Home   |  تماس با ما و ارسال مطالب | نرم‌افزارهاي مورد نياز |

 

 

26-02-2024

 

ساختار فیزیکی و تکنولوژی پرواز بشقاب‌پرنده‌ها

 

۱ - انسان و پرواز

 

 

تنها عاملی که انسان را به فکر پرواز انداخته و او را شیفته و مجذوب آسمان و عاشق پرواز کرده است، پرواز و بال‌زدن پرندگان است. انسان‌ها بعد از کوشش فراوان در نهایت به دانش آئرودینامیک دست یافته‌اند و بعد از الهام‌گرفتن از آناتومی (کالبدشکافی) پرندگان، هواپیما طراحی نموده و آن را ساخته‌اند . ولی مشکل اساسی اینجاست که این دانش در جو سیاره زمین، آن‌هم تا ارتفاع محدودی کارایی دارد و در فضای خارج از جو زمین وضعیت به‌گونه‌ای دیگر است . 

 

2- یوفوها و پرواز  UFOs

 

بادقت زیاد به عکس‌های زیر توجه نمایید!

 

 

این ادعا خودخواهی بسیار بزرگی خواهد بود که اگر ما انسان‌ها خود را باشعورترین موجودات هستی بدانیم و خود را یکه‌تاز در عرصه علم و دانش محسوب کنیم، برای اینکه موجودات بسیار باشعورتر از ما به تکنولوژی پرواز بسیار بالایی دست یافته‌اند، تصویر فوق عکس‌هایی از بشقاب‌پرنده‌ها و سرنشینان مرده آنها UFO's  به علت سقوط و تصادم با زمین و همچنین کهکشان‌های  M104 , NGC4565 , NGC5866   را نشان می‌دهد ، اندیشه و فهم آنها در پرواز بسیار وسیع‌تر و جامع‌تر از انسان‌هاست. عاملی که یوفوها را به فکر پرواز انداخته و آنها را شیفته فضا نموده است، سرعت‌های سرسام‌آور و باورنکردنی کهکشان‌ها در حال دورشدن از یکدیگر است، یعنی چیزی که ما آن را انبساط شتاب‌دار کیهان و عامل آن را انرژی تاریک می‌نامیم. در واقع آنها ساختارهای فیزیکی کهکشان‌ها را شناسایی و سپس آن را در مقیاس کوچک کپی و شبیه‌سازی کرده‌اند و به‌وسیله این اسباب‌های پرنده در کنترل خود، می‌توانند به همه جای کیهان سفر کنند .

تازه‌ترین رصدهای انجام شده توسط تلسکوپ فضایی چاندرای اشعه ایکس ناسا از کهکشان پرجرم NGC 5746  ، هاله بسیار گرمی از گاز و غبار را آشکار کرد که اطراف این کهکشان را پوشانده و آن را احاطه کرده است. این هاله گازی از هر قسمت این کهکشان که از لبه دیده می‌شود ۶۰٫۰۰۰ سال نوری فاصله دارد. در این کهکشان هیچ نشانه‌ای از فعالیت‌های شدید در نواحی هسته‌ای وجود ندارد و هیچ‌گونه روند غیرعادی شکل‌گیری ستارگان در آن مشاهده نمی‌شود تا بتوانیم داغی هاله را توجیه کنیم. با این حساب این "هاله داغ" در اثر خروج گاز از کهکشان به وجود نیامده است.

 

 

هاله‌های کاملاً مشابهی همواره پیرامون بشقاب‌پرنده‌ها رویت می‌شود، البته زمانی که آنها وارد اتمسفر سیاره زمین می‌شوند.

 

 

انبساط عالم و انرژی تاریک چیست؟

"/ چنین به نظر می‌رسد که یک نیروی بسیار عجیب، اجزای جهان را با سرعت فزاینده‌ای از یکدیگر دور می‌کند، درحالی‌که نیروی گرانش با این نیرو مقابله کرده و از سرعت این گسترش می‌کاهد . "

آیا نیروی ضد گرانشی باعث انبساط عالم می‌شود؟

"/ به نظر می‌رسد که نیرویی در فضا نهفته است و همانند نوعی ضد گرانش عمل می‌کند. این نیرو باعث می‌شود، بجای اینکه جهان متراکم شود و اجزای آن به یکدیگر نزدیک شوند، انبساط یابد. کیهان‌شناسان دریافته‌اند که بسیاری از کهکشان‌های دوردست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش‌بینی کرده است، از یکدیگر دور می‌شوند. در واقع نه‌تنها از سرعت انبساط جهان کاسته نمی‌شود، بلکه این سرعت لحظه‌به‌لحظه در حال افزایش است. به نظر می‌رسد که بعضی از انواع نیروهای غیرمنتظره و غیرقابل‌شناسایی در عالم وجود دارند که باعث می‌شوند کهکشان‌های موجود در فضا به طور مرتب از یکدیگر فاصله گرفته و از هم دور شوند " و به علت عدم توانایی در شناخت این نیروها، نام کلی آن را انرژی تاریک گذارده‌اند. بسیاری بر این باورند که انرژی تاریک همان نظریه ثابت کیهانی است. در مبحث چگونگی پدیدارشدن میدان گرانش منفی [نیروی ضد جاذبه، انرژی تاریک، توجیه حرکت شتاب‌دار کهکشان‌ها در کیهان] ، وارونگی میدان گرانشی توضیحاتی در این زمینه ارائه شد.

 

تلاش‌های بیهوده برای توجیه انرژی تاریک :

"/  طبق فرضیه تازه‌ای مهم‌ترین معماهای فیزیک در دهه گذشته، یعنی جرم نوترینوها و آهنگ فزاینده انبساط جهان به ذرات زیراتمی به نام اکسلرون مربوط می‌شود. شاید بتوان دو دستاورد بزرگ فیزیک در دهه گذشته را مربوط به کیهان‌شناسی دانست، یکی اینکه نوترینوها (ذرات زیراتمی بسیار کوچک) جرم ناچیزی دارند که البته هنوز اندازه‌گیری نشده است و دیگری اینکه سرعت انبساط عالم در حال حاضر در حال افزایش است. سه فیزیک‌دان در دانشگاه واشنگتن معتقدند که این دو کشف هر دو به‌گونه‌ای به ناشناخته‌ترین پدیده کنونی در عالم، یعنی انرژی تاریک مرتبط است - ما هنوز به‌درستی آن را نمی‌شناسیم، تنها می‌دانیم عاملی است که بر ضد گرانش، سبب سرعت‌بخشیدن به انبساط عالم می‌شود - آنها معتقدند همه چیز زیر سر ذره زیراتمی دیگری است که تاکنون موردتوجه قرار نگرفته است و آن را " اکسلرون (Acceleron) " ( شتابگر ) نامیده‌اند . انرژی تاریک در عالم اولیه چندان قابل‌توجه نبوده است؛ اما در حال حاضر ۷۰ درصد عالم را اشغال کرده است. شناخت انرژی تاریک به ما کمک می‌کند تا بدانیم چرا در زمان دوری در آینده عالم آن‌چنان وسعت پیدا می‌کند که دیگر هیچ کهکشانی در آسمان شب دیده نشود و آیا این انبساط تا ابد و بی‌نهایت ادامه خواهد داشت؟

 در نظریه جدید مطرح شده، نوترینوها تحت‌تأثیر نیروی جدیدی که از برهم‌کنش آنها با اَکسِلِرون ها ناشی می‌شود قرار می‌گیرند این - نیرو سبب می‌شود که نوترینوها از هم فاصله بگیرند. درست مثل‌اینکه یک‌تکه کش را از دو طرف بکشیم، هرچقدر بیشتر کشیده شود، انرژی بیشتری را در خود ذخیره می‌کند - در هر ثانیه تریلیون‌ها نوترینو در کوره هسته‌ای ستاره‌ها از جمله خورشید ما ساخته می‌شوند. آنها در همه جای عالم جریان پیدا می‌کنند و میلیاردها نوترینو از هر نوع ماده‌ای، حتی بدن شما بدون هیچ برهم‌کنشی عبور می‌کنند. نوترینوها بار الکتریکی ندارند و جرم آنها هم آن‌قدر ناچیز است که هنوز اندازه‌گیری نشده است. آن نیلسون یکی از ارائه‌دهندگان نظریه جدید معتقد است که برهم‌کنش میان اکسلرونها و ذرات دیگر از این هم ضعیف‌تر است، برای همین این ذرات تاکنون آشکار نشده‌اند. البته نیرویی که این ذرات بر نوترینوها وارد می‌کنند، آنها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و به‌این‌ترتیب باید بتوان وجود چنین نیرویی را در آشکارسازهای نوترینوی فعلی که در نقاط مختلف کره زمین وجود دارد نشان داد. مدل‌های مختلفی برای انرژی تاریک ارائه شده است، اما آزمودن آنها محدود به‌اندازه گیری‌های دقیق در تغییر سرعت انبساط عالم است. این امر تنها با رصد اجرام بسیار دوردست امکان‌پذیر است، اما اندازه‌گیری‌های دقیق در چنین فاصله‌هایی بسیار مشکل است. به گفته نلسون این تنها روشی است که ما می‌توانیم با به‌کارگیری آشکارسازهای فعلی در کره زمین به نیرویی که سبب افزایش انرژی تاریک در عالم می‌شود پی ببریم. محققان معتقدند جرم نوترینو در عبور از محیط‌های مختلف، تغییر می‌کند، همان‌طور که عبور نور از هوا، آب یا یک منشور متفاوت است. در نتیجه آشکارسازهای مختلف بسته به اینکه در چه مکانی نصب شده‌اند، نتایج متفاوتی به دست خواهد آورد. اما اگر بپذیریم که نوترینوها نیز بخشی از انرژی تاریک هستند، وجود نیروی جدیدی می‌تواند این افت‌وخیزها را توضیح دهد. به عقیده نلسون این برهم‌کنش میان نوترینوها و اکسلرونها می‌تواند تا ابد انرژی لازم برای انبساط عالم را تأمین کند. تا پیش‌ازاین اخترشناسان به دنبال اطلاعاتی بودند که سرانجام تعیین کنند آیا عالم ما تا ابد منبسط خواهد شد، یا زمانی دوباره در یک " رمبش بزرگ" منقبض شده و روی خودش بسته می‌شود. اما حالا باید به دنبال این باشیم که آیا سرعت انبساط عالم همچنان افزایش خواهد یافت یا در جایی ثابت خواهد ماند. بر اساس نظریه جدید، هنگامی که فاصله نوترینوها بسیار زیاد شود، جرم آنها نیز آن‌قدر افزایش پیدا می‌کند که دیگر انرژی تاریک بر آنها اثری نخواهد داشت، در نتیجه شتاب انبساط عالم کم‌کم از بین می‌رود و ازآن‌پس عالم همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد، اما با سرعتی که دائماً در حال کاهش است . "

 

بزرگ‌ترین ایراد نظریه انرژی تاریک این است که اگر انرژی تاریک در عالم وجود دارد، پس چرا این انبساط خارج از کهکشان‌ها روی می‌دهد و مربوط به درون کهکشان‌ها نمی‌شود. در واقع چنین به نظر می‌رسد که حجم کهکشان‌ها در کل ثابت می‌ماند و چون انبساط عالم یک پدیده برون کهکشانی است و مربوط به داخل کهکشان نمی‌شود، هم نظریه ثابت جهانی و هم نظریه انرژی تاریک مردود به نظر می‌رسند، برای اینکه این دو نظریه به‌صورت جهان‌شمول عنوان شده‌اند؛ ولی در داخل کهکشان‌ها اعتبار ندارند. فعلاً بهتر است چنین فرض کنیم که هر کهکشانی برای خود نیروی پیشرانه‌ای دارد که می‌تواند مستقل از کهکشان‌های دیگر به حرکت شتاب‌دار خود در فضا ادامه دهد و حرکت کهکشان‌ها به یکدیگر وابسته نیست و نمی‌توانند در حرکت و شتاب به منبع و انرژی ثابت و واحدی وابسته باشند که در صورت وابستگی تمامی کهکشان‌ها به انرژی تاریک، امروزه می‌بایست شاهد این می‌بودیم که سرعت تمامی کهکشان‌ها مقدار ثابتی می‌بود که چنین نیست. اینک چند نظریه در این مورد می‌توان ارائه داد که به آنها اشاره می‌کنیم.

 

۱-  نظریه ابرها :

همان‌طور که می‌دانیم جرم حجمی آب خالص تقریباً ۱۰۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب است که در کل می‌تواند وزن بسیار سنگینی را برای یک ابر به ارمغان بیاورد. توده ابرهایی را که ما در آسمان مشاهده می‌کنیم می‌توانند آب یک دریاچه را با خود حمل کنند! اما چگونه؟

با ارتفاع‌گرفتن بخار آب و ورود به مناطق زیر صفر درجه، ذرات ریز آب و یخ پدیدار می‌شوند و چون آب مقطر تقریباً برای جریان الکتریسیته عایق است، ذرات آب و یخ به علت وزش باد و اصطکاکشان، شدیداً باردار می‌شوند که در این وضعیت بارهای الکتریکی ابرها به‌صورت زیر است.

 

 

شکل سمت چپ ساختار یک برق‌گیر را نشان می‌دهد و عکس سمت راست تخلیه الکتریکی یک ابر با زمین را نشان می‌دهد. همان‌طور که مشخص است یک ابر می‌تواند دو نوع بار الکتریکی منفی و مثبت را داشته باشد و به همین دلیل تخلیه الکتریکی مابین دو ابر و یا مابین ابر و زمین صورت می‌گیرد! در حقیقت زمین برای ابرها در حکم بار مثبت است، اما باردارشدن ابرها دو مزیت را برای آنها خواهد داشت! 

