-
سوال كرد سوال كننده به عذابی واقع
شدنی ( روی دادنی )
-
[بداند]
برای كافران [است
كه] نيست برايش دفع كنندهای
-
از [جانب]
خداوند دارای بالابرها ( بالا برندهها )
-
بالا ميرود ملائكه و روح به سويش
در روزی ( دوراني ) [كه]
باشد مقدارش پنجاه هزار سالی [قمری]
-
پس صبر كن ، صبری خوش منظری را
-
بدرستی ايشان می بينند آن را دوری
-
و می بينيم آن را نزديكی
-
روزی كه باشد آسمان همچون فلز مذاب
( گداخته )
-
و باشد كوهها همچون پشم زده (
حلاجی شده )
-
و نمی پرسد همدمی ، هم نشينی را
-
نشان داده ميشوند ايشان را ، دوست
ميدارد مجرم [كه] ای كاش فديه (
معوض ) ميداد از عذاب چنين روزگاری به
پسرانش
-
و همسرش و برادرش
-
و خويشاوندش (
قبيله اش ) آنكه مكانش (
پناهش ) داد
-
و كسی كه در زمين [است]
جملگی ، سپس نجاتش دهد
-
هرگز ، بدرستی آن شراره
( شعلهای ) [است]
-
بر كننده ای (
جدا كننده ای ) برای پوست (
پوست سر )
-
ميخواند كسی را كه پشت كرد و روی
برگرداند
-
و جمع كرد پس مراقبت كرد (
نگهبانی و حفظ كرد ، نگهداشت )
-
بدرستی انسان خلق شد بخيلی (
آزمندی و خسيسی ، ترسان و نالانی از مصيبت
)
-
زمانی كه لمس كند او را شر ،
ناشكيبايی ( بی صبر و حوصلگی ، آشفته و نالانی
) [است]
-
و زمانی كه لمس كندش خيری ، منع
كننده ای ( باز دارنده ای ) [باشد]
-
مگر نماز گزاران
-
كسانی كه ايشان برای نمازشان پا
برجايان ( هميشگی ، پيوسته ) [هستند]
-
و كسانی كه در اموالشان حقی معلومی
[است]
-
برای درخواست كننده و محروم
-
و كسانی كه تصديق ميكنند به روز دين
( قيامت )
-
و كسانی كه ايشانند از عذاب سرورشان
هراسناكان
-
بدرستی عذاب سرورشان غير امنيت
يافته ای ( با خطری ، بدون ايمنی ) [است]
-
و كسانی كه ايشان برای فرجهايشان (
اندام جنسی و تناسلی شان ) مراقبان (
حافظان ) [هستند]
-
مگر برای زوجهايشان و آنچه كه مالك
شد دستهايشان ، پس بدرستی ايشان غير ملامت شدگان [هستند]
-
پس كسی كه بجويد (
كسب كند )
بيش از آن را ، پس ايشان ، ايشانند تعدی ( عدوان
) كنندگان
-
و كسانی كه ايشان برای امانتهايشان
و عهدشان رعايت كنندگان [هستند]
-
و كسانی كه ايشان به شهادتهايشان (
رويت كرده هايشان ، گواهی هايشان ) به پا
خواستگان ( بلند شوندگان و ايستادگی كنندگان
) [هستند]
-
و كسانی كه ايشان بر نمازشان محافظت
ميكنند
-
ايشانند در باغهايی ، گرامی داشته
شدگان
-
پس چيست ( چه
ميشود ) كسانی را كه كفران كردند ، پيش تو سرازير شوندگان [هستند]
( به طرف تو هجوم آورندگانند )
-
از [سمت]
راست و از [سمت] چپ ، گروه گروه
-
آيا طمع دارد هر (
تمام ) مردی از ايشان كه داخل شود باغ پر
نعمت ( متنعم
شده ) را
-
هرگز ، ما خلق كرديم ايشان را از
آنچه كه ميدانند
-
پس سوگند نميخورم به سرور مشرقها و
مغربها ، ما حتما توانايان [هستيم]
-
برای اينكه بدل (
تبديل ، عوض ) كنيم بهتری از ايشان را و
نيستيم ما سبقت گرفته شدگان ( عقب ماندگان
)
-
پس رها كن ايشان را [كه]
فرو روند و بازی كنند تا اينكه ملاقات كرده شوند روزشان را ، آن را كه
وعده ميشوند
-
روزی كه خارج ميشوند از قبرها سرعتی
( با شتابی ) ، گويا ايشان به سوی نصب
شده ای ( ستونی ، مناره ای ، پرچمی )
دوانده ميشوند
-
فرو افتاده ای [است]
ديدگانشان ، تكليفشان ميشود ذلتی ، اين است آن روز ، آنكه وعده ميشدند