-
ستايش برای خداوند كسی كه نازل كرد
برای بنده اش كتاب را و قرار نداده است برايش انحرافی (
كجی ، پستی و بلندی ) را
-
ايستاده ای (
پابرجايی ) برای اينكه هشدار دهد عذابی (
دردی ) شديدی را از نزدش و بشارت دهد مومنان را ، كسانی را كه
عمل ميكنند صالحات را ، بدرستی برای ايشان اجری نيكويی [است]
-
مكث ( درنگ
) كنندگان در آن ابدی ( هميشگی ) [هستند]
-
و هشدار دهد كسانی را كه گفتند
اتخاذ كرد خداوند فرزندی را
-
نيست برای ايشان به آن از علمی و نه
برای پدرانشان ، بزرگ كلمه ای ( گفتاری
) [است كه] خارج ميشود از دهنهايشان كه [نه]
ميگويند مگر كذبی را
-
پس شايد كه تو تلف كننده ای نفست (
خودت ) را برای آثارشان (
نتيجه اعمال و رفتارشان ) اگر ايمان نياورده اند به اين حديث
افسوسی را
-
ما قرار داديم آنچه را كه برای زمين
است زينتی برايش برای اينكه امتحان كنيم ايشان را [كه]
كدامشان نيكوتر عملی [است]
-
و ما حتما قرار دهنده آنچه را كه
برايش [است] خاكی نابود شده ای
-
آيا حساب (
گمان ) كردی كه بدرستی اصحاب كهف ( غار
) و رقيم ، بودند از آيات ما عجيبی ( باور
نكردنی )
-
زمانی كه ماوا (
پناه ) گزيدند جوانان به سوی غار، پس
گفتند سرور ما بده ما را از نزدت رحمتی و تداركی برايمان از كارمان
رشدی را ( تعالی و شكوفايی ، هدايتی را ، سامانی
را )
-
پس زديم ما بر گوشهايشان در غار
ساليانی متعددی را
-
سپس برانگيختيم ايشان را برای اينكه
بدانيم كدام دو حزب ( گروه ) تميز (
تشخيص ) دهد برای آنچه كه درنگ كردند
مدتی را
-
ماييم كه تعريف ميكنيم برايت خبرشان
را به حقيقت ، بدرستی ايشان جوانانی [بودند]
كه ايمان آوردند به سرورشان و افزوديم ايشان را هدايتی
-
و ربط داديم برای قلبهايشان
زمانی كه ايستادند ، پس گفتند سرور ما سرور آسمانها و زمين است ، هرگز
نميخوانيم از غير او خدايی را ، [كه در آن صورت]
حتما گفته ايم آنگاه افترايی ( زياده روی
) را
-
اينان قوم ما اتخاذ كردند از غير او
خدايانی را ، چرا نمی آورند برايشان به دليل روشنی ، پس كيست ظالمتر از
كسی [كه] افترا بست برای خداوند كذبی را
-
و زمانی كه كناره گيری كرديد ايشان
را و آنچه را كه ميپرستيدند ( بندگی ميكردند
) جز خداوند ، پس ماوا ( پناه ) گيريد به
سوی كهف ( غار ) ، انتشار (
گسترش ) ميدهد برايتان سرورتان از رحمتش
و تهيه ميكند برايتان از كارتان آسوده شدگی را
-
و می ديدی خورشيد را زمانی كه طلوع
كند ، تمايل ميكرد از غارشان سمت راست و زمانی كه غروب كند ميبرد ايشان
را سمت چپ و ايشان در حد فاصلی از آن [بودند]
، آن از نشانه های ( معجزات ) خداوند [بود]
، كسی را كه هدايت ميكند خداوند ، پس اوست هدايت شده و كسی را كه گمراه
ميكند ، پس هرگز نيابی برايش سرپرستی ارشاد كننده ای را
-
و حساب (
گمان ) ميكردی ايشان را [كه]
هشيارانی ( بيدار و در آگاهی هستند ) و [در
حاليكه] ايشان خوابيدگانی ( بيهوشهايی
) [بودند] و تغيير (
