمین این دو پادشاه که اینقدر از آنها وحشت دارید، متروک خواهد شد.   

 

بدرستی مثال عيسی نزد خداوند همانند مثال آدم [است كه] خلق كرد او را از خاكی ، سپس گفت برايش باش ، پس شد

حقيقت از [جانب] سرورت [می باشد] ، پس نباش از ترديد كنندگان

پس كسی كه مجادله كند تو را در آن از بعد آنچه كه آمد تو را از علم ، پس بگو بياييد بخوانيم پسرانمان را و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را ، سپس نفرين كنيم ، پس قرار دهيم لعنت خداوند را برای دروغگويان

بدرستی اين حتما آن حكايت ( گفتار ) حقيقی [واقعی است] و نيست از خدايی جز خداوند و بدرستی خداوند حتما اوست قدرتمند حكيم 62 آل عمران

 

آن گوی شیشه‌ای همان سیاره زمین ما یا طاغوت است.

سالوادور موندی (به ایتالیایی: Salvator Mundi) به معنای مُنجی جهان نام یک نقاشی از مدرسه لئوناردو (و نه خود لئوناردو داوینچی) است که در آن عیسی مسیح به تصویر کشیده شده است. این اثر از جمله آثار انگشت‌شمار برجای‌مانده و یکی از دو نقاشی متعلق به لئوناردو داوینچی است که هنوز در تملک مالک خصوصی است.

مسیح عیسی ابن مریم با اشاره دو انگشت دست راست خود به بنی‌اسرائیل گفت که شما من را دو بار تکذیب و انگار خواهید کرد. بعد بار اول (بانگ خروس) چنین خواهید پنداشت که مرا کشته‌اید؛ ولی بعد از تکذیب و انکار دوم در زمان ظهور، من و مگاگ شما را خواهیم کشت؛ چون طاغوتی را که به‌جای الله به پرستش گرفته‌اید در مشت و چنگ من است. ۱- خون در مقابل خون ۲- نبرد در مقابل نبرد. همان‌طور که جد بزرگوارم ابراهیم بت‌ها را با تبر در هم شکست، من هم به همراه مگاگ سیاره زمین را با تمامی خدایان و معبودان باطلش در هم نوردیده و در هم خواهم پیچید تا نابود شوند.

گوی و صلیب (به لاتین: globus cruciger) (به انگلیسی: orb and cross)، یک کره (به لاتین: globus) است که صلیبی (به لاتین: crux) روی آن قرار گرفته است. از زمان قرون‌وسطی، این جسم نماد اقتدار کلیسا بوده است و روی سکه‌ها و در شمایل‌نگاری همراه با عصای سلطنتی به تصویر کشیده شده است. صلیب روی کره به سلطه عیسی روی تمام کره زمین اشاره دارد که زمین را به‌عنوان یک رهبر در دستان خود نگه داشته است. در شمایل‌نگاری هنر غرب، زمانی که عیسی مسیح شخصاً جهان را نگه دارد، به او سالواتور موندی (در لاتین به معنای منجی جهان) گفته می‌شود. در مجسمه عیسی نوزاد پراگ متعلق به قرن شانزدهم میلادی، او یک گوی و صلیب را در دست گرفته که به همین موضوع اشاره دارد.

ظهور و رویت مسیح، پایان دوران استیلا و موجودیت گایا یا طاغوت است؛ چون مسیح ضد گایا یا طاغوت خلق شده است و او هم این‌چنین رفتار خواهد کرد؛ چون مأموریت او نابودکردن طاغوت یا گایا است.

گایا (به یونانی: Γαîα)، (به انگلیسی: Gaia) در اساطیر یونانی، تجسم شخصیت زمین و یکی از اصلی‌ترین و کهن‌ترین خدایان یونانی است. او یکی از ایزدان نخستین یونان و اولین الهه زمین است. زمین خود نیز در آغاز خدایی بود به نام گه یا گایا این خدا مادری شکیبا و بخشنده به ‌شمار می‌رفت. گایا در واقع خودِ زمین است. همیشه از طبیعت به‌عنوان جنس مؤنث یاد می‌شود. در اسطورهٔ آفرینش یونانی چنان‌که هزیود روایت می‌کند، گایا از خائوس (خلأ و آشفتگی ازلی پیش از آفرینش) برآمد. او نه‌تنها الهه مادر یونان کهن بود؛ بلکه طبق بسیاری از روایات او اولین موجودی بود که از دل خائوس به وجود آمد. گایا، اورانوس (بهشت یا آسمان) را زاد. اورانوس فرمانروای برتر جهان گردید و تحت‌تأثیر اروس با گایا ازدواج کرد و بر اثر هم‌آغوشی با گایا، او (زمین) حامله شد. او قابل‌قیاس با ترا در اساطیر رم باستان است.

متأسفانه، اعراب و اسرائیل در گذشته تحت‌تأثیر فرهنگ و تمدن روم یا یونان و مصر باستان بوده و در مورد مریم و عیسی مرتکب خطای ۱۸۰ درجه‌ای شده‌اند و بعداً این خطاها به دین و شریعت اسلام محمدی هم راه یافته است و فرهنگ و تمدن‌های پارس و بابل نیز به آنها افزوده شده است.

متی که بود؟ باج و خراج بگیر رومیان و بعد مسیح اعلام خلافت و تاسیس خلیفه‌گری کرد. عثمان که بود؟ یک رباخوار و بعد محمد اعلام خلافت و تاسیس خلیفه‌گری کرد. دین و اسلام بعد مسیح و محمد چه فرقی دارد؟ هیچ فرقی ندارد. مسیح می‌آید که بساط خلیفه‌گری را پایان دهد چه مال خودش را و چه مال محمد را. حرفه انبیا این است و جای هیچ اعتراضی وجود ندارد.

و یک دروغ تاریخی که کلیسا با گالیله بر سر گرد و کروی بودن زمین مشکل داشت. آنها که کور نبودند؛ چون خورشید و ماه گرد بود و صد سال قبل از گالیله به داوینچی گفتند که زمین را گرد و کروی نقاشی کن. گالیله هم تابلوی داوینچی را تأیید کرد. چون مسیح به آنها گفته بود که زمین گرد است و هیچ جای گریز و فراری ندارید. کوپرنیک هم واقعیت کیهان را گفته بود. گالیله حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت. خود کلیسا می‌دانست که زمین همانند ماه گرد و به‌دور خورشید می‌چرخد؛ چون ماه به‌دور زمین می‌چرخید.

لئوناردو دی سر پیرو داوینچی (به ایتالیایی: Leonardo di ser Piero da Vinci) ‏(۱۴/۱۵ آوریل ۱۴۵۲ – ۲ مه ۱۵۱۹) دانشمند، نقاش، مجسمه‌ساز، معمار، موسیقی‌دان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمین‌شناس، نقشه‌کش معماری، گیاه‌شناس و نویسنده ایتالیایی در دوره رنسانس بود. شاید بتوان گفت نبوغی که او در کارهایش از خود نشان داده، بیش از هر چیز دیگری مورد توجه نسل‌های آینده و بعدی خود قرار گرفته‌است. لئوناردو معمولاً به عنوان نمونهٔ بارز یک مرد رنسانس شناخته می‌شود.[۳] با وجود اینکه بیش از ۲۵ نقاشی از او باقی نمانده ولی به‌طور گسترده او را یکی از بزرگ‌ترین نقاشان تاریخ دانسته‌اند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8 ... A%86%DB%8C


گالیلئو دی وینچنزو بُونایوتی دِ گالیلِی (ایتالیایی: [ɡaliˈlɛ:o ɡaliˈlɛi]؛
۱۵ فوریهٔ ۱۵۶۴ – ۸ ژانویهٔ ۱۶۴۲) مشهور به گالیله، اخترشناس، فیزیک‌دان و مهندس ایتالیایی اهل پیزا بود که برخی نیز او را یک همه‌چیزدان می‌دانند.[۳]

گالیله، پدر اخترشناسی رصدی،[۴][۵][۶] پدر روش علمی[۷] و پدر علم مدرن لقب یافته‌است.[۸]

شهرت گالیله، بیشتر به دفاع علمی‌اش از
مدل کوپرنیک برمی‌گردد. کوپرنیک، پیش‌از گالیله گفته‌ بود که خورشید به گرد زمین نمی‌چرخد. رد مدل زمین‌مرکزی کلیسا، که صدها سال همچون سخنی آسمانی تلقی می‌شد، به محکوم‌ شدن گالیله در دادگاه تفتیش عقاید انجامید، و اگر توبه نکرده‌ بود، چه‌بسا زنده در آتش سوزانده می‌شد. گالیله با تلسکوپی که خود ساخته بود به رصد آسمان‌ها می‌پرداخت و جزئیات سطح ماه را می‌دید و بررسی می‌کرد. در زمانه او چنین می‌پنداشتند که برای ادامه حرکت جسم، نیرو لازم نیست اما او با آزمایشی نشان داد که چنین نیست که بعدها به قانون اول نیوتن انجامید.[۹]

نیکلاس کوپرنیکس (انگلیسی: Nicolaus Copernicus؛ ‏‎/koʊˈpɜːrnɪkəs, kə-/‎؛ ‏[ب][پ][ت] لهستانی: Mikołaj Kopernik؛ ‏[ث]؛ ‏ آلمانی سفلی قرون وسطی: Niklas Koppernigk؛ ‏ آلمانی: Nikolaus Kopernikus؛ ‏ ۱۹ فوریه ۱۴۷۳ – ۲۴ مه ۱۵۴۳)، اخترشناس، ریاضی‌دان، اقتصاددان و کشیش لهستانی-آلمانی بود که نظریه خورشیدمرکزی منظومه شمسی را گسترش داد و به صورت علمی درآورد. وی پس از سال‌ها مطالعه و مشاهده اجرام آسمانی به این نتیجه رسید که برخلاف تصوری که کلیسا پشتیبان آن بود زمین در مرکز کائنات قرار ندارد، بلکه این خورشید است که در مرکز منظومه شمسی است و سایر سیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند.[۳][ج][چ]

نظریهٔ انقلابی کوپرنیک یکی از درخشان‌ترین مستندسازی‌های عصر رنسانس است که نه فقط آغازگر ستاره‌شناسی نوین بود، بلکه دیدگاه بشر را دربارهٔ جهان هستی دگرگون کرد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB ... B%8C%DA%A9

خوب این سؤال مهم که چرا کوپرنیک کشیش و کلیسایی را اعدام یا سوزانده یا ترور نکردند حتی خلع لباس یا اخراج از کلیسا؛ ولی گالیله را... کردند. دروغ و تحریف تاریخ علم نجوم و مذهب است. خود کشیش کلیسایی را ترور نکردند؛ بلکه طرف‌دار نظریه‌اش را ترور شخصیت و زندانی کردند! عجب، عجبا که همه باور هم کردند. پروپاگاندا این‌گونه است در قلب چیزی به نام دانشگاه. اصلاً معلوم نیست که اختلاف گالیله و کلیسا بر سر چه بوده است فوراً نوشتند به‌پای علم نجوم و مذهب.
گالیله نمی‌توانست در مقام دفاع از خود بگوید که من نظر یک کشیش کلیسایی هم لباس و جامع شما را تأیید کردم و خلاص شود.

یوهانِس کِپلِر (به آلمانی: Johannes Kepler) (زادهٔ ۲۷ دسامبر ۱۵۷۱ در شهر (Weil der Stadt) – درگذشته ۱۵ نوامبر ۱۶۳۰ در (Regensburg)، آلمانی بود. کپلر را پدر علم ستاره‌شناسی نوین می‌دانند. وی با تحقیق دربارهٔ ستارگان و سیارات، قوانین معروف کپلر را پیش نهاد داد، که قوانین سه‌گانهٔ کپلر در ستاره‌شناسی به‌شمار می‌روند، او وقتی ادعا کرد که سیاره‌ها در مدارهای بیضوی به دور خورشید می‌گردند و خورشید تنها نیروی مؤثر مدارهای سیارات است، مورد اعتراض سنت‌ها و باورهایی که قرن‌ها پایدار بود قرار گرفت.

کپلر یکی از طرفداران سرسخت نظریه خورشیدمرکزی یا منظومهٔ شمسی بود.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9 ... 9%84%D8%B1

حالا بماند که چرا کپلر ترور، اعدام و یا اینکه سوزانده نشد. اصلاً این قصه زمین مرکزی کلیسا از کجا درآمده است؟ چه برسد به مخالفت و مبارزه با آن؟ خوب به‌جای گوی شیشه‌ای یک صفحه کاغذ تخت به دست مسیح داده و نقاشی او را می‌کشیدند.

 

مسیو ژرژ هانری ژوزف ادوار لومتر (به فرانسوی: Monsignor Georges Henri Joseph Édouard Lemaître) (زاده ۱۷ ژوئیه ۱۸۹۴ – درگذشته ۲۰ ژوئن ۱۹۶۶) کشیش، فیزیکدان و اخترشناس بلژیکی که در بسط نظریه مهبانگ نقش داشت.
در ۱۷ ژوئیه ۱۸۹۴ (میلادی) در خانواده‌ای مذهبی در شهر شارلروا بلژیک متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی به خدمت کلیسا درآمد. در سال ۱۹۱۴ در جنگ جهانی اول به عنوان افسر توپخانه در ارتش بلژیک مشغول خدمت شد و در آن زمان بالاترین مدال شجاعت ارتش را دریافت کرد. در سال ۱۹۲۰ (میلادی) موفق به اخذ مدرک دکترا در مهندسی راه و ساختمان شد. در سال ۱۹۲۲ به آمریکا رفت و دکترای نجوم گرفت؛ و در سال ۱۹۲۳ کشیش شد.

وی بر این باور بود که صورت فعلی جهان نتیجهٔ یک انفجار بزرگ است که میلیاردها سال پیش رخ داده‌است و باعث گسترش و انبساط جهان شده‌است. با انتشار این نظریه توجه دانشمندان دیگر را برانگیخت. آزمایشها و مطالعات ایشان صحت فرضیهٔ لومتر را اثبات کرد.

ادینگتن انگلیسی نظریهٔ انفجار بزرگ و فشردگی کهکشانها را با دلایل بسیار شرح داد.

والتر بادهٔ آلمانی توانست زمان این اتفاق را در بیش از سیزده میلیارد سال قبل مشخص کند. همچنین تحقیقاتی که با کمک رادیواکتیویته صورت گرفت عمر قشر جامد زمین را بیش از دو میلیارد سال برآورد کرد.[۱]

لومتر در سال ۱۹۳۳ طی نشر کتابی اظهار داشت جهان در اثر یک انفجار (مهبانگ) ساخته شده‌است.

او در ۲۰ ژوئن ۱۹۶۶، در سن ۷۱ سالگی در لوون درگذشت.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D8 ... 8%AA%D8%B1

این به این معنی است که کلیسا از اول تاریخ در حال رصدکردن نظریات جدید علمی بوده است و سعی داشته که آن را به نام کشیشان خود ثبت تاریخی کند. اختلاف کلیسا و گالیله بر سر این موضوع بوده که تو می‌خواهی نظریه علمی متعلق به کلیسا را به نام خودت ثبت کنی و اهدافی دیگر و... یعنی همان‌طور که نظریات علمی ژرمن‌ها را به نام انیشتین یهودی ثبت تاریخی کردند. همانند هم ارزی جرم و انرژی که متعلق به یک شیمی‌دان آلمانی است.

نخستین تلاش‌ها در جهت ساخت بمب اتمی در آلمان نازی آغاز شد. در این دوران، شیمی‌دانی به نام پاول هارتک از استادان دانشگاه هامبورگ به توان بالقوه نیروی اتمی برای کاربردهای نظامی پی برد. وی در ۲۴ فوریه ۱۹۳۹ امکان استفاده از انرژی هسته‌ای به‌عنوان یک سلاح با توان تخریبی نامحدود را طی نامه‌ای به وزارت جنگ در برلین اطلاع داد. به دنبال این امر گروهی برای تحقیق دراین‌رابطه تشکیل شد و ورنر کارل هایزنبرگ فیزیک‌دان برجسته آلمانی به طور غیررسمی سرپرست تیم تحقیقاتی آلمان برای ساخت بمب هسته‌ای گشت. بر اساس کتاب خاطرات اتو اسکورتسنی در حدود سال ۱۹۴۳ آلمان نازی به بمب اتم دست یافت. بر اساس گزارشی که تیم تحقیقاتی به شخص آدولف هیتلر دادند، قدرت این بمب بسیار مهیب و مرگبار بود. اتو اسکورتسِنی در کتاب خود بیان می‌کند که در ملاقات خصوصی خود با شخص پیشوا در خصوص مسئله بمب اتم سؤالاتی می‌کند و پاسخ هیتلر چنین است که این بمب سبب انقراض نسل بشر می‌شود و هرگز دستور ساخت آن را صادر نخواهد کرد.

در همین زمان، آلبرت انیشتین طی نامه معروف خود به روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا خطر دستیابی آلمان به تولید بمب اتمی را گوشزد کرد. متعاقب این اخطار روزولت دستور ایجاد پروژه منهتن با هدف تحقیق دراین‌رابطه و تولید بمب اتمی را با همکاری کشور انگلستان و فرانسه صادر کرد. برای این پروژه تأسیساتی در لوس آلاموس در ایالت نیومکزیکو، اوک ریج ایالت تنسی و همفورد ایالت واشینگتن به کار گرفته شدند و تیمی از برجسته‌ترین دانشمندان آن دوران به استخدام این پروژه درآمدند. محققان آلمانی موفق به تولید بمب اتمی نشدند. اگرچه ادعاهایی در زمینه آزمایش نوعی ابزار هسته‌ای توسط نازی‌ها پیش از پایان جنگ جهانی دوم مطرح شده است. اما تیم آمریکایی به سرپرستی فیزیک‌دان برجسته، رابرت اوپنهایمر موفق به ساخت عملی اولین بمب هسته‌ای شد که در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ در ناحیه‌ای موسوم به ترینیتی در نیومکزیکو آزمایش شد.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9 ... 8%A7%DB%8C

خوب اگر کلیسا قدرت داشت گالیله که سهل است خود انیشتین را به اتهام سرقت علمی دستگیر و محاکمه می‌کرد؛ حتی اقدام به جاسوسی، یعنی دزدیدن یک نظریه علمی از جامعه مسیحی به‌طرف جامعه یهودی. الان دادگاه‌های دنیا به شکایات جاسوسی، دزدی و سرقت ادبی و... (حقوق کپی‌رایت - مالکیت معنوی) رسیدگی می‌کنند و نتیجه آن زندان و جریمه است.

 

كجا برايشان ذكريست و [در حاليكه] آمده است ايشان را رسولی آشكاری

سپس رو برگردانند از او و گويند آموخته‌ای ( درس ياد گرفته‌ای ) مجنونی [ديوانه‌ای است] ﴿۱۴﴾ دخان

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

از چه چيز ميپرسند

از خبر بزرگ

آنكه ايشان در [مورد] آن اختلاف [نظر] كنندگان [هستند]

هرگز ، به زودی ميدانند

سپس چنين نيست به زودی ميدانند

آيا قرار نداده ايم زمين را گهواره ای

... نبا



ای انسيان ( مردم ) ، تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد سرورتان را ، كسی كه خلق كرد شما را از شخصی واحدی و خلق كرد از آن زوجش را و برانگيخت از آن دو مردانی بسياری و [همچنين] زنانی را و تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد خداوند كسی را كه جويا ميشويد به او و [همچنين پرهيز كنيد بريدن] خويشاوندان را ، بدرستی خداوند باشد برايتان مراقبی ( مواظبی ) 1 نسا


یکی از این مردان خود مسیح است ولی این مرد بلای جان ادیان در ظاهر ابراهیمی و باطل‌کننده ادیان و مذاهب شیطانی منجمله یهودیت، نصرانیت، سنت و مهدویت است.

 

 

چرا در زمانی که نام مسیح و ذکر خیر او می‌آید، مقعد توله‌های مشترک آدم و ابلیس احساس سوزش و خارش می‌کند؟

سگ‌توله‌های مشترک آدم و ابلیس به هفت گروه کلی تقسیم می‌شوند. وجه مشترک این هفت گروه این است که روسپی‌گری مادران، جندگی زنان و فاحشگی دخترانشان را به چشم خود دیده‌اند. همچنین مفعول بودن اجداد و خودشان و اولادشان بدیهی و مسلم شده است. چون مریم پاک‌ترین و برترین زن عالم است و مسیح معصوم‌ترین مرد دنیاست ازاین‌رو دشمن و بدخواه مسیح و مادرش بوده و به آنها احساس حسادت و کینه و نفرت دارند.

۱ و ۲ و ۳ - کفار و مشرکین و منافقین، همواره به او و مادرش بهتان و تهمت زشت می‌زنند. چرا؟ چون آنها نیز همانند خودشان شده و هیچ برتری و فضیلتی نسبت به آنها نداشته باشند. یعنی اینک که مادر ما یک روسپی است و خودمان نیز نامشروع و زنازاده هستیم آنها نیز چنین باشند یا شوند. پاکی و معصومیت از آنها گرفته شود.

۴- یهودیان ولد زنا، نه‌تنها مسیح خواسته‌های آنها را برآورده نکرد؛ بلکه با آنها مبارزه و در نهایت مذهب ضاله و باطله و کتاب تحریف شده آنها را منسوخ کرد. ازاین‌رو به او و مادرش تهمت زدند و تصمیم حذف او را گرفتند. امروزه هم مدعی هستند که مسیح واقعی در آینده متولد خواهد شد و عیسای قبلی دروغگو و شیاد بود. خودشان دروغگو و شیاد و مادر روسپی و پدر مفعول هستند.

