حالا چرا فکر میکنید که شمس میبایست طبق روال مکانیک منظومه
شمسی کسوف کرده باشد. آیا پدیده دیگری جز ماه نمیتواند سبب شده باشد.
به نام خداوندِ رحمکننده (بخشنده،
گذشتکننده) مهربان (با شفقت، باعاطفه)
نزدیک (مجاور) شد ساعت (وقت و زمان قیامت) و شقه (شکافته، تکه، پاره و
جدا شده) شد ماه
و
اگر به بینند نشانهای (معجزهای) را، اعراض میکنند و میگویند [که]
جادوی مستمری (پیوستهای) [است]
و
تکذیب کردند و تبعیت کردند [از] تمایلاتشان (هوا و هوسهایشان) و هر
(تمام) کاری (امری) استقرار یافتهای (جاافتادهای، در مکان و زمان
خودروی دادنی) [باشد]
و
همانا آمده است ایشان را، از اخبار آنچه که در آن [است] منزجر شدهای
(به صدا و دادوفریاد آمدهای، متنفر شدهای، مایه انزجار)
حکمت (تدبیر و اندیشه مدبرانه) لغایت یافتهای (ادامه یافتهای، بالغه
ای، رو به سعودی، به آخرین حد خود رسیدهای)، پس کفایت نمیکند
هشداردهندگان (رسولان)
پسروی برگردان از ایشان [تا] روزی که فرامیخواند صداکننده بهطرف
چیزی نامعلومی (ناخوشایندی)
پایین افتادهای (خضوع کنندهای، سرافکندهای) [باشد] چشمانشان، خارج
میشوند از قبرها، آنچنان که گویا ایشان هستند همانند ملخهایی منتشری
(پخشوپلا شدهای)
سرازیر شدگاناند (بشتاب روندگاناند) بهسوی صداکننده، میگوید کافران
این [است] روزگاری سختی (دربند و رنجی)
... قمر
خیلیها شقالقمر را اصلاً ندیدهاند چه برسد برای اینکه تاریخ دقیقی
برای آن نگاشته و معرفی کرده باشند. آن را چگونه میتواند محاسبه دقیق
نجومی کرد. مسلماً هیچ راهی اصلاً وجود ندارد. چون تاریخ دقیقی برای
زمان وحی سوره قمر وجود ندارد چه برسد به شماره ردیف و ترتیب آن در
قرآن.
به
باور ما اعراب به محمد رسولالله به دیده پادشاه عرب مینگریستهاند و
خیلیها فکر میکردند که ابراهیم ولیعهد اوست و به دنبال اغفال و
سوءاستفاده بودهاند و شاید هم مسموم شده باشد تا ولیعهد نشود، خدا
میداند و بس. کسوف نشانه و هشدار یا یادآوری قیامت است و هشداری برای
شیاطین. لازم هم نیست ماه جلوی خورشید قرار گیرد. هر چیز دیگری
میتواند مانع رسیدن نور خورشید شود. اینکه برای خدا کاری ندارد. البته
اگر به او باور داشته باشم که اگر نداشته باشیم هیچ، همه چیز کشک و دوغ
است.
شَقّالقَمَر
(به عربی: انشقاقالقمر) معجزهای است که در روایات اسلامی، به پیامبر
اسلام محمد نسبتدادهشده است، و گفته شده که ماه به اشارهٔ وی از هم
شکافته و دونیم شده است و پس از مدتزمان کوتاهی دونیمه ماه دوباره به
هم متصل شدهاند. این یکی از معجزات منسوب به محمد است که از آیات ۱-۲
سوره قمر مأخوذ شده و در روایات مسلمانان از جمله در شأن نزول آن ذکر
شده. برخی مفسران مسلمان، مخصوصاً پس از قرونوسطی، این رویداد را این
گونه در نظر میگیرند که ماه به معنی واقعی کلمه به طور فیزیکی توسط
محمد شکافته شد، درحالیکه برخی دیگر آن را بهعنوان رویدادی که در روز
قیامت رخ خواهد داد تشخیص میدهند و مابقی این رویداد را توهمی بصری
بهحساب میآورند.
روایات اولیهای که تفسیری
تحتاللفظی را حمایت میکنند بر حسب اعتبار صحابه محمد همچون ابنعباس،
انس بن مالک، عبدالله ابن مسعود و دیگران منتقل شدهاند. به گفته عالم
مسلمان هندی عبدالله یوسفعلی، وقتی که روز قیامت نزدیک شود ماه دوباره
از هم شکافته میشود. وی میگوید که همچنین آیات میتوانند معنای
تمثیلی داشته باشند، یعنی مسئله مانند ماه روشن شود. آیات قرآنی ۱-۲
سوره قمر بخشی از مباحثات میان عالمان مسلمان الهیات و فیلسوفان مسلمان
قرونوسطی بر سر گزند ناپذیری اجسام سماوی بودهاند. در سال ۲۰۱۰
میلادی یکی از کارکنان دانشمندِ مؤسسه علوم قمری ناسا به نام بِرَد
بِیلی گفت: «هیچ مدرک علمی فعلیای گزارش نمیکند که در نقطهای زمانی
در گذشته، ماه به دو بخش (بیشتر) تقسیم شده است و دوباره گرد هم آمده
است.» این روایت توسط برخی از مسلمانان استفاده میشد تا دیگران را به
نبوت محمد متقاعد کنند. این واقعه همچنین الهامبخش بسیاری از شاعران
مسلمان، مخصوصاً در هند بوده است.
باتوجهبه حجم زیاد
هشدارهای نزدیکی آخرالزمان در قرآن و احادیث قدیمی مثل حدیث دو انگشت،
بسیاری از دانشوران عقیده دارند محمد تصور میکرده پایان جهان نزدیک
است و محتملاً در زمان زندگی خودش قیامت روی خواهد داد. نظر به این
مسئله، به عقیده این دانشوران آیات ۱-۲ سوره قمر، ربطی به انجام معجزه
توسط محمد ندارد؛ بلکه یکی از نشانههای آخرالزمان که مشرکان خود
میتوانستند در آسمان ببینند و از آن آگاه بودند را توصیف میکند. به
تعبیر دیوید کوک، این نشانه در واقع دنبالهدار هالی که در سال ۶۰۷
میلادی - اندکی قبل از اعلام پیامبری محمد - پدیدار شده، بوده است.

