-
يس
-
سوگند قرآن
حكيم را ( قرآن دانا و صاحب حكمت و حكم كننده و
محكم كار و راست را )
-
بدرستی تو
حتما از رسولان ( ارسال و فرستاده شدگان ،
انبياء
، پيامبران
) [هستی]
-
بر راهی (
سيرت و سلوكی ) مستقيمی (
راست و درستی ، هدايت خداوندی )
[هستی]
-
نازل شده
قدرتمند ( گرامی ) مهربان
-
برای اينكه
هشدار ( ترس و بيم ) دهی قومی را كه
هشدار نشد اجدادشان ، پس ايشان غافلان [هستند]
-
بدرستی
حقيقت ( واقعيت ) يافته سخن (
گفتار و حكم ) برای اكثرشان
، پس
ايشان ايمان نمی آورند
-
ما قرار
داديم در گردنهايشان زنجيرهايی ( قيد و بندهايی
) را ، پس آن تا ريشها (
چانه ها ) [است]
، پس ايشان سر در هوا ماندگان ( افسار ، قلاده
بسته شدگان )[هستند]
-
و قرار
داديم از پيش رويشان سدی (
مانعی ) و از پشت سرشان
سدی را ، پس پوشانيديم ايشان را ، پس ايشان نمی بينند
-
و يكسانی
است برای ايشان اگر هشدار دهی ايشان را يا هشدار ندهی
ايشان را ، ايمان نمی آورند
-
جز اين نيست
كه هشدار ميدهی آن كس را كه تبعيت كرد ذكر (
يادآوری ) را و ترسيد رحمان
( خداوند رحم كننده ) را به خفا (
پنهانی ) ، پس بشارت (
مژده ) بده او
را به گذشتی ( آمرزشی ) و اجری بزرگی (
نيك ، با كرامتی )
-
ما ، ماييم
كه زنده می كنيم مردگان را و مينويسيم آنچه را كه پيش فرستادند ( پيش كش
كردند ) و آثار ( نشانه و اعمال ) ايشان را و هر (
تمام ) چيزی را حساب
( شمارش ) كرديمش در پيش رويی
( پيشگاهی ) آشكاری
-
و بزن (
بازگو كن ) برای ايشان مثالی (
ضربالمثل ، حكايت ) اصحاب (
اهل ) [آن] قريه ( شهر ، روستا ) را ، آنگاه كه
آمد آن را رسولان ( فرستاده شدگان )
-
زمانی كه
فرستاديم به جانبشان دو [نفر ، تن ، شخص]
را ، پس تكذيب كردند آن دو را ، پس پشتيبانی ( تقويت
، حمايت ) كرديم به سومی ، پس گفتند ما به جانب شما فرستاده
شدگان [هستيم]
-
گفتند
نيستيد شما مگر ( بجز ) بشری (
موجود دو پايی ) همانند ما و نازل
نكرد رحمان ( خداوند رحم كننده ) از چيزی
كه شما [نيستيد]
مگر دروغگويان
-
گفتند سرور
ما ميداند [كه] ما به سوی شما واقعا فرستاده شدگان (
رسولان ) [هستيم]
-
و نيست برای
ما ( وظيفه ما ) مگر ابلاغ (
تبليغ ) آشكار
-
گفتند ما
شگون ( فال ) بد زديم به شما ، اگر
نهی نشويد ( بازداشته نشويد ) حتما
سنگسار ميكنيم شما را و حتما
ميرسد ( لمس ميشود ) شما را از [جانب]
ما عذابی دردناكی
-
گفتند
بدشگونی ( بد اقبالی ، طالع نحس
) شما همراه با شماست ، آيا اينكه يادآورده ميشويد ، بلكه شماييد قومی اسراف
كنندگان ( از حد گذرندگان ، متجاوزان )
-
و آمد از
[مكان] دور دست شهر مردی كه ميدويد ، گفت ای قوم
من تبعيت كنيد فرستاده شدگان (
رسولان ) را
-
تبعيت كنيد
كسی را كه مسئلت ( درخواست ، سوال ) نمی
كند شما را اجری ( مزدی ) و ايشانند راه
يافتگان ( هدايت شدگان )
-
و نيست برای
من ( برايم شايسته نيست ) كه عبادت (
بندگی ) نكنم كسی را كه ساخت (
