-
نزديك شد برای انسيان (
مردم ) [زمان]
حسابشان و ايشانند در غفلتی اعراض كنندگان
-
نمی آيد ايشان را از ذكری از [جانب]
سرورشان بازگو شده ای ( تازه گفته شده ای
) مگر [اينكه] گوش فرا دادند آن را و [در
حاليكه] ايشان بازی گوشی ميكنند
-
حتما سرگرمی (
مشغولی ) [است]
قلبهايشان و پنهانی گفتند نجوی ( درگوشی
) را كسانی كه ظلم كردند ، آيا اين [شخص]
جز بشری همانندتان [است] ، آيا پس می
رويد جادو را و [در حاليكه] شما مينگريد
-
گفت سرورم [كه]
ميداند سخن را در آسمان و زمين و اوست شنوای دانا
-
بلكه گفتند خوابهايی درهم و برهم (
شوريده ای ) [است]
، بلكه افترا بست آن را ، بلكه اوست شاعری ، پس ميبايست بياورد ما را
به نشانه ای ( معجزه ای ) ، همچنانكه
فرستاده شد اوليان ( گذشتگان ) را
-
ايمان نياورد قبل ايشان از قريه ای
[كه] نابود كرديم آن را ، آيا پس ايشان
ايمان می آورند
-
و ارسال نكرديم قبل تو مگر مردانی
را كه وحی ميكرديم به سويشان ، پس به
پرسيد اهل ذكر را اگر شما نميدانيد
-
و قرار نداديم ايشان را جسمی [متفاوت
و مخصوصی كه] نخورند خوراك را و نبودهاند جاودانان
-
سپس راست (
درست ) كرديم ايشان را وعده ، پس نجات داديم ايشان را و كسی را
كه خواستيم و نابود كرديم زياده روان را
-
حتما نازل كردهايم به سويتان كتابی
را [كه] در آن ذكر (
يادآوري ) شماست ، آيا پس عقل نميكنيد
-
و چه بسيار درهم شكستيم از قريه ای
[كه] بود ظالمی و انتشار داديم (
پديد آورديم ) بعد آن قومی ديگران را
-
پس زمانی كه احساس كردند عذاب ما را
، آنگاه ايشان از آن می دويدند ( می گريختند
)
-
نگريزيد و برگرديد به سوی آنچه كه
خوشگذرانی كرديد در آن و مسكنهايتان ، باشد برای شما كه پرسيده شويد
-
گفتند وای بر ما ، ما بوديم ظالمان
-
پس زايل (
تمام ، سپری ) نشد اين خواندنشان (
گفتارشان ، دعوی و مجادله ايشان ) تا [اينكه]
قرار داديم ايشان را درو شده ای ساكت ( آرام ،
بی سر و صدا ) شدگان
-
و خلق نكرديم آسمان و زمين و آنچه
را كه مابين آن دو است بازی گوشانه
-
اگر اراده ميكرديم كه اتخاذ كنيم
سرگرمی را ، حتما اتخاذ ميكرديم آن را از نزدمان كه ماييم كنندگان (
توانايان )
-
بلكه فرو می افكنيم به حق بر باطل ،
پس نابود ( زايل ) كند آن را ، پس آنگاه
آنست نيست شده ای و برای شما وای از آنچه كه وصف ميكنيد (
می ستاييد )
-
و برای اوست كسی كه در آسمانها و
زمين است ، و كسی كه نزد اوست خود بزرگی نميكنند از عبادت (
بندگی ) او و نه حسرت ميخورند (
اندوهگين و پشيمان نميشوند ، خسته و ملول
نميشوند )
-
تسبيح ميكنند شب و روز [و]
سستی ( غفلت ) نميكنند
-
آيا اتخاذ كردند خدايانی را از زمين
[كه] ايشان منتشر ميكنند (
پديدار و خلق ميكنند )
-
اگر بود در آن دو ، خدايانی جز
خداوند ، حتما فاسد ( تباه ) ميشد آن دو
، پس پاك است خداوند سرور عرش از آنچه كه وصف ميكنند
-
پرسيده نميشود از آنچه كه عمل ميكند
و ايشان پرسيده ميشوند
-
آيا اتخاذ كردند از غير او خدايانی
را ، بگو بياوريد برهانتان ( دلايلتان )
را ، اين ذكر كسيست كه همراه من [است] و
ذكر كسی كه قبلم [بوده است] ، بلكه