 

 

۱-  ذرات يخ به همان حجم کوچک باقی‌مانده و با هم ادغام نمی‌شوند برای اینکه نیروی دافعه الکتریکی مابین آنها وجود دارد و تنها زمانی که تخلیه الکتریکی انجام گیرد در هم ادغام می‌شوند و بارندگی شروع می‌شود

۲ - بار الکتریکی آنها می‌تواند نیروی دافعه الکتریکی ایجاد کند که بر گرانش سیاره زمین غلبه کرده و در اتمسفر سیاره زمین شناور شوند و بعد از تخلیه الکتریکی این نیروی دافعه از بین می‌رود و ذرات ریز تحت‌تأثیر نیروی گرانش به‌طرف سطح زمین سقوط کرده و بعد از ادغام با یکدیگر، قطرات آب را تشکیل می‌دهند و چنین به نظر می‌رسد که تخلیه الکتریکی مابین دو ابر برای بارندگی کافی نباشد و این تخلیه الکتریکی در نهایت می‌بایست با زمین نیز صورت بگیرد. پس بهترین راه برای بارش مصنوعی یک ابر، خنثی‌کردن بار الکتریکی آن است. از همین رو بشقاب‌پرنده‌ها می‌توانند با ایجاد یک‌بار الکتریکی بسیار قوی، در اتمسفر سیاره زمین شناور شده و به شرایط بی‌وزنی برسند: مبحث (فضای مشبک، الکتروگراویتی  و نیروهای پیشران و اسپین در فضا) اما نکته بسیار جالب اینجاست که شکل هندسی آنها با شکل هندسی یک گردباد نیز، کاملاً همخوانی دارد. به شکل زیر توجه نمایید!

 

 

تصویر فوق عکس ماهواره‌ای گردباد کاترینا را نشان می‌دهد، اینک به ساختار فیزیکی این گردباد می‌پردازیم :

همان‌طور که مشخص است این گردباد از دید ناظر، زمانی که آن را از بالا مشاهده می‌کند، مخالف جهت دوران عقربه‌های ساعت در حال چرخش است پس می‌توانیم شکل زیر را برای میادین الکتریکی و مغناطیسی آن رسم کنیم.

 

 

چون جهت حرکت بار الکتریکی منفی همواره مخالف جهت میدان الکتریکی است، پس در شکل فوق جهت میدان الکتریکی موافق عقربه‌های ساعت خواهد شد و می‌توانیم طبق قانون دست راست قطبین مغناطیسی و جهت میدان مغناطیسی را مشخص کنیم. این ساختار فیزیکی می‌تواند میلیون‌ها تن آب را به‌صورت قطعات ریز یخ در اتمسفر سیاره زمین معلق و با سرعت‌های بیش از صد کیلومتر در ساعت حمل کند .

حرکت دورانی و چرخشی نیز در بشقاب‌پرنده‌ها شناسایی شده است و همچنین میادین بسیار قوی الکترومغناطیسی پیرامون آنها آشکار گردیده است، برای اینکه تمامی سیستم‌های الکتریکی و الکترونیکی هلیکوپترها، هواپیماها و جت‌های نظامی در مجاورت بشقاب‌پرنده‌ها مختل شده و حتی برای همیشه از کار می‌افتند و احتمال سانحه هوایی بسیار زیاد است. بعضی از آنها در شب تاریک بسیار نورانی دیده می‌شوند و علت آن این است که میدان الکتریکی بسیار قوی پیرامون آنها باعث تخلیه الکتریکی در هوا شده و مسلماً گازها در این حالت یونیزه و از خود نور ساطع می‌کنند؛ یعنی همان چیزی که در لامپ‌های طویل نئون و یا رعدوبرق دیده می‌شود. چنین گزارش شده است که نزدیک‌شدن آنها به نیروگاه‌ها و پست‌های فشارقوی و ضعیف برق، باعث قطع جریان می‌شود و همچنین نزدیک‌شدن آنها به مراکز رادیویی و مخابراتی، باعث به‌وجودآمدن اختلالات و خرابی می‌شود.

 

 

شکل فوق مسیر حرکت یک ستاره دنباله‌دار را نشان می‌دهد. همان‌طور که می‌دانیم جنس ستاره دنباله‌دار از قطعات بزرگ یخ و غبار است که در هنگام حرکت متلاشی، تکه‌تکه و خرد می‌شود و چون این ذرات به‌شدت باردار هستند از جانب میدان الکترومغناطیسی خورشید به‌طرف بیرون پرتاب و دفع می‌شوند و نیروی گرانش خورشید بر آنها بی‌تأثیر جلو می‌کند و تنها بر جرم هسته ستار دنباله‌دار تأثیرگذار است. قطعات ابر نیز در اتمسفر زمین همین حالت را دارند. بشقاب‌پرنده‌ها نیز می‌توانند از این پدیده فیزیکی استفاده کرده و از طرف میادین گرانشی قوی همچون خورشید فرار کرده و به‌راحتی از منظومه شمسی خارج شوند .

 

غبارهای ماه :

نور خورشید می‌تواند خاک ماه را دارای بار الکتریکی کند: مبحث (دو توجیه جدید برای پدیده فتوالکتریک). آنگاه این گردوغبار باردار شده به‌خاطر بار الکتریکی‌اش از خودش دور می‌شود. این پدیده یک‌جور از خاک را آشکار می‌کند که به‌صورت یک مه تیره از دورنمایان می‌شود و وقتی که خورشید غروب کرد به‌صورت تابش تیره‌رنگی نمایان می‌شود. این مورد اولین‌بار در دهه ۱۹۶۰ معلوم شد. این‌طور فکر کردند که قطعات بسیار ریز تا ارتفاع چندکیلومتری بالا می‌رود و ذرات به‌محض این که باردار و یا خنثی می‌شوند به‌صورت فواره در می‌آیند .

 

۲ - نظریه گرانش منفی (نیروی ضد گرانشی یا جاذبه متضاد (

همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم با بالارفتن سرعت دوران الکترون، پدیده وارونگی میدان الکتریکی برای آن روی می‌دهد و بار الکتریکی آن مثبت خواهد شد و اصطلاحاً به پوزیترون تبدیل می‌شود، مبحث وارونگي ميادين الكتريكی ، توجيهی جديد براي توليد زوج الكترون - پوزيترون ، بر خلاف انتظار ما ، ماده - پاد ماده يكديگر را نابود نمي‌كنند . همین وضعیت برای نیروی جاذبه و یا میدان گرانشی پیش‌بینی می‌شود، ولی تا آنجا که ما می‌دانیم میدان گرانشی تک‌قطبی است. یعنی مثل میدان الکتریکی و مغناطیسی دارای دو قطب منفی و مثبت و یا  N  و  نیست. پس اگر وارونگی میدان برای نیروی جاذبه و میدان گرانشی بروز کند حاصل کار قطب منفی گرانشی یا نیروی جاذبه متضاد خواهد بود، یعنی نیرویی که باعث راندن اجرام مثبت می‌شود نه جذب آنها. این پدیده در بشقاب‌پرنده‌ها دیده شده است . آنها اجسام سبک‌تر از خود در پیرامونشان را به‌شدت رانده و از طرف خود پرتاب می‌کنند و این مسئله علی‌رغم اینکه می‌تواند باعث پرتاب خود آنها از طرف میدان گرانش سیاره زمین با شتابی نزدیک به 600 کیلومتر در مجذور ثانیه شود (شتابی که رادارهای زمینی فعلاً ثبت کرده‌اند) بلکه مانع تصادم خرده شهاب‌سنگ‌ها در فضا با آنها می‌شود و همان‌طور که دوست گرامی آرمین خان در تالار سایت اشاره نمودند این نیروی ضد گرانش پیرامون بشقاب‌پرنده موجب ایجاد خلأ نسبی در اتمسفر شده که مقاومت هوا در موقع شتاب گرفتن بشقاب‌پرنده از بین رفته و به علت وجود میدان الکتریکی شدید پیرامون آنها، گاز کم‌فشار یونیزه و نورانی خواهد شد. تا محدوده‌ای که رادارهای زمینی کارایی دارند سرعت آنها 7000 کیلومتر در ثانیه محاسبه شده است. در واقع با پرتابه‌هایی که ما می‌شناسیم همانند گلوله (مرمی) و موشک بالستیک نمی‌توان آنها را هدف قرارداد، اگر انرژی جنبشی و اینرسی بشقاب‌پرنده بیشتر باشد، گلوله منحرف می‌شود و اگر انرژی جنبشی گلوله بیشتر باشد بشقاب‌پرنده منحرف می‌شود و به‌هرحال تصادم منجر به تلاشی بشقاب‌پرنده نمی‌شود و میدان گرانش منفی همچون ضربه گیره عمل می‌کند. سطح صیقلی و آینه‌ای آنها می‌تواند تشعشعات قوی امواج الکترومغناطیسی مثل لیزر را منعکس کند هرچند که لایه‌ای از کریستال کوارتز آن‌هم به قطر یک‌دهم تار مو سطح بشقاب‌پرنده‌ها را پوشانده است و این لایه می‌تواند مقدار بار الکتریکی سطح بشقاب‌پرنده را تشدید کرده و همچنین خاصیت آینه‌ای نیز به آن بدهد و از اکسیداسیون سطح بشقاب‌پرنده در اتمسفر زمین پیشگیری کند شاید سطح آنها مثل یک‌نیمه هادی نیز باشد، روی‌هم‌رفته بشقاب‌پرنده‌ها قدرت مانور بسیار زیادی دارند، برای اینکه آنها جلو یا عقب نداشته و می‌توانند در محیط کاملاً کروی شکل تغییر مسیر دهند، آن‌هم با هر زاویه و سرعت یا شتاب دلخواهی که بخواهند .

 

این وارونگی میدان گرانشی چگونه روی می‌دهد؟

چنین به نظر می‌رسد راه اول مکانیکی بوده و برای این کار چرخاندن یک دیسک نسبتاً سنگین مخصوص با سرعتی بسیار زیاد مناسب باشد. البته لازم به ذکر است که آلیاژ این دیسک باید مخصوص این کار باشد؛ یعنی این آلیاژ تحت‌تأثیر تنش‌هایی باید مقاومت کششی فوق‌العاده زیادی داشته باشد تا در این سرعت زاویه‌ای بالا ترک بر ندارد که در صورت متلاشی‌شدن، تکه‌های جدا شده آن بسیار مشکل‌ساز است، به هرکجا که بخورند نیروی انهدامی خیلی زیادی خواهند داشت و به‌هیچ‌وجه امکان کنترل تکه‌های آن وجود ندارد، آنها به علت سرعت زیاد قدرت نفوذی و انهدامی شهاب‌سنگ‌ها را دارند، در زمان سقوط بشقاب‌پرنده‌ها به هر دلیل، در بعضی از موارد صدای انفجار مهیبی شنیده می‌شود که شاید علت آن برخورد شدید این دیسک یا تکه‌های آن با زمین است، آن هم در زمانی که خاصیت ضد گرانشی خود را ازدست‌داده‌اند و اگر خاصیت ضد گرانشی داشته باشند به بیرون اتمسفر زمین پرتاب می‌شوند. این دیسک‌ها می‌بایست باردار بوده و درون محفظه‌ای مغناطیسی بدون اصطکاک و بدون تماس با هر چیزی و بدون بالانس، دوران داشته باشند آن‌هم به‌صورت معلق در فضا. برسی‌های متالورژی در مورد آلیاژهای یافته شده از بقایای بشقاب‌پرنده‌ها موید این موضوع است که هیچ کشوری فعلاً قادر به تهیه این کریستال‌های فلزی نبوده و کشورهای غربی و شرقی با کمال اطمینان از یکدیگر خاطرجمع هستند و هیچ شک و تردیدی نسبت به یکدیگر در مورد ساخت و یا بهره‌برداری از این وسایل پرنده را ندارند، آنها در این مورد کمیته‌های مشترک نیز تشکیل داده‌اند، تکنولوژی بشقاب‌پرنده‌ها فوق دانش بشری است که محققین را سردرگم و حیران خودکرده است. عناصری در این آلیاژها یافت شده است که در معادن سیاره زمین وجود ندارد.

 

 

عکس فوق یک بشقاب‌پرنده سقوط کرده را نشان می‌دهد، محل چرخش و دوران دیسک‌ها در زیر بشقاب‌پرنده کاملاً مشهود است. قطر این دیسک‌ها چیزی در اندازه ۲ متر است .

 

بعضی از بشقاب‌پرنده‌های پیشرفته به‌جای دیسک از دوران یک آلیاژ کروی شکل یا کروی پخ شده، آن‌هم در خارج از سفینه بهره می‌جویند. به‌خاطر اینکه حجم کره تو پر مقاومت ایده‌آلی در مقابل دوران با سرعت‌های بسیار بالا دارد و در صورت بروز سانحه، خسارتی به بشقاب‌پرنده وارد نمی‌شود، در واقع نه‌تنها آنها توانایی کپی‌کردن کهکشان‌ها را در مقیاس‌های کوچک دارند، بلکه قادرند ساختارهای فیزیکی ذرات و اتم‌ها را در مقیاس‌های بزرگ‌تر کپی نمایند.

 

تصویر فوق کره فلزی خارج شده از بشقاب‌پرنده‌ها و محل استقرار آنها را نشان می‌دهد.