آفريد ، بر پا كرد ) مرا و به سوی او
برگردانده ميشويد
-
آيا اتخاذ
كنم از غير او خدايانی را [كه] اگر
بخواهد مرا رحمان (
خداوند رحم كننده ) به ضرری ، كفايت ( بی
نياز ) نميكند از من شفاعت ( پا درميانی
، حمايت ) ايشان چيزی را و نرهانند ( نجات ،
سلامتی ، آرامش ندهند ) مرا
-
بدرستی من
آنگاه ( در آن صورت ) حتما كه در گمراهی
آشكاری [هستم]
-
بدرستی من ايمان
آوردم به سرور شما ، پس بشنويد مرا ( دريابيد
مرا )
-
گفته شد
داخل شو باغ ( بهشت ) را ، گفت ای
وای ( ای كاش ) قوم من ميدانستند (
می فهميدند )
-
به [سبب] آنچه كه بخشيد ( آمرزيد ) برای من
سرورم و قرار داد مرا از اكرام ( مكرم ، محترم و
گرامی ) شدگان
-
و نازل
نكرديم برای قوم او از بعدش از لشکری ( سپاهی
) از آسمان و نبوديم ما نازل كنندگان
-
كه [نه]
بود مگر
صيحة واحدة (
بانگ تنهايی ) ، پس آنگاه ايشان ساكت شدگان (
خاموش و آرميدگان ) [بودند]
-
ای افسوسی (
حسرتی ) برای بندگان (
عبدها ، انسانها ) ، نمی آيد به
ايشان از رسولی ( فرستاده ای
) ، مگر اينكه به آن مسخره
می كردند
-
آيا نديده
اند كه چه اندازه (
بسيار ) نابود كرديم قبل از ايشان
از تمدنها ( قرن و صده ها ) ، بدرستی
ايشان به جانب ايشان باز نمی گردند ( مجددا زنده
و حيات نمی يابند )
-
و اينكه هر
( تمامی ) ، آن هنگام جمع شدگانی (
جميعی ) در نزد ما حاضر شدگان (
احضار شدگان ) [هستند]
-
و آيه (
معجزه و نشانه ای ) برای ايشان زمين مرده
[است كه] زنده كرديم آن را و خارج كرديم ( رويانيديم
) از آن دانه ای ، پس از آن ميخورند
-
و قرار
داديم در آن باغهايی از نخلهايی و انگورهايی (
تاكستانی ) و جوشانيديم در آن از چشمه ها
-
برای اينكه
بخورند از ثمرات ( نتيجه و محصول های )
آن و آنچه كه انجام داد آن دستانشان ( منظور
كشاورزی ) ، آيا پس شكر نمی كنند
-
پاك است كسی
كه خلق كرد زوجها را همگی ( تمامی ) آن
را از آنچه كه ميروياند ( سبز ميكند )
زمين و از نفسهايشان ( خودشان ) و از
آنچه كه نمی دانند ( نمي شناسند )
-
و نشانه ای
برای ايشان شب [است كه] برميكنيم ( جدا می كنيم ) از آن روز را ، پس آنگاه ايشان تاريك شدگان [هستند]
-
و خورشيد
جريان دارد ( ميچرخد ، حركت ميكند ، روان است
) برای استقراری ( محل استقرار و سكونتی
، آرامگاهی ، واقع شده ای ) برای آن ، آن است تقدير (
اندازه گيری ، مشيت ) قدرتمند دانا (
آگاه ، دانشمند ، عالم )
-
و ماه ، مقدر
( تقدير ، اندازه گيری ) كرديم آن را ،
منزلهايی ( محل سكونتهايی )
، تا اينكه برگردد ( اعاده كند ) همچون خوشه
خرما ( خشك و كج ، درخت كج شده شاخه های بريده
از آن ) كهنه ( خشكيده )
-
نه خورشيد
سزاوار برای آن است كه دريابد ( برسد
) ماه را و نه شب سبقت گيرنده روز باشد و هر (
تمامی ) در مداری (
چرخی ، گردونه ای ) شنا ميكنند (
ميچرخند )
-
و
نشانه ای (
معجزه ای ) برای ايشان [اينكه]
ما حمل ( بار ، سوار ) كرديم ذريه (
زاد و رود ، شجره ، تسلسل نژادی ) ايشان