دگرگون ، چرخش ) ميداديم (
برمی گردانديم ) ايشان را از طرف راست و
طرف چپ و سگشان گسترنده ای بازوهايش را به آستانه در [غار
بود] اگر برمی آمدی ( مطلع می شدی
) برايشان حتما رو برمی گردانديی از ايشان فراری و حتما پر ميشدی از
ايشان رعبی ( ترس و وحشتی ) را
-
و آنچنان مبعوث (
بيدار ) كرديم ايشان را برای اينكه جويا
شوند مابينشان ، گفت گوينده ای از ايشان ، چه مقدار درنگ كرديد ، گفتند
درنگ كرديم روزی يا بعض روزی را ، گفتند سرور شما داناتر است به آنچه
كه درنگ كرديد ، پس مامور كنيد ( برانگيزيد
) يكی از خودتان را به پول خردتان اين به سوی شهر ، پس ميبايست بنكرد
كدام پاكيزه تر است خوراكی را ، پس ميبايست بياورد شما را به رزقی از
آن و ميبايست لطف كند ( ملايمت كند ) و
نمی بايست شناخته شود ( بشناساند ) به
شما احدی
-
بدرستی ايشان
اگر شناسايی كنند ( آشكار شوند )
برايتان ، سنگسار ميكنند شما را يا عودت ميدهند شما را در آيين خودشان
و هرگز رستگار نميشويد آنگاه هرگز ( تا به ابد
)
-
و آنچنان آگاه كرديم برايشان برای
اينكه بدانند كه بدرستی وعده خداوند حق [است]
و بدرستی ساعت ( قيامت ) نيست شكی در آن
، زمانی كه منازعه ميكردند مابينشان كارشان را ، پس گفتند بنا كنيد
برايشان بنايی ( ساختمانی ) را سرورشان
داناتر است برايشان ، گفت كسانی كه چيره شدند بر كارشان حتما اتخاذ
ميكنيم برايشان مسجدی ( سجده گاهی ) را
-
به زودی ميگويند سه تايی (
سه نفری ) [بودند
و] چهارمينشان سگشان [بود] و
ميگويند پنج تايی ( پنج نفری ) [بودند
و] و ششمين ايشان سگشان [بود] ،
سنگ پراكندنی به ناپيدا ( شب و تاريكی )
و ميگويند هفت تايی ( هفت نفری ) و
هشتمين ايشان سگشان بود ، بگو سرورم داناتر است به عده ايشان ، نميداند
[عده] ايشان را مگر اندكی ، پس مذاكره (
بگو و مگو ) نكن در [مورد]
ايشان مگر مذاكره ای ظاهری ( سطحی ) و
فتوی نخواه در [مورد] ايشان ، از آنها
احدی ( شخصی ) را
-
و حتما نگوی برای چيزی [كه]
بدرستی من كننده ای [هستم] آن را فردايی
( صبح زودی )
-
مگر اينكه بخواهد خداوند و ذكر كن
سرورت را ، زمانی كه فراموش كردی و بگو اميد كه هدايت كند مرا
سرورم بر نزديكتر از اين رشدی ( هدايت و ارشادی
) را
-
و درنگ كردند در غارشان سيصد ساليان
[قمری]
و افزوده شدند نه (9) [سال] را
-
بگو خداوند داناتر است به آنچه كه
درنگ كردند ، برای اوست نهان آسمانها و زمين ، بيناست به آن و شنواست ،
نيست برای ايشان از غير او از سرپرستی و شريك نميكند در حكومتش (
فرمان روايش ) احدی را
-
و تلاوت كن آنچه را كه وحی ميشود به
سويت از كتاب ، سرورت نيست تبديل كننده برای كلماتش و هرگز نيابی از
غير او پناهی را
-
و صبر (
شكيبايی ) كن خودت را همراه كسانی كه ميخوانند سرورشان را به
سحرگاهان و شامگاهان ، ميخواهند صورتش ( رضايش
) را ، و برنگردان چشمانت را از ايشان ، [تا]
بخواهی زينت زندگانی دنيا را و اطاعت نكن كسی را كه غافل كرديم ما قلبش