 

 

یک سؤال مهم در مورد نظریه فوق؟

سرعت زاویه‌ای ذراتی همچون الکترون بسیار، بسیار زیاد است، یعنی به رقمی تا اندازه فرکانس اشعه گاما (22^10 الی 23^10) در پدیده زوج الکترون - پوزیترون می‌رسد! آیا می‌توان به این سرعت‌های زاویه‌ای بالادست یافت؟

جواب سؤال فوق می‌تواند این‌گونه باشد که قطر ذرات اتمی خیلی کم بوده و درست است که سرعت زاویه‌ای آنها فوق‌العاده زیاد است؛ ولی با این قطرکم، سرعت خطی نقطه‌ای فرضی در روی سطح فرضی آنها نسبتاً کم خواهد بود و با افزایش قطر یک کره و یا یک دیسک، می‌توان به این سرعت خطی در محیط دیسک یا سطح کره، به‌وسیله سرعت‌های زاویه‌ای کمتری دست‌یافت. به طور مثال اگر قطر یک دیسک دوبرابر شود مسلماً محیط آن دوبرابر خواهد شد و برای حفظ سرعت خطی نقطه‌ای فرضی در روی محیط آن دیسک، می‌توان سرعت زاویه‌ای آن را به نصف کاهش داد. یعنی ما برای وارونه کردن میادین الکتریکی و گرانشی می‌توانیم با افزایش قطر دیسک یا کره، سرعت زاویه‌ای را کم کنیم، لذا چنین به نظر می‌رسد که از اجسام بزرگ و توخالی هم می‌توان استفاده بهینه نمود. مبحث (چگونگی پدیدارشدن میدان گرانش منفی (نیروی ضد جاذبه))

 

 

تولید و انتشار امواج گرانشی :

همان‌طور که در مباحث بعدی به آن اشاره خواهد شد، می‌توان چنین تصور نمود که چون همیشه امواج به دو نوع عرضی و طولی مشاهده می‌شوند ( به طور مثال امواج S و P زلزله و امواج درون و سطح آب ) و مسلماً سرعت‌های متفاوتی نیز دارند که امواج طولی همواره با سرعت بیشتری توسعه می‌یابند در نتیجه گرانش ماهیت الکترومغناطیسی دارد با این تفاوت که نور موج عرضی است؛ ولی گرانش موج طولی الکترومغناطیس است. پس اگر بتوان امواج الکترومغناطیسی را به‌صورت طولی تولید و منتشر نمود، می‌توانیم تأثیرات میدان گرانش و ضد آن را ایجاد کنیم که در این صورت می‌توان وزن خود را افزایش، صفر و حتی منفی کرد. در مباحث بعدی در مورد ماهیت گرانش و ... توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد .  

 

 

۳- نظریه مغناطیس متضاد

همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم تنها فرق ماده با پادماده در اختلاف بار الکتریکی آنهاست به این معنی که پادپروتون بار منفی و پا الکترون یا همان پوزیترون بار مثبت دارد، در این وضعیت هیدروژن و پادهیدروژن یکدیگر را در کنار هم تحمل نخواهند کرد و با یکدیگر واکنش نشان داده و ذرات با هم ادغام می‌شوند. اگر چنین باشد ماده و پادماده در عالم می‌بایست مدت‌ها پیش در هم ادغام و عالم منهدم می‌شده است، ولی تا به امروز این‌چنین اتفاقی روی نداده، علت آن چه می‌تواند باشد؟

زمانی که پادماده متراکم شده و اجرام سماوی و کهکشان‌ها را تشکیل می‌دهد مسلماً میادین الکتریکی و مغناطیسی نیز پدیدار خواهند شد، مغناطیسی که توسط پادماده پدیدار می‌شود مغناطیس متضاد نامیده می‌شود به این معنی که این مغناطیس متضاد به‌جای اینکه آهن ماده را جذب کند، آن را دفع می‌نماید و در عوض آهن پادماده را جذب خود خواهد کرد و به این دلیل توده‌های ماده و پادماده در عالم همدیگر را دفع و تصادمی مابین آنها پدیدار نمی‌شود البته این مسئله در حد یک حدس و گمان است چرا که در این صورت امواج الکترومغناطیس تولید شده توسط پادماده در هنگام گذر از میادین گرانشی قوی ماده، بجای اینکه به‌طرف مرکز گرانش انحراف پیدا کنند به‌طرف خارج آن منحرف خواهند شد و تا به امروز چنین پدیده‌ای مشاهده نشده است، هرچند که در کیهان مناطق ظاهراً تهی کشف شده است و چنین پنداشته می‌شود که ماده در آنها حضور ندارد و ممکن است این مناطق در ظاهر تهی، محل حضور پادماده باشند که نور منتشره از آنها در کیهان به علت وجود نیروی دافعه با ماده پراکنده شده و به این خاطر کم‌انرژی و تهی به نظر برسند. به‌هرحال اگر چنین فرض کنیم که مغناطیس متضاد وجود دارد می‌توان چنین فرض کرد که درون بشقاب‌پرنده، هسته‌ای دوار با بار الکتریکی منفی و در بیرون آن بار الکتریکی مثبت وجود دارد. بعضی مشاهدات نشان داده است که اشیایی همچون عینک و سگک کمربند و ساعت و اسلحه و ... در کنار بشقاب‌پرنده‌ها داغ و سوزان شده و همچنین رانده و پرتاب می‌شوند که نشان از تولید این نوع مغناطیس بخصوص و القای الکتریکی آن است. هرچند که علت این پدیده می‌تواند به علت فرکانس بالای میدان الکترومغناطیسی پیرامون بشقاب‌پرنده نیز باشد که بر فلزات القا می‌شود و علت رانش و پرتاب، همان گرانش منفی یا جاذبه متضاد باشد .

 

مقایسه تابش زمینه کیهانی و تصویر رادیویی. در هر دو، ناحیه‌ای با تابش کم‌انرژی دیده می‌شود .

به‌تازگی دانشمندان دانشگاه مینسوتا مقاله‌ای در نشریه «استروفيزيكال» (Astrophysical Journal) منتشر كردند و توضیح دادند که حبابی خالی از هر چیز را در کیهان کشف کرده‌اند. خالی از هرگونه ماده مانند کهکشان، سحابی، سیاه‌چاله و حتی خالی از ماده تاریک .

در این بررسی که در آن از «آرایه عظیم تلسکوپ‌های راديويي» (VLA) استفاده شد ، دانشمندان به اختلاف دمایی اندکی در محدوده خاصی از پس‌زمینه کیهانی برخوردند . VLA قادر است اختلاف دمایی در حدود یک میلیونیم درجه سانتیگراد را آشکار کند .

فاصله این حباب خالی از ما نزدیک به یک میلیارد سال نوری است. برخورد با چنین بخش‌های «خالی» چندان دور از انتظار نبود؛ اما ابعاد این حباب خیلی بزرگ است. چنان عظیم که در هیچ‌یک از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری، مشابه آن پیش‌بینی نمی‌شد و این باعث شگفتی همگان شده است.

 

 مقایسه تابش زمینه کیهانی و تصویر رادیویی. در هر دو، ناحیه‌ای با تابش کم‌انرژی دیده می‌شود .

این یافته‌ها در پروژه «بررسی تمام آسمان» با آرایه عظیم VLA در قالب طرح NVSS به‌دست‌آمده است . در این بررسی، دانشمندان به‌صورت اتفاقی به کم‌شدن معنادار تعداد کهکشان‌های واقع در منطقه‌ای از صورت فلکی «نهر» برخوردند .

با بررسی این ناحیه به‌وسیله ماهواره WMAP در سال ۲۰۰۴ در طول‌موج پس‌زمینه کیهانی، این نتیجه به دست آمد که بخشی کم‌انرژی منطبق بر آنچه VLA يافته بود در آن منطقه قرار دارد. به این دلیل نام این منطقه را «لکه سرد » ( WMAP cold spot ) گذاشته‌اند . به نظر می‌رسد عامل اختلاف سطح انرژی در پس‌زمینه کیهانی در این منطقه، نبود ماده باشد . "

اینک می‌توانیم چنین فرض کنیم که در این مناطق پادماده وجود دارد و امواج الکترومغناطیس تولید شده، پراکنده می‌شوند و به ما نمی‌رسند و یا اینکه کمتر می‌رسند و در طول مسیر، تحت‌تأثیر برهم‌کنش با ماده، دچار تغییراتی می‌شوند که ما چنین استنباط می‌کنیم که اینها حفره‌های خالی از ماده در کیهان بوده و سردتر هستند. زمانی که بشقاب‌پرنده‌ها در جایی فرود می‌آیند و سپس بلند می‌شوند، علائمی دال بر سوختگی مشاهده می‌شود که از خود تشعشعات رادیواکتیو ساطع می‌کنند که به علت برانگیخته‌شدن عناصر است و علت آن می‌تواند انتشار تشعشعات شدید الکترومغناطیسی از هر نوع ممکن توسط بشقاب‌پرنده‌ها باشد که روی هسته عناصر مؤثر است. به طور خلاصه برای تمامی ذرات، پادذره در نظر گرفته می‌شود و می‌توان الکترومغناطیس متضاد را پاد فوتون در نظر گرفت.

 

۴ - الکتروگراویتی :

این پدیده در مبحث زیر توجیه شده و در مورد آن توضیحاتی ارائه می‌شود .

فضای مشبک، الکتروگراویتی  و نیروهای پیشران و اسپین در فضا

 

۵- انرژی یا دینامیک تورس

تحلیل معادله وکتور، انرژی یا دینامیک تورس

زوج ژنراتورهای کوانتومی ( Quantumic Double Generator)

 

6- مهندسی مواد در صنایع پیشرفته هوافضا

میدان مغناطیسی یا میدان موهومی الکتریکی، توهم منشوری آهن یا کبالت

 

انرژی موردنیاز بشقاب‌پرنده‌ها از کجا تأمین می‌شود؟

در اتم‌های عناصر موجود در عالم، دوران همیشگی هسته و چرخش دائمی الکترون‌ها پیرامون هسته وجود دارد، بدون اینکه درون اتم مولد یا منبع انرژی طبق تعاریف ما وجود داشته باشد و یا اینکه از خارج به آنها انرژی داده شود. چنین به نظر می‌رسد که بشقاب‌پرنده‌ها نیز از این‌چنین نیروهای اتمی و انرژی نامحدود هسته‌ای برخوردارند. در واقع منبع نیرو و یا مولد انرژی که ما می‌شناسیم و تعریف کرده‌ایم درون بشقاب‌پرنده‌ها شناسایی و یافت نشده است برای اینکه آنها می‌توانند ساختارهای اتمی را در مقیاس‌های بزرگ کپی کنند . 

 

سرعت بشقاب‌پرنده‌ها :

طبق تعاریف فعلی " / یکی از نتایج مهم نظریه نسبیت، رابطه میان جرم و انرژی است. این اصل که سرعت نور باید به دید همه یکسان باشد، نشان می‌داد که هیچ‌چیز نمی‌تواند از نور سریع‌تر حرکت کند. آنچه روی می‌دهد این است که با مصرف انرژی و واردکردن نیرو برای شتاب دادن به ذره یا سفینه، جرم شی افزایش می‌یابد و شتاب بیشتر دادن به آن را دشوارتر می‌سازد. شتاب دادن به ذره تا سرعت نور ناممکن است؛ زیرا به مقدار نامتناهی انرژی و نیرو نیاز دارد "

زمانی که لوکوموتیو بخار و واگن‌های قطار ساخته می‌شدند، عده‌ای بر این باور بودند که جسم انسان توانایی حرکت با سرعتی بیشتر از دویدن اسب را ندارد و بالاترین حد سرعت را کورس اسب‌های مسابقه می‌دانستند. محدودیتی را که نسبیت برای سرعت جرم قائل شده است، در صورت درست بودن، فقط برای جرم با نیروی گرانشی مثبت معتبر خواهد بود و در مورد جرم با نیروی گرانش منفی صادق نیست، زیرا بعد از اینکه میدان ضد گرانش پیرامون جرم تولید شد، این مقدار جرم را نمی‌توانیم اندازه‌گیری کرده و داخل این معادلات نسبیت کنیم، برای اینکه جرم حقیقی پشت این میدان گرانش منفی، مخفی و صفر و حتی منفی به نظر می‌رسد. جرم و گرانش یک جسم، دو پارامتر وابسته به همدیگر در عالم فیزیکی هستند. پس می‌توانیم چنین فرض کنیم، زمانی که میدان گرانش منفی جسمی پدیدار شد، جرم ظاهری آن در معادلات صفر و حتی منفی به نظر می‌رسد و شتاب دادن به آن تا سرعت نور و حتی بیشتر از آن کار سهل و آسانی است. از لحاظ ریاضی می‌توانیم چنین بیان کنیم که بشقاب‌پرنده‌ها به‌نوعی با کسری جرم نه جرم منفی مطلق مواجه می‌شوند؛ یعنی چیزی شبیه به همان پیش‌بینی جرم سکون صفر برای فوتون در نظریه نسبیت، چرا که سرعت انتقال طولی فوتون معادل سرعت نور است و اگر حرکت موجی آن را در نظر گرفت، سرعت آن چندبرابر سرعت نور می‌شود. اینها همگی بیانگر این واقعیت است که قوانین نسبیت برای اجرام با گرانش مثبت وضع شده است و این نتیجه‌گیری نمی‌تواند در مورد اجرام با گرانش منفی صادق باشد برای اینکه با پدیدارشدن میادین گرانشی منفی، حقایق و تعاریف فیزیکی به‌گونه‌ای دیگر است. نام این مکان را می‌توانیم حباب ضد گرانشی نام‌گذاری کنیم .