را در كشتی پربار ( انباشته شده )
-
و خلق كرديم
برای ايشان از همانند آن آنچه را كه سوار ميشوند
-
و اگر
بخواهيم غرقشان ميكنيم ، پس نباشد فريادرس برای ايشان و نباشند ايشان رهايی يافتگان ( نجات يافتگان )
-
مگر
رحمتی از ما و متاعی (
بهره مندی ) تا موعدی (
زمان معلوم و مشخصی )
-
و زمانی كه
گفته شود برای ايشان بترسيد ( به پرهيزيد ،
تقوی
كنيد ) آنچه را كه پيش
رويتان است و آنچه كه پشت سر شماست ، باشد برای شما كه رحمت
شويد ( مورد رحم و لطف و بخشش خداوند قرار گيريد
، رحم كرده شويد )
-
و نمی آيد
ايشان را از آيه ای از آيات سرورشان مگر
اينكه بودند از آن اعراض
كنندگان
-
و زمانی كه
گفته شود برای ايشان انفاق كنيد ( مصرف كنيد ،
بخشش كنيد ) از آنچه كه رزق ( روزی
) داد شما را خداوند ، گويد كسانی كه كفر (
ناسپاسی و ناشكری ) كردند برای كسانی كه ايمان آوردند ، آيا
اطعام كنيم ( به خورانيم ) كسی را كه
اگر ميخواست خداوند اطعامش ميكرد ( می خوراند او
را ) ، بدرستی شما [نيستيد] مگر
در گمراهی آشكاری
-
و ميگويند
كی ( چه وقت است ) اين وعده (
قول و قرار ) اگر شما هستيد راست گويان
-
چشم به راه
نيستند مگر
صيحة واحدة (
بانگ تنهايی ) را [كه] فراميگيرد
ايشان را و [در حاليكه] ايشان مجادله ( خصومت ،
بگو مگو ، جر و بحث )
می كنند
-
پس استطاعت
( توانايی ) ندارند توصيه ای (
وصيتی ) را و نه به جانب اهلشان (
خانواده و كس و كارشان ) مراجعت كنند (
برگردند )
-
و دميده (
باد ، پر ) شود در صور ( شيپور ) ، پس
آنگاه ايشانند از قبرها به سوی سرورشان دوندگان (
به سرعت حركت كنندگان ، شتاب گيرندگان )
-
گويند ای وای بر ما ، كيست كه برانگيخت ما را از مرقد (
مدفن ، خابگاه ) ما ، اين است آنچه كه وعده داد رحمان (
خداوند رحم كننده ) و راست گفت فرستاده
شدگان ( ارسال شدگان )
-
كه نيست (
نباشد ) مگر
صيحة واحدة ( بانگ تنهايی )
، پس آنگاه
ايشان جمعی ( جمع شدگانی ، جمعيتی ) در
نزد ما حاضر شدگان ( احضار شدگان )
-
پس امروز
ظلم كرده نشود نفسی ( كسی ) چيزی را و نه
جزا داده شوند مگر ( بجز ) آنچه را كه
عمل ميكرديد ( انجام ميداديد )
-
بدرستی
اصحاب ( اهل ) باغ (
بهشت ) امروز در شغلی (
سرگرمی ، مشغوليتی ) كامرانان (
خنده رويان ، دل زندگان
، عيش و نوش كنندگان ) [هستند]
-
ايشان و
زوجهايشان در سايه هايی بر روی اركها ( اريكه ها ، تختها ، جلوس منزلت
) تكيه كنندگان ( استوار شدگان ) [هستند]
-
برای ايشان
در آن ميوه جاتی و برای ايشان آنچه را كه ميخوانند (
ميخواهند ، آرزو
ميكنند )
-
سلامی (
سلامتی ، زنده باشی ) سخنی (
گفتاری ) از سروری مهربانی
-
و سوا (
جدا
) شويد امروز ای مجرمان
-
آيا عهد
نكردم به شما ، ای فرزند ( نسل ) آدم كه عبادت (
بندگی ) نكنيد شيطان را ،
بدرستی او برای شما دشمنی آشكاری [است]
-
و اينكه
عبادت ( بندگی ) كنيد مرا ، اين است راهی (
مسير و سلوكی ) مستقيمی (
راستی ، درستی )