۵- نصرانی‌های حرام‌زاده، سعی دارند که مریم را جانشین الاهه‌های یونانی و مسیح را جایگزین خدایان رومی کنند. سپس خودشان را جانشین همگی آنها کرده و به کثافت‌کاری و پلیدی خودشان ادامه دهند. یعنی مریم و مسیح نیز کثافت و نجسی همانند خود ما بودند. هیچ برتری نسبت به ما نداشتند.

۶- سگ سنی‌ها، سعی دارند ابوبکر رمال رجیستری و عمر مفعول سنگ‌تراش و عثمان صراف معدن‌کاو و معاویه زنازاده فرزند وحشی و هند و... را خلیفه محمد کنند تا جانشینی و جایگزینی محمد و انبیا سابق به مسیح نرسد. در آینده توضیح خواهیم داد که آنها دورگه حرام‌زاده و از ترکیب و ادغام ژنوم سامی - عربی و آدم‌خواران افریقایی به وجود آمده‌اند که نتیجه برده‌داری در گذشته است.

۷- مهدوی های خانواده خراب، سعی می‌کنند علی و خاندان او (شاخه و ریشه‌ای از خاندان انبیا) که نبی نبوده‌اند را جانشین کل انبیا کنند. درحالی‌که خودشان اصلاً قبول نداشتند که جانشین انبیا شوند و فرزند آخر خاندان (مهدی) را در مقابل مسیح الم کنند و از او یک مسیح قلابی از روی مسیح جعلی رومی بسازند. یک‌قدم فراتر جایگاه و مقام الوهیت به او بدهند و او را جایگزین خود خدا بکنند. یعنی خود خدا، ملائکه و انبیا و صالحان نیز خبیثی همانند ما هستند.

علت کلی چیست؟ ابلیس و شیاطین از خدا، ملائکه، انبیا و صالحان نفرت داشته و کینه‌دار هستند. یا سعی دارند آنها را پست و حقیر جلوه کنند یا خودشان را جایگزین و جانشین و خلیفه آنها بکنند.

 

اما نتیجه چیست؟

زمانی که مسیح را تکذیب و انکار کردند، دخان سماوی و حمله نهایی مگاگ شروع می‌شود. این یک کشتار و قتل‌عام ۸ میلیاردی است. جنازه قطعه‌قطعه‌شده آنها سنگ‌فرش زمین می‌شود؛ یعنی باشکوه‌ترین صحنه تاریخ دیده می‌شود. چیزی بدتر از کشتار نیشابور و بغداد به دست چنگیز و هولاکوخان شکل می‌گیرد. ظهور مسیح همانند تحمیل ویبراتور بتن در ماتحت توله‌های مشترک آدم و ابلیس است. ستون فقرات آنها بلرزد و تکه‌تکه شود. با فلسفه، منطق، مذهب، مکتب و ایدئولوژی هم نمی‌توان جلوی این اتفاقات هولناک را گرفت. سرنوشت شوم بشر است که به دست خودشان رقم خورده و هیچ راه گریز و فراری هم نیست. فرجام و غایت و نهایت بشریت این شده است. چون زمانی که نام خدا، ملائکه، انبیا و صالحان می‌آید احساس چندش و سوزش می‌کنند.

این یک واقعیت است که مرده باشید یا زنده و در گور یا برزخ، امواج پرقدرت گرانشی شما را دریافته و به‌شدت می‌لرزانند.

 

تایم اوت

توقف بازی یا مسابقه برای مدتی کوتاه با اعلام داور و درخواست مربی به منظور تذکر نکات فنی به بازیکنان ، درنگ . (فره ).

یعنی خداوند مابین نبوت انبیا خلأ و وقفه ایجاد می‌کند که شیاطین اعلام خلافت و جانشین انبیا شوند تا نسل بشر را به گمراهی بکشند. مابین مسیح و محمد ۶۰۰ سال خلأ و وقفه بود و تا به امروز مابین محمد و مسیح ۱۴۰۰ سال تأخیر ایجاد شده است. اما آنچه که مسلم و بدیهی است اینکه علی و اولاد صالح علی هرگز اعلام خلافت و نبوت نکرده‌اند. اما ابوبکر رمال، عمر مفعول و عثمان صراف و معاویه زنازاده و بنی‌امیه و... هم اعلام نبوت کردند هم اعلام خلافت. چون خلافت نبی خود خود نبوت است البته نه نبوت خدا بلکه نبوت خود خود ابلیس. ابلیس عاشق این است که جانشین انبیا شود و این فرصت و امتیاز به او داده می‌شود.

 

مشکل کلیسا با گالیله چه بود؟

اگر خدا نباشد مسیح نامشروع است و مریم بدکاره می‌شود. کلیسا با کپلر و کوپرنیک هیچ مشکلی نداشت؛ چون کپلر یک مسیحی معتقد و کوپرنیک خودش کشیش و خادم کلیسا بود. آنها به اسقف اعظم واتیکان گفتند که خدا هست و مسیح پیامبر اوست و شما تصور نادرستی از خلقت خدا دارید. ولی گالیله سعی داشت از این نقطه‌ضعف کلیسا استفاده کرده و وجود خدا و عصمت مریم و نجیب‌زادگی مسیح را زیر سؤال ببرد. او خیلی شانس آورد؛ چون عده‌ای پادرمیانی کرده و گفتند که زمانش فرارسیده تا در اندیشه خود بازنگری کنید؛ چون مسلمانان در حال کشف واقعیت هستند و از ما پیشی می‌گیرند. آنها را که نمی‌توان محکوم به مرگ کرد؛ چون به خدا و مریم و مسیح اعتقاد و باور و ایمان قلبی دارند.

شما می‌گویید مسیح فرزند خداست ولی آنها می‌گویند او پیامبر خداست و این وضعیت شما را حادتر می‌کند.

دوران کودکی کپلر با تنگدستی همراه بود. آن‌ها شش خواهر و برادر بودند که سه تن از آنان در کودکی درگذشتند. هاینریش کوچک‌ترین برادر یوهانس، بیماری صرع داشت که ارث خانوادگی آنان به شمار می‌رفت و در ۴۲ سالگی بر اثر بیماری صرع درگذشت. کپلر برای تحصیل به مدرسهٔ طلاب پروتستان رفت و به دلیل هنر و استعدادی که از خود نشان داد از سوی استادانش روانهٔ دانشگاه توبینگن شد. کپلر در سال ۱۵۹۴ معلم ریاضی مدرسهٔ شبانه‌روزی پروتستان در گراتز شد. وی برای افزودن به درآمد ناچیز خود تقویم‌های ستاره‌شناسی که در میان آن چیزهایی مانند وضع هوا، سرنوشت شاهزادگان، خطرات وقوع جنگ و قیام ترک‌ها را نیز پیش‌بینی می‌کرد، منتشر می‌کرد. شهرت وی در این زمینه خیلی زود فراگیر شد و سرانجام کپلر طالع‌بین امپراتور رودلف و دیگر اعضای برجستهٔ دربار او شد و این روش منبع درآمدی برای او شد.

کپلر که از سوی تیکو براهه در رصدخانه سلطنتی استخدام شده بود، در موقعیتی استثنائی قرار داشت، چرا که انبوهی از اطلاعات رصدی دقیق تیکو براهه در دسترس او بود. ازآنجاکه براهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازه‌گیری سرگرم بود و هیچ کوششی برای تجزیه‌وتحلیل نتایج خود نکرده بود، این کار به کپلر که در سال آخر زندگی تیکو براهه دستیار وی بود واگذار شد. این اطلاعات رصدی در نظریه بزرگ خورشیدمرکزی کوپرنیک به طور کامل صدق نمی‌کرد، وی به مدل براهه نیز اعتقادی نداشت و می‌دانست که مدل خورشیدمرکز کوپرنیک با قوانین ریاضی و نتایج رصدی مطابقت بهتری دارد. اما او که فردی مذهبی بود و اعتقادات کهن دینی دربارهٔ زمین مقدسی که مرکز عالم قرار داده شده بود، در اعماق وجودش لانه داشت به‌سختی می‌توانست خود را به پیروی از این مدل جدید قانع کند و از طرفی هم نمی‌توانست آنچه را می‌دید انکار کند. به‌ناچار مدت ۱۰ سال از عمر خود را وقف بررسی حرکت سیارات و قوانین ریاضی حاکم بر آن‌ها کرد. او همه این کارها را به‌تنهایی و بدون یاری گرفتن از کسی انجام داد.

https://fa.wikipedia.org

 

نیکلاس کوپرنیک در شهر تورون در لهستان متولد گردید. پدرش یک تاجر مس ثروتمند و از افراد مورداحترام تورون بود که در سال ۱۴۶۰ از کراکوف (پایتخت آن زمان لهستان) به آن شهر مهاجرت کرده بود. وقتی کوپرنیک ده‌ساله بود، پدرش درگذشت و دایی‌اش لوکاس واتزنروده - که اسقفی در پروس شرقی بود - سرپرستی او، برادر و دو خواهرش را به عهده گرفت. واتزنروده می‌خواست که کوپرنیک روزی به مقام کشیشی برسد؛ ازاین‌رو در ۱۴۹۱ وی را برای تحصیل علوم دینی و ریاضیات به دانشگاه یاگیلونیا در کراکوف فرستاد. در آنجا بود که کوپرنیک توسط معلمش آلبرت برودزفسکی با ستاره‌شناسی آشنا و به آن علاقه‌مند شد. پس از پایان تحصیلات چهارساله و توقفی کوتاه در تورون، کوپرنیک رهسپار ایتالیا شد تا در دانشگاه‌های بولونیا و دانشگاه پادووا حقوق و پزشکی بخواند. سپس برای ادامه تحصیل در فقه و حقوق مدنی به فرارا رفت؛ اما پس از ملاقات با ستاره‌شناس مشهور «دومنیکو ماریا نوارا دا فررا» سر درس او حاضر و دستیارش شد. در ۱۴۹۷ واتزنروده به مقام اسقفی در وارمیا برگزیده شد و جایی نیز برای کوپرنیک به‌عنوان کشیش عالی‌رتبه در کلیسای جامع فرومبورک خالی شد؛ ولی او با اجازه کلیسا چند سال دیگر در ایتالیا ماند و در ۱۵۰۳ در رشته فقه درجه دکتری گرفت. وی همچنین در مدت اقامتش در پادووا فرصت یافت تا با مطالعه آثار سیسرون و افلاطون از آراء گذشتگان دربارهٔ حرکات کره زمین آگاهی یابد و طرح اولیه نظریه خود را شکل دهد. در ۱۵۰۵ کوپرنیک برای زندگی و کار به فرومبورک رفت و بعدها در کلیسا و حکومت مسئولیت‌های متعددی را پذیرا شد، از جمله اینکه به کارهای پزشکی روحانیان کلیسا و مردمی که به کلیسا مراجعه می‌کردند می‌پرداخت، در جنگ‌های متناوب میان لهستان و پروس و امرای توتونی برای دفاع از سرزمین خود شرکت می‌جست، در اجلاس‌های صلحی که پس از آن جنگ‌ها تشکیل می‌شد نیز شرکت داشت، در تغییر شکل پول و ضرب سکه نظر مشورتی از وی می‌خواستند، اداره‌کردن اموال موقوفهٔ کلیسا با وی بود، نظام پولی پروس را اصلاح کرد و رسالاتی دربارهٔ ارزش پول انتشار داد. در جریان جنگ میان توتون‌ها و پادشاهی لهستان (۱۵۲۴-۱۵۱۹) کوپرنیک فرماندهی دژ وابستگان کلیسا را در شهر مرزی اولشتین به عهده داشت و تا زمان اعلام آتش‌بس در سال بعد با موفقیت از شهر دفاع کرد.

از نخستین اشخاصی که پی به نادرست بودن نظریهٔ زمین مرکزی برد دانشمندی به نام آریستارخوس بود همچنین فیثاغورس هم اشاره‌ای به نظریهٔ خورشیدمرکزی کرده بود ستاره‌شناسان دورهٔ اسلامی از زمان ابن هیثم به تناقضات فیزیکی و فلسفی موجود در مدل بطلمیوس پی برده و تلاش‌های بسیاری برای حل آن از خود نشان داده بودند. خواجه نصیرالدین طوسی، قطب‌الدین شیرازی و مؤیدالدین عرضی از جمله کسانی بوده‌اند که در رصدخانهٔ مراغه به تهیه و تنظیم مدل‌های جدید غیر بطلمیوسی برای حل این مشکلات پرداختند. این مدل‌ها توسط کسانی مانند ابن شاطر دمشقی در قرون بعدی به اوج خود رسید. اگر چه تمام این مدل‌ها همچنان زمین مرکزی بودند، ولی تناقضات مدل بطلمیوسی را حل می‌نمودند. کوپرنیک نیز با همین انگیزه دست‌به‌کار شد تا مدلی غیر بطلمیوسی برای عالم تنظیم کند، و امروزه می‌توان ردپای دستاوردهای منجمین مکتب مراغه را در کارهای وی مشاهده کرد. از طرف دیگر، کوپرنیک شدیداً تحت‌تأثیر تفکرات فیثاغورسی رایج در عصر خود بود. طبق این دیدگاه طبیعت همیشه منطبق بر ساده‌ترین نظریه است و همیشه طبق روش هندسی و ریاضی و عددی قابل‌شناخت و بررسی است. همچنین فیثاغورثیان باستان ارزش بسیاری برای خورشید قائل بودند و آن را مقدس می‌دانستند. کوپرنیک نیز با برخورداری و اعتقاد از الهیات مسیحی معتقد بود که خورشید نماد مادی خدای پدر است و بسیار بجاست که شکوه و عظمت خدای پدر در خورشید آسمان تجلی بیابد. در نتیجه، عقل نمی‌پسندید که خورشید با تمام قداست و شکوهش در جایی جز در مرکز عالم، قرار گیرد. وی می‌دانست که برخی از فلاسفه یونان ادعا کرده بودند زمین حرکت می‌کند. به عقیدهٔ او نظر درست‌تر آن بود که خورشید در مرکز عالم و زمین مانند دیگر سیارات به‌دور خورشید در حرکت باشد. نظریهٔ او بسیار انقلابی بود؛ زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست‌نوشتهٔ کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاه‌هایش را دربارهٔ فرضیهٔ خورشیدمرکزی به‌اختصار بیان کرده بود. نوشتهٔ کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نام‌آور گردانید. اما کوپرنیک هنوز نظریه‌اش را قابل‌عرضه در محافل علمی نمی‌دانست و سال‌های بعد را صرف مشاهدات دقیق و جمع‌آوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد. در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک‌رشته سخنرانی دربارهٔ نظریهٔ او برای پاپ و گروهی از کاردینال‌ها در واتیکان ترتیب داد.

نام آن کتاب درباره گردش اجرام آسمانی بود و مانند همهٔ کتاب‌های دیگر دانشمندان آن عصر به زبان لاتینی نوشته شده بود. کوپرنیک از روی حکمت و سیاست اثرش را به پاپ پائولوس سوم اهدا کرده بود

می‌دانیم که اثبات گردش زمین بدور خورشید که ناقض نظریه «زمین‌مرکزی» پیشینیان بوده، به یوهانس کپلر (سده هفدهم میلادی) منسوب است. اما پیش از او گالیله و کوپرنیک (هر دو در سده شانزدهم) به فرضیه خورشیدمرکزی اعتقاد داشته، اما موفق به اثبات آن نمی‌شوند. در نتیجه افتخار اثبات ریاضی این پدیده از آنِ یوهانس کپلر است. کوپرنیک در کتاب درباره گردش اجرام آسمانی صادقانه بیان می‌کند که تحت تأثیر افکار «ابن شاطر» قرار داشته‌است.

https://fa.wikipedia.org

 

 

 

به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده )  مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )

ای انسيان ( مردم ) ، تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد سرورتان را ، كسی كه خلق كرد شما را از شخصی واحدی (آدم) و خلق كرد از آن زوجش را (حوا) و برانگيخت از آن دو مردانی بسياری و [همچنين] زنانی را و تقوی ( پرهيزگاری ) كنيد خداوند كسی را كه جويا ميشويد به او و [همچنين پرهيز كنيد بريدن] خويشاوندان را ، بدرستی خداوند باشد برايتان مراقبی ( مواظبی ) 1

در حقیقت الله، حوای مؤنث را از کالبد مذکر آدم بیرون کشیده است. ولی در مورد مریم و مسیح عکس این اتفاق روی داده است. یعنی الله، مسیح مذکر را از مریم مؤنث باکره، متولد و بیرون کشیده است.

مسیح بارها به بنی‌اسرائیل گفت که اگر به من و سایر انبیا ایمان و باور آورید خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین را به شما نشان خواهد داد و کسانی که به من و سایر انبیا ایمان نیاورند و یا مابین انبیا تفاوت و اختلافی قائل شوند، خداوند چشم آنها را کور و گوش آنها را کر می‌کند تا نتوانند ملکوت آسمان‌ها و زمین را دریابند و از سخنان الله چیزی بفهمند و روز قیامت نیز کر و گور محشور شوند.

ای كسانی كه ايمان آورديد ، ايمان آوريد به خداوند و رسولش و كتاب ، آنكه نازل كرد برای رسولش و كتاب آنكه نازل كرد از قبل و كسی كه كفران می كند به خداوند و ملائكه اش و كتابهايش و رسولانش و روز آخر ، پس گمراه گشته است گمراهی دوری را ﴿۱۳۶﴾ نسا

 

بدرستی كسانی كه كفران می كنند به خداوند و رسولانش و می خواهند كه تفرقه اندازند بين خداوند و رسولانش و می گويند [كه] ايمان آورديم به بعضی و كفران كرديم به بعضی و می خواهند كه اتخاذ كنند بين آن راهی را ←

ايشان ، ايشانند كافران حقيقی و آماده كرديم برای كافران عذابی خوار كننده ای را

و كسانی كه ايمان آوردند به خداوند و رسولانش و تفرقه نه انداخته اند مابين يكی از ايشان ، ايشان به زودی داده ميشوند اجرهايشان را و باشد خداوند آمرزنده ای مهربانی 152 نسا

 

و به [علت] كفرشان و سخنشان بر مريم [آن] بهتانی بزرگی را

و سخنشان [كه] ما كشتيم مسيح عيسی پسر مريم رسول خداوند را و نه كشتند او را و نه مصلوب كردند او را و ليكن مشتبه ( شبيه ) شد برايشان و بدرستی كسانی كه اختلاف كردند در آن حتما در شكی از آن [هستند كه] نيست برايشان به آن از علمی مگر تبعيت گمان و نه كشتند او را يقينا ( به يقين ، حتما )

بلكه بالا برد او را خداوند به سويش و باشد خداوند عزيزی ( قدرتمندی ) حكيمی

و اينكه نيست از اهل كتاب ( دين و تدين قبول نيست از اهل كتاب ) مگر اينكه حتما ميبايست ايمان بياورد به او قبل از مرگش و روز قيامت باشد برايشان شاهدی ﴿۱۵۹﴾ نسا

 

ای انسيان ( مردم ) آمده است شما را رسول به حقانيت از [سوی] سرورتان ، پس [اگر] ايمان آوريد بهتری است برايتان و اگر كفران كنيد ، پس بدرستی برای خداوند است آنچه كه در آسمانها و زمين است و باشد خداوند دانايی حكيمی

ای اهل كتاب اغراق ( غلو ، بيش از حد اغماض ) نكنيد در دينتان و نگوييد برای خداوند مگر حقيقت را ، جز اين نيست كه مسيح عيسی پسر مريم رسول خداوند و كلمه اوست [كه] افكند آن را به سوی مريم و روحی از اوست ، پس ايمان آوريد به خداوند و رسولانش و نگوييد سه تايی را ، نهی شويد ( باز ايستيد ) بهتری برايتان [است] ، جز اين نيست كه خداوند ، خدايی تكی است ، پاك است او كه باشد برايش مولودی ( فرزند و زاده شده ای ) را ، برای اوست آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است و كافی است به خداوند وكيلی را

هرگز استنكاف ندارد مسيح از اينكه باشد بنده ای برای خداوند و نه ملائكه نزديك شدگان و كسی كه استنكاف می كند از عبادت ( بندگی ) او و خود بزرگی می كند ، پس به زودی جمع آوری می كند ايشان را به سويش جملگی

پس اما كسانی كه ايمان آوردند و عمل كردند صالحات را ، پس پرداخت می كند ايشان را اجرهايشان و می افزايد ايشان را از فضلش و اما كسانی كه استنكاف كردند و خود بزرگی كردند ، پس عذاب می كند ايشان را عذابی دردناكی و نمی يابند برايشان از غير خداوند سرپرستی ( دوستی ) و نه ياوری را ﴿۱۷۳﴾ نسا

 

و از كسانی كه گفتند ما نصرانی [هستيم] ، گرفتيم ميثاقشان ( عهدشان ) را ، پس  فراموش كردند بهره ای ( نصيبی ) را از آنچه كه ذكر ( يادآوری ) شدند به آن ، پس قرار داديم مابينشان دشمنی ها و بغض ( كينه ) ها را تا روز قيامت و به زودی آگاه ( با خبر ) می كند ايشان را خداوند به آنچه كه می ساختند ( فرا می بافتند )

ای اهل كتاب ( يهود و نصاری ) آمده است شما را فرستاده ما [كه] مبين ( آشكار ) می‌كند برايتان بسياری از آنچه كه مخفی می‌كرديد از كتاب ( تورات و انجيل ) و گذشت می‌كند از بسياری ، آمده است شما را از [جانب] خداوند نوری و كتابی آشكاری ( مبينی )

هدايت می‌كند به [وسيله] آن خداوند كسی را كه تبعيت كرد رضايتهايش ( خشنودی‌هايش ) را [به] راه سلامت ( تسليم و اسلام ) و خارج می‌كند ايشان را از تاريكی‌ها به سوی نور به اذنش و هدايت می‌كند ايشان را به سوی راهی مستقيمی ( پايداری )

حتما كفران كرده است كسانی كه گفتند بدرستی خداوند اوست مسيح پسر مريم ، بگو پس كيست كه مالك ( صاحب اختيار ) می شود از خداوند چيزی را اگر اراده كند كه نابود كند مسيح پسر مريم و مادرش را و كسی كه در زمين است جملگی و برای خداوند است فرمانروايی آسمانها و زمين و آنچه كه مابين آن دو است ، خلق می كند آنچه را كه می خواهد و خداوند برای هر چيزی توانايی [است]

و گفت يهود و نصاری ماييم پسران خداوند و دوستانش ( بسيار دوست داران و مورد علاقه اش )  ، بگو پس چرا عذاب می كند شما را به گناهانتان ، بلكه شماييد بشری از آنچه كه خلق كرد ، می آمرزد برای كسی كه می خواهد و عذاب می كند كسی را كه می خواهد و برای خداوند است فرمانروايی آسمانها و زمين و آنچه كه مابين آن دو است و به سويش سرنوشت ( اختتاميه ) [است]

ای اهل كتاب ، آمده است شما را رسول ما ، مبين ( آشكار ) می كند برايتان بر فترتی از رسولان كه [مبادا] بگوييد [كه] نيامد ما را از بشارت دهنده ای و نه هشدار دهنده ای ، پس آمده است شما را بشارت دهنده ای و هشدار دهنده ای و خداوند برای هر چيزی توانايی [است]﴿۱۹﴾ مائده

 

اگر اراده کند = انجام داده یا خواهد داد. مریم و مسیح هر دو قبض روح شده‌اند و مسیح برای بار دوم قبض روح خواهد شد. نسل بشر هم منقرض خواهد شد.