مشکل دیگری که برای رسیدن به‌سرعت نور مطرح می‌شود، مشکل مقاومت فضا یا خلأ است، یعنی مشکل مشابهی که قبلاً برای هواپیماها وجود داشت؛ یعنی مشکل مقاومت هوا که این مشکل با حذف ملخ و استفاده از موتور جت و بهره‌گرفتن از اشکال آئرودینامیک و همچنین افزایش ارتفاع پرواز حل شد، در مورد بشقاب‌پرنده‌ها هم این‌چنین است آنها با تغییراتی در شکل هندسی بشقاب‌پرنده‌ها و استفاده از میادین الکترومغناطیسی و حباب ضد گرانشی و ... می‌توانند بر بیشتر مشکلات چیره شوند و به سرعت‌های بسیار زیاد و باورنکردنی دست یابند. اصولاً سرعت حرکت نور در کیهان سرعت بسیار کندی به نظر می‌رسد و با سرعت نور نمی‌توان در کیهان جابه‌جا شد و سفر در کیهان نیاز به سرعت‌های بسیار بیشتر از سرعت نور دارد که البته دسترسی به آن مقدور است و قوانین نسبیت نمی‌توانند هیچ‌گونه محدودیتی اعمال کنند. شواهدی وجود دارد که یوفوها سفاین فضایی مادر هم دارند که در سفرهای طولانی از آنها استفاده می‌کنند .

به بیان دیگر همان‌طور که می‌دانیم میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی دوقطبی هستند (مثبت و منفی، N و S ) . قطب‌های همنام همدیگر را دفع ولی قطب‌های غیر همنام یکدیگر را جذب می‌کنند. اگر ما گرانش را یک میدان فرض کنیم، آن تک‌قطبی است و جالب است که قطب‌های همنام همدیگر را جذب می‌کند. چنین تصور می‌شود که میدان گرانشی که ما شناخته‌ایم قطب دومی هم دارد که می‌بایست این دو قطب غیر همنام همدیگر را دفع کنند، یعنی برعکس حالت قبلی مربوط به میدان الکتریکی یا مغناطیسی. به طور مثال:

F نیروی جاذبه ، G ثابت جهانی گرانش ، M1  M2  دو جرم از نوع مثبت و  r  فاصله مابین مرکز آن دو است. اینک یکی از اجرام می‌بایست منفی شود تا نیروی جاذبه به دافعه (ضد جاذبه) تبدیل شود یعنی:

اینک این جرم منفی را وارد معادله هم ارزی جرم و انرژی نسبیت می‌کنیم، مسلماً حاصل کار انرژی منفی خواهد بود .

یعنی اگر ما بتوانیم میدان گرانش جسمی را صفر کنیم، جرم آن مثل فوتون فرضی صفر می‌شود و با کوچک‌ترین انرژی می‌توان سرعت آن را به‌سرعت نور رساند، ولی اگر میدان گرانش آن را منفی کنیم، جسم از طرف میدان گرانش مثبت اجرام سماوی مثل زمین و خورشید پرتاب می‌شود، آن‌هم بدون صرف هیچ‌گونه انرژی، و سرعت آن می‌تواند به بی‌نهایت هم برسد. این پدیده واقعاً در بشقاب‌پرنده‌ها دیده شده است، شتاب ثقل ۶۰۰ کیلومتر بر مجذور ثانیه البته تا جایی که رادارهای زمینی توان اندازه‌گیری داشته‌اند. جهت درک مفهوم انرژی منفی به مبحث وارونگی میادین الکتریکی، توجیهی جدید برای تولید زوج الکترون - پوزیترون، بر خلاف انتظار ما، ماده - پادماده یکدیگر را نابود نمی‌کنند مراجعه نمایید. چنین تصور می‌شود که این نیرو باعث شتاب در انبساط عالم می‌شود که آن را با تعاریف دیگری انرژی تاریک نامیده‌اند و ماهیت آن فعلاً برای فیزیک‌دانان مبهم و ناشناخته است.

m  جرم جسم در حال حرکت، m0  جرم سکون جسم ، v  سرعت جسم و c سرعت نور است . آنچه که اتفاق می‌افتد این است که با رسیدن به‌سرعت نور جرم به‌طرف منهای بی‌نهایت میل می‌کند و نیروی دافعه نیز بی‌نهایت خواهد شد یعنی :

یعنی بشقاب‌پرنده‌ها در عرض چند ثانیه از میدان گرانش منظومه شمسی و در عرض چند دقیقه از میدان گرانش کهکشان راه شیری به بیرون پرتاب می‌شوند .در مبحث افزایش سرعت و افزایش توان رآکتور شتاب‌دهنده فضاپیما توضیحات بیشتری ارائه می‌شود .

 

تخلیه الکتریکی پیرامون بشقاب‌پرنده‌ها :

 

 

عکس شماره یک، ابرنواختری را نشان می‌دهد که مدت‌ها پیش منفجر شده است، همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم علت نورانی شدن گازها، میدان الکتریکی قوی پیرامون جرم نوترونی است، همین وضعیت می‌تواند برای بشقاب‌پرنده‌ها نیز روی دهد، عکس شماره ۲ - بشقاب‌پرنده در حال سکون بر فراز شهر است، عکس شماره ۳ - بشقاب‌پرنده در حال ایجاد هاله الکترومغناطیسی است ۴ - تشدید میدان الکترومغناطیسی توأم با یونیزه‌شدن شدید هوای پیرامون و پرتاب بشقاب‌پرنده با شتاب خیلی زیاد .

 

 

تصویر فوق عکس‌هایی از بشقاب‌پرنده‌هاست که در تاریکی شب گرفته شده‌اند .

 

 

همان‌طور که می‌دانیم رابطه نزدیکی مابین طوفان‌های مغناطیسی خورشید و شفق قطبی وجود دارد برای اینکه طوفان‌های مغناطیسی خورشید می‌توانند در اتمسفر سیاره زمین القا شده و میادین الکتریکی به وجود آورند که این پدیده باعث تخلیه الکتریکی و یونیزه‌شدن و نورافکنی گازها می‌شود که در پیرامون بشقاب‌پرنده‌ها نیز همین روی داد اتفاق می‌افتد. در حقیقت بشقاب‌پرنده‌ها در خلأ خارج از سیاره زمین نورافکنی از خود ندارند و فقط در هنگام ورود به اتمسفر سیاره زمین از خود نور ساطع می‌کنند. مبحث (طرز تشکیل شفق قطبی)

 

شناسایی اشیا پرنده :

اشیا پرنده ساخته شده توسط انسان‌ها همگی ساختار آئرودینامیک دارند، یعنی شبیه پرندگان و حشرات پرنده نظیر سنجاقک هستند و نشانه‌هایی از بال و دم در آنها مشهود است، ولی شکل هندسی اشیا پرنده ساخته شده توسط سرنشینان یوفوها فاقد حالت آئرودینامیک بوده، شکل هندسی آنها بیشتر مدور و به حالت قرینه است و با نور شدید در شب همراه‌اند که در رادارها نیز چندبرابر بزرگ‌تر از اندازه واقعی دیده می‌شوند و این نشانه بزرگی میدان الکترومغناطیسی و ضد گرانشی پیرامون آنهاست، درحالی‌که اشیا پرنده جنگی مربوط به انسان‌ها بیشتر بدون تولید نور و رادار گریز طراحی می‌شوند و بیشتر پروازهای شبانه دارند، بشقاب‌پرنده‌ها در حال پرواز صدا ایجاد نمی‌کنند؛ ولی هواپیماهای ملخ‌دار و جت‌ها، صدایی مخصوص به خود دارند. هرگونه تهاجم بشری و تیراندازی با گلوله و موشک حتی تابش اشعه لیزر به بشقاب‌پرنده‌ها بی‌فایده است. البته آنها شرایط روانی انسان‌ها را خوب درک کرده و در صورت گشوده شدن آتش، واکنش‌های دفاعی دارند و از درگیری اجتناب می‌کنند و این عمل انسان‌ها را نادیده طلقی کرده و خونسردی خود را حفظ می‌کنند و شاید این درگیری مختصر برای آنها جنبه شوخی و سرگرمی یا قدرت‌نمایی هم داشته باشد. همان‌طور که انسان‌ها همواره تجهیزات نظامی خود را آزمایش می‌کنند، یوفوها نیز توانایی‌های خود را محک می‌زنند، شواهدی وجود دارد که آنها همواره در مانورهای نظامی و آزمایش تسلیحات جنگی انسان‌ها شرکت داشته و مداخله هم می‌کنند، آنها توانایی کاملی جهت کنترل جنگ‌افزارهای انسانی را دارند و چنین به نظر می‌رسد که در صورت بروز جنگ هسته‌ای گسترده‌ای، قادر به کنترل جنگ بوده و مانع آسیب‌های بیولوژیک در سیاره زمین خواهند شد .

 

 

تصاویری که در کادر قرمزرنگ قرار گرفته‌اند جزو وسایل نقلیه یوفوها طبقه‌بندی نمی‌شوند و به‌احتمال زیاد مربوط به تحقیقات سری صنایع هوا و فضای انسان‌ها می‌شود که تصادفاً مشاهده و ندانسته در وسایل نقلیه یوفوها طبقه‌بندی‌شده است .  

 

قرمز گرایی و سرعت کهکشان‌ها و بشقاب‌پرنده‌ها :

همان‌طور که می‌دانیم کهکشان‌هایی که با سرعت از ما دور می‌شوند نور ارسالی از آنها به‌طرف ما به طیف قرمز تمایل پیدا می‌کند و ازاین‌رو می‌توان سرعت آنها را محاسبه کرد. اگر سرعت این کهکشان‌ها به‌صورت فزاینده‌ای افزایش یابد؛ یعنی چیزی نزدیک به‌سرعت نور شود، نور ارسالی از جانب آنها به‌سوی ما از محدوده نور مرئی خارج و به‌طرف امواج رادیویی تمایل پیدا می‌کند که فقط قابل‌ردیابی توسط گیرنده‌های مایکروویو و رادیوتلسکوپ‌هاست. اینک این سؤال مطرح می‌شود که اگر سرعت آنها فراتر از سرعت نور شود، چه اتفاقی برای نور ارسالی آنها خواهد افتاد؟

مسلماً طول‌موج نور در این حالت بخصوص آن‌قدر کش خواهد آمد تا تقریباً فرکانس و تواتر آن به صفر میل کند و دیگر قابلیت شناسایی را نخواهد داشت. در حقیقت خیلی از چیزها من‌جمله بعضی از کهکشان‌ها و بشقاب‌پرنده‌ها بالاتر از سرعت نور حرکت می‌کنند که قابل‌ردیابی توسط امواج الکترومغناطیسی نمی‌باشند و چنین به نظر می‌رسد که سرعتی بالاتر از سرعت نور در عالم وجود ندارد؛ چون چیزی که با سرعت بیشتر از نور حرکت کند دیده نمی‌شود، چه با چشم و تلسکوپ نوری و چه با رادیوتلسکوپ و یا گیرنده مایکروویو. به‌طورکلی بشقاب‌پرنده‌ها یک نوع پیکو کهکشان آزاد محسوب می‌شوند . 

 

چه استنباطی در مورد ساختار اولیه فیزیکی بشقاب‌پرنده‌ها می‌توان داشت؟

 

 

اندیشه و ذهنیت فعلی ما می‌تواند چنین باشد که؛

۱- عکس بالا سمت چپ ، عکس گرفته شده از یک بشقاب‌پرنده در آسمان است ۲ - تصویر بالا سمت راست شبیه‌سازی همان عکس به‌صورت سه‌بعدی است ۳ - تصویر پایین نمای برش خورده از همان مدل ماست که دیسک گردانی را با سرعت متغیر و قابل‌کنترل در پایین آن در نظر می‌گیریم، همان‌طور که گفته شد این دیسک گرانش منفی یا جاذبه متضاد تولید می‌کند و می‌تواند در دو جهت دوران داشته باشد .

در مرکز بشقاب‌پرنده گوی فلزی چرخانی با بار الکتریکی قوی، همانند هسته عناصر در نظر می‌گیریم که ممکن است این گوی و دیسک باهم ادغام شوند. این گوی نیز می‌تواند در دو جهت دوران داشته باشد و می‌تواند هم‌بار الکتریکی منفی داشته باشد و هم‌بار مثبت. بدنه فلزی بشقاب‌پرنده هم می‌تواند یا بار الکتریکی منفی داشته باشد و یا بار الکتریکی مثبت. اینک با درنظرگرفتن این گزینه‌های متعدد می‌توان بیشتر از شش حالت ممکن فیزیکی برای یک بشقاب‌پرنده در نظر گرفت که آن را قادر می‌سازد در شش جهت جلو و عقب، راست و چپ، بالا و پایین حرکت و شتاب داشته باشد . مارپیچ قرمزرنگ میدان الکتریکی و مارپیچ سبز میدان گرانش منفی و منحنی‌های آبی‌رنگ بیانگر میدان مغناطیسی یا مغناطیسی متضاد است نکته جالب اینجاست كه چگالی بار الکتریکی در لبه‌ها و قسمت‌های برجسته بشقاب‌پرنده فوق‌العاده زیاد است و این قسمت‌ها بیشتر از مناطق دیگر در اتمسفر سیاره زمین نور منتشر می‌کنند و درخشان دیده می‌شوند، چیزی که ما آن را هاله میدان الکتریکی می‌نامیم که به همراه میدان گرانشی منفی، قدرت انحنا حتی برش میدان مغناطیسی یا مغناطیسی متضاد را دارد .  همان‌طور كه از شکل فوق بر می‌آید جا برای استقرار سرنشین یا سرنشینان برای هدایت بشقاب‌پرنده به حد کافی وجود دارد در مقالات بعدی مدل کوانتومی آن ساخته شده با فناوری نیمه‌هادی یا پیزوالکتریک را تشریح می‌کنیم.

 

 

کهکشان‌ها قدرت مانور و سرعت بسیار زیادی دارند و می‌توانند با تغییر جهت و زاویه بال‌های خود به هر منطقه‌ای از کیهان تغییر مکان دهند.