شما
به این سامانهها میگویید کهکشان یا گالاکسی، خدا میگوید ملائکه و
همه چیز تنها با یک فرمان اجرا خواهد شد. خسوف باشد یا کسوف یا تخریب
سیاره زمین به کل. جناب داروین گفت ۴ میلیارد سال طول کشید تا حیواناتی
مثل انسان از یکی از این سامانهها به تکامل برسد. خوب آنها به فرمان
خدا زیر یک ثانیه این زمان را طی کرده و درست مثل خودتان روبرویتان
قرار میگیرند منتهی با نیرو یا انرژی تورس. خدا موجود خوفناکی است،
عصب بینایی و مغز شما را دستکاری کند، کسوف یا خسوف را دیدهاید حالا
چرا ماه را بیاورند جلوی خورشید؟ کار راحت انجامش بهتر است.
در فیزیک مابین مکانیک سماوی و مکانیک کوانتوم اختلاف جدی وجود
دارد. یعنی ما در مکانیک نیوتنی میتوانیم تابع زمان - مکان بنویسیم و
نشانش دهیم و ثابت کنیم. یعنی با مراجعه به تقویم و ساعت، مکان و وضعیت
اجرام سماوی را کاملاً مشخص کنیم. ولی در مکانیک کوانتوم غیرممکن و
محال است. یعنی چیزی به نام فضا - زمان یا اصلاً وجود ندارد که برای
ذرات تابع نگاری کنیم و یا اینکه ذرات یاغی هستند و از فضا - زمان و
توابع ما پیروی و تبعیت نمیکنند. این هم بستگی به جرم ذرات دارد.
خیلیها فکر میکنند که مشکلی در این زمینه وجود دارد و باید آن را حل
کنند. به طور مثال کوانتوم میگوید که ماه یا سیاره زمین و خورشید هر
جایی میتوانند بوده باشند منتها با عدد احتمال خیلی کوچکی. ولی عدد
احتمال الکترون نزدیک به یک هم میشود. یعنی اگر شما دوربین
فیلمبرداری داشته باشید که در هر ثانیه میلیاردها عکس بگیرد، بعد از
مدتی کسوف و خسوف را در یکی از این عکسها میبینید که با تابع کلی و
منظومهای شما ناسازگار و مغایر است. ما فکر میکنیم که اجرام سماوی از
توابع ما مربوط به زمان و مکان تبعیت کامل میکنند؛ ولی برای آنها هم
این امکان وجود دارد که در یکزمان در چند جا بوده باشند. مشکل اینجاست
که شما برای اجرام سماوی تابعی غیر قابلنقض و رد ارائه فرمودید که با
کمال تأسف باید گفت که قابلنقض و رد هستند. پس احتمال خسوف و کسوف در
هر زمان و مکانی ممکن و مقدور است حرف کلی فیزیک کوانتوم این است و نه
خود ما. بور با اینگونه مطالب مخ انیشتین را تاب میداد.

در پدیده گرهخوردگی، درهمتنیدگی کوانتومی یا عمل
شبح وار، خیلیها فکر میکنند که این یک ذره واحد شده است که در دو
مکان وجود و حضور دارد؛ چون رفتارش کاملاً یکسان است. بالاتر از سرعت
نور تبادل حالت یا اطلاعات دارد. ماه و زمین هم میتوانند در دو مکان
حضور داشته باشند و احتمالش صفر مطلق نیست. این واقعه شاهد تاریخی دارد
و چون در تقویم نیست دال بر دروغ بودن آن نیست؛ بلکه شاهد دارد و
نظریههای فیزیک کوانتوم را در عمل به اثبات میرساند؛ یعنی مدرکی قطعی
به همراه شاهد برای اینکه فیزیک کوانتوم درست بوده و هیچ مشکلی هم
ندارد؛ چون ما با ذهنیت وجود فضا - زمان به اصل قضیهها نگاه میکنیم و
اگر باور کنیم که چیزی به نام فضا - زمان وجود ندارد و اگر دارد لازم
نیست که از آن تبعیت شود خیلی از مشکلات ما از ریشه حل میشود.
آیا اعراب و مسلمانان میدانند که اول و آخر قران کجاست؟ یعنی
ترتیب نزول سورهها. مسلماً خیر. تاریخ دقیق مرگ ابراهیم را از کجا
بدانند. روزنامه و چاپخانهای در کار نبوده است. خود امروز مورخی وجود
ندارد تا وقایع را ثبت کند همه جای دنیا به بایگانی روزنامهها مراجعه
میشود الان آرشیو BBC
تنها میدانند بعد اینکه
ابراهیم فوت نموده است کسوف شده و محمد گفته که خورشید و ماه برای مرگ
کسی نمیگیرد؛ ولی ما میدانیم که هشدار قیامت و... از طرف خدا بوده
است. یعنی خدا خواسته به عدهای هشدار دهد حالا برای چه؟ آن را هم
نمیدانند. خدا خودش اعراب و اسرائیل را نادان معرفی کرده یک نمونه آن
ندانستن تاریخ دقیق و وراجی زیاد آنهاست. نمونه دوم ندانستن ترتیب نزول
سورهها. شما فکر کن قصد حذف سورههای مکی را داشتند. چون مایه
آبروریزی اعراب بوده. رفته آخر کتاب. کل تاریخ تحریف شده است. کتاب خدا
را اینگونه جمعآوری کردهاند، تاریخ را چگونه نگاشته باشند؟ بعد ۲۰۰
سال تازه به فکر تاریخنگاری و حدیث نگاری افتادهاند. هر کسی به حدس و
گمان یا نفع خودش وارد عمل شده است. کتب با یکدیگر تعارض دارند.
مادری کودکش را در زندان زاییده است؛ ولی به او دروغ گفته که در
بیمارستان وضعحمل کرده است. تاریخ تولد او و شهر و محل تولدش کلاً غلط
و اشتباه است. این چیزی را عوض نمیکند. او متولد شده و فرزند مادرش
است. با غلطبودن اطلاعات، مادر و فرزند نقض نمیشوند.