اكثرشان نميدانند حقيقت را ، پس ايشانند اعراض كنندگان
-
و ارسال نكرديم از قبل تو از
فرستاده ای جز اينكه وحی ميكرديم به سويش [كه]
بدرستی نيست خدايی جز من ، پس عبادت كنيد (
بندگی كنيد ) مرا
-
و گفتند اتخاذ كرد رحمان (
خداوند مهربان ) فرزندی (
مولودی ) را ، پاك است او ، بلكه بندگانی
ارجمند شدگان ( گرامی و مورد احترام ، عزيز
شدگان ) [هستند]
-
پيشی نميگيرند او را به سخن (
گفتار ) و ايشانند به فرمانش عمل كنندگان
-
ميداند آنچه را كه پيش رويشان است و
آنچه را كه پشت سرشان است و شفاعت نميكنند مگر برای كسی كه راضی باشد و
ايشانند از ترسش هراسناكان
-
و آن كس كه بگويد از ايشان ، بدرستی
من خدايی از غير اويم ، پس او را جزا ميدهيمش [به]
جهنم ، آنچنان جزا ميدهيم ظالمان را
-
آيا نديده است كسانی كه كفران
كردند [كه] بدرستی آسمانها و زمين هر دو
بودند بسته ای ( به هم پيوسته و دوخته ای
) پس از هم گشوديم ( جدا ساختيم ) آن دو
را و قرار داديم از آب هر ( تمام ) چيزی
را زنده ای ، آيا پس ايمان نمی آورند
-
و قرار داديم در زمين كوههايی (
سلسله جبالی ، لنگرهايی ) را كه [مبادا]
مايل شود به ايشان و قرار داديم در آن گشوده شده هايی راههايی را ،
باشد برای ايشان [كه] هدايت شوند
-
و قرار داديم آسمان را سقفی محفوظی
و ايشانند از نشانه هايی او اعراض كنندگان
-
و اوست كسی كه خلق كرد شب و روز را
و خورشيد و ماه را ، هر ( تمامی ) در
چرخی ( مداری ) شنا ميكنند (
ميچرخند ، شناورند )
-
و قرار نداديم برای بشری (
موجود دو پايی ) از قبل تو جاودانگی را ،
آيا پس اگر فوت كردی پس ايشان جاودانانند
-
هر ( تمام
) نفسی چشنده مرگ است و مبتلا ( امتحان )
ميكنيم شما را به شر و خير ، فتنه ای ( مايه
امتحانی ) و به سوی ما باز گردانده ميشويد
-
و زمانی كه به بينند تو را كسانی كه
كفران كردند ، اتخاذ [نه] ميكنند تو را
جز تمسخری ، [ميگويند] آيا اين كسی [است]
كه ياد ميكند خدايانتان را و [در حاليكه]
ايشان به ذكر رحمان ( خداوند مهربان ) ،
ايشانند كافران
-
خلق شد انسان از عجله ای (
بی صبری و حوصلگی ، شتابی ، آب نطفه جهنده ای
) ، به زودی نشان ميدهم شما را نشانه هايم ، پس عجله نخواهيد مرا
-
و ميگويند كی باشد اين وعده ، اگر
شماييد راستگويان
-
اگر ميدانست كسانی كه كفران كردند
زمانی را كه كفايت نمی كنند از صورتهايشان آتش و نه از پشتهايشان و نه
ايشانند ياری شدگان
-
بلكه می آيد ايشان را غافل گيرانه
ای ، پس مبهوت ميكند ايشان را ، پس استطاعت ندارند ردش را و نه ايشانند
مهلت يافتگان ( چشم به راهان )
-
و حتما تمسخر شده است به رسولانی از
قبل تو ، پس روی داد به كسانی كه تمسخر كردند از ايشان آنچه را كه به
آن تمسخر ميكردند
-
بگو كيست كه نگه ميدارد شما را به
شب و روز از رحمان ، بلكه ايشانند از ذكر سرورشان اعراض كنندگان
-
يا برايشان خدايانی [است
كه] منع ميكند ايشان را از غير ما ، استطاعت ندارند ياری خودشان
را و نه ايشان از ما مصاحبت ( همراهی ، همياری
) شوند
-
بلكه متمتع كرديم اينان را و
پدرانشان را ، تا اينكه طولانی شد برايشان عمر ، آيا پس نميبينند [كه]