 

و پيرو ( دنباله رو ) كرديم برای رد ( اثر ، راه ) ايشان به عيسی پسر مريم ، تصديق كننده‌ای برای آنچه كه پيش رويش [بود] از تورات و داديمش انجيل [را كه] در آن هدايتی و نوری و تصديق كننده‌ای برای آنچه كه پيش رويش [بود] از تورات و هدايتی و موعظه‌ای برای متقيان ( خدا ترسان ) 46

و ميبايست حكم ( داوری ) كند اهل انجيل به آنچه كه نازل كرد خداوند در آن و كسی كه حكم نمی كند به آنچه كه نازل كرد خداوند ، پس ايشان ايشانند فاسقان ( نافرمانان ) 47

و نازل كرديم به سويت كتاب را به حق ، تصديق كننده ای برای آنچه كه پيش رويش [است] از كتاب و نگهبانی ( شاهد و گواهی ، نگهدارنده ای ) برايت ، پس حكم كن مابينشان به آنچه كه نازل كرد خداوند و تبعيت نكن هواهايشان را از آنچه كه آمد تو را از حق ، برای همگی قرار داديم از شما شريعتی ( قوانينی ، روشی ) و راه مشخصی ( روشن و معلومی ) را و اگر می خواست خداوند ، حتما قرار می داد شما را امتی تكی ( يكی ) و ليكن برای اينكه بيازمايد شما را در آنچه كه داد شما را ، پس سبقت بگيريد خوبی ( نيكی ) ها را ، به سوی خداوند مرجع ( بازگشت ) شماست جملگی ، پس خبر ( آگهی ) می دهد شما را به آنچه كه در آن اختلاف می كرديد 48

و اينكه حكم كن مابينشان به آنچه كه نازل كرد خداوند و تبعيت نكن هواهايشان را و پرهيز ( حذر ) كن ايشان را كه [مبادا] به فتنه اندازند تو را از بعض آنچه كه نازل كرد خداوند به سويت ، پس اگر رو برگرداندند ، پس بدان [كه] جز اين نيست كه می خواهد خداوند كه اصابت كند ايشان را به بعض گناهانشان  و بدرستی بسياری از انسيان ( مردم ) حتما فاسقان ( نافرمانان ) [هستند] 49 مائده

 

همیشه و هر زمان خلیفه، جانشین و جایگزین کل انبیا، خود شخص مسیح رسول‌الله می‌شود؛ چون خودش نبی است. خلافت ابوبکر رمال (رجیستری)، عمر مفعول (گی)، عثمان صراف (رباخوار)، معاویه زنازاده فرزند وحشی و هند و بنی‌امیه و... کلاً باطل و مردود است و جای بسی خوشبختی، سعادت و افتخار است که علی و اولاد صالح علی هرگز ادعای خلافت و نبوت نکرده‌اند. حتی خلافت ایشان هم محقق و عملی نشده است چه برسد به ادعای کذب آنها. اما موجودی به نام مهدی مجهول‌الهویه و مجهول‌الحال مابین انبیا فضولی، مداخله و خرابکاری می‌کند و سعی دارد برجام الله را خراب کند. بعداً توضیح خواهیم داد که این مجهول‌الهویه و مجهول‌الحال شدن ایشان یعنی آخرین منتخب خاندان ابراهیم (محمد ابن حسن عسکری)، همان درخت زقوم و فتنه‌ای است برای حرام‌زادگان عرب و در کل صیغه زادگان مهدوی و دورگه حرام‌زادگان سگ سنی. این درخت کاشته شده زقوم توسط خود خدا یا بهتر است بگوییم فتنه بزرگ الهی، صیغه زاده‌های مهدوی را مشرک و سگ سنی‌های زنازاده را کافر و در نهایت هر دو گروه یا فرقه ضاله را یاغی و عصیانگر می‌کند. نافرمانی هر دو فرقه ضاله و ملعون، عدم‌پذیرش مسیح به‌عنوان نبی و خلیفه انبیا است. صیغه زادگان برای‌خدا شریک اتخاذ کرده (مهدی ابن الله، مهدی ولیعهد) و مکتب تقلبی صهیونیست را به سرقت می‌برند. از روی مسیح تقلبی یهود، یک مهدی جعلی ساخته و جایگزینش می‌کنند. خودشان را نیز جای بنی‌اسرائیل و یهود می‌گذارند. یعنی مهدی جعلی جانشین مسیح تقلبی می‌شود و صیغه زادگان جانشین اسرائیل می‌شوند. زنازادگان سگ سنی برای مقابله با مسیح حقیقی، مهدی را اختراع کردند، منتها بعداً از کنترلشان در رفت. کل داستان ازاین‌قرار بود که عده‌ای سگ ولگرد بیابانی ملخ خور سوسمار نشان اعلام خلافت کرده و جایگاه مسیح را سرقت کردند و گفتند که محمد زنان متعددی داشت و حساب‌کتابش از دستمان دررفته است. از یکی از این زنان، فرزند پسری و نسلی مخفی دارد. مهدی در آینده متولد و در مقابل مسیح قمپز در خواهد کرد تا مسیح به صدایش بترسد و پا پیش نگذارد و به عقب برگردد و در نهایت تسلیم آنها شود. یعنی خود محمد از همسر صیغه‌ای گمنامی در نهایت صاحب اولادی می‌شود به نام هادی، برتر از مسیح و حافظ حق‌وحقوق اهل‌سنت. اینک که این‌گونه است پس خود اهل‌سنت صیغه زاده می‌شوند؛ چون سنت پیامبرشان این‌گونه بوده است حتی مخفی و پوشیده کردن اولاد و تبار از دیگران. یعنی اهل‌سنت همانند محمد می‌توانند زنان صیغه‌ای و خاندان مخفی و پنهانی داشته باشند که دارند. تمامی شیوخ عرب از امارات گرفته تا خود حجاز زن و معشوقه مخفی دارند. همگی صیغه کن و صیغه زاده و خانواده خراب مخفی شده. این میراث شوم همان درخت زقوم (فتنه) است. ۶۰۰ سال قبل از تولد مسیح، نام و خاندان و تبار مریم مشخص بود. اینک صیغه زاده‌های سگ سنی باید ایل‌وتبار و نام مادر هادی یا مهدی را معرفی کنند که در کتاب خدا نیست. چون خدا همانند سگ سنی‌ها ترسو و بزدل نیست که خاندان انبیا را پنهان و مخفی کند اگر چیزی بود در کتاب قرآن قید می‌شد ولی نیست جز درخت زقوم و فتنه الهی.

 

و نيست گناهی برايتان در آنچه كه عرضه ( اعلام ) كرديد به آن از خواستگاری ( نامزد كردن ) زنان يا كتمان ( پنهان ) كرديد در خويشتن ، دانست خداوند [كه] بدرستی شما به زودی ياد ميكنيد ( به خاطر می آوريد ) ايشان را و ليكن وعده ندهيد ( وعده نگذاريد ) ايشان را مخفيانه ای ، مگر اينكه بگوييد سخنی نيكويی را و عزم نكنيد عقد ( بستن ) نكاح را تا [اينكه] برسد نوشته ( عده زنان بيوه ) مهلتش را و بدانيد كه بدرستی خداوند ميداند آنچه را كه در خودتان [است] پس حذر كنيد او را ( بترسيدش ) و بدانيد كه بدرستی خداوند آمرزنده ای بردباری [است]  235 بقره

 

طبق گفته اهل‌سنت ضاله، خود محمد از کلام خدا تخلف و عدول کرده است که نکرده است. بلکه اهل‌سنت دروغگویان پست‌فطرت و فرومایه‌ای هستند. نواده و اولاد علی هم اولاد و نواده پسری محمد محسوب نمی‌شود، بلکه نواده دختری هستند که نبوت و خلافت هم منتقل نمی‌شود، مگر اینکه علی خلیفه یا نبی بوده باشد که نبوده است. چون ادعا نکرده‌اند و محقق هم نشده است. ولی سگ سنی‌ها ادعا و محقق هم شده است. سگ سنی‌ها خلافت محمد را افتخار خود می‌دانند که در واقع حکم سرقت نبوت انبیا را دارد که علی و خاندان صالح علی از این جرم و تخلف به‌دور ماندند.

 

مهدی در دیدگاه اهل سنت:
بنوشته رضا اصلان با توسعه دکترین مهدی در نزد شیعیان، فقه سنت سعی نمود تا از اعتقاد به مهدی فاصله بگیرند. بنوشته مادلونگ با وجود حمایت از اعتقاد به مهدی توسط بعضی محدثین مهم اهل سنت، اعتقاد به مهدی هیچگاه به عنوان مبانی اصلی فقه اهل سنت در نیامده‌است. در اعتقادات اهل سنت به مهدی اشاره شده‌است، ولی به صورت نادر. بسیاری از علمای مشهور اهل سنت مانند محمد غزالی از بحث کردن در مورد این موضوع اجتناب کرده‌اند. البته به گفته مادلونگ این اجتناب کمتر بخاطر عدم اعتقاد به مهدی و بیشتر (بگفته رضا اصلان بخشی) بخاطر برنینگیختن شورش‌ها و جنبش‌های اجتماعی بوده‌است. موارد استثنایی مانند ابن خلدون در کتاب مقدمه وجود دارد که آشکارا با اعتقاد به مهدی مخالفت می‌کند و تمام احادیث مربوط به مهدی را ساختگی می‌داند. در میان محدثین و علمایی که به مهدی پرداخته‌اند. دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. در احادیثی در کتاب‌های اهل سنت مهدی همان عیسی مسیح است، در روایاتی دیگر حرفی از هویت فرد نیست. یا گفته شده‌است که به همراه عیسی قیام می‌کند. همچنین مهدی از نسل حسین، نسل حسن یا فرزند حسن عسکری امام یازدهم شیعیان ذکر شده‌است. در طول تاریخ تا عصر حاضر اهل سنت مناظرات عمیقی بین علمای اهل سنت در مورد نقش منجی‌گونه مهدی و نقش سیاسی او وجود داشته‌است. اما بنوشته سید حسین نصر، اهل سنت معتقدند که مهدی از خاندان پیامبر اسلام با نام «محمد» است و در آخرالزمان به همراه عیسی ظهور می‌کند. وی همچین می‌نویسد که اعتقاد به آمدن مهدی در بین مسلمانان آنچنان قوی است که در طول تاریخ، به خصوص در زمان‌های فشار و سختی، باعث ظهور مدعیان مهدویت شده‌است. همچنین نویسندگان اهل سنت معاصری مانند عبدالمحسن بن حمد العباد، محمد علی الصابونی، عبدالعزیز بن باز در کتاب‌ها و سخنرانی‌های خود به حدیث‌های منسوب به پیامبر اسلام در مورد مهدی و منجی آخر زمان اشاره کرده‌اند و این احادیث را متواتر دانسته‌اند. بنوشته دنیس اسپیلبرگ مفهوم مهدی هر چند از اعتقادات اصلی اهل سنت نیست ولی در طول تاریخ مورد توجه اهل سنت بوده‌است.در سال ۱۸۸۱ محمد احمد در سودان ادعا نمود که مهدی می‌باشد و قیامی را آغاز نمود که تنها در سال ۱۸۹۸ توسط نیروهای بریتانیا سرکوب شد. اعتقاد به مهدویت محرک قیام‌هایی در غرب و شمال آفریقا در قرن نوزدهم بود. در سال ۱۸۴۹ بو زیان قیامی را در الجزایر علیه نظام مالیاتی فرانسویان و اشغال کشورش توسط فرانسویان تحت نام مهدی رهبری نمود.

https://fa.wikipedia.org

 

حالا یک غلطی کردند؛ ولی پشیمانی و جبرانش بی‌فایده شده است. اصلاً و به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانند سروته آن را جمع‌وجور کنند؛ چون همانند تیرهای زهرآگین از هر طرف به سویشان پرتاب می‌شود.

 

«اِسْمُهُ اِسْمِي وَ اِسْمُ اَبِيهِ اِسْمُ اَبِي»

اسمش، اسم من است و اسم پدرش، اسم پدر من می‌باشد.

 

 

محمد بن عبدالله هم به دست فرانسوی‌ها کشته شده است.

یعنی طبق نظر اهل جماعت محمد نه‌تنها از کلام خدا عدول و تمرد کرده؛ بلکه با زن یا دختری قول و قرار ازدواج مخفیانه‌ای گذاشته است و بعد از همخوابگی قبل از نکاح، صاحب اولاد پسری شده که اگر هویت او معلوم می‌شد، مدرک جرمی برای سنگسار خود محمد بوده است و مهدی از این نسل نامشروع مخفی و پنهان خواهد بود. چیز عجیبی هم نیست؛ چون این ادبیات بنی‌اسرائیل و اعراب در مورد انبیا است. بعدها این گفتار اصلاح و مهدی به خاندان حسن بن علی منسوب شده است که به‌هرحال اولاد پسری محمد محسوب نمی‌شوند. بعداً گفته شد که مهدی اولاد علی خواهد بود و این سؤال مهم که چرا خود علی ادعای خلافت و... نکرد و آن را به اولادش واگذار کرد؟ چرا او و اولادش را کشتند؟

چرا این‌گونه می‌شود؟
چون جنس و خاصیت درخت زقوم و فتنه الهی عالی و مؤثر است. شیاطین گروه‌گروه به‌صورت فله‌ای و گله‌ای گمراه و فرزندان آدم را به دنبال خود می‌برند. آنها فکر می‌کنند که ثواب می‌گویند؛ ولی بدترین توهین‌ها را متوجه خدا و انبیا می‌کنند.

طبق باور و کلام و ایمان اهل‌سنت و اهل جماعت، خود مهدی یا هادی صیغه زاده محمد می‌شود و این خیلی افتضاح است. مشکل از زمانی شروع شد که ابوبکر رمال اعلام خلافت کرد و علی و اولاد علی بر او ایراد گرفتند. این چرندیات را اختراع کردند که در آینده اولاد مخفی و پنهان خود محمد که نبی نیست (نامش در کتاب نیست)، اعلام خلافت و منجی گری خواهد کرد. خوب چه اشکالی دارد که اصحاب محمد هم این ادعاها را بکنند. پس تا زمانی که مهدی زاییده نشده است ما هم می‌توانیم ادعای خلافت بکنیم؛ چون در نهایت این خلافت محقق خواهد شد. فرزند رسول یا اصحاب رسول چه فرقی دارند درحالی‌که نبی نیستند. ما مطالبی پوشیده و مخفی یا ناگفتنی خارج از کتاب داریم این خلافت هم یکی از آنها باشد.

 

تکرار قصه‌های یهود گمراه در مورد مسیح کاذب و بازنویسی و بازگویی آن به نام مهدی جعلی:

https://www.aparat.com/v/Rr4ox

https://www.aparat.com/v/1yUWe

https://www.aparat.com/v/m26257u

https://www.youtube.com/watch?v=E4Z6fIOy66M

https://www.youtube.com/watch?v=7JyO-qpCXSA

https://www.youtube.com/watch?v=oDZYfjb94bU

https://www.aparat.com/v/p93e17y

https://www.aparat.com/v/If7Ya

https://www.youtube.com/watch?v=mRl9ZAVmrmQ

https://www.youtube.com/watch?v=MH_O4eeY5A0

https://www.youtube.com/watch?v=cp8k3t2z_m4

https://www.youtube.com/watch?v=jTrjqI7I0m0

https://www.youtube.com/watch?v=G5q5dN9Hx4c

https://www.youtube.com/watch?v=63wWQPnulS0

https://www.youtube.com/watch?v=0XY3pfO_wIM

https://www.youtube.com/watch?v=D1njJVckYik

https://www.youtube.com/watch?v=nfqUsYIgSug

https://www.youtube.com/watch?v=oDZYfjb94bU&t=307s

https://www.youtube.com/watch?v=Kd0kH0gtUJw

https://www.youtube.com/watch?v=_3K2ORegw0g

https://www.youtube.com/watch?v=7UjUCsoOUgc

https://www.youtube.com/watch?v=O4-JKIIqWRE

https://www.aparat.com/v/e87c680

 

ابن تیمیه حرانی (امام جماعت انتحاری) در کتاب "منهاج السنة" می نویسد:

أن الأحادیث التی یحتج بها على خروج المهدی أحادیث صحیحة رواها أبو داود والترمذی وأحمد وغیرهم من حدیث ابن مسعود وغیره

احادیثی که به آن ها برای اثبات خروج مهدی (علیه السلام) استدلال می شود، صحیح هستند. این روایات را ابو داود، ترمزی، احمد و دیگران از ابو مسعود و دیگران نقل کرده اند

منهاج السنة النبویة.ج8 ص254.ط جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة

https://modafeemamat.blog.ir/post/569

 

اینها در کل به‌نوعی اعتراف هستند که محمد نتوانست ما را هدایت کند و از کتاب خدا هم چیزی نفهمیده‌ایم، انشا الله در آینده کسی می‌آید و اولاً ما را هدایت می‌کند ثانیاً به ما توضیح می‌دهد که منظور الله در کتاب قرآن چه بود و ما فعلاً خوار و ذلیل و نادان و جاهل هستیم. حتی نمی‌دانیم در آینده از طرف خدا چه کسی خواهد آمد یا چه اتفاقاتی در انتظار ماست. در میان مسیح و مهدی دچار شک و تردید هستیم.

 

اعراب برای اینکه خلیفه و جانشین انبیا شوند نیاز به مجوز الهی داشتند که این‌چنین مجوزی در کتاب قرآن وجود ندارد؛ بلکه برعکس مسیح به‌عنوان خلیفه و جانشین کل انبیا معرفی و ارائه شده است. علی و اولاد صالح او هم قبول نکردند که اولاً خلیفه شوند ثانیاً با کسی به‌عنوان خلیفه بیعت کرده یا حتی شریک جرم آنها شوند. ازاین‌رو مهدی را خلق کردند تا دستاویزی برای خلافت آنها شود. خداوند هم او را مایه فتنه و امتحان مهلکی برای اعراب کرد. برجام خدا تغییرناپذیر است و اعراب ملزم به تبعیت و پیروی از مسیح هستند که پیروی نخواهند کرد؛ بلکه عصیان و طغیان بزرگی در پیشروی آنهاست. آنها مهدی نامی را در مقابل او الم می‌کنند البته اگر پیدا کردند سلام ما را به ایشان برسانید و بگویید که مسیح در راه و در شرف ظهور است. ناگفته نماند که دانشگاهی انتر درختی فرگشتی هم یک طرف ماجرا است با چیزی به نام روسپی‌خانه اصطلاحاً دانشگاه.

 

 

حتما گرفتيم ميثاق ( عهد و پيمان ) پسران اسرائيل را و ارسال كرديم به سويشان رسولانی را ، هر زمان [كه] آمد ايشان را رسول به آنچه كه هوس ( پسند ) نمی كرد نفسشان ، فرقه ای را تكذيب كردند و فرقه ای را به قتل می رساندند

و حساب ( گمان ) كردند كه نباشند فتنه ای ( مايه امتحانی ) را ، پس كور شدند و كر شدند سپس توبه پذيرفت ( بخشيد ) خداوند برايشان ، سپس كور شدند و كر شدند بسياری از ايشان و خداوند بيناست به آنچه كه عمل می كنند

حتما كفران كرد كسانی كه گفتند بدرستی خداوند اوست مسيح پسر مريم و گفت مسيح [كه] ای پسران اسرائيل عبادت ( بندگی ) كنيد خداوند سرورم را و سرورتان را ، بدرستی او كسی را كه شرك می ورزد به خداوند ، پس حرام ( ممنوع ) كرده است خداوند برايش باغ ( بهشت ) را و ماوايش آتش [است] و نيست برای ظالمان از ياورانی

حتما كفران كرده است كسانی كه گفتند ، بدرستی خداوند سومی ( سومين ) سه تايی ( سه نفر ، سه خدا ) است [منظور جبرئيل يا روح القدس رسول الله است] و نيست از خدايی مگر خدايی واحدی ( تكی ) و اگر نهی نشوند از آنچه كه می گويند ، حتما لمس می كند كسانی را كه كفران كردند از ايشان عذابی دردناكی را

آيا پس توبه نمی كنند به سوی خداوند و آمرزش به طلبندش و خداوند آمرزنده ای مهربانی [است]

نيست مسيح پسر مريم مگر رسولی [كه] سپری گشت از قبلش رسولان و مادرش راستگويی ( صديقی ، درست عملی ) [بود] ، می خورده اند آن دو ( مريم و عيسی رسول الله ) طعام را ، بنگر [كه] چگونه مبين ( آشكار ) می كنيم برايشان آيات را ، سپس بنگر [كه] كجا دروغ پردازی می كنند

بگو آيا عبادت ( بندگی ) می كنيد از غير خداوند آنچه را كه مالك نمی باشد برايتان ضرری و نه نفعی را و خداوند اوست شنوای دانا

بگو ای اهل كتاب ، غلو ( اغراق ، بزرگ گويی ) نكنيد در دينتان بدون حق ( نا حق ) و تبعيت نكنيد هواهای ( اميال )  قومی را [كه] گمراه شدند از قبل و گمراه كردند بسياری را و گمراه شدند از راست ( درست ) راهی 77 مائده

 

داش مهدی هم فتنه مهلک برای سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها است البته برای انکار مسیح و ستیزه‌جوی با ایشان در آینده خیلی نزدیک.

