-
سوگند ستاره را ، زمانی
كه فرود
آمد ( پايين آمد ، تمايل كرد ، مايل شد ،
رفت ، افتاد ، افكنده شد )
-
گمراه نشد صاحب (
دوست ، همنشين ، يار و رفيق ) شما و فريب نخورد (
حقه نخورد ، رنگ نشد )
-
و سخن نميگويد از روی هوا
و هوس
-
كه آن [نيست] مگر وحی [كه] وحی ميشود
-
ياد داد او را ، شديد القوی (
روح القدس يا جبرئيل ، بسيار و شديد در نيرو و توان و قدرت )
-
دارنده نيرويی (
توان و قدرتی ) ، سپس ايستاد (
درست و
راست اندام و قامت شد ، مستولی شد
)
-
و او بود به افق بالا (
بلند مقام و جايگاه ، بالاترين و دورترين
نقطه ديد )
-
سپس نزديك شد ، پس فرود آمد (
نزديك شد ، فروتنی نمود ، خراميد ، آويزان شد )
-
پس شد [به]
اندازه و مقدار دو
قوس ( دو منحنی ، دو نيم دايره ، دو كمان
يا دو وتر كمان ) يا
نزديكتر
-
پس وحی كرد به جانب عبدش (
بنده و
عابدش ، عبادت كننده خداوند ) ، آنچه را كه [خداوند]
وحی كرد
-
تكذيب (
انكار و رد ) نكرد دل ( قلب ، سينه
، درون ، وجدان ) ، آنچه را كه ديد
-
آيا پس مجادله (
جر و بحث ، بگو و مگو ) ميكنيد با او ،
بر سر آنچه كه می بيند
-
و حتما ديده است او را ، نزولی (
پايين و فرود آمدنی ) ديگری ( مجددی
) را
-
در نزد سدر پايانی (
آخری ، خاتمه دهنده ، دورترين ، نهايی )
-
در نزد آن ، باغ (
بهشت ) اسكان
( ماوا ، خانه و منزلگاه ، پناه گاه ، آسايشگاه ) [است]
-
زمانی كه ميپوشيد (
دربرميكرد ، در تن ميكرد ) سدر
را ، آنچه را
كه
ميپوشيد
-
تار و تيره و ضعيف نشد چشم (
ديده ) و زياده روی نكرد (
بيش از حد اغماض نكرد در مشاهده ، تخيل و توهم نكرد ، از ديدن
سرپيچی و كناره گيری نكرد )
-
واقعا ديده است از نشانه های (
معجزه های ) سرورش بزرگ را
-
آيا پس ديديد لات و عزی را
-
و منات سومی (
سومين ) ديگر (
ديگری ) را ( نام سه بت زمان
جاهليت )
-
آيا برای شماست مذكر (
نر ، فرزند پسر ) و برای اوست مونث (
براي خداوند ماده ، مادينه ، فرزند دختر )
-
اين [بدين
منوال باشد] ، آنگاه ( كه در آن صورت
) قسمتی ( تقسيمی ، سهم كردنی ) غير عادلانه (
نادرست ، ناقص ، ظالمانه ، كج و با اعوجاج ، غير
منصفانه ای
) [باشد]
-
كه آن [نيست]
مگر نامهايی كه اسم برديد (
ناميديد ، نام گذاری كرديد ) آن را شما (
خودتان ) و پدرانتان (
اجدادتان ) ، نازل نكرد
خداوند به آن از دليلی ( ادله و برهانی
) ، كه تبعيت [نه]
ميكنند مگر ظن (
گمان ، تصور ، تخمين و حدس ) را و آنچه را كه هوس ميكند نفسها (
جانها و اشخاص ) و حتما آمده است ايشان را از سرورشان
هدايت
-
آيا برای انسان [مهيا و آماده و شدنی است] آنچه را كه تمنا می كند (
می خواهد ، درخواست ، خواهش و التماس می كند ،
آرزو می كند )
-
پس برای خداوند است آخرت (
بعد قيامت ، آينده ) و اوليه (
حال و گذشته ، قبل قيامت )
-
و چه بسيار [است] از مَلَكی ( فرمانبرداری ،
فرمان پذيری ، مطيعی ) در آسمانها [كه] كفايت (
بسنده ، بی نياز ) نميكند شفاعت (
ميانجی گری ، پا درميانی ، حمايت ) ايشان
چيزی را ، مگر از بعد اينكه اجازه دهد خداوند برای كسی كه ميخواهد و راضی ( خشنود )
باشد
-
بدرستی كسانی كه ايمان نمی آورند به
آخرت حتما می نامند (
اسم گذاری ميكنند )
ملائکه را نامگذاری
مونث ( مادينه )
-
و نيست برای ايشان به آن [موضوع و مسئله] از علمی (
دانشی ) ، كه تبعيت [نه] می كنند مگر ظن (
گمان ، تصور ) را و بدرستی گمان (
تصور ، خيال ) بی نياز نمی كند از
حقيقت چيزی را
-
پس اعراض (
خودداری ، دوری ) كن از كسی كه روی
برمی تابد (
سرپيچی می كند ) از ذكر ( ياد
) ما ، و نخواسته است مگر حيات (
زندگانی ها و زيست ) دنيا (
قبل قيامت ) را
-