 

آیا بشقاب‌پرنده‌ها واقعیت داشته و ماهیت فیزیکی دارند؟

اولاً حکایت بشقاب‌پرنده‌ها حکایت چوپان دروغگو است، برای اینکه عده‌ای آن‌قدر دروغ و قصه موهوم تحویل مردم داده‌اند که اکثر انسان‌ها حاضر به قبول واقعیت‌ها در مورد بشقاب‌پرنده‌ها نیستند و با شک و تردید به موضوع می‌نگرند، چون اثبات وجود آنها باعث ظهور بحران‌های اجتماعی در غرب می‌شود، یعنی همان‌طور که اروپایی‌ها سرخ‌پوستان را قتل‌عام کرده و سرزمین آنها را تملک کردند، ممکن است روزی آنها نیز سیاره زمین را تملک کنند. ثانیاً وجود و عدم وجود بشقاب‌پرنده‌ها در زندگی بیشتر مردم عادی بی‌تأثیر است و آنها لزومی جهت توجه به این موضوع را ندارند مگر برای سرگرمی آن‌هم در برنامه‌های تلویزیونی و سینما و یا بازی‌های کامپیوتری و ... برای اینکه انسان‌ها از مواد غذایی تغذیه می‌کنند نه از بشقاب‌پرنده‌ها و لزومی هم ندارد که با مردم عادی در این‌چنین مواردی گفتگو و بحث کرد برای اینکه آنها هیچ علاقه‌ای هم به این‌چنین موضوعاتی ندارند؛ زیرا تا حد کافی در زندگی خود مشکلات دارند و این ضرب‌المثل قدیمی که " به فکر نان باش که خربزه آب است " ، ولی دانستن این موضوعات برای بعضی از اشخاص من‌جمله خلبانان و فرماندهانشان و مسئولان کنترل پرواز و همچنین فضانوردان مسئله‌ای حیاتی است که دراین‌رابطه آنها آموزش‌های محرمانه‌ای را پشت سر می‌گذارند برای اینکه آشکارشدن بعضی از حقایق می‌تواند پیامدهایی را در جامعه به دنبال داشته باشد که برای اکثر حکومت‌ها و دولت‌ها خوش‌آیند نیست من‌جمله ترس و وحشت ناشی از درگیری یا حمله آنها، ثالثاً عده‌ای از انسان‌ها خود را عقل کل و برترین و هوشمندترین موجودات هستی می‌دانند که وجود بشقاب‌پرنده‌ها را با ماهیت واقعی خودشان در تناقض می‌یابند و همواره سعی در انکار این پدیده‌ها را دارند و در کل این موضوع بیشتر به سیاستمداران مربوط می‌شود تا محققین و دانشمندان، برای اینکه فعلاً گرانش سیاره زمین بزرگ‌ترین مانع برای سفرهای فضایی انسان‌ها است و این موضوع توسط فیزیک‌دانان کاملاً قابل‌درک و احساس است و آنها از حقایق باخبر هستند، رابعاً بعضی حکومت‌ها و قدرت‌ها خود را قوی‌ترین موجودات هستی می‌دانند و با آشکارشدن توانایی‌های بشقاب‌پرنده‌ها و سرنشینانشان، اعتبار آنها لکه‌دار می‌شود و سعی می‌کنند همیشه تحقیقات و شواهد در این مورد را مخفی و محرمانه نگه دارند و اگر موضوعی دستگیرشان شد صرفاً خودشان بهره‌بردار باشند نه دیگران.

این‌گونه مطالب فوق‌سری محسوب می‌شود و در حیطه دستگاه‌های امنیتی طبقه‌بندی می‌شود، البته ما باید به این موضوع بخصوص فقط از دید علمی بنگریم برای اینکه شناخت پدیده‌های فیزیکی، می‌تواند کمک شایانی در پیشبرد آگاهی‌ها و دانش بشری داشته و صدالبته تأثیرات مهمی در نحوه زندگی انسان‌ها دارد و دیریازود حقایق آشکار می‌شوند و شاید زمانی فرارسد که انسان‌ها مجبور باشند با سرنشینان بشقاب‌پرنده‌ها همزیستی مسالمت‌آمیزی داشته باشند. چنین به نظر می‌رسد که آنها با انسان‌ها در مورد اکوسیستم سیاره زمین شراکت دارند برای اینکه آنها بعد از جنگ جهانی دوم و اولین انفجار هسته‌ای، بیشتر مشاهده شده و بیشتر از همه با انسان‌ها بر سر مسئله آلودگی محیط‌زیست درگیر شده‌اند و شاید انسان‌ها در حال واردکردن بزرگ‌ترین صدمه و لطمه به ادامه نسل و تداوم حیات آنها هستند و خود انسان‌ها از این موضوع غافل‌اند که در راه نابودی خود نیز قدم بر می‌دارند و چنین به نظر می‌رسد که انسان‌ها کبوترانی هستند که در آشیانه عقاب‌ها تخم گذاشته‌اند. آنها نسبت به دو فعل انسان‌ها همواره حساسیت خاصی دارند ۱- تحقیقات و فعالیت‌های هوافضا ۲- تحقیقات و فعالیت‌های هسته‌ای، و بیشتر از همه‌جا در این دو مکان یعنی جایی که تحقیقات و فعالیت‌های هوافضا و تحقیقات و فعالیت‌های هسته‌ای انجام می‌شود، حضور دارند. جالب است بدانیم که تنها کشورها و حکومت‌ها برای یکدیگر در تحقیقات و فعالیت‌های هوافضا و هسته‌ای مشکل و محدودیت ایجاد نمی‌کنند؛ بلکه در کل بشقاب‌پرنده‌ها و سرنشینانشان بزرگ‌ترین مانع سر راه انسان‌ها هستند و چنین به نظر می‌رسد که آنها هرگز نخواهند گذاشت تا پای انسان به فضا گشوده شده و انسان‌ها بر کیهان مستولی شوند. بهترین راه برای انسان‌ها در این مورد بخصوص، واقع‌گرا بودن و مواجه‌شدن با حقایق از راه و شیوه عقلانی درست و علمی است چرا که انسان‌ها با موجودات فوق‌العاده باهوشی سروکار دارند و صدالبته اتخاذ شیوه‌های نادرست می‌تواند برای انسان‌ها بسیار مخاطره‌آمیز باشد؛ یعنی شروع جنگی که از روز قبل شروع آن، انسان‌ها شکست‌خورده میدان هستند و در نهایت صدمه‌ای به چوپان دروغگو وارد نمی‌شود و این گوسفندان هستند که طعمه گرگ‌ها می‌شوند .  

موضوع جالب‌تر این است که انسان‌ها در بیشتر موارد توانایی درک و توجیه پدیده‌های فیزیکی مشاهده شده از یوفوها را ندارند و بنا به این اصل به این نتیجه می‌رسند که آنها وجود ندارند و صرفاً زاییده خیال و توهم هستند برای اینکه ممکن نیستند؛ چون به قول خودشان قوانین فیزیک را نقض می‌کنند. شاید این مسئله به‌نوعی واکنش دفاعی شخص در مقابل جنون و برای بقای هوش و عقل لازم باشد. اگر در آینده وجود یوفوها برای بشریت مسلم و اثبات شود، آن روز، روز تنزل انسان از مقام موجود فوق‌هوشمند و باشعور به مقامی باهوش و شعور متوسط است و به‌خاطر همین مسئله، تحقق موجودیت آنها برای بشریت زیاد خوش‌آیند نیست .

 

سخن آخر اینکه سعی می‌شود مطالب این مبحث جنبه فیزیکی داشته باشد نه سیاسی، اجتماعی و ...... که در نهایت می‌توانیم نتیجه بگیریم که با شناخت ساختار فیزیکی کهکشان‌ها می‌توان به ساختار فیزیکی بشقاب‌پرنده‌ها پی برد و بر عکس این موضوع نیز ممکن است. البته اقدام به ساختن بشقاب‌پرنده توسط انسان می‌تواند بسیار خطرناک باشد، مثل این است که کسی سرش را وارد کندوی عسل کند، در این مورد بخصوص هجوم و حمله یوفوها چنین به نظر می‌رسد که گروهی و دسته‌جمعی باشد، یعنی آنها مثل ملخ‌ها لشکرکشی می‌کنند و آسمان منطقه را آکنده از بشقاب‌پرنده می‌کنند تا اینکه خورشید تاریک و دیده نشود.

 

همان‌طور که اشاره شد شواهد نشان داده است که یوفوها تمایل چندانی به تحقیقات هوافضا و هسته‌ای انسان‌ها ندارند و همواره انسان‌ها را تحت‌نظر گرفته و در بعضی از موارد اقدام به سرقت اشخاص و وسایل و خراب‌کاری در تجهیزات هم کرده‌اند. خیلی از کسانی که دراین‌رابطه مشغول تحقیقات بوده و به نتایجی هم رسیده‌اند، ناگهان ناپدید و مفقودالاثر شده‌اند که تا به امروز کاملاً مشخص نشده است که انسان‌ها در این کار دست داشته‌اند یا یوفوها و صدالبته که فعلاً چیز مهمی دستگیر ما نشده است تا خطری مواجه ما باشد و انشا الله خطری هم شما را تهدید نمی‌کند برای اینکه کنجکاوی، مطالعه و برسی علمی جرم و خطا محسوب نمی‌شود و همه این موضوع را می‌دانند حتی خود یوفوها و مسئله مهم استفاده از علم و دانش در راه درست و سالم است و شاید از راه شناخت ساختار کهکشان‌ها و بشقاب‌پرنده‌ها بتوان به غائله بحران انرژی و آلودگی محیط‌زیست در میان انسان‌ها خاتمه داد و در نهایت خود یوفوها وارد معامله شوند، چرا که شناخت این پدیده تنها جنبه ساختن تجهیزات جنگی ندارد و صددرصد موضوعی کاملاً علمی و فیزیکی است. (دینامیک یا انرژی تورس)

 

آلبوم عكس سرنشينان UFO's

آلبوم عكس بشقاب پرنده‌ها

 

در مورد پنهان‌کاری سقوط بشقاب‌پرنده‌ها دو دلیل عمده و بسیار مهم وجود دارد.


1- انجام فرایند مهندسی معکوس فنّاوری پرواز بشقاب‌پرنده‌ها
2- تحقیقات ژنتیک در مورد سرنشینان بشقاب‌پرنده

در مورد اول نه‌تنها تمامی تلاش‌ها تا به امروز بی‌فایده و بی‌نتیجه بوده است؛ بلکه با پیشرفت علم و دانش بشر و تکامل تجهیزات آزمایشگاهی روزبه‌روز اصل موضع پیچیده‌تر و مبهم‌تر می‌شود.
اما در مورد دوم تحقیقات پیشرفت چشمگیری داشته است؛ چون آنها موجودات ارگانیک طبیعی هستند؛ اما تجهیزات آنها مواد سنتز شده و تجهیزات مصنوعی هستند که در طبیعت اصلاً یافت نمی‌شوند.

به طور مثال با پراش اشعه ایکس و... می‌توان ساختار ژنتیکی آنها را رمز شناسی کرد و با ریزبین‌های پیشرفته شکل دی‌ان‌ای یا کروموزوم آنها را مشاهده کرد. حتی شمارش تعداد کروموزوم‌ها که با کمال تعجب تعداد کروموزوم آنها با انسان برابر است؛ یعنی امکان جفت‌گیری یا حتی انتقال اسپرم و لقاح مصنوعی با انسان وجود دارد؛ ولی حالا چه موجودی خلق و متولد شود، شاید چیزی مثل قاطر باخاصیت یا بی‌خاصیتی بوده باشد و یا اینکه ابتر بوده و توان زایشی هم نداشته باشد؛ یعنی موجودی عقیم یا بدون جنسیت و... حتی حجم قابل‌توجهی از ژنوم انسان با ژنوم آنها مشابهت خیلی زیادی دارد. یعنی چنین به نظر می‌رسد که آنها اجداد باستانی نوع بشر هستند و یا اینکه آنها انسان‌ها را مهندسی ژنتیک، خلق و پدیدار کرده‌اند و سیاره زمین برای آنها یک محیط آزمایشگاهی و تحقیقاتی و... است که مرتباً به آن سرکشی و بازرسی هم می‌کنند.

اما تجهیزات آزمون‌های غیرمخرب من‌جمله XRD و XRF و... خطا می‌دهند؛ یعنی اعلام می‌کنند که هیچ نمونه‌ای در دستگاه قرار داده نشده است و نسبت به ارائه نمونه اقدام کنید؛ یعنی دستگاه خالی از نمونه فیزیکال است. علت اینکه تمامی ترازهای انرژی کوانتومی عناصر عقیم شده‌اند و آنها مثل یک آینه کامل عمل می‌کنند. درست برعکس جسم سیاه که تمامی تابش‌ها را جذب می‌کند، اینها تمامی تابش‌ها را منعکس می‌کنند. در نتیجه گرم‌کردن و ذوب آنها بی‌فایده است. آزمون‌های مخرب نیز کارساز نیستند؛ چون آن متریال‌ها اکساید و واکنش شیمیایی ندارند و تبخیر هم نمی‌شوند؛ چون ترازهای بالایی، تبادل یا اشتراک‌گذاری الکترونی ندارند. آزمون‌های کوانتومتری هم یا غیرممکن و یا بسیار گمراه‌کننده است.