 

هادی قلابی اهل‌سنت و مهدی جعلی مهدویت = آلترناتیو عیسای حقیقی = ضد مسیح واقعی = جریان انحرافی جهت ایجاد اختلال در برجام الهی

سنت = یهودیت عربی
مهدویت = صهیونیسم پارسی

هادی قلابی اهل‌سنت = مسیح جعلی یهودیت
مهدی جعلی مهدویت = عیسای تقلبی نصرانیت

 

شرع ( وضع قانون ، حكم ) كرد برای شما از دين  آنچه را كه توصيه كرد به آن نوح را ، آنچه را كه وحی كرديم به جانبت و آنچه را كه توصيه كرديم به ابراهيم و موسی و عيسی ، كه به پا داريد دين را و متفرق نشويد در آن ، بزرگ ( گران و سنگين ) آمد برای مشركين آنچه را كه می خوانی ايشان را به سويش ، خداوند برگزيند ( اجابت ميكند ) به سويش كسی را كه ميخواهد و هدايت ميكند به سويش كسی را كه انابه ميكند ( برميگردد ، توبه ميكند )

و متفرق نشدند مگر از بعد آنچه كه آمد ايشان را دانش ، اجحافی ( جفايی ) مابينشان و اگر نبود كلمه ای كه سبقت گرفت از سرورت به سوی اجلی ( موعدی ) معلومی ، حتما مقتضی ميشد بين ايشان و بدرستی كسانی كه وارث شدند كتاب را از بعد ايشان ، حتما در شكی از آن مرددی ( مشكوك و دو دلی ) [هستند]

پس برای آن ، پس بخوان و استقامت كن ، همچنانكه فرمان يافتی و تبعيت نكن هواهايشان ( خواسته های دلشان را ) و بگو ايمان آوردم به آنچه كه نازل كرد خداوند از كتابی و فرمان يافتم برای اينكه عدالت كنم بين شما ، خداوند سرور ما و سرور شماست ، برای ما اعمالمان و برای شماست اعمالتان ، نيست حجتی مابين ما و مابين شما ، خداوند جمع ميكند مابين ما را و به سوی اوست سرنوشت ( اختتاميه ، عاقبت )

و كسانی كه مجادله ( ستيزه ) ميكنند در [مورد] خداوند از بعد آنچه كه اجابت شد برايش ، حجتشان مردودی [است] نزد سرورشان و برايشان خشمی و برايشان عذابی شديدی [است]

خداوند كسيست كه نازل كرد كتاب را به حق و ميزان ( عدل ، انصاف ) و چه دانی تو شايد كه ساعت نزديكی [باشد]

عجله ميكند به آن كسانی كه ايمان ندارند به آن و كسانی كه ايمان آوردند بيمناكانند از آن و ميدانند بدرستی آن حق [است] ، هشيار باشيد بدرستی كسانی كه مرددند ( مشكوكند )  در [مورد] ساعت ، حتما در گمراهی دوری [هستند] 18 شوری

 

کلیه مطالب درست و نادرستی که سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها از دین خدا قرقره می‌کنند ۲۰۲۴ سال پیش یعنی ۶۰۰ سال قبل از تولد محمد، به‌صورت دست‌اول به خود مسیح وحی شده است و کلیه مطالب کتاب قرآن برای مسیح چیز جدید و عجیبی هم نیست؛ چون در تاریخ یهودیت و زمان حیات خودش تکرار شده است. مسیح همان‌گونه که با تورات و انجیل آشناست با کتاب قرآن هم آشنایی کاملی دارد و هیچ نیازی نیست که این دو گروه و فرقه ضاله برای مسیح، آلترناتیوی از نژاد محمد اتخاذ کنند؛ چون نژاد محمد از نژاد خود مسیح و انبیا سابق است.

ما قرار داديم آن را قرآنی عربی ، باشد برای شما [كه] عقل ( انديشه ) كنيد 3

و بدرستی آن در مادر كتاب نزد ماست ، حتما بلند مرتبه ای حكيمی [می باشد]

آيا پس بزنيم از شما تذكر را به كناری ( از يادآوری صرفنظر كنيم ) [چرا] كه شماييد قومی اسراف كنندگان

و چه بسيار ارسال كرديم از نبی ( خبر رسانی ) در گذشتگان ( اولی ها و بدوی ها )

و نمی آيد ايشان را از نبی ( پيغامبری ) مگر اينكه به آن تمسخر ميكردند 7 زخرف

عیسی ابن مریم به ام‌الکتاب دسترسی کاملی دارد، دست شما به کجا بند شده است که این‌چنین یاوه‌گویی می‌کنید؟

 

آشغال مهدوی = غلات شیعه

 

غالیان، جمع غالی، افرادی هستند که به امام علی(ع) و فرزندان وی (امامان شیعه)، نسبت خدایی یا نبوت می‌دهند و در توصیف آنان، از جهت برتری در دین و دنیا، از حد و اندازه گذشته و طریق افراط پیموده‌اند. در آثار مربوط به فرقه‌شناسی، درباره تاریخچه پیدایش فرقه‌های غالی و اعتقادات آنان بحث شده است. به باور محققان، غالیان با مشغول کردن اذهان امامان شیعه به خود، جذب شیعیان ساده‌دل به‌سوی خود و ایجاد تفرقه در صفوف شیعیان، موجب هدردادن نیروهای شیعه شدند و ضربه‌های جبران‌ناپذیری به مذهب شیعه وارد ساختند. مهدوی یک غالی و آشغال است.

 

و زمانی که زده شد پسر مریم [را] مثالی (پند و اندرزی) ، آنگاه قوم تو از او باز می‌دارند (منع می‌کنند) ۵۷

و گفتند آیا خدایان ما بهتری [هستند] یا او، نزدند آن [مثال] را برایت مگر [به] جدال (ستیزه) ، بلکه ایشان‌اند قومی خصومت (دشمنی و گینه) کنندگان ۵۸ زخرف

 

این یک واقعیت و حقیقت تلخ است؛ چون زمانی که نام مسیح به نیکی ذکر می‌شود، مقعد اعراب و اسرائیل و سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها دچار زخم و عفونت شدید و سوزش و خونریزی یا پارگی می‌شود (هموروئید - فیستول). ازاین‌رو هادی یا مهدی به‌نوعی مرحم و مسکنی موقتی برای درد و مرض آنها محسوب می‌شود که البته درد آنها نیاز به جراحی دارد که بعد از ظهور مسیح این جراحی توسط مگاگ انجام خواهد شد.

 

جهاد حوزوی و آخوندی یا مولوی و ماموستایی چیست؟

انگل‌های مدارس دینی سنت و مهدویت از کتاب خدا قرآن هیچ نمی‌دانند و نمی‌توانند چیزی از آن درک کنند در نتیجه علاقه شدیدی به کتب فلسفی یهود و نصارا دارند؛ چون انسانی بوده و برای آنها قابل‌فهم و درک است. ازاین‌رو سعی کردند جای کاراکترهای دینی و مذهبی و اقوام و نژادها و ملل را جابه‌جا و جایگزین کنند. ابوبکر، عمر، عثمان، علی، معاویه و بنی‌امیه حتی فرزندان صالح علی جانشین شخصیت‌های قبلی می‌شود و خودشان جایگزین یهود و نصارا. البته این قصه‌ها را نیز به محمد و علی و اولادش نسبت داده و جعل احادیث و روایات می‌کنند. چنانچه که گویا آنها از کتب یهود و نصارا به‌عنوان حل‌المسائل و کمک‌درسی استفاده کرده‌اند. این جریان تا جایی ادامه پیدا می‌کند که همگی آنها ضد مسیح شده و با خود مسیح وارد جنگ و جهاد می‌شوند؛ یعنی دشمنی و خصومت با یک نبی و رسول. آن هم با مسیح واقعی و حقیقی و نه عیسای تقلبی یهود و نصارا. چون مشابه آن مسیح تقلبی را برای خود ساخته‌وپرداخته‌اند.


تقریباً تمامی احادیث و روایات مطابق با تورات و انجیل جعلی و تحریف شده شکل‌گرفته‌اند که توسط خود الله باطل و مردود اعلام شده‌اند. پس تمامی این احادیث و روایات نیز باطل هستند؛ چون ریشه قرآنی ندارند. بلکه ریشه آنها در میان افسانه‌های خام و باطل یهود و نصارا است که به نبی و ... تهمت و بهتان زده شده است.

 

آخوند و ملای مهدوی و مولوی و ماموستای سگ سنی، به‌نوعی انگل و ناقل بیماری از یهودیت و نصرانیت به سنت و مهدویت هستند. آنها تمامی مطالب کتب و فلسفه و مکتب و مذهب و... در کل گمراهی قبل اسلام را تغییر شکل و فرم داده و به پیروان خودشان انتقال می‌دهند و زمانی که با کتاب قرآن تعارض پیدا می‌کنند آن را به‌عنوان حدیث و روایت به خود محمد، علی و اولاد صالح تهمت و بهتان می‌زنند. ازاین‌رو خواندن کتب عهد قدیم و جدید را برای پیروانشان ممنوع کرده‌اند. این در حالی است که تمام گند و گوه آنها در همان کتب قبل اسلام است که می‌خواهند جلوی رسوایی خودشان را بگیرند.

پادشاه و منجی اصلی (دست اول) در آن کتب، مسیح معرفی شده است. آنها پادشاه و منجی فرعی (دست دوم) را مهدی معرفی کردند. خوب خیلی طبیعی است که مهدوی و سنی گمراه شده با خواندن آن کتب به منجی و پادشاه اصلی (دست اول) رجوع کند و فرعی (دست دوم) را رها کند. ولی پادشاهی و منجی گری کلاً دروغ بوده و با کتاب و کلام خدا در تعارض است چه مسیح بوده باشد چه اینکه مهدی شود. مدل‌سازی عربی و پارسی یا بومی‌سازی شده اسلامی و شرعی شده آن هم باطل بوده و مورد قبول نیست. تأکید خدا به مسیح به‌عنوان نبی و خبررسان یا نشانه شروع قیامت است.

 

در یک جمله کوتاه خلاصه کنیم اینکه خداوند مسیح را قبض روح کرد و محمد را به نبوت و رسالت جانشین و خلیفه عیسی کرد. اینک محمد فوت کرده و از دنیا به رفته و در آینده خداوند مسیح را جانشین و خلیفه محمد در رسالت و نبوت می‌کند. علی و اولاد صالح علی هم اعلام خلافت نکردند؛ یعنی خلیفه محمد یا عیسی نشدند و خلافتشان نیز محقق و عملی نشد. با خلفا بیعت نکردند؛ یعنی خلافت آنها را تأیید و تجویز نکردند. در خلافت با آنها نیز شریک جرم نشدند. بحث و مجادله سنت و مهدویت جدالی باطل و پایان‌یافته است. خداوند در روز قیامت مابین آنها داوری می‌کند. همان‌طور که در میان یهود و نصارا داوری خواهد کرد. چون آنها نیز دعوا و مجادلات مشابهی داشتند.

 

و گفت يهود [كه] نيست نصاری بر چيزی و گفت نصاری نيست يهود بر چيزی و [حال آنكه] ايشان تلاوت ميكنند كتاب را ، آنچنان گفت كسانی كه نميدانند همانند گفتارشان ، پس خداوند داوری ميكند مابينشان روز قيامت در آنچه كه در [مورد] آن اختلاف ميكردند 113 بقره

و آنچه را كه اختلاف كرديد در [مورد] آن از چيزی ، پس حكمش ( رای آن ) به جانب خداوند است ، آن خداوند شما سرورم برای او توكل كردم و به سوی او باز ميگردم ( توبه ميكنم ، انابه ميكنم ) 10 شوری

 

بدرستی سرور تو قضاوت ميكند مابين ايشان به حكمش و اوست قدرتمند دانا 78 نمل

 

بود انسيان ( مردم ) امتی تكی ، پس مبعوث كرد خداوند انبياء را بشارت دهندگان و هشدار دهندگان و نازل كرد همراه ايشان كتاب را به حق ، برای اينكه حكم ( داوری و قضاوت ) كند مابين انسيان ( مردم ) در آنچه كه اختلاف كردند در آن و اختلاف نكرد در آن ، مگر كسانی كه داده شدند آن را از بعد آنچه كه آمد ايشان را بينات ( دلايل آشكار ) ستمی ( اجحافی ) مابينشان ، پس هدايت كند خداوند كسانی را كه ايمان آوردند برای آنچه كه اختلاف كردند در آن از حق به اذنش و خداوند هدايت ميكند كسی را كه ميخواهد به سوی راهی مستقيمی ( پايداری ) 213 بقره

 

و حتما ارسال كرده ايم رسولانی را از قبل تو ، از ايشان كسيست  كه حكايت كرديم برايت و از ايشان كسی است كه حكايت نكرديم برايت و [شايسته] نبود برای رسولی كه بياورد به آيه ای را مگر به اذن خداوند ، پس آنگاه كه آيد فرمان خداوند قضاوت شود به حق و خسران ( ضرر ) كند آنجا بطلان گران 78 غافر

 

توله‌های نامشروع مهدوی ولگرد خیابانی علاف چنین می‌پندارند که اعتقاد و باور به مهدی فقط مختص و در میان آنهاست. درحالی‌که نمی‌دانند سگ‌توله‌های وهابی سگ سنی (شاگردان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب) اعتقادات و باورهای عمیق‌تری نسبت به آنها دارند. منتها با مدل و نقش‌ونگار و اهداف دیگر. آنها نمی‌توانند یک به هزار اعمال آنها را انجام دهند من‌جمله داعشی‌ها.

 

أن الأحادیث التی یحتج بها على خروج المهدی أحادیث صحیحة رواها أبو داود والترمذی وأحمد وغیرهم من حدیث ابن مسعود وغیره

احادیثی که به آن ها برای اثبات خروج مهدی (علیه السلام) استدلال می شود، صحیح هستند. این روایات را ابو داود، ترمزی، احمد و دیگران از ابو مسعود و دیگران نقل کرده اند. (ابن تیمیه)

 

محمد بن عبدالله القحطانی (۱۹۵۶–۱۹۷۹) فرمانده گروهی بود که در سال ۱۴۰۰ هجری قمری در جریان تصرف مسجدالحرام شرکت داشتند. القحطانی خود را مهدی موعود خوانده و حاضرین در مسجدالحرام را به بیعت با خود فراخواند.

تولد و تحصیلات

محمد بن عبدالله الترکی القحطانی در ۱۹۵۶ به دنیا آمد. وی در دانشگاه علوم اسلامی الامام محمد بن سعود در ریاض تحصیل‌کرده و امام جماعت و خطیب مسجد الرویل بود. او از شاگردان شیخ عبدالعزیز بن محمد باز مفتی بزرگ عربستان بود. بنا به روایت برادر او خاندان قحطانی از سادات مصر بودند که همراه با ترک‌های عثمانی به عربستان آمده و جزئی از قبیله قحطانی شده و به الترکی معروف بودند.

حضور در جماعت جهیمانیه

محمد بن عبدالله الترکی تحت‌تأثیر برادر همسرش جهیمان العتیبی رهبر این گروه قرار گرفته و به عضویت در این گروه درآمد. این گروه دیدگاهی سخت و خشک از قرائت سلفی داشتند. رساله «البیان و التفصیل فی معرفه الدلیل» از رساله‌های این گروه اوست.

ادعای مهدویت

در خصوص اعلام مهدویت القحطانی، حزیمی چنین نقل کرده است:

«من از محمد بن عبدالله القحطانی پرسیدم آیا تو مطمئن هستی که مهدی هستی؟ او در جواب گفت: من اول دربارهٔ آنچه اخوان درباره مهدی بودن من می‌گفتند قانع نشدم. اما بعد از مدتی از آنها جدا شده و بارها از خداوند طلب خیر کردم و در یک شب سینه من برای این عمل انشراح پیدا کرد. من از او پرسیدم: چه کسی برای بار اول اشاره کرد که تو مهدی هستی؟ او گفت: قبل از اینکه ما به اخوان بپیوندیم این فکر در نزد بعضی از اخوان در مسجد الرویل وجود داشت و گاهی آن را بیان می‌کردند و من در درون خود به این حرف‌ها می‌خندیدم و آن را شوخی تلقی می‌کردم تا اینکه رؤیاها به حد تواتر رسید و از آن زمان آنها را جدی گرفتم»

تصرف مسجدالحرام

بعد از اعلام محمد الترکی به‌عنوان مهدی موعود در اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری گروه جماعت سلفی محتسبه (جهیمانیه) برای اعلام مهدویت او اقدام به تصرف مسجدالحرام کرده تا همانند روایات او در کنار کعبه و حجرالاسود خطبه خود را خوانده و مردم را به بیعت فراخواند.

کشته‌شدن

 

در جریان این تصرف که ۱۴ روز به طول انجامید محمد بن عبدالله بر اثر نارنجک کشته شد.

 

مهدوی ها در نزد این جانوران، مارمولک هم نیستند.

صهیونیست‌های یهودی به مسیح کافر نیستند؛ بلکه به مدل با تعاریف اسرائیلی آن باور دارند که در آینده متولد خواهد شد و نصرانی‌ها نیز به مسیح باور دارند؛ اما مدلی با تعاریف کلیسای رومی. سگ سنی‌های وهابی نیز به مهدی باور و ایمان کاملی دارند منتها با مدل و تعاریف عربی که در آینده زاییده خواهد شد و مسلماً آشغال مهدوی ها نیز به او باور دارند؛ اما با مدلی پارسی یا هخامنشی. اما کوچک‌ترین درگیری و اختلاف سلیقه و نظر باعث می‌شود که اورشلیم و مکه تبدیل به حمام خون شود. هر چهار گروه هم در نهایت وارد جهنم می‌شوند؛ چون تعاریف و مدل صحیح و درستی در دست ندارند. همگی ساختگی و جعلی و تقلبی است برای خودخواهی و خودپرستی خودشان. یعنی برتری‌جویی نسبت به سایرین.

 

کلاشنیکف (به‌طور خلاصه: کلاش) (به روسی: калашников، آوانگاری: kalashnikov) (همچنین شناخته شده با نام کِلاشْنیکُف) خانواده‌ای از تفنگ‌های تهاجمی با «آتش تحت اختیار» است که میخائیل کلاشنیکف آن را تولید کرده است. این سلاح با فشنگ‌های کالیبر ۳۹×۷٫۶۲ تغذیه می‌شود و با فشار غیرمستقیم گاز باروت فیضی مسلح می‌شود و دارای برگه ناظم آتش سه وضعیتی است که سلاح را به ترتیب (از بالا به پایین) به سه حالت ضامن، رگبار (خودکار) و تک تیر (نیمه خودکار) درمی‌آورد.

 

 

تا قبل از جنگ ایران و عراق هیچ‌گونه سلاح روسی در ایران وجود نداشت؛ بلکه بعد از شروع جنگ این گونه سلاح‌های روسی به غنیمت گرفته شد و کاربرد پیدا کرد و بعدها ایران اقدام به واردکردن سلاح و مهمات روسی کرد. ممکن است کارشناسان و خط تولیدی هم از کره شمالی، آلمان شرقی، چین، ویتنام و حتی خود روسیه هم وارد ایران شده باشند. اصلاً موجود و مخلوقی به نام مهدی در جهان تشیع وجود نداشته است؛ بلکه مهدی از جهان سنت وارد شده و توسط راهبان و رهبان یهودی و نصرانی توسعه و تکامل‌یافته است تا بر علیه خود اهل‌سنت مورداستفاده قرار گیرد همان‌طور که سلاح‌های روسی بر علیه ارتش بعثی مورداستفاده قرار گرفت. یعنی اعراب سنی مهدی را اختراع و ابداع کردند که به جنگ مسیح و یهود و نصارا بروند؛ ولی غلات شیعه آن را غنیمت گرفته و توسط کارشناسان یهود و نصارا توسعه و تکامل دادند تا بر علیه خودشان مورداستفاده قرار دهند.

چرندیات و مزخرفاتی که توسط اهل‌سنت به محمد نسبت‌داده‌شده را احادیث صحیح و معتبر می‌نامند؛ ولی توسعه و تکامل‌یافته آن احادیث توسط غلات شیعه، احادیث نامعتبر یا ضعیف یا غیرصحیح خوانده می‌شود. درصورتی‌که همگی آنها یک مفهوم چرند و غلط یا دروغ را می‌رسانند.