طبق مفاهیم کتاب، محمد هم زمان در سه جا بوده است. ۱ خانه ۲ قدس ۳
معراج. شاید هر سه مکان در یکجا بودهاند. کتاب، فیزیک کوانتوم را
تأیید میکند و برعکس. بور هم همین مفهوم را ارائه کرد؛ ولی انیشتین
حاضر به پذیرش آن نبود. اختلاف ریشهای کجاست؟
انیشتین قائل به وجود فضا
- زمان و درستی توابع نگاشته شده بود. سه نفر یعنی شرودینگر، هایزنبرگ
و بور میگفتند که چیزی به نام فضا - زمان وجود ندارد تا تابع نگاری
کنیم. کتاب نظر گروه سهنفری را تأیید میکند هرچند که خداناباور بوده
باشند. ولی واقعیت را رویت کرده بودند. یک نفر میتواند هم زمان در چند
جا بوده باشد. احتمال دارد تاریخ دقیق محاسبه برای کسوف غلط هم بوده
باشد.
خیلی از وقایع تاریخی این مشکل نادرستی اطلاعات را دارند؛ ازاینرو
خیلیها به فکر ساختن ماشینی هستند تا در فضا - زمان مسافرت کنند حتی
دستکاری تاریخ و اطلاعات و... که هاوکینگ نظریهپرداز آن بود.
خیلیها شقالقمر
را اصلاً ندیدهاند چه برسد برای اینکه تاریخ دقیقی برای آن نگاشته و
معرفی کرده باشند. آن را چگونه میتوان محاسبه دقیق نجومی کرد. مسلماً
هیچ راهی اصلاً وجود ندارد.
چون تاریخ دقیقی برای زمان وحی سوره قمر وجود ندارد چه برسد به شماره
ردیف و ترتیب آن در قرآن.
پاسخ و جواب قطعی و نهایی ما به این موضوع:
در گذشته
در قاره امریکا قومی بود به نام مایا. آنها با فرازمینیها، رپتایلها
یا طایفه جنیان در ارتباط بودند. آنها تابعی برای منظومه شمسی نگاشته و
در اختیار بزرگان و کاهنان و مغان مایا قرار داده بودند (تقویم نجومی).
یعنی آنها میتوانستند پدیدههای نجومی را پیشگویی یا پیشبینی کنند.
پس قوم خود را فریب داده و میگفتند که ما خدای شما هستیم و مراسم
قربانی انسانها را راه میانداختند. فیلم آن را هم ساختهاند به نام
آخرالزمان (apocalypto (2006 البته از روی واقعیت گذشته است. نوتستر
آداموس نمیتوانست؛ چون آن تابع منظومهای را نمیدانست. تقویمهای
نجومی او غلط بودند. با پادشاه فرانسه دستبهیکی کرده بود و الکی
پیشگوییهایی جزئی میکرد و شاه محققش میکرد و همه فکر میکردند که
نوستر آداموس و پادشاه فرانسه قدرت ماورایی یا الهی دارند. در زمان
محمد عدهای میتوانستند کسوف و خسوف را پیشبینی کنند؛ چون آن تقویم
نجومی را داشتند. میخواستند محمد را خراب کنند که این مرد مدعی است که
پیامبر خداست ولی نمیتواند حوادث آینده را پیشگویی کند؛ ولی ما
میکنیم. منتظر تحققش باشید تا کسوف شود و محمد خراب شود. اما خدا در
آن تقویم و تابع نجومی مداخله و خودشان خراب شدهاند. چند تا تاریخ
برای پیشگویی خود ارائه کردند همش خراب شد. الان شما با تقویم نجومی
خود پیشبینی میکنید آن هم درست نیست؛ چون آن تابع ۱۴۰۰ سال پیش توسط
خود خدا نقض شده است. امروزه امثال پیتر هیگز جای آنها را گرفتهاند،
یعنی تابع و الگوی سنتز ذرات در سرن را پیدا کرده و پیشگویی میکنند که
در آینده چه ذرهای سنتز و تولید خواهد شد و یک نظریه در ظاهر علمی را
هم ارائه میکنند که آنها نیز برای خود اهداف بینالمللی دارند. یعنی
نوع بشر امروزه در همان حقه و ترفند قوم مایای هزاران سال پیش است؛ اما
مدلش عوض شده در آنجا خدایان زمینی حاکم بودند، امروزه عدهای دیگر به
نام خداناباور، خداستیز، محقق، دانشمند، عالم، فیزیکدان، دانشگاهی،
روشنفکر و دگراندیش. ولی پایه و اساس حقهبازی و ترفند همان الگو یا
تابع قدیمی پیشگویی است که نقض هم میشود. میدانید چرا؟ چون ژنوم
انسان تغییر نکرده. یک پیشگو و مغان مایا به نوستر آداموس و پیتر هیگز
تغییر شکل داده که ویژگی بارز یک رپتایل است. پس تمامی بحثهای ما با
یکدیگر در ارتباط بود ولی شما نتوانستنید ارتباط اینها با یکدیگر را
پیدا کنید. اینک همه آنها را به یکدیگر مرتبط و متصل کردیم.
امروزه تابع منظومهای و تقویم نجومی چیزی شناخته شده و ماهیت علمی
دارد؛ ولی در گذشته درست مثل سحر و جادو یعنی غیبگویی و پیشگویی عمل
میکرد. امروزه توابعی وجود دارند که هیچکس از آن اطلاعی هم ندارد؛
ولی اگر کسی مطلع شود و پیشگویی کند، حالا خدا نشود عقلاً دانشمند و
روشنفکر خداناباور یا دگراندیش خداستیز میشود آن هم با اهداف خاص
خودش. خودتان را زیاد زرنگ فرض نکنید. همیشه و هر زمان راهکار برای حقه
و فریب وجود دارد. مدلهایش فرق میکند و شما باید مدلهای جدید را
شناسایی کنید وگرنه سرتان کلاه گشادی میرود. آنکه ضریب هوشی بالایی
دارد میتواند دیگران را فریب دهد و به اهداف خود هم برسد. حالا بگو
کسوف کی شده. همه آن تاریخها غلط است؛ چون تابع و تقویم نجومی در
گذشته آن زمان، نقض شده است تا رمالها و مغان خراب و رسوا شوند. پیتر
هیگز هم در آینده رسوا خواهد شد. منتظر باشید که ما هم منتظر هستیم.