از همه بدتر اینکه کاربرد  SEM یا FESEM امکان ندارد؛ چون فناوری آنها (روبش الکترونی، نشر میدانی) جواب نمی‌دهد و فقط زیر ریزبین اپتیکی ساختاری همچون بافت پارچه یا مدارهای مجتمع الکترونیکی (تراشه) قابل رویت و مشاهده می‌شوند. یعنی آنها سعی دارند مکانیزمی را مهندسی معکوس کنند که اصلاً قابل‌درک و شناسایی نیست و برای آنها سؤال است که اصلاً ما چه چیزی را می‌خواهیم مهندسی معکوس کنیم.

در این وضعیت بغرنج آنها چگونه می‌توانند وجود چیزهایی را افشا و اعلام کنند که اصلاً برای خود آنها ناشناخته و غیرقابل‌پذیرش و درک است. اگر دیگران از آنها سؤالاتی داشته باشند، آنها چه جوابی برای ارائه‌کردن دارند و یا اینکه افشا و عنوان این‌گونه مطالب با چه عکس‌العمل‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شود و عواقب آن چه می‌تواند بوده باشد؟ جای بسیار تأمل دارد که در نهایت تصمیم بر محرمانه نگه‌داشتن آنهاست، چون واقعاً تمدن‌های بشری و زمینی دچار فروپاشی هویتی و اجتماعی می‌شوند. آنها مجبور هستند که این سیاست را اتخاذ و باقدرت ادامه دهند.

 

 


 

مداركي براي اثبات وجود يوفوها و سرنشينان آن :

 

خلبان باتجربه نیروی هوایی ارتش امریکا دیوید فریور با ۱۸ سال سابقه پرواز در مصاحبه خود با خبرنگار و گوینده شبکه فاکس نیوز می‌گوید که من اطمینان دارم که این شی ساخت دست بشر نیست و با تمامی متخصصین صنایع هوافضا مشورت کردم آنها به من گفتند که هیچ کشوری این‌چنین فناوری و تکنولوژی را ندارد. آنها قوانین فیزیک ما را نقض می‌کنند. با فناوری بشری غیرممکن است. حتی در آینده. اگزوز نداشت سوخت نمی‌سوزاند. سرعت ۵۰ مایل در دو ثانیه. بدن انسان قادر به تحمل این فشار جی نیست. متعلق به جهان ما نبود.

ویدئو

 

 

 

شتاب 25 مایل بر مجذور ثانیه یا 40233 متر بر مجذور ثانیه یعنی شهاب سنگ.

 

 

در این شتاب هر کیلوگرم ۴ تن وزن خواهد داشت؛ یعنی انسان ۷۰ کیلویی می‌شود ۲۸۱٫۵ تن. یعنی انسان درون این ابزار پرنده گوشت چرخ‌کرده می‌شود. استخوان سالمی در بدنش نخواهد ماند. به این خاطر گفتند که این ابزارهای پرنده قوانین فیزیک ما را نقض کردند. چون بشر هیچ آلیاژ فلزی یا فیبر کربن و کامپوزیتی در اختیار ندارد تا فشار جی معادل ۴۱۵۰ جی را تحمل کند. بهترین جنگنده نظامی و ماهرترین خلبان شاید ۵٫۸ جی موقت تحمل مانور داشته باشد.

از طرف دیگر این مانور در اتمسفر باعث اصطکاک هوا شده و آلیاژ بدنه ابزار پرنده تبخیر و اکساید می‌شود؛ یعنی یک‌تکه ابر در آسمان. حالا این شتاب مشاهده شده و گزارش شده است شاید قدرت مانور آنها در اتمسفر خیلی زیاد و در خلأ بی‌نهایت باشد. 


 

سه میلیون گردشگر برای بازدید جسد موجود فضایی به آمریکا سفر می‌کنند!

رئیس انجمن هتل‌داران شهر روزول (رازول) آمریکا از علاقه‌مندان به شرکت در شصتمین سالگرد واقعه سقوط بشقاب‌پرنده در این بخش، درخواست کرد تا اطلاع ثانوی از برنامه‌ریزی برای سفر به این قسمت صرف‌نظر کنند.


 

خبرگزاری میراث‌فرهنگی - گروه بین‌الملل - / دقیقاً 60 سال پیش یک بشقاب‌پرنده با دو سرنشین فضایی در شهر روزول (رازول) واقع در کنار نیومکزیکو سقوط کرد و اولین مدرک مستند برای بررسی اجسام ناشناخته فضایی به دست متخصصان ناسا افتاد .

به گزارش میراث خبر، روزنامه تایمز چاپ لندن در این مورد نوشت: «به همین مناسبت حدود سه میلیون گردشگر به شهرها و ایالت روزول (رازول) و نیومکزیکو واقع در آمریکا عزیمت کرده‌اند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضایی و بشقاب‌پرنده متعلق به او، در مراسم جشن و پایکوبی به همین مناسبت شرکت کنند.»

رئیس انجمن هتلداران روزول در آمریکا در مصاحبه با روزنامه تایمز گفت: «ظرفیت هتل‌های دو شهر روزول و ایالت نیومکزیکو پرشده و حتی‌الامکان کمپینگی ما هم دیگر ظرفیت پذیرش علاقه‌مندان به شرکت در این مراسم مهیج را ندارد.»

وی افزود: «برای پذیرایی از گروه‌های گردشگری تدابیر زیادی اندیشیده بودیم؛ اما انتظار ورود این تعداد گردشگر را نداشتیم.»

نکته حائز اهمیت اینکه موزه روزول که جسد دو موجود فضایی را درون خود جای‌داده سالانه میزبان بیش از هفت میلیون بازدیدکننده خارجی است .

سید امید عرب

 

منبع: خبرگزاری میراث‌فرهنگی ۱۳۸۶/۴/۲۰

http://www.chn.ir/news/?Section=1&id=23526

 

در واقع این انکار وجود بشقاب پرنده‌ها و سرنشینان آنها بیشتر مربوط به کشورهای جهان سوم می‌شود، برای اینکه این موجودات هوشمند انگیزه‌ای برای سفر به این ممالک عقب افتاده ندارند. ولی آنها در کشورهای صنعتی که تحقیقات هسته‌ای فراوان و همچنین تحقیقات هوافضای گسترده‌ای دارند، بسیار تردد داشته و به دفعات مشاهده می‌شوند و از این رو پدیده‌ای عادی برای مردم این کشورها شده‌اند. حتی بهانه‌ای برای جشن و سرور ( پایکوبی )
 
 
شرح حال حادثه روزول :
در این قسمت شما با بزرگترین واقعه در ارتباط با یوفوها آشنا خواهید شد. حادثه‌ای که اثرات زیادی در زندگی انسانها داشت. در ژولای سال 1947 یک بشقاب پرنده در شهر روزول ایالت نیومکزیکو با زمین برخورد کرد. بر طبق گزارشات اجساد چند سرنشین یوفو در اطراف این بشقاب پرنده کشف شد. و در بعضی از گزارشات آمده بود که جسد چند سرنشین یوفو که هنوز زنده بودند نیز یافت شد. مک برازل ( Mac Brazel )  مزرعه‌دار محلی، گزارش اصابت این شی ناشناس را به نیروهای هوایی روزول داد.

 

 

از بین نیروهای هوایی روزول افسر اطلاعاتی جسی مارسل ( Jesse Marcel )  مسئول رسیدگی به این حادثه شد.  عکس پایین مربوط به ایشان و فرزندشان می‌شود.

 

 

اما در اینجا شرح واقعه را از زبان اولین شاهدان عینی واقعه می‌شنویم :


اظهارات سروان جسی مارسل در مورد حادثه: یکی دیگر از شهود عینی ماجرا و اولین شاهد از گروه بازرسین که مایل بود نام وی به عنوان یک شاهد رسمی برده شود، یک سروان نیروی هوایی امریکا به نام "جسی مارسل" با عنوان " افسر اطلاعاتی گروه بمب افکن اتمی " مستقر در روزول بود. وی شخصی بسیار آگاه و فعال و یکی از دو افسری بود که از سایت اصلی سقوط بازدید نموده است. وی در سال 1979 طی یک مصاحبه ویدیویی صراحتا اظهار داشت که: " خیر آن شی نه یک بالون هواشناسی، نه یک موشک و نه یک هواپیما بود. " وی در مورد جنس آن شی اظهار داشت که :
" قطعاتی از آن را تحت حرارت شدید قرار دادند که حتی گرم نشد! همچنین این قطعات هیچ وزنی نداشتند ( یعنی با وجود بزرگی، وزن بسیار پایینی داشتند ) و از نظر ضخامت نیز این قطعات نازکتر از فویل آلومینیم داخل پاکت سیگار بودند. من سعی کردم که این قطعات را خم کنم، اما علی‌رغم نازکی فوق‌العاده‌ آن هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم. ما حتی سعی کردیم تا با کمک یک پتک 16 پوندی آن را سوراخ کنیم یا تغییر شکل دهیم اما موفق نشدیم! "

 

 

این غیر قابل باور است که فردی با قابلیتها و تجربه بسیار بالا همچون جسی مارسل بعنوان افسر اطلاعاتی تنها گروه بمب افکن اتمی جهان در آن زمان لاشه یک بشقاب پرنده را از یک بالون هواشناسی یا یک هواپیما نتواند تشخیص دهد. آنهم با اوصافی که در مورد جنس این سفینه در بالا ذکر شد. مسلما چنین موادی را نمی‌توان در کره زمین یافت یا بطور مصنوعی ساخت. وی در جای دیگری از مصاحبه عنوان داشت: " آنها از خارج از کره زمین آمده بودند. " حتی اگر فرض کنیم که وی در ابتدای امر دچار اشتباه یا خطای دید شده بود، این موضوع براحتی قابل نفی است، چرا که وی قبل از عزیمت به دفتر فرماندهی از شدت هیجان در مقابل منزل خود در پایگاه توقف نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجیب روی آن را را به همسر خود و پسر 11 ساله و همسایگانش نشان داد. بخشی از دستگاه تولید‌کننده اشعه ایکس آن دارای خطوطی شبیه به خط هیروگلیف و مانند خطوط بیرونی حک شده بر روی سفینه بود.

 

 

فرزند وی که دکتر جسی مارسل کوچک می‌باشد و اکنون یک پزشک است، خلبان هلیکوپتر گارد ملی و یک جراح در پرواز بشمار می‌رود، خاطره آن روز را به خوبی به یاد می‌آورد. او حتی قادر است جزئیات مربوط به خطوط روی سفینه را مجددا رسم کند. پدر وی ( جسی مارسل بزرگ ) نیز مدارج ترقی خود را بتدریج طی نمود تا جایی که مامور تهیه اولین گزارش در ارتباط با اولین انفجار اتمی شوروی سابق گردید که مستقیما به پرزیدنت ترومن ارائه گردید. ( بنابراین اظهارات وی بعنوان یک فرد موجه مورد تایید است ) در ارتباط با تلاش دولت امریکا برای سرپوش نهادن بر اصل ماجرا، یک نکته مهم دیگر نیز قابل ذکر است. ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس که قبلا در سال 1947 در درجه سرهنگی بعنوان فرمانده پرسنل مرکز فرماندهی پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس خدمت می‌کرد قبل از مرگش در سال 1992 شهادت داد که در جریان واقعه روزول پیام تلفنی از ژنرال " کلمنت مک مولن " در پایگاه هوایی اندروز در واشنگتن دی سی دریافت داشته بود که طی آن به وی دستور داده شده بود که بر اصل ماجرا سرپوش گذاشته شود. این دستورات متعاقبا از سوی ژنرال رایمی به این نحو ابلاغ شد که داستانی تهیه شود تا اصل موضوع تغییر یابد تا از فشار مطبوعات کاسته شود. شهادت آقای " گلن دنیس " کوچکترین تردیدی در مورد ماهیت  موجودات فضایی واقعه روز روزول باقی نمی‌گذارد. وی همچنان در روزول نیومکزیکو زندگی می‌کند و یک تاجر مورد احترام اهالی منطقه و عضو انجمن شهر است. وی فردی متواضع و صریح است. در سال 1947 آقای دنیس یک مامور کفن و دفن بود که در مرکز تدفین " بالارد " کار می‌کرد و قرار دادی با پایگاه هوایی روزول منعقد کرده بود که بموجب آن خدماتی نظیر واگذاری آمبولانس، محل نگهداری اجساد را در اختیار  ارتش قرار می‌داد. قبل از آنکه وی اطلاعاتی در مورد سفینه بجا مانده از حادثه داشته باشد در یک بعد از ظهر تماسهای تلفنی متعددی از جانب افسر مسئول کفن و دفن پایگاه با وی صورت پذیرفت. در طی این  تماسها از وی در مورد امکان تهیه کیسه‌های بدون منفذ کوچک ( کوچکتر از کیسه‌های حمل انسان ) برای نگهداری چندین روزه اجسادی که در معرض برخی مواد قرار گرفته‌اند سوال شده بود. توجه این مقامات به موضوع تغییر احتمالی ترکیب شیمیایی بافتهای اجساد بود. چند ساعت بعد، زمانی که شب فرا رسید وی بدنبال یکسری وقایع غیر مرتبط با هم بطور اتفاقی به بیمارستان پایگاه هوایی رفت. بیرون از درب خروجی پشتی بیمارستان وی دو دستگاه آمبولانس نظامی را مشاهده نمود که درهای عقب آنها باز بود و در داخل آنها قطعات بزرگی از یک وسیله متلاشی شده دیده می‌شد و بر روی یکی از آنها خطوط و سمبلهای عجیبی وجود داشت. در داخل بیمارستان وی پرستاری را مشاهده نمود که او را می‌شناخت. در همان لحظه پلیس نظامی متوجه حضور وی شد و او را با خشونت و به زور از ساختمان خارج کردند. روز بعد آقای دنیس آن پرستار را ملاقات نمود. و وی توضیح داد که در شب قبل او نیز به بیمارستان رفته بود. آن پرستار، زنی مذهبی بود و کاملا مشخص بود که از مشاهده چیزی بسیار شوکه شده است. خانم پرستار توضیح داد که از وی خواسته شد تا بعنوان دستیار پزشک در کالبد شکافی چند موجود عجیب و غریب با بدنهایی که هیچ شباهتی به بدن انسان نداشتند کمک کند. پرستار شرح داد که بوی وحشتناکی را حس نموده و این که چگونه یک بدن کاملا سالم در فرم صحیح خود قرار داشت ولی سایر بدنها متلاشی شده بود. آن پرستار همچنین تفاوت بین آناتومی آن سرنشینان یوفو و آناتومی بدن انسان را توضیح داد. وی همچنین طرحی را روی دستمال کاغذی رسم نمود که نشان دهنده شکل و شمایل این موجودات فرازمینی بود.