 

کلاشینکف وطنی چه ویژگی هایی دارند ؟ ایران چه بروز رسانی در کلاشینکف انجام داده ؟

https://www.aparat.com/v/h47b0r1

 

مهدی سنی = مدل و سبک مسیح اسرائیلی
مهدی مهدوی = مدل و سبک رومی

 

هشدار:

ظهور و نزول منجی آخرالزمان و عدالت یا دادگستری، برپایی حکومت جهانی و... در کل حقه، ترفند، مکر و حیله شیاطین است تا خودشان و دیگران را فریب دهند و از روز مرگ یا قیامت کبری غافل شوند و به‌راحتی و با خیال خوش و شیرین به دنبال اهداف طاغوتی خود باشند، من‌جمله کسب قدرت، ثروت و شهوت (جهان‌گشایی). مسیح قلابی اسرائیلی یا رومی و مهدی جعلی عربی یا پارسی صرفاً دست آویز و ملعبه‌ای بیش نیستند که درست همانند یک سلاح جنگی فلسفی و ایدئولوژیک یا مکتبی و مذهبی عمل می‌کنند. دو واقعه مرگ و روز قیامت شما را غافلگیر خواهد کرد و هیچ فرصت بازگشت یا توبه‌ای نخواهید داشت. صرفاً در خواب و رویا و خیال باطل خود بازیگوشی می‌کنید و بسیار سخت گوشمالی و تنبیه و مجازات خواهید شد.

 

در آیات ۱۱ مزمل، ۵۱ اسراء، ۱۸ غافر، ۱۷ شوری، ۷۷ نحل، ۱ انبیا، ۷ معارج، ۴۰ نبأ و ۶۳ احزاب، خداوند اشاره‌به‌نزدیک بودن واقعه قیامت دارد.

در آیات ۲۵ جن، ۶۵، ۷۲ نمل، ۳۴ لقمان، ۴۷ فصلت، ۸۵ زخرف، ۲۳ احقاف، ۱۰۹ انبیا، ۲۷ ملک و ۴۶ نازعات، خداوند اشاره به مخفی و پوشیده بودن ساعت قیامت از همگان دارد و اینکه دانش محاسبه آن صرفاً در نزد خداوند است.

در آیات ۱۲۹ طه، ۹۹ اسراء، ۲۹، ۳۰ سبا، ۱۴ شوری، ۵۸ کهف، ۶۱ نحل، ۴ نوح، ۱۰ ابراهیم و ۸ روم، خداوند اشاره به از پیش تعیین و مقرر شدن زمان قیامت دارد که در آن هیچ تعجیل و یا تأخیری نخواهد داشت، همچنین است زمان مرگ و انقراض اقوام و ملل.

در آیات ۲۰۳ شعرا، ۱۰۷ یوسف، ۳۱ انعام، ۴۰ انبیا، ۵۳ عنکبوت و ۵۵ حج،  خداوند اشاره به غافلگیر کردن به‌وسیله قیامت دارد.

 

از همه بدتر اشاره به حمله‌ای بسیار گسترده دارد تا اینکه نسل نوع بشر در روی سیاره زمین به‌کلی نابود و منقرض شود (روز انتقام)

 

بلکه ایشان در شکی سرگرم‌اند (بازیگوشی می‌کنند) ۹

پس منتظر (مراقب) باش روزی را [که] می‌آورد آسمان به دخانی (دودی، ماده تاریکی، ماده سیاهی) آشکاری ۱۰

می‌پوشاند انسیان (مردم) را، این است عذابی دردناکی ۱۱

[می‌گویند] سرور ما، برطرف کن (بازکن، بگشای) از ما عذاب را، ماییم ایمان‌آورندگان ۱۲

کجا برایشان ذکری است و [درحالی‌که] آمده است ایشان را رسولی آشکاری ۱۳

سپس رو برگردانند از او و گویند آموخته‌ای (درس یاد گرفته‌ای) مجنونی [دیوانه‌ای است] ۱۴

ماییم برطرف‌کننده عذاب اندکی (زمانی) را، به‌درستی شمایید عودت (بازگشت و تکرار) کنندگان ۱۵

روزی که حمله می‌کنیم، هجوم بزرگ را، ماییم انتقام گیرندگان ۱۶ دخان

 

یهود بر این باور است که مسیح ابن مریم قبلی دروغگو و شیاد بود، چون نتوانست یا نخواست که خواسته‌های ما را برآورده کند (پادشاه یهود، منجی، عدالت‌گستر و...). پس او را مصلوب و حذفش کردیم. سگ سنی‌ها نیز بر این باور هستند که محمد ابن عبدالله دروغگو و شیاد بود و با کمک فرانسوی‌ها او را در کعبه کشتیم. پس اینک خودتان با خدایتان تنها ماندید اگر می‌توانید به خود خدا آسیبی برسانید. اینکه مسیح و محمد ابن عبدالله طبق مدل و خواست سفارشی و طراحی شما در آینده متولد خواهند شد، خودفریبی بیش نیست. پس به همان خیال باشید تا به درک واصل شوید؛ چون آنها مدل حقیقی خودشان را دارند. اما نصرانی‌ها و مهدوی ها که مدعی هستند این مأموریت آنها به آینده موکول شده است (فاز دوم). اولاً هیچ مأموریتی به عهده مهدی نیست، ثانیاً مأموریت مسیح صرفاً ابلاغ شروع قیامت و کم‌کردن شما در روی زمین است. همگی شما به درک واصل می‌شوید و فقط خود مسیح در روی سیاره زمین باقی خواهد ماند. پس مسیح حکم کشتار و قتل‌عام شما را از طرف خدا در دست دارد و به همراه ملائکه این حکم را اجرا و جاری خواهد کرد و شما گوسفندان قربانی بیش نیستید. خود مسیح هم توسط خدا قبض روح خواهد شد. خلاص همه چیز تکمیله برای آن حمله و هجوم بزرگ (یوم الانتقام).

نصرانی‌ها در ابتدا مشرک یا کافر نبودند؛ بلکه مؤمن و یکتاپرست (مسلمان) بودند؛ چون مسیح زنده و در میان آنها بود. همه کار و عقیده مسیح را الگوبرداری و تکرار می‌کردند. ولی زمانی که مسیح از میان آنها برفت، یهودیان آنها را گمراه کردند که مسیح دروغین و کاذب شما صفات وصف شده در کتب ما را نداشت. ازاین‌رو او را کشتیم و حذفش کردیم. آنها هم در جواب می‌گفتند که مسیح به ما گفت که آن توصیفات، شیطانی است و متعلق به مسیح کاذب و دروغین (الدجال المسیح) یهود. مراقب باشید که آنها شما را فریب ندهند. اما بعد از گسترش نصرانیت در میان رومیان، کلیسای رومی، مسیحیت را تملک کرد و مریم و مسیح و روح‌القدس را جایگزین خدایان باطل باستانی خودشان کردند. این بار فلاسفه رومی نه‌تنها توصیفات یهود را پسندیده و شامل مسیح کردند؛ بلکه خیلی از توصیفات شیطانی دیگر را نیز خودشان نوشتند و به مسیح نسبت دادند و فرمان دادند که به کتب عهد قدیم و جدید افزوده شود، وگرنه راهبان و بزرگان بنی‌اسرائیل کشته و مجازات می‌شدند.

هر بار که فلاسفه یهود با آنها مجادله می‌کردند، فلاسفه رومی در جواب می‌گفتند که تمامی آن مطالب و پیشگویی‌ها در مورد مسیح درست است؛ اما به فاز دوم و ظهور و زنده شدن مجدد مسیح مربوط می‌شود. چرا؟ چون یونانیان و رومیان استادان برجسته فلسفه بودند و فلاسفه یهود مابین آنها مارمولکی بیش نبودند. فلاسفه یهود در نهایت چیزی که می‌گفتند اینکه مسیح واقعی ما در آینده، طبق پیشگویی کتاب متولد خواهد شد و تمام فلسفه شما در مورد مسیح درگذشته باطل است. بعداً شروع می‌کردند به فحاشی و ناسزاگفتن و تهمت و بهتان‌زدن به مریم و مسیح سابق و رومیان نیز آنها را شکم پاره و جنین فرزندانشان را خارج می‌کردند که بعدها جنگجویان صلیبی نام گرفتند و اورشلیم را فتح کرده و بنی‌اسرائیل را به اسارت بردند. حرف آخر فلاسفه رومی این بود که مسیح نمرده است و در میان ما جاودانه شده و ما نیز فرامین او را اجرا می‌کنیم. مگر کسی می‌تواند با فلسفه یونانی و رومی یعنی مادر فلسفه جهانی دهان‌به‌دهان شود.

شیعیان در ابتدا مشرک یا کافر نبودند؛ بلکه مؤمن و یکتاپرست (مسلمان) بودند؛ چون محمد، علی و اولاد صالحش زنده و در میان آنها بودند. همه کار و عقیده آنها را الگوبرداری و تکرار می‌کردند. ولی زمانی که آنها از میان برفتند، سگ سنی‌ها آنها را گمراه کردند که علی و اولاد دروغین و کاذب شما صفات وصف شده در مورد هادی در کتب احادیث نبوی ما را نداشتند. ازاین‌رو آنها را کشتیم و حذفشان کردیم. شیعیان هم در جواب می‌گفتند که امامان به ما گفتند که آن توصیفات، شیطانی است و متعلق به مهدی کاذب و دروغین (الدجال المهدی) اهل‌سنت است. مراقب باشید که آنها شما را فریب ندهند. اما بعد از گسترش اسلام و تشیع در میان پارسیان، کنیسه‌های زرتشتی، اسلام و تشیع را تملک کردند و محمد و اهل‌بیتش را جایگزین خدایان باطل باستانی خودشان کردند. من‌جمله ایندرا یا آندره آنکه از ران مادر زاییده شده است. این بار فلاسفه پارس نه‌تنها توصیفات اهل سنت را پسندیده و شامل ایشان کردند؛ بلکه خیلی از توصیفات شیطانی دیگر را نیز خودشان نوشتند و به مهدی نسبت دادند و فرمان دادند که به کتب دینی و مذهبی افزوده شود، وگرنه راهبان و بزرگان اهل سنت کشته و مجازات می‌شدند. پارسیان و رومیان از گذشته بر سر خدایانشان سگ و گربه بوده و سر جنگ داشتند؛ اما سیاست و راهبرد فلسفی رومیان را پسندیدند که چگونه نصرانیت را به تملک و کنترل خود درآورده‌اند و با کپی برابر همان فلسفه، دین اسلام و مکتب تشیع را به تملک و کنترل خود در آوردند؛ چون شاهد بودند که مردم، باور بهتر و بیشتری به خدا و انبیا و کتب آسمانی حتی صالحان دارند. ازاین‌رو مشکلات روز شما به خدا و اسلام مربوط نمی‌شود؛ بلکه تاوان اجدادی شماست که باید آنها را ریشه‌یابی و اصلاح کنید. وگرنه روزبه‌روز احوالاتتان بدتر و شوم‌تر می‌شود.

ناگفته نماند که رومیان فیلسوفان متبحر و چیره‌دستی بودند و خیلی سریع یهودیان را خوار و ذلیل و زمین‌گیر کردند؛ چون کتب آسمانی به‌تمامی تحریف شده بود. کتاب قرآن هم اگر تحریف می‌شد، مهدوی ها به همان قدرت و نفوذ می‌رسیدند؛ ولی قرآن تحریف نشد و نصرانیت سقوط کرد و یهودیت مجدداً توانست که ریشه بگستراند و اهل‌سنت هم پابرجا بمانند؛ ولی اگر قرآن تحریف می‌شد، هم اینک مهدوی ها بر تمامی مذاهب ابراهیمی چیره و غلبه می‌کردند. علت بر اینکه خیلی‌ها از یهودیت و نصرانیت به مهدویت مهاجرت می‌کردند و مهدوی ها پارس را در کنترل خود داشتند، درحالی‌که روم شکست‌خورده و تجزیه شده بود. خیلی از مسلمان عربستان هم شیعه یا مهدوی بودند که با پارسیان متحد و هم‌پیمان هم می‌شدند چه برسد به هم رزم یا نیروی جهادی. آرزویی که هم اینک مهدویت در اندیشه خود دارد؛ ولی قرآن مانع آن می‌شود؛ چون خداوند اهداف دیگری دارد. چهار مذهب در ظاهر ابراهیمی باید صاحب و مالک طاغوت بوده باشند تا به دست خدا خوار و ذلیل و زمین‌گیر شوند. این بار نوبت خود شخص خداست و نه کس یا مذهب دیگری.

 

خلاصه و چکیده مذاهب در ظاهر ابراهیمی ولی در باطن شیطانی:

۲۰۲۴ سال است که یهودیان بر این ادعا هستند که مسیح فعلاً به دنیا نیامده است؛ ولی نصرانی‌ها باور دارند که مسیح زاده شده است و با یکدیگر سر جنگ و خونریزی دارند. ۱۴۰۰ سال است که سگ سنی‌ها بر این ادعا هستند که مهدی فعلاً به دنیا نیامده است؛ ولی مهدوی ها باور دارند که مهدی زاده شده است و با یکدیگر سر جنگ و خونریزی دارند. جالب است که بر سر مسیح و مهدی نیز همگی با هم درگیر و سر جنگ و خونریزی دارند؛ چون بر سر پادشاهی، منجی گری و عدالت‌گستری هر کدام اختلاف است. اما هدف چیست؟ هدف کسب مجوز غیرقانونی و ناشرعی برای طاغوت پرستی و تملک و تصرف سیاره زمین با تمامی قدرت و ثروت و شهوتش است.

 

چرا این‌گونه می‌شود؟

چون آنها بدوی و پابرهنه وحشی هستند و توان و لیاقت و شعور فهم و درک خدا، ملائکه، انبیا، کتب آسمانی، دین خدا یعنی اسلام، صالحان، قیامت و... را ندارند و نهایت فهم و شعورشان چیزی در مایه همنوع پرستی است. از بت‌پرستی به انسان یا جد پرستی (خودخواهی، خودپرستی) رسیده‌اند. در این میان کفار و منافقین خرمگس معرکه هستند.

 

یعقوب یا اسرائیل ۱۲ پسر داشت که به بنی‌اسرائیل مشهور شدند؛ ولی آنها از روی حسادت و کینه، یوسف نبی را درون چاه افکندند. اینک این سؤال مطرح می‌شود که آیا علی و اولاد صالحش از حسادت و کینه، مسیح نبی (پسر عمویشان) را درون چاه انداخته‌اند؟ جواب منفی است؛ بلکه سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها از روی حسادت و کینه، مسیح را درون چاه جهالت خود افکنده‌اند، همچنین مهدی عزیزدردانه خودشان را چون خودشان درون چاه جهالت و گمراهی گرفتار شدند.

 

سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها بر این باورند که مسیح بعد از ظهور تابع شریعت محمد خواهد شد. یعنی منظور این کثافت‌ها این است که مسیح در گذشته یهودی یا ارمنی بوده است و در آینده مسلمان خواهد شد.

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ ﴿۱۳﴾ شوری

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾ آل عمران

 

آنها نمی‌دانند که زنان و دخترانشان در کدام زمان - مکان زیر خوابه چه کسانی شده‌اند. جالب است که در مورد دین و شریعت مسیح اظهارنظر می‌کنند. به این زنازادگان باید گوشزد کرد که خود محمد پیرو شریعت و دین مسیح شده و مسلمان شده است. ۶۰۰ سال قبل از اینکه محمد به دنیا آمده و مسلمان شود، مسیح خودش مسلمان زاده و یکتاپرست بوده است. چه کسی را پیرو دین و شریعت چه کسی می‌کنید درحالی‌که دین و شریعت تمامی انبیا اسلام بوده است.

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾ بقره

 

اسلام واقعی و حقیقی را باید از مسیح آموخت نه از یک‌مشت حرام‌زاده بی‌اصل‌ونسب به نام سنی یا مهدوی.

 

 

تمامی سعی و تلاش سگ سنی‌ها و مهدوی های ولد زنا این است که محمد را به‌عنوان رهبر یک جنبش فلسفی و مکتبی یعنی یک اصلاح‌گر روشنفکر و دگراندیش انقلابی به جهانیان معرفی کنند. چیزی در مایه مارکس، هگل یا لنین، مائو یا هیتلر و...یعنی تمامی انبیا قبل از محمد، دین و شریعت ناقص و به خطایی به نام یهودیت و نصرانیت داشته‌اند من‌جمله اینکه مریم هم یک دختر یهودی بوده است و محمد خواسته است که دینی به نام اسلام را احیا یا از صفر به جهانیان معرفی کند. درحالی‌که مسیح و مریم هر دو مسلمان و مسلمان‌زاده بودند و محمد نیز همانند آنها یعقوب زاده و اسرائیلی بوده است و شریعت او ادامه همان دین و شریعت سابق آنها بوده است. منتها اعراب و جهانیان فریب خوردند و فکر می‌کنند که محمد یک عرب‌تبار و قریشی بوده است، درحالی‌که اجداد محمد نصرانی یکتاپرست بودند و از اورشلیم به حجاز، یثرب و مکه مهاجرت کردند تا مورد آزار و اذیت بنی‌اسرائیل و رومیان قرار نگیرند. مسیح در بدو تولد مسلمان و اشراف کامل به دین خدا همان اسلام داشت؛ ولی محمد در سن ۴۰ سالگی به دین اسلام اشراف پیدا کرده است هرچند که قبل از نبوت، یک حنفی یا یکتاپرست مسیح باور بوده است؛ یعنی خود محمد شاگرد مکتب مسیح بوده است و مسیح هم نبی و رسول خدا بوده است.

 

روزی كه جمع آوری می كند خداوند رسولان را ، پس می گويد چطور اجابت شديد ، گويند نيست علمی برايمان ، بدرستی تو دانای ناديده هايی

زمانی كه گفت خداوند ، ای عيسی پسر مريم ، ياد كن نعمتم را برايت و برای والدت ( مادرت ) ، زمانی كه تاييد ( حمايت ) كردم تو را به روح القدس ( جبرئيل ) ، تكلم می كردی انسيان ( مردم ) را در گهواره و بزرگ سالگی و زمانی كه ياد دادم تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل را و زمانی كه می ساختی از گل همچون هيات ( تمثال ) پرنده به اذنم ، پس می دميدی در آن ، پس می شد پرنده ای [زنده ای] به اذنم و شفا ( بری ، پاك ) می كردی نابينای مادر زاد و پيس را به اذنم و زمانی كه خارج می كردی مردگان را [از قبر] به اذنم و زمانی كه به دست گرفتم ( منع و بازداشتم ) پسران اسرائيل را از تو ، زمانی كه آمدی ايشان را به بينات ( دلايل آشكار ) ، پس گفت كسانی كه كفران كردند از ايشان كه اين [نيست] مگر جادوی آشكاری ﴿۱۱۰﴾ مائده

 

همچنان كه ارسال كرديم در [ميان] شما رسولی از خودتان ، تلاوت ميكند برايتان آياتمان را و پاك ميكند شما را و ياد ميدهد شما را كتاب و حكمت و ياد ميدهد شما را آنچه را كه نمی دانستيد ( بلد نبوده ايد ) ﴿۱۵۱﴾ بقره

 

و آنچنان نازل كرديم به سويت كتاب را ، پس كسانی كه داديم ايشان را كتاب ، ايمان می آورند به آن و از اينان كسيست كه ايمان می آورد به آن و بی اعتقادی ( كفران ) نميكند به آيات ما مگر كافران

و نبودی تو ( قادر نبودی ) كه تلاوت ( روخوانی ) كنی از قبل آن از كتابی و نه بنويسی آن را به دستت ، آنگاه حتما ريب ( شك ) ميكرد بطلان گران ( بطلان كاران ، نادرستان )

بلكه آن است آيات بيناتی ( دلايل آشكاری ) در سينه های كسانی كه داده شدند علم را و ناسپاسی نميكند به آياتمان مگر ظالمان 49 عنکبوت

 

 

با ظهور یا نزول و نبوت مجدد مسیح چه مشکلاتی برای سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها بروز می‌کند؟

اولین مشکل آنها اینکه نبوت از میان آنها خارج و به بنی‌اسرائیل باز می‌گردد. خوب چاره چیست؟ آیات کتاب قرآن یعنی محمد خاتم‌النبیین یا انبیا بود. خودش هم حدیث و روایت دارد که بعد از نبوت من نوبت خلافت و امامت است؛ یعنی پادشاهی اعراب بر دنیا. خوب منظور خدا این نبود که محمد ختم النبوت است و نبوت انبیا سابق باطل شده است. نبوت مسیح قبل از محمد و به قوت خود باقی است و آن احادیث هم همگی جعلی است. شاید محمد گفته باشد که چنین خواهد شد نه اینکه باید که این‌چنین شود. یعنی مسلمانان نبوت مسیح را رها کرده و به دنبال چیزی به نام خلافت و امامت و ولایت خواهند رفت؛ چون بنی‌اسرائیل و رومیان قبل من این خطا را کرده و با نبوت من مشکل داشتند شما همین مشکلات را با نبوت مسیح تجربه خواهید کرد.

یعنی محمد گذشته بنی‌اسرائیل و رومیان را برای آینده اعراب دیده و بازگو کرده است. یعنی شما همان خریت را تکرار خواهید کرد.