آن نهايت ( ميزان و مقدار نهايی )
ايشان است از علم ( فهم و شعور ، دانايی ) ، بدرستی
سرورت ، اوست داناتر به كسی كه گم راه ( حيران ) شد از راهش (
مسير ، سير و
سلوكش ) و اوست داناتر به كسی كه هدايت يافت
-
و برای خداوندست آنچه كه در
آسمانها و آنچه كه در زمين است ، برای اينكه جزا دهد ( كيفر ،
مجازات كند ) كسانی را كه بدی كردند به [سبب]
آنچه كه عمل كردند و جزا (
پاداش ) دهد كسانی را كه نيكی كردند به بهترين [صورت]
-
كسانی كه اجتناب (
خودداری و پرهيز ) ميكنند [از] بزرگان گناه (
گناهان كبيره ) و گناهان آشكارا ،
مگر خطاها ( اشتباهات ، گناهان
) كوچك ( خرد ، ريز ) ، بدرستی
سرورت گسترده ( گشاده دست ، فراخ ) گذشت (
بخشش ، آمرزش ) [است] ، او داناتر به شماست ، زمانی
كه پديدار (
نشر ، آفرينش ) كرد شما را در زمين و زمانی كه بوديد جنينی (
مخفی شده ای ) در شكم های
مادرانتان ، پس پاك ( بی گناه و بی تقصير )
نكنيد نفسهايتان را ( خودتان را ) ، او
داناتر است به كسی كه تقوی كرد (
پرهيزگاری كرد ، از خدا ترسيد )
-
آيا پس ديدی كسی را كه روی گردانيد
( سرپيچی و تمرد كرد )
-
و عطا كرد (
بخشيد ) كمی و
امساك كرد ( كامياب نشد ، بی نتيجه ماند ، مفلس شد
، مال نگهدارنده شد به سختی ، خودداری كرد )
-
آيا در نزد او علم غيب [است] پس او می بيند (
درمی يابد )
-
يا خبر داده نشده است به آنچه كه در صحف
( نوشته ها و نامه های ) موسی [بود] ( تورات )
-
و [همچنين
كتاب] ابراهيم كسی كه وفا كرد (
به عهد و وظيفه خود عمل كرد )
-
كه هرگز بر نمی دارد ، بر دارنده ای ، بار
( گناه ) ديگری را
-
و اينكه نيست برای انسان مگر آنچه
را كه سعی كرد (
جهد و تلاش كند )
-
و بدرستی [كه نتيجه] تلاشش به زودی ديده (
رويت ) می شود
-
سپس جزا داده شود او ، جزايی [به]
تمامی ( پرداخت شده ، تمام و كمال ، بدون كم و كسری )
-
و بدرستی به سوی سرورت پايان راه (
اختتاميه ، خاتمه و نهايت كار ) [است]
-
و بدرستی او ، اوست كه خنداند (
به خنده درآورد ) و گرياند (
به گريه انداخت )
-
و بدرستی او ، اوست كه ميراند (
مرده كرد ) و زنده كرد (
حيات داد )
-
و بدرستی او ، خلق كرد دو
زوج ، مذكر ( نر ) و مونث (
مادينه ) را
-
از نطفه ای ، هنگامی كه فرو
ريخته شود
-
و بدرستی برای اوست (
در عهده و وظيفه اوست ) آفرينش (
رويانيدن ، پرورش دادن ، تكثير ) ديگر ( بعدی )
-
و بدرستی او ، اوست كه بی نياز
كرد
( خودكفا كرد ، غنی و پرمايه كرد )
و سرمايه داد ( خشنود كرد ، ذخيره و دارايی داد
)
-
و بدرستی او ، اوست سرور شعری (
ستاره شعری )
-
و بدرستی او ، هلاك (
نابود و نيست ) كرد عاد (
قوم عاد ) قبلی (
اولی ) را
-
و ثمود ( قوم
ثمود ) را ، پس باقی نگذاشت ( كلا از بين
برد )
-
و قوم نوح را از قبل ( دير باز
) ، بدرستی ايشان بودند ، ايشان ظالمتر (
ستمگرتر ) و طاغی تر (
عصيان كننده تر )
-
و زير و زبر شدگان را فرو افكند (
پايين آورد )
-
پس پوشاند آن را ، آنچه را كه پوشاند
-
پس به كدامين [يك از] نعمتهای (
الطاف ) سرورت مشاجره (
شك و شبهه ، تمرد ، ستيزه و مجادله و خصومت ،
بگو و مگو )
ميكنی
-
اين بيم ( هشدار ) دهنده ای است از
بيم دهندگان اولی (
قبلی ، ابتدايی ، پيشين )
-
نزديك شد نزديك شونده (
روز قيامت )
-
نيست برای آن از غير (
بدون ، جز ) خداوند آشكار كننده ای (
پيدا و يابنده ای ، مشخص و روشن كننده ای )
-
آيا پس از اين سخن تعجب می كنيد (
شگفت زده ميشويد )
-
و می خنديد و نمی گرييد
-
و شماييد بازی كنندگان (
بازی
گوشی كنندگان ، سرود خوانندگان ، تكبر كنندگان )
-
پس سجده كنيد (
زانو زنيد ) برای خداوند و عبادت (
پرستش ، بندگی ) كنيد