پیشگوها، غیبگوها، رمالها همیشه از روی یک تابع و الگوی تکرارشونده
کارشان را میکنند. خرابکردن آنها راحت است. یعنی آن الگو یا تابع
تغییر کند یا اینکه دیگر تکرار نشود. به همین راحتی. چون کیهان تابع
انسان نیست؛ بلکه انسان خودش تابع کیهان است.
در گذشته و در تمدنهای باستانی مایا، بابل و مصر یا...
تقویمهای نجومی و توابع درست و دقیقی بوده است که با توابع و تقویم
نجومی بهروز شما همخوانی ندارد. درست مثلاینکه در جایگاه اجرام
سماوی تغییر ایجاد شده باشد.
یعنی خدا هرازگاهی در جایگاه آنها
تغییر ایجاد کرده تا آن تقویمها و توابع نقض و ناکارآمد شوند.
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿۱۵﴾
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ
﴿۱۶﴾
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿۱۷﴾
وَالصُّبْحِ إِذَا
تَنَفَّسَ ﴿۱۸﴾
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ
كَرِيمٍ ﴿۱۹﴾
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي
الْعَرْشِ مَكِينٍ ﴿۲۰﴾
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ
﴿۲۱﴾
وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ
﴿۲۲﴾
وَلَقَدْ رَآهُ
بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ
﴿۲۳﴾
وَمَا هُوَ عَلَى
الْغَيْبِ بِضَنِينٍ
﴿۲۴﴾
وَمَا هُوَ
بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۲۵﴾
... تکویر. یعنی فرمان دادیم تا پیشگوییها باطل و رمالها
رسوا شوند.
اما
آنها در گذشته بود. چه چیزی در حال مهم است؟ در گذشته عدهای انسان را
قربانی میکردند تا اوضاع به خیال خودشان برای دیگران و خودشان بهبود
یابد. پیشگوها و مغان و رمالان فعلی هم همان اهداف را دارند؛ یعنی به
خیال خودشان تصمیم گرفتند که عدهای را برای عدهای دیگر و اهداف دیگر
خودشان قربانی کنند. شاید آن قربانی خود شما بوده باشید. پس باید
رمالان و پیشگویان شیطانی را شناسایی کنید و از آن عاقبت شوم قربانی
شدن رهایی یابید. کار پیشگو و مغان و رمال قربانیکردن دیگران برای خود
است. کل مطالب ما به این جمعبندی کلی رسید. مدلها عوض شده و بهروز
شدند. مدلهای جدید را باید بشناسید و شناسایی کنید.

این
یک مکان باستانی برای پیشگویی و قربانی بوده است. مدلهای امروزی ظاهری
بهتر و گول زننده دارند. ولی گویا انسانها خودشان با پای خودشان
بهطرف آن میروند. یعنی این:

مجسمه شیوا درگیر در رقص Nataraja در سرن فرانسه و سوئیس. آنها از
گذشته بشر چیزهایی میدانند که شما هیچ نمیدانید. یعنی پیشگویی و
پیشبینی آینده. حتی در بازارهای مالی و فارکس و... چون ثروت و قدرت
زیادی دارد. حالا نشد خودشان محققش میکنند.
شیوا
یا شیوانا (به معنی نیکاختر یا فرخپی) یکی از بلندپایهترین ایزدان
آئین هندو است. شیوا خدای نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان،
بخشاینده گناهان و بسیار کننده روزی است. تجسم جسمانی شیوا بر روی زمین
حضرت شیوانای بزرگ است.
نام شیوا بههیچوجه در
وداهای سانسکریت ذکر نشده است.
برعکس ویشنو که در متون کهن،
بهعنوان عضوی از گروه خدایان، و خدایی علاقهمند به انسان ظاهر
میشود، شیوا بهصورت بیگانهای تاریک و دیوسان است که بهتمامی در
تضاد با سایر خدایان و انسان قرار میگیرد. نیای ودایی او رودْرا است
که پاراجاپاتی را بهخاطر زنای با محارم، پادافراه میکند. رودرا خدای
برهوت، خدای حیاتوحش و جنگلها، خدای ستیغ کوهها، خدای تقاطعهای
خطرناک است؛ به وی که در مناطق مختلف، و بهصورت جداگانه پرستیده
میشود سهمی از قربانیهای ودایی
داده نمیشود. زمانی که خدایان برای نخستینبار
قربانی کردند، رودرا، از سهم قربانی
محروم شد، و سپس او در طی حملهای آنها را مجبور ساخت که سهمی به وی
اختصاص دهند و سروری حیاتوحش را به او ببخشند.
این اسطوره، در هندوگرایی،
به صورتی ناخواسته و تحلیلناپذیر، در عصر پسا - ودایی، بارها تکرار
میشود. شیوا با ساتی، دختر داکشا ازدواج میکند؛ داکشا مراسم
قربانی را بدون دعوت نمودن از شیوا
انجام میدهد، و ساتی بهخاطر بیآبرویی که پدر بر او وارد آورده بود،
خودکشی میکند. وی در آتش قربانی
میشود و بهعنوان اولین مفهوم برای سنت ساتی (رسم سوزاندن بیوهها)
قربانی میگردد. سپس، شیوا رسم
قربانی را ممنوع ساخت، داکشا را
گردن زد و کلّه وی را در آتش انداخت. هنگامی که خدایان در پیشگاه او به
خاک افتادند و از وی طلب بخشش کردند، شیوا
قربانی را دوباره پس داد و داکشا را زنده ساخت. بدین ترتیب،
شیوا که از سهم قربانی محروم شده
بود، قربانیکردن خود را اجرا نمود
و سرانجام، در کنار خدایان جای گرفت.
تمامی این چرندیات را فقط با یک پیشگویی کسوف و خسوف به خورد مردم هند
میدادند. غرب و اروپا نیز تمام مطالب خود را به استناد بوزون هیگز به
خورد شما میدهد. اما محمد کسوف را پیشگویی نکرد که اگر میکرد اسلام
هم چیزی مثل اینها میشد. دشمنان اسلام سعیکردند که با پیشگویی کسوف
به جنگ محمد بروند. خوب پیشگویی غلط و اشتباه از آب درآمد. زمانی که
بوزون هیگز ابطال شود درست همان وضعیت در انتظار دنیای علم و غرب است.
