Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

 

 

08-04-2024

 

مفهوم اینرسی در مکانیک کلاسیک نیوتنی

 

 

مفهوم حقیقی و کاربردی اینرسی (لختی) در مکانیک کلاسیک برای اولین‌بار توسط دانشمند فرهیخته اسحاق نیوتن ساکسون تبار در قالب قانون اولش ارائه شد. ولی متأسفانه او نتوانست تا آخر عمر ارزشمند و مفیدش برای بشریت، ماهیت اینرسی را به‌تنهایی درک و تعریف کند. بلکه فقط توانست مفهوم کلی اینرسی را در قالب یک فرمول در قانون دومش با سه کمیت نیرو، جرم و شتاب به‌صورت هم زمان و توأم ارائه کند.

 

 

یعنی در فرمول فوق هیچ کمیتی به‌عنوان اینرسی درج نشده است. ولی به‌صورت نامرعی و نامحسوسی مفهوم اینرسی ارائه شده است. بیننده می‌بایست چشمان تیزبین و قدرت درک و تحلیل بالایی داشته باشد. یعنی ما برای درک اینرسی، باید سه کمیت دیگر را درک کنیم و هرچند که مشکلمان سه برابر خواهد شد. ولی قدرت درک و تحلیلمان بیشتر خواهد شد، چه‌بهتر از این! بعدها ریاضی خوانده‌ای همچون انیشتین در مورد آن بسیار تحقیق، مطالعه، تفکر و فرمول‌نویسی غلط کرد و او هم موفق به درک ماهیت آن نشد و نه‌تنها نتوانست توجیهی برای آن ارائه کند، بلکه مفاهیم گمراه‌کننده‌ای هم داخل آن کرد. من‌جمله اینکه نیوتن اشتباه کرده و فرمول‌نویسی غلطی انجام داده است. چیزی به نام نیروی گرانش اصلاً وجود خارجی ندارد. صرفاً در توهم و ذهنیت نیوتن بوده است و... آنچه که هست انحنای فضا - زمان است. یعنی یک توهین بزرگ و نابخشودنی به شخص نیوتن اعظم. ما ثابت می‌کنیم که فرمول‌نویسی نیوتن درست بوده است. بلکه انیشتین غلط کرده است. ما باور داریم که اگر امروز نیوتن زنده می‌بود، با درک مفاهیم الکترومغناطیس این مفهوم اینرسی را اولاً درک و ثانیاً فرمول‌بندی و ارائه می‌کرد و نه‌تنها انیشتین گفته‌هایش را قبول نمی‌کرد، بلکه با لجبازی با او به مجادله و ستیزه بر می‌خواست. در این مبحث سعی می‌کنیم مفهوم و توجیهی کلاسیک از زبان و باور نیوتن برای اینرسی ارائه کنیم. به باور ما هر ذره، جسم یا جرمی درون خودش میدانی دارد که الکترومغناطیس شناخته شده و نام‌گذاری شده است که در حالت کلی، دو نیروی الکتریکی و مغناطیسی و به باور ما نیرویی واحد، در آن ته به ته شده و چون این دونیرو مقدار برابری دارند، در یک نقطه یکدیگر را خنثی و مقدار عددی این دونیرو صفر می‌شود. اینک اگر ما بخواهیم این جسم را به حرکت در آوریم و به آن شتاب دهیم، این دو بردار از خود مقاومت نشان می‌دهند، همانند یک طناب کشیده شده که با زاویه ۹۰ درجه‌ای به آن نیرو وارد کنیم و در نتیجه مانع حرکت جسم یا... می‌شوند. چون می‌بایست زاویه آنها کمتر از ۱۸۰ درجه شود. یعنی درک اینرسی این‌قدر برای ما که بردارها و الکترومغناطیس را می‌شناسیم ساده و راحت است. یعنی اینرسی عبارت است از مقاومت دو بردار ۱۸۰ درجه‌ای داخل جسم در مقابل تغییر زاویه‌ای کمتر از ۱۸۰ درجه. در حالت کلی، جسم چه در حال سکون باشد و چه در حال حرکت، اینرسی مقاومت بردارهای نیرو، درون جسم در مقابل تغییر زاویه است.

 

 