را از ذكرمان و تبعيت كرد هوايش را و بود كارش تفريطی (
ريخت و پاشی )
-
و بگو حق از [جانب]
سرورتان [است] ، پس كسی كه خواست ، پس
حتما ايمان آورد و كسی كه خواست ، پس حتما كفران كند ، ما آماده كرديم
برای ظالمان آتشی را [كه] احاطه كند
برايشان پوشش آن و اگر استغاثه كنند ( ياری به
طلبند ) ، استغاثه ميشوند به آبی همچون روغن (
عناصر معدنی ) جوشان ، ميسوزاند صورتها
را ، بد نوشيدنی و زشت جايگاهی [است]
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند و عمل
كردند صالحات را ، ما ضايع نميكنيم اجر كسی را كه نيك كرد عملی را
-
ايشانند كه برايشان باغهای هميشگی [است]
، جريان دارد از زيرشان چشمه ها ، آراسته ميشوند در آن از دستبندها از
طلايی و پوشانده ميشوند لباسی سبزی را از حريری و طلا بافته شده ای را
، تكيه كنندگانند در آن بر اريكه ها ( تختهای
مزين ) ، خوش پاداشی و نيكو باشد منزلی
-
و بزن برايشان مثال دو مرد را [كه]
قرار داديم برای يكی از آن دو ، دو باغ از انگورهايی را و محاصره كرديم
آن دو را به نخلی و قرار داديم بين آن دو زراعتی (
مزرعه ای ) را
-
هر دو باغ ميداد ميوه اش را و ظلم (
كم ) نكرد از آن چيزی را و شكافتيم ميان
آن دو را چشمه ای
-
و بود برايش محصولی (
ثمره ای ) ، پس گفت برای رفيقش و [درحاليكه]
او بود محاوره ( بحث ) كننده او ، [كه]
من بيشتر از تو مالی و ارجمندتر ( عزيزتر ،
قدرتمندتر ) نفراتی [هستم]
-
و داخل شد باغش را و [در
حاليكه] او بود ظالمی برای خودش ، گفت گمان نميكنم كه نابود شود
اين هرگز ( تا به ابد )
-
و گمان نميكنم ساعت (
قيامت ) را به پا خواسته ای (
واقع شده ای ) [باشد]
و اگر رد شوم ( برگردم ) به سوی سرورم ،
حتما می يابم بهتری از آن دگرگون شده ای ( مسترد
شده ای ) را
-
گفت برايش رفيقش و [در
حاليكه] او بود محاوره كننده ای ، آيا كافر شدی به كسی كه خلق
كرد تو را از خاكی سپس از نطفه ای ، سپس درست كرد تو را مردی
-
ليكن اوست خداوند سرورم و شريك نمی
كنم به سرورم احدی را
-
و چرا زمانی كه داخل شدی باغت
را [چرا نه] گفتی كه چه خواست خداوند ،
نيست قوتی ( نيروی ) مگر به خداوند اگر
به بينی مرا [كه] من اندكم از تو مالی و
فرزندی را
-
پس اميد سرورم را كه بدهد مرا بهتری
از باغ تو و بفرستد برايش بلايی ( آفتی )
از آسمان ، پس صبح كند خاكی لغزانی ( زمين رانشی
، بی درختی )
-
يا صبح كند آبش را فرو رفته ای ، پس
هرگز استطاعت نداشته باشی برايش طلبی ( كسب و
بدست آوردن مجددی )
-
و احاطه كرد به ثمره اش (
محصولش ) ، پس صبح كرد [در
حاليكه] برميگرداند دستانش ( كف دستانش
) را برای آنچه كه هزينه كرده بود در آن و [در
حاليكه] آن خالی شده ای ( فرو افتاده ای
) بر تختهايش [بود] و ميگفت ای وای مرا
كاش شريك نگردانده بودم به سرورم كسی را
-
و نبوده است برايش گروهی [كه]
ياری كنند او را از غير خداوند و نبود ياری شده ای
-