خودکرده را تدبیر نیست؛ چون انسان برای فریبدادن دیگران، اول خودش
باید فریبخورده باشد. اسلام در تقابل با این نوع چرندیات است؛ ولی شما
فکر میکنید که اینها متکامل شده و اسلام شدند. درست برعکس فکر و
اندیشه میکنید.
دانشمندان میگویند پس از دههها
تحقیق احتمالا سرانجام متوجه شدهاند که تقویم مایا چگونه کار
میکند.

نحوه کارکرد تقویم مایا از زمان
بازکشف و شروع رمزگشایی آن در دهه چهل میلادی برای سالها مشخص
نبود. در واقع محققان میتوانستند یک
دوره ۸۱۹ روزه را در تقویم ببینند، ولی مشکل این بود که
نمیتوانستند آن ۸۱۹ روز را با چیزی
تطبیق دهند.
حالا دانشمندان در آمریکا میگویند
که گمان میکنند این تقویم نه در یک بازه ۸۱۹ روزه، بلکه در یک
بازه ۴۵ ساله کار میکرده که بر
مبنای زمان لازم برای بازگشت یک جرم
فضایی به تقریبا همان نقطه از آسمان قرار داشته است. آنچه
به عنوان «دوره سینودیک» نامیده میشود و به معنای
چرخههای تکرارشونده در میان اجرام
آسمانی است.
جان لیندن و ویکتوریا بریکر،
انسانشناس از دانشگاه تولین آمریکا، در مقاله خود آوردهاند: «با
افزایش زمان تقویم به ۲۰ دوره ۸۱۰ روزه الگویی پدیدار میشود که در آن
دورههای چرخش تمام سیارات مرئی با نقاط توقف در تقویم ۸۱۹ روزه بزرگتر
مطابقت دارد.»
تقویم مایا سیستم پیچیدهای است که از
تقویمهای کوچکتر تشکیل شده و قرنها پیش در قاره آمریکا ساخته شد،
پیش از آنکه پای کریستوف کلمب به آنجا برسد. از میان مؤلفههای این
تقویم، دورههای ۸۱۹ روزه برای انسانشناسان مدرن جزو گیجکنندهترین
موارد بوده است.
پیشتر دانشمندان گمان میکردند که هر
بلوک ۸۱۹ روزه با رنگهایش یک جهت اصلی را نشان میدهد و قرمز با شرق،
سفید با شمال، سیاه با غرب و زرد با جنوب مشخص شده است. اما در دهه ۸۰
میلادی محققان متوجه نادرست بودن این فرض شدند.
حالا اما آنان دریافتهاند که رنگهای
سفید و زرد به ترتیب با «سرسو» و «پاسو»، تعابیر جهتشناسی در علم نجوم
که جهت بالای سر و پایین پای ناظر را نشان میدهد، مطابقت دارد.
دانشمندان میگویند سرنخ های دیگری
نیز وجود دارد که نشان می داد شمارش ۸۱۹ روز با دورههای تکرارشونده
سیارات مرئی در منظومه شمسی مرتبط است. از جمله این سرنخها،
اندازهگیریهای بسیار دقیق از دورههای چرخش سیارات عطارد، زهره،
مریخ، مشتری و زحل به دست مایاها است.
برای مثال یک دوره تکرارشونده سیاره
عطارد ۱۱۷ روز است که دقیقا هفت بار در تقویم ۸۱۹ روزه مایا جا
میگیرد، دوره سینودی سیاره زهره با ۵۸۵ روز (دقیقا ۵ بار در تقویم) و
بقیه سیارههای مرئی منظومه شمسی نیز با نسبت متناسبی حاکی از وجود این
ارتباط هستند.
به گفته پژوهشگران با بسط تقویم ۸۱۹
روزه به ۲۰ دوره ۸۱۹ روزه تقویمی بزرگ با تناسب دقیق با تمامی سیارات
مرئی ایجاد میشود.
آنان در تحقیق خود آوردهاند:
«ستارهشناسان قوم مایا که دوره ۸۱۹ روزه را ایجاد کردند به جای محدود
کردن تمرکز خود بر روی یک سیاره، آن را به عنوان یک سیستم تقویم
بزرگتر در نظر گرفتند که بتواند برای پیشبینی تمام چرخههای
تکرارشونده سیارات مرئی منظومه شمسی استفاده شود.»
تقویم مایا هرچند با یک سیستم ساده
محاسباتی مبتنی بر قواعد اولیه نجوم فاصله دارد، با این حال دانشمندان
میگویند اینکه اندازه کیهان مایاها چنین گستره وسیعی از فضا و زمان را
در بر می گیرد قابل توجه است.
https://parsi.euronews.com/2023/04/21/scientists-think-theyve-figured-out-how-a-maya-calendar-works
گاهشماری مصری
(سال مصریان) بیگمان در ایام بسیار دور قمری بوده است. مصریان باستان
با دریافت نظم مشخص طغیان نیل، و همچنان طلوع منظم ستاره
شعری از آن بهعنوان معیاری برای
گذشت زمان استفاده کردند. آنها از تقویمی خورشیدی - نجومی استفاده
میکردند که در آن یکسان شامل ۱۲ ماه ۳۰ روزه بود. آنها متوجه شده
بودند که بهتدریج تغییر فصل در روزهای غیرمشابه سال انجام میشد و
گویی زمان تغییر فصل در تقویم در حال حرکت است. در حدود ۴۰۰۰ سال پیش
از میلاد تصمیم گرفتند که در پایان هر سال ۵ روز به سال اضافه کنند تا
مشکل تغییر فصل را حل کنند. این ۵ روز برای آنها جز روزهای جشن و
تعطیلات محسوب میشد و در این روزها کار نمیکردند. در حقیقت از ابتدای
تاریخ مصر یعنی سلسلهٔ اول فراعنه سال شمسی و ۳۶۵ روزه بوده است که ۳۶۰
روز ایام ثابت سال و پنجروز خمسه مسترقه (Epahomene) داشتند که مؤلفین
اسلامی آن را ابوغمنا مینامیدند. در کنار سال و ماه شمسی حساب و شمار
و ماه قمری را نیز نگاه میداشتند و هرگاه روز معینی از ماه قمری با
همان روز از سال شمسی برخورد و تقارن مییافت آن روز را جشن میگرفتند
و این شباهت بسیاری با مطابقت نام روز و ماه ایرانی دارد که آن را طی
هر ماه جشن میگرفتند. تقسیم سال به هفتاد و دو خمسه یا هفتاد و دو
واحد پنج روزه چون بابل و آشور و ایران معمول بود و هم چنین سال را به
سی و شش قسمت ده روزه بخش میکردند که ماه
توت
مصری محسوب میشد. روزهای خمسه مسترقه ایامی نحس محسوب میشد و هر روز
نامی داشت منسوب به یکی از خدایان و این پنجروز عید ارواح و مردگان به
شمار میآمد که شباهت تامی با همان پنجه دزدیده در گاهشماری اوستایی
نو دارد.