ما می آيم زمين را [و] نقص (
كم ) ميكنيم از اطرافش ، آيا پس ايشانند
غالب شدگان ( پيروز شدگان )
-
بگو جز اين نيست [كه]
هشدار ميدهم شما را به وحی و نميشنود كران خواندن را زمانی كه آنچه كه
هشدار داده ميشوند
-
و اگر لمس كند ايشان را بادی (
تلنگری ، شمه ای ) از عذاب سرورت ، حتما
ميگويند ای وای ما را ، ما بوديم ظالمان
-
و وضع ميكنيم (
می نهيم ) ترازوهای عدل را برای روز
قيامت ، پس ظلم كرده نميشود شخصی چيزی را و اگر چه باشد سنگينی (
جرم ) دانه ای از خردلی (
گياهی ) بياوريم به آن و كافی است به ما
حساب كنندگان
-
و حتما داده ايم موسی و هارون را
فرقان ( جدا كننده ، شكافنده حق از باطل
) و سپيدی ( درخشندگی ) و ذكری برای
متقيان ( خدا ترسان ) [است]
-
كسانی كه ميترسند سرورشان را به خفا
و ايشانند از ساعت هراسناكان
-
و اين ذكری مباركی (
خجسته ای است كه ) نازل كرديم آن را ،
آيا پس شماييد برايش انكار كنندگان
-
و حتما داده ايم ابراهيم را ارشادش
( هدايتش ) از قبل و بوده ايم به آن
دانايان
-
زمانی كه گفت برای پدرش و قومش ،
چيست اين مجسمه ها ، آنكه شماييد برايش معتكفان (
ملازمان ، گوش به فرمانها ، خدمتگزاران )
-
گفتند يافتيم پدرانمان را برايش
بندگان ( عبادت كنندگان )
-
گفت حتما بوده ايد شمايان و
پدرانتان در گمراهی آشكاری
-
گفتند آيا آمدی ما را به حقيقت يا
تو هستی از بازی ( شوخی ) كنندگان
-
گفت بلكه سرور شماست ، سرور آسمانها
و زمين كسی كه پديدار كرد آنها را و من برای شما از شاهدان [هستم]
-
و سوگند خداوند را [كه]
حتما تدبيری كنم ساخته هايتان ( بتهايتان
) را بعد اينكه رو برگردانديد ( برگشتيد
) پشت كنندگان
-
پس قرار داد ايشان را پاره پاره ای
( تكه تكه ای ) جز بزرگی [از]
برايشان ، باشد برايشان [كه] به سويش
مراجعه كنند
-
گفتند چه كسی انجام داد اين را به
خدايانمان ، بدرستی او حتما از ظالمان [است]
-
گفتند شنيديم جوانی را [كه]
ياد ميكرد ايشان را ، گفته ميشد ( ناميده ميشد
) برايش ابراهيم
-
گفتند پس بياوريد به او برای [جلوی]
ديدگان انسيان ( مردم ) باشد برايشان [كه]
شاهد ( ناظر ) باشند
-
گفتند آيا تو انجام دادی اين را به
خدايانمان ای ابراهيم
-
گفت بلكه انجام داد آن را بزرگشان
اين [عمل يا اين بت] ، پس سوال كنيد
ايشان را اگر سخن می گفتند
-
پس مراجعت كردند به سوی خويشتن [وجدانشان]
، پس گفتند بدرستی شما ، شماييد ظالمان
-
سپس سر به زير شدند بر سرهايشان ، [گفتند]
حتما دانسته ای [كه توان] نيست اينان را
[كه] سخن گويند
-
گفت آيا پس عبادت (
بندگی ) ميكنيد از غير خداوند آنچه را كه
نفع نميكند شما را چيزی و نه ضرر ميكند شما را
-
اف برايتان و برای آنچه كه عبادت (
بندگی ) ميكنيد از غير خداوند ، آيا پس
عقل نميكنيد
-
گفتند بسوزانيد او را و ياری كنيد
خدايانتان را اگر شماييد كنندگان
-
گفتيم ای آتش باش خنكی (
خوش و نوشی ) و سلامتی برای ابراهيم
-
و اراده كردند به او ترفندی را ، پس
قرار داديم ايشان را زيانكارترين
-
و نجات داديم او و لوط را به سوی
زمين ، آنكه بركت داديم در آن برای عالميان