آنجا ولايت برای خداوند حق است ،
اوست بهترين پاداشی و بهترين عاقبتی
-
و بزن برايشان مثال زندگانی دنيا را
[كه] همچون آبی [است
كه] نازل كرديم آن را از آسمان ، پس اختلاط كرد به آن رويدنی
زمين ، پس صبح كرد خشك شده ای ، پراكنده كرد آن را باد و باشد خداوند
برای هر ( تمام ) چيزی قادری (
توانايی ، مقتدری )
-
مال و پسران زينت زندگانی دنياست و
باقيماندگان ( بجاماندگان ) صالحات (
اصلاحات ، نيكی ها ) بهتری [است]
نزد سرورت پاداشی و بهترين آرزويی ( اميدی ،
آمالی ) [است]
-
و روزی كه سير ميدهيم كوهها را و می
بينی زمين را آشكارايی ( همواری و واضحی
) و جمع آوری ميكنيم ايشان را پس پشت سر ( جا
مانده ) نميگذاريم از ايشان احدی را
-
و عرضه شوند برای سرورت صفی ، حتما
آمده ايد ما را همچنانكه خلق كرديم شما را اولين باری ، بلكه پنداشتيد
كه آيا هرگز قرار نميدهيم برايتان موعدی ( وعده
گاه و زمان ملاقاتی ) را
-
و پايين گذاشته شود كتاب ، پس می
بينی مجرمان را كه هراسناكانند از آنچه كه در آن [است]
، و ميگويند ای وای ما را ، چيست اين كتاب [كه]
پشت سر نيافكنده ( جا نگذاشته ) كوچكی و
نه بزرگی را ، مگر اينكه بشمرد ( محاسبه و حساب
، صورت ) كرد آن را و يافتند آنچه را كه عمل كردند حاضری (
مهيايی ) و ظلم نميكند سرورت احدی (
شخصی ) را
-
و زمانی كه گفتيم (
فرمان داديم ) برای ملائكه [كه]
سجده كنيد برای آدم ، پس سجده كردند مگر ابليس [كه]
بود از [نوع و جنس
، نژاد] جن ، پس فسق (
تمرد و نافرماني
) كرد از فرمان سرورش ، آيا پس اتخاذ ( انتخاب
) ميكنيد او را و ذريه ( زاد و رودش ، نسلش
) را سرپرستانی ( دوستانی ) از غير من و
[در حاليكه] ايشان برای شما دشمن [هستند]
، بد است برای ظالمان بدلی ( جايگزيني )
-
به شهادت نگرفتم ايشان را [در
زمان] خلقت آسمانها و زمين و نه خلقت خودشان و نيستم من اتخاذ
كننده گمراه شدگان را پشتيبانی ( همراه و ياوری
، همدستی )
-
و روزی كه ميگويد بخوانيد شريكانم
را كسانی را كه پنداشتيد شما ، پس بخوانند ايشان را ، پس اجابت نكنند
برايشان و قرار دهيم بين ايشان جدايی ( حايل ،
سدی ) را
-
و بينند مجرمان آتش را ، پس گمان
كنند كه بدرستی ايشان فرود آيندگانند آن را و نيابند از آن بازگشتگاهی
( گريزگاهی ) را
-
و حتما توضيح داده ايم در اين قرآن
برای انسيان ( مردم ) از هر (
تمام ) مثالی و باشد انسان اكثريت چيزی (
موضوعی ) را جدالی (
مشاجره و خصومتی )
-
و منع نكرد انسيان (
مردم ) را كه ايمان آورند زمانی كه آمد
ايشان را هدايت و استغفار خواهند سرورشان را ، مگر اينكه بيايد ايشان
را سنت ( روال ) اوليها (
گذشتگان ) يا بيايد ايشان را عذاب پيش
رويی
-
و نمی فرستيم فرستادگان را مگر
بشارت دهندگان و هشدار دهندگان و مجادله ميكند كسانی كه كفران كردند به
باطل ، برای اينكه به لغزانند ( رد و نفی ، لغو
و باطل ) كنند به آن حق را و بگيرند آياتم را و آنچه را كه