چاره نهایی فرزند انقلابی به نام قائم آل محمد (مهدی یا هادی) است تا در مقابل مسیح الم شده و قیام کند و مانع و سدی در مقابل او شود که نبوت و رسالت از میان اعراب خارج نشده و به بنی‌اسرائیل مسترد نشود. یعنی قائم آل محمد جایگزین خود مسیح شود. اعراب و اسرائیل در یک دور باطل عقلانی بوده و با خود تصورات نادرستی دارند؛ چون همگی آنها فرزندان ابراهیم بوده و نبوت جای دوری نمی‌رود؛ چون در خاندان ابراهیم باقی می‌ماند، آنها فکر می‌کنند که نبوت منتقل یا دست‌به‌دست می‌شود. قائم خودی و مسیح ناخودی است. خدا نیز با محمد راه نبوت را بسته و مسدود کرده است. یعنی خدا نبوت و رسالت بعد محمد را برای خود حرام و ممنوع کرده است و این نهایت فهم و شعور یک سگ سنی و آشغال مهدوی است. کسی نیست به اینها بگویید تو را سنه نه مگر سر پیازی یا ته پیازی اصلاً چه‌کاره هستید. سگ سنی‌ها و اعراب دورگه زنازاده‌های افریقایی - سامی و آشغال مهدوی ها پارسی مجوس دالیت هستند.

 

یهود و نصرانی حرام‌زاده بر این باور است که مسیح فعلاً متولد نشده است و یا اینکه متولد شده ولی در میان ما زنده و جاودان شده است. نتیجه این طرز فکر این می‌شود که محمد در نبوت مسیح فضولی و مداخله کرده؛ یعنی قبل از تولد مسیح اعلام نبوت کرده که این ادعای او باطل می‌شود؛ چون چگونه می‌شود که یک نفر قبل از بشارت نبی دیگر توسط خدا اعلام یا ادعای نبوت کند. پس چون خدا بشارت مسیح را داده باید منتظر تولد مسیح بود و هرکسی قبل این تولد ادعای نبوت کند دروغگو است. اما اگر مسیح در میان ما و جاودانه بوده باشد، باز نبوت محمد باطل است؛ چون خدا می‌توانست مجدداً از همان نبی زنده و جاودان استفاده کند. دلیلی نداشت که محمد را مبعوث کند. همین مشکل در میان زنازادگان سگ سنی و ولد زناهای مهدوی وجود دارد؛ یعنی اگر قرار است هادی متولد شود، نبوت مسیح قبل از هادی معنی ندارد چون اول هادی باید متولد بشود بعداً مسیح ظهور کند و بعد از کسب اجازه از هادی، شاید بتواند در معیت و کنار او نبوت کند که هر لحظه هادی می‌تواند نبوت او را باطل و از آن خودش بکند. پس مسیح کفاش هادی است برای بستن بند کفش (انجیل برنابا) او چیز مهمی نمی‌تواند بوده باشد. فرزند محمد کجا مسیح اسرائیلی و یهودی یا نصرانی کجا؟ اگر مهدی هم در میان ما و جاودانه بوده باشد دوباره هیچ ضرورتی برای ظهور و نبوت مسیح وجود نخواهد داشت. خداوند همان وظایف را به گردن مهدی می‌گذارد و چون مهدی قائم‌الزاویه است، پس بهتر از مسیح می‌تواند از عهده وظایف بر آید در نتیجه مسیح چیز مهمی نیست و اصلاً اهمیتی ندارد؛ بلکه غلام حلقه‌به‌گوش مهدی است. یعنی اگر قبل از تولد هادی، مسیح ظهور کرد و ادعای نبوت نمود، دروغگو و کاذب است. همچنین اگر مسیح ظهور کرد و ادعای نبوت نمود؛ ولی مهدی در کنار او نبود، باز می‌شود دروغگو و کاذب. نتیجه‌گیری کلی چیست؟ بی‌شرفی و بی‌ناموسی پیروان مذاهب در ظاهر ابراهیمی.

 

یهود و نصارا = عدو الله و عدو الرسول (محمد)
سنی و مهدوی = عدو الله و عدو الرسول (مسیح)

یهود و نصارا و سنی و مهدوی = محارب و مفسدفی‌الارض

حکم چیست؟

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳﴾ المائده

 

این حکم در آینده نزدیک توسط گاگ و مگاگ اجرایی خواهد شد.

 

برادرانه این نصیحت را از ما گوش کنید. قبل از اینکه موجودی به نام هادی متولد شود، مسیح ظهور خواهد کرد و چیزی به نام مهدی در کنار و معیت او نیست؛ بلکه مخلوقی به نام شدیدالقوی در نزد اوست که قدرت و نیروی یک کهکشان غیرقابل‌تصور و باور را حمل و با خود دارد. پشت سر آنها کل کائنات و کیهان است و پشت سر آنها خود شخص خدا. همگی بر سرتان آوار و خراب شده و ابتدا کوبیده و سپس تبخیر می‌شوید و همگی به یکباره و درجا بازیافت و خلقت مجدد و زنده می‌شوید. همانند چشم به هم‌زدنی اتفاق افتاده و روی می‌دهد؛ چون کیهان در حال تخریب و مسیح در شرف ظهور و نبوت مجدد است. محمد هم رسول‌الله و خبر تمامی آن اتفاقات را بازگو و نقل‌قول کرده است البته توسط همان خدا و همان شدیدالقوی. قرار بر این است که سورپرایز و غافل‌گیر شوید.

با هادی و مهدی نمی‌توان در مقابل خدا، ملائکه، ظهور مسیح و وقوع قیامت سدسازی و مقاومت کرد و آن سد را چنان می‌کوبند که در آسمان به پرواز درآیید و فریب ابلیس و آرزوی آدم و حوا برای ملک شدن و پروازکردن محقق شود.

 

آیا چشم به راه‌اند مگر اینکه بیاید ایشان را خداوند در سایه بانهایی از ابرها و [همچنین] ملائکه و مقتضی (سپری) شود کار و به‌سوی خداوند برگردانده می‌شود کارها ۲۱۰ بقره

شما چشم‌به‌راه چه کسی یا کسانی هستید. مسلماً چشم‌به‌راه توهم و فریب ابلیس.

 

مسیح معضل لاینحل سنت و مهدویت شده است؟

زمانی اورشلیم در تصرف و تملک مسیحیان افراطی و متعصب بود که در انتظار ظهور عیسی بودند که با او متحد و به جنگ اعراب سنی بروند؛ ولی عمر فرمان داد که اورشلیم فتح و به یهودیان افراطی و تندرو تحویل داده شود؛ یعنی زمانی که مسیح ظهور کرد مجدداً به دست آنها مصلوب شود و از شر و مصیبت مسیح خلاص شوند. بعد مدتی مسیحیان قیام کرده و مجدداً اورشلیم را گرفتند. این بار صلاح‌الدین ایوبی سنی‌مذهب اورشلیم را فتح و مجدداً به یهودیان تحویل داد. این مکر و حیله سگ سنی در مقابل خدا و رسول‌الله است که در نهایت به زیان خودشان تمام شد؛ یعنی حاضر به فروش زمین قدس به مسیحیان نبودند؛ ولی به یهودیان فروختند و آن دولت و ملت اسرائیلی ضد مسیح در نهایت محقق شده و شکل گرفت. الان هم بلای جان خود سگ سنی‌ها شده است. یعنی سیاست نرم‌افزاری و مذهبی سنت، خلق موجودی به نام هادی از نسل محمد بود و سیاست اجرائی آنها تضعیف مسیحیت و تقویت یهودیت بر علیه مسیح. آنها همیشه یهودیان را بر علیه مسیح و مسیحیت تحریک و تجهیز می‌کردند. در نهایت هم به ضرر و زیان خودشان ختم می‌شد و شده است. دولت و ملت اسرائیل فعلی بلا و مصیبی است برای اعراب سنی‌مذهب. چون آنها خودشان یک مسیح جعلی اسرائیلی البته بدتر از مسیح تقلبی رومی دارند. جنگ اصلی مابین مسیح اسرائیلی و مسیح رومی است که در کنترل شیاطین هستند و نه خود خدا یا ملائکه.

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۸۲﴾ مائده

آنها این راهنمایی و گوشزد خدا را نادیده گرفتند و درست برعکس کار کردند؛ چون گمراه و دشمن رسول‌الله شده بودند و به او به دیده یک دشمن بدخواه و رقیب جدی می‌نگریستند.

یعنی خدا فرمان داده بود که اعراب مسلمان سعی کنند آنها را هدایت و همراه با آنها بر علیه یهود متحد شوند و همگی در انتظار ظهور مسیح و روز قیامت بوده باشند؛ ولی چون به قیامت باور و اعتقادی نداشتند و به دنبال طاغوت و فتح زمین بودند، تمامی آن خطاها را مرتکب و در نهایت به خاک سیاه نشستند؛ چون با پیامبر خدا وارد نبرد و حقه و حیله شدند. مخالف خواست و دستورات خدا عمل کردند.

مهدوی ها نیز هادی سنی را به مهدی شیعه متکامل کرده و رشد و توسعه دادند تا بدون تعارف و بی‌رودربایستی یعنی خیلی رک‌وپوست‌کنده یک ضد مسیح به تمام‌عیار را مدل‌سازی و خلق کنند. البته هم برای مبارزه با یهود و نصاری و هم خود سگ سنی‌ها. یعنی این بار مهدوی ها متوسل به فلسفه و کتب همگی آنها شدند. هرجا نام موسی بود به محمد و هرجا نام داوود و سلیمان بوده به علی و اسم مسیح هم به مهدی تغییر داده شد. خودشان نیز شدند جانشین و وارثان تمامی پیروان مذاهب قبلی.

یعنی خدا، ملائکه، انبیا، صالحان حتی خود طایفه جنیان و شیاطین انس و جن را به نفع خود مصادره و تملک کردند. همچنین خود طاغوت یعنی تمامی ثروت و قدرت روی زمین را. این موجودات خبیث به همه جای کیهان دست‌اندازی کرده و ارتکاب به سرقت و جعل و تقلب می‌کنند.

خبر جدید و خوش آنها اینکه مهدی با ملائکه و جنیان در حال مذاکره و تفاهم است تا بر علیه خدای عرش کودتا کنند و خدا را از عرش به زیر کشیده و مهدی بالای عرش برود و خود خدای کیهان شود. خدا را در بند کشیده و به ملائکه و جنیان فرمان دهد تا سیاره زمین یا طاغوت در تملک و تصرف مهدوی ها دربیاید. قیامت هم برای همیشه کنسل شود. همه مجازات و کیفر شوند جز مهدوی ها چون آنها بخشوده خواهند شد. چون تحت ولایت و قیومیت مهدی درآمده‌اند.

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ 102 بقره

درآینده توضیح خواهیم داد که به‌احتمال خیلی زیاد هاروت نقش هادی و ماروت نقش مهدی را بازی می‌کند و مابین سنت و مهدویت اختلاف‌افکنی که سهل است؛ بلکه جنگ و خونریزی راه می‌اندازند. چون قبلاً نقش مسیح را بسیار بازی کردند؛ چون خیلی‌ها مدعی هستند واقعاً کسی را دیده‌اند به نام مسیح که از لوله‌بخاری و شومینه پایین می‌آید یا سوار بر سورتمه می شود و یا کسی به نام هادی یا مهدی که از درون چاه و سرداب بیرون می‌آید و یا... قدرمسلم این فتنه‌ها در نهایت مربوط به خود خدا می‌شود تا مردمان را بیازماید.

ابلیس هم در این میان نقش هری پاتر را بازی می‌کند و به دنبال چوب‌دست جادویی موسی است.

 

تورات و عصا

 

بابا امانوئل

 

داش مهدی یا هادی

 

پارسیان پست‌ترین ژنوم دنیا را دارند. چرا؟

چون سرزمین فلسطین و اسرائیل به زبان داوود و مسیح و تمامی انبیا خدا نفرین و توسط خدا ملعون شده است. آنجا کاربردی دومنظوره و دوکاره‌ای دارد.

در فاز اول آنجا دامداری یا گاوداری است و در فاز دوم کشتارگاه صنعتی می‌شود. بنی‌اسرائیل و یهود را همانند گله گوسفندی پشت دیوار ندبه جمع کرده و گاگ و مگاگ آنها را سلاخی می‌کنند. مسیح بر روی دیوار ندبه و شاهدی در حال خنده و تمسخر آنهاست. از او کمک می‌طلبند و او در پاسخ می‌گوید چه شد؟ شما مدعی بودید که مریم صلاحیت و لیاقت مادری من را نداشت و باید دختری هرزه یهودی مرا به دنیا بیاورد. کجاست آن دختر هرزه و بدکاره شما که قرار بود از رحمش زاییده شوم. آنها در جواب‌گویند هادی و مهدی پارس چطور؟ مسیح می‌گوید نگران نباشید آنها هم باید بگویند که او از رحم کدام مادر زاییده و یا اینکه زاییده خواهد شد. پارسیان برای مگاگ پیش‌غذایی همچون سالاد و سوپ یا پس‌غذایی همچون دسری شیرین خواهند بود؛ چون در مقابل شرارت و خباثت یا قدرت و توان اعراب و اسرائیل توله‌سگی بیش نیستند.

 

خداوند به هیچ یک از پیامبران خود توصیه نکرده است و در هیچ یک از کتب آسمانی قید نکرده است که به دنبال فلسفه رفته و برای خود یک مذهب و مکتب به نام یهودیت، نصرانیت، سنت و مهدویت بسازند و جایگزین اسلام و دین خدا کنند. بلکه سگ‌توله‌های مشترک آدم و ابلیس که بیشتر زنازاده و زناکار هستند این مکاتب را برای قوم و نژادپرستی و فرقه‌گرای ابداع و اختراع نموده‌اند. استفاده و کاربرد از لفظ یهودیت، نصرانیت، سنت و مهدویت یک نوع اعتراف و اقرار به ضلالت و گمراهی، جهل و نادانی و سفاهت و خریت است و صدالبته حرام‌زادگی و بی‌اصل و نصبی یا بی ناموسی.

یهودیت از نام کوه جودی یعنی جهود اهالی منطقه داس بارور و هود نبی یک شخص برگرفته شده است. هودا یعنی پیرو هود رسول. نصرانیت و مسیحیت از نام مسیح ناصری اهل ناصریه گرفته شده که باز هم‌نام یک شخص و محل و منطقه است. خدا اصلاً اسم و نامی به نام یهوه ندارد؛ بلکه اختراع یهود است؛ یعنی خدای مختص یهود که خدا متعلق به کل کیهان است. خدای پدر هم اختراع نصرانیت است درحالی‌که خدا خالق و معبود است و نه پدر چون زن و اولادی ندارد. سنت هم همان رسم‌ورسوم اعراب جاهل است که با خلافت به اسلام راه یافت. مهدویت هم از نام مهدی مربوط به شخصی مبهم، مجهول و نامعلوم یا نامشخصی است. یعنی این گاو و گوسفندان ضاله نام اماکن و مناطق و اشخاص را روی دین خدا یعنی اسلام گذاشته‌اند به طور مثال آیین محمدی یا عربی، عبری، سامی و کلی مزخرفات دیگر که دال بر بی‌شعوری و نفهمی توله‌سگ‌های آدم و حواست.

این عبارات دقیقاً ثابت، معلوم و مشخص می‌کند که حرام‌زادگان آدم به‌هیچ‌وجه مسلمان نبوده و خدا را نمی‌پرستند؛ بلکه محل و مکان جغرافیایی، تمدن، فرهنگ و رسم‌ورسوم اجدادی و پدری، قومیت و نژاد، خون و در کل آلت جنسی خودشان را به پرستش گرفتند. چون از همان آلات یا اندام جنسی خارج شده‌اند و در آن مکان و در میان آن قوم و ملیت و نژاد و... به دنیا آمده و چشم و گوش گشاده‌اند؛ یعنی اولاد آدم به‌نوعی آلت زاده است و از اسامی مربوط به آن آلت و اندام جنسی به‌جای عبارت اسلام و توحید و دین خدا استفاده می‌کند. یعنی به‌جای خدا، آلت تناسلی خود را به پرستش گرفته‌اند که چیز رایجی در کشورهای آسیایی است. منتها در خاورمیانه و... در پوشش ادیان و مذاهب ابراهیمی انجام می‌گیرد. در نتیجه تمامی پیروان مذاهب در ظاهر ابراهیمی، آلت پرست محسوب می‌شوند و دروغ می‌گویند که خداپرست هستند. آنها مثل سگ دروغگو و فریب‌کار هستند.

 

 

مهدویت گمراه‌ترین مذهب در ظاهر ابراهیمی است. چرا؟

علت اینکه تمامی گمراهی و ضلالت مذاهب ماقبل خود را به ارث‌ومیراث برده و معجونی از خریت آنهاست. منجی و عدالت‌گستر دروغین و کاذب یهود را به ارث برده همچنین پیامبری زنده (از میان مردگان بر خواسته) و جاودانه شده و نامرئی در میان خود را که متعلق به نصرانیت است. صدالبته خلافت متعلق به سنت عربی را.

 

آیا دنیا می‌تواند بدون امام بوده باشد؟

جواب مثبت است. دنیا بدون امام که سهل است بدون پیامبر هم می‌ماند و آب از آب تکان نمی‌خورد؛ چون دنیا بدون خدا نمی‌ماند و خودش بهتر از انبیا و امامان هدایت کرده یا هر کار دیگری می‌کند. به طور مثال مابین مسیح و محمد دنیا ۶۰۰ سال بدون نبی ماند و آب از آب تکان نخورد و همه چیز سر جایش ماند. اما نصرانی‌ها گفتند که مسیح از میان مردگان برخاسته و زنده جاودان تا روز قیامت شده و دنیا هرگز نمی‌تواند بدون پیامبر بوده باشد؛ ازاین‌رو محمد که ادعای نبوت کرد، قبولش نکردند و گفتند مسیح زنده جاوید است اگر خدا نبوت می‌خواست او را ظاهر و آشکار می‌کرد و محمد شیاد و دروغگوست. مسیح نامرئی هدایتگر است و نه محمد مرئی. یعنی پیامبر زمان در نبوت پیامبر زنده و قابل رویت اختلال ایجاد کرد و قومی را به ضلالت کشاند البته تا به هم اینک. یعنی جهان مسیحیت بر این باور است که محمد در نبوت و رسالت پیامبر زمان مسیح نا مرعی فضولی کرده است و اصلاً این‌چنین چیزی امکان نداشته و قابل‌قبول هم نیست. اینک هم این مشکل وجود دارد؛ یعنی مسیح قرار است در امامت امام‌زمان فضولی و مداخله کند و در دوران امامت او نبوت مجدد کند که البته مورد قبول و پذیرش هم قرار نخواهد گرفت. یعنی کنتاکت مابین رسول‌الله و مهدویت که مهدویت محکوم به شکست و رسول‌الله محکوم به پیروزی است. خیلی ساده گفته باشیم تمامی مشکلات و مصائب دنیای قدیم و گذشته یهودیت و مسیحیت، در آینده نزدیک در انتظار سنت و پیش روی مهدویت است.

اگر مسیح در آینده خلیفه و جانشین محمد شود که البته می شود، مسلماً سنی‌ها و مهدوی ها نیز جانشین یهودی‌ها و نصرانی‌ها شده و تاریخ موبه‌مو تکرار می‌شود. داستان و قصه و حکایت همان. فیلم سینمایی و سریال همان، منتها با تغییر کاراکتر و شخصیت‌ها از طرف خداوند. سناریو همان سناریو سابق است. یهودیان و مسیحیان همواره از محمد می‌پرسیدند اگر راست می‌گویی کجاست این منجی عدالت‌گستر و پیامبر زمان ما یا مسیح در آینده متولدشونده؟ محمد هم در جواب می‌گفت افسانه و فلسفه اجداد گمراه شما بود. از مسیح هم خواهند پرسید که اگر راست می‌گویی کجاست این هادی و مهدی ما و عیسی هم همان جواب محمد را تکرار خواهد کرد؛ یعنی خریتی کپی و رونوشت برداشته شده یا تقلید شده از اجداد گمراه و نادان یهود و نصارا. مسیح خودش توضیح می‌دهد که من شخصاً ۳۳ سال با آن چرندیات مبارزه کرده و جنگیدم. خوب اگر راست بود در همان تایم اول نبوت محققش می‌کردم و به تایم دوم نبوتم واگذار و محول نمی‌کردم. اگر این‌گونه است خوب نبوت پیامبر شما محمد چه معنی داشت خوب او عملی و محققش می‌کرد. من نخواستم یا نتوانستم، خود محمد می‌توانست و انجامش می‌داد. چرا حواله‌کرد به خود من یا کس دیگری. مگر شما نمی‌گویید محمد اشرف النبیین است خوب عدالت‌گستری و منجی گری یا هدایت می‌کرد چرا انداخت گردن من و سایرین.

 

 

منجی چیست یا کیست؟

فرعون قصد کشتن موسی را در دوران شیرخوارگی داشت. خود خدا او را نجات داد و در نیل افکنده شد و سر از خانه خود فرعون درآورد. بعداً خدا بنی‌اسرائیل را از دست فراعنه نجات داد؛ ولی نه اینکه یهودیان ولد و زانی هستند فکر می‌کنند که موسی منجی است و آنها را نجات داد. ولی بعداً همین قوم مستضعف و نجات‌یافته گوساله‌پرستی کرده و زنان و دختران را مابین خودشان و اقوام دیگر به اشتراک و تعویض گذاشتند. در نهایت بت‌پرست شده و فرزندانشان را برای بت‌ها قربانی کردند. یعنی کاری که نه ابراهیم انجام داده بود و نه فراعنه مصر.

اگر کاهنان مصر می‌گفتند که فراعنه باید فرزندانشان را قربانی کنند خودشان قربانی شده و بت‌ها درهم‌شکسته می‌شد. مگر کسی جرئت داشت به اولاد فراعنه تعرضی کند چه خودشان یا سایرین.