-
و بخشيديم برايش اسحاق و يعقوب را
غنيمت ( عطايا ، زيادتی ، فزونی ) و همگی
را قرار داديم صالحان
-
و قرار داديم ايشان را امامانی (
پيشوايانی ، جلودارانی ) [كه]
هدايت ميكردند به فرمان ما و وحی كرديم به سويشان عمل خيرات (
خوبی ها ) را و به پا داری نماز و دادن
زكات را و بودند برای ما بندگان ( عبادت كنندگان
)
-
و لوط ، داديم او را حكمی و علمی و
نجات داديم او را از قريه ، آنكه انجام ميداد خباثتها (
پليدی ها و كثافت كاری ها ) را ، بدرستی
ايشان بودند قومی بدی ، فسق ( نافرمانی )
كنندگان
-
و داخل كرديم او را در رحمتمان ،
بدرستی او از صالحان بود
-
و نوح ، زمانی كه ندا كرد از قبل ،
پس اجابت كرديم برايش ، پس نجات داديم او را و اهلش را از اندوه بزرگ
-
و ياری كرديم او را از قوم كسانی كه
تكذيب كردند به آياتمان ، بدرستی ايشان بودند قومی بدی ، پس غرق كرديم
ايشان را جملگی
-
و داود و سليمان را ، زمانی كه
داوری ميكردند آن دو در مزرعه ( كشتزار ، در
مورد كاشته شده ) زمانی كه چريد (
آزادانه و بدون چوپان چريد ) در آن گوسفندان [معدود]
قوم و ما بوديم برای رای ( قضاوت ) ايشان
شاهدان
-
پس فهمانديم آن را [به]
سليمان و كلا ( همگی ) را داديم حكمی (
تسلطی ) و علمی و رام كرديم همراه داود
كوهها را ، تسبيح ميكردند و [همچنين]
پرنده و ما بوديم انجام دهندگان
-
و ياد داديم او را ساخت و ساز
لباسی را برای شما ، برای اينكه مصون ( نگهداری
) كند شما را از جنگ آوريتان ( حمله و
هجومتان ، منظور زره جنگی ) ، پس آيا شماييد شكر گزاران
-
و برای سليمان باد را ، توفنده ای (
وزنده ای ) [كه] جريان داشت به
فرمان او به سوی زمين ، آنكه بركت داديم در آن و بوديم به هر (
تمام ) چيزی دانايان
-
و از شياطين كسی كه فرو ميرفتند (
زير آبی ميرفتند ) برايش و انجام ميدادند عملی غير آن را و
بوديم برايشان حفاظت كنندگان
-
و ايوب زمانی كه ندا داد سرورش را ،
بدرستی لمس كرد مرا ضرر ( رنج ) و
تو هستی مهربانترين مهربانان
-
پس اجابت كرديم برايش ، پس برطرف
كرديم ( گشوديم ) آنچه را كه به آن از
ضرری ( رنجی ) [رسيده
بود] و داديم او را اهلش و همانند ايشان همراهشان ، رحمتی
از نزدمان و ذكری برای بندگان ( عبادت كنندگان
)
-
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را ،
همگی از صبوران [بودند]
-
و داخل كرديم ايشان را در رحمتمان ،
بدرستی ايشانند از صالحان
-
و دارای ماهی (
يونس رسول الله ) زمانی كه رفت غضبناك
شده ای ، پس گمان كرد كه هرگز قادر نيستيم برايش ، پس ندا كرد در
تاريكی ها ، كه نيست خدايی جز تو ، پاكی تو ، بدرستی من بودم از ظالمان
-
پس اجابت كرديم برايش و نجات داديم
او را از غم ( اندوه ) و آنچنان نجات
ميدهيم مومنان را
-
و زكريا ، زمانی كه ندا كرد سرورش
را ، سرورم رها نكن مرا تنهايی و تو هستی بهترين ارث برندگان
-
پس اجابت كرديم برايش و بخشيديم
برايش يحيی را و صالح ( شايسته و اصلاح )
كرديم برايش زوجش را ، بدرستی ايشان شتاب می كردند در خيرات و
ميخواندند ما را راغبانه ای و هراسناكانه ای و بودند برای ما فروتنان (