https://fa.wikipedia.org
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾ نجم
اما شما نقطهضعف بسیار بزرگ خودتان
را نشان دادید؛ یعنی چیزی به نام زمان، ساعت و تقویم و... یعنی توابع
نگاشته شده برای منظومه شمسی:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ
الرَّحِیمِ
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ
الْقَمَرُ ﴿۱﴾
وَإِنْ یَرَوْا آیَةً
یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾
وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا
أَهْوَاءَهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾... قمر
یعنی قبل از قیامت جایگاه زمین و ماه و... در منظومه جابهجا میشود.
شما تحمل یک ساعت عقب و جلو شدن ساعت را ندارید. ۸ میلیارد انسان چنین
تصور میکنند که یک ببر بنگال بهطرف آنها حمله کرده است و همه چیز مثل
دومینو به هم میریزد. ساعت کاری، تقویم بانکها، پروازها، و هزار چیز
دیگر. فکر میکنید که خلائی در تاریخ و تقویم ایجاد شده است. تمامی آن
دست نگاشتهها و توابع را باید دوبارهنویسی کنید. همه چیز به هم
میریزد و شاید زمانی برای اصلاحات نداشته باشید.
میپرسد کی باشد روز قیامت ۶
پس زمانی [است که] برق زند
(دِرَخش زند) دیده (نگاه، چشم، بینایی) ۷
و خسوف کند ماه (تاریک شود
ماه) ۸
و جمع کرده شود (منقبض شود،
بههمپیوسته شود، به همپیوند شود) خورشید و ماه. ۹ سوره قیامت
یعنی ماه و زمین به جایی میروند که هم خورشید دیده نشود و هم
خود ماه یعنی تاریکی مطلق در کل سیاره زمین و نه در بعضی از مناطق.
مدل استاندارد
یکی دیگر از نظریههای برتر فیزیکی، مدل استاندارد مجموعهای از ذرات
بنیادین را توضیح میدهد که گفته میشود سازنده جهان هستند. این نظریه
در دل معادلهای گنجانده شده که
لاگرانژ مدل
استاندارد نامیده میشود.
این معادله به گفته فیزیکدانان به خوبی تمامی ذرات ابتدایی و نیروهایی
که دانشمندان تا به امروز در فضای آزمایشگاهی مشاهده کردهاند را توضیح
میدهد، به جز گرانش. این ذرات شامل ذره بوزون هیگر که به تازگی کشف
شده نیز خواهد شد. با اینهمه مدل استاندارد تا کنون نتوانسته با نسبیت
عام یکی شود و از این رو است که نمیتواند گرانش را توضیح دهد.
ما به آن میگوییم الگو یا تابع سنتز ذرات (فرمول شیوا). شما هم
میتوانید پیشگویی کنید.Standard Model Lagrangian


دنیای باستان به باور ما چیز مسخرهای شده است و دنیای فعلی ما نیز
برای آیندگان مسخره تر خواهد بود. چون حقهها و ترفندها لو رفته و
میروند.
یک راه سادهتر هم ممکن و مقدور است. یعنی در اول ذره را سنتز
کن، ولی به کسی باز نگو نکن. بعداً برایش پیشگویی بکن و البته
نظریهپردازی، بعد از چند سال رونماییاش کن. تا همه تو را پیشگوی اعظم
و دانشمند اعلم بدانند. جایزه نوبل هم که از قبل آماده شده است. ولی
اطلاعات لو رفته و نظریات توطئه شکل میگیرند. شاید این نظریات توطئه
هم درست بوده باشند؛ ولی یا کسی خبر ندارد یا حاضر به قبول و پذیرش آن
نبوده باشد؛ چون اعتبار به این راحتیها مخدوش و زیر سؤال نمیروند و
به نظر منتقدان یا مخالفان اهمیتی داده نمیشود. ولی قدرمسلم سرن
مخالفان سرسختی دارد آن هم فیزیکدان بینالمللی. چون گویا سیستمهای
تحلیل دستکاری هم میشوند. شاید سیاست و فلسفه در نتیجه آزمونها
دخالت میکند.
قدرمسلم نسبیت عام شوخیبردار نیست و کسی جرئت ندارد که در مورد
گراویتون یا بوزون میدان گرانش چیزی بگوید و یا پیشگویی کند؛ چون
خطقرمز شده است؛ چون با صهیونیستها درگیر میشوند. چون صهیونیستها
بمب سنگر شکن در اختیار دارند و به این خاطر به اعماق زمین نقلمکان
میکنند تا اینکه از آنها خارج از دسترس شوند.
جرم
نیرو نیست تا میدانی داشته باشد؛ بلکه گرانش نیرو محسوب میشود و بوزون
هیگز بیشتر برازنده میدان گرانش است ولی نشد. صلاح دید یا دیدند که
بوزون میدان جرم شود که شکبرانگیز شده است و شک درستی هم است؛ چون جرم
اصلاً نیرو یا میدان نیرو محسوب نمیشود که بوزون هیگز حامل نیرویی
بوده باشد؛ چون به باور انیشتین گرانش، میدان نیرو نیست؛ بلکه انحنای
فضا - زمان است. پسرفتن به دنبال بوزون میدان گرانش یا گراویتون فعلاً
ممنوع شده است؛ چون نسبیت عام در هم فرومیریزد و این پارادوکسهای
دنیای علم، سرنخهایی برای درک واقعیت شدهاند.
