-
[آن]
كوبنده ( درهم كوبنده ، زننده ، ضربه زننده
)
-
چيست ( چه باشد
) [آن]
كوبنده ؟
-
و چه آگاه ( با خبر ، معلوم ، مشخص )
كرد تو را ، [كه] چيست (
چه باشد ) [آن]
كوبنده ؟
-
روزی كه باشند مردم (
انسيان )
همانند گستراننده ( پروانه ) گسترده شده (
پخش و پلا شده ، پراكنده و متفرق شده )
-
و باشند كوهها همچون كرك ( پشم
گوسفند ) از هم باز ( از هم پاشيده ) شده ( حلاجی شده
)
-
پس اما كسی كه سنگين شود وزن شده هايش (
ترازوهايش ، اوزان ، وزنه ها و بارهايش ) [منظور چيزهای با ارزشی مانند ،
نماز ، روزه ، زكات ، قرض ، خيرات ، نيكی و هرچه كه خداوند سفارش به آن
نموده است]
-
پس اوست در معيشتی (
زيستی ، گذران عمری ، زندگی ) خشنودی (
مورد رضايت و
قبولی ، مورد پسند و رضايتی )
-
و اما شخصی كه سبك شود (
خفيف شود )
وزن شده هايش ( اوزان ، وزنه ها و بارهايش )
-
پس مصيبت ( بلا و سختی و
گرفتاری يا اصل و
پايه و مادر ، بنيان ، ماوای ) اوست هاويه
ای (
آتشی ، هاويه به دانه جو معلق در ميان زمين و آسمان هم گفته ميشود ، شناور
در هوا و فضا ، چيزی كه نيروی جاذبه بر آن بی اثر است )
-
و چه آگاه ( با خبر ، معلوم ، مشخص )
كرد تو را ، [كه] چيست (
چه باشد ) آن
-
آتشی حامی (
حمايت كننده ، نگهدارنده ، پشتيبانی كننده يا سوزاننده ، دردناك )