به‌هرحال قرعه منجی گری بنی‌اسرائیل به نام عیسی افتاد و خود خدا خود عیسی را از کشته‌شدن به دست رومیان نجات داد. بعداً این قرعه‌کشی به نام هادی و مهدی افتاد. اگر هادی نامی متولد شود مسلماً خودش نیاز به نجات از دست سگ سنی‌های هار دارد و مهدوی هم خودش مدعی است که خواستند مهدی را بکشند و خدا او را مرد نامرئی کرد. در نهایت اینکه منجی حقیقی و واقعی خود خداست نه کس دیگری. سایر منجی‌های قلابی خودشان نیاز مبرم به نجات دارند. نتیجه‌گیری کلی اینکه فرهنگ نجات از یهودیان ولد و زانی به نصرانی‌ها، سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی های ولد و زنا و نامشروع نکاح باطله منتقل و توسعه‌یافته است.

منظور کلی خدا هم از حکایت قصه‌های بنی‌اسرائیل این است که همان یک‌بار نجات برای جدوآباد نوع بشر کافی است؛ چون نقض غرض می‌شود؛ یعنی مستضعف خودش بدتر از مستکبر سابق می‌شود. یعنی نجات‌دادن دیگر در دستور کار و روال یا پروتکل خدا نیست البته تا روز قیامت. یعنی توله‌های آدم همواره اسیر و برده و بنده شیاطین خواهند بود و خواهند ماند تا قیامت برپا شده و به جهنم تشریف‌فرما شوند؛ چون لیاقت و فهم و شعور آنها همان قدر است و بیشتر از بردگی کار نمی‌کند. سگ‌توله آدم یک برده زاده ابلیس است.

 

 

قصص مرقس / فصل ۱۳ /

۱ آن روز، هنگامی که از خانه خدا بیرون می‌رفتند، یکی از شاگردان به تعریف از ساختمانهای خانه خدا پرداخت و گفت: «استاد ببینید این ساختمانها چقدر زیبا هستند! چه سنگ بری‌های ظریفی دارند!» ۲ عیسی جواب داد: «بلی، این ساختمانهای زیبا را می‌بینید؟ حتی یک سنگ روی سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه زیر و رو خواهد شد.» ۳و۴ وقتی عیسی در دامنه کوه زیتون، روبروی خانه خدا نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنا و اندریاس بطور خصوصی نزد او آمدند و پرسیدند: «در چه زمانی این بلایا بر سر این خانه خواهد آمد؟ آیا پیش از وقت به ما اعلام خطر خواهد شد؟» ۵ عیسی جواب داد: «مواظب باشید کسی شما را گمراه نکند. ۶ زیرا بسیاری آمده، ادعا خواهند کرد که مسیح (منجی و عدالت گستر) هستند و خیلی‌ها را گمراه خواهند ساخت. ۷ در نقاط دور و نزدیک جنگهای بسیاری بروز خواهد کرد. وقتی این خبرها را بشنوید، نگران نشوید. این جنگها باید اتفاق بیفتد. ولی این علامت فرا رسیدن آخر زمان نیست. ۸ «قومها و ممالک به هم اعلان جنگ خواهند داد، و در جاهای مختلف زمین لرزه خواهد شد و قحطی و گرسنگی و اغتشاش پدید خواهد آمد. اینها فقط اعلام خطری است برای نزدیک شدن مصیبت‌های بعدی. ۹ وقتی این رویدادها را دیدید مواظب خودتان باشید، زیرا زندگی شما در خطر خواهد افتاد. شما را به دادگاه‌ها خواهند کشید و در کنیسه‌ها شکنجه خواهند داد. بخاطر پیروی از من، شما را نزد پادشاهان و فرمانروایان خواهند برد. ولی همین امر، فرصت مناسبی خواهد بود تا پیام انجیل را به ایشان برسانید. ۱۰ پیام انجیل باید اول به تمام قومها برسد و بعد زمان به آخر خواهد رسید. ۱۱ اما وقتی شما را می‌گیرند و به دادگاه می‌برند، هیچ نگران این نباشید که برای دفاع از خود چه بگویید. هر چه خدا به شما می‌گوید همان را بگویید، زیرا در آن موقع روح‌القدس سخن خواهد گفت، نه شما. ۱۲ «برادر به برادر خود خیانت خواهد کرد و پدر به فرزند خود؛ فرزندان نیز پدر و مادر خود را به کشتن خواهند داد. ۱۳ همه از شما بخاطر پیروی از من نفرت خواهند داشت. ولی کسانی نجات خواهند یافت که این مشکلات را تا به آخر تحمل نمایند و مرا انکار نکنند. ۱۴ «هرگاه دیدید که آن چیز هولناک در خانه خدا برقرار است ، آنگاه در یهودیه هستید به تپه‌های اطراف بگریزید. ۱۵و۱۶ وقت را تلف نکنید. اگر روی بام باشید به خانه برنگردید، و اگر در صحرا باشید حتی برای برداشتن پول یا لباس برنگردید. ۱۷ «بیچاره زنانی که در آن روزها آبستن باشند و بیچاره مادرانی که بچه‌های شیرخوار داشته باشند. ۱۸ فقط دعا کنید که فرارتان به زمستان نیفتد. ۱۹ چون آن روزها بقدری وحشتناک خواهد بود که از وقتی خدا جهان را آفرید تا کنون نظیر آن پیش نیامده و دیگر هرگز پیش نخواهد آمد. ۲۰ و اگر خداوند آن روزهای مصیبت بار را کوتاه نمی‌کرد، حتی یک انسان نیز بر روی زمین باقی نمی‌ماند. ولی بخاطر برگزیدگانش آن روزها را کوتاه خواهد کرد. ۲۱ » آنگاه اگر کسی به شما بگوید: این شخص مسیح است و یا آن یکی مسیح است، به سخنش توجه نکنید. ۲۲

اولاً مسیح خودش را منجی معرفی نکرده است؛ چون اشاره به قیامت و تخریب و کشته‌شدن تمامی انسان‌ها نموده است نه چیزی به نام عدالت‌گستری. ثانیاً هشدار داده که اگر کسی ادعا کند که من مسیح منظور همان منجی و عدالت‌گستر بنی‌اسرائیل هستم فریب او را نخورید؛ چون من مسیح واقعی منجی نیستم. منظور مسیح از واژه مسیح در این مطالب همان منجی و عدالت‌گستر یهود است و نه خودش.

ولی درست برعکس خواهد شد؛ چون او ادعا می‌کند که من منجی یا عدالت‌گستر نیستم پس او تکذیب شده و خواهند گفت که مسیح نیستی؛ بلکه دروغگویی. مسیح ما منجی و عدالت‌گستر است. این نشانه‌ها را در تو نمی‌بینیم. خوب در ۲۰۲۴ سال پیش هم دیده نشد و اصلاً به همین خاطر تصمیم گرفتند که او را حذف کنند و دوباره این تصمیم را خواهند گرفت؛ ولی زمان دیگر تمام شده است و مسیح نیازی به نجات نخواهد داشت؛ بلکه باید مأموریت خودش را تمام کنند.

شگفت‌انگیزترین چیز در کل دنیا اینکه منجی گری و عدالت‌گستری جزو تعالیم مسیح به حواریون نبوده است و دنیا و جامعه مسیحیت این تعالیم را از یهودیت و کتب عهد قدیم می‌گیرند و به مسیح نسبت ناروا و تهمت می‌زنند. مسیح بارها به حواریون و بنی‌اسرائیل و رومیان می‌گفت که این نبوت، نبرد من با ابلیس و کل شیاطین است. شما در این میان گوسفندی بیش نیستید. یا پا به فرار می‌گذارید یا به‌سوی من حمله‌ور شده و سعی می‌کنید به من شاخ بزنید و شیطان شما را رم می‌دهند. شما یک گله چهارپای رم کرده هستید.

آن کسی که ادعا کرد من منجی و عدالت‌گستر جهانی هستم یک مسیح دروغین و شیاد است مبادا فریبشان را بخورید. کار و رسالت مسیح واقعی نبرد و جنگ است نه برقراری صلح و آرامش یا رفاه. احمق‌تر از بنی‌اسرائیل، سنی‌ها و مهدوی ها هستند که این تعالیم شیطانی را وارد اسلام کردند و آن را به گند و گوه کشیدند.

مسیح عیسی ابن مریم، رسول‌الله است و ۳۳ سال با مسیح تقلبی یهود یک‌تنه جنگید و در نهایت هم دست به شمشیر شد. با سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها هیچ خجالت یا رودربایستی ندارد. با هادی و مهدی جعلی هم وارد جنگ و مبارزه می‌شود. حریف هرقدر بیشتر و قوی‌تر برای زورآزمایی و نبرد بهتر. مگر آنها سلاحی جز فلسفه و شرودر دارند. احادیث و روایات جعلی، استدلال‌های پوشالی برای مسیح مایه خنده و تمسخر است. علت، مایه، ریشه و اصل یا بنیان گمراهی آنها در نزد اوست و آن چیزی نیست جز کتب عهد قدیم و فلسفه یهود یا صهیونیسم. مدارک قطعی گمراهی آنها ریشه در تاریخ اسرائیل دارد.

مسیح زمانی ظهور می‌کند که دیگر کار از کار گذشته است و توبه و اسلام‌آوردن هیچ معنی و مفهومی ندارد و منجی گری و عدالت‌گستری پوچ‌ترین و بی‌مفهوم‌ترین و چرندترین چیز است. برای چه و برای چه کسانی؟ برای آنهایی که زمان و فرصت را از دست دادند و سرنوشت شومشان جهنم است. رسالت مسیح به طغیان کشاندن آنهاست و رسالت ملائکه سرکوب و نابود کردنشان. چون دنیا به آخر رسید و همه چیز پایان‌یافته است. ساده گفته باشیم دامداری تعطیل است.

شگفت‌انگیزتر اینکه سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها آن چرندیاتی را که مسیح ۳۳ سال در حال جنگ و نبرد با آنها بود را نوشتند به‌پای هادی و مهدی. در حقیقت برای مسیح کار زیاد کردند و خیالی نیست، چون مسیح خودش خریدار این اضافه‌کاری و اضافه نویسی آنهاست. آن نوشته‌ها روی نوشته یهود و خودشان اضافه شده به جمعیت یهود و نصارا و آن دوقلوی جعلی در کنار مسیح قلابی یهود. گمراه و ضاله چه فرقی می‌کند همگی از نوع و نژاد انسان هستند. اینک به هر زبان و قومیتی که بوده باشند. در نهایت ژنوم و خصوصیات اخلاقی و رفتاری همان بوده است و چیز عجیبی هم نیست. جانوران امروز همان حیوانات و وحوش سابق و قدیم هستند و درمان و معالجه، همان تیغ شمشیر بر گردنشان است. در تایم اول نبوت مسیح محقق نشد؛ ولی در تایم دوم نبوت مسیح عملیاتی و محقق می‌شود. چون قرار بود به تعدادشان افزوده و کلکسیون کامل شود و اینک همه چیز تکمیل است برای آن نبرد نهایی آرماگدون یا هرمجدون خود قرقیسیا یا ملحمه.

اصلاً چگونه ممکن است آن فلسفه و مکتبی که رسول‌الله با آن وارد نبرد و جنگ شد، هم اینک جزو اعتقادات در ظاهر پیروان نبی و رسول دیگری شود. جالب اینجاست که خود محمد نیز با آن فلسفه و مکتب ۲۲ سال در حال نبرد و جنگ بود؛ یعنی دو نبی با هر آنچه که در حال جنگ و نبرد بودند، اینک شده مقدسات و اعتقادات اسلامی و این تنها از عهده نابغه سفیهی به نام ابلیس بر می‌آید و نه نادان و احمق دیگری. چیزی را که دو نبی ابطال کرده‌اند را تبدیل به دین و شریعت اسلامی کرده است.

امروزه اگر کسی از سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها بپرسد که این هادی و مهدی را شما از کجا استخراج می‌کنید درصورتی‌که اصلاً نام او در کتاب خدا نیست و خداوند کلمه ای در مورد او نگفته است، جواب می‌دهند کتابی و سنتی و عترتی. یعنی آنها برای خود سه خدا و سه مرجع اتخاذ کرده‌اند؛ یعنی همان پدر، پسر و روح‌القدس. یعنی کتاب مال خداست، سنت مال محمد و عترت مال پسر است.

 

 

جریان از چه قرار است؟

هم اینک در دنیا سه نوع مسیح وجود دارد. مسیح واقعی که رسول‌الله است و نشانه قیامت، مسیح اسرائیلی منجی و عدالت‌گستر جهانی که فعلاً زاییده نشده است؛ یعنی چشم و گوش بسته است، مسیح نامسلمان و نصرانی که ادعا می‌کند فرزند خداست و زنده جاویدان به همراه تمامی خصوصیات اسرائیلی در شیفت دوم.

اما مسیح نوع دوم و سوم با شیطان دست‌به‌یکی است؛ یعنی به شیاطین آموخته و فرمان داده که شما آزاد هستید تا کتاب تورات و انجیل و... را به نفع خود تحریف کرده و تغییر دهید. هرچه که دوست دارید بنویسید و به خدا نسبت بدهید.

ولی مسیح حقیقی نوع اول به وحی خدا هشدارهای خودش را داده است؛ یعنی من نوع اول هستم و از نوع دوم و سوم دوری و پرهیز کنید. آنها می‌آیند تا شما را فریب دهند.

محمد هم همین‌گونه است. سه نوع داریم. محمد حقیقی که رسول‌الله است و محمد سنی و محمد مهدوی. آن دو نیز با شیاطین دست‌به‌یکی هستند. یعنی به آنها آموخته و فرمان داده اند که شما هرگز نمی‌توانید قرآن را تحریف و تغییر دهید. باید به دنبال تحریف و تغییر سنت و عترت بوده باشید تا شاید بتوانید بر کتاب خدا غلبه کرده و چیره شوید.

سگ سنی‌ها و آشغال مهدوی ها مدعی می‌شوند که خدا بر محمد دو نوع وحی داشته است. دستور داده وحی اول را در کتاب خدا بدان و وحی دوم را در احادیث و روایات خود استفاده کن. قرآن وحی من باشد و احادیث و روایات وحی تو شود.

یا اینکه محمد غیب می‌دانسته و با عالم غیب و ارواح در ارتباط بوده یا جبرئیل برای او تغلب می‌رسانده است. یا حتی اینکه با جنیان و شیاطین در ارتباط بوده و اسرار خدا را به سرقت برده است. چیزی‌هایی را از آینده می‌دانسته و گفته است که خدا نخواسته در کتاب یاد و ذکرش کند. کسی به این بی‌ناموس‌ها نیست بگوید ای بدبخت‌ها هادی و مهدی برای دین شما نقش حیاتی دارد، چرا خدا نخواسته تا ذکرش کند؟ اگر نتوانید هادی و مهدی را ثابت کنید هم خودتان و هم‌دینتان به فنا می‌رود. چرا خدا با شما ریسک و قمار کرده است؟

بدتر از همه اینکه در آینده امر برای مسلمانان سبک‌سر مشتبه خواهد شد. یعنی از هادی و مهدی تبعیت و پیروی کنند و هدایت و نجات و عدالت بجویند یا از مسیح. جواب آن بی‌ناموس‌ها این است اول از هادی و مهدی و بعداً از مسیح یا اینکه هم‌زمان از هر دو. سؤال مطرح می‌شود که در زمان نبوت محمد این هادی در کنار و در جوار یعنی دستیار او چه کسی بود. سلمان یا علی یا ابوبکر و عمر و...
بی‌ناموس‌ترین آنها جواب دهد همانند جریان موسی و هارون است. یعنی هادی و مهدی موسی هستند و مسیح خود هارون. پاسخ خریت شما این است که فکر می‌کنید در آینده چیزی به نام هدایت، نجات و عدالت‌گستری در بخت و اقبال شما است. چیزی که نصیب شما می‌شود سم اسب مگاگ و ضربات سنگین فولاد دمشقی است. چون در مقابل خدا و رسولش طغیان و عصیانگری می‌کنید.

تازه اینها از رو رفتنی نیستند؛ چون در پاسخ می‌گویند که ابراهیم از خدا خواست که نبوت بعدازاین در خاندان او باشد و نه آل لوط. موسی هم گفت برادرم هارون را نیز نبی گردان، خدا هم قبول کرد. محمد بعد ختم قرآن خواست که مهدی را هادی کن و یا برعکس. خدا هم در جواب گفت گر طبیب بودی دوای درد خود می‌کردی. تو روی علی کار کن تا نبی شود و من هم به مسیح سفارش می‌کنم تا خواسته تو را محقق کند. اصلاً هر دو با هم همکار می‌شوند و هر دو با هم ارسال می‌شوند. منتها باید به موریانه‌ها فرمان دهم تا سوره زخرف را بخورند و ملائکه حافظه حافظان قرآن را پاک کنند. حالا اینترنت و کلی سی دی هست البته که چاره‌ای برایشان تدبیر می‌کنم. تو فقط از من راضی شو. اگر اطمینان نداری کتب احادیث و روایات خودت را بنگار تا به میراث اسلام باقی بماند. من هم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و مجبور شوم تا به خواسته تو تن بدهم و از برجام خود صرف‌نظر کنم و برجام دیگری بنگارم؛ چون عقل تو بهتر از من کار می‌کند هیچ اشکالی ندارد نبوت در خاندان تو جاری و تداوم داشته باشد. عبارت خاتم‌النبیین هم به کام موریانه‌ها خورده خواهد شد بار اول که نیست؛ چون عهدنامه را درون کعبه خوردند و نابود کردند آن هم به خواست من و امضا و اثر انگشت تو بود که علی هم گواهی و تأیید امضا کرده بود.

دوتایی از زیر بار سنگین عهدنامه مشرکین در رفتیم، از زیر بار کتاب خودم خلاص نشوم؟ با من تعارف نداشته باش قادر به انجام هر کاری هستم حتی زدن زیر حرف خودم. مشرکین هم بخشوده خواهند شد. حتی اگر شرکا خاندان تو بوده باشند. البته به یاد داشته باش هادی و مهدی اولاد علی محسوب می‌شوند نه اولاد تو چون نوه دختری تو هستند و نه پسری. درستش این بود این توقع و خواسته را علی داشته باشد و نه تو و شاید علی خجالتی شده است و تو را واسطه مابین خودش و من قرار داده است. او هم برای خودش کتاب دارد دوقبضه حدیث کنید تا بعداً نتوانم منصرف شوم و روز قیامت از همگی شما البته که شرمسار و سربه‌زیر خواهم بود. پس زود دست‌به‌کار شوید تا منصرف نشده باشم؛ چون مسیح هم پشت‌سرهم پیغام و درخواست دارد باید به او هم رسیدگی کنم. درخواست‌ها و پیغام‌ها متعارض شد کار پیچیده می‌شود.

به باور سنی و مهدوی محمد خودش اولین مدرس علوم دینی خارج از کتاب قرآن بوده است. اصحاب او هم شاگردان اول کلاس درس خارج بودند. محمد می‌ترسید از خدا و جبرئیل در مورد آیات کتاب قرآن سؤال کند؛ چون خدا نبوت او را به حالت تعلیق درآورده و می‌گفت تو که نمی‌دانی و نمی‌فهمی کتاب چیست؟ چرا کلاس درس خارج گذاشتی. او به پیشنهاد شخص نامعلومی احتمالاً خود ابلیس برای فهم آیات کتاب قرآن به کتب عهد قدیم و جدید مراجعه و مطالب آنها را وارد دروس خارج از قرآن می‌کرده است. پس استاد راهنما یا استادیار خود شخص ابلیس بوده است که خود محمد را فریب داده است.

در نهایت چنین به نظر می‌رسد که محمد در نبوت خودش سماجت داشته و حاضر هم نبوده است که جان به ملک‌الموت دهد و با خدا وارد مجادله شده است که مسیح ۳۳ سال نبوت کرد؛ ولی من فقط ۲۲ سال، این ۱۰ سال مازاد نبوت باید در اختیار خاندان من باشد. چرا پسردار نشدم؟ فرزندان علی هم پسران من محسوب می‌شوند. پس ۱۰ سال نبوت و هدایت به عهده نواده دختری من بوده باشد وگرنه افشاگری کرده و ادعا می‌کنم که قرآن باطل و وحی شیاطین است. خدا و مسیح هم در تنگنا قرار گرفتند و خدا، مسیح را قانع کرده تا به هادی یا مهدی ۱۰ سال فرصت هدایت بدهد و سخنی به زبان نیاورد و پیامبری دکوری و ماکت بوده باشد. صبر کن تا ۱۰ سال او تمام شود بعداً زبان به سخن بگشای. بعد این مدت، یکسال تو هدایت کن و بعداً یک سال او تا چاره‌ای اساسی برای این رسوایی پیدا کنیم. ولی بعداً توضیح خواهیم داد که محمد خودش نمی‌دانست که آخرین پیامبر خداست و هر لحظه احتمال قیامت را می‌داد و خودش منتظر ظهور مسیح بود تا قیامت برپا شود؛ ولی بعداً فهمید که آخرین پیامبر است و مسیح بعد فوت او ظهور و نبوت خواهد کرد. نبوت هم چیزی نیست جز رنج و عذاب و دردی زجرآور چون توله‌های آدم درست‌شدنی نیستند و هر لحظه آرزوی مرگ داشت تا از این مکافات رهایی یابد و هرگز چنین آرزویی را برای خاندان خودش نداشت.

اگر عادلانه قضاوت کنیم بار گناه گمراهی نصرانیت بر گردن یهودیت است و بار گناه گمراهی مهدویت بر گردن سنت است. آنها پیشوایان آتش جهنم هستند.