اینک این سؤال مطرح می‌شود، وقتی به جسمی و... نیرو وارد کردیم و آن جسم و... شروع به‌شتاب گرفتن کرد، زمانی که نیرو را قطع کردیم چه اتفاقی می‌افتد؟
آیا بردارها به زاویه ۱۸۰ درجه‌ای قبلی حالت سکون خود برمی‌گردند؟
پاسخ منفی است. بردارهای زاویه‌دار همانند دو نیروی پیشران عمل کرده و تا به ابد باعث حرکت جسم و... با سرعت ثابت می‌شوند. بهتر است بگوییم چیزی شبیه بادبان کشتی بادی می‌شوند. یعنی با اعمال نیرو، جسم دارای انرژی جنبشی می‌شود که این انرژی جنبشی، این دو بردار را زاویه‌دار نگه می‌دارد و آنها را تبدیل به یک نیروی پیشران و شاید الکترومغناطیسی می‌کند. همانند یک کمان کشیده شده و یا مثل یک سفینه کهکشان پیما که توسط موجودات فوق‌هوشمند طراحی و ساخته شده است که شاید اگر امروز نیوتن زنده می‌بود، موفق به طراحی و ساخت آن نیز می‌شد. ولی درک مکانیزم عمل آن برای افرادی همچون انیشتین در خواب و رؤیا هم ممکن نخواهد بود و سؤال دوم، برای برگشت زاویه بردارهای تغییریافته به مقدار ۱۸۰ درجه چه باید بکنیم؟
جواب ساده است. می‌بایست خلاف جهت حرکت جسم به همان اندازهٔ نیروی اولیه، نیرو وارد کنیم تا بردارها زاویه قبلی را پیدا کنند و سؤال سوم، چرا این نیروهای پیشران برداری، باعث حرکت شتاب‌دار نمی‌شوند؟
چون این نیروهای پیشران با مقدار انرژی جنبشی سروکار دارند. اگر مقدار انرژی جنبشی تغییر کند، زاویه آنها نیز تغییر می‌کند. یعنی سرعت، تابعی از انرژی جنبشی و زاویه آنهاست و به بیان ساده ترمز هم دارند، بدون داشتن سطح اتکا به چیز دیگری. بعدها نشان خواهیم داد که انرژی جنبشی باعث به‌وجودآمدن نوسان مابین این دو نیروی برداری شده و حرکت جسم در فضا موجی یا سینوسی می‌شود. می‌بینید موضوع چقدر ساده است. خدا هم خود دکارت و هم پدر دکارت را بیامرزد. با درک مفهوم بردار، هم توانستیم مفهوم نیرو و هم مفهوم اینرسی و انرژی جنبشی را یکجا درک کنیم؛ لذا فرمول کلاسیک زیر را تقدیم می‌کنیم به روح نیوتن فقید که اگر در عالم برزخ، انیشتین و اشخاصی که به دنبال نظریه پیمانه‌ای (گراویتون) یا میدان هیگز و... بوده و با ایشان مجادله‌ای داشتند و برای آسایش و آرامش ایشان ایجاد مزاحمتی نمودند، آن را به ایشان ارائه کنند. بقیه کار به عهده خود ما خواهد بود. ما این فرمول اینرسی را به رنگ زرد (اسحاق) نوشته و نام آن را فرمول زرد نیوتن می‌گذاریم. بعدازاین قانون اول نیوتن برای اینرسی، فرمول خواهد داشت و هرگز بدون فرمول نخواهد ماند:

 

از آقایان لورنتس و جرالد هم سپاس گذاریم که عامل خود را در اختیار ما گذاردند. این فرمول ساده و ابتدایی، پایه و اساس ژنراتورهای پیشرفته نیروی پیشران الکترومغناطیسی موجودات فوق‌هوشمند است که در کیهان در حال سفر و نقل و مکان هستند. در مباحث بعدی سعی می‌کنیم آن را در مدل‌های کوانتومی بسط و توسعه دهیم. کمینه این دو بردار ۹۰ درجه خواهد بود که سرعت را تا حد سرعت نور بالا خواهد برد. چرا که در خود نور زاویه این دو بردار ۹۰ درجه است. منحنی زیر نمودار گنبدی‌شکل معادله فوق است.

 

و اینک این سؤال بسیار مهم که چه کسی یا کدام تمدنی به انسان‌ها معماری آموخته است؟
چون این نوع از سازه، بیشترین مقاومت در مقابل نیروی جاذبه یا شتاب ثقل سیارات را دارد و می‌تواند بیشترین بار و وزن را تحمل کند و بیشترین مقاومت در مقابل امواج طولی و عرضی زمین‌لرزه یا زلزله را دارد و بعد از هرم، پایدارترین شکل هندسی برای یک سازه است. ولی ما سازه هرمی توخالی نداریم. ولی این سازه را می‌توان توخالی ساخته و از فضای داخل آن استفاده کرد که برای هرم ممکن نیست!

 

 

 

کلاه‌خود این سپر دفاعی سروگردن در جنگ‌های دوران داوود و سلیمان نیز از همین ساختار هندسی تبعیت می‌کند. چون بیشترین مقاومت در مقابل ضربه و فشار را دارد. همچنین کلاهک موشک‌ها و مرمی بالستیک با سرعت چند ماخ صوتی.

 

 

گویا با این معادلات پرواز هم می‌توان کرد. چیزی شبیه گلایدر! و قسمت سوم انتگرال:

 

 

مسلماً پرندگان خیلی بهتر از ما مفهوم اینرسی را درک کرده‌اند.

 

 

کلاه‌خود گنبدی با دو پر طاووس در جلوی آن، یادگاری از زمان جنگ‌های بزرگ و دلاورانه امیر داوود و سلیمان نبی بوده است. کلاه‌خود گنبدی نشانه از درک عمیق مفهوم اینرسی در سازه و دو پر طاووس نشانه استنباط قوی از پرواز در آن دوران پرشکوه بوده است که توسط تمدن‌های فوق‌هوشمند غیرانسانی، پیاده‌سازی و عملی شده و مورد بهره‌برداری هم قرار گرفته است. ما در تصویر فوق سیما و چهره‌ای از سلیمان نبی و ...... می‌بینیم. یعنی با تغییر رنگ سبز به آبی:

 

 

 

 

محمدرضا طباطبایی ۲/۱۰/۱۴۰۰

https://www.ki2100.com