سر به زيران ، ترسندگان )
-
و آنكه نيكو (
با عفت ، پاك ) كرد فرجش را (
رحمش را ) پس دميديم در آن از روح مان و
قرار داديم او و پسرش را نشانه ای ( معجزه ای
) برای عالميان
-
بدرستی اين امت (
آيين و سنت ) شماست ، امتی (
دين و سلوكی ) تكی و من سرور شما [هستم]
، پس بندگی كنيد ( بپرستيد ) مرا
-
و بريدند (
قطع كردند ، قطعه قطعه كردند ) كارشان را مابينشان ، همگی به
سوی ما مراجعت كنندگان [هستند]
-
پس كسی كه عمل ميكند از صالحات و [در
حاليكه] اوست مومنی ، پس نيست ناسپاسی برای سعيش (
تلاش و كوشش او ) و ما برايش نويسندگانيم
-
و حرامی (
ممنوعی ) برای قريه ای [كه] نابود كرديم آن را ، بدرستی ايشان
بر نمی گردند
-
تا زمانی كه گشوده شود ياجوج و
ماجوج و ايشان از هر پشته ای ( بلندی ، تپه ای
) به سرعت جاری ميشوند ( مثل سيل جاری ميشوند
)
-
و نزديك شود وعده حق ، پس آنگاه آن
مشخصی ( خيره ای ) ديدگان كسانی كه كفران
كردند ، ای وای ما را بوده ايم ما در غفلتی از اين ، بلكه ما بوديم
ظالمان
-
بدرستی شما و آنچه كه ميپرستيد (
بندگی ميكنيد ) از غير خداوند ، هيزم
جهنم [هستيد] ، شما برای آن وارد شدگان [هستيد]
-
اگر بود اينان را خدايانی ، وارد
نميشدند آن را و [در حاليكه] همگی در آن
جاودانان [هستند]
-
برايشان در آن شهيقی (
شيهه و فريادی ) [است]
و ايشان در آن نميشنوند
-
بدرستی كسانی كه پيشی گرفت برايشان
از ما نيكی ، ايشان از آن دور شدگان ( فراری
داده شدگان ، نجات داده شدگان ) [هستند]
-
نميشنوند زمزمه آن را و ايشان در
آنچه كه اشتها ( هوس ) كند جانهايشان (
خودشان ) جاودانان [هستند]
-
اندوهگينشان نميكند وحشت بزرگ و
افكنده ميشود ايشان را ملائكه ، اين [است]
روزتان ، آنكه وعده داده ميشديد
-
روزی كه میپيچيم آسمان را همچون
پيچيدن شناسه ( كاغذ ، مدرك ، طومار ، جلد
) برای نامهها ( نوشتهها ) ،
آنچنانكه آغاز كرديم اولين خلقتی را ، برمی گردانيم آن را ، وعدهای
است برايمان ، ما ، ماييم انجام دهندگان
-
و حتما نوشته ايم در زبور (
كتاب احكام داود رسول الله ) از بعد ذكر
( يادآوری ، كتاب تورات ) ، كه بدرستی
زمين را ارث ميبرد آن را بندگانم صالحان [باب
37 آيه 29 سرودهای داود يا سزامير]
-
بدرستی در اين حتما ابلاغی (
به نهايت رسيدنی ) برای قومی [است
كه] عابدان ( بندگی و پرستش كنندگان
) [هستند]
-
و ارسال نكرديم تو را جز رحمتی برای
عالميان
-
بگو جز اين نيست كه وحی ميشود به
سويم كه جز اين نيست كه خدای شماست خدايی تكی ، پس آيا شماييد مسلمانان
( تسليم شدگان )
-
پس اگر رو برگرداندند ، پس بگو
اعلام كردم شما را بر يكسانی ( برابری )
و اينكه [نه] دانم آيا نزديكی است يا
دوری است آنچه را كه وعده ميشويد [مراجعه
شود به
موعد و نشانه های قيامت]
-
بدرستی او ميداند پنهانی از سخن و
ميداند آنچه را كه كتمان ميكنيد ( قايم ميكنيد
)
-
و اينكه [نه]
دانم شايد باشد آن فتنه ای ( مايه امتحانی
) برای شما و متاعی تا زمانی
-
گفت سرورم ، حكم كن به حق و سرور ما
رحمان ياری خواسته شده است [از جانب ما]
برای آنچه كه وصف ميكنيد