 

گمان مبرید که آمده‌ام صلح و آرامش را بر زمین برقرار سازم. نه، من آمده‌ام تا شمشیر را برقرار نمایم. ۳۵ من آمده‌ام تا پسر را از پدر جدا کنم، دختر را از مادر، و عروس را از مادر شوهر. ۳۶ بطوریکه دشمنان هر کس، اهل خانه خود او خواهند بود. ۳۷ اگر پدر و مادر خود را بیش از من دوست بدارید، لایق من نیستید؛ و اگر پسر و دختر خود را بیش از من دوست بدارید، لایق من نیستید. ۳۸ اگر نخواهید صلیب خود را بردارید و از من پیروی کنید، لایق من نمی‌باشید. ۳۹ اگر بخواهید جان خود را حفظ کنید، آن را از دست خواهید داد؛ ولی اگر جانتان را بخاطر من از دست بدهید، آن را دوباره بدست خواهید آورد. ۴۰ هر که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و کسی که مرا پذیرفته در واقع خدایی را که مرا فرستاده، پذیرفته است. ۴۱ هر که پیامبری را بعنوان پیامبر قبول داشته باشد، خود نیز پاداش یک پیامبر را خواهد گرفت و هر که شخص صالحی را بخاطر صالح بودنش بپذیرد، پاداش یک ‌آدم صالح را خواهد گرفت. ۴۲ و اگر کسی به یکی از کوچکترین شاگردان من، بخاطر اینکه شاگرد من است، حتی یک لیوان آب خنک بدهد، او برای این کارش پاداش خواهد یافت . قصص متی  فصل 10

 

 

«روزی فرا می‌رسد که تمام این چیزهایی که می‌بینید، خراب و ویران خواهد شد و سنگی بر سنگی دیگر باقی نخواهد ماند.» ۷ ایشان با تعجب گفتند: «استاد، این وقایع کی روی خواهند داد؟ آیا پیش از وقوع آنها، علائمی وجود خواهد داشت؟» ۸ عیسی در جواب فرمود: «مواظب باشید کسی شما را گمراه نکند. زیرا بسیاری آمده، ادعا خواهند کرد که مسیح (منجی عدالت گستر) هستند و خواهند گفت که دنیا به آخر رسیده است. اما باور نکنید. ۹ و هنگامی که خبر جنگها و آشوبها را بشنوید، مضطرب نشوید. لازم است که چنین وقایعی رخ دهد، اما این به آن معنی نیست که آخر دنیا نزدیک شده است.» ۱۰ سپس ادامه داد: «قومها و ممالک علیه یکدیگر به جنگ برخواهند خاست. ۱۱ زلزله‌های عظیم، قحطی‌ها و بیماریهای مسری در بسیاری از نقاط روی خواهد داد و در آسمان نیز چیزهای عجیب و هولناک دیده خواهد شد. ۱۲ «اما قبل از این وقایع، دوره آزار و جفا و شکنجه پیش خواهد آمد. شما را بخاطر نام من، به عبادتگاه‌ها، زندانها، و به حضور پادشاهان و فرمانروایان خواهند کشاند. ۱۳ اما این فرصتی خواهد بود تا بتوانید خبر خوش انجیل را به آنان اعلام دارید. ۱۴ پس در این فکر نباشید که چگونه از خود دفاع کنید، ۱۵ زیرا من خود، به شما خواهم آموخت که چه بگویید، بطوری که هیچیک از دشمنانتان، یارای پاسخگویی و ایستادگی در مقابل شما را نخواهند داشت! ۱۶ پدر و مادر و برادران و بستگان و دوستانتان به شما خیانت خواهند کرد و شما را تحویل دشمن خواهند داد؛ و برخی از شما کشته خواهید شد؛ ۱۷ و همه بسبب اینکه پیرو من هستید، از شما متنفر خواهند شد. ۱۸ اما مویی از سر شما گُم نخواهد شد! ۱۹ اگر تا به آخر تحمل کنید، جانهای خود را نجات خواهید داد. ۲۰ «اما هرگاه دیدید که اورشلیم به محاصره دشمن درآمده، بدانید که زمان نابودی آن فرا رسیده است. ۲۱ آنگاه مردم یهودیه به کوهستان بگریزند و ساکنان اورشلیم فرار کنند و آنانی که بیرون شهر هستند، به شهر باز نگردند. ۲۲ زیرا آن زمان، هنگام مجازات خواهد بود، روزهایی که تمام هشدارهای انبیاء تحقق خواهند یافت. ۲۳ وای بحال زنانی که در آن زمان آبستن بوده، یا بچه شیرخوار داشته باشند! زیرا این قوم دچار مصیبت سختی شده، خشم و غضب خدا بر آنان عارض خواهد شد؛ ۲۴ به دم شمشیر خواهند افتاد و یا اسیر شده، به سرزمینهای بیگانه تبعید خواهند گشت. اورشلیم نیز بدست بیگانگان افتاده، پایمال خواهد شد تا زمانی که دوره تسلط بیگانگان به پایان رسد. ۲۵ «آنگاه در آسمان اتفاقات عجیبی خواهد افتاد و در خورشید و ماه و ستارگان، علائم هولناکی دیده خواهد شد. بر روی زمین، قومها از غرش دریاها و خروش امواج آن، آشفته و پریشان خواهند شد. ۲۶ بسیاری از تصور سرنوشت هولناکی که در انتظار دنیاست، ضعف خواهند کرد؛ زیرا نظم و ثبات آسمان نیز درهم خواهد ریخت. ۲۷ آنگاه تمام مردم روی زمین مرا خواهند دید که سوار بر ابر، با قدرت و شکوهی عظیم می‌آیم. ۲۸ پس وقتی این رویدادها آغاز می‌شوند، بایستید و به بالا نگاه کنید، زیرا نجات شما نزدیک است!» ۲۹ قصص لوقا فصل 21

 

بحث و جدال در مورد منجی و عدالت‌گستر جهانی در ۲۰۲۴ سال پیش توسط خود مسیح پایان‌یافته و کلاً منتفی و باطل شده است. مسیح خودش گفت که چیزی به نام منجی و عدالت‌گستر جهانی طبق ادعای یهود وجود ندارد (صلح و آرامش جهانی) و اگر کسی ادعا کرد بدانید که دروغگو و شیاد است.

در تمامی بازارها مثلاً طلا و جواهرفروشان، صرافان، ابزار فروشان، مواد غذایی و دارویی و... همیشه آرامش برقرار است مگر اینکه اجناس و کالای تقلبی، جعلی و بی‌کیفیت و... وارد و دست‌به‌دست شود. در نتیجه آن بازارها دچار آشوب و تشنج می‌شوند؛ چون خریداران متوجه می‌شوند که مال‌باخته و سرکیسه شده و سرشان کلاً رفته است. منظور کلی مسیح رسول‌الله این بوده است زمانی که کلام و کتاب خدا تحریف شد، عده‌ای انبیا و صالحان را جعل و تقلب کردند، احادیث و روایات و حکایت دروغ و غلط جاری شد، دین و شریعت خدا تغییر پیدا کرده و به تملک و تصرف شیاطین افتاد، در جوامع بشری و مابین مذاهب و ادیان اختلاف و درگیری و جنگ و خونریزی شروع می‌شود. شما باید توان تشخیص درست از نادرست، خوب و بد، حق و باطل، واقعی و جعلی و تقلبی یا ساختگی را داشته باشید. وگرنه در آن آشوب خونتان به هدر می‌رود.

امروزه کتب عهد قدیم و جدید، جزوات عرفانی و مذهبی، مسیح منجی و عدالت‌گستر جهانی یا پادشاه یهود، مسیح ابن الله، خلیفه خدا یا خلیفه رسول، ولایت، امامت الهی، هادی، مهدی، ولیعصر، ولیعهد، هدایت گر جهانی، احادیث و روایات منتسب به رسول، حتی منتسب به علی و صالحان در کل همان جعلیات و تقلبات یعنی کالاهای بی‌کیفیت و... محسوب می‌شوند؛ چون نتیجه آن مشهود است یعنی نبرد مابین مذاهب در ظاهر ابراهیمی که کفار و مشرکین و منافقین هم خرمگس معرکه هستند.

یعنی منظور مسیح این نبوده است که عده‌ای در آینده ادعا خواهند کرد که ما خود مسیح پسر مریم و رسول‌الله هستیم. بلکه عده‌ای سعی خواهند کرد نقش مسیح تقلبی را برای شما بازی کنند. یعنی ما را حاکم و پادشاه خود کنید تا شما را از این وضعیت نجات دهیم، عدالت اجتماعی را مابین شما برقرار کنیم، صلح و آرامش و رفاه را عملی و محقق کنیم و... این همان حقه کثیف بنی‌اسرائیل است که ۶۰۰ سال قبل از تولد من شروع کردند و امروز من آن حقه و سحر را باطل کردم. در آینده هم ممکن است دوباره همین حقه و سحر را به نام من و یا به نام کس دیگری و حتی به نام خودشان جاری کنند و شما این سحر و جادو را باید باطل کنید و با آن مبارزه کنید.

 

و آنچنان قرار داديم در هر ( تمام ) قريه ای بزرگان مجرمش را ، برای اينكه مكر كنند در آن و مكر نميكنند مگر به خودشان و در نمی‌يابند  123 انعام

یعنی تمام حاکمان و پادشاهان و سیاست‌مداران و...، حال خداباور یا خداناباور این نقش مسیح تقلبی یا منجی عدالت‌گستر را برای مردم بازی می‌کنند.

 

و اگر می خواست سرور تو حتما قرار ميداد انسيان را امتی واحدی و [در حاليكه] همواره اختلاف كنندگانند

مگر آن كس كه رحم كند سرورت و برای آن خلق كرد ايشان را و تمام شد كلمه سرورت كه حتما پر ميكنم جهنم را از جنيان و انسيان جملگی  119 هود

 

یعنی هیچ‌چیزی به نام صلح و آرامش جهانی و رفاه وجود نخواهد داشت. چیزی که وجود دارد و خواهد داشت جنگ و اختلاف بین‌المللی و درون اجتماعی خواهد بود. اینها در کل خواب‌وخیال یا رؤیای شیرین و دست‌نیافتنی بنی‌اسرائیل است که به کابوس و بدبختی و شقاوت منجر خواهد شد.

 

در قاموس خدا، مسیح یک اسم خاص است که اشاره به پسر مریم و یک نبی و رسول دارد حتی نشانه قیامت. ولی از ۲۶۰۰ سال پیش این اسم تبدیل به یک نام عام شده است؛ یعنی کسی که منجی گری و عدالت‌گستری و پادشاهی و حکومت می‌کند. بعدها اسامی مذهبی دیگری همچون یشوع، هادی و مهدی جایگزین شده، بعداً خود خلفا و راهبان و رهبان و امروزه شخصیت‌های اجتماعی و سیاستمداران یا حتی انقلابیون و صدالبته خود دگراندیشان و روشنفکران که به دنبال تغییر یک جریان سیاسی و اجتماعی حتی مذهبی و دینی هستند. مسیح زمان یا دوران یک نمونه بارز آن است که از موسای زمان یا دوران یهودیت گرفته شده است.

مسیح خودش هشدار داد که اینها شیاطین دوران و زمان شما خواهند بود و از آنها دوری و پرهیز کنید؛ چون به‌جای منجی گری و عدالت‌گستری چیزهای دیگری را قالب شما می‌کنند. چون قبل تولد من کردند و بعد این هم بسیار خواهند کرد.

یعنی هرکسی که به شما وعده‌ووعید صلح و آرامش و رفاه داد (وعده‌سرخرمن)، شیاد و کلاه بردار و خود ابلیس است (بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد). حالا خودش یا به جانشینی، کفالت، نمایندگی و خلافت یا نیابت و هزار کوفت و زهرمار دیگری از طرف شخص ثالث، چون این سحر و طلسم بابلی یا اسرائیلی است. البته که بسیار هم کارآمد و کارساز است.

 

 

عیسی از وکی پدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C

عیسی (به عبری: ישוע؛ به یونانی باستان: Ἰησοῦς؛ حدود ۴ پیش از میلاد – ۳۰ / ۳۳ میلادی) که به عیسی مسیح و عیسای ناصری نیز معروف است، واعظ یهودی و رهبر دینی در قرن یکُم میلادی بود. او شخصیت مرکزی مسیحیت، بزرگ‌ترین دین جهان از نظر تعداد پیروان است. غالب مسیحیان او را به‌عنوان تجسم خدای پسر می‌پرستند و وی را مسیحای موعود عهد عتیق می‌دانند. تقریباً همهٔ پژوهشگرانِ دورهٔ باستان اتفاق‌نظر دارند که عیسی به لحاظ تاریخی وجود داشته، اما تلاش‌ها برای یافتن جزئیات تاریخی زندگی او منجر به تردیدهایی دربارهٔ اعتبار انجیل‌ها، تنها منابع موجود دربارهٔ زندگانیِ عیسی، شده‌است. عیسی یک یهودی اهل جلیل بود که توسط یحیی تعمید داده شد و زان پس، تبلیغ خود را آغاز کرد. او به صورت شفاهی موعظه می‌کرد و دیگران «رَبّی» خطابش می‌کردند. عیسی با دیگر یهودیان دربارهٔ بهترین راه پیروی از خدا بحث (مجادله) می‌کرد، به‌وسیلهٔ مثل‌ها تعلیم می‌داد و برای خود پیروانی جذب کرد. مقامات یهودی او را دستگیر و محاکمه کرده و به دولت روم تحویل دادند. پونتیوس پیلاطس فرماندار رومی یهودیه نیز دستور داد او را مصلوب کنند. بعد از مرگش، حواریونش ادعا کردند او از مرگ برخاسته‌است و نیز جامعه‌ای تشکیل دادند که در نهایت به کلیسای اولیه (رومی) تبدیل شد. آموزه‌های او ابتدا به صورت شفاهی نقل می‌شدند، تا اینکه نهایتاً از آن‌ها برای تألیف انجیل‌ها استفاده کردند. بسیاری از دانشوران عیسی را یک «واعظ آخرالزمانی» که تصور می‌کرده قیامت و نابودی جهان در شرف وقوع است، محسوب می‌کنند. (نه منجی گری و عدالت گستری) عقاید مسیحی دربارهٔ عیسی بدین قرار است که نطفهٔ او توسط روح‌القدس بسته شد، زنی باکره به نام مریم او را زایید، معجزاتی انجام داد، کلیسای مسیحی را تأسیس کرد، با فداکاری مصلوب شد تا کفاره‌ای برای گناهان باشد، از مرگ برخاست، به بهشت رفت و روزی از آنجا بازخواهد گشت. به‌طور کلی، مسیحیان عقیده دارند عیسی به مردم امکان آشتی با خدا را می‌دهد. مطابق اعتقادنامهٔ نیقیه، که توسط کلیسا در سدهٔ چهارم تنظیم شده، عیسی زندگان و مردگان را قبل یا بعد از رستاخیز جسمانی‌شان قضاوت خواهد کرد، اتفاقی که به ظهور دوم در آخرالزمان مسیحی گره خورده‌است. اکثریت اعظم مسیحیان عیسی را به عنوان تجسم خدای پسر، رکن دوم تثلیث، می‌پرستند. اقلیت کوچکی از مذاهب مسیحی نیز وجود دارند که بخشی یا همه تثلیث را رد می‌کنند (اجداد محمد) همه‌ساله ولادتِ عیسی در ۲۵ دسامبر، به‌عنوان کریسمس، جشن گرفته می‌شود. آدینهٔ نیک به تصلیب عیسی و عید پاک به برخاستن او از مرگ اختصاص دارد. سالِ تقریبی تولد عیسی، مبدأ گاه‌شماری میلادی است که طور گسترده در دنیا استفاده می‌شود.از عیسی در ادیان دیگری مانند اسلام و بهائیت نیز به عنوان شخصیتی مهم یاد شده‌است. مسلمانان معتقدند که عیسی یکی از پیامبران برجستهٔ الله و همان مسیح موعود در نوشته‌های یهودی است. آنان تولد او از مریم باکره را قبول دارند اما خدا یا پسرِ خدا بودن او مورد قبول آنان نیست. در قرآن آمده که عیسی هیچ‌گاه ادعای الوهیت نکرد. بیشتر مسلمانان اعتقاد به تصلیب عیسی ندارند و در عوض معتقدند که خدا او را به صورت جسمانی به بهشت برد. یهودیان عیسی را به عنوان مسیحا نپذیرفته‌اند، زیرا اعتقاد دارند او نشانه‌های مسیحای یهودی را نداشته،(هرگز پادشاه یهود، منجی و عدالت گستر نبوده) شخصیتی خداگونه نبوده و از مرگ برنخاسته‌است. بهائیان عیسی را در کنار شخصیت‌های دیگر مثل بهاءالله و زرتشت یکی از مظاهر ظهور به حساب می‌آورند. در مانویت میان شخصیت زمینی عیسی و شخصیت آسمانی او تمایز وجود داشت و نیز او یکی از اسلاف مانی به حساب می‌آمد.

 

نام

یک یهودی در زمان عیسی معمولاً تنها یک اسم داشت. در برخی موارد، پس از نام شخص، اسم پدرش ذکر می‌شد؛ یعنی نام مردان با فرمول «اسم شخص پسرِ اسم پدر» ساخته می‌شد. آوردن نام شهر محل تولد شخص پس از نام او نیز رایج بوده‌است. نتیجتاً، عیسی در عهد جدید معمولاً «عیسای ناصری» خطاب شده‌است. همسایه‌های عیسی در ناصره، او را «نجّار، پسر مریم و برادر یعقوب و یوسف و یهودا و شمعون» (مرقس ۶:۳)، «پسر نجّار» (متی ۱۳:۵۵) یا «پسر یوسف» (لوقا ۴:۲۲) خطاب می‌کردند. در انجیل یوحَنّا، فیلیپ عیسی را «عیسی پسر یوسف از ناصره» (یوحنا ۱:۴۵) می‌نامند. عیسی در شکل کنونی در زبان یونانی (Ἰησοῦς) ریشه دارد. نام یونانی خود از ישוע (یشوع) عبری گرفته‌است. این اسم در اصل יהושע (یِهُشوعا، به‌طور خلاصه‌تر یوشع) و در لغت به معنای «یهوه خداگون است» بوده‌است. یوشع همچنین در عهد عتیق نام جانشین موسی و یک روحانی یهودی هم هست. عیسی (یشوع) نام رایجی در میان یهودیان معاصر تولد عیسی بوده‌است. یوسف فلاوی مورخ یهودی قرن اول میلادی در نوشته‌های خود حداقل به ۲۰ فرد مختلف که عیسی نام داشته‌اند اشاره کرده‌است. از سال‌های آغازین دین مسیحیت، عیسی را معمولاً «عیسی مسیح» خطاب می‌کنند. نویسندهٔ انجیل یوحنا نوشته که عیسی ناصری این اسم را بر روی خود گذاشته‌است. مسیح یک نام شخصی نیست. این واژه (משיח) در عبری به معنی «مسح شده» یا «روغن‌مالی شده» است. مسیحیان او را به این نام می‌خوانند زیرا باور دارند که او همان مسیحای موعود در نوشته‌های یهودی عهد عتیق است. از زمان زندگی عیسی تا امروز، «مسیح» به نامی شخصی و بخشی از اسم عیسی درآمده است. به پیروان عیسی، «مسیحی» می‌گویند و این عنوان از سدهٔ یکم میلادی رواج داشته‌است.

 

 

نتیجه کلی چیست؟

خداوند تولد مسیح در ۲۰۲۴ سال پیش را تأیید و گواهی می‌کند. حتی داستان زندگی او را نقل و بازگو می‌کند. خداوند او را نبی و پیامبر خود می‌داند و معرفی هم کرده است. ولی یهودیان او را قبول ندارند؛ چون با کتبشان هم‌خوانی نداشت. یعنی مابین توصیف یهود و خود شخصیت مسیح پارادوکس و تناقض وجود داشت. چون مسیح با کتب آنها همخوانی و موافقت نداشت؛ ازاین‌رو تکذیب شده و تصمیم به محاکمه و حذف او گرفتند. پس مسیح کاملاً درست بود؛ ولی کتب یهود چرند و غلط بوده است. این یعنی اینکه مسیح پادشاه یهود یا منجی و عدالت‌گستر نبوده و نیست و نخواهد بود. چون در قرآن نیز تأیید نشده است که هیچ بلکه تکذیب و مردود هم شده است. اینک این سؤال مطرح می‌شود که این شخصیت موهومی یا خیالی یهودی چیست یا کیست؟ آنها می‌گویند در آینده متولد خواهد شد؛ ولی ما می‌دانیم که آن شخصیت موهومی، شیطانی و ساخته و جعل و تقلب شده است. چون در کتاب خدا قرآن از تولد این‌چنین موجودی در آینده خبر داده نشده است.

حرف نهایی یا سخن آخر، کلام خود خداست. یعنی یهودیت باطل و منسوخ است البته به اتهام گزافه‌گویی و صدالبته مسیحیت، چون این چنین چیزهایی مورد تعالیم او نبوده که هیچ بلکه مسیح با آن یهودیان بر سر این چرندیات بحث و مجادله هم داشته است و هیچ‌کدامش را محقق نکرده است.

پس خدا مسیحیت را نیز باطل و منسوخ کرده است. اما تکلیف سنت و مهدویت چه می‌شود؟

این زنازادگان آن چرندیات دوقبضه باطله و منسوخ شده (توسط خدا و توسط مسیح) از یهودیت و مسیحیت را به اسلام وارد و به‌پای و به نام هادی و مهدی نوشتند. یعنی تخم یهودیت و نصرانیت را به اسلام منتقل و کاشتند و برداشتند. این همان حکایت درخت فتنه یا زقوم است. این حرام‌زادگان زقوم خورده هستند و به فتنه افتادند و با هم نیز درگیر شدند درست همان‌طور که یهود و نصارا سگ و گربه هستند.

 

 

 

 

محمدرضا طباطبایی ۱۷/۸/۸۷

https://ki2100.com