-
و بدرستی
گمراه كرده است از شما گروهی كثيری را ، آيا پس انديشه (
عقل و تفكر )
نكرده ايد
-
اين جهنم
آنچه كه وعده داده ميشديد
-
كشيده و
انداخته شويد به آن امروز به [سبب] آنچه كه كفر (
ناسپاسی ، نا شكری ) ميكرديد
-
امروز مُهر
ميزنيم برای دهانهايشان
و سخن ميگويد ما را دستانشان و
شهادت ( گواهی ) ميدهد پاهايشان به آنچه كه كسب ميكردند
-
و اگر
ميخواستيم حتما كور ( كدر و تار ) ميكرديم برای چشمانشان ، پس سبقت گيرند راه (
مسير ) را ، پس [از] كجا (
چگونه ) ميبينند
-
و اگر
بخواهيم حتما مسخ ( واژگون ، دگرگون ، تغيير ) ميكنيم ايشان را در
مكانشان ( محلشان ) ، پس استطاعت ندارند راهی شدنی (
حركت و رفتنی
) و نه برگردند
-
و كسی را كه
عمر ميدهيمش ( سالمند ميكنيم او را
) عاجز ( ناتوان ) ميكنيم او را در خلقت
، آيا پس تعقل (
تفكر ) نمی كنيد
-
و نياموختيم او را شعر و نيست ( نباشد ) شايسته برای او
[شاعری] ، كه [نيست]
آن مگر ذكری ( يادی ، يادآوری ) و قرآنی آشكاری
-
برای اينكه
هشدار دهد كسی را كه باشد زنده ای (
زنده دل ، حقيقت طلبی ) و
حقيقت يابد سخن ( گفتار ) برای كافران ( ناسپاسان ، نا شكران )
-
آيا نديده اند
كه ما خلق كرديم برای ايشان از آنچه كه عمل كرد (
انجام داد ، خلق كرد ) دستانمان
چهار پايانی ( دامهايی ) را
، پس ايشان برای آن مالكان (
صاحب شدگان ) [هستند]
-
و رام كرديم
آن را برای ايشان ، پس از آن سوار شدن ایشان را و از آن میخورند
-
و برای
ايشان در آن منافع و نوشیدنی هاست ، آيا پس شكر نمی كنند
-
و اتخاذ
كردند از غير خداوند خدايانی را ، [تا] باشد برای ايشان
[كه] ياری
شوند
-
استطاعت
ندارند ياری ايشان را و ايشانند برای ايشان سپاهی حاضر شدگان ( احضار
شدگان )
-
پس اندوهگين
نكند تو را سخن ( گفتار ) ايشان ، ما ميدانيم آنچه را
كه محرمانه ( سری ) میكنند و آنچه را
كه علنی ( پديدار ) ميكنند
-
آيا نديده
است
انسان كه ما خلق كرديم او را از نطفه ای ، پس آنگاه اوست خصمی (
خصومت كننده ای ، دشمنی ) آشكاری
-
و زد برای
ما مثلی ( مثال و ضرب المثلی )
را و فراموش
كرد خلقتش را ، گفت چه كسی
زنده ميكند استخوانها را و [در حاليكه] آن فاسدی ( پوسيده ای
، سنگ و خاك شده ای ) [است]
-
بگو زنده
ميكند آن را كسی كه نشر ( منتشر ، پديدار
) كرد آن را اولین باری ( دفعه ای ) و
اوست به هر ( تمام ) خلقتی عالمی (
دانايی )
-
كسی كه قرار
داد برای شما از درخت سبز آتشی را ، پس آنگاه شماييد از آن
روشن ( آتش ) ميزنيد
-
آيا نيست
كسی كه خلق كرد آسمانها و زمين را به توانايی (
قدرت و اقتداری ) ، جهت اينكه خلق
كند همانند ايشان را [مجددا] ، بله و اوست خالق عالم (
دانا )
-
جز این نیست
كه فرمان او ، آنگاه كه اراده كند چيزی را كه ميگويد برای آن باش پس
ميشود
-
پس پاك است
كسی كه به دستش است ملكوت ( مالكيت ، اقتدار ، توانايی ، حكومت ، فرمانروايی ) هر (
تمام ) چيزی و به سوی او برگردانده
ميشويد