-
بگو وحی شد به سويم كه بدرستی گوش
فرا داد
نفری ( تنی ، گروهی ، عده ای ) از جن ، پس گفتند ما شنيديم قرآنی
( قرائت شده ای ) عجيبی (
شگفت آوری ) را
-
هدايت ميكند به جانب رشد ( لغايت و كمال ، هشياری و آگاهی
، هدايت
) ، پس ايمان آورديم به آن و هرگز شريك نمی كنيم به سرورمان احدی (
فردی ، شخصی ، كسی ، چيزی )
را
-
و بدرستی متعالی (
بلند پايه و مرتبه ) است بزرگی (
عظمت ) سرور ما [كه] اتخاذ نكرد هم نشينی (
همدم و همسری ) و نه فرزندی را
-
و بدرستی ميگفت سفيه ما برای
خداوند افترايی ( سخن دور از حق و مبالغه ای ،
گزافه ای ، ياوه ای ) را
-
و ما گمان كرديم كه هرگز نميگويد
انس و جن برای خداوند دروغی را
-
و بدرستی بود مردانی از انس
( انسان ) ، پناه
ميبردند ( پناهنده ميشدند ) به مردانی از
جن ، پس افزودند ايشان را نادانی ( احمقی ، بدی ،
ظلم ، گناه ، طغيان ، گمراهی )
-
و بدرستی ايشان گمان كردند همچنان
كه گمان كرديد شما ، كه هرگز مبعوث ( برانگيخته ،
زنده ) نمی كند خداوند احدی ( شخصی و
موجودی ، كسی ) را
-
و ما حتما لمس (
احساس ، درك ) كرديم آسمان را ، پس دريافتيم آن را پر شده (
مملو ) [از] حراست كننده ای (
نگهبانی ) شديدی (
محكم و با قدرتی ) و شهابهايی
-
و ما می نشستيم در آن (
آسمان ) ،
نشيمنگاههايی را برای گوش كردن ( استراق سمع
، جاسوسي )
، پس كسی كه ميشنود ، الان ( اينك ، بدون درنگ
) درميابد ( می
آيد ) برای او شهابی منتظری (
آماده و
در دام و كمينی )
-
و ما خبر (
آگاهی ) نداريم كه آيا شری ( بدی ) خواسته شده
به كسی كه در زمين است يا خواست ( اراده
) كرد به ايشان سرورشان رشدی ( لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی
، هدايتی
) را
-
و ما ، از ما صالحان (
اصلاح گران ) [است] و از ما غير آن ، هستيم
طريقت ( راههای ) پاره پاره ای (
گوناگون ، جدا جدا ، فرقه فرقه ای )
-
و ما گمان كرديم كه هرگز عاجز نمی
توانيم كرد خداوند را در زمين و هرگز نمی توانيم عاجز كنيم او را
[به] فراری
-
و ما آنگاه كه شنيديم هدايت را ،
ايمان آورديم به او ، پس كسی كه ايمان می آورد به سرورش ، پس نمی ترسد
تنزلی ( كاهش و كاستی ) و نه نادانی (
احمقی ، بدی ، ظلم ، گناه ، طغيان ) را
-
و ما ، از ما مسلمانان ( تسليم شدگان ) و از ما
ستمگران ( جابران ) [است] ، پس آن كس كه اسلام
آورد ( تسليم و سلامت و مسلمان شد ) پس
آنها سزاوار ( شايسته ) ميباشند رشدی ( لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی
) را
-
و اما جابران ، پس باشند برای جهنم هيزمی
( آتش افروزی )
-
و اگر استقامت (
پايداری ) می كردند بر طريقت (
راه و سيرت و سلوك خداوند ) ، حتما می نوشانيديم ايشان را آبی گوارايی ( بسياری ،
فراوانی ، سعادت ) را
-
برای اينكه بيازماييم ايشان را در
آن و كسی كه اعراض ( خودداری ) ميكند از
ذكر ( ياد ) سرورش ، در ميپويد او را
عذابی دشواری ( سربالايی )
-
و بدرستی مساجد (
سجده گاه ها ) برای خداوند است ، پس دعا
( صدا ) نكنيد همراه با خداوند احدی (
شخصی ، كسی ، موجودی ) را
-
و بدرستی او آنگاه كه بلند شد بنده (
عبد ) خداوند [تا] دعا كند (
بخواند ) او را (
نماز بخواند ) [منظور محمد رسول الله]، نزديك بودند كه باشند برای او روی هم ريخته
ای (
طبقه طبقه فرو ريخته ای )
-
بگو جز اين نيست كه دعا (
ندا ) ميكنم سرورم را و شريك نميگيرم به
او احدی ( شخصی ، كسی ) را
-
بگو همانا من مالك نيستم برای شما
ضرری و نه رشدی را ( سودی ، لغايت و كمالی ، هشياری و آگاهی
را
)
-
بگو بدرستی من ،، هرگز پناه نميدهد مرا
از خداوند احدی ( شخصی ، كسی ) و هرگز
نيابم از غير او پناهگاهی را
-
مگر ( بجز
) ابلاغی از [جانب] خداوند و رسالات ( پيام رسانی های
) او و كسی كه عصيان ميكند خداوند و رسولش را ، پس بدرستی برای او آتش
جهنم [است] ، جاودانان در آن هميشگی
[هستند]
-
تا زمانی كه به بينند آنچه را كه وعده
داده ميشوند ، پس به زودی ميدانند چه كسی ضعيفتر ياوری و اندك تر عددی (
تعدادی ، نفراتی ) [است]
-
بگو آگاه (
با خبر ) [نيستم] آيا نزديكی است
آنچه را كه وعده ميشويد يا قرار ميدهد برای او سرورم تاخيری (
مدتی ، غايتی ، سر آمدی )
را
-
دانای غيب (
نهان ، نديده و نشنيده ) [است] پس ظاهر ( مشخص
) نمی كند برای ناپيدايش احدی ( كسی ، شخصی
) را
-
مگر كسی را كه راضی شد از
فرستاده ای ، پس بدرستی او درميپوياند (
روانه ميكند ) از پيش رويش و از پشت سرش منتظری ( كمين و مراقبی ، نگهبانی )
را
-
برای اينكه بداند كه ابلاغ كرده اند
رسالات ( پيامبری های ) سرورشان را و
احاطه كرد به آنچه كه در نزد ايشان است و حساب كرد (
شمرد ) هر ( تمام
) چيزی را عددی ( به شماره و تعداد
مشخصی )