هشدار شدند مسخره ای ( مايه تمسخری )
-
و كيست ظالمتر از كسی كه ياد كرده
شود به آيات سرورش ، پس اعراض كند از آن و فراموش كند آنچه را كه جلو
فرستاد دستانش ، ما قرار داديم برای قلبهايشان پرده ای را كه دريابند
آن را و در گوشهايشان سنگينی [است] و اگر
بخوانی ايشان را به سوی هدايت ، پس هدايت نميشوند آنگاه هرگز (
به هيچ وجه )
-
و سرور تو آمرزنده دارای رحمت [است]
، اگر مواخذه كند ايشان را به [سبب] آنچه
كه كسب كردند ، حتما عجله ميكرد برايشان عذاب را ، بلكه برايشان موعدی
[است كه] هرگز نيابند از غير او گريزگاهی
را
-
و اين است [حكايت]
قريه ها [كه] نابود كرديم ايشان را زمانی
كه ظلم كردند و قرار داديم برای نابودی ايشان موعدی راا
-
و زمانی كه گفت موسی برای جوانش (
رفيقش ) ، دست بردار نيستم تا اينكه برسم
اجتماع دو دريا را يا رهسپار شوم ( بگذرانم
) هشتاد سال ( يا بيشتر ) را
-
پس زمانی كه رسيدند آن دو اجتماع
مابين آن دو را ، فراموش كردند آن دو ماهيشان را ، پس برگرفت راهش را
در دريا سرازيری ( يكطرفه ، در كانالی )
-
پس زمانی كه گذشتند (
سپری كردند ) آن دو ، گفت برای جوانش (
رفيقش ) ، بياور ما را صبحانه ما را ،
حتما افتاد بر ما از مسافرتمان اين نصيبی ( سختی
و مشقتی ) را
-
گفت آيا ديدی زمانی را كه ماوا
گرفتيم به جانب صخره ( تخته سنگ بزرگ ) ،
پس بدرستی من فراموش كردم ماهی را و آن را فراموشم نكرد مگر شيطان كه
ياد كنم آن را و گرفت راهش را در دريا عجبا ( با
كمال تعجب )
-
گفت آن ، آنچه كه می جستيم ، پس
برگشتند آن دو بر ردپايشان دنبال كنان ( تعريف
كنان )
-
پس دريافتند آن دو بنده ای را از
بندگانمان ، داده بوديم او را رحمتی از نزدمان و ياد داديم او را از
نزدمان علمی ( دانشی ) را
-
گفت برايش موسی ، آيا تبعيت كنم تو
را برای اينكه يادم دهی از آنچه كه ياد داده شدی رشدی (
ارشاد و هدايتی ) را
-
گفت بدرستی تو هرگز استطاعت نداری
همراه من صبری ( استقامتی ) را
-
و چگونه صبر [توانی]
بكنی برای آنچه كه فرا نگرفتی به آن آگاهی (
دانستنی ) را
-
گفت به زودی درميابی مرا اگر خواست
خداوند صابری و عصيان ( نافرمانی )
نميكنم برايت كاری ( فرمانی ) را
-
گفت پس اگر تبعيت می كنی مرا ، پس
سوال نميكنی مرا از چيزی تا اينكه تعريف كنم برايت از آن يادآوری را
-
پس رفتند آن دو تا زمانی كه سوار
شدند آن دو در كشتی ( قايقی ) ، سوراخ
كرد آن را ، [موسی] گفت آيا سوراخ كردی
آن را برای اينكه غرق كنی اهلش را ، حتما آمدی چيزی ، كار بزرگی را
( شگفتی را )
-
گفت آيا نگفتم كه بدرستی تو هرگز
استطاعت نداری همراه من صبری را
-
گفت مواخذه نكن مرا به [سبب]
آنچه كه فراموش كردم و تكليفم ( وادارم )
مكن از كارم سختی را
-
پس رفتند آن دو تا زمانی كه
دريافتند آن دو پسركی را ، پس كشت او را ، [موسی]
گفت آيا كشتی نفسی ( شخصی ) پاكيزه
ای را به غير نفسی ( بدون حكم قصاصی ) ،
حتما آوردی چيزی منكری را
-
