-
سوگند آسمان را و
طارق
-
و چه چيز آگاه (
باخبر ، معلوم و
مشخص ) كرد تو را [كه] چيست
طارق ؟
-
[آن] ستاره (
جسم نورانی در آسمان شب ) تابناك ( زيرك ، باهوش ، ناقلا ، تند و تيز ، درخشان ، روشن ،
افروخته و فروزان )
-
كه هر ( تمام
) نفسی ( شخصی ) نيست مگر اينكه برايش
حافظی ( مراقب و نگهبانی ) [است]
-
پس ميبايست نظاره كند انسان كه از چه چيزی آفريده شد
-
خلق شده از آبی جهنده ای ( پرنده
و پرتاب شونده ای )
-
[كه]
خارج ميشود از مابين صلب ( چيز استوار و محكم ، داربست ، ستون مهره ها ، ستون فقرات ، هر چيز
محكم و پايدار و زمخت و بدون تغيير شكل كلی ، استخوان بندی بدن ،
غضروف ، عضو جنسی مردانه ) و ترائب (
جناق سينه ، مكان به هم پيوستگی دو قفسه سينه يا لوله های
خروجی از تخمدانها ، محل تلاقی دو تخم دان زنانه در رحم )
-
بدرستی او [خداوند] برای بازگرداندن
( بازگشت ، رجعت دادن ، رجعت ، زنده كردن ، بازيافت ،
برگرداندن به حيات ) او ،
حتما قادری [است]
-
روزی [كه] ظاهر (
آشكار ، فاش و
هويدا ، سرباز ) ميشود اسرار ( رازها ، رموز ، پوشيده ها ، مخفی شده ها )
-
پس نيست برای او از قوتی (
نيرويی ، زوری ، قدرت و توانايی ) و نه ياری دهنده ای
-
سوگند آسمان دارای بازگشت ( انعكاس ، پس
فرستاننده آب ، باز گرداننده بخار آب به صورت باران و برف و تگرگ و
..... )
-
و زمين دارای شكاف (
مسير سيل و
رودخانه ، دره مابين دو كوه ، شيار ، شايد شيار شخم و كشاورزی همانند
بستان و تاكستان ، شيار ، پستی و بلندی )
-
واقعا آن سخنی جدايی (
جدا كننده حق از باطلی ، تميز دهنده درست از نادرستی
، مشخص كننده راست و دروغی ) [است]
-
و نيست آن به هزل ( ياوه
، ياوه گويی ،
بيهودگی ، گزافه ، چرند و پرند ، چرت و پرت )
-
بدرستی ايشان ترفند ميزنند (
حيله ميكنند ، حقه سوار ميكنند ) ، ترفندی (
حيله و حقه ای ) را
-
و [من هم]
ترفند ميزنم ، ترفندی را
-
پس مهلت بده كافران را [كه] مهلت
ميدهم برای ايشان ، آهسته ای (
ملايمی ، كمی و اندكی ، زود گذر و خوش گذری
كه متوجه نميشوند ، نا محسوسی ) را