به هر ترتیب این ملاقات آخرین آنها بود چرا که آن پرستار چند روز بعد به انگلستان منتقل شد. لازم به توضیح است که با وجود  گزارشات بسیار متفاوت، ظاهرا سفینه مزبور 4 سرنشین داشته و یکی از سرنشینان زنده آن نیز تا مدتی زنده بوده و بعدا جان سپرده است. همچنین قسمت اصلی سفینه ساقط شده در فاصله دورتر از مزرعه مک برازل و منطقه دبریس فیلد به زمین اصابت کرده بود.

 

 

محققین تنها در سالهای اخیر بود که توانستند وجود سایت دوم ( محل سقوط اشیای اصلی ) را تایید کنند چرا که تنها عده کمی از مردم از وجود آن مطلع بودند. طبق شهادت شهود عینی این سایت محلی بود که بدنهای موجودات فضایی در آنجا یافت شد. بیشتر شهود عینی این سایت از ترس برخوردهای امنیتی حتی تا امروز نیز از افشای نام خود امتناع می‌کنند. اخیرا یک شرکت حقوقی معتبر انتخاب شده است تا به آن دسته از شاهدانی که با شهادتشان در معرض خطر قرار می‌گیرند، حفاظت حقوقی اعطا کند. وکلای حقوقی این شرکت نیز تا کنون با بسیاری از شهود واقعه روزول  ملاقات داشته‌اند. علاوه بر " گلن دنیس " سایر شهود نیز مورد تهدید و ارعاب و برخورد فیزیکی واقع شده‌اند. طبق اظهارات کلانتر ویلکاکس مقامات نظامی در حضور همسر وی به آنها گفتند چنانچه او و خانواده‌اش حرفی در مورد آنچه که دیده‌اند به زبان آوردند بی‌درنگ کشته خواهند شد! همچنین مزرعه داری که قبل از همه موفق به پیدا کردن جسم ساقط شده گردیده بود توسط مقامات نظامی بمدت یک هفته تحت قرنطینه و بازجویی قرار گرفت و از وی سوگند گرفته شد تا هرگز کلمه‌ای راجع به آنچه دیده است به زبان نیاورد. در خلال ماه‌های پس از واقعه پسر مک برازل همچنان قطعاتی را بصورت خرده ریزه می‌یافت و در قوطی مخصوص سیگار پنهان می‌کرد. اما آن اشیا گهگاه طی بازرسیهای مقامات نظامی مورد مصادره واقع می‌شدند. به هر ترتیب علی رغم این که از سال 1980 به بعد محدودیت‌های وضع شده در مورد این ماجرا بتدریج از میان برداشته شد و موضوع در اختیار عموم قرار گرفت هیچ شاهدی حتی سخنی در مورد مشاهده بالون یا موشک یا هواپیمای آزمایشی که مقامات نظامی مدعی آن بودند به میان نیاورد و همه شاهدان صحبت از مشاهده بشقاب پرنده میکردند نه چیز دیگری. اکنون در شهر روزول نیومکزیکو موزه‌ای تاسیس شده که در آن جسدی مصنوعی از موجود فضایی روزول همراه با شواهد مربوط به سقوط بشقاب پرنده در معرض بازدید علاقه‌مندان قرار گرفته است. در سال 1997 پنجاهمین سالگرد وقوع این حادثه در این شهر گرامی داشته شد و هزاران تن از علاقه‌مندان به بررسی موضوع بشقابهای پرنده، ضمن بازدید از این موزه اطلاعات جامعی را در ارتباط با این حادثه بدست آوردند.
گزارش واقعه روزول توسط سرهنگ بلنچارد: " روز پس از واقعه قطعات بشقاب پرنده ساقط شده و خود سفینه توسط هواپیماهای سی 54 و ب 29 به پایگاه هوایی رایت فیلد در دیتون اوهایو منتقل گردیدند. این پایگاه مقر گروه 509 بمب افکن نیروی هوایی ایالات متحده است و در آن زمان دارای یک مشخصه ویژه بود و آن اینکه تنها گروه بمب افکن اتمی در جهان بشمار می‌آمد. در صبح روز 8 جولای 1947 سرهنگ دوم ویلیام بلنچارد فرمانده گروه بمب افکن اتمی گزارشی را منتشر ساخت مبنی بر این که لاشه یک سفینه بشقاب مانند را در منطقه یافت نموده است. این گزارش بلافاصله توسط تلگراف به ایالات متحده مخابره شد و به سرعت به تیتر اول 30 روزنامه عصر آن روز مبدل گشت. ظرف چند ساعت پس از انتشار گزارش اول و بدنبال کنجکاوی و فشار مطبوعات و افکار عمومی برای افشای جزئیات بیشتر، گزارش دومی از سوی دفتر ژنرال راجر رامی فرمانده پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس واقع در 400 مایلی محل سقوط منتشر شد. این گزارش، گزارش اول را تکذیب نموده، اعلام داشت که سرهنگ بلنچارد و افسران او در گروه 509 بمب افکن در روزول مرتکب یک اشتباه احمقانه شده‌اند و به اشتباه یک بالون هواشناسی و آنتن رادار آنرا با لاشه یک بشقاب پرنده اشتباه گرفته‌اند. البته مشخص است که یکی از این دو گزارش دروغ محض است. در واقع شهود معتبر بسیاری اعم از مقامات نظامی و غیر نظامی محلی که مستقیما درگیر ماجرا بودند اعتقاد داشتند که گزارش اول مربوط به سرهنگ بلنچارد و تیم او واقعیت دارد و گزارش دوم خود دروغ محض است و تنها برای سرپوش گذاشتن به یکی از نادرترین وقایع تاریخ بشر منتشر شده بود. کسانی که با سرهنگ دوم بلنچارد هم گروه و همکار بودند اذعان داشتند که وی فردی مطلع و آگاه با رفتاری معقول و منطقی بوده و هرگز آدمی نبوده که از خود و گروه بسیار مهم خود تصویر یک عده احمق را در اذهان عمومی بوجود آورد.
و در واقع گزارش دوم منتشر شده از سوی ژنرال رامی یک توهین بزرگ به سرهنگ بلنچارد و گروه 509 بمب افکن اتمی تلقی شد. همچنین سرهنگ بلنچارد بعدها طبق سنوات نظامی به ژنرال 4 ستاره ارتقا یافت. و موقعیت نظامی وی نیز به قائم مقامی ریاست کارکنان نیروی هوایی ایالات متحده ارتقا یافت. بعد از حادثه روزول در امریکا گروهی فوق سری شکل گرفت که در آن گروه دوازده نفر از نخبگان زمین عضو بودند که نام این گروه MJ12 ( مجستیک 12) است. از نکات جالب‌تر این است که سطح سری این گروه در امریکا Q تعریف شد، یعنی حتی رئیس جمهور و نمایندگان مجلس نیز حق دسترسی به اطلاعات این گروه را ندارند. این گروه موظف شد تا بر روی باقیمانده بشقاب پرنده حادثه روزول و اجساد بدست آمده از آن کار کند. این افراد در محلی که منطقه بسته نظامی است مشغول بکار شدند. نام این محل گروم لیک ( Groom Lake ) می‌باشد.

 


از بهترین و شاید کم نظیرترین مدارک رویارویی بشقاب پرنده‌ها و هواپیماهای نظامی مربوط به سال 1976 و تقابل این اشیا ناشناس پرنده و جت‌های فانتوم II در محدوده آسمان شهر تهران است که تا به امروز برخی از زوایای این حادثه همچنان در پرده ابهام قرار دارد.
این واقعه هنگامی رخ داد که در 19 سپتامبر1976 مرکز فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران شی پرنده ناشناسی را در محدوده آسمان تهران شناسایی کرد نکته مهم در این حادثه تاثیرات ناشناخته الکترومغناطیسی شی پرنده ناشناس بروی سیستم‌های الکترونیکی بود.
دو فروند هواپیمای جت فانتوم F-4 که به صورت مستقل اقدام به رهگیری اشیا ناشناس پرنده (UFO) کرده بودند تمامی سیستم‌های الکترونیکی و ارتباطی آنان مختل شده و از کار افتادند و حتی در یک مورد هواپیما قادر به شلیک موشکهای خود به هدف نیز نبود و هر دو به ناچار از شی پرنده دور شدند.
این حادثه به سرعت مورد توجه سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA)، سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) قرار گرفت و تعدادی از پرسنل ایرانی که مستقیما در این حادثه حضور داشتند مورد بازجویی قرار گرفتند. اگر چه با گذشت زمان برخی از این نکات مبهم و سوالات بی‌پاسخ آن به تدریج با خارج شدن و انتشار مدارک مربوط به این حادثه از حالت محرمانه بودن روشن شده است اما همچنان نکات و ابهامات بیشماری وجود دارد که به نظر نمی‌رسد تنها با بررسی تنها این حادثه امیدی به یافتن پاسخی برای آن داشت اما می‌توان امیدوار بود که با در کنار هم چیدن مجموعه مدارک بدست آمده از حوادث مختلف به نتیجه‌ای مثبت دست یافت، با ما باشید تا گذری بر این حادثه داشته باشیم.

 

شرح واقعه


در حدود ساعت 12:30 بامداد روز 19 سپتامبر 1976مرکز فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران چندین تماس تلفنی در فواصل زمانی کوتاه از منطقه شمیران در شمال تهران دریافت می‌کند که تعدادی از آنان گزارش دیدن یک شی پرنده در آسمان و تعدادی دیگر از دیدن یک شی نورانی شبیه به هلیکوپتر خبر می‌دادند. هنگامی که مرکز فرماندهی نیروی هوایی مطمئن شد که هیچ هلیکوپتر و هواپیمایی متعلق به نیروی هوایی و یا سازمان دیگر در آن محدوده حضور ندارد با تیمسار همافر نادر یوسفی جانشین فرمانده عملیات نیروی هوایی و فرد سوم نیروی هوایی شاهنشاهی ایران تماس گرفته می‌شود و در جریان امور قرار می‌گیرند.
تیمسار یوسفی در اولین واکنش، احتمال مشتبه شدن ساکنین شمیران از دیدن ستاره زهره که در آن فصل از سال درخشانترین اجرام سماوی است به جای شی ناشناس نورانی می‌دهد اما بعد از صحبت با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد و گزارش آنان مبنی بر دیدن یک جرم نورانی که بسیار بزرگتر از یک ستاره است این فرضیه منتفی می‌شود و تیمسار یوسفی تصمیم به شناسایی و رهگیری این شی نورانی ناشناس می‌گیرد.
در حدود ساعت 01:30 بامداد یک فروند هواپیمای فانتوم F-4 از پایگاه هوایی شاهرخی (همدان) به پرواز در می‌آید و با حداکثر سرعت به سمت تهران و محل رویت شی ناشناس پرنده حرکت می‌کند، در فاصله 70 مایلی (112 کیلومتر) هدف، خلبان از رویت بصری یک شی ناشناس نورانی می‌دهد ( که محتمل نور زیادی ساطع می‌کرده که از این فاصله تشخیص داده شده است) و به سمت شی ناشناس نورانی حرکت می‌کند، در فاصله 25 مایلی ( 40 کیلومتری) شی ناشناس ناگهان تمام دستگاهای مسیریاب (قطب نما و...) و سیستم‌های الکترونیکی هواپیما به همراه سیستم‌های ارتباطی مختل می‌شوند و از کار می‌افتند و خلبان درمانده و متحیر از این حوادث بعد از سعی و تلاش بیهوده برای تسلط بر امور تصمیم به بازگشت به پایگاه شاهرخی می‌گیرد اما تمامی سیستم‌های هدایتی و ارتباطی هواپیما در راه بازگشت به پایگاه بعد از دور شدن از شی ناشناس به حالت عادی خود بازمیگردند.

در ساعت 01:40 بامداد دومین هواپیمای جت فانتوم به خلبانی سرهنگ دوم همافر پرویز جعفری برای شناسایی شی ناشناس به پرواز در می‌آید. سرهنگ جعفری و کمک خلبان هواپیما بعد از مشاهده بصری شی نورانی ناشناس، رادار هواپیما نیز خبر از وجود یک شی پرنده در فاصله 27 مایلی (43 کیلومتری) هواپیما می‌دهد. این شی نورانی از نظر بزرگی در اندازه‌هایی شبیه به یک هواپیما بوئینگ 707 است و در حال حاضر باسرعت 150 مایل (240 کیلومتر) در ساعت به سمت جنوب در حال حرکت است و در فاصله 25 میلی (40 کیلومتر) هواپیما قرار دارد، این شی ناشناس گاهی حرکت می‌کند و گاهی هم در آسمان ثابت است. هنگامی که سرهنگ پرویز جعفری در 25 مایلی (40 کیلومتری) شی ناشناس نورانی قرار داشتند مشاهدات بصری خود را اینگونه بیان و گزارش می‌کند :

تشخیص اندازه دقیق شی نورانی به دلیل نور زیادی که از این شی ساطع می‌شود دشوار است. رنگ‌های این شی نورانی به صورت متناوب میان رنگ‌های آبی، سبز، قرمز و نارنجی متغیر و تغییر رنگ آن منظم است و به سرعت رنگ‌ها تغییر می‌کنند. فاصله تغییر رنگ‌ها خیلی کم و کمتر از یک ثانیه بیشتر میان تغییر رنگ‌ها فاصله نیست.