گفت آيا نگفتم برايت كه بدرستی تو
هرگز استطاعت نداری همراه من صبری را
-
[موسی]
گفت اگر سوال كردم تو را از چيزی بعد آن ، پس مصاحبت (
دوستی ، همراهی ) نكن مرا ، بدرستی رسيده
ای ( دريافته ای ) از نزدم عذری (
بهانه ای ) را
-
پس رفتند آن دو تا زمانی كه آمدند
آن دو اهل شهری را ، خوراك خواستند آن دو اهلش را ، پس ابا (
خودداری ) كردند كه مهمان (
پذيرايی ) كنند آن دو را ، پس يافتند آن
دو در آن ديواری را [كه] ميخواست نقصان
پيدا كند ( خراب شود ، بشكند ) ، پس به
پا داشتند آن را ، [موسی] گفت اگر
ميخواستی [انجام
دهی] حتما ميگرفتی برايش مزدی را
-
گفت اين جدايی (
دوری ) بين من و بين تو است ، به زودی
خبر ميدهم تو را به تاويل ( تعبير ) آنچه
كه استطاعت نداشتی برايش صبری را
-
اما كشتی (
قايق ) ، پس بود برای مساكين ( نيازمندان
) [كه] كار ميكردند در دريا ، پس خواستم
كه معيوب كنم آن را و بود پيش رويشان شاهی [كه]
ميگرفت هر ( تمام ) كشتی را غاصبانه ای (
زورگويانه ای )
-
و اما پسرك ، پس بود والدينش را (
پدر و مادرش را ) دو مومن ، پس ترسيديم
كه آن دو را وادار كند ( بكشاند )
طغيانی و كفرانی را
-
پس اراده كرديم كه تبديل كند آن
دو را سرور آن دو بهتری از آن پاكيزه ای و نزديكتر رحمی (
بخششی ) را
-
و اما آن ديوار ، پس بود برای دو
پسر بچه يتيم در شهر و بود زير آن گنجی برای آن دو و بود پدر آن دو
صالحی ، پس خواست سرورت كه برسند آن دو شدتشان را و خارج كنند آن
دو گنجشان را ، رحمتی از سرورت و انجام ندادم آن را از كارم [خواست
و اراده خودم] ، آن تاويل آنچه كه استطاعت نداشتی برايش صبری را
-
و ميپرسند تو را از دارای دو شاخ (
ذی القرنين ، شخصی كه نوعی كلاه جنگی آميخته ای
از آهن و شاخ حيوانات را بر سر ميكرد ) ، بگو به زودی تلاوت
ميكنم برايتان از او يادآوری ( خاطره ای
) را
-
ما تمكين داديم برايش در زمين و
داديم او را از هر ( تمام ) چيزی وسيله
ای ( ابزاری ، حرفه ای ) را
-
پس تبعيت كرد طريقتی (
انگيزه ای ، دليل و علتی ) [را]
-
تا زمانی كه رسيد مغرب (
غروبگاه ) خورشيد را و دريافت آن را [كه]
غروب ميكند در چشمه ای گل آلودی و دريافت نزد آن قومی را ، گفتيم ای
دارای دو شاخ ( ذی القرنين ) يا اينكه
عذاب ميكنی و يا اينكه اتخاذ ميكنی در ايشان نيكويی را
-
گفت اما كسی كه ظلم كند پس به زودی
عذاب ميكنيم او را ، سپس برگردانده ميشود به سوی سرورش پس عذاب ميكند
او را عذابی ناخوش آيندی ( ناشناخته ای )
را
-
و اما كسی كه ايمان آورد و عمل كند
صالحی را ، پس برايش جزايی ( پاداشی )
نيكويی [باشد] و به زودی ميگوييم برايش
از كارمان آسودگی ( راحتی ) را
-
پس تبعيت كرد طريقتی (
انگيزه ای ، دليل و علتی ) را
-
تا زمانی كه رسيد طلوع خورشيد را ،
دريافت آن را كه طلوع ميكرد برای قومی [كه]
قرار نداده بوديم برايشان از غير آن [خورشيد]
سايه بانی ( سپر و پوششی ) را
-
آنچنان و احاطه كرده ايم به آنچه كه