ابراهیم پسر محمد بود. محمد پیغمبر خدا بود. محمد با کل دنیا
درگیر بود. با اعراب، یهود، نصرانی، ستارهپرست، جادوگر، پیشگو،
غیبگو، رمال، ساحر یعنی هر نوع انسانی که تصور کرده باشید. اینک آن
وسط کسوف هم شده، شما فکر کن تقویم قمری دوتا شده. نتوانستند سرهمبندی
کنند، نشستند و ریستش کردند. در ایران، بابل و... آن دوران آخر سال
شمسی ۵ یا ۶ روز افزوده و ریست میکردند. شما فکر کنید بعد کسوف، چند
روز کموزیاد آوردند و تاریخ قمری ریست شده. اصلاً چیز مهمی هم نیست.
بلکه چند نفر خراب شدند و دست از پا درازتر برگشتند شهر و دیار خودشان.
میپرسند تو را از هلالها، بگو آنوقتهایی (هنگامه شدههایی، اوقاتی)
برای انسیان (مردم) و حج [است] و نیست خوبی به اینکه بیایید خانهها را
از پشتهایش و لیکن خوب کسی [است] که تقوی کند (بترسد خداوند را) و
بیاید خانهها را از دربهایش و بترسید خداوند را، باشد برای شما که
رستگار شوید ۱۸۹ بقره
او (خداوند) کسی است [که] قرار داد خورشید را سپیدی و ماه را نوری و
تقدیرش (مقدر، اندازهگیری) کرد منازل (محل اقامتی)، برای اینکه بدانید
عدد (حساب و شمارش) سالها و حساب (تقویم) را، نیافرید خداوند آن را
مگر به حقیقت، تشریح میکند آیات (نشانهها) را برای قومی که میدانند
۵ یونس
نزدیک (مجاور) شد ساعت (وقت و زمان قیامت) و
شقه (شکافته، تکه، پاره و جدا شده)
شد ماه. قمر
شما فکر کنید که شقالقمر در اصل
اونطوری بوده. یعنی دو تقویم برای یک ماه، درست مثلاینکه یک تقویم
برای دو تا ماه داشته باشیم. ضربالمثل معروف "تومون اعراب و... دوتا
شده" حالا کدام ماه به کدام تقویم؟ معلوم نیست. بیا درستش کن. زدن ریست
شده. یعنی یک ماه و یک تقویم جدید. قبلی رفته پی کارش. اصلاً تقویمی در
کار بوده است؟ نه تو ذهنشون بعد حلال یا بدر میشمردند. حالا چند روز
خلأ داشتن برای یک عرب زیاد مهم نیست. برای شما که خیلی منظم و مقرراتی
و دقیق وسواسی هستید، موضوع بحث شده است. از گله یک چوپان چند تا
گوسفند کم بشه، زیاد مهم نیست؛ چون دوباره زادوولد کرده و زیاد
میشوند. یعنی خدا با این کار مغز و تقویم عدهای را شکافته است. درست
مثلاینکه ماه را شکافته باشد. مگر فرقی هم دارد؟
معنی
آیه اینکه، تقویم و ساعت نجومی شکافته شد یا خواهد شد یا اینکه میشود.
آیا زمان وجود دارد؟
https://sciencetoday.ir/time-might-not-exist-according-to-physicists-and-philosophers-but-thats-okay
زمان چیست؟
https://sciencetoday.ir/what-is-time-the-search-to-find-its-origins/
آیا براستی زمان وجود دارد؟
https://bigbangpage.com/science-content
آیا «زمان» اصلاً وجود دارد؟
https://fararu.com/fa/news
اینکه در چه زمانی و در چه تاریخی کسوف شده و ابراهیم فوت کرده
اصلاً معنی و مفهوم فیزیکال ندارد.
7 مدرک برای اثبات وجود ماشین زمان!!!
https://www.aparat.com/v/h37dq
یعنی 7 مدرک برای نبودن زمان و مکان
اما شقالقمر یا شق التقویم و شق الساعت و زمان - مکانی که در آینده
مشاهد و شناسایی و رویت خواهد شد، ظهور مسیح است. یعنی چگونه ممکن است
یک انسان بهعنوان نبی در ۲۰۰۰ سال پیش میزیسته و حالا مصلوب شده یا
قبض روح و فوت، مجدداً زنده شده و حرف میزند. آیا مسیح هم مسافر زمان
خواهد بود؟ شما اصلاً توجه نمیکنید که دین و علم بشر به هم کره
خوردهاند. یعنی دنیای نصرانیت بر این باور است؛ چون مسیح در آینده
مشاهد و رویت خواهد شد، پس مسافرت در زمان ممکن و مقدور است. درحالیکه
تمامی سرنخها به یک جا ختم میشوند و آن اینکه فضا - زمان اصلاً وجود
ندارد تا کسی بخواهد یا بتواند در آن مسافرت و تغییر مکانی انجام دهد.
تمام مفاهیم کتاب قرآن هم بر این پایه و اساس است. اصحابکهف، عمر دراز
نوح، معراج محمد، ظهور مسیح و... یعنی هر چند که در کتاب قرآن از زمان
ماضی و مضارع استفاده شده است؛ چون مخاطب آن یک موجود بیولوژیک است؛
ولی خدا بهصراحت و دقت و شیوایی میگوید که فضا - زمان زاییده ذهن بشر
است و گذشته میتواند در آینده تکرار شود و برعکس و با دقت زیادی از
گذشته و آینده بشر سخن به میان رفته است. گویا اینها نگاشته شده هستند
و ما گذشته خود را به یاد میآوریم ولی نمیتوانیم آینده خود را
بهخاطر داشته باشیم (پارادوکس زمان). ولی آیند نوع بشر در کتاب قرآن
یادآوری و ذکر شده است که موبهمو تحقق خواهند یافت؛ چون پیشگویی
نیستند؛ بلکه پیشنویسی یا برنامهریزیشده هستند. یعنی کیهان یک برجام
غیر قابلنقض توسط بشریت دارد؛ چون بر سرش میآید و هیچ راه گریزی
ندارد. این برجام را خدا نگاشته است و بهصورت توافقی با بشر وضع نشده
است. یک مثال واضح خوابدیدن است که در آینده محقق میشود. نظریه
انفجار بزرگ هم تئوری یک کشیش بلژیکی خداباور است که با تحلیل نادرست
از آتش اولیه مذهبی در تقابل با ماتریالیسم کمونیست ارائه شده است. شما
باید به دنبال کشف حقیقت بوده باشید. مکتب نصرانیت و مهدویت بدون
چونوچرا به زمان باور و ایمان قلبی دارند؛ چون نبی و امامزمان دارند.