در همان هنگام که هواپیما در حال حرکت به سمت جنوب و شی نورانی ناشناس بود شی ناشناس کوچکتری از شی بزرگ ابتدایی جدا شده و با سرعت زیاد به سمت هواپیمای سرهنگ جعفری حرکت می‌کند، سرهنگ جعفری به تصور اینکه مورد حمله قرار گرفته است، اقدام به رهگیری شی دوم کرده و با استفاده موشک سایدوایندر تصمیم به حمله می‌گیرد ولی در لحظه شلیک موشک به ناگهان تمام سیستم‌های کنترل موشک و سیستم‌های ارتباطی از کار می‌افتد. خلبان با دیدن این شرایط با یک شیرجه سریع و تحمل فشار جی زیاد اقدام به چرخش و گریز از مهلکه می‌کند اما شی دوم ناشناس تا مدت زمان کوتاهی اقدام به تعقیب هواپیما تا فاصله 5 مایلی (7.5 کیلومتر) می‌کند و بعد از دور شدن هواپیمای جت فانتوم اقدام به بازگشت به سفینه مادر می‌کند و سفینه مادر (همان سفینه بزرگ نورانی ابتدایی) بر طبق مکالمات خلبانان هواپیما اقدام به دور شدن از موقعیت با سرعت صوت می‌کند و باز هم به محض دور شدن هواپیما از شی ناشناس نورانی تمامی سیستم‌های هدایتی و ارتباطی هواپیما به حالت طبیعی خود باز می‌گردند.

در فاصله زمانی کوتاه خدمه هواپیمای جت فانتوم F-4 مشاهده می‌کنند شی نورانی کوچکتری نسبت به شی نورانی بزرگ ابتدایی از شی نورانی بزرگ جدا می‌شود و با سرعت نسبتا زیادی به صورت زاویه‌دار و مورب به سوی پایین در حال سقوط (یا فرود) است سرهنگ جعفری از فرصت استفاده کرده و در ارتفاع پایین تصمیم به نزدیک شدن به شی نورانی در حال سقوط می‌گیرد اما پیش از آن شی پرنده بعد از پرواز بر فراز فرودگاه مهرآباد، در مکانی در اطراف فرودگاه مهرآباد با همان نور خیره‌کننده فرود می‌آید و تمام سیستم‌های الکترومغناطیسی و ارتباطی در آن محدوده از کار می‌افتد. هواپیماهای غیر نظامی که در آن زمان در حال نزدیک شدن به فرودگاه مهرآباد بودند و یا در حال تماس با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بودند همگی مدعی قطع شدن یکباره ارتباط خود با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد شده‌اند اما با تلاش سرهنگ شاهرخی و کمک خلبان هواپیما در حالی که تمام سیستم‌های الکترونیکی هواپیما از کار افتاده بود هواپیمای جت F-4 موفق به نزدیکی به شی ناشناس می‌شوند که در گزارش مشاهدات به شکل یک استوانه تخم مرغی شکل توصیف شده است که نوری کمتر نسبت به سفینه مادر سطح آنرا پوشانده بود و چراغهای چشمک زن به صورت یک کمربند به دور آن وجود داشت. روز بعد خلبانان دومین هواپیمای فانتوم با استفاده از هلیکوپتر با پرواز بر فراز منطقه سعی در پیدا کردن محل فرود شی ناشناس پرنده داشتند اما هیچ رد و اثری نیافتند اما تصمیم گرفته شد محل تقریبی فرود شی ناشناس پرنده در یک دایره با استفاده از دستگاهای ردیاب امواج رادیویی و بررسی تشعشعات مختلف (رادیو اکتیو و ....) بررسی شود که در هنگام این جستجو امواج رادیویی گوش خراشی در همان اطراف از یک خانه کوچک که در همان نزدیکی بود دریافت شد و وقتی از ساکنین خانه در مورد اینکه شب گذشته مورد غیر عادی ندیده‌اند سوال شد آنان پاسخ دادند ما دیشب صداهای عجیب به همراه نورهای عجیب مانند صاعقه دیده‌ایم.
 
گزارش از بازجویی اعضای این خانواده و یا منبع این امواج گوش خراش و حتی گزارشی از نتایج تحقیقات بررسی تشعشعات منتشر نشده است و بعد از سقوط شاه نیز هیچ مدرکی در این زمینه یافت نشد و مطالب بالا بر اساس مدارک گفته شاهدان این واقعه و مطالب منتشر شده از سوی سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا نوشته شده است.
 


فرم گزارش سازمان اطلاعات دفاعی امریکا:

الف) این مورد شامل گزارشهای مختلفی در زمینه یک کیس واحد است که توسط شاهدان مختلف در شمیران و فرودگاه مهرآباد و ... که از آسمان و هم از روی سطح زمین در مکان‌های مختلف دیده شده است.

ب) جدا از وجود تعداد زیادی شاهد عام تعدادی از پرسنل نیروی هوایی که دارای علم و تجربه کافی هستند نیز بر وجود چنین شی ناشناسی گواهی داده‌اند.

ج) تمام این مورد توسط رادار مشاهده و تایید شده است.

د) تاثیرات الکترومغناطیسی ناشناخته همانند EME توسط دو هواپیما و برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تایید شده است.

ه) تاثیرات فیزیولوژی قابل مشاهده‌ای مانند تاثیر در عضو بینایی پرسنل نیروی هوایی گذاشته است.

و) مقدار مانور پذیری بسیار بالایی برای شی ناشناس گزارش شده است.



با توجه به ضوابط و مدارک موجود این مورد قابلیت بررسی به عنوان یک شی نا‌شناس پرنده (UFO) را دارد.
 

عقاید شاهدان:

دی (یدالله) ناظری یکی از خلبانان اولین هواپیمای جت فانتوم معتقد است اشیا ناشناس پرنده (UFO) می‌توانند با سرعت چندین هزار مایل در ساعت مسافرت کنند. او در ادامه می‌گوید: ".... این اشیا فراتر از سرعت و قدرت ما بودند و F-4 مطمئنا نمی‌توانست به این اشیا ناشناس پرنده برسد، هنوز هیچ کشوری نتوانسته به چنین وسایل پرنده‌ای با چنین قدرت و سرعتی دست یابد، مدتی بعد گزارشهایی منتشر شد که زمان آن چند دقیقه قبل از این واقعه در تهران بوده است و خلبانان مصری شی ناشناسی مانند این شی را بر فراز دریایی مدیترانه رویت کرده‌اند و یا در همان زمان از رویت شی ناشناس نورانی در لیسبون پرتغال سخن گفته شده است. من می‌گویم این شی پرنده از یک سیاره دیگر آمده بود.

تیمسار همافر نادر یوسفی معاون عملیات وقت نیروی هوایی می‌گوید "... من دو جت رهگیر درخواست کردم و فکر می‌کردم برای رهگیری و شناسایی آن کافیست اما نمی‌دانستم که آنها از کجا آمده‌اند، او در ادامه می‌گوید بسیاری از مدارک این رویارویی در اختیار سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) است و هیچ کس در ایران به این مدارک دسترسی ندارد. نادر یوسفی می‌گوید بعد از اینکه دومین هواپیمای فانتوم F-4 ارتباط خود را از دست داد و سیستم‌های تسلیحاتیش از کار افتاد با یک مانور اقدام به گریز می‌کند و در هنگام گریز سرعت هواپیما به 2 ماخ هم می‌رسد اما شی ناشناس نورانی ( دومین شی که کوچکتر بوده و از شی اولیه بزرگتر جدا شده بود) به تعقیب هواپیما اقدام می‌کند و به سادگی به هواپیما نزدیک می‌شود.

مسئول وقت برج مراقبت مهرآباد حسین پیروزی هم می‌گوید شی ناشناس پرنده (کوچک) در ارتفاع کم 2200 تا2500 پا بر فراز فرودگاه مهرآباد پرواز کرد که مانند یک استوانه بود که چراغهایی به دور آن بسته شده بود و وقتی که شی ناشناس پرنده بر فراز فرودگاه پرواز می‌کرد برق برج مراقبت قطع شده بود و تمام سیستم‌ها از کار افتاده بودند و ما با دیگران ارتباطی نداشتیم.

روز بعد از حادثه سپهبد عبدالله آذربرزین یکی از معاونین فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی با تمام شاهدان این حادثه صحبت کرده و گزارشی کامل و جامع از وقایع رخ داده تنظیم می‌کند و در آن می‌نویسد تمامی شاهدان بر این باور هستند که هیچ کشوری به چنین تکنولوژی پیشرفته‌ای دسترسی ندارد و این اشیا ناشناس ساخت دست بشر نبودند.

این گزارش به همراه سایر مدارک تسلیم تیمسار حاتمی ( از مشاورین نظامی شاه ) می‌شود و تیمسار حاتمی بعد از مشورت با شاه از گروه مشاوران نظامی آمریکایی حاضر در ایران به واسطه یک مقام بلند پایه نیروی هوایی ایران از ژنرال ریچارد سکورد (مسئول مستشاران نظامی امریکا در ایران) درخواست کمک می‌کند. ژنرال ریچارد سکورد بعد از اطلاع از این واقعه با توجه به حساسیت مقامات ایرانی که برای اولین بار بود با چنین حادثه‌ای رو برو می‌شدند و اهمیت موضوع برای آمریکا از لحاظ اینکه اگر عامل این وقایع شوروی باشد که به تکنولوژی پیشرفته‌ای دست یافته است برای امنیت آمریکا یک فاجعه به شمار می‌رود مقامات مسئول در واشنگتن را از واقعه مطلع می‌کند و دکتر بروس مکابی از محققین برجسته در این زمینه به همراه چندین گروه تحقیقاتی از نیروی هوایی آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی مامور تحقیق و بررسی موضوع می‌شوند و به ایران اعزام می‌شود. نیروی هوایی امریکا و سایر سازمانهای اطلاعاتی تمام مدارک و شواهد این حادثه را جمع آوری کردند و از تمامی شاهدان بازجویی کردند.
 

مدارک و جزییات واقعه:

در اول اکتبر1976 این واقعه با انتشار نوار مکالمات سرهنگ پرویز جعفری خلبان دومین هواپیمای جت فانتوم وارد مرحله تازه‌ای شد. در این نوار مکالمه سرهنگ جعفری می‌گوید شی ناشناس به سرعت در حال نزدیک شدن به ماست و با وجود اینکه هواپیما با سرعت بیشتر از سرعت صوت در حال پرواز به سوی تهران است ولی شی ناشناس نورانی (کوچک) در حال نزدیکی به آنهاست. سرهنگ جعفری شی کوچک دوم نورانی را به اندازه قرص کامل ماه در آسمان توصیف می‌کند (شاهدان ماجرا به روی زمین هم دقیقا چنین تشبیهی برای توصیف شی ناشناس پرنده بکار برده اند)

چنین اشیا ناشناس پرنده‌ای در حدود 3 ساعت بعد در ساعت 01:00 بامداد 19 سپتامبر به وقت محلی در رباط پایتخت مراکش نیز دیده شده است و سفارت آمریکا در رباط گزارش می‌دهد پلیس گزارش‌هایی متعدد مردمی از رویت شی ناشناس نورانی که در ارتفاع پایین و موازی سواحل اقیانوس آرام دریافت کرده است که به شکل یک استوانه نورانی که چراغهای چشمک زن زیادی در آن دیده می‌شد و هیچ صدایی هم از آن شنیده نمی‌شد.

در آنزمان از احتمال سقوط یک ماهواره و شهاب سنگ سخن گفته شد اما سازمان اطلاعات دفاعی با توجه به مدارک بسیار و حادثه تهران چنین احتمالی را منتفی اعلام کرد. ماهواره جاسوسی DSP-1 متعلق به ارتش آمریکا که مجهز به سنسورهای فروسرخ بوده و در نیمکره شمال و شوروی و در نزدیکی مرزهای شمالی حضور داشته در همان زمان متوجه تغییراتی در طیف فروسرخ شده است و به مدت 1 ساعت تمام این واقعه را با استفاده از سنسورهای فروسرخ خود ثبت کرده است (که تاکنون منتشر یا خبری در مورد آن اعلام نشده)

منبع: انجمن تخصصی هوا - فضا


 

کلمه یوفو از ترکیب حروف اول نام انگلیسی این اشیاء یعنی Unidentified Flying Objects، گرفته شده و معادل فارسی آن "اشیای پرنده ناشناخته" است.


در سایت زیر به کمک فن آوری google map رخدادها و گزارشات مرتبط با مشاهده بشقاب پرنده‌ها در آمریکا و ... بصورت real time و در زمان واقعی منعکس می‌گردد.

http://www.ufostalker.com

 

يا برای ايشان [است] فرمانروايی  آسمانها و زمين و هر آنچه كه مابين آن دو است ، پس ميبايست بالا روند  در اسباب ( پيش زمينه و از قبل آماده و تدارك شده ها ، اسباب و ابزارها ، وسيله ها ، ريسمان و نردبان و هر ابزار و سبب ديگری ، سفاين هوايی و فضايی )

لشکری  آنچه كه در آنجاست ، شكست خورده ای ( اندوهگينی ) از حزب ها [است] 11 ق

 

محمدرضا طباطبايي    2/7/86

http://www.ki2100.com