نزدش [بود] آگاهی (
دانسته ای ) را
-
پس تبعيت كرد طريقتی (
انگيزه ای ، دليل و علتی ) را
-
تا زمانی كه رسيد مابين دو سد را ،
دريافت از غير آن دو قومی را [كه] نزديك
نبودند كه بفهمند ( دريابند ، تفهيم شوند
) سخنی را
-
گفتند ای ذی القرنين (
دارای دو شاخ ) ، بدرستی ياجوج و ماجوج
تبهكارانند در زمين ، پس آيا قرار دهيم برايت خراجی [
دين ، باج ، مالياتی ، هزينه ای ] را
برای اينكه قرار دهی بين ما و بين ايشان سدی را
-
گفت آنچه را كه تمكين داده مرا در
آن سرورم خيری ( بهتری ) است ، پس ياريم
كنيد به نيرويی ، قرار ميدهم بين شما و بين ايشان خاك ريزی (
سدی ، مانعی ) را
-
بياوريد مرا تكه های آهن تا زمانی
كه مساوی شد بين دو برآمدگی ( كفه ، تپه ، قله
كوه ) ، گفت بدميد تا زمانی كه قرار دهد آن را آتشی ، گفت
بياوريد [تا] بريزم برايش مسی را
-
پس استطاعت نداشتند كه بالا روند آن
را و استطاعت نداشتند برايش تونلی ( حفاری زير
زمينی را )
-
گفت اين رحمتی از [جانب]
سرورم [باشد] ، پس زمانی كه آيد وعده
سرورم ، قرار ميدهد آن را كوبيد ( خرد شده
) و باشد وعده سرورم حقيقتی
-
و ترك ميكنيم (
رها ميكنيم ) بعض ايشان را [در]
چنين روزگاری [كه] آميزند (
موج زنند ) در بعضی و دميده شود در
صور ، پس
جمع آوری ميكنيم ايشان را
جمع كردني
-
و عرضه كنيم جهنم را چنين روزگاری
برای كافران عرضه شده ای
-
كسانی كه ديدگانشان در پرده ای بود
از ذكرم و استطاعت نداشتند شنوايی را
-
آيا پس حساب (
گمان ) كرد كسانی كه كفران كردند كه
اتخاذ كنند بندگانم را از غير من سرپرستانی (
دوستانی ) ، ماييم كه مهيا كرديم جهنم را برای كافران نزولی (
پيش كشی )
-
بگو آيا خبر دهم شما را به
زيانكارترين اعمالی ( رفتاری )
-
كسانی كه گم شد تلاششان در زندگانی
دنيا و ايشان گمان ميكردند [كه] بدرستی
ايشان نيكی ميكنند ساختنی ( درست كردنی
) را
-
ايشان كسانی [هستند]
كه كفران كردند به آيات سرورشان و لقايش (
ديدارش ) را ، پس هدر شد ( به جايی
نرسيد ) اعمالشان ، پس بلند نميكنيم برايشان روز قيامت وزنه ای
( ارزشی ) را
-
آن جزايشان جهنم به [سبب]
آنچه كه كفران كردند و اتخاذ كردند آياتم و رسولانم را مسخره ای
-
بدرستی كسانی كه ايمان آوردند و عمل
كردن صالحات را باشد برايشان باغهای فردوس نزولی (
هديه ای )
-
جاودانانند در آن ، نمی يابند
از آن تغيير مكانی ( تغيير و دگرگونی )
را
-
بگو اگر باشد دريا جوهری (
دواتی ) برای كلمات سرورم ، حتما ته می
كشد دريا قبل اينكه ته كشد ( تمام شود )
كلمات سرورم را و اگر چه بياوريم به همانندش جوهری (
دواتی ) را
-
بگو جز اين نيست كه من بشری (
موجود دو پايی ) [هستم]
همانند شما ، وحی ميشود به سويم [كه] جز
اين نيست كه خدای شما خدايی تكی است ، پس كسی كه اميد داشت لقاء (
ديدار ) سرورش را ، پس ميبايست عمل كند
عملی صالحی را و شريك نكند ( شرك نورزد )
به عبادت ( بندگی ) سرورش احدی (
شخصی ) را