اگر زمان نقض شود ایدئولوژی و باور آنها نیز نقض میشود. حالا
نصرانیها در تقابل گفتند که سفر در زمان و مکان انجام میشود؛ ولی
مهدویت آن را هم قبول ندارد. زمان باید که وجود داشته باشد. مشکل
لاینحل فلسفه این است دوست دارد که چیزی باشد یا اینکه نبوده باشد و با
کشف واقعیت هم هیچ کاری ندارد و فقط به فکر مکتبسازی و کسب قدرت و
ثروت است.
وَنُرِیدُ
أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ
وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿۵﴾ قصص
ترجمه درست: و خواستیم که منت نهیم برای کسانی که ضعیف شدند در زمین و
قرار دهیم ایشان را امامانی (پیشوایان و جلودارانی) و قرار دهیم ایشان
را وارثان (ارثبرندگان)
چرا؟ چون خدا در حال تعریف یک قصه و حکایت است نه برنامه جامع
یا برجام خودش.
ولی اگر زمان ادبی را لحاظ کنیم میشود که خداوند همواره و همیشه و در
هر زمان و مکانی میخواهد که منت بگذارد برای کسانی که ضعیف میشوند در
زمین و قرار میدهد ایشان را امامانی (پیشوایان و جلودارانی) و قرار
میدهیم ایشان را وارثان (ارثبرندگان) = مکتب صهیونیسم و مهدویسم زمان
باور. خوب خدا خودش اینگونه نگارش میکند که مکتبسازی هم بشود
(گمراهی یا شیطنت با کلام خدا در هر زمان و هر مکان). یعنی خدا خودش
مراعات نمیکند که گمراه بشوند. چهبهتر از این.
وَأُوحِیَ إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا
مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ 36
وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی
الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ 37
وَیَصْنَعُ
الْفُلْکَ
وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ
إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ
38 هود
و
میسازد کشتی را
اگر خدا میخواهد که منت بگذارد برای کسانی که ضعیف شدهاند در روی
زمین و... ما هم میخواهیم که به نوح رسولالله در ساخت کشتی کمک کنیم.
کسی میداند کارگاه چوببری و کشتیسازی نوح کجاست؟ هرچند که پیروان
مذاهب ابراهیمی مستضعفین روی زمین نیستند؛ بلکه همگی صاحب قدرت و ثروت
و مستکبرین روی زمین شدهاند.
شقالقمر خدا اینگونه است.
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ
الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾ إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ
عِقَابِ ﴿۱۴﴾
وَمَا
يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ
إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾ وَقَالُوا
رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾ ق
یا کسی میداند که اینک اقوام لوط و ثمود و ایکه در کجا هستند. در
یکلحظه همه آنها را در جلوی دیدگان شما قرار میدهد. چون زمان نیست.
ما میگوییم معجزه یا اعجاز و خود
خدا میگوید نشانه. نشانه چیزی نیست که مخالف خلقت خدا و مغایر با
قوانین او باشد. بلکه نشانه چیزی است که مغایر و در خلاف انتظار و
خواست یا باور و اعتقاد و... بشر بوده باشد. به طور مثال در زمان محمد
هیچ مردهای زنده نشده است؛ اما در تاریخ موسی تا عیسی هزاران نفر زنده
و هزاران نفر شفا یافتهاند. برای ما خیلی عجیب و دور از انتظار است؛
ولی برای خود خدا خیلی طبیعی و نرمال هم هست. برای ما عجیب و دور از
انتظار شده است تا نشانه شود برای وجود خدا. خوب خیلیها ناراحت هستند
که چرا محمد معجزهای نداشت پس از اینجور چیزها مثلاً شقالقمر یا
کسوف برای او اعجاز درست میکنند تا از غافله عقب نمانند؛ ولی معانی
دیگری دارد. اصل موضوع اشاره به چیزی بهعنوان تقویم و زمان دارد که
بههمریخته.
بیش از ده قرن پیش، تمامی کیمیاگران با قاطعیت تمام به این نتیجه واحد
رسیدند که هیچ راه و روشی برای تبدیل مس و سرب به طلا و نقره وجود
ندارد و اینگونه کارها بیهوده و بیثمر است و دست از آن کشیدند. ولی
جعفر صادق فرمودند که خداوند با دمیدن روح بر آبوخاک (گل)، گوشت و
استخوان را آفریده است. پس نتیجه گرفت که تمامی عناصر موجود در عالم،
جوهر و ذات مشترک و واحدی داشته و قابلتبدیل به یکدیگر هستند. منتها
با علم کیمیا (شیمی) نمیتوان آن را انجام داد و در نهایت بشر توانست
با استفاده از شتاب دهند پروتون (سنکروترون) این کار را انجام دهد
هرچند که پایدار نباشند (واپاشی بتازا). دانشی که ما آن را شیمی
کوانتومی مینامیم. کالیفرنیوم یک عنصر شیمیایی پرتوزا با نماد Cf و
عدد اتمی ۹۸ است. این عنصر برای اولینبار در سال ۱۹۵۰ در آزمایشگاه
ملی لارنس برکلی سپس آزمایشگاه پرتو دانشگاه کالیفرنیا با بمباران
کوریم با ذرات آلفا (یونهای هلیوم ۴) ساخته شد. هر کاری یک یا چند روش
خاص برای خودش دارد. امروزه در آزمایشگاه گوشت خالص پرورش میدهند بدون
نیاز به هیچ حیوان زندهای. فردا مثل گیاه در خاک پرورش میدهند و...
چیزی که برای ما عجیب بوده باشد میشود معجزه، ولی برای خدا نشانه و
چیز کاملاً عادی و نرمالی است. چون خلقت و قوانین او را نقض نمیکند؛
بلکه باورهای ما را نقض میکنند.
محمدرضا طباطبايی۱۴۰۳/۰۲/۰۶
http://www.ki2100.com